دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
۱۱:۴۰ - ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۳۰۳۰
فیلم و سینمای ایران

پدر بر پرده نقره‌ای

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,نقش پدر در سینما
تاریخ سینما در میان قصه‌هایش، به پدرها هم پرداخته است؛ در برخی فیلم‌ها پدرها به عنوان یکی از اعضای مرکزی خانواده و در کنار مادر حضور دارند و چند سکانس و صحنه‌ای را به خود اختصاص می‌دهند و در بعضی از فیلم‌ها هم نقش مهم و تعیین‌کننده‌تری پیدا می‌کنند؛ یا قهرمان فیلم هستند یا یکی از نقش‌های اصلی و مهم قصه را به‌عهده دارند.

جام جم آنلاین/ پدرهای سینما عمدتا بازتابی از پدران در واقعیت هستند، با همه ویژگی‌های مثبت و منفی که ممکن است آدم‌ها در زندگی شخصی با آن روبه‌رو شده باشند. گاهی به عنوان مثال پدری خشن را در فیلم «پدرسالار» برادران تاویانی می‌بینیم و گاهی پدری همراه و دوست‌داشتنی در فیلمی مثل «کاپیتان فانتاستیک» که می‌خواهد با روش خودش، از بچه‌های قد و نیم‌قد پرشمارش مرد یا زن زندگی بسازد.

 

 

به مناسبت ولادت فرخنده امام علی(ع) و روز پدر، تصمیم گرفتیم نگاهی فهرست وار به برخی فیلم‌های مهم سینمای ایران داشته باشیم که نقش پدر در آن تعیین‌کننده و تاثیرگذار بوده است. احیانا این نمونه‌ها می‌توانند باعث تجدید خاطره شما درباره این آثار هم بشوند.

 

 

آقا یوسف

یکی از مهم‌ترین و زیباترین فیلم‌های سینمای ایران درباره پدر را دکتر علی رفیعی ساخته که اتفاقا بیش از هر چیز به عنوان کارگردان تئاتر شناخته می‌شود و فقط دو تجربه سینمایی دارد؛ اولی ماهی‌ها عاشق می‌شوند و دومی همین فیلم آقایوسف. مهدی هاشمی در این فیلم نقش پدری را بازی می‌کند که برای تامین هزینه‌های زندگی خود و خانواده‌اش، پنهان از چشم دخترش رعنا (هانیه توسلی) به عنوان نظافتچی در خانه‌های مردم کار می‌کند. در یکی از روزها آقایوسف به‌طور اتفاقی صدای دخترش را روی پیغامگیر تلفن صاحبخانه می‌شنود و احوالاتش به هم می‌ریزد. «آقا یوسف» مهر پدری را در چنبره بی‌اعتنایی جامعه امروزی و دور شدن اعضای خانواده از هم به تصویر می‌کشد. در یکی از صحنه‌های فیلم رعنا به پدرش می‌گوید: قرصاتو خوردی؟ پدر جواب می‌دهد: نه، واسه چی؟ دختر ادامه می‌دهد: اومدیم و من یه وقت رفتم، تو باید یادت بره؟ و آقایوسف می‌گوید: تو نباشی من واسه چی باید قرص بخورم؟

 

 

 

بوی پیراهن یوسف

پدران شهدا، جانبازان، جاویدالاثرها و رزمندگان و ایثارگران جبهه و جنگ از ارزشمندترین و شاخص‌ترین پدران هستند. آنها همگام و همراه با همسران فداکار، مومن و صبورشان، عزیزان و جگرگوشه‌هایشان را با هزار امید و صلوات راهی جبهه کردند و روز و شب چشم‌انتظار بازگشتشان بودند.

 

 

برای برخی این آرزو ـ بازگشت فرزندان ـ میسر شد و برای برخی دیگر مدت‌ها و سال‌ها طول کشید و برای بعضی هم هرگز اتفاق نیفتاد. نمایش احوالات این عزیزان، یکی از وظایف فیلمسازان عرصه سینمای دفاع مقدس است که یکی از بهترین جلوه‌های آن در بوی پیراهن یوسف ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا اتفاق می‌افتد.

 

 

دایی غفور با بازی تاثیرگذار علی نصیریان، پدری است که با وجود نشانه‌های فراوان، شهادت پسرش یوسف را باور ندارد و همچنان چشم‌انتظار بازگشت او از جبهه است. او چنان توکل و صبوری می‌کند که سرانجام معجزه اتفاق می‌افتد و عطر خوش یوسف به مشام می‌رسد.

 

 

سکانس تک‌گویی دایی غفور در مزار شهدا که یوسف را خطاب قرار می‌دهد، با همراهی موسیقی مجید انتظامی بسیار منقلب‌کننده و ارجاعی تاثیرگذار به واقعیت زندگی هزاران پدر و مادر مومن و ایثارگر ایرانی است. غفور در میان گلایه‌هایش می‌پرسد: «من با این دل چه کنم؟» براستی که پدران و مادران شهدا، اسرا و جاویدالاثرها در همه شب و روزهای انتظار با دلشان چه کنند، چه کردند.

 

 

از بی‌بی چلچله تا کفش‌هایم کو؟

تعداد پدرهای شاخص سینمای ایران خیلی بیشتر از اینهاست و می‌توان با تمرکز و یادآوری، فیلم‌های دیگری را هم در این ارتباط مثال زد. مثل بی‌بی چلچله ساخته کیومرث پوراحمد که قصه رابطه صمیمانه پسری به نام مجید با راننده کامیونی به نام جوادآقا با بازی خوب زنده‌یاد داوود رشیدی است و سرانجام در پایان فیلم است که می‌فهمیم جوادآقا پدر واقعی مجید بوده. پوراحمد در آخرین فیلمش هم به رابطه پدری مبتلا به آلزایمر با دخترش می‌پردازد.

 

 

مجید مجیدی بجز رنگ خدا در فیلم‌های دیگرش هم سراغ پدرها رفته از جمله آواز گنجشک‌ها و بچه‌های آسمان. او حتی فیلمی با نام «پدر» دارد که قصه ژاندارمی را روایت می‌کند که به عنوان ناپدری، سعی می‌کند نقشی پدرانه برای نوجوان سرکش فیلم داشته باشد. ابراهیم حاتمی‌کیا هم در فیلم‌هایی مثل به نام پدر، موج مرده، آژانس شیشه‌ای و بادیگارد به رابطه میان پدران و فرزندان پرداخته است. رضا میرکریمی هم در فیلم‌هایی مثل دختر و خیلی دور خیلی نزدیک، پدران را شخصیت اصلی فیلم خود قرار می‌دهد.

 

 

 

جدایی نادر از سیمین

قصه اصلی «جدایی نادر از سیمین»، فیلم تحسین شده و اسکاری اصغر فرهادی همان‌طور که از نام آن پیداست، درباره جدایی زوجی به نام نادر و سیمین است؛ متارکه‌ای که براحتی و بدون دغدغه اتفاق نمی‌افتد و کشمکش‌هایی فرسایشی را به دنبال دارد. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های نادر و سیمین، موضوع حضانت و سرپرستی ترمه، دختر نوجوانشان است و این‌که کدامشان باید از دختر نگهداری کنند، اما یکی از گره‌ها و نقاط عطف فیلم اتفاقا توسط پدر سالمند و مبتلا به آلزایمر نادر (با بازی همدلی برانگیز علی‌اصغر شهبازی) شکل می‌گیرد.

 

 

مراقبت و پرستاری اوست که فیلم را وارد مرحله بحران می‌کند و حوادث بعدی را رقم می‌زند. یکی از معروف‌ترین دیالوگ‌های فیلم در ارتباط با شخصیت پدر است که در سکانس دادگاه و از زبان پسرش نادر خارج می‌شود. او در جواب همسرش که از او می‌پرسد پدرت اصلا می‌فهمد که تو پسرشی؟ می‌گوید: اون نمی‌دونه من پسرشم، ولی من که می‌دونم اون پدرمه. سکانس حمام فیلم و شستن پدر توسط پسر هم از تاثیرگذارترین صحنه‌های اثر است و گریه نادر، تماشاگر را متاثر می‌کند.

 

 

 

رنگ خدا

رابطه هاشم (حسین محجوب) و پسربچه نابینایش محمد (محسن رمضانی) در «رنگ خدا» یکی از غریب‌ترین رابطه‌های پدر و فرزندی در سینمای ایران است. هاشم پس از مرگ همسرش، تصمیم به ازدواج دوباره می‌گیرد. برای همین پسرش را به یک کارگاه نجاری می‌فرستد تا به نوعی از حضور او راحت باشد و خللی به زندگی مشترک پیش رویش وارد نشود، اما مادر کهنسال هاشم این طرد فرزند را برنمی‌تابد و برای اعتراض خانه را ترک می‌کند، اما رنجورتر و مریض‌تر از آن است که بیرون از خانه باشد.

 

 

بنابراین برمی‌گردد و در خانه و در بستر بیماری از دنیا می‌رود. مرگ مادر و شنیدن جواب منفی از نامزد، تلنگری جدی به هاشم می‌زند و باعث می‌شود او که حالا تنهایی را بیش از همیشه احساس می‌کند، به قصد جبران سراغ فرزندش برود، اما خدا محکی جدی برای پدر بودن او در نظر می‌گیرد تا هم قدر و قیمت جایگاه پدری را بداند و هم نسبت به برخورداری از موهبت فرزند، ناسپاس نباشد.

 

 

 

نفس

یکی از بهترین پدرهای سال‌های اخیر سینمای ایران مربوط به فیلم نفس، آخرین ساخته نرگس آبیار است. غفور نوروزی با بازی خوب مهران احمدی پدری مهربان برای چهار فرزندش است و با وجود زندگی سخت و فقیرانه، سعی می‌کند با مهربانی، محبت و عشق زندگی را برای آنها آسان و قابل تحمل‌تر کند. او راننده کامیون است و از هر فرصتی برای تفریح و سرگرمی بچه‌هایش استفاده می‌کند. غفور برای خودش یک‌پا شهرزاد قصه‌گوست و شب‌ها زیر نور چراغ برای بچه‌هایش با آب و تاب قصه‌های هیجان‌انگیزی تعریف می‌کند. همین قصه‌هاست که ذهن کنجکاو بهار را فعال و او را به کتابخوانی و خیالپردازی علاقه‌مند می‌کند.

 

 

 

موهای بلند غفور یکی از ویژگی‌های ظاهری اوست و او طوری وانمود می‌کند که مثل سامسون، قدرتش در موهایش است. نکته مهم دیگر این که غفور چنان پدر دوست‌داشتنی و تاثیرگذاری در زندگی بهار است که به قهرمان قصه‌ها و تخیلاتش هم تبدیل می‌شود. غفور بجز زندگی شخصی، ارزشی کلی‌تر هم می‌یابد و به سهم خود نقشی تعیین‌کننده در انقلاب و جنگ ایفا می‌کند که از این منظر هم می‌تواند الگویی برای فرزندانش باشد.

 

 

 

 

 

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش