سه شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴
۱۱:۴۰ - ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۴۳۴۳
فیلم و سینمای ایران

چرا «خانه پوشالی» تا این حد آشناست؟

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,سریال خانه پوشالی
تا به حال هیچ سریالی به اندازه «خانه پوشالی» صریح و ساده و شفاف به مسئله سیاست نپرداخته است. با اینکه سریال تلاش می کند از عنصر سیاست برای درام بهره ببرد ولی آکنده است از نشانه های واقعی و گاه اغراق شده از وضعیت سیاست ورزی در آمریکا و ای بسا در سراسر جهان.

نکته مهم این جاست که اهمیت سریال، برای تماشاگران در همه جای دنیا با مباحث واقعی عالم سیاست گره خورده و هر چقدر که سازنده ها بر جنبه های دراماتیک و حتی روابط شخصی افراد تکیه می کنند اما عنصر جذابیت همان رویدادها و شیوه اجرای اعمال شیطانی آقای فرانک آندروود و همسرش است. برای اینکه بدانیم آنها چطور دلربایی کرده اند و چطور درباره مسائلی حرف می زنند که بحث روز در همه جای جهان است، باید سراغ خود سریال برویم.

 

 

چرا «خانه پوشالی» تا این حد آشناست؟

وجه بارز سریال «خانه پوشالی» تمایل فرانک آندروود به قدرت است: وقتی متوجه می شود که رییس جمهور تصمیم ندارد وزارت امور خارج را به او بسپارد، دست به کار توطئه می شود و این بار نه برای پست که برای به دست آوردن مقام ریاست جمهوری تلاش می کند. تمایل او به قدرت با انواع و اقسام توطئه ها همراه است، او می داند که در صورت باقی ماندن در پست فعلی به مرور از گردونه رقابت حذف می شود. بنابراین با انواع ترفندها در مسیر اقدامات رییس جمهور مشکل درست می کند و به عنوان منجی او وارد معرکه می شود و او را نجات می دهد.

 

«خانه پوشالی» روی وجه انتقام جویی او تاکید زیادی می کند ولی آندروود آدم ساده ای نیست که تنها با انتقام گیری کوتاه بیاید. او خواهان به دست آوردن قدرت است، آن هم به هر شکل ممکن. بنابراین از هر نوع تبانی و اقدام مخفیانه علیه دولت کوتاه نمی آید.

 

او در عین حال که درون ساختار قدرت است می خواهد در راس آن قرار بگیرد، با اینکه نقش مهمی در سیاست ورزی دارد اما مایل است که تصمیم گیرنده اصلی باشد. اصولا آندروود می خواهد اول از همه، با به دست آوردن پست معاون اولی به چشم بیاید و مشهور شود و دوم، تحت پوشش رییس جمهور، عملا قدرت را در دست بگیرد.

 

این روش همان چیزی است که در سیاست ورزی کشورهای مختلف دیده شده است. در آمریکا معاون اول رییس جمهوری نقش اجرایی پررنگی ندارد اما مثلا وقتی در روسیه، ولادیمیر پوتین نخست وزیر مدودف شد، همه جهان می دانستند که او حرف آخر را می زند و وقتی بعد چهار سال دوباره به قدرت برگشت هیچ کس شوکه نشد. این مدیریت در سایه، استراتژی است که بسیاری در جهان آن را اجرا می کنند و خب، همین هم باعث واکنش تماشاگران و جذب آنها می شود. 

 

تاثیر ماکیاوللی

«هدف وسیله را توجیه می کند» این جمله ماکیاوللی دستمایه خوبی است برای نقد اخلاقی قدرت. و درواقع، نشان دهنده وجه غیراخلاقی سیاست و سیاست ورزی است اگرچه در تمام جهان سیاست مداران سعی می کنند وجه جوانمردانه به اقدامات و حربه های انتخاباتی خود شأن بدهند اما زیربنای اقدامات آنها آلوده به مسائلی جز اخلاق است. اساس «خانه پوشالی» روی این نظریه استوار است: آندروود به مثابه یهودا در دل ساختار قدرت به رییسش خیانت می کند در حالی که وجه مهربانانه، مصلحت جویانه و حتی امدادی خودش را هم حفظ می کند.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,سریال خانه پوشالی

 

فرانک آندروود از تمام ظرفیت های معمول قدرت سوءاستفاده می کند اما در تمام مدت برای این کارها اهدافی متعالی می چیند و سعی می کند برابر همکارانش آن را توجیه کند. اگرچه وقتی با ما، تماشاگران سریال حرف می زند، هیچ نکته ای را مخفی نمی گذارد و رندانه، لبخند می زند. هدف سازنده ها از این ایده چیست؟

 

به نظر می رسد که وجه شیطانی هر انسانی برابر قدرت طلبی ضعیف و غیرقابل مهار است و سازنده ها با علم بر اینکه توطئه های هوشمندانه برای کسب مقام بیشتر از عمل اخلاقی مظلومانه در دل می نشیند، سعی می کنند تماشاگرانشان را هم به نقد بکشند.

 

آندروود روحش را به شیطان فروخته است؛ بنابراین اینکه دروغ بگوید، کلاه برداری کند، به همسرش خیانت کند و حتی خیانت همسرش را نادیده بگیرد، امری در راستای رسیدن به هدفی والاتر دانسته می شود. او همه امور انسانی و اخلاقی را در همان فصل اول کنار می گذارد و خویی غیرانسانی از خودش نشان می دهد. چرا؟

 

دلیل همان تحلیل است: رسیدن به هدف، آن هم با هر ابزاری. جالب این جاست که افراد مختلف در امریکا این وجه ماکیاوللیستی آندروود را تحلیل کرده اند و نظرات مختلفی نسبت به آن دارند. مثلا جی آر گرین، که استاد فلسفه است،  در سال ۲۰۱۴ مقاله ای نوشت و گفت که به توصیه مجله «هیستوری تودی» سریال را تماشا کرده و از حضور قدرتمند ماکیاوللی در آن به وجد آمده است. او تاکید کرد که برای درک بهتر به دانشجویانش توصیه کرده که سریال را ببینند.

 

نکته مهم در تحلیل او این بود که تاکتیک های ماکیاوللی در این جا به خوبی دیده می شود. او اشاره می کند که آندروود از حیله گری، نیرنگ، تطمیع و باج گیری استفاده می کند تا همکارانش را در مناصب مختلف بنشاند و بعد می گوید که «پدرم همیشه می گفت تعجب می کنم؛ مردم می دانند که می خواهند اما هیچ وقت موفق نمی شوند.»

 

او می گوید که «خانه پوشالی» نشان می دهد چطور بازی های پیچیده قدرت مردم را قانع می کند که «درست» عمل می کنند در حالی که واقعا علیه اهدافشان عمل می کنند. گرین معتقد است که استراتژی سریال در نمایش وجه مصلحت جوی آندروود و حرکات شریرانه پشت پرده اش عالی از آب درآمده است.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,سریال خانه پوشالی

  

اما در عین حال برخی دیگر معتقدند که این ماکیاوللی نیست که در سریال حضور دارد؛ این گروه معتقدند که آنها در دنیای پرتلاطم سیاست از خودشان محافظت می کنند. در واقع، آنها مجروحانی هستند که از جنگ نابرابر زنده بیرون آمده اند و حالا باید خودشان را در وضع موجود حفظ کنند. تلاش آنها برای بقاست و اصل، همان «زنده ماندن به هر شرطی» است. بنابراین آنها به داروینیسم اجتماعی هم اشاره می کنند و قدرت را نه نوعی ارضای حس خودخواهی که تلاشی برای زنده ماندن در رقابت طبیعی ابنای بشر می دانند.

 

همین دو برداشت هم باعث شده که مردم کشورهای مختلف هنگام تماشای سریال از آن متعجب شوند؛ آنها با افرادی مواجه شده اند که برای بقا در عرصه سیاست هر کاری می کنند و به امر غیراخلاقی شان وجه مصلحت جویانه و مردمی می دهند و از طرف دیگر کسانی را هم دیده اند که برای کسب قدرت (به مثابه رسیدن به قدرت) از هیچ کاری دست بر نمی دارند. به همین دلیل هم «خانه پوشالی» موفق شده وجه دیگری از عالم سیاست را پی برده به مردم نشان دهد.

 

سیاست های پوپولیستی

جمله طلایی سریال «خانه پوشالی» از زبان یکی از شخصیت ها نقل می شود: «یک سیاستمدار نمی تونه هرگز بی خیال دادن وعده و وعیدهای الکی بشه». این رویکردی است که سریال به خصوص از فصل سوم، تلاش می کند به آن پر و بال بدهد. اگرچه تشابهی با طرح بیمه های درمانی امریکا دارد که برای اقشار مختلف، به خصوص بی کارها جذاب بود.

 

طرح جنجالی او اولین طرحی بود که ترامپ مخالفتش را با آن اعلام کرد و برای اصلاحش طرحی را به مجلس نمایندگان داد. «خانه پوشالی» علاوه بر نمایش اقدام اوباما، نوعی عوام گرایی را هم در آن ارائه کرده: «فرانک آندروود» بعد از رسیدن به مقام ریاست جمهوری نیاز دارد که هنوز رای مردم را داشته باشد. برای همین روی بیکاران متمرکز می شود. در قسمت پنجم از فصل ۳ این سریال، مجلس آمریکا با او مخالفت می کند. فرانک به دنبال راهی می گردد تا رهبران مجلس آمریکا از هر دو حزب را وادار به پذیرش خواسته اش کند. ایده او این است که می توان آنها را با یک حرکت پرسر و صدا تحت تاثیر قرار داد.

 

 اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,سریال خانه پوشالی

 

ایده پوپولیستی این جاست: او با وعده به شهردار یکی از مناطق، به همراه او تصمیمی می گیرند که مقابل کنگره آمریکا صفی از بیکاران را تشکیل دهند. آنها با برپا کردن یک چادر و ثبت نام از بیکاران سعی می کنند کار پرسر و صدایی را به راه بیندازند. آنها چادرهایی برای ثبت نام بیکاران راه می اندازند و نامش را به شوخی (یا شاید هم کاملا جدی) «محل تحقق رویاها» می گذارند.

 

آندروود در هنگام برگزاری این تجمع می گوید: «باید برنامه اشتغالزایی آمریکا را به مردم قالب کنیم.» و معتقد است که باید مردم را در سراسر کشور آمریکا وادار کنند که هم برای دریافت شغل ثبت نام کنند.»

 

نکته مهم سریال، تقابل برنامه عاقلانه کمک به مردم و جنبه تبلیغاتی آن است، تلاش های تبلیغاتی و سواستفاده از مردم عادی که در سختی هستند. طرحی است که آندروود با آن جهش می کند و می تواند وارد وادی های دیگری شود.

 

این نمونه ای است از اقدام پوپولیستی که برای مردم به نظر جذاب می رسد اما هیچ نوع ضمانت اجرایی ندارد. مدام مشابه سازی کند و ببیند که چطور دولتمردان و نامزدهای سمت های مختلف در حال ارائه طرح های ایده آل اما به شدت غیرواقعی هستند. بنابراین یکی از وجود جذابیت «خانه پوشالی» تمرکز روی همین نقاط است.

 

سیاستمدارانی که دروغ می گویند، سوءاستفاده می کنند و مردم را به وعده ها دلخوش می کنند؛ بی آن که تضمینی برای اجرای آن بدهند. این نکته ای است که سث مسکت در روزنامه واشنگتن پست به آن اشاره کرده؛ اگرچه او معتقد است که «خانه پوشالی» در این کار اغراق کرده اما از شباهت آن به طرح اوباما هم ابراز شگفتی می کند.

حضور شکسپیر

نه، فکر نکنید می خواهیم از اصول دراماتیک حرف بزنیم. «خانه پوشالی» در فیلمنامه و طراحی داستان درجه یک است. اما برای ساخت شخصیت ها از امکانات نمایشی گسترده ای استفاده کرده است. تاثیر شکسپیر هم بسیار مهم و قابل توجه است. خیلی ها به ماجراهای «ریچارد سوم» اشاره می کنند و خلق و خوی «مکبث» و همسرش را در رفتار آندروود و همسرش می بینند.

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,سریال خانه پوشالی

 

 

ماجرای ریچارد سوم، همان قصه تلاش برای رسیدن به قدرت است. مردی حیله گر و خشن که می خواهد به هر شیوه ای به قدرت برسد اما مکبث موضوع مهم تری را طرح می کند: داستان تراژیک شاه کشی و جنایت برای کسب قدرت «مکبث» احتمالا تاثیرگذارترین داستان شاه کشی است؛ داستان قتل مردی که به ناحق قدرت را تصاحب می کند و به مرور دچار جنون می شود و با عدم اطمینان خودش، آرام آرام زمینه نابودی اش را می چیند.

 

آندروود همه چیز را به شکل زد و بند و معامله می بیند: او حتی در رابطه زناشویی هم به فکر منابع سیاسی و اجتماعی است. آندروود بی محابا خواهان سقوط رییس جمهور وقت است تا خودش به آن مقام برسد. اگرچه داستان «خانه پوشالی» مدرن است اما مفهوم شاه کشی و تصاحب قدرت، مفهومی بامعنی و ریشه دار در غرب است که اصولا به تراژدی می انجامد.

 

بنابراین تمایل آندروود به کسب مقام بالاتر و اقدامش برای به زیر کشیدن رییس جمهور، برای تماشاگر آشناست و او می تواند حدس بزند که این داستان یک تراژدی خوفناک است. این نکته ای است که تماشاگر در تمام جهان هم قادر است آن را درک کند: کسی که بی محابا خواهان رسیدن به قدرت است به مرور تنها می شود و کم کم همه چیز را می بازد.

پایان رابطه

«خانه پوشالی» سریالی صرفا سیاسی نیست اما تمام ساز و کار سیاست ورزی در دنیای غیراخلاقی را نشان می دهد. زمانی داستایوفسکی در «برادران کارامازوف» نوشته بود «وقتی خدا نباشد همه چیز مجاز است». متفکران این دیالوگ را نشانه تقبیح نیهیلیسم در آثار داستایوفسکی دانسته اند و آن را کنار نوشته های نیچه مظهر نقد جامعه غرب به حساب می آورند. پس عجیب نیست که این جمله، هسته مرکزی «خانه پوشالی» را هم بسازد و در جهان واقع هم نمود بسیاری پیدا کند.

 

عصر نیهیلیسم، عصر بی اعتمادی است و «خانه پوشالی» نمونه روشن آن است. اگر تماشاگران سراسر جهان رفتار سیاستمداران را درک می کنند، به دلیل زندگی در چنین عصری است، عصر پایان.

 

 طاها نیک روش

هفته نامه صدا 

 

  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش