جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۵۵ - ۲۸ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۶۵۹۵
فیلم و سینمای ایران

نگاهی انتقادی به کنسرت- نمایش «سی»

کنسرت - نمایش «سی»,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
فیلسوفان و متفکران در طول تاریخ، معیارها و شاخص‌های متنوعی را در چرایی و چیستی مفهوم زیبایی بیان کرده‌اند که می‌توان از افلاطون و ارسطو به‌عنوان پیشتاز این دسته از تحلیل‌ها یاد کرد؛ معیارهایی چون لذت جویی، سودگرایی، کمال طلبی، فرم و ساختار و...

اما با وجود درستی و کارآمدی هر کدام ازاین تحلیل‌ها در جایگاه خود، می‌توان مهم‌ترین و کارآمدترین و اصیل‌ترین معیار و شاخص‌ها در چرایی و چیستی زیبایی را وجود عنصر تناسب بین اجزا دانست؛ اجزایی که دست به دست هم می‌دهند و یک اثر زیبا و یک شاهکار را خلق می‌کنند؛ همانند هنر فردوسی که عظمت هنر او را بی‌شک می‌توان در تناسب تمامی عناصر فرمی و محتوایی شاهنامه یافت.

 

نظریه تناسب با آنکه یک نگرش کلاسیک محسوب شده و از بنیان فکری افلاطون نشأت گرفته است، اما در درازنای تاریخ با استقبال زیادی از هر ساحت فکری قرار گرفته و متعاقباً دستخوش تغییرات تکاملی گسترده‌ای شده است که می‌توان نقطه اوج این نظریه را در تحلیل‌های کلوریچ و نگاه ساختارگرایانه عصر مدرن دریافت. عصاره این نگاه و نگرش در این است که زمانی می‌توان از یک اثر، تلقی امر زیبا را داشت که میان اجزای آن و متعاقباً مجموعه جزء‌ها و کل اثر یک رابطه متناسب و یک عدد طلایی حاکم باشد که هارمونی، همان جوهره زیبایی است.

 

پس اگر اثری از روی ناآگاهی و عدم تسلط صاحب اثر بر اجزا و کل منسجم، دستخوش بی‌تناسبی و نابسامانی شود، قطعاً این اثر را نمی‌توان زیبا دانست. پس زمانی که با یک تضاد ناآگاهانه، آنارشیست یا یک عدم تناسب در یک اثر مواجه می‌شویم، یا باید این ضعف را به خالق آن بازگردانیم یا برداشت‌های نه چندان مثبت ازاین ماجرا داشته باشیم.

 

با این مقدمه کوتاه می‌توان به اصل قضیه رجوع کرد؛ اخیراً اجرایی نوبنیاد از همایون شجریان در کاخ سعد آباد پا به عرصه اجرا نهاد که فی الواقع این‌گونه می‌نمود که یک هنگامه جدید هنری در حال شکل گیری است و مخاطبان با مشاهده تلفیق سه ساحت هنری، یعنی موسیقی و تئاتر و انیمیشن، پس از مدت‌ها از یک هنر ناب سرشار خواهند شد، حتی تا لحظه آغازین نمایش این احساس فریاد می‌زند که امشب به جهانی والا وصل خواهیم شد، اما به یکباره پس از چند گامی که از اجرای برنامه می‌گذرد، با یک شوک عجیب و یک بغض مهیب روبه‌رو خواهیم شد که رؤیای شب را در هم می‌شکند؛ شوکی که به همان کل نامنسجمی باز می‌گردد و در نتیجه عدم ساختارمندی این کوشش نافرجام است.

 

در ابتدا این توضیح لازم به تذکر است که این کنسرت-نمایش برخلاف آنچه مشهور شده است، اثری بدیع و تازه نیست و قدمت این اجرا به تاریخ تئاتر باز می‌گردد؛ تئاتری که از زمان ارسطو تا شکسپیر تلفیق موسیقی و اجرا عنصر هویت بخش تئاتر قلمداد شده و در فواصل گفت‌و‌گوها و اجراهای بازیگران، با عنصر موسیقی و آواز گروه کر همراه بوده است و بخشی از زیبایی تئاتر به همین ترکیب اجرا و موسیقی و نوای خوانندگان بازمی‌گردد، اما آنچه در مسند تئاتر این ترکیب را زیبا می‌کند و به آن اصالت می‌بخشد، همسویی و تناسب موسیقی و متن شعر با متن نمایش و اجرای بازیگران است و از آنجا این زیبایی نمود بیشتری می‌یابد که متن شعر و نوای گروه کر و حتی اپرایی که در دل تئاتر شکل می‌گیرد، صرفاً و مشخصاً برای آن اثر نوشته و پرداخته شده است.

 

یعنی نویسنده اثر به همراه گروه نوازندگان و هماهنگی با شاعران، نظام موسیقایی مشخصی را برای یک اثر تدوین می‌کنند و دقیقاً این خورندگی و تناسب موسیقی و متن تئاتر ایجاد زیبایی می‌کند، اما آنچه در کنسرت- نمایش سی مشاهده می‌شود، یک هیاهو و ولوله‌ای از چند موسیقی فیلم و آلبوم‌های متفرقه از کارهای مشترک سهراب پورناظری و همایون‌شجریان است که بدون رعایت عدد طلایی تناسب و حفظ نظام ساختاری اثر، در لابه لای نمایش‌ها خورانده شده است.

 

این عدم بافتارمند بودن موسیقی و اجرا در حوزه فرم و محتوا و حتی سبک اجرا، بشدت اثر را دستخوش یک بی‌منطقی و ناهنجاری کرده است. در یک قسمت از اثر، آهنگ «با من صنما» از موسیقی فیلم آرایش غلیظ به کارگردانی حمید نعمت‌الله به اجرا درآمده که خود جناب نعمت‌الله در این پروژه سی نیز نقش مشاور را برعهده دارند.

کنسرت - نمایش «سی»,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

یا آنکه در قسمت دیگری از اثر، آهنگ «دل به دل» از ساخته‌های تهمورس پورناظری به اجرا در می‌آید که در گذشته‌ای نزدیک با آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان» وارد بازار شد و در کنسرت «چرا رفتی» بارها و بارها به اجرا درآمد.  می‌توان از این خوراندن‌ها به اجرای آهنگ «آهای خبردار» از آلبوم رگ خواب اشاره کرد که باز در یک بافت و نظام سبکی کاملاً متفاوتی از متن نمایش ساخته و تنظیم شده است و صرفاً بواسطه اینکه سهراب پورناظری سازنده این آهنگ زیباست، در قسمتی از اجرا و در کمال بی‌تناسبی از منظر محتوا، سبک و پیام به دامنه اثر، در صفحه یک پازل نامتعارف و پرهرج و مرج نشانده شده است.

 

این درست همان ناپختگی است که صرفاً این قرائت را به ذهن القا می‌کند که تک آهنگ‌ها و خرده نواهایی که منفردانه و به تنهایی می‌تواند هرکدام یک شاهکار هنری تلقی شود، به زور و بدون حفظ آهنگ متناسب متنی، صرفاً برای به اجرا درآمدن و شاید اغراضی دیگر در جای جای این کنسرت-نمایش وصله شده است و تنها این شائبه را ایجاد می‌کرد که چند تک آهنگ کوتاه را برای خوراندن در قالب یک کنسرت، به یک روایت نامرتبط لحیم کرده‌اند. این ناهمواری‌ها در حوزه اجرا نیز بشدت آزار دهنده است.

 

به‌عنوان نمونه می‌توان از انتخاب بازیگران نقش‌ها یاد کرد که در برخی موارد بسیار درخور و سزاوار بود و در پار‌ه‌ای قسمت‌ها کاملاً بی‌فروغ. به‌عنوان نمونه زال را که نماد عقلانیت و تدبیر و پختگی است با اجرای بهرام رادان؛ بیشتر شبیه به یک دن کیشوتی کرده بودند که همان بازی غیر تئاتری خود در «راه آبی ابریشم» را بازآفرینی کرد و چه از منظر جنس صدا و بافت اجرا و چه از زاویه خلأ اجرای تئاتری، بسیار بی‌تناسب به نقش زال پیر می‌نمود و ماهیت و ساخت مدرن رادان و هاله امروزینه بودن او، اندر خور نبودن او را برای این نقش دوصد چندان می‌کند.

 

جالب اینجاست که این بازیگر مدرن سینما از آنجا که در همه ابعاد وجودی امروزی است، در قسمت‌هایی از نمایش با آوازی بلند و با ساختار موسیقایی پاپ، رودابه را می‌خواند که فریادهای رودابه رودابه گفتن او مخاطب را به یاد فیلم بی‌پولی و فریادهای کمیک او در آن نقش می‌اندازد و خنده حضار نیز پاسخش. شاید بتوان گفت تنها گیشه و افق روشن صندوق، می‌تواند این انتخاب را توجیه کند. نقطه مقابل این اتفاق در بازی شورانگیز و حیرت آور دلنیا آرام است که نقطه عطفی در این پروژه لقب می‌گیرد و البته بخش تأسف بار نیز روی همین نقطه عطف دور خواهد زد.

 

با آنکه می‌توان یکی از بهترین قسمت‌های این کنسرت-نمایش را بازی و خوانندگی دلنیا آرام دانست، اما به همان دلایل همیشگی و شاید جذاب نبودن ایشان برای گیشه، نه تنها تصویری از ایشان در بروشور و تبلیغات کلان شهری و مجازی نمایش دیده نمی‌شود، که در یک جست‌و‌جوی مختصر در فضای گوگل هم، خلأ نام ایشان در اکثر تیترهای خبری به‌طور ناباورانه‌ای دیده می‌شود. این امر درست زمانی پررنگ تر می‌شود که بازی بسیار قوی صابر ابر نیز در پشت اجراهای سوپراستارها کم فروغ تر و حتی خاموش می‌شود.

 

کنسرت - نمایش «سی»,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

همچنین روایت مجهول و سنگین و متعاقباً بی‌تناسب متن نمایشنامه با اراده فردوسی تحت عنوان برداشتی نو از داستان زال و رودابه، رستم و اسفندیار و رستم و سهراب، صحنه اجرا را به یک معادله چند مجهولی بدل می‌کند که بهره‌مندی از لذت متن و یافتن راز کلمات را مختل نموده و ابهام گفت‌و‌گوها و نایافتنی بودن گزاره‌ها، شکل زیبایی این اثر را از ساختار، معطوف به فرم کرده است. بدان معنا که مخاطب در همراهی معنای نمایش از قافله اجرا باز می‌ماند و صرفاً ندانستن و نفهمیدنش را حمل بر فاصله افق فکری خود و مؤلف اثر می‌کند و متعاقباً در برابر درک معنای اثر کاملاً تسلیم مشاهده فرم می‌شود.

 

البته می‌توان کسالت بار بودن برخی از قسمت‌های نمایش را علاوه بر ابهام متن نمایش، به طراحی صحنه نیز مربوط دانست زیرا تنها راز درک زیبایی تئاتر در مشاهده، درک و ایجاد ارتباط با بازی و اجرای نقش آفرینان آن اثر است. به همین خاطر است که فضای سالن تئاتر غالباً به شیوه‌ای طراحی می‌شود تا مخاطب با درصد بالایی از حرکات صورت و بدن و اجرای بازیگران ارتباط برقرار کند، اما متأسفانه فضای بیرونی و آزاد کاخ سعدآباد به همراه فاصله زیاد و غیراستاندارد بسیاری از صندلی‌های مخاطبان با بازیگران و عدم تنظیم درست نور -که حتی در مانیتورها هم این ضعف مشاهده می‌شود- کسالت باری برخی ساحت‌های این اجرا را تشدید می‌کند.

 

البته باز هم می‌توان نقطه پرفروغ و رنگین این کنسرت-نمایش را در اجرای ماهرانه و البته عجیب همایون شجریان برشمرد که این نکته را دقیقاً در پاسخ تشویق‌های مخاطبان در پایان نمایش سی بوضوح می‌توان درک و مشاهده نمود؛ پاسخی که مخاطبان در بهره‌مندی تمام قامت از نوای همایون بویژه در آهنگ پایانی کنسرت یعنی آهنگ «ایران» به پای همایون نثار می‌کنند و در مقایسه با ابراز احساسات خود نسبت به دیگر بازیگران و هنرمندان صاحبنام این پروژه، اوج رضایتمندی و شاید تنها نقطه رضایتمندی خود را از این کنسرت-نمایش، با تشویق‌های خود در برابر همایون شجریان فریاد می‌زنند.

 

اما باید گفت که در پس این شورانگیزی و ولوله پایانی کنسرت-نمایش، می‌توان لمس کرد که این اجرا، به جای اینکه غمنامه رستم و زال و رودابه باشد، غمنامه ا ی همایونی بود. داستانی که مکرراً در جریان بازاری کردن هنر مشاهده می‌کنیم. تراژدی که از اغراض ثانویه، به بهانه هنر و خلاقیت نو سرچشمه می‌گیرد. همایون به تنهایی شاهکار بوده و هست اما تن دادن به این بازی‌ها با ساختارهای نامتناسب و ناهموار در عرصه هنر و اجراهای گیشه محور، شاید غمنامه ای برای او و بیشتر برای ما باشد و تنها دلخوشی‌مان، در این توجیه است که شاید او نمی‌دانست که می‌خواهند چنین کنند.

 

 

ion.ir
  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش