یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴
۱۲:۳۰ - ۰۷ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۵۳۹
فیلم و سینمای ایران

داستان پرحاشیه کارگردان ماجرای نیمروز

محمدحسین مهدویان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
آیا همکاری با سازمان سینمایی «اوج» برای فیلمسازان دردسر‌ساز است؟

شاید اگر گردانندگان انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی یا برگزارکنندگان جشن این انجمن می‌دانستند ماجرای دادن جایزه به محمدحسین مهدویان بدل به چنین داستان دنباله‌داری خواهد شد، قطعا یا در چینش چهره‌های اهدا‌کننده جوایز تغییراتی می‌دادند و یا حتی بی‌خیال دیپلم افتخار این کارگردان می‌شدند که پیش از این مراسم به قدر کافی در جشنواره‌ها و جشن‌های دیگر مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفته بود و این دیپلم نمی‌توانست اعتباری فزون‌تر در کارنامه او باشد.

 

اما آنها هم مثل بقیه ماها فکرش را نمی‌کردند که سر بزنگاه ممکن است جعفر پناهی که برخوردهایی را در سال‌های اخیر از سر گذرانده، از دادن جایزه به مهدویان خودداری کرده و این کار را بهانه‌ای کند برای هجوم به سینمای دولتی: مهم نیست فیلم دولتی بسازند و صدها سینما بگیرند اما فقط یک سینما هم به ما بدهند!

 

شاید اگر کسی غیر از جعفر پناهی این کار را می‌کرد، ماجرا چنین ابعاد حیرت‌انگیزی نمی‌یافت؛ اما پناهی که تبحر خاصی در بهره‌گیری از شرایط دارد، آگاهانه دست به این انتقاد و درواقع اعتراض زده بود. او می‌دانست این عکس‌العمل موج ایجاد خواهد کرد و این اتفاق نیز افتاد. بعد از مصاحبه مودبانه مهدویان با این مضمون که «باعث مشکلات آقای پناهی در سینما من نیستم» علی احمدزاده که میهمانی کامی و مادر قلب اتمیش با مشکل مواجه شده و این دومی به‌تازگی روی پرده آمده از پناهی حمایت کرد. 

 

شاید اگر این اعتراضات که البته با ضدحملات نشریاتی چون کیهان، مشرق، جوان، تسنیم و... همراه بود، بی‌بهانه محمدحسین مهدویان، به سینمای دولتی و حمایت‌های خاص مدیران از گروهی خاص به انجام می‌رسید، معقول‌تر بود.

 

حقیقت این است که در این میان مهدویان به‌عنوان یک فیلمساز کار ناشایستی نکرده بود. او فیلمش را ساخته بود؛ گیرم درباره موضوعی حساس و مناقشه‌برانگیز. و اگر با ماجرای نیمروز منصفانه برخورد کنیم، حقیقتش فیلم بدی هم نساخته است؛ اما مهمتر از تمام اینها این‌که این فیلمساز جوان برخلاف اعتقاد و حداقل نموده‌هایش فیلمش را نساخته که حالا سزاوار این باشد که آماج حملات گوناگون واقع شود. اگر مهدویان با نردبان سینمای روشنفکری، با حمایت انتلکتوئل‌های سینما و مطبوعات و با اپوزیسیون‌نمایی به مهدویان بدل شده بود، می‌شد حق را به منتقدان داد که او را بابت دورویی و دو دوزه بازی زیر سوال ببرند؛

 

اما او این کار را نکرده بود. این سینماگر از همان آغاز با جریانی به سینما آمده که همین حالا هم تمام‌قد پشت فیلم ماجرای نیمروز ایستاده‌اند. اول‌بار مهدویان با سریال آخرین روزهای زمستان شناخته شد. سریالی مستند درباره شهید حسن باقری که با پشتیبانی سپاه پاسداران در موسسه روایت فتح ساخته شده بود. اولین فیلم سینمایی این کارگردان نیز ایستاده در غبار بود؛ درباره احمد متوسلیان که با همان تهیه‌کننده سریال آخرین روزهای زمستان و در همان حال و هوا و سبک ساخته شده بود و بعد می‌رسیم به ماجرای نیمروز؛ درباره برخورد با نیروهای سازمان منافقین بعد از ورودشان به فاز ترور و به‌اصطلاح نظامی که به تهیه‌کنندگی سید محمود رضوی که آرا و افکارش را هیچ‌گاه پنهان نکرده جلوی دوربین رفته است.

 

در حقیقت نگاه به انتقادات به عمل آمده از این فیلمساز نشان از اشتباه محاسباتی منتقدان و معترضان دارد. مهدویان و هر فیلمساز دیگری اگر خود را واقعا همان‌گونه که هست، وانماید ارزشمند و محترم است؛ فارغ از این‌که چه افکار و عقاید و دلبستگی‌هایی دارد. او هیچ‌گاه نان اپوزیسیون‌نمایی نخورده که حالا بابت فیلم‌ساختن در سیستم تبلیغاتی دولتی مورد محاکمه قرار گیرد. شاید اگر فیلمسازی که تا امروز با گفته‌های معترضانه‌اش تیتر اخبار بوده و حالا بیاید فیلمی چون ماجرای نیمروز برای نهادهای حکومتی چون روایت فتح یا سازمان اوج و نظایر آنها بسازد، سزاوار بدترین انتقادها نیز باشد که رفتارش همزمان به نعل و به میخ زدن را تداعی می‌کند؛ اما مهدویان نه. او را با همان چوب نمی‌توان راند. گذشته از این‌که در فیلمش نیز، به‌رغم سرمایه‌گذاری نهادهای آشکار و نهان از آن رویکرد آشکار شعاری- تبلیغاتی دیگر ساخته‌های مشابه خبری نیست.

 

فارغ از این‌که در این میان حق با کیست؛ به نظر می‌رسد سیبل‌شدن مهدویان به خاطر موفقیت فیلمش و تازه‌کار بودن خودش باشد. اگر قرار به انتقادهایی چنین صریح از آثاری باشد که به آن مقطع خاص از تاریخ ایران پرداخته‌اند، پس چرا سازنده سیانور از این انتقادها دور ماند؟ نه این است که سیانور او به موفقیتی همسان با ماجرای نیمروز نرسید؟ یا کمال تبریزی که‌ سال پیش امکان مینا را داشت. فیلمی به مراتب تک‌بعدی‌تر و شعاری‌تر؛ که کمترین بازتاب منفی بابت رویکردش در میان سینماگران به وجود نیاورد. یا مورد بهروز افخمی یا فریدون جیرانی که آشکارا به سفارشی کارکردن در پروژه‌هایی خاص اعتراف کرده‌اند. آیا آماج قراردادن مهدویان به این دلیل نبوده که ماجرای نیمروزش دیده شد و توانست در میان طیف‌های گوناگون نگرشی طرفدارانی پیدا کند؟

 

اگر هم نحوه ورود و استقبال از مهدویان بهانه اعتراض و انتقاد‌ها بوده؛ آیا نمی‌توان این سوال را پرسید که مگر خود جعفر پناهی چگونه وارد سینما شده؟ نه این‌که او نیز به کمک سیستم دولتی و در صداوسیما کار فیلمسازی را آغاز کرد؟ یا خیلی‌های دیگر؛ از اصغر فرهادی بگیرید تا دیگر کارگردانان تثبیت‌شده دیگر هر کدام آثاری دارند که می‌توان رد پای دولت را در تمام آنها دید. آیا تمام این فیلمسازان مورد اعتراض قرار گرفته‌اند؟

 

و در پایان فراموش نکرده‌ایم روزهایی را که فیلمسازانی چون تهمینه میلانی و جعفر پناهی ابراز تمایل کرده بودند فیلمی دفاع مقدسی بسازند که نشد. اگر آن فیلم‌ها ساخته می‌شد و به نتیجه می‌رسید، آیا با این واقعیت که فیلم‌های پرهزینه دفاع مقدسی امکاناتی فراتر از داشته‌های بخش خصوصی را طلب می‌کنند، منصفانه بود آن فیلمسازان خوشنام بابت همکاری با نهادهایی چون سرمایه‌گذاران و حامیان ماجرای نیمروز در ساخت فیلم‌شان انگ فیلمساز دولتی خورده و مورد انتقادهایی چنین بی‌رحمانه قرار گیرند؟

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش