شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۵۵ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۰۷۹۸
فیلم و سینمای ایران

خنداندن مخاطب به شرط ریسک

جامه طنز بر قامت بازیگران جدی

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,کمدی

اگر بخواهیم خیلی بی مقدمه و بی تعارف سر اصل مطلب برویم باید بگویم در چند سال اخیر اوضاع و احوال بسیاری از آثار طنز ما وخیم است. وخیم با این توصیف که نه تنها تاثیرگذاری خود را به عنوان یک اثر منتقد و متذکر ندارد بلکه حتی نمی تواند لحظات مفرحی را برای تماشاگر ایجاد کند. این موضوع از دیدگاه های مختلف مدت ها به بحث و چالش کشیده شد و در مطالب مختلفی این مسئله را به نقد و بررسی گذاشتیم با کارشناسان مختلفی گپ زدیم، هر یک راهکاری داشت و نظری، که گاهی جوابگو بود و گاهی نه، در این مقال ضمن بررسی مورد فوق به راهکارهای نویی در این باره می پردازیم.

 

 

 قصه و فیلمنامه

اوضاع نگارش در تلویزیون خوب نیست! این مسئله را بیش از هر کسی مدیران مجرب و صاحب سابقه و در ادامه تهیه کنندگان کار کشته می دانند اینکه چرا اقدامی نمی شود، چند دلیل عمده می تواند داشته باشد. یکی میزان دستمزد نویسندگان که به مدیران اجازه نمی دهد بخواهند نویسندگان اتفاق خارق العاده ای را رقم بزنند، مدت ها روی یک طرح (کمدی بخصوص) وقت بگذارند، کار را چکش کاری کنند و با تمرکز روی یک قصه، فیلمنامه ای را پیش ببرند. از سوی دیگر تهیه کننده هم دست و بالش آنقدر باز نیست که بتواند نویسندگان کاربلد را پاگیر یک پروژه خاص کند و از او بخواهد شاهکاری را رقم بزند. از طرفی این قدرت ریسک هم وجود ندارد که تفکرات نو، ایده های بکر و ساختارهای جدید را با حضور نویسندگان جوان تست کنند. نتیجه اش می شود یکسری قصه تکراری و بی روح و بی جان که پتانسیل جذب مخاطب را ندارد. و در نهایت عدم پرداختن به موضوعات نو و از طرفی محدودیت نویسندگان در پرداختن به قصه های جدید و البته طراحی کاراکترهای متفاوت.

 

 سوژه بی رمق

بخشی از خاصیت طنز و شوخی شاید نقد و تذکر و گاهی حتی گوشزد و یادآوری باشد. در کشور ما واقعاً نمی توان خیلی به شخص، ارگان یا نهادی و حتی شغل و حرفه ای پرداخت چرا که به سرعت معترض می شوند. همانطور که نمونه هایش را به کرات شاهد بوده اید. نتیجه می شود این که بایستی به سراغ ایجاد موقعیت های طنز جذاب، کاراکترهای گیرا و شخصیت های بامزه رفت که در این جا هم تا حدودی دست بازیگر، کارگردان و حتی نویسنده بسته به نظر می رسد. به ناچار می بینیم سالها آثار طنز با یک سوژه دم دستی و یک قصه بدون جذابیت ساخته می شوند. اگر بازیگران با مزه باشند کار در می آید و حداقل تماشاگر چند قسمت را همراهی می کند اما اگر بازیگران هم تکرار خودشان را مجدداً به اثر جدید آورده باشند اتفاقی جز کلافه گی در پی نخواهد داشت.

 

 بازیگری در آثار طنز

و اما موضوع اصلی این مقال بحث بازیگری است. به هر حال باید به این نکته مهم اشاره کردکه بازیگر به عنوان رأس هرم در دیده شدن یک اثر نمایشی و در نهایت بازخورد کار نقشی حیاتی دارد. بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی را باید بازیگر خوب ویترین کند. اگر یک قصه قوی و غنی توسط یک کارگردان کاربلد و تکنیکی به چند بازیگر ضعیف دیکته شود. باز هم نتیجه قابل قبولی دست تیم تولید را نخواهد گرفت. با این وصف که بازیگر در تولید یک اثر طنز و حتی تراژدی نقشی مهم و اساسی دارد پس باید بعد از ماجرای فیلمنامه که اصلی ترین مرحله و پایه تولید هر اتفاق نمایشی است به سراغ بازیگر برویم. متاسفانه همیشه در عرصه بازیگری انتخاب دست گروه های تولید نیست، ما در این سالها نتوانسته ایم در عرصه طنز صاحب استار شویم، در واقع از سالها پیش چند کمدین محبوب و جذاب و پرطرفدار تلویزیون مانده اند و مدام در حال تکرار خود هستند، چرا که نقش جای کار بیشتری ندارد و اصولاً کاراکتر روی کاغذ چیز بیشتری از آنها نمی خواهد.

 

در سالهای اخیر تمام آثار طنز سیما را تعدادی انگشت شمار از بازیگران بازی کرده اند که هیچکدام خالق لحظات خارق العاده ای نبوده اند. بامزگی ذاتی آنها مخاطب را درگیر کرده اما هرگز موقعیت جدیدی نه خلق کرده اند و نه خلق آنها از این بازیگران خواسته شده، شوخی های آبکی، موقعیت های بدون جذابیت، لحظاتی که تماشاگر را درگیر نمی کند نشان از آن دارد که این وضعیت به کار بازیگر هم لطمه می زند. از سوی دیگر می بینی که برخی از کارگردان ها پیشرفت محسوسی در تکنیک، جای دوربین، قاب بندی ها و نمایش کنش ها و واکنش ها داشته اند و اصولاً با کارگردان های بدون دکوپاژ سر صحنه تصمیم بگیر، بسیار متفاوت عمل کرده اند از اول صبح می دانند چه می خواهند، می دانند نتیجه کار چه می شود اما حاصل تکنیک و کارگردان قابل قبول یک اتفاق موفق نیست، چرا که مخاطب جذب نمی شود. مخاطب پای اش ماندگار نمی شود، قصه را نمی گیرد، متوجه روند داستان نمی شود، آدم های قصه را نمی فهمد و در واقع روند دراماتیک کار هم در این حوزه لنگ می زند.

 

راهکار چیست؟! به نظر می رسد نیاز است در حوزه بازیگری یک تفکر ویژه و یک ریسک بزرگ حادث شود! اگر به کارنامه بازیگران طنز تلویزیون و حتی سینما دقت کنید متوجه می شوید که این بازیگران کارنامه خوش رنگ و لعابی در ژانرهای دیگر داشته اند، حتی می توان گفت برخی از آنها هر چه در کارنامه دارند بسته به روزهای اوج شان در گونه های دیگر بوده است اما از بس به کار طنز دعوت شده اند و مجبور به قبول بوده اند، دیگر کارگردانان آثار جدی سراغ آنها نرفته و نمی روند تا حدی که این روند به کلیت کار آنها نیز لطمه زده است.

 

به نظر می رسد در ساخت آثار کمدی نیاز به یک تغییر تاکتیک داشته باشد. سالها پیش در حالی که شبکه یک سیما نزدیک به نوروز سریال آماده ای را در جیب داشت و مدیر وقت شبکه (مهدی فرجی) بدون هیچ استرسی می توانست کنداکتور نوروز را بچیند، الهام غفوری و سیروس مقدم ساخت سریال «پایتخت» را به شبکه یک پیشنهاد دادند، در روزگاری که اکثر بازیگران طنز در ژانرهای دیگر مشغول به کار بودند، فرجی، مقدم و غفوری دست به یک ریسک ماندگار زدند و با حضور محسن تنابنده تیم دیگری را برای ساخت یک اثر طنز برگزیدند، اتفاقی که در نگاه اول بسیاری از اهالی فن را نیز نگران کرده بود که مگر می شود یک کار طنز را با گروهی که قبلاً در این حوزه فعالیتی نداشته اند به ساحل موفقیت رساند، ولی عاقبت آن ریسک بزرگ از سوی تیم مقدم شد اتفاقی که سالهاست برای تلویزیون به یک برند تبدیل شده است. در همین باب بازیگرانی را داریم که به علت توانایی حضور در هر دو ژانر با مراقبت در انتخاب از کلیشه شدن فاصله گرفته و هرگز در یک گونه نماندند، به کارنامه امیر جعفری نگاه کنید «بدون شرح»، «چاردیواری»، «زیرهشت»، «چک برگشتی» و… سیاه و سفیدی های کارنامه او نشان از آن دارد که انتخاب درست از سوی او باعث شده جعفری به بازیگری قابل اعتماد برای هر ژانری تبدیل شود. طوری که حالا جدا از تلویزیون، سینما نیز روی توانایی های او در گونه های مختلف حساب می کند. کارنامه سام درخشانی پر از نقش های جدی است وقتی که او بازی رخ به رخ پژمان جمشیدی را برای سریال «پژمان» پذیرفت همگان حس می کردند او نتواند در این گونه دیده شود اما سریال پژمان فرصتی بود تا سام درخشانی یک جهش بزرگ را در دنیای بازیگری تجربه کند و حتی در فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» یکی از ارکان اصلی در موفقیت فیلم محسوب شود. کار به جایی کشید که این روزها سام درخشانی در نقش بادیگارد، بازیگر یکی از نقش های طناز این کمدی سیاسی محسوب می شود.

 

سعید آقاخانی نیز در این عرصه بسیار باهوش عمل کرد او که به توانایی و استعداد خود در عرصه ایفای نقش های جدی ایمان داشت به یکباره تغییر نقش داد و از بازی در نقش های طنز تا سیمرغ فیلم فجر رفت و حتی توانست در عرصه جدی این موفقیت را در چند فیلم سینمایی دیگر نیز تکرار کند. بدون شک این ریسک باعث می شود که بازیگران به تکاپو بیفتند که مدام به دنبال نقش های تکراری نروند، نقش هایی که سالها در آستین دارند و نیازی نیست برای آن تلاشی انجام دهند. قطع به یقین بازیگری که برای رسیدن به یک نقش با چالش جدی مواجه شود کارگردان را نیز برای یک اتفاق ویژه سر ذوق می آورد تا نتیجه حاصل یک اتفاق ویژه باشد. جدا از نمونه هایی که در بالا مثال زدیم بسیار بوده اند بازیگرانی که نقش های طنز و جدی را به موازات هم تجربه کرده و اتفاقاً در هر دو حضوری موفق داشته اند اما فراموش نکنیم حاصل این اتفاق موفق، ریسک یک مدیر، یک تهیه کننده، یک کارگردان و… بوده است.

 

 ریسک، رمز پیروزی

سپردن یک نقش طنز به بازیگری که تا به حال در این عرصه دیده نشده یا سپردن نقش کاملاً جدی به بازیگری که در تمام این سالها پای ثابت آثار طنز بوده می تواند یک تغییر تاکتیک باشد برای ایجاد تفاوت، برای فاصله گرفتن از تکرار، برای جذب مخاطب، مخاطب تلویزیون این روزها با دسترسی به انواع و اقسام ویدئوها و جوک ها در فضای مجازی، سخت می خندد، او تمام متریال های خندیدن را بدون کوچکترین ممیزی و چهارچوب در فضای مجازی می بیند و می خندد، هنرمند رسانه از نویسنده گرفته تا کارگردان و بازیگر و… باید خیلی آرتیست باشد که خالق یک اتفاق ویژه طنز در روزگاری که مخاطب به انواع و اقسام مدیوم ها دسترسی دارد بشود و این پیش نمی آید مگر با پایین آوردن میزان محدودیت ها، فرصت دادن به نویسنده ها برای نزدیک شدن به خطوط قرمز و سپردن نقش های طنز به بازیگران خوب و مستعدی که شاید در این عرصه دیده نشده اند اما می توان به آنها اعتماد کرد. محسن تنابنده، احمد مهرانفر و حتی مهران احمدی نمونه ای از بازیگران ژانر جدی بودند که درطنز قابلیت های خود را نشان دادند و با این فرصت طنزی جدا از طنز مرسوم و تکراری تلویزیون رقم زدند.

 

 

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 13
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش