سه شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴
۰۹:۰۶ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۱۵۲۶
فیلم و سینمای ایران

بهترین‌های سینمای دفاع‌مقدس به بهانه روزهای آزادسازی خرمشهر

پرواز را به‌خاطر بسپار

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,بهترین‌های سینمای دفاع‌مقدس

اگر قایل به وجود ژانر در سینمای ایران باشیم، به جرأت می‌توان گفت تنها ژانری که سینمای ایران توانسته آن را درونی و بومی کند، ژانر سینمای جنگ است که در شکل ایرانی و بومی‌اش به سینمای دفاع مقدس معروف شده است. در واقع همان‌گونه که طبیعت جنگ ایران به واسطه ماهیت دفاعی‌اش بی‌شباهت به جنگ‌های دیگر است، سینمای جنگ ما نیز یکسر متفاوت از سینمای جنگی سایر نقاط دنیا جلوه می‌کند. راز این تفاوت‌ها را نیز می‌توان در تفاوت تلقی جوامع مختلف نسبت به پدیده جنگ دانست.‌

 

هالیوود به‌عنوان جریان غالب سینمای دنیا نگاهی فیزیکی به جنگ دارد؛ در فیلم‌های ‌هالیوودی و به تبع آن در سینمای جریان اصلی اغلب کشورهای دنیا این توانمندی‌ها و توانایی‌های فیزیکی قهرمان است که یک داستان جنگی را پیش می‌برد. در سینمای دفاع‌مقدس ایران اما بخش زیادی از تأکید و بزرگنمایی توانایی‌های فیزیکی قهرمان کم شده و به جای آن تأکید بر ویژگی‌های درونی، شخصی، باورهای دینی و معنوی شخصیت‌ها نوعی سینمای به شدت بومی و این‌جایی را شکل بخشیده است.

 

در این سینما هر چه قهرمانی دارای ویژگی‌های درونی و معنوی و باورهای دینی بیشتر و عمیق‌تری باشد به پیروزی نزدیکتر است. این‌که فیلم‌های جنگی ما و دیگر نقاط دنیا کوچکترین شباهتی به هم ندارند، ریشه در این مسأله دارد. نکته مهم در مورد سینمای دفاع مقدس این است که این سینما عمری تقریبا هم اندازه با سینمای بعد از انقلاب ایران دارد. می‌توان گفت که این سینما تقریبا همزمان با تجدید حیات سینما در روزهای پس از انقلاب راه خود را آغاز کرده است.

 

درواقع اگر شماری فیلم بازمانده از دوران پیش از انقلاب و البته فیلم‌های فرصت‌طلبانه فیلم‌‌فارسی‌سازان این بار با شکل و ظاهر انقلابی را فاکتور بگیریم، می‌توان گفت که سینمای بعد از انقلاب دو- سه‌ سال بعد از پیروزی انقلاب آغاز به کار کرده؛ و از آن‌جا که جنگ در همان سال‌های اول بعد از انقلاب با هدف بستن راه‌های تنفس و حیات این دگرگونی به جامعه ایران تحمیل شد، بیراه نیست اگر بگوییم نخستین گام‌های سینمای بعد از انقلاب با نخستین گام‌های سینمای دفاع‌مقدس تقریبا همزمان برداشته شده است.

 

 یکی از منتقدان سینمای ایران که تحلیلی وسیع از سینمای دفاع‌مقدس كرده؛ در نوشته‌ای آورده: سینمای ایران چه در قبل و چه در بعد از انقلاب اسلامی، تجربه‌هایی ارزان و گران در باب آزمودن ژانرهای مختلف سینمایی انجام داده است که فارغ از ضعف‌ها و قوت‌های متناسب با عناصر تحلیلی سینما، با کمتر فضایی مواجه شده است که قابلیت بومی‌کردن گونه سینمایی‌اش را داشته باشد. به جرأت می‌توان مدعی شد که در این بین، تنها ژانری که از بین گونه‌های مطرح و معروف سینمایی روند بومی‌شدن به خود گرفته است، ژانر جنگی بوده است. در تأیید نگاه این منتقد باسابقه به دفاع مقدس باید گفت که البته در این میان نگاه سینمای ایران به جنگ تک‌بعدی و تک‌محوری نبوده؛ به این معنا که فیلم‌های جنگی ایرانی همگی یا حتی بیشترشان یک الگوی کلی و غیرقابل تخطی را پی گرفته باشند.

 

سینمای دفاع‌مقدس در طول زمان سه دهه و اندی که از شکل‌گیری‌اش می‌گذرد، در پرداخت کلی آثار، زیرگونه‌های متعدد و متفاوتی را آزموده که در بعضی از آنها موفق و در برخی نیز ناموفق بوده است. معروف‌ترین زیرگونه‌ای که سینمای جنگ در تمام دنیا دارد، زیرگونه عملیات است. به این معنا که جریان یک عملیات موفق یا حتی ناموفق را روایت می‌کند. در سینمای ایران در فیلم‌های عملیات کرکوک، عبور و دکل جریان و روند یک عملیات روایت شده؛ که البته متاسفانه هیچ‌کدام فیلم‌های درجه یکی نیستند. زیرگونه اردوگاهی یا اسارت که نمونه‌های مطرحی در سینمای جهان دارد در سینمای دفاع مقدس ایران نیز کم اقبال نبوده. این زیرگونه که بیشتر به رخدادهای دوره اسارت و تلاش‌های اسرا برای مقاومت یا فرار می‌پردازد، بهترین و نمونه‌ای‌ترین مورد را در فیلم مردی شبیه باران سعید سهیلی شاهد بوده. نفوذی دیگر فیلم متعلق به این زیر ژانر هست که البته می‌تواند در زیر ژانر جاسوسی نیز جای بگیرد.

 

زیرگونه هوانوردی که بیشتر به عملیات هوایی می‌پردازد، در سینمای ایران در فیلم‌های عقاب‌ها و حمله به اچ۳ به کار بسته شده و زیرگونه دریانوردی نیز در فیلم‌های جنگ نفتکش‌ها و موج مرده. فیلم‌های دیده‌بان و ملکه متعلق یه زیرگونه دیده‌بانی هستند و زیرگونه بیوگرافی که به زندگی قهرمانان جنگ می‌پردازد، در فیلم‌های چ، شور شیرین، الماس بنفش و به کبودی یاس به کار رفته است. تبعات جنگ زیرگونه‌ای است که نماینده‌هایی چون آژانس شیشه‌ای، گیلانه، بوی پیراهن یوسف، عروسی خوبان و ١٣٥٩ دارد و زیرگونه بازگشت دوباره یا عزیمت را نیز در آثار تحسين‌شده رسول ملاقلی‌پور چون سفر به چزابه و هیوا در سینمای دفاع‌مقدس ایران به نظاره نشسته‌ایم.

 

 تلفیق ژانر جنگی با سایر گونه‌ها و لحن‌های سینمایی از دیگر دستاوردهای سینمای ایران است که از آن جمله می‌توان به کمدی (لیلی با من است)، ملودرام (کیمیا، میم مثل مادر)، جاسوسی (نفوذی)، معناگرا (ساعت ۲۵، مهاجر، نینوا)، کودک و نوجوان (پایان کودکی) و... اشاره کرد. سینمای دفاع‌مقدس ایران اما به‌رغم این همه تنوع در نگاه و پرداخت، در عمل از جایگاهی که باید بشدت جدا افتاده است. این‌که در یک‌گونه سینمایی در سی‌سال به دشواری بشود به تعداد انگشتان دو دست فیلم خوب سراغ گرفت، نشان از این عقب‌ماندگی کیفی می‌تواند باشد. در زیر نگاهی داریم به بهترین‌های این ژانر که در مروری گذرا در تاریخ سینمای بعد از انقلاب انتخاب شده‌اند.

 

مهاجر

سومین فیلم ابراهیم حاتمی‌کیا از نظر بسیاری از کارشناسان، منتقدان و صاحبنظران سینما بهترین فیلم دفاع‌مقدس سینمای ایران است. حاتمی‌کیا که پیش از این فیلم با فیلم‌های هویت و دیده‌بان نشان داده بود، سینما را می‌شناسد و استعداد بزرگی در این زمینه به‌شمار می‌آید، در مهاجر به نسبت دو فیلم قبلی‌اش گام‌هایی رو به جلو برداشته و اثری حاصل آورده که تنها اسیر محتوا و روایت قصه‌‌ای سفارشی نیست، بلکه از نظر زبان و روایت سینمایی نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. مهاجر که رشد تکنیکی حاتمی‌کیا را در کارگردانی و حتی داستان‌پردازی و روایت نشان می‌دهد، روندی را که این کارگردان جوان با هویت و دیده‌بان شروع کرده بود به نقطه‌ای می‌رساند که خیلی‌ها هنوز معتقدند این فیلمساز در تجربه‌های بعدی‌اش نتوانسته گامی از آن فراتر گذارد. از دلایل موفقیت و جذابیت حاتمی‌کیا در فیلم مهاجر می‌توان به آشنایی این فیلمساز با فضا و آدم‌های قصه‌اش، مناسبات و روابطی که در فضای جنگ حاکم بود، اشاره کرد که در کنار توانایی‌های او باعث شده‌اند فضایی واقعی و تأثیرگذار در این فیلم به وجود آید.

 

فیلم آن‌قدر سکانس‌های گرم و به یادماندنی دارد که هنوز که هنوز است، پس از بارها و سال‌ها نمایش مستمر در تلویزیون و آشنایی تقریبا تمام مخاطبان به چگونگی و فرجام شخصیت‌ها، مهاجر در دیدار مجدد فیلمی گرم و تماشایی می‌نماید. تصاویر ماندگاری چون بسته‌شدن پلاک‌های شهدا به پرنده آهنین و چندین و چند تصویر دیگر که این سال‌ها بدل به تصاویر نمونه‌ای سینمای جنگ شده‌اند، از دلایل دیگر ماندگاری این فیلم هستند.

 

هیوا

یکی از بهترین فیلم‌های مرحوم رسول ملاقلی‌پور و از نظر خیلی‌ها بهترین فیلم کارنامه او که نگاه عاشقانه و شاعرانه او را به جنگ و آدم‌های جنگ به تصویر می‌کشد؛ گذشته از این‌که خود این فیلم یگانه تصویر ماندگار تصویرگری موضوع و مقوله عشق در سینمای دفاع مقدس لقب گرفته است. درواقع هیوای ملاقلی‌پور از معدود فیلم‌های سینمای دفاع‌مقدس است که عشق در آن حضوری پررنگ دارد. هیوا عاشقانه‌ای دلپذیر و متفاوت است که در دل جنگ شکل می‌گیرد. ملاقلی‌پور در این فیلم از نظر سینمایی و تکنیکی نیز کارگردان پخته‌ای نشان داده و با استفاده از شکل روایت و پیوند‌زدن گذشته و حال به درام عاشقانه جنگی‌اش حس‌وحالی خاص و دیگرگونه داده است.

 

رسول ملاقلی‌پور در هیوا نیز همچون اغلب فیلم‌هایش سکانس‌های جنگی و درگیری را بشدت قابل قبول و موثر از کار درآورده است. او که متخصص درآوردن یک فضای آخرالزمانی در دل جنگ بود، در هیوا این فصول را حتی با قدرت و تأثیرگذاری بیشتری به تصویر کشیده؛ چنان که می‌توان فصول نبرد این فیلم را قابل مقایسه با نمونه‌های مطرح جهانی دانست.

 

باشو غریبه کوچک

تنها تجربه بهرام بیضایی در سینمای جنگ یکی از بهترین فیلم‌های این ژانر نیز هست. در باشو غریبه کوچک بهرام بیضایی بدون این‌که تصویری مستقیم از جبهه و جنگ ارایه دهد، یکی از بهترین آثارش را درباره تأثیر جنگ بر روابط انسانی ساخته و چنان تصویر ماندگاری از آدم‌های درگیر یک جنگ تحمیلی ارایه کرده که حتی با گذشت بیش از ٣٠‌سال نیز همچنان ‌تروتازه و جذاب است.

 

بیضایی در این درام انسانی تاثیرگذار تلخی‌ها و فاصله‌هایی را که جنگ به وجود می‌آورد و قربانیانی که برجای می‌گذارد، نشان می‌دهد. آدم‌های فیلم بی‌ این‌که نقشی در ایجاد شرایط داشته باشند، در چنبره دشواری‌های جنگ اسیرند و این با توجه به جنگ ناگهانی و تحمیلی که از جانب ایران آغاز نشد، تحلیلی واقع‌نگر و منطقی از جنگ ما و آدم‌هایی بود که ناگهان چشم باز کرده و خود و خانه و خانواده‌شان را در وسط یک میدان جنگ یافته بودند.

یک زمانی منتقدی درباره این فیلم نوشت: باشو غریبه کوچک بیشتر از آن‌که درباره ظواهر جنگ باشد درباره تأثیر این رویداد سیاسی - اجتماعی بر روابط انسانی است؛ فیلمی ماندگار که تاریخ مصرف ندارد و محدود به آنچه هشت‌سال بر مردم ایران رفت نیست. به‌نظر می‌رسد همین دو جمله حق مطلب را درباره باشو غریبه کوچک می‌تواند ادا کند.

 

لیلی با من است

فیلمی بشدت جسورانه در زمان خود که برای نخستین‌بار نشان داد می‌توان با جنگ و آدم‌هایش نیز شوخی کرد، بدون این‌که به دام تمسخر یا توهین افتاد. لیلی با من است صرفا اگر فقط همین یک ویژگی را نیز داشت، لایق قرار گرفتن در میان مهمترین فیلم‌های دفاع ‌مقدس بود؛ چه رسد به این‌که این فیلم از نظر روایت و سینما نیز از بهترین فیلم‌های دهه هفتاد سینمای ایران است.

 

لیلی با من است، فیلم شیرین و جذابی است؛ یکی از شیرین‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین کمدی‌های سینمای ایران. برخلاف بیشتر کمدی‌های ایرانی که پای انواع و اقسام ژانگولرها و ادا و اطوارها را به سینما می‌گشایند، لیلی با من است روایت متین و موقری با محوریت تحول یک انسان دارد که در بستر جنگ و معاشرت با آدم‌هایی به وجود می‌آید که تجربه جنگ را از سر گذرانده‌اند. فیلم همچنین این حسن را دارد که در عین داشتن لحظات مفرح و خنده‌دار درباره آدم‌ها و شرایط، پا فراتر از اصول اخلاقی نگذاشته و ارزش‌های دفاع ‌مقدس را نیز نادیده نمی‌گیرد و بدون شوخی با واقعیت عظیم فاجعه انسانی جنگ تماشاگرش را می‌خنداند.

 

لیلی با من است که در زمان اکران با وجود استقبال مردمی بحث‌های زیادی را باعث شد، تازه پس از رکوردشکنی‌های اخراجی‌ها بود که ارزش‌هایش بیشتر به چشم آمد. این فیلم را می‌توان پدر معنوی اخراجی‌ها نامید؛ اما فاصله البته از زمین تا آسمان است.

 

کیمیا

یکی از فیلم‌های خوب کارنامه احمدرضا درویش کاربلد و توانا؛ فیلمی شهری که با جنگ آغاز و با جنگ درونی شخصیت‌هایش به پایان می‌رسد. فاصله این دو جنگ را اما داستان خانواده‌ای همه‌چیزباخته در دل جنگ پر می‌کند که حاصلش یکی از بهترین آثار دفاع‌ مقدس است.

 

درویش که از جمله سینماگرانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سینما آمدند و روایت قصه‌هایی از جنگ را تعهد و وظیفه خود می‌دانستند، در کیمیا نخستین بارقه‌ها را درباره نبوغش در کارگردانی صحنه‌های شلوغ و پرتحرک جنگی به نمایش می‌گذارد. این فیلم که نشانگر بلوغ درویش در کارگردانی است در نیم‌ساعت اول کوبنده‌اش چنان تصاویر هولناک و تکان‌دهنده‌ای از روزهای آغازین جنگ به دست می‌دهد که هنوز هم غیر قابل تکرار به‌نظر می‌رسد. تقابل زندگی و مرگ در بستر خشن و سرد جنگ که مایه اصلی این ملودرام شهری است، در فصول ابتدایی فیلم به بهترین شکل ممکن پایه‌ریزی شده است.

 

درویش که در نیمه نخست فیلم با تصاویر دلخراشی که از جنگ در شهر پیش روی تماشاگر قرار می‌دهد، مهارتش را در ساخت سکانس‌های اکشن و درگیری نشان داده و در نیمه دوم فیلم بیشتر به سمت ملودرام رفته و به نمایش تأثیر جنگ بر روابط انسانی می‌پردازد. او در این فیلم نشان می‌دهد سینمای جنگ تنها تصویر مستقیم ماجراهایی نیست که در جنگ رخ می‌دهد و گاه توجه به فجایع انسانی جنگ عمق تلخی آن را بیشتر می‌کند.

 

گیلانه

یکی از بهترین فیلم‌هایی که به تبعات جنگ در زندگی مردمان پرداخته، گیلانه رخشان بنی‌اعتماد است که از طریق روایت زندگی رو به ویرانی یک جانباز جنگ، تلخی‌ها و تاثیرات ویرانگر این پدیده را به بررسی نشسته است. بیشتر سکانس‌های فیلم که بر رابطه اسماعیل و مادرش گیلانه تمرکز کرده ‌است، با نمایش دشواری‌های زندگی آنها تلخ‌ترین تصاویر ممکن را پیش چشم مخاطب قرار داده‌ است. رخشان بنی‌اعتماد در این فیلم موفق شده تنهایی و تلخی سرنوشت چنین انسان‌هایی را در دل جامعه‌ای که هر روز بیشتر از گذشته با ارزش‌های اخلاقی و انسانی فاصله می‌گیرد، نشان بدهد.

 

تمرکز فیلمساز بر سختی‌های زندگی اسماعیل و گیلانه تصویری تکان‌دهنده از واقعیتی که در اطراف ما جاری است، نشان می‌دهد؛ فرجام اندوهناک بازماندگان سال‌های دفاع ‌مقدس در دورانی که جنگ به خاطره‌ای دور تبدیل شده است. زیبایی بصری بهشتی که در اطراف گیلانه و اسماعیل وجود دارد، تراژدی سرنوشت این مادر و فرزند را محو نمی‌کند. سکانس پایانی تلخی مضاعف دارد آن‌جا که گیلانه در تنهایی و در فضایی مه‌آلود انتظار مسافری را می‌کشد که نور امید را به روزهای پایانی عمر اسماعیل برگرداند.

 

دوئل

فیلم دیگری از درویش که حاوی عظیم‌ترین تصاویر از جنگ است. این گران‌ترین فیلم دفاع ‌مقدسی اگر چه به واسطه داستانش که درباره جابه‌جایی یک گاوصندوق در زمان اوج جنگ است، مورد اتهام تقلیل جنگ به مشتی پول و طلا قرار گرفت، اما عظمت تصاویر و سکانس‌های درگیری در این فیلم چنان بود که جایگاه آن در میان بهترین‌ها سینمای دفاع ‌مقدس را بی‌خدشه و گزند حفظ کند.

 

در واقع باید گفت اگر دوئل در ساختار و فیلمنامه مشکل‌دارش نیز در حد و اندازه ساخت و پرداخت لحظات اکشنش بود، بدل به قله‌ای در سینمای دفاع‌ مقدس می‌شد، اما در شکل فعلی این فیلم از نظر محتوا در میان آثار شاخص دفاع‌ مقدس در رتبه پایین‌تری قرار دارد و تنها دلیل برای حضور در لیست ما همان کیفیت جلوه‌های ویژه فیلم است که در میان تمام آثار دفاع‌ مقدس در جایگاه ممتازی قرار می‌گیرد.

 

 آژانس شیشه‌ای

حاج کاظم (پرویز پرستویی) یک رزمنده سابق جنگ است که درحال‌حاضر به مسافرکشی مشغول است. حاج کاظم در یک روز به‌طور اتفاقی همرزم سابقش به نام عباس (حبیب رضایی) را در خيابان می‌بیند. عباس به همراه همسرش برای مداوای ترکشی که در گلویش قرار دارد به تهران آمده است. حاج کاظم، عباس را به بیمارستان می‌رساند و در آن‌جا پزشک به آنها می‌گوید که وضع جسمانی عباس بحرانی است و باید سریعا به بیمارستانی در لندن منتقل شود. حاج کاظم هم بعد از شنیدن این خبر، سریعا خودرواش را معامله می‌کند تا بتواند هزینه سفر به لندن و مداوای عباس را فراهم کند. همه‌چیز طبق روال پیش می‌رود و حاج‌ کاظم و عباس خود را به آژانس هواپیمایی می‌رسانند تا بلیت سفر را دریافت کنند، اما در لحظات آخر معامله خودرو به هم می‌خورد و صحبت‌های حاج کاظم با رئیس آژانس هم ثمری ندارد و به همین دلیل حالا باید بلیت آنها را به مشتری دیگری بدهند.

 

بعد از این‌که اصرار و خواهش‌های حاج کاظم به ثمر نمی‌نشیند، او تفنگی را از سرباز وظیفه‌ای که در آژانس حضور دارد، می‌قاپد و تمامی مردم حاضر در آژانس را گروگان می‌گیرد تا شرایط پروازشان به لندن فراهم شود و...

 این فیلم که بی‌شک بهترین یا حداقل یکی از سه فیلم برتر سینمای دفاع ‌مقدس به شمار می‌آید، به واسطه این‌که نمایش یک دوران نیز هست ارزش و اهمیتی حتی فراتر نیز می‌یابد. درواقع آژانس شیشه‌ای نه‌تنها دفاع ‌مقدس و آدم‌های آن، بلکه بخش مهمی از تاریخ معاصر این مرز و بوم را نیز مورد بررسی و کنکاش قرار داده و از این منظر خاصیتی آینه‌گون و استنادی دارد که روزهای به اوج رسیدن تقابل عقل و دل یا تقابل تفکرات نسل قبل و بعد از جنگ در آن به وضوح به چشم می‌خورد.

 

فیلم با تکیه به این داشته مهم جایی در میان بهترین‌های این سینما یافته؛ بگذریم از ارزش‌های سینمایی آن‌ که از هر نظر بی‌شک و شبهه است.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 13
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش