دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴
۱۸:۴۶ - ۱۹ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۴۴۶۲
فیلم و سینمای ایران

سید رضا اورنگ

حوزه هنری نباید در مقابل انحصارطلبان منفعل عمل کند

سید رضا اورنگ,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
مدرس سینما ایران گفت: یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را می­‌شناسید که چنین حرفی می­‌گویید؟

به گزارش تسنیم، حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سید‌رضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

 

با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سید‌رضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانه‌ای و مدرس سینما درباره اکران فیلم‌های خارجی به گفت‌و‌گو نشستیم.

 

*تسنیم: آیا اکران فیلم خارجی گزاره مهلک و ضد فرهنگی است؟

اکران فیلم خارجی به هیچ عنوان بد نیست، بلکه برعکس اکران فیلم خارجی به نوعی فرصت است.

 

*تسنیم: در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی اکران فیلم‌های خارجی در ایران سیکل طبیعی‌­ خودش را داشت، یعنی «شعله» ومحمد رسول­ الله (مصطفی عقاد) پرفروش­‌ترین فیلم‌های اوایل انقلاب بودند. چه شد یکدفعه سیکل اکران فیلم خارجی متوقف شد، کدام جریان سیاسی یا فرهنگی مانع این اتفاق شد؟

مردم قبل از انقلاب چیزی حدود ۷۰، ۸۰ درصد، در سالن‌های سینما فیلم خارجی می­‌دیدند. یعنی الویت همه مردم جهان، حتی کشورهای صاحب صنعت سینما، فیلم خارجی است. تنها سینماهای محدودی اطراف میدان امام حسین و لاله­‌زار و چند سینمای محدود فیلم ایرانی پخش می­‌کردند. قبل از انقلاب فیلم خارجی بود و فیلم ایرانی هم بود، اواخر دهه ۵۰ فیلمفارسی ورشکست شده بود. طبیعی بود در تولید فیلم ایرانی هیچگاه خلاقیت نیست، سری دوزی حاکم است، حال حاضر با قبل از انقلاب تفاوت چندانی ندارد. وقتی انقلاب شد سینمای ایران مرده بود. بعد از انقلاب هم فیلم­‌های خارجی می­‌آمد، با این تفاوت که قبل از انقلاب ما اصلاً کوروساوا رانمی‌شناختیم چون فیلم­‌هایش نمی­‌آمد، تارکوفسکی نمی­‌شناختیم چون فیلم‌هایش نمی‌­آمد، برگمن را نمی­‌شناختیم چون فیلم­‌هایش نمی­‌آمد، فیلم­‌هایی می­‌آمد که مخاطب­ پسند بود از فیلمی که ۱۱ جایزه اسکار دریافت کرده بود گرفته تا بسیاری از فیلم­‌های دیگر در ژانرهای دیگر می­‌آمد مثلاً سگ ولگرد کوروساوا را سال ۵۸ در سینمای شهر فرهنگ آزادی دیدم و بعد فیلم­‌های کوروساوا گل سر سبد جشنواره فیلم فجر شد. فیلم­‌های خوب خارجی هم می­­­‌آمد، هم فیلم­‌های قدیمی و هم فیلم­‌های جدید، مثلاً فیلم­‌های تارکوفسکی بود، فیلم­‌های کوروساوا بود، حتی یک دوره پاراجانف نمایش می‌دادند.

 

***تهیه‌کنندگان سینمای ایران اکران فیلم خارجی را محدود کردند و شعار می‌دادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است.

این حرفشان بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟

 

ممکن بود این فیلم­‌ها را عده‌ای دوست نداشتند. اما مخاطب سینما باز هم فضای جدیدی را تجربه می‌کرد. یک دوره در دهه ۶۰ فیلم­‌های خارجی می­‌آمد مثلاً فیلم­‌های جنگی اروپای شرقی بود. چون یکسری از مدیران سینمایی و غیر سینمایی خودشان کمونیست بودند. آن زمان (در دهه شصت) یکسری مدیران دهه شصت تفکر چپی داشتند و  تمایل آن‌ها به شرق (اتحاد جماهیر شوروی) بود. البته فیلم­‌های خوبی هم می­­‌آمد، باز سینماها پر از مخاطب بود، چون فیلم­‌های اروپای شرقی برای مردم جدید بود. بعد از انقلاب چند تهیه­‌کننده جدید وارد کار شد، آنها محدودگر بودند، می­‌گفتند سینما را محدود کنیم تا خودمان و چند نفر دیگر، فقط پول به دست بیاوریم. اینکه تهیه‌کنندگان سینمای ایران شعار می‌دادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است. این حرفشان، بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟

 

*تسنیم: به کجا رسیده ؟

  به نظرم اصلاً سینمایی وجود ندارد. فیلمسازان ما تنها در یکی دو ژانر محدود فیلم می‌­سازید، یک شورای صنفی درست کردید، شورای صنفی می­‌آید برای مخاطب تعیین تکلیف می­‌کند، برای سینمادار تعیین تکلیف می­‌کند که شما باید حتماً این ۵ فیلم را بگذارید و مخاطب هم باید حتماً این ۵ فیلم را در یکی دو ماه ببیند، چرا باید چنین چیزی باشد؟

 

* تسنیم: این دیکتاتوری نیست؟

دیکتاتوری است، بزرگترین اتفاق و خیانتی که در این حوزه رخ داده، این است که تهیه‌کنندکان دیکتاتور حقِ انتخاب مردم را از آنها گرفته‌اند.

 

*تسنیم: در دهه ۶۰ مدیران داعیۀ این را داشتند که جریان حزب­‌اللهی مخالف اکران فیلم خارجی هستند، نظر شما چیست؟

من اصلاً دسته‌بندی سیاسی را قبول ندارم.ما داریم راجع به حق مسلم مردم برای سینما رفتن حرف می‌زنیم شما نباید در این حوزه تفکیک سیاسی داشته باشید. زمان جنگ  ما در جنوب رزمنده بودیم، وقتی مرخصی می­‌آمدیم من خودم سریع می­‌رفتم سینما، بعضی وقت­‌ها بخاطر دیدن فیلم به سرویس برگشت نمی‌رسیدم.

 

با بعضی از بچه‌های رزمنده دفاع مقدس که از کودکی دوست بودیم، از بچگی دائم به سینما می‌رفتیم و فیلم‌های خارجی تماشا می‌کردیم. متأسفانه در حال حاضر دسته‌بندی‌های سیاسی وجود دارد، دسته بندی‌هایی که انحصارطلبان به عنوان دستاویزی برای عدم نمایش فیلم خارجی، از آن‌ها استفاده می‌کنند. 

 

*تسنیم: شما که در دسته­‌بندی سیاسی نبودید، چرا اکران فیلم خارجی جنبه سیاسی به خودش در سینما گرفت؟

چه آن زمان و چه در حال حاضر با آن که به مسائل سیاسی احاطه دارم ولی دخالتی در آن نمی‌کنم، چون بخش هنر و سینما را جدا از سیاست می­‌دانم، اما به نظر من انحصارطلبان از دست آویزهای سیاسی برای عدم اکران فیلم خارجی استفاده می‌کنند. آقا و خانم فیلم­ساز چرا می­‌زند به جاده خاکی سیاست؟ چون با هنرش نمی­‌تواند حرف بزند. بسیاری از سینماگران وقتی نمی‌توانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست می‌زنند. بسیاری از هنرمندانی که از کشور خارج شدند و سیاسی شدند بخاطر این است که دیگر حرفی ندارند که با زبان هنر بزنند، به همین دلیل است که خود را به جاده خاکی سیاست می‌زنند. بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای جهان مانند اسپیلبرگ، اسکورسیزی، اگر می­‌خواستند جهت­ سیاسی داشته باشند می‌توانستند فیلمساز شوند؟

 

*تسنیم: در حال حاضر فرامتن سینمای ما بسیار سیاسی شده و با دستاویز سیاسی مدیران را از اکران فیلم خارجی می‌ترسانند.

در حال حاضر ما در زندگی‌هایمان به جای اینکه بچه­‌ها را آموزش بدهیم، آنها را می­‌ترسانیم اگر مثلاً این کار را انجام بدهی در انباری تو را زندانی می­‌کنم و غیره یک ترسی ایجاد کردیم. بی هنر‌ها با این ترفند شروع کردند به ترساندن گروه‌های سیاسی. می‌گفتند:اگرفیلم­‌های خارجی در سینماهای ایران  اکران شود، چنین می‌شود و چنان می‌شود. بنده با سیاست­‌های ایران و جمهوری اسلامی آشنا هستم، اگر قرار است فیلم خارجی اکران شود فیلمی که مطابق با قانون جمهوری اسلامی است، پس موردی ندارد مثلاً فیلم The Others(دیگران) را اکران کنیم؛ کما این که بسیار محدود اکران شد و با این حال باز هم از تمام فیلم­‌های خارجی فروشش بیشتر بود، هنوز هم بیشتر است. فیلم دیگران جرقه­‌ای ایجاد ­‌کرد.

 

فیلم دیگران (The Others )  فیلم ترسناکی بود و مخاطبان فراوانی داشت. هم مردم از فیلم دیگران ترسیدند و هم تهیه‌کنندگان سینمای ایران. چون سینمای ایران توانایی ساخت فیلم ترسناک را ندارد و پرفروش شدن فیلم دیگران تهیه‌کنندگان سینمای ایران را بیشتر ترساند. ترسیدند گفتند حالا که این فیلم فروش داشته است، ما دیگر فیلم خارجی نیاوریم. اگر فیلم خارجی بیاوریم دیگر کسی فیلم­‌های ما را نمی­‌بیند. مثلاً سینمای فرهنگ سانس بعد از ساعت ۱۲ برای این فیلم گذاشت، مردم باز می‌‌‌آمدند و فیلم دیگران را  می­‌دیدند. من مخاطب هستم پس حق انتخاب دارم، شما سینماهای مختلف دارید، من انتخاب می‌‌کنم، فیلم خارجی ببینم یا فیلم ایرانی ببینم؟ چرا مردم را سی و اندی سال محدود کرده‌اند؟ من به عنوان مخاطب؛ فیلم ایرانی را پس می‌زنم.

 

فیلم عقاب­‌ها اوایل انقلاب با جمعیت ۳۰ میلیونی ۸ میلیون و دویست هزار نفر مخاطب داشت و مردم رفتند سینما فیلم را تماشا کردند، الان مثلاً به ادعای خودشان فوقش ۲ میلیون نفر از ۸۰ میلیون نفر، فیلم‌های ایرانی را در سینماها می‌بینند. متوسطش بلیت سینما ۱۰هزار تومان است، فیلمی که ۲۰ میلیارد بفروشد فقط ۲ میلیون نفر رفتند دیدند، به ادعای مدیران سینمایی، هر ۹ سال یکبار یک ایرانی سینما می­‌رود سینما. یکی دیگر از آن‌ها خیلی خوشبین بود گفت هر ۵ سال یک ایرانی می‌‌‌رود سینما، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ دهه شصت فیلم­‌های ضعیف هم داشتیم ولی همان­‌ها هم حداقل دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مخاطب داشتند در حالی که جمعیت ۳۰ میلیون نفر بود، جنگ بود، مشکلات اقتصادی بود، کمبود بودجه بود، همه این‌ها بود، ولی دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کف مخاطب سینمای ایران بود. من خودم مخاطب فیلم­‌های خارجی قبل از انقلاب بودم، مجموع فیلم­‌های ایرانی که قبل از انقلاب که من بین چند صد فیلم دیدم شاید ۵ الی ۱۰ فیلم بود که خودم رفتم دیدم. مانند فیلم خاک یا گوزن­‌ها، خودم انتخاب نکردم، سینما دو فیلم نمایش می‌داد، مجبور شدم فیلم ایرانی نگاه کنم، من حق انتخاب داشتم، سینماها را می­‌چرخیدیم در خیابان­‌های مختلف، بعد سینمایی که دوست داشتم می‌رفتم.

 

سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم

 

*تسنیم: فیلم­سازان اوایل انقلاب رفتند به دیدار وزیر ارشاد وقتسال ۱۳۶۱.  آن زمان مدیران سیاست­ زدۀ سال ۶۱ فیلم­‌های خارجی را ندیده بودند و تصورشان از فیلم خارجی چیزی در حد فیلم‌های پورن بود و همان زمان  فیلم خارجی را مصداق تهاجم فرهنگی برشمردند. در صورتی که پرمخاطب‌ترین برنامه تلویزیون که خیلی دیروقت نشانش می‌دادند برنامه هنر هفتم بود که فیلم خارجی پخش می‌کرد. آیا در شرایط کنونی سینماگران می­‌توانند به نام تهاجم فرهنگی مدیران فرهنگی بزدل ما را بترسانند؟

اکران نکردن فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است، تهاجم چه زمانی صورت می­‌گیرد؟ زمانی که شما یک جا را خالی کنید، وقتی خالی کنید از آنجا حمله می­‌کنند. یک زمانی ویدیوها را جمع می­‌کردند الان ما خودمان کارخانه داریم ویدیوی مدرن تولید می‌کند. اگر آن زمان مدیریت می­‌شد به این وضعیت نمی­‌افتاد، من می­‌گویم فیلم خارجی از چه بابت  تهاجم فرهنگی است؟ در حال حاضر ما نسل فیلم­ساز جدیدی داریم که اصلاً مِدیوم سینما را نمی‌شناسند. اگر فیلم­‌های ایرانی را ببینید نماها بیشتر بسته است؛ اصلاً چرا نماها بسته است؟

 

چون اکثر فیلم را در محیط‌های کوچک دیده‌اند، روی پردۀ سینما ندیده‌اند، عظمت سینما را ندیده‌اند، عمق میدان پرده را ندیده‌اند، پرده ۳۵ را ندیده‌اند، فیلم­­‌های رنگی را ندیده‌اند، پرده عریض ندیده‌اند، فیلم‌‌های بزرگ را در سینما آتلانتیک روی پرده بزرگ ندیده‌اند، پردۀ بزرگ سینما کریستال را ندیده ا‌ند، در این سینماها باید فیلم می‌دیدند تا عظمت سینما را درک کنند. نسل جدید سینماگران ما سینما را نمی‌­شناسد. من سینما درس می­‌دهم معروف­ترین هنرپیشه­‌ها و معروف­ترین کارگردانان بزرگ دنیا را دانشجوی سینما نمی‌‌شناسد! من فکر کردم دارند من را مسخره می­‌کنند بعد دیدم واقعاً نمی­‌دانند و اصلاً ندیده­‌اند! باورتان می­‌شود دانشجوی سینما در کلاس بنشیند آنتونی کوئین را نشناسد؟! واقعاً سر کلاس آدم دیوانه می­‌شود؟ حداکثر ۳ نفر هستند که تا حدودی فیلم­‌های سینمای دنیا را می­‌شناسند، اصلاً آثار بزرگ دنیا را ندیدند، مقصر را من دانشجویان نمی­‌دانم، دلیل این اتفاق این است که نبوده که ببینند و اصلاً چرا نباید ببینند؟ الان در گوشی  فیلم می­‌بینند، در گوشی شما چه فیلمی را می­‌خواهید ببینید؟ شما عظمت کلوزآپ را می­‌بینید؟ کلوزآپ چشم روی پرده  سینما خودشان را به شما نشان می‌دهد.

 

چرا اکران فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است؟ من بارها گفتم بنشینیم صحبت کنیم ما سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم. وقتی رقابت نباشد می­‌خواهید چه کنید پیشرفت نمی­‌کنید، فیلم خارجی اکران نشد و  سینمای ملی به همین دلیل پیشرفت نکرد، الان پیشرفته کرده است؟

 

اغلب سالن­‌های سینما تعطیل شده است،اغلب سینماهای جنوب شهر تعطیل شد. الان بعضی­‌ها به من می­‌گویند بافت­‌ها تغییر کرده است، می­‌گویم چه بافتی تغییر کرده است؟ من نمی­‌گویم پردیس نباشد ولی پردیس لذت سینما را از شما می‌گیرد. عمدتاً محیط سردی دارد و جذاب نیست. آدم را نمی­‌گیرد، هنری نیست.

 

*تسنیم: سینمای ملی برای خود جامعۀ ایران ثمره­‌ای داشته است؟

اوایل دهه ۶۰ یک جشنواره خوب هم داشتیم، تا سال ۶۸، تا اوایل سال ۷۰ هم فیلم خوب داشتیم و تاثیرات دهه ۶۰ بود . یکسری سینمایی­‌ها قبل از انقلاب به علاوه نسل جدید آمدند و سینماگرانی که صاحب تفکر بودند، خودشان را نشان دادند.

 

*تسنیم: شاید به بحثمان مرتبط نباشد ولی از قضا شما جزو کسانی هستید که تاریخ دهه شصت را به خوبی مطالعه کرده‌اید. همان مدیرانی که فیلم خارجی خوب را محدود کردند همان مدیران قهرمانان سینمای را ایران گرفتند.

 امام (ره) در دهه شصت فرمود اصل بر برائت است. یعنی هر کسی هر کاری کرده است ما کاری به مسائل جناحی‌اش نداریم، بیشتر بازیگران و هنرپیشه­­‌ها قبل از انقلاب فعالیت می‌کردند. یکسری بازیگر داشتیم که مردم آنها را می­‌شناختند، قبل از انقلاب برای آن سینما فیلم بازی می­‌کردند، الان بازیگران در جمهوری اسلامی می­‌خواستند چه فیلمی بازی می­‌کردند؟ فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی و تبلیغ جمهوری اسلامی باشد. مدیران دهه شصت طبق چه حکمی بازیگران را محروم کردند؟ طبق حکم کدام دادگاه محروم کردند؟ این بازیگر باید بازی می‌کرد عشقش سینماست، ۳۰، ۴۰ سال نگذاشتند بازی کند، مثلاً در عقاب­‌ها، چرا نباید بازی می‌کرد؟ یک ساموئل خاچیکیانی بود که از بازیگران جذاب مردمی استفاده می‌کرد و از قضا پرفروشترین فیلم دفاع مقدسی را ساموئل خاچیکیان ساخت.

 

تسنیم : سینمای فعلی مدعی است که ستاره دارد، آیا چنین است؟

 من قبول ندارم در ایران ستاره داریم، چون ستاره یک چارچوب‌­هایی خاصی دارد.

 

*تسنیم: چارچوب­‌ها چیست؟

ستاره بخاطر همذات­ پنداری که با مخاطب دارد، جذابیت دارد. یک دوره­‌ای که سینما می­‌رفتیم، نمی­‌گفتیم برویم فیلم آخرین سامورایی را ببینیم. اغلب می‌گفتین فیلم آلن ­دلون اکران شده، فیلم آنتونی کوئین آمده. ما به خاطر هنرپیشه‌ها  سینمامی‌‌رفتیم. فیلمساز خارجی­‌ هم اغلب فیلم را براساس شخصیت بازیگر می­‌ساختند، الان کدام یک از بازیگران ما چنین خاصیتی دارند؟ در هالیوود هم چنین وضعیتی وجود دارد. هر فیلمی  که در هالیوود ساخته می­‌شود الزاماً فیلم خوبی نیست، الان بعضی از فیلم­‌های خارجی را که خیلی هم تبلیغات گسترده‌ای دارد به دستم می‌رسد، نمی­‌توانم ببینم، فیلم‌های خیلی بدی هستند. با این وجود هامفری بوگارت ستاره است یا ستاره نیست؟ جیمز دین سه تا و نیم فیلم بازی کرده، آنقدر ستاره شده است که الان عکس او همچنان روی دیوارهاست، ستاره مهم نیست چند فیلم بازی کرده باشد، تاثیری که روی مخاطبان می­‌گذارد؛ مهم است.

 

*تسنیم: یعنی بازیگران ستاره‌نما ایران روی مردم ایران تاثیری ندارند؟

نه؛ اگر هم داشته باشند بسیار محدود است. چون بُرد تبلیغاتی ندارند.

 

*تسنیم:یک مثالی گفتید در مورد فیلم دیگران، یک نکته دیگری هم درباره تنوع ژانر گفتید که یک مدل سینماست، مثلاً می­­‌گویید سینما فرهنگ ساعت ۱۲ شب می­‌گذاشت مردم می­‌رفتند، از تجربه­‌های فیلم خارجی در یک مقطعی از اوایل دهه ۸۰ بگویید مثلاً مظنونین همیشگی، هفت فروش، بودای کوچک. از تجربه­‌های بعد از انقلاب صحبت کنید.

مثلاً بودای کوچک هم ابتدا در جشنواره نشان دادند، در واقع کیانوریوز را قبل از ماتریکس ما در جشنواره فیلم فجر کشف کردیم. فهمیدیم چنین بازیگری هم هست و با همان فیلم ­‌مردم او را شناختند. نکته مهمتر این است که ما در سینماهایمان یک مدل فیلم اجتماعی قابل حدس و پیش بینی را به مردم نشان می‌دهیم . یک بحثی وجود دارد از قبل از انقلاب هم وجود داشته، سینمای جهان یک بسته به شما می­‌دهد، بیشتر تصویری کار می­‌کند، یعنی اگر شما زبان کشور سازنده را  بلد نباشید، زیرنویس هم نباشد باز می­‌نشینید فیلم­‌ها را نگاه می­‌کنید، کما اینکه در بتاماکس نه زیرنویسی بود نه دوبله­‌ای بود  ولی همه نگاه می­‌کردند.

 

الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟

 

*تسنیم: در صحبت‌هایتان اشاره کردید که سینمادارها حق انتخاب داشتند.

تنوع ژانر اجازۀ انتخاب به مخاطب می­‌دهد، هر فیلمی را  که می­‌خواهد تماشا کند. قبل از انقلاب سینمادار فیلم وارد می­‌کرد، ارشاد فیلم وارد نمی­‌کرد، سینماداربا ۵ هزار دلار، رایت فیلم را می­‌خرید مثلاً می­‌شد ۳۵هزار تومان اما در کمترین حالت  ۲۰۰ هزار تومان فروش داشت و سینمایش رونق داشت. در آن سال‌ها سینماداران انتخاب می‌کردند که چه فیلمی را نمایش دهند؛ اما متأسفانه در حال حاضر شورای صنفی نمایش تعیین می‌کند که چه فیلمی در سینما‌های کشور نمایش داده شود. این چه قانونی است که سینمادار حق انتخاب ندارد؟

 

به نظرم سینماداری می‌تواند نمایش فیلم موفق داشته باشد که آن محیطی که در آن سینما دارد را بشناسد و بداند که چه فیلمی به درد آن محیط می‌خورد. اعضای شورای صنفی نمایش که داخل دفترشان نشسته‌اند، چگونه می‌توانند ذائقه مخاطب را کشف کنند. اعضای شورای صنفی پروانه نمایش می­‌گویند من در فلان منطقه کشور می‌دانم مردم،  چه فیلمی را دوست دارند، آن فیلم را  پخش می­‌کنم و پرفروش هم می­‌شود، در حال حاضر می­‌گویند فیلمی که  در میدان ولیعصر نمایش ‌می‌دهند، همان را در مولوی هم نمایش دهند.  الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟ یک سینما سر میدان شوش بود که الان نیست، یعنی همه چیز رفته است سمت غرب. الان در تجریش به غیر از سینما آستارا چه دارید؟ الان در نیویورک بخواهید بروید تئاتر، می­‌روید برادوی که سالن­‌های مختلفی دارد، حالا هر جای نیویورک بخواهید زندگی کنید، مثلاً در  میدان ولیعصر چند تا سینما کنار هم بود، از همه جای تهران می­‌آمدند آنجا. کسی که می­‌خواست برود مولوی به سینما مراد مراجعه می‌کرد. می­‌رفت آنجا فیلم تماشا می­‌کرد بعد فیلم دیگری می­‌خواست ببیند می­‌آمد ولیعصر هم فیلم می­‌دید، یک اتوبوس سوار می­‌شد می­‌آمد. الان این اتفاق نمی‌­افتد. در دهه ۸۰ یا ۷۰ تست می­‌کردند یک فیلم خارجی با اکران محدود، سانس محدود، را در کدام سینما نمایش دهند تا پرفروش شود.

 

الان اگر فیلم خارجی بیاورند با تعمد می‌گذارند در سینماهایی که مردم خوششان نمی‌آید بعد حضرات تهیه کننده می‌فرمایند فیلم خارجی گذاشتیم کسی نیامد ببیند. با همین ترفند جلوی اکران فیلم خارجی را در نیمه اول دهه هشتاد گرفتند. یکی دو فیلم که اصلاً ساختار عجیب و غریبی داشت و هر کسی نمی­‌آمد آن‌ها را تماشا کند را در سینماهای پرت و پلایی اکران کردند و به تدریج جلوی اکران فیلم خارجی را گرفتند. گفتند دیدید فیلم خارجی گذاشتیم مشتری نداشت و مخاطب نداشت. در عوض فیلم ترسناکیتیم­ خانه که محدود اکران شد دوباره تمام معادلات انحصار طلبان را برهم ریخت.  

 

*تسنیم: الان بخشی از تهیه کنندگان مدعی هستند که مردم فیلم خارجی را از اینترنت راحت دانلود کنند و ببیند؟

اگر قرار است دوستان سیاسی فضای مجازی را مدیریت کنند، بخشی از این مدیریت این است که مردم هر فیلمی را از اینترنت دانلود نکنند و ببیند. ازسوی دیگر پاسخ فنی به این سؤال این است که شما در اینترنت ببینید بهتر است یا در پرده عریض ؟آمریکا مرکز سینماست، اما رادیوهایشان  هنوز مخاطب خاص خودش را دارد، تلویزیون دارند، سینما هم دارند، اینترنت هم دارند پهنای باندش از ما هم بیشتر است، چرا می­‌روند سینما؟ چرا اینقدر سینمای آن‌ها فروش دارد؟ همه چیز سر جای خودش است، نمی‌گویند تلویزیون آمده، دیگر رادیو گوش ندهیم،  اینترنت و ویدیو آمده دیگر سینما نرویم! هر چیز سر جای خودش.

 

*تسنیم: اقشار سنی مختلف در سینمای ایران مخصوصاً کودکان و نوجوانان فراموش شده‌اند.

بزرگترین رکوردهای فروش را در سینماهای دنیا انیمیشن­‌ها دارند. ما دیگر سینمای کودک هم نداریم، آن زمان که فیلم‌­های خارجی می‌آمد، فیلم­ های کودک هم بین آن‌ها بود یا فیلم­‌های دیگری که مردم انتخاب می­‌کردند. دوستان محترم تهیه کننده! فیلم کودک که دیگر سانسوری ندارد، مگر دارد؟ برای کودکان و نوجوانان انیمیشن می­‌سازند و جالب‌تر این است که  انیمیشن برای بزرگسالان هم انیمشین می‌سازنند در حال حاضر چرا تلویزیون فیلم­‌های خارجی را نشان می­‌دهد چرا سینما نشان ندهد؟

 

*تسنیم: در طی این سال‌ها تلویزیون بی­‌نهایت فیلم خارجی نشان داده است اصلاً سوپر قهرمانان آمریکایی را که یک زمانی ممنوعه بود مانند بتمن، سوپرمن تلویزیون نشان داده چرا این‌ها در سینما نمایش داده نشده؟

برای اینکه انحصار طلبان می­‌خواهند ذائقۀ مخاطب را در سینما خراب کنند که خراب کردند. من الان اینجا نشستم خودِ خودم هستم یک نفر قوی‌تر اینجا بیاید شما جایگاه­‌تان را از دست می­‌دهید. سینماگران ایرانی چون خودشان قوی نیستند، می­­‌دانند اگر یک تولید قَدر بیاید، باید بساطشان را جمع کنند. وقتی مخاطب فیلم خوب روی پرده ببیند، من نمی­‌توانم فیلم بد روی پرده نشان بدهم، مخاطب نگاه نمی­‌کند، می­‌گوید چرا پول بدهم این را نگاه کنم می­‌روم فیلم خارجی تماشا می‌کنم. بعد هر فیلم خارجی که اکران شود خودش یک کلاس درس است، زاویۀ دوربین، بازیگری­‌اش، گریمش همه این‌ها کلاس درس است. یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را می­‌شناسید که چنین حرفی می­‌گویید؟ مگر می­‌شود مقام داد، هالیوود سینمای اول دنیاست، بالیوود سینمای دوم دنیاست.

 

 

 حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سید‌رضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

 

با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سید‌رضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانه‌ای و مدرس سینما درباره اکران فیلم‌های خارجی به گفت‌و‌گو نشستیم.

 

 الان سوئد سومین صنعت سینمای دنیاست و چین بازار تولید بسیار خوبی دارد چون تعامل تولید را دوطرفه کرده‌اند. 

 

در حال حاضر سینمای کره شمالی به کلی تعطیل شده است، شما از سینمای کره شمالی چه دارید؟ فیلمی بود به نام «دختر کبریت فروش» که سال‌های بسیار دور در سینمای کره شمالی تولید شد، اتفاقاً در سینما چقدر پرمخاطب فراوانی داشت، کلی فروش کرد مردم هم کلی با آن گریه کردند. در ایران سالن‌هایی که این فیلم را اکران می‌کردند پر از مخاطب بود. برخی­‌ از مخاطبان فیلم هم چند دفعه آنرا تماشا کردند. فیلم «دختر کبریت فروش» به شدت سیاسی و تبلیغاتی بود و تمام بدبختی­‌هایی که سر این دختر می­‌آمد بعد انقلاب کره شمالی تغییر می­‌کرد و خوشبخت می­‌شد، فیلم صددرصد تبلیغاتی بود. وقتی فیلم­‌های هالیوود به چین آمد سینمایشان خیلی پیشرفت کرد. در حال حاضر بازیگران چینی در هالیوود نیز ایفای نقش می­‌کند؛ از طرفی دیگر برخی از کارگردانان چینی بهترین فیلم­‌های اکشن خارجی را کارگردانی می­‌کند. سینمای روسیه وقتی فیلم‌ خارجی اکران کرد، کم کم پیشرفت کرد و فیلم­‌های زیادی با تکنیک بالا ساخت.

 

سینمای آلمان در اوایل دهه ۲۰ سینمای مهمی بود مثلاً مطب دکتر کالیگاری فیلمی است که اگر هر کس بخواهد سینما بخواند باید آن را دیده باشد؛ بسیاری از فیلم‌های محبوب سینمای هالیوود از این فیلم الگو برداری کرده‌اند.بعد از جنگ جهانی سینمای آلمان کم کم ضعیف شد؛ ولی کارگردانان معروف آن رفتند هالیوود مثلا فریتس لانگ یا خیلی افراد دیگر رفتند در هالیوود فیلم ساختند و دوباره برگشتند. هالیوود جایی بود که اگر فیلمسازانی توانایی داشتند می­‌رفتند و در آن کار می­‌کردند. بزرگان سینمای هالیوود نمی­‌گویند تو چون فریتس لانگ هستی فیلم بساز، می­‌گویند بیا و خودت را نشان بده. شیامالان، یک فیلم با ۶ میلیون دلار ساخت بعد نزدیک ۷۰ میلیون دلار فروخت، بعد فهمیدند شیا مالان کیست.

 

انحصار طلبان  در کشور با اکران نکردن فیلم‌های خارجی می‌خواهند هنر را محدود کنند, مگر می‌شود هنر را محدود کرد؟ ما حق انتخاب را از مردم گرفته‌ایم و به آن‌ها می‌گوییم فیلم خارجی نبینند. جوانی که می‌خواهد در آینده کارگردان سینمای ایران شود باید سینما را از کجا بشناسد؟ فیلمسازی را از سینمای ایران بیاموزند؟

 

*تسنیم: اینکه جوانان نمی‌توانند با سینما جهان آشنا شوند، خودش تهاجم نیست؟

بدتر از تهاجم است.

 

*تسنیم: به نظر می‌رسد این تهاجم زمانی معنی پیدا می­‌کند که شما بازار اصلی را ببندید و بعد یک بازار قاچاق عظیم از دهه ۶۰ تا الان ادامه پیدا کند بعد برسید به اینجا که مردم ایران در هفته اول فیلم سینمایی مومیایی ۲۰۱۷ تام کروز را طبق آمار رسمی خود نهادهای مربوط در ایران ۷ میلیون نفر در ایران دانلود کردند یا ۲۷ میلیون نفر در ایران فقط سریال بازی تاج و تخت را دانلود کردند که مبنای سریال در تعارض با فرهنگ عمومی ماست  و وجود این بازار قاچاق به این  دلیل است  که نمی­‌گذارند محصولات خوب را مردم ببینند و مردم سراغ این نوع کارها می‌‌روند؟

بله؛ وقتی چیزی که حق مردم است به آن‌ها نمی‌دهیم، از جای دیگر آن را تهیه می­‌کنند. شبکهنمایش خانگی را برای چه  هدفی تاسیس کردند؟ برای این که فیلم­‌های خارجی که تلویزیون نشان نمی­‌دهد را مردم از آنجا تهیه‌ کنند، حالا یا دی وی دی‌اش را بخرند یا این که پولش را بدهند و آن را دانلود کنند، این اتفاق خوبی بود که می‌شد پول فروش فیلم خارجی وارد سینمای ایران شد. ما کاری کردیم که به جایی این که پول وارد سینمای ایران شود، داخل جیب افراد واسطه‌گر می‌رود. یک مثال ساده می­‌گویم ما یکسری داروها را در کشور تولید می­‌کنیم، یکسری داروها را نداریم چه می­‌کنیم؟ وارد می­‌کنیم. من به عنوان یک مخاطب سینما فیلم ترسناک، فیلم فانتزی و فیلم علمی تخیلی می­­‌خواهم، از کجا باید آن را تماشا کنم؟ سینمای انیمیشن یکی از سینما‌های جذاب در دنیاست، کودک و بزرگسال هم ندارد، همه سنین علاقه‌مند به دیدن آن هستند، اما متأسفانه کشور ما در این عرصه تولیدات آنچنانی ندارد، نمی‌خواهد این خلل را با انیمیشن‌های خارجی پر کند.

 

من فیلم حضرت محمد را تماشا کردم، با آن که هزینه بسیاری برای ساخت آن شده بود، اصلاً قصه و فیلمنامه نداشت. در بخش جوانی،­‌ حضرت محمد(ص) کنار ساحل روی صخره می­‌ایستد، ماهی­‌ها بیرون می­‌آیند یک ایرادِ خیلی بزرگی در آن وجود دارد، تمام ماهی­‌هایی که بیرون می­­‌افتند پرورشی است،  دریا به این عظمت یکی دو نوع ماهی دارد آن هم پرورشی! چند تا ماهی حلوا، یا شیرماهی نگذاشتند که ترکیب درست شود همۀ ماهی­‌ها پرورشی هستند، من چون فیلم خارجی دیدم و رشته­‌ام سینماست ایرادات را در فیلم دیدم. اگر فیلم‌های خارجی در سینمای ایران اکران شوند، آگاهی مردم بالا می‌رود و این بالا رفتن آگاهی باعث می‌شود که دیگر فیلم‌های ضعیف در کشور ساخته نشود، چرا که اگر ساخته شود دیگر مخاطبان علاقه‌ای به دیدن آن‌ها نشان نمی‌دهد.من سال‌هاست فیلم ایرانی نمی­‌بینم، چون دلم برای سینمای ایران می­‌سوزد من می­‌خواهم سینمای ایران در دنیا جایگاهی همیشگی داشته باشد، نه اینکه هر از گاهی در یک جشنواره­‌ جایزه‌­ای بگیرد.

 

نباید برای رفتن به هر جشنواره سینمایی التماس کنیم!

 

*تسنیم: نظرتان راجع به حضور ایران در جشنواره­‌ها چیست؟ به نظرتان تحقیرآمیز نیست وقتی ما اکران نداریم به ما سینما نمی­‌دهند بعد با احشام طلایی مختلف ما را گول می­‌زنند که به ما سالن سینما برای اکران فیلم ایرانی ندهند.

در حال حاضر اگر من بخواهم فیلمی بسازم، ایده خودم را در آن پیاده سازی می‌کنم. زمانی که هم ایده و هم ساخت از من باشد، می‌شود فیلم من. اینکه شما صاحب جشنواره هستید و به من ایده بدهید چه فیلمی بسازم دیگر من کارگردان و صاحب ایده نیستم، حالا بروم تمام دنیا جایزه بگیرم، من خودم نیستم، شما خودتان ایدۀ خودتان را بسازید تا جشنواره­‌ها التماس کنند بگویند فیلم­تان را بدهید ما نمایش دهیم. رفتن به جشنواره‌ها ایرادی ندارد، فیلمِ جشنواره‌ای ساختن ایراد دارد. دنیل دی لوئیس فیلم  بازی می­‌کند که جایزه اسکار بگیرد؟ اسکور سیزی فیلم می­‌سازد که جایزه اسکار بگیرد؟ اما فیلم خودش را می­‌سازد و بعد آنها التماس می­‌کنند بیا، حالا ما التماس کنیم ما بیاییم به جشنواره های شما؟! فیلم­‌هایی که در جشنواره هم نمایش داده می­­‌شود با فیلم­‌هایی که صرفاً برای حضور در جشنواره‌ها له له می‌زنند، متفاوت هستند. یک فیلمسازی که در حال حاضر خارج است برای من تعریف می‌کرد که فیلم‌هایش را وی اچ اس می‌کرد و به تمام جشنواره‌ها می‌فرستاد، با این تصور که یکی از این فیلم‌ها بگیرد و معروف شود، بعد از سال‌ها یکی از آن فیلم‌ها گرفت و معروف شد. در حال حاضر آن فیلم ساز چه می‌کند؟چند فیلم ساخته است؟ این فیلمسازان وقتی اسمشان مطرح می‌شود   به جاده خاکی سیاسی می‌زنند، دیگر هنری برای آن‌ها باقی نمانده که بتوانند بار دیگر با سینما اسمشان را زنده کنند. در حال حاضر شما امیر نادری دارید؟ امیر  نادری در ایران فیلم­‌های خوبی هم ساخته است الان در خارج چه می­‌کند؟

 

مجموعه فیلمسازان جشنواره ای خیلی ژست محدودیت می‌گیرند؟

کسی از محدودیت­‌ها صحبت می­‌کنند، اصلاً فیلم­نامه­‌نویس نیست، فیلم­نامه­‌نویس که با چارچوب‌ها دراماتیک سرگرم کنند  آشنا باشد، از این حرف‌ها نمی‌زند، این همه موضوع در کشور وجود دارد. فیلمنامه­‌نویسی که بگوید من محدودیت موضوع دارم اصلاً فیلم­نامه­‌نویس نیست، به نظرم تا الان قلم دستش نگرفته است، کارگردانی که می‌گوید محدودیت ، کارگردان نیست.کشورهایی بسیاری در دنیا هستند که با این که در چارچوب­‌های سیاسی­شان محدودیت‌های زیادی هستند، کارگردانان بزرگی در سینمای آن کشورها کار می‌کنند. مثلاً در آلمان و جاهای دیگر، این محدودیت فکری ماست که نویسنده­‌ای  بگوید من ایده ندارم، نویسنده نیست.   تلویزیون با بودجۀ کم خودش دارد هدر می­‌دهد با فیلمنامه نویسانی که آنچنان خلاق نیستند و خود را محدود می‌بینند، واقعاً فیلم­‌ها و سریال­‌ها دیدنی است؟!  اگر تلویزیون کابلی شود کسی می­‌رود پول بدهد تلویزیون ایران را ببیند؟ متأسفانه نگارش فیلمنامه فیلم‌ها و سریال‌ها را به  برخی از افراد می‌دهند که نمی­‌دانند فیلم و سریال چیست. در شورای تایید فیلمنامه‌های صدا وسیما افرادی حضور دارند که به جرأت می‌توانم بگویم که یک نامه هم در زندگیشان ننوشته‌اند چه برسد به فیلمنامه! این افراد چه چیزی را می‌خواهند تایید کنند؟

 

*تسنیم: شما سالها روزنامه‌­نگار حوزۀ سینما بودید دبیر تحریریه بانی­ فیلم بودید، مدرس و فیلم­نامه­‌نویس بودید، هیاهویی که منتقدان برای فلان فیلمسازان ایرانی مثل کیمیایی، بیضایی و غیره درست می‌کنند، واقعی است؟ این‌ها واقعا اینقدر بزرگ هستند؟

به نظرم این بزرگ انگاشتن افراد در سینمای ایران اشتباه است. منتقدان باید به اثر نگاه کنند، نه به آدم‌ها.

 

*تسنیم: الان آدم مهمتر از اثر شده ؟

بله؛ وقتی اثر خودش خاصیتی ندارد، چرا می­­‌خواهیم با سازنده آن بی‌خودی بزرگش کنیم، کارگردانان بزرگ دنیا خودشان قبول می­‌کنند که یک فیلمشان ضعیف‌تر از فیلم دیگرشان است.

 

*تسنیم: اینجا اصلاً قبول ندارند.

یکبار یک جایی بودیم یکی از همین به اصطلاح نام آوران سینما گفت ایراد ما فیلمسازان این است که نباید بعد از انقلاب فیلم می‌­ساختیم، گفتم پس باید چه می­‌کردید؟ وقتی کارگردانی موضوع و ایده ندارد چرا باید فیلم بسازد؟ وقتی موضوع نیست نباید فیلم بسازید، وقتی آمادگی ندارید، کناره گود بنشیند. همه چیز از درون اتفاق می­‌افتد، وقتی از درون آمادگیِ فیلم ساختن ندارید، نباید فیلم بسازید،   با این سن و سال در سینما توسط عده‌ای منتقدان جوان هو شدن خیلی بد است. این آقا را با اینهمه سوابق فیلمسازی مسخره کردند، سوت برایش زدند  و فیلمش را هُو کردند. وقتی بازیگر یا فیلم­نامه­‌نویس یا کارگردان آمادگی­‌اش را ندارند نباید کار کنند که منتقدان تمسخرش کنند. چرا باید یک کارگردان هر چه فیلم می­‌سازد فلان منتقد تعریف می­‌کند؟ چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ اصلاً چنین چیزی می­‌شود؟

 

*تسنیم: چرا سالها از بیضایی تعریف می­‌کنند فیلم آخرش هم بد بود؟

من همیشه گفتم بیضایی آدم بزرگ و محققی است باید به او احترام گذاشت  اما در نمایشنامه.

 

خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا می‌دانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می-‌گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور می‌‌تواند خودش را منتقد بنامد؟

 

*تسنیم: فقط در نمایشنامه و تئاتر؟

 من از فیلم­‌های بیضایی رگبار اولین فیلم سینمایی او را در سینما دیدم، شاید وقتی دیگر خیلی ریتم کندی داشت، طولانی بودم. یک چیزی را هم درنظر داشته باشید ممکن است یک فیلمی بهترین فیلم دنیا شود من دوست نداشته باشم، بقیه منتقدین بزرگ دنیا چه می­‌کنند؟ فیلم را بررسی می­‌کنند از بیرون به فیلم نگاه می­‌کنند نه اینکه از داخل دفتر تهیه کننده، فیلم را تماشا کنند. خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا می­‌دانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می­‌گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور می‌‌تواند خودش را منتقد بنامد؟

 

 منتقد کسی است که سره از ناسره را تشخیص دهد، یعنی شما باید بگویید این فیلم محاسنی داشته، معایبی هم داشته است. بعد تهمت هم می­‌زنند بعد می­‌گویند تو که راجع به فلان کس می­‌نویسی چقدر از او پول می­‌گیری؟ مگر می­‌شود تمام آثار یک کارگردان خوب باشد؟ ایراد در کار وجود دارد ما هیچ وقت بی­‌طرف نیستیم، ما وقتی معروف می­‌شویم منفی­‌ها را فقط غلیظ می­‌کنیم ما وقتی به عنوان منتقد منصف از یک فیلم خوب تعریف کنیم معروف نمی­‌شویم اما اگر یک فیلم را بکوبیم معروف می­‌شویم، با بدی­‌ها می­­‌خواهیم این کار را انجام دهیم، مثلاً در برنامه هفت اشتباه بزرگ این بود منتقد را جلوی فیلمساز قرار می‌دادند، منتقد در دنیای دیگری ست، فیلمساز هم در دنیای دیگری است، اصلاً چرا کارگردان باید جواب منتقد را بدهد؟ در کجای دنیا جواب می­‌دهند؟ کارگردان فیلم را ساخته است و مردم هم دیدند من که فیلم تمام شده است و مردم دیدند اصلاً کار منتقد است اصلاً تند بنویسد من برای چه باید جواب بدهم؟ در برنامه هفت برای چه منتقد باید روبروی کارگردان باشد؟ اگر قرار است فیلم نقد شود دو منتقد را روبروی هم قرار بدهید راجع به فیلم هم صحبت کنند، چرا که زبان هم را می­‌فهمند کارگردان هم زبان کارگردان را نمی­‌فهمد.

 

* تسنیم: اینکه کارگردانان ایرانی از نقد بدشان می­‌آید به ضعف سینمای ما برنمی­‌گردد؟

به ضعف کلی سینما برمی­‌گردد، چرا بدشان می­‌آید؟ می­‌گوید رضا اورنگ از من بدش می­‌آید مطمئناً حقیقت را راجع به من نمی­‌نویسد، در خارج از کشور منتقدان یک راهنما هستند، حتی در تئاتر منتقدان  از بازیگران و کارگردانان، خودشان را بالاتر می­‌دانند، وقتی از کار ایراد می‌­گیرند، ایراد فنی می­‌گیرند و آنها هم قبول می­‌کنند، حداکثر دو اتفاق در نقد می­‌افتد یا نقد شما نقدِ خوبی است به پیشرفت کار من کمک می­‌کند یا از آن استفاده می­‌کنم یا استفاده نمی­‌کنم، این دعوا و درگیری و رسانه­‌ای کردن می­‌خواهد؟ این وقت تلویزیون را گرفتن می­‌خواهد؟ منتقد کار خودش را انجام می­‌دهد چرا باید چنین اتفاقی در سینمای خودمان بگذاریم.

 

آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می¬‌روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلم‌های خارجی را روی پرده ببینند.

 

*تسنیم: برگردیم به بحث اکران فیلم خارجی . چرا ضررهایی برای ما داشته است ؟

الان بیشتر سینماهای ما تعطیل شده است به خاطر نداشتن فیلم­‌های خارجی است، لاله­‌زار ما تعطیل شده است سینماهای شهرستان­‌ها یکی یکی تعطیل می­­‌شود این بحثی که ما  در کمبود سالن سینما داریم چیز خنده­‌داری است، اگر کمبود داریم چرا سالن سینماها تعطیل می­‌شود؟ اگر فیلم خوب داشته باشیم همه راغب می­‌شوند سالن سینما بسازند، الان خود آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می­‌روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلم­‌های خارجی را روی پرده ببینند، شما که دوست دارید بروید ببینید چرا اینجا مخاطب نباید روی پرده ببیند؟ قرار است تهیه­‌کننده فیلم بسازد پول بگیرد چرا همه دست­شان دراز است سمت فارابی و وزارت ارشاد که پول بگیرند؟ پس این پول­های میلیاردی کجاست؟ اگر در سینما آمده من نباید دستم را جلوی فارابی دراز کنم از بودجۀ دولتی این آدم­ها چاق شدند، کمتر تهیه­‌کننده­ای داریم که از سرمایه خودش آمده باشد فیلم ساخته باشد و صاحب پول شده باشد ولی قبلاً اینطوری نبود اگر کمکی بود وام بود، الان آمار می­‌دهند فیلم ما اینقدر فروش کرده است، طرف اسپانسر بود می­‌گوید اینقدر فروش کردید پول و سود من را بدهید، بعد می­‌گوید نه این حرف‌ها نیست.

 

فیلم خارجی باید اکران شود کسانی که باعث ممنوعیت آن شدند باید محاکمه شوند و باید جواب پس بدهند چون به سینمای ما لطمه وارد کردند به بازیگری ما، به کارگردانی ما، به گریم و تدوین ما، ما به روز جلو نرفتیم، یک خیانت بزرگ به جوانان شده که نتوانستند بروند فیلم خارجی ببینند.

 

*تسنیم: به لحاظ سیاسی اولین کسی که امضاء کرد و اکران فیلم خارجی را ممنوع کرد چه کسی بوده است؟

سیاسی نبود.

 

*تسنیم: ممنوعیت فیلم خارجی در دهه ۶۰ با دستور آقای خاتمی انجام شد.

مثلاً فرض کنید من یک وزیر دارم یک مشاور دارم به مشاور اعتماد می­‌کنم من به آدم­ها کاری ندارم، اصلاً ممنوعیت گذاشتن خوب نیست هر کشوری سیاست و چارچوب خودش را دارد، الان چرا ما فیلم توقیفی داریم، سینما باید قانون داشته باشد، قانون باید در هیئت دولت تصویب شود برود صحن مجلس رای بگیرد بشود قانون، آن زمان من بشوم یا شما مدیربشوید تفاوتی ندارد، دو تا اتفاق برای فیلم توقیفی افتاده است، یا کارگردان یا فیلمساز چارچوب را رعایت نکرده است یا مدیر سینمایی اِعمال سلیقه کرده است هر دو هم به این برمی­‌گردد به اینکه ما قانون محکمی نداریم.

 

*تسنیم: به نظر من این دو گزینه مردود است چون فیلم ایرانی اگر متشنج­‌ترین و ملتهب­‌ترین موضوعات را هم مطرح کند باز هم درنهایت فیلم نیست چون استاندارد سینما را ندارد.

فیلم باید استانداردش را داشته باشد، فیلم ساخته می­‌شود شعار می­‌دهد من که این چیزها را در اطرافم می­شنوم یک هنرمند باید هنری صحبت کند به زبان هنر باید صحبت کند به زبانی که غیر از کوچه و بازار وجود دارد، این فیلم­ها اصلاً کمدی نیست، چارچوبی به نام کمدی ندارد و سریع هم شکست می­‌خورد، چرا یک فیلم توقیف است یک سازمان سینمایی یا یک معاون سینمایی دیگری می­­‌آید می­‌گوید می­‌شود این فیلم را نمایش داد؟ مگر توقیف نیست؟ سینما جای تجربه کردن نیست، شما می­‌توانید فیلم کوتاه بسازید، نیمه بلند بسازید، مستند بسازید تجربه کسب کنید بعد در ایران چون فیلمی نفروخته می‌‌شود هنری.

 

آن زمان اگر یک وزیر مشاورهای خوبی داشته باشد و وقتی شما وزیر می­‌شوید در همۀ زمینه­‌ها و حوزه­‌ها مسلط نیستید در بعضی از حوزه­‌ها تخصص دارید و در بقیه اظهارنظر کلی می­‌کنید آن مشاوره­‌ها کار را خراب می­‌کنند تصمیم گرفتند این اتفاق بیفتد دوستان تهیه­‌کننده هم فشار آوردند و چنین چیزی را دادند و او هم امضاء کرده است با اعتماد به معاون­‌های خودش و با اعتماد به معاون خودش، کدام وزیر در تمام حوزه­‌ها تخصص دارد؟ در کل دنیا چنین اتفاقی ندارید او هم آمده و امضاء کرده است همیشه حرف بدی می­‌گویند. اگر آدمی باشد توانایی مدیریت داشته باشد، کدام کارگردان، کارگردانی را رها می­‌کند برود پُست مدیریتی بگیرد؟

 

تمام مدیران هالیوود یا اقتصاددان هستند یا حقوقدان هستند، همۀ اتفاقات در چارچوبش می­‌افتد، شما در هالیوود سندیکا دارید؟ سندیکا می­‌گوید من خودم سینما دارم، من خودم استودیو و بازیگر و فلان دارم من تصمیم می­‌گیرم، هنوز سینمای آمریکا تصمیم­‌گیری نمی­‌کند در مورد چیزی که دست خودش است تصمیم­‌گیری می­‌کند هیچ وقت نمی­‌گوید در کل آمریکا هر چیزی که من بگویم باید باشد و اتفاق بیفتد. من دوست ندارم سیاست را در سینما دخالت بدهم ولی متاسفانه دخالت می­‌دهند. الان یکسری آدم­‌های بزرگ گفتند به او رای ندهید ولی مردم رای دادند. حالا بعضی از هنرپیشه­‌ها گفتند شما که نمی­‌توانید اینقدر مقبولیت ندارید که بر روی چند میلیون آدم در سینما تاثیرگذار باشید که به فلان رئیس‌جمهور بگویید ما تو را روی کار آوردیم؟

 

شما حتی یک کدخدای روستا را نمی­‌توانید تغییر بدهید، چون توانایی ندارد وقتی نمی­‌توانید تماشاگر سینما را جذب کنید چگونه می­‌توانید روی سیاست مردم تاثیرگذار باشید؟ چه کسی شما را می­‌شناسد، کار خودتان را انجام بدهید، بازیگر هستید با بازی مردم را جذب کنید، کارگردان هستید با کارگردانی جذب کنید، همه آدم­‌هایی که باعث شدند فیلم خارجی ممنوع شود یک مدیر بود که مدیر خوبی بود و اگر الان هم بود وضع سینمای ایران بهتر بود، الان چند کارگردان خودشان را قیم هم چیز می‌دانند و همه کاری می­‌کنند جیب­شان هم پر پول است با سینمای ایران کاری ندارند با جیب خودشان کار دارند.

 

مدرس سینما ایران گفت: یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را می­‌شناسید که چنین حرفی می­‌گویید؟حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سید‌رضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

 

با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سید‌رضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانه‌ای و مدرس سینما درباره اکران فیلم‌های خارجی به گفت‌و‌گو نشستیم.

 

*تسنیم: آیا اکران فیلم خارجی گزاره مهلک و ضد فرهنگی است؟

اکران فیلم خارجی به هیچ عنوان بد نیست، بلکه برعکس اکران فیلم خارجی به نوعی فرصت است.

 

*تسنیم: در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی اکران فیلم‌های خارجی در ایران سیکل طبیعی‌­ خودش را داشت، یعنی «شعله» ومحمد رسول­ الله (مصطفی عقاد) پرفروش­‌ترین فیلم‌های اوایل انقلاب بودند. چه شد یکدفعه سیکل اکران فیلم خارجی متوقف شد، کدام جریان سیاسی یا فرهنگی مانع این اتفاق شد؟

مردم قبل از انقلاب چیزی حدود ۷۰، ۸۰ درصد، در سالن‌های سینما فیلم خارجی می­‌دیدند. یعنی الویت همه مردم جهان، حتی کشورهای صاحب صنعت سینما، فیلم خارجی است. تنها سینماهای محدودی اطراف میدان امام حسین و لاله­‌زار و چند سینمای محدود فیلم ایرانی پخش می­‌کردند. قبل از انقلاب فیلم خارجی بود و فیلم ایرانی هم بود، اواخر دهه ۵۰ فیلمفارسی ورشکست شده بود. طبیعی بود در تولید فیلم ایرانی هیچگاه خلاقیت نیست، سری دوزی حاکم است، حال حاضر با قبل از انقلاب تفاوت چندانی ندارد. وقتی انقلاب شد سینمای ایران مرده بود. بعد از انقلاب هم فیلم­‌های خارجی می­‌آمد، با این تفاوت که قبل از انقلاب ما اصلاً کوروساوا رانمی‌شناختیم چون فیلم­‌هایش نمی­‌آمد، تارکوفسکی نمی­‌شناختیم چون فیلم‌هایش نمی‌­آمد، برگمن را نمی­‌شناختیم چون فیلم­‌هایش نمی­‌آمد، فیلم­‌هایی می­‌آمد که مخاطب­ پسند بود از فیلمی که ۱۱ جایزه اسکار دریافت کرده بود گرفته تا بسیاری از فیلم­‌های دیگر در ژانرهای دیگر می­‌آمد مثلاً سگ ولگرد کوروساوا را سال ۵۸ در سینمای شهر فرهنگ آزادی دیدم و بعد فیلم­‌های کوروساوا گل سر سبد جشنواره فیلم فجر شد. فیلم­‌های خوب خارجی هم می­­­‌آمد، هم فیلم­‌های قدیمی و هم فیلم­‌های جدید، مثلاً فیلم­‌های تارکوفسکی بود، فیلم­‌های کوروساوا بود، حتی یک دوره پاراجانف نمایش می‌دادند.

 

***تهیه‌کنندگان سینمای ایران اکران فیلم خارجی را محدود کردند و شعار می‌دادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است.

این حرفشان بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟

 

ممکن بود این فیلم­‌ها را عده‌ای دوست نداشتند. اما مخاطب سینما باز هم فضای جدیدی را تجربه می‌کرد. یک دوره در دهه ۶۰ فیلم­‌های خارجی می­‌آمد مثلاً فیلم­‌های جنگی اروپای شرقی بود. چون یکسری از مدیران سینمایی و غیر سینمایی خودشان کمونیست بودند. آن زمان (در دهه شصت) یکسری مدیران دهه شصت تفکر چپی داشتند و  تمایل آن‌ها به شرق (اتحاد جماهیر شوروی) بود. البته فیلم­‌های خوبی هم می­­‌آمد، باز سینماها پر از مخاطب بود، چون فیلم­‌های اروپای شرقی برای مردم جدید بود. بعد از انقلاب چند تهیه­‌کننده جدید وارد کار شد، آنها محدودگر بودند، می­‌گفتند سینما را محدود کنیم تا خودمان و چند نفر دیگر، فقط پول به دست بیاوریم. اینکه تهیه‌کنندگان سینمای ایران شعار می‌دادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است. این حرفشان، بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟

 

*تسنیم: به کجا رسیده ؟

  به نظرم اصلاً سینمایی وجود ندارد. فیلمسازان ما تنها در یکی دو ژانر محدود فیلم می‌­سازید، یک شورای صنفی درست کردید، شورای صنفی می­‌آید برای مخاطب تعیین تکلیف می­‌کند، برای سینمادار تعیین تکلیف می­‌کند که شما باید حتماً این ۵ فیلم را بگذارید و مخاطب هم باید حتماً این ۵ فیلم را در یکی دو ماه ببیند، چرا باید چنین چیزی باشد؟

 

* تسنیم: این دیکتاتوری نیست؟

دیکتاتوری است، بزرگترین اتفاق و خیانتی که در این حوزه رخ داده، این است که تهیه‌کنندکان دیکتاتور حقِ انتخاب مردم را از آنها گرفته‌اند.

 

*تسنیم: در دهه ۶۰ مدیران داعیۀ این را داشتند که جریان حزب­‌اللهی مخالف اکران فیلم خارجی هستند، نظر شما چیست؟

من اصلاً دسته‌بندی سیاسی را قبول ندارم.ما داریم راجع به حق مسلم مردم برای سینما رفتن حرف می‌زنیم شما نباید در این حوزه تفکیک سیاسی داشته باشید. زمان جنگ  ما در جنوب رزمنده بودیم، وقتی مرخصی می­‌آمدیم من خودم سریع می­‌رفتم سینما، بعضی وقت­‌ها بخاطر دیدن فیلم به سرویس برگشت نمی‌رسیدم.

 

با بعضی از بچه‌های رزمنده دفاع مقدس که از کودکی دوست بودیم، از بچگی دائم به سینما می‌رفتیم و فیلم‌های خارجی تماشا می‌کردیم. متأسفانه در حال حاضر دسته‌بندی‌های سیاسی وجود دارد، دسته بندی‌هایی که انحصارطلبان به عنوان دستاویزی برای عدم نمایش فیلم خارجی، از آن‌ها استفاده می‌کنند. 

 

*تسنیم: شما که در دسته­‌بندی سیاسی نبودید، چرا اکران فیلم خارجی جنبه سیاسی به خودش در سینما گرفت؟

چه آن زمان و چه در حال حاضر با آن که به مسائل سیاسی احاطه دارم ولی دخالتی در آن نمی‌کنم، چون بخش هنر و سینما را جدا از سیاست می­‌دانم، اما به نظر من انحصارطلبان از دست آویزهای سیاسی برای عدم اکران فیلم خارجی استفاده می‌کنند. آقا و خانم فیلم­ساز چرا می­‌زند به جاده خاکی سیاست؟ چون با هنرش نمی­‌تواند حرف بزند. بسیاری از سینماگران وقتی نمی‌توانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست می‌زنند. بسیاری از هنرمندانی که از کشور خارج شدند و سیاسی شدند بخاطر این است که دیگر حرفی ندارند که با زبان هنر بزنند، به همین دلیل است که خود را به جاده خاکی سیاست می‌زنند. بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای جهان مانند اسپیلبرگ، اسکورسیزی، اگر می­‌خواستند جهت­ سیاسی داشته باشند می‌توانستند فیلمساز شوند؟

 

*تسنیم: در حال حاضر فرامتن سینمای ما بسیار سیاسی شده و با دستاویز سیاسی مدیران را از اکران فیلم خارجی می‌ترسانند.

در حال حاضر ما در زندگی‌هایمان به جای اینکه بچه­‌ها را آموزش بدهیم، آنها را می­‌ترسانیم اگر مثلاً این کار را انجام بدهی در انباری تو را زندانی می­‌کنم و غیره یک ترسی ایجاد کردیم. بی هنر‌ها با این ترفند شروع کردند به ترساندن گروه‌های سیاسی. می‌گفتند:اگرفیلم­‌های خارجی در سینماهای ایران  اکران شود، چنین می‌شود و چنان می‌شود. بنده با سیاست­‌های ایران و جمهوری اسلامی آشنا هستم، اگر قرار است فیلم خارجی اکران شود فیلمی که مطابق با قانون جمهوری اسلامی است، پس موردی ندارد مثلاً فیلم The Others(دیگران) را اکران کنیم؛ کما این که بسیار محدود اکران شد و با این حال باز هم از تمام فیلم­‌های خارجی فروشش بیشتر بود، هنوز هم بیشتر است. فیلم دیگران جرقه­‌ای ایجاد ­‌کرد.

 

فیلم دیگران (The Others )  فیلم ترسناکی بود و مخاطبان فراوانی داشت. هم مردم از فیلم دیگران ترسیدند و هم تهیه‌کنندگان سینمای ایران. چون سینمای ایران توانایی ساخت فیلم ترسناک را ندارد و پرفروش شدن فیلم دیگران تهیه‌کنندگان سینمای ایران را بیشتر ترساند. ترسیدند گفتند حالا که این فیلم فروش داشته است، ما دیگر فیلم خارجی نیاوریم. اگر فیلم خارجی بیاوریم دیگر کسی فیلم­‌های ما را نمی­‌بیند. مثلاً سینمای فرهنگ سانس بعد از ساعت ۱۲ برای این فیلم گذاشت، مردم باز می‌‌‌آمدند و فیلم دیگران را  می­‌دیدند. من مخاطب هستم پس حق انتخاب دارم، شما سینماهای مختلف دارید، من انتخاب می‌‌کنم، فیلم خارجی ببینم یا فیلم ایرانی ببینم؟ چرا مردم را سی و اندی سال محدود کرده‌اند؟ من به عنوان مخاطب؛ فیلم ایرانی را پس می‌زنم.

 

فیلم عقاب­‌ها اوایل انقلاب با جمعیت ۳۰ میلیونی ۸ میلیون و دویست هزار نفر مخاطب داشت و مردم رفتند سینما فیلم را تماشا کردند، الان مثلاً به ادعای خودشان فوقش ۲ میلیون نفر از ۸۰ میلیون نفر، فیلم‌های ایرانی را در سینماها می‌بینند. متوسطش بلیت سینما ۱۰هزار تومان است، فیلمی که ۲۰ میلیارد بفروشد فقط ۲ میلیون نفر رفتند دیدند، به ادعای مدیران سینمایی، هر ۹ سال یکبار یک ایرانی سینما می­‌رود سینما. یکی دیگر از آن‌ها خیلی خوشبین بود گفت هر ۵ سال یک ایرانی می‌‌‌رود سینما، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ دهه شصت فیلم­‌های ضعیف هم داشتیم ولی همان­‌ها هم حداقل دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مخاطب داشتند در حالی که جمعیت ۳۰ میلیون نفر بود، جنگ بود، مشکلات اقتصادی بود، کمبود بودجه بود، همه این‌ها بود، ولی دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کف مخاطب سینمای ایران بود. من خودم مخاطب فیلم­‌های خارجی قبل از انقلاب بودم، مجموع فیلم­‌های ایرانی که قبل از انقلاب که من بین چند صد فیلم دیدم شاید ۵ الی ۱۰ فیلم بود که خودم رفتم دیدم. مانند فیلم خاک یا گوزن­‌ها، خودم انتخاب نکردم، سینما دو فیلم نمایش می‌داد، مجبور شدم فیلم ایرانی نگاه کنم، من حق انتخاب داشتم، سینماها را می­‌چرخیدیم در خیابان­‌های مختلف، بعد سینمایی که دوست داشتم می‌رفتم.

 

سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم

 

*تسنیم: فیلم­سازان اوایل انقلاب رفتند به دیدار وزیر ارشاد وقتسال ۱۳۶۱.  آن زمان مدیران سیاست­ زدۀ سال ۶۱ فیلم­‌های خارجی را ندیده بودند و تصورشان از فیلم خارجی چیزی در حد فیلم‌های پورن بود و همان زمان  فیلم خارجی را مصداق تهاجم فرهنگی برشمردند. در صورتی که پرمخاطب‌ترین برنامه تلویزیون که خیلی دیروقت نشانش می‌دادند برنامه هنر هفتم بود که فیلم خارجی پخش می‌کرد. آیا در شرایط کنونی سینماگران می­‌توانند به نام تهاجم فرهنگی مدیران فرهنگی بزدل ما را بترسانند؟

اکران نکردن فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است، تهاجم چه زمانی صورت می­‌گیرد؟ زمانی که شما یک جا را خالی کنید، وقتی خالی کنید از آنجا حمله می­‌کنند. یک زمانی ویدیوها را جمع می­‌کردند الان ما خودمان کارخانه داریم ویدیوی مدرن تولید می‌کند. اگر آن زمان مدیریت می­‌شد به این وضعیت نمی­‌افتاد، من می­‌گویم فیلم خارجی از چه بابت  تهاجم فرهنگی است؟ در حال حاضر ما نسل فیلم­ساز جدیدی داریم که اصلاً مِدیوم سینما را نمی‌شناسند. اگر فیلم­‌های ایرانی را ببینید نماها بیشتر بسته است؛ اصلاً چرا نماها بسته است؟

 

چون اکثر فیلم را در محیط‌های کوچک دیده‌اند، روی پردۀ سینما ندیده‌اند، عظمت سینما را ندیده‌اند، عمق میدان پرده را ندیده‌اند، پرده ۳۵ را ندیده‌اند، فیلم­­‌های رنگی را ندیده‌اند، پرده عریض ندیده‌اند، فیلم‌‌های بزرگ را در سینما آتلانتیک روی پرده بزرگ ندیده‌اند، پردۀ بزرگ سینما کریستال را ندیده ا‌ند، در این سینماها باید فیلم می‌دیدند تا عظمت سینما را درک کنند. نسل جدید سینماگران ما سینما را نمی‌­شناسد. من سینما درس می­‌دهم معروف­ترین هنرپیشه­‌ها و معروف­ترین کارگردانان بزرگ دنیا را دانشجوی سینما نمی‌‌شناسد! من فکر کردم دارند من را مسخره می­‌کنند بعد دیدم واقعاً نمی­‌دانند و اصلاً ندیده­‌اند! باورتان می­‌شود دانشجوی سینما در کلاس بنشیند آنتونی کوئین را نشناسد؟! واقعاً سر کلاس آدم دیوانه می­‌شود؟ حداکثر ۳ نفر هستند که تا حدودی فیلم­‌های سینمای دنیا را می­‌شناسند، اصلاً آثار بزرگ دنیا را ندیدند، مقصر را من دانشجویان نمی­‌دانم، دلیل این اتفاق این است که نبوده که ببینند و اصلاً چرا نباید ببینند؟ الان در گوشی  فیلم می­‌بینند، در گوشی شما چه فیلمی را می­‌خواهید ببینید؟ شما عظمت کلوزآپ را می­‌بینید؟ کلوزآپ چشم روی پرده  سینما خودشان را به شما نشان می‌دهد.

 

چرا اکران فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است؟ من بارها گفتم بنشینیم صحبت کنیم ما سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم. وقتی رقابت نباشد می­‌خواهید چه کنید پیشرفت نمی­‌کنید، فیلم خارجی اکران نشد و  سینمای ملی به همین دلیل پیشرفت نکرد، الان پیشرفته کرده است؟

 

اغلب سالن­‌های سینما تعطیل شده است،اغلب سینماهای جنوب شهر تعطیل شد. الان بعضی­‌ها به من می­‌گویند بافت­‌ها تغییر کرده است، می­‌گویم چه بافتی تغییر کرده است؟ من نمی­‌گویم پردیس نباشد ولی پردیس لذت سینما را از شما می‌گیرد. عمدتاً محیط سردی دارد و جذاب نیست. آدم را نمی­‌گیرد، هنری نیست.

 

*تسنیم: سینمای ملی برای خود جامعۀ ایران ثمره­‌ای داشته است؟

اوایل دهه ۶۰ یک جشنواره خوب هم داشتیم، تا سال ۶۸، تا اوایل سال ۷۰ هم فیلم خوب داشتیم و تاثیرات دهه ۶۰ بود . یکسری سینمایی­‌ها قبل از انقلاب به علاوه نسل جدید آمدند و سینماگرانی که صاحب تفکر بودند، خودشان را نشان دادند.

 

*تسنیم: شاید به بحثمان مرتبط نباشد ولی از قضا شما جزو کسانی هستید که تاریخ دهه شصت را به خوبی مطالعه کرده‌اید. همان مدیرانی که فیلم خارجی خوب را محدود کردند همان مدیران قهرمانان سینمای را ایران گرفتند.

 امام (ره) در دهه شصت فرمود اصل بر برائت است. یعنی هر کسی هر کاری کرده است ما کاری به مسائل جناحی‌اش نداریم، بیشتر بازیگران و هنرپیشه­­‌ها قبل از انقلاب فعالیت می‌کردند. یکسری بازیگر داشتیم که مردم آنها را می­‌شناختند، قبل از انقلاب برای آن سینما فیلم بازی می­‌کردند، الان بازیگران در جمهوری اسلامی می­‌خواستند چه فیلمی بازی می­‌کردند؟ فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی و تبلیغ جمهوری اسلامی باشد. مدیران دهه شصت طبق چه حکمی بازیگران را محروم کردند؟ طبق حکم کدام دادگاه محروم کردند؟ این بازیگر باید بازی می‌کرد عشقش سینماست، ۳۰، ۴۰ سال نگذاشتند بازی کند، مثلاً در عقاب­‌ها، چرا نباید بازی می‌کرد؟ یک ساموئل خاچیکیانی بود که از بازیگران جذاب مردمی استفاده می‌کرد و از قضا پرفروشترین فیلم دفاع مقدسی را ساموئل خاچیکیان ساخت.

 

تسنیم : سینمای فعلی مدعی است که ستاره دارد، آیا چنین است؟

 من قبول ندارم در ایران ستاره داریم، چون ستاره یک چارچوب‌­هایی خاصی دارد.

 

*تسنیم: چارچوب­‌ها چیست؟

ستاره بخاطر همذات­ پنداری که با مخاطب دارد، جذابیت دارد. یک دوره­‌ای که سینما می­‌رفتیم، نمی­‌گفتیم برویم فیلم آخرین سامورایی را ببینیم. اغلب می‌گفتین فیلم آلن ­دلون اکران شده، فیلم آنتونی کوئین آمده. ما به خاطر هنرپیشه‌ها  سینمامی‌‌رفتیم. فیلمساز خارجی­‌ هم اغلب فیلم را براساس شخصیت بازیگر می­‌ساختند، الان کدام یک از بازیگران ما چنین خاصیتی دارند؟ در هالیوود هم چنین وضعیتی وجود دارد. هر فیلمی  که در هالیوود ساخته می­‌شود الزاماً فیلم خوبی نیست، الان بعضی از فیلم­‌های خارجی را که خیلی هم تبلیغات گسترده‌ای دارد به دستم می‌رسد، نمی­‌توانم ببینم، فیلم‌های خیلی بدی هستند. با این وجود هامفری بوگارت ستاره است یا ستاره نیست؟ جیمز دین سه تا و نیم فیلم بازی کرده، آنقدر ستاره شده است که الان عکس او همچنان روی دیوارهاست، ستاره مهم نیست چند فیلم بازی کرده باشد، تاثیری که روی مخاطبان می­‌گذارد؛ مهم است.

 

*تسنیم: یعنی بازیگران ستاره‌نما ایران روی مردم ایران تاثیری ندارند؟

نه؛ اگر هم داشته باشند بسیار محدود است. چون بُرد تبلیغاتی ندارند.

 

*تسنیم:یک مثالی گفتید در مورد فیلم دیگران، یک نکته دیگری هم درباره تنوع ژانر گفتید که یک مدل سینماست، مثلاً می­­‌گویید سینما فرهنگ ساعت ۱۲ شب می­‌گذاشت مردم می­‌رفتند، از تجربه­‌های فیلم خارجی در یک مقطعی از اوایل دهه ۸۰ بگویید مثلاً مظنونین همیشگی، هفت فروش، بودای کوچک. از تجربه­‌های بعد از انقلاب صحبت کنید.

مثلاً بودای کوچک هم ابتدا در جشنواره نشان دادند، در واقع کیانوریوز را قبل از ماتریکس ما در جشنواره فیلم فجر کشف کردیم. فهمیدیم چنین بازیگری هم هست و با همان فیلم ­‌مردم او را شناختند. نکته مهمتر این است که ما در سینماهایمان یک مدل فیلم اجتماعی قابل حدس و پیش بینی را به مردم نشان می‌دهیم . یک بحثی وجود دارد از قبل از انقلاب هم وجود داشته، سینمای جهان یک بسته به شما می­‌دهد، بیشتر تصویری کار می­‌کند، یعنی اگر شما زبان کشور سازنده را  بلد نباشید، زیرنویس هم نباشد باز می­‌نشینید فیلم­‌ها را نگاه می­‌کنید، کما اینکه در بتاماکس نه زیرنویسی بود نه دوبله­‌ای بود  ولی همه نگاه می­‌کردند.

 

الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟

 

*تسنیم: در صحبت‌هایتان اشاره کردید که سینمادارها حق انتخاب داشتند.

تنوع ژانر اجازۀ انتخاب به مخاطب می­‌دهد، هر فیلمی را  که می­‌خواهد تماشا کند. قبل از انقلاب سینمادار فیلم وارد می­‌کرد، ارشاد فیلم وارد نمی­‌کرد، سینماداربا ۵ هزار دلار، رایت فیلم را می­‌خرید مثلاً می­‌شد ۳۵هزار تومان اما در کمترین حالت  ۲۰۰ هزار تومان فروش داشت و سینمایش رونق داشت. در آن سال‌ها سینماداران انتخاب می‌کردند که چه فیلمی را نمایش دهند؛ اما متأسفانه در حال حاضر شورای صنفی نمایش تعیین می‌کند که چه فیلمی در سینما‌های کشور نمایش داده شود. این چه قانونی است که سینمادار حق انتخاب ندارد؟

 

به نظرم سینماداری می‌تواند نمایش فیلم موفق داشته باشد که آن محیطی که در آن سینما دارد را بشناسد و بداند که چه فیلمی به درد آن محیط می‌خورد. اعضای شورای صنفی نمایش که داخل دفترشان نشسته‌اند، چگونه می‌توانند ذائقه مخاطب را کشف کنند. اعضای شورای صنفی پروانه نمایش می­‌گویند من در فلان منطقه کشور می‌دانم مردم،  چه فیلمی را دوست دارند، آن فیلم را  پخش می­‌کنم و پرفروش هم می­‌شود، در حال حاضر می­‌گویند فیلمی که  در میدان ولیعصر نمایش ‌می‌دهند، همان را در مولوی هم نمایش دهند.  الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟ یک سینما سر میدان شوش بود که الان نیست، یعنی همه چیز رفته است سمت غرب. الان در تجریش به غیر از سینما آستارا چه دارید؟ الان در نیویورک بخواهید بروید تئاتر، می­‌روید برادوی که سالن­‌های مختلفی دارد، حالا هر جای نیویورک بخواهید زندگی کنید، مثلاً در  میدان ولیعصر چند تا سینما کنار هم بود، از همه جای تهران می­‌آمدند آنجا. کسی که می­‌خواست برود مولوی به سینما مراد مراجعه می‌کرد. می­‌رفت آنجا فیلم تماشا می­‌کرد بعد فیلم دیگری می­‌خواست ببیند می­‌آمد ولیعصر هم فیلم می­‌دید، یک اتوبوس سوار می­‌شد می­‌آمد. الان این اتفاق نمی‌­افتد. در دهه ۸۰ یا ۷۰ تست می­‌کردند یک فیلم خارجی با اکران محدود، سانس محدود، را در کدام سینما نمایش دهند تا پرفروش شود.

 

الان اگر فیلم خارجی بیاورند با تعمد می‌گذارند در سینماهایی که مردم خوششان نمی‌آید بعد حضرات تهیه کننده می‌فرمایند فیلم خارجی گذاشتیم کسی نیامد ببیند. با همین ترفند جلوی اکران فیلم خارجی را در نیمه اول دهه هشتاد گرفتند. یکی دو فیلم که اصلاً ساختار عجیب و غریبی داشت و هر کسی نمی­‌آمد آن‌ها را تماشا کند را در سینماهای پرت و پلایی اکران کردند و به تدریج جلوی اکران فیلم خارجی را گرفتند. گفتند دیدید فیلم خارجی گذاشتیم مشتری نداشت و مخاطب نداشت. در عوض فیلم ترسناکیتیم­ خانه که محدود اکران شد دوباره تمام معادلات انحصار طلبان را برهم ریخت.  

 

*تسنیم: الان بخشی از تهیه کنندگان مدعی هستند که مردم فیلم خارجی را از اینترنت راحت دانلود کنند و ببیند؟

اگر قرار است دوستان سیاسی فضای مجازی را مدیریت کنند، بخشی از این مدیریت این است که مردم هر فیلمی را از اینترنت دانلود نکنند و ببیند. ازسوی دیگر پاسخ فنی به این سؤال این است که شما در اینترنت ببینید بهتر است یا در پرده عریض ؟آمریکا مرکز سینماست، اما رادیوهایشان  هنوز مخاطب خاص خودش را دارد، تلویزیون دارند، سینما هم دارند، اینترنت هم دارند پهنای باندش از ما هم بیشتر است، چرا می­‌روند سینما؟ چرا اینقدر سینمای آن‌ها فروش دارد؟ همه چیز سر جای خودش است، نمی‌گویند تلویزیون آمده، دیگر رادیو گوش ندهیم،  اینترنت و ویدیو آمده دیگر سینما نرویم! هر چیز سر جای خودش.

 

*تسنیم: اقشار سنی مختلف در سینمای ایران مخصوصاً کودکان و نوجوانان فراموش شده‌اند.

بزرگترین رکوردهای فروش را در سینماهای دنیا انیمیشن­‌ها دارند. ما دیگر سینمای کودک هم نداریم، آن زمان که فیلم‌­های خارجی می‌آمد، فیلم­ های کودک هم بین آن‌ها بود یا فیلم­‌های دیگری که مردم انتخاب می­‌کردند. دوستان محترم تهیه کننده! فیلم کودک که دیگر سانسوری ندارد، مگر دارد؟ برای کودکان و نوجوانان انیمیشن می­‌سازند و جالب‌تر این است که  انیمیشن برای بزرگسالان هم انیمشین می‌سازنند در حال حاضر چرا تلویزیون فیلم­‌های خارجی را نشان می­‌دهد چرا سینما نشان ندهد؟

 

*تسنیم: در طی این سال‌ها تلویزیون بی­‌نهایت فیلم خارجی نشان داده است اصلاً سوپر قهرمانان آمریکایی را که یک زمانی ممنوعه بود مانند بتمن، سوپرمن تلویزیون نشان داده چرا این‌ها در سینما نمایش داده نشده؟

برای اینکه انحصار طلبان می­‌خواهند ذائقۀ مخاطب را در سینما خراب کنند که خراب کردند. من الان اینجا نشستم خودِ خودم هستم یک نفر قوی‌تر اینجا بیاید شما جایگاه­‌تان را از دست می­‌دهید. سینماگران ایرانی چون خودشان قوی نیستند، می­­‌دانند اگر یک تولید قَدر بیاید، باید بساطشان را جمع کنند. وقتی مخاطب فیلم خوب روی پرده ببیند، من نمی­‌توانم فیلم بد روی پرده نشان بدهم، مخاطب نگاه نمی­‌کند، می­‌گوید چرا پول بدهم این را نگاه کنم می­‌روم فیلم خارجی تماشا می‌کنم. بعد هر فیلم خارجی که اکران شود خودش یک کلاس درس است، زاویۀ دوربین، بازیگری­‌اش، گریمش همه این‌ها کلاس درس است. یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را می­‌شناسید که چنین حرفی می­‌گویید؟ مگر می­‌شود مقام داد، هالیوود سینمای اول دنیاست، بالیوود سینمای دوم دنیاست.

 

 

 حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سید‌رضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

 

با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سید‌رضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانه‌ای و مدرس سینما درباره اکران فیلم‌های خارجی به گفت‌و‌گو نشستیم.

 

 الان سوئد سومین صنعت سینمای دنیاست و چین بازار تولید بسیار خوبی دارد چون تعامل تولید را دوطرفه کرده‌اند. 

 

در حال حاضر سینمای کره شمالی به کلی تعطیل شده است، شما از سینمای کره شمالی چه دارید؟ فیلمی بود به نام «دختر کبریت فروش» که سال‌های بسیار دور در سینمای کره شمالی تولید شد، اتفاقاً در سینما چقدر پرمخاطب فراوانی داشت، کلی فروش کرد مردم هم کلی با آن گریه کردند. در ایران سالن‌هایی که این فیلم را اکران می‌کردند پر از مخاطب بود. برخی­‌ از مخاطبان فیلم هم چند دفعه آنرا تماشا کردند. فیلم «دختر کبریت فروش» به شدت سیاسی و تبلیغاتی بود و تمام بدبختی­‌هایی که سر این دختر می­‌آمد بعد انقلاب کره شمالی تغییر می­‌کرد و خوشبخت می­‌شد، فیلم صددرصد تبلیغاتی بود. وقتی فیلم­‌های هالیوود به چین آمد سینمایشان خیلی پیشرفت کرد. در حال حاضر بازیگران چینی در هالیوود نیز ایفای نقش می­‌کند؛ از طرفی دیگر برخی از کارگردانان چینی بهترین فیلم­‌های اکشن خارجی را کارگردانی می­‌کند. سینمای روسیه وقتی فیلم‌ خارجی اکران کرد، کم کم پیشرفت کرد و فیلم­‌های زیادی با تکنیک بالا ساخت.

 

سینمای آلمان در اوایل دهه ۲۰ سینمای مهمی بود مثلاً مطب دکتر کالیگاری فیلمی است که اگر هر کس بخواهد سینما بخواند باید آن را دیده باشد؛ بسیاری از فیلم‌های محبوب سینمای هالیوود از این فیلم الگو برداری کرده‌اند.بعد از جنگ جهانی سینمای آلمان کم کم ضعیف شد؛ ولی کارگردانان معروف آن رفتند هالیوود مثلا فریتس لانگ یا خیلی افراد دیگر رفتند در هالیوود فیلم ساختند و دوباره برگشتند. هالیوود جایی بود که اگر فیلمسازانی توانایی داشتند می­‌رفتند و در آن کار می­‌کردند. بزرگان سینمای هالیوود نمی­‌گویند تو چون فریتس لانگ هستی فیلم بساز، می­‌گویند بیا و خودت را نشان بده. شیامالان، یک فیلم با ۶ میلیون دلار ساخت بعد نزدیک ۷۰ میلیون دلار فروخت، بعد فهمیدند شیا مالان کیست.

 

انحصار طلبان  در کشور با اکران نکردن فیلم‌های خارجی می‌خواهند هنر را محدود کنند, مگر می‌شود هنر را محدود کرد؟ ما حق انتخاب را از مردم گرفته‌ایم و به آن‌ها می‌گوییم فیلم خارجی نبینند. جوانی که می‌خواهد در آینده کارگردان سینمای ایران شود باید سینما را از کجا بشناسد؟ فیلمسازی را از سینمای ایران بیاموزند؟

 

*تسنیم: اینکه جوانان نمی‌توانند با سینما جهان آشنا شوند، خودش تهاجم نیست؟

بدتر از تهاجم است.

 

*تسنیم: به نظر می‌رسد این تهاجم زمانی معنی پیدا می­‌کند که شما بازار اصلی را ببندید و بعد یک بازار قاچاق عظیم از دهه ۶۰ تا الان ادامه پیدا کند بعد برسید به اینجا که مردم ایران در هفته اول فیلم سینمایی مومیایی ۲۰۱۷ تام کروز را طبق آمار رسمی خود نهادهای مربوط در ایران ۷ میلیون نفر در ایران دانلود کردند یا ۲۷ میلیون نفر در ایران فقط سریال بازی تاج و تخت را دانلود کردند که مبنای سریال در تعارض با فرهنگ عمومی ماست  و وجود این بازار قاچاق به این  دلیل است  که نمی­‌گذارند محصولات خوب را مردم ببینند و مردم سراغ این نوع کارها می‌‌روند؟

بله؛ وقتی چیزی که حق مردم است به آن‌ها نمی‌دهیم، از جای دیگر آن را تهیه می­‌کنند. شبکهنمایش خانگی را برای چه  هدفی تاسیس کردند؟ برای این که فیلم­‌های خارجی که تلویزیون نشان نمی­‌دهد را مردم از آنجا تهیه‌ کنند، حالا یا دی وی دی‌اش را بخرند یا این که پولش را بدهند و آن را دانلود کنند، این اتفاق خوبی بود که می‌شد پول فروش فیلم خارجی وارد سینمای ایران شد. ما کاری کردیم که به جایی این که پول وارد سینمای ایران شود، داخل جیب افراد واسطه‌گر می‌رود. یک مثال ساده می­‌گویم ما یکسری داروها را در کشور تولید می­‌کنیم، یکسری داروها را نداریم چه می­‌کنیم؟ وارد می­‌کنیم. من به عنوان یک مخاطب سینما فیلم ترسناک، فیلم فانتزی و فیلم علمی تخیلی می­­‌خواهم، از کجا باید آن را تماشا کنم؟ سینمای انیمیشن یکی از سینما‌های جذاب در دنیاست، کودک و بزرگسال هم ندارد، همه سنین علاقه‌مند به دیدن آن هستند، اما متأسفانه کشور ما در این عرصه تولیدات آنچنانی ندارد، نمی‌خواهد این خلل را با انیمیشن‌های خارجی پر کند.

 

من فیلم حضرت محمد را تماشا کردم، با آن که هزینه بسیاری برای ساخت آن شده بود، اصلاً قصه و فیلمنامه نداشت. در بخش جوانی،­‌ حضرت محمد(ص) کنار ساحل روی صخره می­‌ایستد، ماهی­‌ها بیرون می­‌آیند یک ایرادِ خیلی بزرگی در آن وجود دارد، تمام ماهی­‌هایی که بیرون می­­‌افتند پرورشی است،  دریا به این عظمت یکی دو نوع ماهی دارد آن هم پرورشی! چند تا ماهی حلوا، یا شیرماهی نگذاشتند که ترکیب درست شود همۀ ماهی­‌ها پرورشی هستند، من چون فیلم خارجی دیدم و رشته­‌ام سینماست ایرادات را در فیلم دیدم. اگر فیلم‌های خارجی در سینمای ایران اکران شوند، آگاهی مردم بالا می‌رود و این بالا رفتن آگاهی باعث می‌شود که دیگر فیلم‌های ضعیف در کشور ساخته نشود، چرا که اگر ساخته شود دیگر مخاطبان علاقه‌ای به دیدن آن‌ها نشان نمی‌دهد.من سال‌هاست فیلم ایرانی نمی­‌بینم، چون دلم برای سینمای ایران می­‌سوزد من می­‌خواهم سینمای ایران در دنیا جایگاهی همیشگی داشته باشد، نه اینکه هر از گاهی در یک جشنواره­‌ جایزه‌­ای بگیرد.

 

نباید برای رفتن به هر جشنواره سینمایی التماس کنیم!

 

*تسنیم: نظرتان راجع به حضور ایران در جشنواره­‌ها چیست؟ به نظرتان تحقیرآمیز نیست وقتی ما اکران نداریم به ما سینما نمی­‌دهند بعد با احشام طلایی مختلف ما را گول می­‌زنند که به ما سالن سینما برای اکران فیلم ایرانی ندهند.

در حال حاضر اگر من بخواهم فیلمی بسازم، ایده خودم را در آن پیاده سازی می‌کنم. زمانی که هم ایده و هم ساخت از من باشد، می‌شود فیلم من. اینکه شما صاحب جشنواره هستید و به من ایده بدهید چه فیلمی بسازم دیگر من کارگردان و صاحب ایده نیستم، حالا بروم تمام دنیا جایزه بگیرم، من خودم نیستم، شما خودتان ایدۀ خودتان را بسازید تا جشنواره­‌ها التماس کنند بگویند فیلم­تان را بدهید ما نمایش دهیم. رفتن به جشنواره‌ها ایرادی ندارد، فیلمِ جشنواره‌ای ساختن ایراد دارد. دنیل دی لوئیس فیلم  بازی می­‌کند که جایزه اسکار بگیرد؟ اسکور سیزی فیلم می­‌سازد که جایزه اسکار بگیرد؟ اما فیلم خودش را می­‌سازد و بعد آنها التماس می­‌کنند بیا، حالا ما التماس کنیم ما بیاییم به جشنواره های شما؟! فیلم­‌هایی که در جشنواره هم نمایش داده می­­‌شود با فیلم­‌هایی که صرفاً برای حضور در جشنواره‌ها له له می‌زنند، متفاوت هستند. یک فیلمسازی که در حال حاضر خارج است برای من تعریف می‌کرد که فیلم‌هایش را وی اچ اس می‌کرد و به تمام جشنواره‌ها می‌فرستاد، با این تصور که یکی از این فیلم‌ها بگیرد و معروف شود، بعد از سال‌ها یکی از آن فیلم‌ها گرفت و معروف شد. در حال حاضر آن فیلم ساز چه می‌کند؟چند فیلم ساخته است؟ این فیلمسازان وقتی اسمشان مطرح می‌شود   به جاده خاکی سیاسی می‌زنند، دیگر هنری برای آن‌ها باقی نمانده که بتوانند بار دیگر با سینما اسمشان را زنده کنند. در حال حاضر شما امیر نادری دارید؟ امیر  نادری در ایران فیلم­‌های خوبی هم ساخته است الان در خارج چه می­‌کند؟

 

مجموعه فیلمسازان جشنواره ای خیلی ژست محدودیت می‌گیرند؟

کسی از محدودیت­‌ها صحبت می­‌کنند، اصلاً فیلم­نامه­‌نویس نیست، فیلم­نامه­‌نویس که با چارچوب‌ها دراماتیک سرگرم کنند  آشنا باشد، از این حرف‌ها نمی‌زند، این همه موضوع در کشور وجود دارد. فیلمنامه­‌نویسی که بگوید من محدودیت موضوع دارم اصلاً فیلم­نامه­‌نویس نیست، به نظرم تا الان قلم دستش نگرفته است، کارگردانی که می‌گوید محدودیت ، کارگردان نیست.کشورهایی بسیاری در دنیا هستند که با این که در چارچوب­‌های سیاسی­شان محدودیت‌های زیادی هستند، کارگردانان بزرگی در سینمای آن کشورها کار می‌کنند. مثلاً در آلمان و جاهای دیگر، این محدودیت فکری ماست که نویسنده­‌ای  بگوید من ایده ندارم، نویسنده نیست.   تلویزیون با بودجۀ کم خودش دارد هدر می­‌دهد با فیلمنامه نویسانی که آنچنان خلاق نیستند و خود را محدود می‌بینند، واقعاً فیلم­‌ها و سریال­‌ها دیدنی است؟!  اگر تلویزیون کابلی شود کسی می­‌رود پول بدهد تلویزیون ایران را ببیند؟ متأسفانه نگارش فیلمنامه فیلم‌ها و سریال‌ها را به  برخی از افراد می‌دهند که نمی­‌دانند فیلم و سریال چیست. در شورای تایید فیلمنامه‌های صدا وسیما افرادی حضور دارند که به جرأت می‌توانم بگویم که یک نامه هم در زندگیشان ننوشته‌اند چه برسد به فیلمنامه! این افراد چه چیزی را می‌خواهند تایید کنند؟

 

*تسنیم: شما سالها روزنامه‌­نگار حوزۀ سینما بودید دبیر تحریریه بانی­ فیلم بودید، مدرس و فیلم­نامه­‌نویس بودید، هیاهویی که منتقدان برای فلان فیلمسازان ایرانی مثل کیمیایی، بیضایی و غیره درست می‌کنند، واقعی است؟ این‌ها واقعا اینقدر بزرگ هستند؟

به نظرم این بزرگ انگاشتن افراد در سینمای ایران اشتباه است. منتقدان باید به اثر نگاه کنند، نه به آدم‌ها.

 

*تسنیم: الان آدم مهمتر از اثر شده ؟

بله؛ وقتی اثر خودش خاصیتی ندارد، چرا می­­‌خواهیم با سازنده آن بی‌خودی بزرگش کنیم، کارگردانان بزرگ دنیا خودشان قبول می­‌کنند که یک فیلمشان ضعیف‌تر از فیلم دیگرشان است.

 

*تسنیم: اینجا اصلاً قبول ندارند.

یکبار یک جایی بودیم یکی از همین به اصطلاح نام آوران سینما گفت ایراد ما فیلمسازان این است که نباید بعد از انقلاب فیلم می‌­ساختیم، گفتم پس باید چه می­‌کردید؟ وقتی کارگردانی موضوع و ایده ندارد چرا باید فیلم بسازد؟ وقتی موضوع نیست نباید فیلم بسازید، وقتی آمادگی ندارید، کناره گود بنشیند. همه چیز از درون اتفاق می­‌افتد، وقتی از درون آمادگیِ فیلم ساختن ندارید، نباید فیلم بسازید،   با این سن و سال در سینما توسط عده‌ای منتقدان جوان هو شدن خیلی بد است. این آقا را با اینهمه سوابق فیلمسازی مسخره کردند، سوت برایش زدند  و فیلمش را هُو کردند. وقتی بازیگر یا فیلم­نامه­‌نویس یا کارگردان آمادگی­‌اش را ندارند نباید کار کنند که منتقدان تمسخرش کنند. چرا باید یک کارگردان هر چه فیلم می­‌سازد فلان منتقد تعریف می­‌کند؟ چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ اصلاً چنین چیزی می­‌شود؟

 

*تسنیم: چرا سالها از بیضایی تعریف می­‌کنند فیلم آخرش هم بد بود؟

من همیشه گفتم بیضایی آدم بزرگ و محققی است باید به او احترام گذاشت  اما در نمایشنامه.

 

خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا می‌دانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می-‌گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور می‌‌تواند خودش را منتقد بنامد؟

 

*تسنیم: فقط در نمایشنامه و تئاتر؟

 من از فیلم­‌های بیضایی رگبار اولین فیلم سینمایی او را در سینما دیدم، شاید وقتی دیگر خیلی ریتم کندی داشت، طولانی بودم. یک چیزی را هم درنظر داشته باشید ممکن است یک فیلمی بهترین فیلم دنیا شود من دوست نداشته باشم، بقیه منتقدین بزرگ دنیا چه می­‌کنند؟ فیلم را بررسی می­‌کنند از بیرون به فیلم نگاه می­‌کنند نه اینکه از داخل دفتر تهیه کننده، فیلم را تماشا کنند. خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا می­‌دانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می­‌گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور می‌‌تواند خودش را منتقد بنامد؟

 

 منتقد کسی است که سره از ناسره را تشخیص دهد، یعنی شما باید بگویید این فیلم محاسنی داشته، معایبی هم داشته است. بعد تهمت هم می­‌زنند بعد می­‌گویند تو که راجع به فلان کس می­‌نویسی چقدر از او پول می­‌گیری؟ مگر می­‌شود تمام آثار یک کارگردان خوب باشد؟ ایراد در کار وجود دارد ما هیچ وقت بی­‌طرف نیستیم، ما وقتی معروف می­‌شویم منفی­‌ها را فقط غلیظ می­‌کنیم ما وقتی به عنوان منتقد منصف از یک فیلم خوب تعریف کنیم معروف نمی­‌شویم اما اگر یک فیلم را بکوبیم معروف می­‌شویم، با بدی­‌ها می­­‌خواهیم این کار را انجام دهیم، مثلاً در برنامه هفت اشتباه بزرگ این بود منتقد را جلوی فیلمساز قرار می‌دادند، منتقد در دنیای دیگری ست، فیلمساز هم در دنیای دیگری است، اصلاً چرا کارگردان باید جواب منتقد را بدهد؟ در کجای دنیا جواب می­‌دهند؟ کارگردان فیلم را ساخته است و مردم هم دیدند من که فیلم تمام شده است و مردم دیدند اصلاً کار منتقد است اصلاً تند بنویسد من برای چه باید جواب بدهم؟ در برنامه هفت برای چه منتقد باید روبروی کارگردان باشد؟ اگر قرار است فیلم نقد شود دو منتقد را روبروی هم قرار بدهید راجع به فیلم هم صحبت کنند، چرا که زبان هم را می­‌فهمند کارگردان هم زبان کارگردان را نمی­‌فهمد.

 

* تسنیم: اینکه کارگردانان ایرانی از نقد بدشان می­‌آید به ضعف سینمای ما برنمی­‌گردد؟

به ضعف کلی سینما برمی­‌گردد، چرا بدشان می­‌آید؟ می­‌گوید رضا اورنگ از من بدش می­‌آید مطمئناً حقیقت را راجع به من نمی­‌نویسد، در خارج از کشور منتقدان یک راهنما هستند، حتی در تئاتر منتقدان  از بازیگران و کارگردانان، خودشان را بالاتر می­‌دانند، وقتی از کار ایراد می‌­گیرند، ایراد فنی می­‌گیرند و آنها هم قبول می­‌کنند، حداکثر دو اتفاق در نقد می­‌افتد یا نقد شما نقدِ خوبی است به پیشرفت کار من کمک می­‌کند یا از آن استفاده می­‌کنم یا استفاده نمی­‌کنم، این دعوا و درگیری و رسانه­‌ای کردن می­‌خواهد؟ این وقت تلویزیون را گرفتن می­‌خواهد؟ منتقد کار خودش را انجام می­‌دهد چرا باید چنین اتفاقی در سینمای خودمان بگذاریم.

 

آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می¬‌روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلم‌های خارجی را روی پرده ببینند.

 

*تسنیم: برگردیم به بحث اکران فیلم خارجی . چرا ضررهایی برای ما داشته است ؟

الان بیشتر سینماهای ما تعطیل شده است به خاطر نداشتن فیلم­‌های خارجی است، لاله­‌زار ما تعطیل شده است سینماهای شهرستان­‌ها یکی یکی تعطیل می­­‌شود این بحثی که ما  در کمبود سالن سینما داریم چیز خنده­‌داری است، اگر کمبود داریم چرا سالن سینماها تعطیل می­‌شود؟ اگر فیلم خوب داشته باشیم همه راغب می­‌شوند سالن سینما بسازند، الان خود آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می­‌روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلم­‌های خارجی را روی پرده ببینند، شما که دوست دارید بروید ببینید چرا اینجا مخاطب نباید روی پرده ببیند؟ قرار است تهیه­‌کننده فیلم بسازد پول بگیرد چرا همه دست­شان دراز است سمت فارابی و وزارت ارشاد که پول بگیرند؟ پس این پول­های میلیاردی کجاست؟ اگر در سینما آمده من نباید دستم را جلوی فارابی دراز کنم از بودجۀ دولتی این آدم­ها چاق شدند، کمتر تهیه­‌کننده­ای داریم که از سرمایه خودش آمده باشد فیلم ساخته باشد و صاحب پول شده باشد ولی قبلاً اینطوری نبود اگر کمکی بود وام بود، الان آمار می­‌دهند فیلم ما اینقدر فروش کرده است، طرف اسپانسر بود می­‌گوید اینقدر فروش کردید پول و سود من را بدهید، بعد می­‌گوید نه این حرف‌ها نیست.

 

فیلم خارجی باید اکران شود کسانی که باعث ممنوعیت آن شدند باید محاکمه شوند و باید جواب پس بدهند چون به سینمای ما لطمه وارد کردند به بازیگری ما، به کارگردانی ما، به گریم و تدوین ما، ما به روز جلو نرفتیم، یک خیانت بزرگ به جوانان شده که نتوانستند بروند فیلم خارجی ببینند.

 

*تسنیم: به لحاظ سیاسی اولین کسی که امضاء کرد و اکران فیلم خارجی را ممنوع کرد چه کسی بوده است؟

سیاسی نبود.

 

*تسنیم: ممنوعیت فیلم خارجی در دهه ۶۰ با دستور آقای خاتمی انجام شد.

مثلاً فرض کنید من یک وزیر دارم یک مشاور دارم به مشاور اعتماد می­‌کنم من به آدم­ها کاری ندارم، اصلاً ممنوعیت گذاشتن خوب نیست هر کشوری سیاست و چارچوب خودش را دارد، الان چرا ما فیلم توقیفی داریم، سینما باید قانون داشته باشد، قانون باید در هیئت دولت تصویب شود برود صحن مجلس رای بگیرد بشود قانون، آن زمان من بشوم یا شما مدیربشوید تفاوتی ندارد، دو تا اتفاق برای فیلم توقیفی افتاده است، یا کارگردان یا فیلمساز چارچوب را رعایت نکرده است یا مدیر سینمایی اِعمال سلیقه کرده است هر دو هم به این برمی­‌گردد به اینکه ما قانون محکمی نداریم.

 

*تسنیم: به نظر من این دو گزینه مردود است چون فیلم ایرانی اگر متشنج­‌ترین و ملتهب­‌ترین موضوعات را هم مطرح کند باز هم درنهایت فیلم نیست چون استاندارد سینما را ندارد.

فیلم باید استانداردش را داشته باشد، فیلم ساخته می­‌شود شعار می­‌دهد من که این چیزها را در اطرافم می­شنوم یک هنرمند باید هنری صحبت کند به زبان هنر باید صحبت کند به زبانی که غیر از کوچه و بازار وجود دارد، این فیلم­ها اصلاً کمدی نیست، چارچوبی به نام کمدی ندارد و سریع هم شکست می­‌خورد، چرا یک فیلم توقیف است یک سازمان سینمایی یا یک معاون سینمایی دیگری می­­‌آید می­‌گوید می­‌شود این فیلم را نمایش داد؟ مگر توقیف نیست؟ سینما جای تجربه کردن نیست، شما می­‌توانید فیلم کوتاه بسازید، نیمه بلند بسازید، مستند بسازید تجربه کسب کنید بعد در ایران چون فیلمی نفروخته می‌‌شود هنری.

 

آن زمان اگر یک وزیر مشاورهای خوبی داشته باشد و وقتی شما وزیر می­‌شوید در همۀ زمینه­‌ها و حوزه­‌ها مسلط نیستید در بعضی از حوزه­‌ها تخصص دارید و در بقیه اظهارنظر کلی می­‌کنید آن مشاوره­‌ها کار را خراب می­‌کنند تصمیم گرفتند این اتفاق بیفتد دوستان تهیه­‌کننده هم فشار آوردند و چنین چیزی را دادند و او هم امضاء کرده است با اعتماد به معاون­‌های خودش و با اعتماد به معاون خودش، کدام وزیر در تمام حوزه­‌ها تخصص دارد؟ در کل دنیا چنین اتفاقی ندارید او هم آمده و امضاء کرده است همیشه حرف بدی می­‌گویند. اگر آدمی باشد توانایی مدیریت داشته باشد، کدام کارگردان، کارگردانی را رها می­‌کند برود پُست مدیریتی بگیرد؟

 

تمام مدیران هالیوود یا اقتصاددان هستند یا حقوقدان هستند، همۀ اتفاقات در چارچوبش می­‌افتد، شما در هالیوود سندیکا دارید؟ سندیکا می­‌گوید من خودم سینما دارم، من خودم استودیو و بازیگر و فلان دارم من تصمیم می­‌گیرم، هنوز سینمای آمریکا تصمیم­‌گیری نمی­‌کند در مورد چیزی که دست خودش است تصمیم­‌گیری می­‌کند هیچ وقت نمی­‌گوید در کل آمریکا هر چیزی که من بگویم باید باشد و اتفاق بیفتد. من دوست ندارم سیاست را در سینما دخالت بدهم ولی متاسفانه دخالت می­‌دهند. الان یکسری آدم­‌های بزرگ گفتند به او رای ندهید ولی مردم رای دادند. حالا بعضی از هنرپیشه­‌ها گفتند شما که نمی­‌توانید اینقدر مقبولیت ندارید که بر روی چند میلیون آدم در سینما تاثیرگذار باشید که به فلان رئیس‌جمهور بگویید ما تو را روی کار آوردیم؟

 

شما حتی یک کدخدای روستا را نمی­‌توانید تغییر بدهید، چون توانایی ندارد وقتی نمی­‌توانید تماشاگر سینما را جذب کنید چگونه می­‌توانید روی سیاست مردم تاثیرگذار باشید؟ چه کسی شما را می­‌شناسد، کار خودتان را انجام بدهید، بازیگر هستید با بازی مردم را جذب کنید، کارگردان هستید با کارگردانی جذب کنید، همه آدم­‌هایی که باعث شدند فیلم خارجی ممنوع شود یک مدیر بود که مدیر خوبی بود و اگر الان هم بود وضع سینمای ایران بهتر بود، الان چند کارگردان خودشان را قیم هم چیز می‌دانند و همه کاری می­‌کنند جیب­شان هم پر پول است با سینمای ایران کاری ندارند با جیب خودشان کار دارند.

 

حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سید‌رضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

 

*تسنیم : سینماداری و بیزنیس سینمایی هم تبدیل به امری سیاسی شده ؟

...اصلاً بحث سیاسی نیست، بحث جبهه­‌گیری هم نیست، من انتقاد دارم که  سینمادارها اختیار سینمای خودشان را ندارند. فرض کنید سینمای حوزه اختیارش دست سینمای هنری است، حوزه هنری سینما دارد، من نمی­‌توانم بیایم دستور بدهم شما هر فیلمی که ما می­‌گوییم اکران کنید، سینمادار می­‌گوید من دوست ندارم این فیلم را اکران کنم. مخاطبم من این را دوست ندارد یا نمی­‌توانیم اجبار کنیم که شما باید حتماً اکران کنید، کدام قانون در سینمای دنیا گفته است یک فیلم را باید حتماً اکران کنید؟ فراموش نکنیم به شکل ارگانی به حوزه هنری نگاه نکنیم. حوزه هنری سینمادار است و حق دارد که فیلم مطلوبش را اکران کند. رفتار حوزه هنری نوعی احترام به مخاطبانش محسوب می‌شود.

 

اتحادیه و شورای صنفی نمایش به سینمادار فشار می‌آورد که تو حتما باید فلان فیلم را اکران کنی، این اتفاق در کشورهای کمونیستی اتفاق نمی­‌افتاد. حوزۀ هنری به نظرم باید خودش یک برخورد داشته باشد و در مقابل انحصار طلبان منفعل عمل نکند. اولا خیلی صریح به انحصار طلبان بگوید خودم انتخاب کنم در چارچوب قانون جمهوری اسلامی چه فیلم­‌هایی را پخش کنمو اینکه هیچ کسی نمی­‌تواند به من بگوید چرا این فیلم را پخش کردی و این فیلم را پخش نکردی؟ اصلاً جای سؤال و جواب وجود ندارد، چنین اتفاقی باید بیفتد و همه یاد بگیرند با فشار نمی­‌شود کاری را انجام بدهد، منتها انحصارطلبان یک بحثی به این سادگی را پیچیده می­‌کنند.

 

حوزه هنری باید و شرعا فاز اکران فیلم خارجی را اجرایی کند

 

* تسنیم: آیا سازمان سینمایی حق ورود به این اختلاف نظر را دارد؟

آیا رئیس سازمان سینمایی نباید به حوزه هنری نامه بنویسد که شما حتماً باید این کار را انجام دهید. اصلاً نمی­‌توانند و نباید چنین کاری را انجام دهند. هیچ کس نمی­‌تواند به مقام بالاتر از خودش بگوید تو باید حتماً این کار را انجام بدهید. در طول این مدت چون    حوزه موضع­‌گیری خاصی نکرده و باعث شده انتقادها بیشتر شود. یکبار برای همیشه باید موضع‌گیری قطعی باید بگوید من نمی­‌خواهم سینماهایم را به شکل آزاد در اختیار سازمان سینمایی و خانه سینما قرار دهم. البته بهترین راه حل برای حوزه هنری این است که فاز اکران فیلم خارجی را سریعتر اجرایی کند.

 

 در این قضیه هم همین است، ما گفتیم یک بار بیایید بگویید، اختیار سینما دست ماست نمی­‌خواهیم نمایش بدهیم، شما نمی­‌توانید بگویید این فیلم حتماً و باید اکران شود .شما وارد هر خانواده­‌ای شوید، آن خانواده چارچوب و ارزش‌های خودش را دارد. چرا خانواده سازمان سینمایی قصد دارد ارزش‌هخای خانواده حوزه هنری را تغییر دهد؟ من چون به حوزه به چشم سینمادار نگاه می‌کنم این رفتار اتحاد تهیه‌کنندگان را تحقیرآمیز می‌دانم.

 

سینماداران به نوعی تحقیر شدند، مثلا صابر رهبر خودش تهیه­‌کننده بود، کارگردان هم بود سینما را می­‌شناخت، نمی­‌توانیم بگوییم چون تو سینمادار هستی سینما را نمی­‌شناسی، مثلاً محمد متوسلیان که در بابل سینما داشت و سینمایش را هم تعطیل کرد، شما نمی­‌توانید بگویید محمد متوسلیان! تو سینما را نمی‌شناسی، ما می­‌دانیم چه فیلمی مناسب سینمای شماست. اگر شما می­‌دانستید چه فیلمی به درد سینما می­‌خورد چرا سینماها تعطیل شدند؟ چرا سینماها در شهرستان تبدیل به انبار علوفه شد؟ وقتی سینما استفاده بهینه ندارد، انبار علوفه می­‌شود، چون از کاربری سینما دیگر نمی­‌توانند استفادۀ دیگری کنند،  دیگر نمی­‌توانند آن را خراب کنند پاساژ درست کنند. الان سینما مراد خود به خود تغییر کاربری داده‌ ، درست شلوغ­ترین مکان شهر است، اگر سینما شود کلی آدم می­‌روند فیلم تماشا می­‌کنند، مثلاً قبل از انقلاب صبح­‌ها که ما می­‌رفتیم سینما، سانس اول اصولاً خلوت بود، مثلاً دانشجویان و دانش­‌آموزان بودند که فیلم تماشا می­‌کردند ،سانس­‌ها ۲ و ۴ کارمندان می‌آمدند و سانس­‌های بعدی همۀ مردم می­­‌آمدند سینما شلوغ بود.

 

تهاجم فرهنگی در حوزه سینما یعنی چی؟ یعنی فیلم نشان بدهی و مردم به سینما نروند. وقتی مردم به سینما نمی‌روند و داخل خانه مانده‌اند، یعنی در معرض تهاجم هستید. چون مشخص و معلوم است که مردم نیاز سینمایی‌اش را به شکل دیگری دارند برآورده می‌کنند.شما همیشه باید یک گروه سینماروی همیشگی داشته باشید، یک گروهِ تئاتر رو همیشگی داشته باشید. این برآورد و داشتن آمار بدین معنی است که من سینمادار می­‌دانم در کشورم یک میلیون عشق سینما دارم که هر فیلمی بگذارم می­‌آیند نگاه می­‌کنند. صدهزار نفر تماشاگر تئاتر دارم همیشه نگاه می­‌کنند، شما می­‌توانید برنامه­‌ریزی کنید بگویید حداقل درآمد من در سال مثلاً فلان تعداد تماشاگر فیلم دارم و بعد بر اساس نیاز مخاطبان، تماشاگر بیشتری جذب کنید. الان این اتفاق نه در سینمای ما می‌افتد نه در تئاتر ما. ما آن زمان مخاطبان خاصِ تئاتر بیشتری داشتیم.  

 

دهه شصت دهه طلایی تئاتر ایران است اما در نمایش های کنونی دائما فقط به هم فحش می‌دهند

 

*تسنیم: الان چرا نداریم؟

برای اینکه همه چیز بهم ریخته است، تئاتر دست آدم­‌های ماهر نیست، دهه ۶۰ دست علی منتظری بود با اینکه تئاتری نبود. بعد از انقلاب برترین و بهترین دوره تئاتری دهه شصت است. تئاترهای خیلی خوبی اجرا شد و فکر نمی‌کنم تئاتر فاخر به معنی درست کلمه دوباره مثل دهه شصت روی صحنه برود. من در دهه شصت می­‌رفتم تئاتر نگاه کنم، نمی­­‌رفتم فلان بازیگر را ببینم، آن زمان  در سنگلج بازیگران بزرگی کنار هم هر کدام یک نقش بزرگ را بازی می­‌کردند، الان شما یک بازیگر تئاتر خوب ندارید، من خودم نمی­‌توانم بروم تئاتر هر وقت مجبور شوم بروم پشیمان می­‌شوم، تئاتر یک محیط فرهنگی است، مدام دارند به هم فحش می­‌دهند.

 

با عدم اکران فیلم خارجی صد سال نوری از سینمای جهان عقب افتادیم

 

 *تسنیم: به عنوان ارزیابی آخر سئوال بنده این است که چقدر از سینمای واقعی دور شدیم؟

 سینما درست بعد از ۵ سال که دوربین اختراع شد، وارد ایران شد، اصلاً زمانِ طولانی­ای نیست خیلی جلوتر از کشورهای دیگر، یعنی اگر فیلم­‌های مستند آن زمان که خان باباخان متعضدی گرفته را ببیند، از لحاظ قاب و زاویه دوربین از خیلی از فیلم­‌هایی که در فرانسه و جاهای دیگر فیلمبرداری شده است بهتر است، آن زمان مستند بود و اتفاقات روزانه را فیلمبرداری می­‌کردند، چون آن زمان سینما نبود، یک پدیده بود به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود. حالا بعد از سال‌ها، این ۵ سال فاصله شده صدها سال فاصلۀ نوری ما با سینمای هالیوود،بالیوود،سینمای چین، سوئدو ..  فاصله فراوانی داریم و  از سینمای کشورهای دیگر هم خیلی عقب هستیم، این فاصله چگونه ایجاد شده است؟ اولاً ما نشستیم که دیگران برای ما کار انجام بدهند، دیگران برای ما دوربینِ بهتری بیاورند، نشستیم وسایل تدوینِ بهتری از جای دیگری بیاید، هیچ کس این کار را نکرد. خان بابای خان معتضدی در فرانسه در رشته دیگری درس خواند، منتهی رفت جای دیگری و با پسری دوست شد که پدر خودش دوربین فیلمبرداری داشت، وقتی داشت می­‌آمد بیرون به او دوربین دادند، مواد لابراتوار به او دادند، نگاتیو دادند آمدند، او پس از  فیلمبرداری اولین لابراتوار ایران را راه انداخت، این یک کار مهم اوست، یک کار مهم دیگر او این است زیرنویس فیلم خارجی را برای اولین بار ترجمه کرد و با زیرنویس­‌های خارجی عوض کرد و روی فیلم‌ها گذاشت، الان چرا این فاصله با سینمای جهان به وجود آمده است و ما با سینمای جهان فاصله داریم؟ با اکران نکردن فیلم­‌های خارجی این فاصله را زیاد کردیم، یعنی در این مدت ۳۰ سالی که اکران فیلم­‌های خارجی ممنوع و محدود شده است تقریباً یک فاجعه­ای اتفاق افتاده است که این فاصله اگر یک سال نوری بود، الان صد سال نوری شده است، چون ما هیچ تلاشی نکردیم.

 

وقتی دوربین اختراع شد به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود و مردم به عنوان یک پدیده نگاه می­‌کردند مانند اینکه برای اولین بار هواپیما اختراع شود بعد که مردم کم­کم استقبال کردند پیشرفت کرد اصلاً در کشور آمریکایی و اروپایی این فیلم­ها در بیغوله­‌ها، در انبارها نمایش داده می­‌شد، کم­کم که به خاصیت سینما پی بردند آمدند، روی آن کار کردند. من همیشه می­‌گویم سینما یک کودک ناقص­الخلقه بود که هنرهای دیگر به آن کمک کردند، نقاشی کمک کرد، عکاسی کمک کرد، تئاتر و ادبیات کمک کردند و پا گرفت و بعد داستان وارد سینما شد، همه چیز را فکر کردند، الان اینگونه شده دوباره چه کنیم مخاطب بیشتری بیایند؟ به آن موسیقی اضافه کردند، داستان گذاشتند، مثلاً برای اولین بار فیلم سرقت بزرگ قطار، تدوین موازی آمد، ادوین پورتر آنجا به طور اتفاقی کار انجام داد برای او آزمون و خطا بود، ولی گریفیث آمد عمداً استفاده کرد، قبلاً دوربین ثابت بود، هنرپیشه­‌ها از جلوی دوربین عبور می­‌کنند، اول ادوین پورتر با فید زاویۀ دوربین را تغییر داد، تدوین موازی را آورد  اما الان پدرِ اصلیِ سینمای داستانی گریفیث است، این اتفاقات مرحله به مدحله اتفاق افتاد، باز توقف نکرد یکی آمد بهتر شد، وقتی تلویزیون آمد همه گفتند سینما مرده است، بعد پاراناما آمد، سینمای پرده عریض آمد،  سینما را جذاب کردند، الان هم توقف نمی­‌کنند، دائم تکنیک­های جدید وارد سینما می­‌شود ما چیزی نداریم، فیلم­‌های هندی را مسخره می­‌کنند ولی فیلم­‌های هندی چه فروشی دارد، الان از نظر تکنیکی شما نمی­‌توانید فیلم­‌های هندی را با فیلم­‌های ایرانی مقایسه کنید، اصلاً قابل مقایسه نیست.

 

یک آقایی است به نام احمد گلچین ایرانی است، در دبی و کشورهای دیگر سینمادار است، یک آدم نابغه است، مثلاً آخرین جنگ ستارگان آمده بود به سینمای او فیلم را ندادند، او رفت شاهر­خ­‌ خان را دعوت کرد و آخرین فیلمش را نمایش داد.  فروشی که فیلم شاهرخ خان داشت، چند برابر فیلم جنگ ستارگان بود، باید از نبوغ این آدم­‌ها استفاده کرد که چه می­‌کنند که مخاطبان را به سینما می­‌آورند؟ ما این کار را کردیم؟ ما یک ایراد داریم، در خارج از کشور می­‌گویند حق با مخاطب است، ما اینجا می­‌گوییم مخاطب نمی­‌فهمد، خیلی از کارگردانان می­‌گویند مخاطب نمی­‌فهمد، نه تو نمی­‌فهمی؟!، مخاطب می­‌فهمد، تو شعورش را نداری.

 

اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت

 

*تسنیم: این حرف‌ها را به اتکای رانت­‌های دولتی می­‌گویند؟

اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت. این جماعت انحصار طلب واقعاً از جیب خودشان فیلم بسازند جرات اینهمه عرض اندام نداشتند. دو تیم بزرگ رئال مادرید و بارسلونا در استادیوم خالی بازی کنند، اصلاً کسی نگاه نمی­‌کند، وقتی می­‌گویند مخاطب، منظورشان پول نیست، با یک سری حرف‌های پوچ سعی دارند فقط بازار سینما را گرم نگاه دارند، بازیگر برای چه کسی باید روی صحنه برود؟ برای چه کسی جلوی دوربین برود؟ بعضی می­‌گویند ما برای دل خودمان فیلم ساختید، اگر برای دل خودت ساختید چرا تلاش می­کنید اکران بگیرید؟ خودتان در خانه نگاه کنید. چون توانایی ساختن فیلم خوب را ندارد و می­‌داند مخاطبان با آن ارتباط برقرار نمی­‌کنند می­‌گوید برای دل خودم ساختم.

 

*تسنیم: در جلسه­‌ ای که همۀ اصحاب رسانه بودند شما خیلی پرخاشگرانه به آقای ایوبی گفتید این سینما به درد نمی­‌خورد و باید فیلم خارجی اکران کنید و غیره، چرا امثال این حرف‌ها را آقای ایوبی گوش نمی­‌کنند و چرا این حباب را مدیریت می­‌کنند؟ آیا سهم­‌خواهی سیاسی یا تبادل سیاسی وجود دارد؟ چرا مدیران می­‌خواهند سینمای بی خاصیت کنونی پابرجا بماند؟

مدیری که می­‌آید اگر واقعاً دغدغۀ سینما داشته باشد تمام فکر و ذکرش این است که سینما پیشرفت کند، الان مدیرانی که می­‌آیند می­‌گویند طرف مردم نیستند، هوای مردم را ندارند هوای سینماگران را دارند، می‌گذارند ذره‌ای ناراحت شوند یا دلشان بشکند! شما باید سینماگران نباید قدمی بردارید باید برای سینما قدم بردارید. آقای ایوبی هر چقدر در رشته متخصص باشد، بالاخره کارشناس فرهنگی است، اکو بوده، رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بوده ولی آقای ایوبی کار شما این نبود که بیایید رئیس سازمان سینمایی شوید.

 

*تسنیم: این فشارها برای عدم اکران فیلم خارجی چقدر ، می­‌تواند در تصمیمات حاکمیتی تاثیر داشته باشد؟

بحث حاکمیت است، بحث خود حوزۀ سینماست، مثلاً چند تهیه­‌کننده که خودشان را ابرقدرت می­‌دانند و ما هم می­‌دانیم از کجا آمدند و نمی­‌گذارند فیلم خارجی اکران شود. ما یکسری تهیه­‌کننده داریم و می­‌گوییم این عده تهیه کننده سینما شدند. این دسته و گروه کدامیک شرایط و ویژگی تهیه­‌کنندگی داشتند که تهیه­‌کننده شدند و از کجا آمدند؟! تهیه­‌کنندگی این نیست که ما در سینما پول خرج کنیم، غذا و دوربین بگیریم، تهیه کنندگی یک هنر است که در دنیا آن را تدریس می­‌کنند، اینکه من پول داشته باشم تهیه­‌کنندگی نیست، الان تلویزیون هم دچار این مشکل شده است، اسپانسر پول می­‌آورد یا شخص دیگری بعد می­‌شود تهیه­‌کننده، سرمایه­‌گذار باید با تهیه­‌کننده جایگاهش متفاوت باشد. اما در مورد آقای ایوبی باید اشاره کنم که ایشان می­‌خواست همه را با هم داشته باشد یا هیچ کس نتواند داشته باشد.

 

*تسنیم: یکسری از فیلم­سازان می­‌گویند سینما اگر با همین دست  فرمان پیش برود کلاً تعطیل می­‌شود، این مسئله را قبول دارید؟

الان تعطیل شده، سینمای ایران چیزی نیست، الان هم ورشکسته است، الان می­‌گویند فیلم­‌های پرفروش داریم. یک فیلم پرفروش مثلاً چند میلیارد فروخت، شما باید کلیت سینما را درنظر بگیرید، الان چیزی به نام سینما در ایران وجود ندارد، اصلاً چارچو­ب­‌ها و قواعد سینما رعایت نمی­‌شود، چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ مدیریتی، ما چارچوبی برای سینما نداریم، مدیران ما عادت کردند بیلان بدهند، چه کسی باید تحقیق کند این آمار فروش درست است؟ کسی تحقیق کرده است؟ می­‌گویند فلان فیلم در روز این میزان فروخته است، ما گفتیم زنگ بزنید این سینماها اصلاً چند سالن در چند سانس دارد؟ اصلاً تفاوت فاحشی میان ارقام و آمار سینماها وجود دارد. غیر از چند فیلم باقی فروش‌ها تقلبی است . اصلا امکان ندارد چنین فروش‌هایی اتفاقی بیفتد ، تعداد سالن و سانس­های شما مشخص است، تعداد صندلی­ها هم مشخص است، جمع و تفریق کنید ببینید چنین آماری به دست می­‌آورید. باکس آفیس جهانی یک آماری است که دقیق دقیق است و در تمام دنیا ملاک است، الان سینما تیکت که آمار سینما می­‌دهد شما کدام را قبول دارید؟ ما الان بخواهیم آمار فیلم بگیریم، مجبور هستیم زنگ بزنیم به تهیه­کننده، او هم بگویند مثلاً روزی ۱۰ میلیون، طبق چه آماری؟

 

من ۱۰ سال پیش نوشتم سینما تعطیل شده است، من نوشتم به سینمای مرده لگد نزنید، چوب نزنید، شاید یک احیا یا تنفس مصنوعی خوب لازم دارد. به نظرم فیلم خارجی به سینماها کمک کند، سینمادارها جان بگیرند، مردم بروند سینما، بعد رقابت ایجاد شود،  فیلم­سازان ایران بیایند با فیلم­های خارجی رقابت کنند. در دانشگاه‌­ها فیلمی در سطح استعداد تحصیلی دانشجویان وجود ندارد، لااقل برای دانشجویان فیلم خارجی بگذارند، به آن‌ها بگویید یک زمانی چنین فیلمی بوده، کارگردان و بازیگرش این بوده، یک مقدار برای آنها تعریف کنیم تا بفهمند سینما چیست. الان فیلم­‌هایی که شما در تلویزیون می­‌بینید با سینما چه تفاوتی دارد؟ من همیشه می­‌گویم کارگردانان ایرانی وقتی فیلمی در حد فیلم برادران لومیر ساختید، من به شما می­گویم کارگردان.  در فیلم ایستگاه قطار لومیر، دوربین را در یک ایستگاه گذاشته‌اند، هر کسی بخواهد ادعای فیلمسازی کند باید این زاویه را بگیرید، زاویه ورود قطار، هر کسی برود ایستگاه قطار باید آن زاویه را فیلمبرداری کند، یعنی فیلمساز است، اگر فیلمبرداری نکند نمای بعدی جواب نمی­‌دهد برادران لومیر آن زمان به ذهنشان رسیده و این کار را  کرده اند. الان سینمای ما درجا نمی­‌زند دارد رو به عقب می­‌رود، الان در تلویزیون آثار ماندگار برای دهه ۶۰ است، حتی برنامه کودک باز هم مدرسه­‌ام دیر شده، محله برو بیا، سریال آینه، سریال خارجی لبه تاریکی، گاهی ماه رمضان تلویزیون ساعت۹ تعطیل بود را با آن مصیبت­‌ها نگاه می­‌کردیم، کارتون بود، فیلم کودک خیلی در دهه  ۶۰قوی بود، مرضیه برومند لااقل برای تلویزیون کارش را بلد است، خیلی تهیه­‌کننده­‌های حرفه ای در سینما داشتیم که الان هیچ کدام کار نمی‌کنند. شما وقتی می­‌خواهید پیشرفت کنید باید از همۀ عوامل استفاده کنید ما همه چیز را محدود کردیم، یک مدیر سینمایی می‌آید همه چیز تغییر می­‌کند حتی نگهبان دم وزارتخانه هم تغییر می­‌کند.

 

 

حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سید‌رضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

 

*تسنیم : سینماداری و بیزنیس سینمایی هم تبدیل به امری سیاسی شده ؟

...اصلاً بحث سیاسی نیست، بحث جبهه­‌گیری هم نیست، من انتقاد دارم که  سینمادارها اختیار سینمای خودشان را ندارند. فرض کنید سینمای حوزه اختیارش دست سینمای هنری است، حوزه هنری سینما دارد، من نمی­‌توانم بیایم دستور بدهم شما هر فیلمی که ما می­‌گوییم اکران کنید، سینمادار می­‌گوید من دوست ندارم این فیلم را اکران کنم. مخاطبم من این را دوست ندارد یا نمی­‌توانیم اجبار کنیم که شما باید حتماً اکران کنید، کدام قانون در سینمای دنیا گفته است یک فیلم را باید حتماً اکران کنید؟ فراموش نکنیم به شکل ارگانی به حوزه هنری نگاه نکنیم. حوزه هنری سینمادار است و حق دارد که فیلم مطلوبش را اکران کند. رفتار حوزه هنری نوعی احترام به مخاطبانش محسوب می‌شود.

 

اتحادیه و شورای صنفی نمایش به سینمادار فشار می‌آورد که تو حتما باید فلان فیلم را اکران کنی، این اتفاق در کشورهای کمونیستی اتفاق نمی­‌افتاد. حوزۀ هنری به نظرم باید خودش یک برخورد داشته باشد و در مقابل انحصار طلبان منفعل عمل نکند. اولا خیلی صریح به انحصار طلبان بگوید خودم انتخاب کنم در چارچوب قانون جمهوری اسلامی چه فیلم­‌هایی را پخش کنمو اینکه هیچ کسی نمی­‌تواند به من بگوید چرا این فیلم را پخش کردی و این فیلم را پخش نکردی؟ اصلاً جای سؤال و جواب وجود ندارد، چنین اتفاقی باید بیفتد و همه یاد بگیرند با فشار نمی­‌شود کاری را انجام بدهد، منتها انحصارطلبان یک بحثی به این سادگی را پیچیده می­‌کنند.

 

حوزه هنری باید و شرعا فاز اکران فیلم خارجی را اجرایی کند

 

* تسنیم: آیا سازمان سینمایی حق ورود به این اختلاف نظر را دارد؟

آیا رئیس سازمان سینمایی نباید به حوزه هنری نامه بنویسد که شما حتماً باید این کار را انجام دهید. اصلاً نمی­‌توانند و نباید چنین کاری را انجام دهند. هیچ کس نمی­‌تواند به مقام بالاتر از خودش بگوید تو باید حتماً این کار را انجام بدهید. در طول این مدت چون    حوزه موضع­‌گیری خاصی نکرده و باعث شده انتقادها بیشتر شود. یکبار برای همیشه باید موضع‌گیری قطعی باید بگوید من نمی­‌خواهم سینماهایم را به شکل آزاد در اختیار سازمان سینمایی و خانه سینما قرار دهم. البته بهترین راه حل برای حوزه هنری این است که فاز اکران فیلم خارجی را سریعتر اجرایی کند.

 

 در این قضیه هم همین است، ما گفتیم یک بار بیایید بگویید، اختیار سینما دست ماست نمی­‌خواهیم نمایش بدهیم، شما نمی­‌توانید بگویید این فیلم حتماً و باید اکران شود .شما وارد هر خانواده­‌ای شوید، آن خانواده چارچوب و ارزش‌های خودش را دارد. چرا خانواده سازمان سینمایی قصد دارد ارزش‌هخای خانواده حوزه هنری را تغییر دهد؟ من چون به حوزه به چشم سینمادار نگاه می‌کنم این رفتار اتحاد تهیه‌کنندگان را تحقیرآمیز می‌دانم.

 

سینماداران به نوعی تحقیر شدند، مثلا صابر رهبر خودش تهیه­‌کننده بود، کارگردان هم بود سینما را می­‌شناخت، نمی­‌توانیم بگوییم چون تو سینمادار هستی سینما را نمی­‌شناسی، مثلاً محمد متوسلیان که در بابل سینما داشت و سینمایش را هم تعطیل کرد، شما نمی­‌توانید بگویید محمد متوسلیان! تو سینما را نمی‌شناسی، ما می­‌دانیم چه فیلمی مناسب سینمای شماست. اگر شما می­‌دانستید چه فیلمی به درد سینما می­‌خورد چرا سینماها تعطیل شدند؟ چرا سینماها در شهرستان تبدیل به انبار علوفه شد؟ وقتی سینما استفاده بهینه ندارد، انبار علوفه می­‌شود، چون از کاربری سینما دیگر نمی­‌توانند استفادۀ دیگری کنند،  دیگر نمی­‌توانند آن را خراب کنند پاساژ درست کنند. الان سینما مراد خود به خود تغییر کاربری داده‌ ، درست شلوغ­ترین مکان شهر است، اگر سینما شود کلی آدم می­‌روند فیلم تماشا می­‌کنند، مثلاً قبل از انقلاب صبح­‌ها که ما می­‌رفتیم سینما، سانس اول اصولاً خلوت بود، مثلاً دانشجویان و دانش­‌آموزان بودند که فیلم تماشا می­‌کردند ،سانس­‌ها ۲ و ۴ کارمندان می‌آمدند و سانس­‌های بعدی همۀ مردم می­­‌آمدند سینما شلوغ بود.

 

تهاجم فرهنگی در حوزه سینما یعنی چی؟ یعنی فیلم نشان بدهی و مردم به سینما نروند. وقتی مردم به سینما نمی‌روند و داخل خانه مانده‌اند، یعنی در معرض تهاجم هستید. چون مشخص و معلوم است که مردم نیاز سینمایی‌اش را به شکل دیگری دارند برآورده می‌کنند.شما همیشه باید یک گروه سینماروی همیشگی داشته باشید، یک گروهِ تئاتر رو همیشگی داشته باشید. این برآورد و داشتن آمار بدین معنی است که من سینمادار می­‌دانم در کشورم یک میلیون عشق سینما دارم که هر فیلمی بگذارم می­‌آیند نگاه می­‌کنند. صدهزار نفر تماشاگر تئاتر دارم همیشه نگاه می­‌کنند، شما می­‌توانید برنامه­‌ریزی کنید بگویید حداقل درآمد من در سال مثلاً فلان تعداد تماشاگر فیلم دارم و بعد بر اساس نیاز مخاطبان، تماشاگر بیشتری جذب کنید. الان این اتفاق نه در سینمای ما می‌افتد نه در تئاتر ما. ما آن زمان مخاطبان خاصِ تئاتر بیشتری داشتیم.  

 

دهه شصت دهه طلایی تئاتر ایران است اما در نمایش های کنونی دائما فقط به هم فحش می‌دهند

 

*تسنیم: الان چرا نداریم؟

برای اینکه همه چیز بهم ریخته است، تئاتر دست آدم­‌های ماهر نیست، دهه ۶۰ دست علی منتظری بود با اینکه تئاتری نبود. بعد از انقلاب برترین و بهترین دوره تئاتری دهه شصت است. تئاترهای خیلی خوبی اجرا شد و فکر نمی‌کنم تئاتر فاخر به معنی درست کلمه دوباره مثل دهه شصت روی صحنه برود. من در دهه شصت می­‌رفتم تئاتر نگاه کنم، نمی­­‌رفتم فلان بازیگر را ببینم، آن زمان  در سنگلج بازیگران بزرگی کنار هم هر کدام یک نقش بزرگ را بازی می­‌کردند، الان شما یک بازیگر تئاتر خوب ندارید، من خودم نمی­‌توانم بروم تئاتر هر وقت مجبور شوم بروم پشیمان می­‌شوم، تئاتر یک محیط فرهنگی است، مدام دارند به هم فحش می­‌دهند.

 

با عدم اکران فیلم خارجی صد سال نوری از سینمای جهان عقب افتادیم

 

 *تسنیم: به عنوان ارزیابی آخر سئوال بنده این است که چقدر از سینمای واقعی دور شدیم؟

 سینما درست بعد از ۵ سال که دوربین اختراع شد، وارد ایران شد، اصلاً زمانِ طولانی­ای نیست خیلی جلوتر از کشورهای دیگر، یعنی اگر فیلم­‌های مستند آن زمان که خان باباخان متعضدی گرفته را ببیند، از لحاظ قاب و زاویه دوربین از خیلی از فیلم­‌هایی که در فرانسه و جاهای دیگر فیلمبرداری شده است بهتر است، آن زمان مستند بود و اتفاقات روزانه را فیلمبرداری می­‌کردند، چون آن زمان سینما نبود، یک پدیده بود به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود. حالا بعد از سال‌ها، این ۵ سال فاصله شده صدها سال فاصلۀ نوری ما با سینمای هالیوود،بالیوود،سینمای چین، سوئدو ..  فاصله فراوانی داریم و  از سینمای کشورهای دیگر هم خیلی عقب هستیم، این فاصله چگونه ایجاد شده است؟ اولاً ما نشستیم که دیگران برای ما کار انجام بدهند، دیگران برای ما دوربینِ بهتری بیاورند، نشستیم وسایل تدوینِ بهتری از جای دیگری بیاید، هیچ کس این کار را نکرد. خان بابای خان معتضدی در فرانسه در رشته دیگری درس خواند، منتهی رفت جای دیگری و با پسری دوست شد که پدر خودش دوربین فیلمبرداری داشت، وقتی داشت می­‌آمد بیرون به او دوربین دادند، مواد لابراتوار به او دادند، نگاتیو دادند آمدند، او پس از  فیلمبرداری اولین لابراتوار ایران را راه انداخت، این یک کار مهم اوست، یک کار مهم دیگر او این است زیرنویس فیلم خارجی را برای اولین بار ترجمه کرد و با زیرنویس­‌های خارجی عوض کرد و روی فیلم‌ها گذاشت، الان چرا این فاصله با سینمای جهان به وجود آمده است و ما با سینمای جهان فاصله داریم؟ با اکران نکردن فیلم­‌های خارجی این فاصله را زیاد کردیم، یعنی در این مدت ۳۰ سالی که اکران فیلم­‌های خارجی ممنوع و محدود شده است تقریباً یک فاجعه­ای اتفاق افتاده است که این فاصله اگر یک سال نوری بود، الان صد سال نوری شده است، چون ما هیچ تلاشی نکردیم.

 

وقتی دوربین اختراع شد به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود و مردم به عنوان یک پدیده نگاه می­‌کردند مانند اینکه برای اولین بار هواپیما اختراع شود بعد که مردم کم­کم استقبال کردند پیشرفت کرد اصلاً در کشور آمریکایی و اروپایی این فیلم­ها در بیغوله­‌ها، در انبارها نمایش داده می­‌شد، کم­کم که به خاصیت سینما پی بردند آمدند، روی آن کار کردند. من همیشه می­‌گویم سینما یک کودک ناقص­الخلقه بود که هنرهای دیگر به آن کمک کردند، نقاشی کمک کرد، عکاسی کمک کرد، تئاتر و ادبیات کمک کردند و پا گرفت و بعد داستان وارد سینما شد، همه چیز را فکر کردند، الان اینگونه شده دوباره چه کنیم مخاطب بیشتری بیایند؟ به آن موسیقی اضافه کردند، داستان گذاشتند، مثلاً برای اولین بار فیلم سرقت بزرگ قطار، تدوین موازی آمد، ادوین پورتر آنجا به طور اتفاقی کار انجام داد برای او آزمون و خطا بود، ولی گریفیث آمد عمداً استفاده کرد، قبلاً دوربین ثابت بود، هنرپیشه­‌ها از جلوی دوربین عبور می­‌کنند، اول ادوین پورتر با فید زاویۀ دوربین را تغییر داد، تدوین موازی را آورد  اما الان پدرِ اصلیِ سینمای داستانی گریفیث است، این اتفاقات مرحله به مدحله اتفاق افتاد، باز توقف نکرد یکی آمد بهتر شد، وقتی تلویزیون آمد همه گفتند سینما مرده است، بعد پاراناما آمد، سینمای پرده عریض آمد،  سینما را جذاب کردند، الان هم توقف نمی­‌کنند، دائم تکنیک­های جدید وارد سینما می­‌شود ما چیزی نداریم، فیلم­‌های هندی را مسخره می­‌کنند ولی فیلم­‌های هندی چه فروشی دارد، الان از نظر تکنیکی شما نمی­‌توانید فیلم­‌های هندی را با فیلم­‌های ایرانی مقایسه کنید، اصلاً قابل مقایسه نیست.

 

یک آقایی است به نام احمد گلچین ایرانی است، در دبی و کشورهای دیگر سینمادار است، یک آدم نابغه است، مثلاً آخرین جنگ ستارگان آمده بود به سینمای او فیلم را ندادند، او رفت شاهر­خ­‌ خان را دعوت کرد و آخرین فیلمش را نمایش داد.  فروشی که فیلم شاهرخ خان داشت، چند برابر فیلم جنگ ستارگان بود، باید از نبوغ این آدم­‌ها استفاده کرد که چه می­‌کنند که مخاطبان را به سینما می­‌آورند؟ ما این کار را کردیم؟ ما یک ایراد داریم، در خارج از کشور می­‌گویند حق با مخاطب است، ما اینجا می­‌گوییم مخاطب نمی­‌فهمد، خیلی از کارگردانان می­‌گویند مخاطب نمی­‌فهمد، نه تو نمی­‌فهمی؟!، مخاطب می­‌فهمد، تو شعورش را نداری.

 

اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت

 

*تسنیم: این حرف‌ها را به اتکای رانت­‌های دولتی می­‌گویند؟

اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت. این جماعت انحصار طلب واقعاً از جیب خودشان فیلم بسازند جرات اینهمه عرض اندام نداشتند. دو تیم بزرگ رئال مادرید و بارسلونا در استادیوم خالی بازی کنند، اصلاً کسی نگاه نمی­‌کند، وقتی می­‌گویند مخاطب، منظورشان پول نیست، با یک سری حرف‌های پوچ سعی دارند فقط بازار سینما را گرم نگاه دارند، بازیگر برای چه کسی باید روی صحنه برود؟ برای چه کسی جلوی دوربین برود؟ بعضی می­‌گویند ما برای دل خودمان فیلم ساختید، اگر برای دل خودت ساختید چرا تلاش می­کنید اکران بگیرید؟ خودتان در خانه نگاه کنید. چون توانایی ساختن فیلم خوب را ندارد و می­‌داند مخاطبان با آن ارتباط برقرار نمی­‌کنند می­‌گوید برای دل خودم ساختم.

 

*تسنیم: در جلسه­‌ ای که همۀ اصحاب رسانه بودند شما خیلی پرخاشگرانه به آقای ایوبی گفتید این سینما به درد نمی­‌خورد و باید فیلم خارجی اکران کنید و غیره، چرا امثال این حرف‌ها را آقای ایوبی گوش نمی­‌کنند و چرا این حباب را مدیریت می­‌کنند؟ آیا سهم­‌خواهی سیاسی یا تبادل سیاسی وجود دارد؟ چرا مدیران می­‌خواهند سینمای بی خاصیت کنونی پابرجا بماند؟

مدیری که می­‌آید اگر واقعاً دغدغۀ سینما داشته باشد تمام فکر و ذکرش این است که سینما پیشرفت کند، الان مدیرانی که می­‌آیند می­‌گویند طرف مردم نیستند، هوای مردم را ندارند هوای سینماگران را دارند، می‌گذارند ذره‌ای ناراحت شوند یا دلشان بشکند! شما باید سینماگران نباید قدمی بردارید باید برای سینما قدم بردارید. آقای ایوبی هر چقدر در رشته متخصص باشد، بالاخره کارشناس فرهنگی است، اکو بوده، رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بوده ولی آقای ایوبی کار شما این نبود که بیایید رئیس سازمان سینمایی شوید.

 

*تسنیم: این فشارها برای عدم اکران فیلم خارجی چقدر ، می­‌تواند در تصمیمات حاکمیتی تاثیر داشته باشد؟

بحث حاکمیت است، بحث خود حوزۀ سینماست، مثلاً چند تهیه­‌کننده که خودشان را ابرقدرت می­‌دانند و ما هم می­‌دانیم از کجا آمدند و نمی­‌گذارند فیلم خارجی اکران شود. ما یکسری تهیه­‌کننده داریم و می­‌گوییم این عده تهیه کننده سینما شدند. این دسته و گروه کدامیک شرایط و ویژگی تهیه­‌کنندگی داشتند که تهیه­‌کننده شدند و از کجا آمدند؟! تهیه­‌کنندگی این نیست که ما در سینما پول خرج کنیم، غذا و دوربین بگیریم، تهیه کنندگی یک هنر است که در دنیا آن را تدریس می­‌کنند، اینکه من پول داشته باشم تهیه­‌کنندگی نیست، الان تلویزیون هم دچار این مشکل شده است، اسپانسر پول می­‌آورد یا شخص دیگری بعد می­‌شود تهیه­‌کننده، سرمایه­‌گذار باید با تهیه­‌کننده جایگاهش متفاوت باشد. اما در مورد آقای ایوبی باید اشاره کنم که ایشان می­‌خواست همه را با هم داشته باشد یا هیچ کس نتواند داشته باشد.

 

*تسنیم: یکسری از فیلم­سازان می­‌گویند سینما اگر با همین دست  فرمان پیش برود کلاً تعطیل می­‌شود، این مسئله را قبول دارید؟

الان تعطیل شده، سینمای ایران چیزی نیست، الان هم ورشکسته است، الان می­‌گویند فیلم­‌های پرفروش داریم. یک فیلم پرفروش مثلاً چند میلیارد فروخت، شما باید کلیت سینما را درنظر بگیرید، الان چیزی به نام سینما در ایران وجود ندارد، اصلاً چارچو­ب­‌ها و قواعد سینما رعایت نمی­‌شود، چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ مدیریتی، ما چارچوبی برای سینما نداریم، مدیران ما عادت کردند بیلان بدهند، چه کسی باید تحقیق کند این آمار فروش درست است؟ کسی تحقیق کرده است؟ می­‌گویند فلان فیلم در روز این میزان فروخته است، ما گفتیم زنگ بزنید این سینماها اصلاً چند سالن در چند سانس دارد؟ اصلاً تفاوت فاحشی میان ارقام و آمار سینماها وجود دارد. غیر از چند فیلم باقی فروش‌ها تقلبی است . اصلا امکان ندارد چنین فروش‌هایی اتفاقی بیفتد ، تعداد سالن و سانس­های شما مشخص است، تعداد صندلی­ها هم مشخص است، جمع و تفریق کنید ببینید چنین آماری به دست می­‌آورید. باکس آفیس جهانی یک آماری است که دقیق دقیق است و در تمام دنیا ملاک است، الان سینما تیکت که آمار سینما می­‌دهد شما کدام را قبول دارید؟ ما الان بخواهیم آمار فیلم بگیریم، مجبور هستیم زنگ بزنیم به تهیه­کننده، او هم بگویند مثلاً روزی ۱۰ میلیون، طبق چه آماری؟

 

من ۱۰ سال پیش نوشتم سینما تعطیل شده است، من نوشتم به سینمای مرده لگد نزنید، چوب نزنید، شاید یک احیا یا تنفس مصنوعی خوب لازم دارد. به نظرم فیلم خارجی به سینماها کمک کند، سینمادارها جان بگیرند، مردم بروند سینما، بعد رقابت ایجاد شود،  فیلم­سازان ایران بیایند با فیلم­های خارجی رقابت کنند. در دانشگاه‌­ها فیلمی در سطح استعداد تحصیلی دانشجویان وجود ندارد، لااقل برای دانشجویان فیلم خارجی بگذارند، به آن‌ها بگویید یک زمانی چنین فیلمی بوده، کارگردان و بازیگرش این بوده، یک مقدار برای آنها تعریف کنیم تا بفهمند سینما چیست. الان فیلم­‌هایی که شما در تلویزیون می­‌بینید با سینما چه تفاوتی دارد؟ من همیشه می­‌گویم کارگردانان ایرانی وقتی فیلمی در حد فیلم برادران لومیر ساختید، من به شما می­گویم کارگردان.  در فیلم ایستگاه قطار لومیر، دوربین را در یک ایستگاه گذاشته‌اند، هر کسی بخواهد ادعای فیلمسازی کند باید این زاویه را بگیرید، زاویه ورود قطار، هر کسی برود ایستگاه قطار باید آن زاویه را فیلمبرداری کند، یعنی فیلمساز است، اگر فیلمبرداری نکند نمای بعدی جواب نمی­‌دهد برادران لومیر آن زمان به ذهنشان رسیده و این کار را  کرده اند. الان سینمای ما درجا نمی­‌زند دارد رو به عقب می­‌رود، الان در تلویزیون آثار ماندگار برای دهه ۶۰ است، حتی برنامه کودک باز هم مدرسه­‌ام دیر شده، محله برو بیا، سریال آینه، سریال خارجی لبه تاریکی، گاهی ماه رمضان تلویزیون ساعت۹ تعطیل بود را با آن مصیبت­‌ها نگاه می­‌کردیم، کارتون بود، فیلم کودک خیلی در دهه  ۶۰قوی بود، مرضیه برومند لااقل برای تلویزیون کارش را بلد است، خیلی تهیه­‌کننده­‌های حرفه ای در سینما داشتیم که الان هیچ کدام کار نمی‌کنند. شما وقتی می­‌خواهید پیشرفت کنید باید از همۀ عوامل استفاده کنید ما همه چیز را محدود کردیم، یک مدیر سینمایی می‌آید همه چیز تغییر می­‌کند حتی نگهبان دم وزارتخانه هم تغییر می­‌کند.

 

 

 

  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش