پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۵۰ - ۱۱ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۲۳۸۹
فیلم و سینمای ایران

دو روی یک سکه

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,سینمای کودک ایران

حدیث نفس گونه کودک در سینمای ایران، طی ۴ دهه اخیر، ریتم نامتوازنی با یکدیگر دارند. پس از آن که مهرجویی در سال ۵۹، با فیلم توقیف شده مدرسه ای که می‌رفتیم، استارت این گونه را به عنوان یکی از نخستین تولیدات مستقل سینمای پس از انقلاب، زد، کارگردانان دیگر نیز یک به یک به این صف پیوستند تا سینمای کودک، در بحبوحه ژانر غالب آن روزها که به جنگ اختصاص داشت، حیات یافته و نسل تازه نفس این سینما که بعدها جزو مفاخر سینمای ملی به حساب آمدند، همگی به آزمون و خطا در این حوزه پرداختند.

 

مطمئنا یکی از اصلی‌ترین دلایل فعالیت سرشناس ترین کارگردانان سینما در حوزه کودک طی دهه ۶۰، پیشگام شدن مهرجویی در این حوزه بود چرا که وی در آن سال‌ها، المان سینمای روشنفکری و فیلمسازان تحصیل کرده با مشی غربی محسوب می‌شد که نگاه و سبک فیلمسازی او، مورد قبول هر دو طیف مخاطب سینمایی بود و به همین علت، جریان نوظهور سینمای کودک در دهه ۶۰، وام دار کارگردانی است که پس از یک تجربه توقیف شده و البته یک فیلم نه چندان مطرح (شیرک)، دیگر فعالیت شاخصی در این حوزه نداشت اما ریل‌گذاری فکری مطلوبی برای نسل نواندیش سینمایی انجام داد.

 

پس از این اتفاق مبارک، سینمای کودک، دگردیسی‌های کمی‌و کیفی بسیاری را از سر گذراند و به حجم انبوهی از تولیدات رسید که سایه روشن خوبی از آینده این گونه ترسیم می‌کرد اما سرنوشت دیگری برای سینمای کودک رقم خورد. در ادامه، ضمن تطور اجمالی تاریخ سینمای کودک در پس از انقلاب، به دو انشعاب تولیدی این گونه خواهیم پرداخت.

 

سینمای عروسکی

چهره‌های عروسکی خیلی زود وارد گود فیلمسازان سینمایی و برنامه سازان تلویزیونی شدند. تلویزیون ایران در ابتدای دهه ۶۰، یکی از برترین تولیدات عروسکی تاریخ خود را تحت عنوان مدرسه موش‌ها رو کرد و چند سال بعد نیز نسخه سینمایی آن ساخته شد. مقبولیت بیش از اندازه این کارعروسکی، نزد مردم وصاحب نظران سینمایی، سبب شد تا هم آنتن تلویزیون، روی خوشی به محصولات عروسکی نشان دهد و هم فیلمسازان دیگر، کاربردهای دیگرعروسک را در کار سینمایی، دستمایه قرار دهند.

 

سینمای عروسکی در دهه ۶۰، تنها محدود به چند نام گمنام است که نتوانستند به مانند کارهای قابل قبولی چون گربه آوازه خوان و پاتال و آرزوهای کوچک، جریان‌سازی خاصی در این حوزه داشته باشند اما در دهه ۷۰، شکل ویژه‌ای از کارکردهای عروسکی در سینمای ایران به ثبت رسید.

 

در این دهه، انحصار صرفا سرگرم‌سازی در کارهای عروسکی، به قابلیت‌هایی چون تقویت قوه خیال کودکان با پرداخت‌های فانتزی و تخیلی و پیش کشیدن بحث موجودات فرازمینی و همچنین وجه موزیکال، تعمیم یافت و نمونه‌های درخشانی در این شاخه انشعابی از سینمای کودک به ثبت رسید که هنوز هم قدرتمندترین آثاراین حوزه به شمار می‌روند. کلاه قرمزی و پسر خاله، الوالومن جوجوام و کاکادو، از جریان سازترین آثار این حوزه در دهه ۷۰ محسوب می‌شوند.

 

نکته حائز اهمیت در مورد سینمای عروسکی، اجتناب کارگردانان گونه درام از حضور در این شاخه است. سینمای عروسکی در دهه ۶۰ و ۷۰، عموما توسط معدود فیلمسازانی نظیرمحمدعلی طالبی، مرضیه برومند و ایرج طهماسب پایه گذاری و تقویت شد و چهره‌های دیگری نظیر تهمینه میلانی پس از تجربه یک کار، تغییر گونه داده و دیگر به سینمای کودک بازنگشتند.

 

از دهه ۸۰، سینمای عروسکی، افت فاحشی را تجربه کرد و بیشترین نمود آن، در برنامه‌های تلویزیونی بود که عمدتا به خلق کاراکترهای عروسکی ماندگار ختم نمی‌شد. مهم ترین اتفاق سینمای عروسکی در دو دهه ۸۰ و ۹۰، تکرار کارهای نوستالژیکی چون شهرموش‌ها وکلاه قرمزی بود که این آثار نیز تنها به مدد پوئن خاطره‌سازی خود، مورد استقبال چشمگیر مخاطبان قرار گرفتند وگرنه ایرادات محتوایی و علی‌الخصوص اجرایی این دو کار، به هیچ وجه در این دو دهه، قابل دفاع نبود.

 

کودکانه‌های رئالیستی

ساخت درام‌های رئالیستی، مطلوب ترین پیشنهاد ممکن برای نخبگان سینما در دو دهه ۶۰ و ۷۰ بود.کارگردانان طراز اول این سینما نظیر عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مجیدی مجیدی، امیر نادری و کیومرث پوراحمد تا کارگردانان محبوبی چون پوران درخشنده، ابوالحسن داوودی، کامبوزیا پرتوی و محمدرضا هنرمند با محوریت قراردادن کودکان و نوجوانان به عنوان قهرمانان فیلم‌های خود، نه تنها پویایی نوینی در سینمای نوپای دهه ۶۰ موجب شده وسهم غیرقابل انکاری درطلایی اطلاق شدن این دهه عهده داربودند بلکه با جوایزمتعدد بین‌المللی که برای این آثار، به دست آوردند، نقش قابل توجهی درشناساندن سینمای بومی‌ایران به جامعه جهانی داشته و پای سینمای مهجور ایران را به فستیوال‌های و جوایز مهم سینمایی جهان نظیر اسکار، کن، برلین و ونیز باز کردند.

 

رویه غالب درتمام این پرداخت‌های رئالیستی، تمرکز بر وجوه مظلومیت‌های ناخواسته‌ای بود که سد راه زندگی نرمال کودکان و نوجوان قرار داشت. به عبارتی، نگاه انسانی، برکل این آثار مستولی بود و شکل تاریخی تعارضات ناخواسته جغرافیای زندگی کودک و جبر محیطی بر نگاه آرمانی، از دریچه خلاقانه هر کارگردان، مورد پردازش قرار می‌گرفت. مشخصا آثار کیارستمی، شاعرانگی بیشتری داشت و طبعا، به واسطه همین پرداخت شاعرانه، درصد بالایی از سهم انتقاد کاسته می‌شد.

 

بیضایی کمی‌صریح تر به بحث ورود پیدا کرد و با باشو غریبه کوچک، عیار سرزمینی را در محک پدیده اجتناب ناپذیری چون جنگ و مهاجرت، به تصویر کشید و بالاخره مجیدی، به صریح ترین و مظلومانه ترین شکل ممکن، نقصان‌های محیطی و تنگناهای خانوادگی را در چند اثر پیاپی، دستمایه کار خود قرار داد و تحسین جامعه سینمایی داخل و خارج از کشور را به دست آورد.

 

دیگر کارگردانان شاخص این حوزه نیز هیچ گانه توهم سطحی نگری به واسطه جهان بینی ساده کاراکتر قهرمان کودک، در خود راه نداده و ژرف‌اندیشی‌های مطلوبی در تقابل تمایلات کودکانه و جبر ملموس زندگی به تصویر کشیدند که عمده این آثار، برترین‌های کارنامه هنری آن کارگردانان تا به امروز محسوب می‌شود.

 

خورشید عالم تابی که به شمعی سوسوزن تبدیل شد!

سینمای کودک در حالی طی دو دهه ۶۰ و ۷۰ دست به افتخارآفرینی‌های متوالی زد که هیچ گاه وجه غالب سینمای ایران نبود و طبعا حمایت همه جانبه‌ای را نیز به خود ندید. این سینما در دهه ۶۰، زیرسایه سنگین تولیدات و حمایت‌های بی دریغ ژانر دفاع مقدس قرار داشت و در دهه ۷۰ نیز قربانی ذوق زدگی‌های مسئولان در بالابردن آمار تولیدات درام‌های خانوادگی و اجتماعی و همچنین آزمون و خطاهای سینماگران در تمایلات آنها به سینمای اکشن قرار گرفت.

 

در دهه ۸۰ نیز کمدی‌های باسمه‌ای، سایه سهمگین خود را نه تنها بر گونه کودک بلکه حتی بر درام‌های خانوادگی، پهن کرد و در نتیجه، همان حمایت‌های نصفه و نیمه سازمان‌هایی چون کانون پرورش فکری کودکان و البته سازمان صدا وسیما که با بی‌پولی عجیبی نیز دست به گریبان شده بودند، از سینمای کودک قطع و معدود تولیدات این حوزه نیز مورد قهر ارشاد و شورای صنفی نمایش قرار گرفت تا در کنار عدم بهره مندی از بودجه نهادها، حالا مشکلی چون عدم حمایت از اکران نیز برای آثار این گونه رقم بخورد.

 

این شرایط سبب شد تا تقریبا تمام کارگردانانی که به جنبه‌های رئالیستی ژانر کودک، وفادار بودند، با تغییر گونه، از دریچه ای دیگر در این سینما به فعالیت بپردازند. در نتیجه تمامی‌این اتفاقات، سینمای کودک در دهه ۹۰، رسما به فراموشی سپرده شد و به جز فیلم‌های فصل دوم شهر موش‌ها و کلاه قرمزی و بچه ننه که تماما به دلیل بار نوستالژیک خود، مورد حمایت چشمگیر مردم قرار گرفتند، مابقی آثاریا به مرحله اکران نرسیدند یا شکست‌های فاحشی را در گیشه تجربه کردند.

 

به همین علت، سال به سال از میزان تولیدات سینمای کودک کاسته شد و حالا از آن خورشید عالم تاب، تنها شمع سوسوزنی باقی مانده است که اوج فعالیتش، جشنواره‌ای است که در نوسانی شدید میان برگزار شدن و نشدن قرار دارد و اتفاقات آن، چندان مورد پسند فعالان این حوزه نیست.

 

 

mardomsalari.net
  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش