
به گزارش تسنیم، حجتاله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانهها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفتو شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخنگشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافتهای بیثمر رسانهای نیستم. شما در نخستین روزهای حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمهای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.
با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سیدرضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانهای و مدرس سینما درباره اکران فیلمهای خارجی به گفتوگو نشستیم.
*تسنیم: آیا اکران فیلم خارجی گزاره مهلک و ضد فرهنگی است؟
اکران فیلم خارجی به هیچ عنوان بد نیست، بلکه برعکس اکران فیلم خارجی به نوعی فرصت است.
*تسنیم: در سالهای آغازین انقلاب اسلامی اکران فیلمهای خارجی در ایران سیکل طبیعی خودش را داشت، یعنی «شعله» ومحمد رسول الله (مصطفی عقاد) پرفروشترین فیلمهای اوایل انقلاب بودند. چه شد یکدفعه سیکل اکران فیلم خارجی متوقف شد، کدام جریان سیاسی یا فرهنگی مانع این اتفاق شد؟
مردم قبل از انقلاب چیزی حدود ۷۰، ۸۰ درصد، در سالنهای سینما فیلم خارجی میدیدند. یعنی الویت همه مردم جهان، حتی کشورهای صاحب صنعت سینما، فیلم خارجی است. تنها سینماهای محدودی اطراف میدان امام حسین و لالهزار و چند سینمای محدود فیلم ایرانی پخش میکردند. قبل از انقلاب فیلم خارجی بود و فیلم ایرانی هم بود، اواخر دهه ۵۰ فیلمفارسی ورشکست شده بود. طبیعی بود در تولید فیلم ایرانی هیچگاه خلاقیت نیست، سری دوزی حاکم است، حال حاضر با قبل از انقلاب تفاوت چندانی ندارد. وقتی انقلاب شد سینمای ایران مرده بود. بعد از انقلاب هم فیلمهای خارجی میآمد، با این تفاوت که قبل از انقلاب ما اصلاً کوروساوا رانمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، تارکوفسکی نمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، برگمن را نمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، فیلمهایی میآمد که مخاطب پسند بود از فیلمی که ۱۱ جایزه اسکار دریافت کرده بود گرفته تا بسیاری از فیلمهای دیگر در ژانرهای دیگر میآمد مثلاً سگ ولگرد کوروساوا را سال ۵۸ در سینمای شهر فرهنگ آزادی دیدم و بعد فیلمهای کوروساوا گل سر سبد جشنواره فیلم فجر شد. فیلمهای خوب خارجی هم میآمد، هم فیلمهای قدیمی و هم فیلمهای جدید، مثلاً فیلمهای تارکوفسکی بود، فیلمهای کوروساوا بود، حتی یک دوره پاراجانف نمایش میدادند.
***تهیهکنندگان سینمای ایران اکران فیلم خارجی را محدود کردند و شعار میدادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است.
این حرفشان بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟
ممکن بود این فیلمها را عدهای دوست نداشتند. اما مخاطب سینما باز هم فضای جدیدی را تجربه میکرد. یک دوره در دهه ۶۰ فیلمهای خارجی میآمد مثلاً فیلمهای جنگی اروپای شرقی بود. چون یکسری از مدیران سینمایی و غیر سینمایی خودشان کمونیست بودند. آن زمان (در دهه شصت) یکسری مدیران دهه شصت تفکر چپی داشتند و تمایل آنها به شرق (اتحاد جماهیر شوروی) بود. البته فیلمهای خوبی هم میآمد، باز سینماها پر از مخاطب بود، چون فیلمهای اروپای شرقی برای مردم جدید بود. بعد از انقلاب چند تهیهکننده جدید وارد کار شد، آنها محدودگر بودند، میگفتند سینما را محدود کنیم تا خودمان و چند نفر دیگر، فقط پول به دست بیاوریم. اینکه تهیهکنندگان سینمای ایران شعار میدادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است. این حرفشان، بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟
*تسنیم: به کجا رسیده ؟
به نظرم اصلاً سینمایی وجود ندارد. فیلمسازان ما تنها در یکی دو ژانر محدود فیلم میسازید، یک شورای صنفی درست کردید، شورای صنفی میآید برای مخاطب تعیین تکلیف میکند، برای سینمادار تعیین تکلیف میکند که شما باید حتماً این ۵ فیلم را بگذارید و مخاطب هم باید حتماً این ۵ فیلم را در یکی دو ماه ببیند، چرا باید چنین چیزی باشد؟
* تسنیم: این دیکتاتوری نیست؟
دیکتاتوری است، بزرگترین اتفاق و خیانتی که در این حوزه رخ داده، این است که تهیهکنندکان دیکتاتور حقِ انتخاب مردم را از آنها گرفتهاند.
*تسنیم: در دهه ۶۰ مدیران داعیۀ این را داشتند که جریان حزباللهی مخالف اکران فیلم خارجی هستند، نظر شما چیست؟
من اصلاً دستهبندی سیاسی را قبول ندارم.ما داریم راجع به حق مسلم مردم برای سینما رفتن حرف میزنیم شما نباید در این حوزه تفکیک سیاسی داشته باشید. زمان جنگ ما در جنوب رزمنده بودیم، وقتی مرخصی میآمدیم من خودم سریع میرفتم سینما، بعضی وقتها بخاطر دیدن فیلم به سرویس برگشت نمیرسیدم.
با بعضی از بچههای رزمنده دفاع مقدس که از کودکی دوست بودیم، از بچگی دائم به سینما میرفتیم و فیلمهای خارجی تماشا میکردیم. متأسفانه در حال حاضر دستهبندیهای سیاسی وجود دارد، دسته بندیهایی که انحصارطلبان به عنوان دستاویزی برای عدم نمایش فیلم خارجی، از آنها استفاده میکنند.
*تسنیم: شما که در دستهبندی سیاسی نبودید، چرا اکران فیلم خارجی جنبه سیاسی به خودش در سینما گرفت؟
چه آن زمان و چه در حال حاضر با آن که به مسائل سیاسی احاطه دارم ولی دخالتی در آن نمیکنم، چون بخش هنر و سینما را جدا از سیاست میدانم، اما به نظر من انحصارطلبان از دست آویزهای سیاسی برای عدم اکران فیلم خارجی استفاده میکنند. آقا و خانم فیلمساز چرا میزند به جاده خاکی سیاست؟ چون با هنرش نمیتواند حرف بزند. بسیاری از سینماگران وقتی نمیتوانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست میزنند. بسیاری از هنرمندانی که از کشور خارج شدند و سیاسی شدند بخاطر این است که دیگر حرفی ندارند که با زبان هنر بزنند، به همین دلیل است که خود را به جاده خاکی سیاست میزنند. بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای جهان مانند اسپیلبرگ، اسکورسیزی، اگر میخواستند جهت سیاسی داشته باشند میتوانستند فیلمساز شوند؟
*تسنیم: در حال حاضر فرامتن سینمای ما بسیار سیاسی شده و با دستاویز سیاسی مدیران را از اکران فیلم خارجی میترسانند.
در حال حاضر ما در زندگیهایمان به جای اینکه بچهها را آموزش بدهیم، آنها را میترسانیم اگر مثلاً این کار را انجام بدهی در انباری تو را زندانی میکنم و غیره یک ترسی ایجاد کردیم. بی هنرها با این ترفند شروع کردند به ترساندن گروههای سیاسی. میگفتند:اگرفیلمهای خارجی در سینماهای ایران اکران شود، چنین میشود و چنان میشود. بنده با سیاستهای ایران و جمهوری اسلامی آشنا هستم، اگر قرار است فیلم خارجی اکران شود فیلمی که مطابق با قانون جمهوری اسلامی است، پس موردی ندارد مثلاً فیلم The Others(دیگران) را اکران کنیم؛ کما این که بسیار محدود اکران شد و با این حال باز هم از تمام فیلمهای خارجی فروشش بیشتر بود، هنوز هم بیشتر است. فیلم دیگران جرقهای ایجاد کرد.
فیلم دیگران (The Others ) فیلم ترسناکی بود و مخاطبان فراوانی داشت. هم مردم از فیلم دیگران ترسیدند و هم تهیهکنندگان سینمای ایران. چون سینمای ایران توانایی ساخت فیلم ترسناک را ندارد و پرفروش شدن فیلم دیگران تهیهکنندگان سینمای ایران را بیشتر ترساند. ترسیدند گفتند حالا که این فیلم فروش داشته است، ما دیگر فیلم خارجی نیاوریم. اگر فیلم خارجی بیاوریم دیگر کسی فیلمهای ما را نمیبیند. مثلاً سینمای فرهنگ سانس بعد از ساعت ۱۲ برای این فیلم گذاشت، مردم باز میآمدند و فیلم دیگران را میدیدند. من مخاطب هستم پس حق انتخاب دارم، شما سینماهای مختلف دارید، من انتخاب میکنم، فیلم خارجی ببینم یا فیلم ایرانی ببینم؟ چرا مردم را سی و اندی سال محدود کردهاند؟ من به عنوان مخاطب؛ فیلم ایرانی را پس میزنم.
فیلم عقابها اوایل انقلاب با جمعیت ۳۰ میلیونی ۸ میلیون و دویست هزار نفر مخاطب داشت و مردم رفتند سینما فیلم را تماشا کردند، الان مثلاً به ادعای خودشان فوقش ۲ میلیون نفر از ۸۰ میلیون نفر، فیلمهای ایرانی را در سینماها میبینند. متوسطش بلیت سینما ۱۰هزار تومان است، فیلمی که ۲۰ میلیارد بفروشد فقط ۲ میلیون نفر رفتند دیدند، به ادعای مدیران سینمایی، هر ۹ سال یکبار یک ایرانی سینما میرود سینما. یکی دیگر از آنها خیلی خوشبین بود گفت هر ۵ سال یک ایرانی میرود سینما، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ دهه شصت فیلمهای ضعیف هم داشتیم ولی همانها هم حداقل دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مخاطب داشتند در حالی که جمعیت ۳۰ میلیون نفر بود، جنگ بود، مشکلات اقتصادی بود، کمبود بودجه بود، همه اینها بود، ولی دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کف مخاطب سینمای ایران بود. من خودم مخاطب فیلمهای خارجی قبل از انقلاب بودم، مجموع فیلمهای ایرانی که قبل از انقلاب که من بین چند صد فیلم دیدم شاید ۵ الی ۱۰ فیلم بود که خودم رفتم دیدم. مانند فیلم خاک یا گوزنها، خودم انتخاب نکردم، سینما دو فیلم نمایش میداد، مجبور شدم فیلم ایرانی نگاه کنم، من حق انتخاب داشتم، سینماها را میچرخیدیم در خیابانهای مختلف، بعد سینمایی که دوست داشتم میرفتم.
سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم
*تسنیم: فیلمسازان اوایل انقلاب رفتند به دیدار وزیر ارشاد وقتسال ۱۳۶۱. آن زمان مدیران سیاست زدۀ سال ۶۱ فیلمهای خارجی را ندیده بودند و تصورشان از فیلم خارجی چیزی در حد فیلمهای پورن بود و همان زمان فیلم خارجی را مصداق تهاجم فرهنگی برشمردند. در صورتی که پرمخاطبترین برنامه تلویزیون که خیلی دیروقت نشانش میدادند برنامه هنر هفتم بود که فیلم خارجی پخش میکرد. آیا در شرایط کنونی سینماگران میتوانند به نام تهاجم فرهنگی مدیران فرهنگی بزدل ما را بترسانند؟
اکران نکردن فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است، تهاجم چه زمانی صورت میگیرد؟ زمانی که شما یک جا را خالی کنید، وقتی خالی کنید از آنجا حمله میکنند. یک زمانی ویدیوها را جمع میکردند الان ما خودمان کارخانه داریم ویدیوی مدرن تولید میکند. اگر آن زمان مدیریت میشد به این وضعیت نمیافتاد، من میگویم فیلم خارجی از چه بابت تهاجم فرهنگی است؟ در حال حاضر ما نسل فیلمساز جدیدی داریم که اصلاً مِدیوم سینما را نمیشناسند. اگر فیلمهای ایرانی را ببینید نماها بیشتر بسته است؛ اصلاً چرا نماها بسته است؟
چون اکثر فیلم را در محیطهای کوچک دیدهاند، روی پردۀ سینما ندیدهاند، عظمت سینما را ندیدهاند، عمق میدان پرده را ندیدهاند، پرده ۳۵ را ندیدهاند، فیلمهای رنگی را ندیدهاند، پرده عریض ندیدهاند، فیلمهای بزرگ را در سینما آتلانتیک روی پرده بزرگ ندیدهاند، پردۀ بزرگ سینما کریستال را ندیده اند، در این سینماها باید فیلم میدیدند تا عظمت سینما را درک کنند. نسل جدید سینماگران ما سینما را نمیشناسد. من سینما درس میدهم معروفترین هنرپیشهها و معروفترین کارگردانان بزرگ دنیا را دانشجوی سینما نمیشناسد! من فکر کردم دارند من را مسخره میکنند بعد دیدم واقعاً نمیدانند و اصلاً ندیدهاند! باورتان میشود دانشجوی سینما در کلاس بنشیند آنتونی کوئین را نشناسد؟! واقعاً سر کلاس آدم دیوانه میشود؟ حداکثر ۳ نفر هستند که تا حدودی فیلمهای سینمای دنیا را میشناسند، اصلاً آثار بزرگ دنیا را ندیدند، مقصر را من دانشجویان نمیدانم، دلیل این اتفاق این است که نبوده که ببینند و اصلاً چرا نباید ببینند؟ الان در گوشی فیلم میبینند، در گوشی شما چه فیلمی را میخواهید ببینید؟ شما عظمت کلوزآپ را میبینید؟ کلوزآپ چشم روی پرده سینما خودشان را به شما نشان میدهد.
چرا اکران فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است؟ من بارها گفتم بنشینیم صحبت کنیم ما سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم. وقتی رقابت نباشد میخواهید چه کنید پیشرفت نمیکنید، فیلم خارجی اکران نشد و سینمای ملی به همین دلیل پیشرفت نکرد، الان پیشرفته کرده است؟
اغلب سالنهای سینما تعطیل شده است،اغلب سینماهای جنوب شهر تعطیل شد. الان بعضیها به من میگویند بافتها تغییر کرده است، میگویم چه بافتی تغییر کرده است؟ من نمیگویم پردیس نباشد ولی پردیس لذت سینما را از شما میگیرد. عمدتاً محیط سردی دارد و جذاب نیست. آدم را نمیگیرد، هنری نیست.
*تسنیم: سینمای ملی برای خود جامعۀ ایران ثمرهای داشته است؟
اوایل دهه ۶۰ یک جشنواره خوب هم داشتیم، تا سال ۶۸، تا اوایل سال ۷۰ هم فیلم خوب داشتیم و تاثیرات دهه ۶۰ بود . یکسری سینماییها قبل از انقلاب به علاوه نسل جدید آمدند و سینماگرانی که صاحب تفکر بودند، خودشان را نشان دادند.
*تسنیم: شاید به بحثمان مرتبط نباشد ولی از قضا شما جزو کسانی هستید که تاریخ دهه شصت را به خوبی مطالعه کردهاید. همان مدیرانی که فیلم خارجی خوب را محدود کردند همان مدیران قهرمانان سینمای را ایران گرفتند.
امام (ره) در دهه شصت فرمود اصل بر برائت است. یعنی هر کسی هر کاری کرده است ما کاری به مسائل جناحیاش نداریم، بیشتر بازیگران و هنرپیشهها قبل از انقلاب فعالیت میکردند. یکسری بازیگر داشتیم که مردم آنها را میشناختند، قبل از انقلاب برای آن سینما فیلم بازی میکردند، الان بازیگران در جمهوری اسلامی میخواستند چه فیلمی بازی میکردند؟ فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی و تبلیغ جمهوری اسلامی باشد. مدیران دهه شصت طبق چه حکمی بازیگران را محروم کردند؟ طبق حکم کدام دادگاه محروم کردند؟ این بازیگر باید بازی میکرد عشقش سینماست، ۳۰، ۴۰ سال نگذاشتند بازی کند، مثلاً در عقابها، چرا نباید بازی میکرد؟ یک ساموئل خاچیکیانی بود که از بازیگران جذاب مردمی استفاده میکرد و از قضا پرفروشترین فیلم دفاع مقدسی را ساموئل خاچیکیان ساخت.
تسنیم : سینمای فعلی مدعی است که ستاره دارد، آیا چنین است؟
من قبول ندارم در ایران ستاره داریم، چون ستاره یک چارچوبهایی خاصی دارد.
*تسنیم: چارچوبها چیست؟
ستاره بخاطر همذات پنداری که با مخاطب دارد، جذابیت دارد. یک دورهای که سینما میرفتیم، نمیگفتیم برویم فیلم آخرین سامورایی را ببینیم. اغلب میگفتین فیلم آلن دلون اکران شده، فیلم آنتونی کوئین آمده. ما به خاطر هنرپیشهها سینمامیرفتیم. فیلمساز خارجی هم اغلب فیلم را براساس شخصیت بازیگر میساختند، الان کدام یک از بازیگران ما چنین خاصیتی دارند؟ در هالیوود هم چنین وضعیتی وجود دارد. هر فیلمی که در هالیوود ساخته میشود الزاماً فیلم خوبی نیست، الان بعضی از فیلمهای خارجی را که خیلی هم تبلیغات گستردهای دارد به دستم میرسد، نمیتوانم ببینم، فیلمهای خیلی بدی هستند. با این وجود هامفری بوگارت ستاره است یا ستاره نیست؟ جیمز دین سه تا و نیم فیلم بازی کرده، آنقدر ستاره شده است که الان عکس او همچنان روی دیوارهاست، ستاره مهم نیست چند فیلم بازی کرده باشد، تاثیری که روی مخاطبان میگذارد؛ مهم است.
*تسنیم: یعنی بازیگران ستارهنما ایران روی مردم ایران تاثیری ندارند؟
نه؛ اگر هم داشته باشند بسیار محدود است. چون بُرد تبلیغاتی ندارند.
*تسنیم:یک مثالی گفتید در مورد فیلم دیگران، یک نکته دیگری هم درباره تنوع ژانر گفتید که یک مدل سینماست، مثلاً میگویید سینما فرهنگ ساعت ۱۲ شب میگذاشت مردم میرفتند، از تجربههای فیلم خارجی در یک مقطعی از اوایل دهه ۸۰ بگویید مثلاً مظنونین همیشگی، هفت فروش، بودای کوچک. از تجربههای بعد از انقلاب صحبت کنید.
مثلاً بودای کوچک هم ابتدا در جشنواره نشان دادند، در واقع کیانوریوز را قبل از ماتریکس ما در جشنواره فیلم فجر کشف کردیم. فهمیدیم چنین بازیگری هم هست و با همان فیلم مردم او را شناختند. نکته مهمتر این است که ما در سینماهایمان یک مدل فیلم اجتماعی قابل حدس و پیش بینی را به مردم نشان میدهیم . یک بحثی وجود دارد از قبل از انقلاب هم وجود داشته، سینمای جهان یک بسته به شما میدهد، بیشتر تصویری کار میکند، یعنی اگر شما زبان کشور سازنده را بلد نباشید، زیرنویس هم نباشد باز مینشینید فیلمها را نگاه میکنید، کما اینکه در بتاماکس نه زیرنویسی بود نه دوبلهای بود ولی همه نگاه میکردند.
الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟
*تسنیم: در صحبتهایتان اشاره کردید که سینمادارها حق انتخاب داشتند.
تنوع ژانر اجازۀ انتخاب به مخاطب میدهد، هر فیلمی را که میخواهد تماشا کند. قبل از انقلاب سینمادار فیلم وارد میکرد، ارشاد فیلم وارد نمیکرد، سینماداربا ۵ هزار دلار، رایت فیلم را میخرید مثلاً میشد ۳۵هزار تومان اما در کمترین حالت ۲۰۰ هزار تومان فروش داشت و سینمایش رونق داشت. در آن سالها سینماداران انتخاب میکردند که چه فیلمی را نمایش دهند؛ اما متأسفانه در حال حاضر شورای صنفی نمایش تعیین میکند که چه فیلمی در سینماهای کشور نمایش داده شود. این چه قانونی است که سینمادار حق انتخاب ندارد؟
به نظرم سینماداری میتواند نمایش فیلم موفق داشته باشد که آن محیطی که در آن سینما دارد را بشناسد و بداند که چه فیلمی به درد آن محیط میخورد. اعضای شورای صنفی نمایش که داخل دفترشان نشستهاند، چگونه میتوانند ذائقه مخاطب را کشف کنند. اعضای شورای صنفی پروانه نمایش میگویند من در فلان منطقه کشور میدانم مردم، چه فیلمی را دوست دارند، آن فیلم را پخش میکنم و پرفروش هم میشود، در حال حاضر میگویند فیلمی که در میدان ولیعصر نمایش میدهند، همان را در مولوی هم نمایش دهند. الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟ یک سینما سر میدان شوش بود که الان نیست، یعنی همه چیز رفته است سمت غرب. الان در تجریش به غیر از سینما آستارا چه دارید؟ الان در نیویورک بخواهید بروید تئاتر، میروید برادوی که سالنهای مختلفی دارد، حالا هر جای نیویورک بخواهید زندگی کنید، مثلاً در میدان ولیعصر چند تا سینما کنار هم بود، از همه جای تهران میآمدند آنجا. کسی که میخواست برود مولوی به سینما مراد مراجعه میکرد. میرفت آنجا فیلم تماشا میکرد بعد فیلم دیگری میخواست ببیند میآمد ولیعصر هم فیلم میدید، یک اتوبوس سوار میشد میآمد. الان این اتفاق نمیافتد. در دهه ۸۰ یا ۷۰ تست میکردند یک فیلم خارجی با اکران محدود، سانس محدود، را در کدام سینما نمایش دهند تا پرفروش شود.
الان اگر فیلم خارجی بیاورند با تعمد میگذارند در سینماهایی که مردم خوششان نمیآید بعد حضرات تهیه کننده میفرمایند فیلم خارجی گذاشتیم کسی نیامد ببیند. با همین ترفند جلوی اکران فیلم خارجی را در نیمه اول دهه هشتاد گرفتند. یکی دو فیلم که اصلاً ساختار عجیب و غریبی داشت و هر کسی نمیآمد آنها را تماشا کند را در سینماهای پرت و پلایی اکران کردند و به تدریج جلوی اکران فیلم خارجی را گرفتند. گفتند دیدید فیلم خارجی گذاشتیم مشتری نداشت و مخاطب نداشت. در عوض فیلم ترسناکیتیم خانه که محدود اکران شد دوباره تمام معادلات انحصار طلبان را برهم ریخت.
*تسنیم: الان بخشی از تهیه کنندگان مدعی هستند که مردم فیلم خارجی را از اینترنت راحت دانلود کنند و ببیند؟
اگر قرار است دوستان سیاسی فضای مجازی را مدیریت کنند، بخشی از این مدیریت این است که مردم هر فیلمی را از اینترنت دانلود نکنند و ببیند. ازسوی دیگر پاسخ فنی به این سؤال این است که شما در اینترنت ببینید بهتر است یا در پرده عریض ؟آمریکا مرکز سینماست، اما رادیوهایشان هنوز مخاطب خاص خودش را دارد، تلویزیون دارند، سینما هم دارند، اینترنت هم دارند پهنای باندش از ما هم بیشتر است، چرا میروند سینما؟ چرا اینقدر سینمای آنها فروش دارد؟ همه چیز سر جای خودش است، نمیگویند تلویزیون آمده، دیگر رادیو گوش ندهیم، اینترنت و ویدیو آمده دیگر سینما نرویم! هر چیز سر جای خودش.
*تسنیم: اقشار سنی مختلف در سینمای ایران مخصوصاً کودکان و نوجوانان فراموش شدهاند.
بزرگترین رکوردهای فروش را در سینماهای دنیا انیمیشنها دارند. ما دیگر سینمای کودک هم نداریم، آن زمان که فیلمهای خارجی میآمد، فیلم های کودک هم بین آنها بود یا فیلمهای دیگری که مردم انتخاب میکردند. دوستان محترم تهیه کننده! فیلم کودک که دیگر سانسوری ندارد، مگر دارد؟ برای کودکان و نوجوانان انیمیشن میسازند و جالبتر این است که انیمیشن برای بزرگسالان هم انیمشین میسازنند در حال حاضر چرا تلویزیون فیلمهای خارجی را نشان میدهد چرا سینما نشان ندهد؟
*تسنیم: در طی این سالها تلویزیون بینهایت فیلم خارجی نشان داده است اصلاً سوپر قهرمانان آمریکایی را که یک زمانی ممنوعه بود مانند بتمن، سوپرمن تلویزیون نشان داده چرا اینها در سینما نمایش داده نشده؟
برای اینکه انحصار طلبان میخواهند ذائقۀ مخاطب را در سینما خراب کنند که خراب کردند. من الان اینجا نشستم خودِ خودم هستم یک نفر قویتر اینجا بیاید شما جایگاهتان را از دست میدهید. سینماگران ایرانی چون خودشان قوی نیستند، میدانند اگر یک تولید قَدر بیاید، باید بساطشان را جمع کنند. وقتی مخاطب فیلم خوب روی پرده ببیند، من نمیتوانم فیلم بد روی پرده نشان بدهم، مخاطب نگاه نمیکند، میگوید چرا پول بدهم این را نگاه کنم میروم فیلم خارجی تماشا میکنم. بعد هر فیلم خارجی که اکران شود خودش یک کلاس درس است، زاویۀ دوربین، بازیگریاش، گریمش همه اینها کلاس درس است. یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را میشناسید که چنین حرفی میگویید؟ مگر میشود مقام داد، هالیوود سینمای اول دنیاست، بالیوود سینمای دوم دنیاست.
حجتاله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانهها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفتو شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخنگشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافتهای بیثمر رسانهای نیستم. شما در نخستین روزهای حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمهای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.
با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سیدرضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانهای و مدرس سینما درباره اکران فیلمهای خارجی به گفتوگو نشستیم.
الان سوئد سومین صنعت سینمای دنیاست و چین بازار تولید بسیار خوبی دارد چون تعامل تولید را دوطرفه کردهاند.
در حال حاضر سینمای کره شمالی به کلی تعطیل شده است، شما از سینمای کره شمالی چه دارید؟ فیلمی بود به نام «دختر کبریت فروش» که سالهای بسیار دور در سینمای کره شمالی تولید شد، اتفاقاً در سینما چقدر پرمخاطب فراوانی داشت، کلی فروش کرد مردم هم کلی با آن گریه کردند. در ایران سالنهایی که این فیلم را اکران میکردند پر از مخاطب بود. برخی از مخاطبان فیلم هم چند دفعه آنرا تماشا کردند. فیلم «دختر کبریت فروش» به شدت سیاسی و تبلیغاتی بود و تمام بدبختیهایی که سر این دختر میآمد بعد انقلاب کره شمالی تغییر میکرد و خوشبخت میشد، فیلم صددرصد تبلیغاتی بود. وقتی فیلمهای هالیوود به چین آمد سینمایشان خیلی پیشرفت کرد. در حال حاضر بازیگران چینی در هالیوود نیز ایفای نقش میکند؛ از طرفی دیگر برخی از کارگردانان چینی بهترین فیلمهای اکشن خارجی را کارگردانی میکند. سینمای روسیه وقتی فیلم خارجی اکران کرد، کم کم پیشرفت کرد و فیلمهای زیادی با تکنیک بالا ساخت.
سینمای آلمان در اوایل دهه ۲۰ سینمای مهمی بود مثلاً مطب دکتر کالیگاری فیلمی است که اگر هر کس بخواهد سینما بخواند باید آن را دیده باشد؛ بسیاری از فیلمهای محبوب سینمای هالیوود از این فیلم الگو برداری کردهاند.بعد از جنگ جهانی سینمای آلمان کم کم ضعیف شد؛ ولی کارگردانان معروف آن رفتند هالیوود مثلا فریتس لانگ یا خیلی افراد دیگر رفتند در هالیوود فیلم ساختند و دوباره برگشتند. هالیوود جایی بود که اگر فیلمسازانی توانایی داشتند میرفتند و در آن کار میکردند. بزرگان سینمای هالیوود نمیگویند تو چون فریتس لانگ هستی فیلم بساز، میگویند بیا و خودت را نشان بده. شیامالان، یک فیلم با ۶ میلیون دلار ساخت بعد نزدیک ۷۰ میلیون دلار فروخت، بعد فهمیدند شیا مالان کیست.
انحصار طلبان در کشور با اکران نکردن فیلمهای خارجی میخواهند هنر را محدود کنند, مگر میشود هنر را محدود کرد؟ ما حق انتخاب را از مردم گرفتهایم و به آنها میگوییم فیلم خارجی نبینند. جوانی که میخواهد در آینده کارگردان سینمای ایران شود باید سینما را از کجا بشناسد؟ فیلمسازی را از سینمای ایران بیاموزند؟
*تسنیم: اینکه جوانان نمیتوانند با سینما جهان آشنا شوند، خودش تهاجم نیست؟
بدتر از تهاجم است.
*تسنیم: به نظر میرسد این تهاجم زمانی معنی پیدا میکند که شما بازار اصلی را ببندید و بعد یک بازار قاچاق عظیم از دهه ۶۰ تا الان ادامه پیدا کند بعد برسید به اینجا که مردم ایران در هفته اول فیلم سینمایی مومیایی ۲۰۱۷ تام کروز را طبق آمار رسمی خود نهادهای مربوط در ایران ۷ میلیون نفر در ایران دانلود کردند یا ۲۷ میلیون نفر در ایران فقط سریال بازی تاج و تخت را دانلود کردند که مبنای سریال در تعارض با فرهنگ عمومی ماست و وجود این بازار قاچاق به این دلیل است که نمیگذارند محصولات خوب را مردم ببینند و مردم سراغ این نوع کارها میروند؟
بله؛ وقتی چیزی که حق مردم است به آنها نمیدهیم، از جای دیگر آن را تهیه میکنند. شبکهنمایش خانگی را برای چه هدفی تاسیس کردند؟ برای این که فیلمهای خارجی که تلویزیون نشان نمیدهد را مردم از آنجا تهیه کنند، حالا یا دی وی دیاش را بخرند یا این که پولش را بدهند و آن را دانلود کنند، این اتفاق خوبی بود که میشد پول فروش فیلم خارجی وارد سینمای ایران شد. ما کاری کردیم که به جایی این که پول وارد سینمای ایران شود، داخل جیب افراد واسطهگر میرود. یک مثال ساده میگویم ما یکسری داروها را در کشور تولید میکنیم، یکسری داروها را نداریم چه میکنیم؟ وارد میکنیم. من به عنوان یک مخاطب سینما فیلم ترسناک، فیلم فانتزی و فیلم علمی تخیلی میخواهم، از کجا باید آن را تماشا کنم؟ سینمای انیمیشن یکی از سینماهای جذاب در دنیاست، کودک و بزرگسال هم ندارد، همه سنین علاقهمند به دیدن آن هستند، اما متأسفانه کشور ما در این عرصه تولیدات آنچنانی ندارد، نمیخواهد این خلل را با انیمیشنهای خارجی پر کند.
من فیلم حضرت محمد را تماشا کردم، با آن که هزینه بسیاری برای ساخت آن شده بود، اصلاً قصه و فیلمنامه نداشت. در بخش جوانی، حضرت محمد(ص) کنار ساحل روی صخره میایستد، ماهیها بیرون میآیند یک ایرادِ خیلی بزرگی در آن وجود دارد، تمام ماهیهایی که بیرون میافتند پرورشی است، دریا به این عظمت یکی دو نوع ماهی دارد آن هم پرورشی! چند تا ماهی حلوا، یا شیرماهی نگذاشتند که ترکیب درست شود همۀ ماهیها پرورشی هستند، من چون فیلم خارجی دیدم و رشتهام سینماست ایرادات را در فیلم دیدم. اگر فیلمهای خارجی در سینمای ایران اکران شوند، آگاهی مردم بالا میرود و این بالا رفتن آگاهی باعث میشود که دیگر فیلمهای ضعیف در کشور ساخته نشود، چرا که اگر ساخته شود دیگر مخاطبان علاقهای به دیدن آنها نشان نمیدهد.من سالهاست فیلم ایرانی نمیبینم، چون دلم برای سینمای ایران میسوزد من میخواهم سینمای ایران در دنیا جایگاهی همیشگی داشته باشد، نه اینکه هر از گاهی در یک جشنواره جایزهای بگیرد.
نباید برای رفتن به هر جشنواره سینمایی التماس کنیم!
*تسنیم: نظرتان راجع به حضور ایران در جشنوارهها چیست؟ به نظرتان تحقیرآمیز نیست وقتی ما اکران نداریم به ما سینما نمیدهند بعد با احشام طلایی مختلف ما را گول میزنند که به ما سالن سینما برای اکران فیلم ایرانی ندهند.
در حال حاضر اگر من بخواهم فیلمی بسازم، ایده خودم را در آن پیاده سازی میکنم. زمانی که هم ایده و هم ساخت از من باشد، میشود فیلم من. اینکه شما صاحب جشنواره هستید و به من ایده بدهید چه فیلمی بسازم دیگر من کارگردان و صاحب ایده نیستم، حالا بروم تمام دنیا جایزه بگیرم، من خودم نیستم، شما خودتان ایدۀ خودتان را بسازید تا جشنوارهها التماس کنند بگویند فیلمتان را بدهید ما نمایش دهیم. رفتن به جشنوارهها ایرادی ندارد، فیلمِ جشنوارهای ساختن ایراد دارد. دنیل دی لوئیس فیلم بازی میکند که جایزه اسکار بگیرد؟ اسکور سیزی فیلم میسازد که جایزه اسکار بگیرد؟ اما فیلم خودش را میسازد و بعد آنها التماس میکنند بیا، حالا ما التماس کنیم ما بیاییم به جشنواره های شما؟! فیلمهایی که در جشنواره هم نمایش داده میشود با فیلمهایی که صرفاً برای حضور در جشنوارهها له له میزنند، متفاوت هستند. یک فیلمسازی که در حال حاضر خارج است برای من تعریف میکرد که فیلمهایش را وی اچ اس میکرد و به تمام جشنوارهها میفرستاد، با این تصور که یکی از این فیلمها بگیرد و معروف شود، بعد از سالها یکی از آن فیلمها گرفت و معروف شد. در حال حاضر آن فیلم ساز چه میکند؟چند فیلم ساخته است؟ این فیلمسازان وقتی اسمشان مطرح میشود به جاده خاکی سیاسی میزنند، دیگر هنری برای آنها باقی نمانده که بتوانند بار دیگر با سینما اسمشان را زنده کنند. در حال حاضر شما امیر نادری دارید؟ امیر نادری در ایران فیلمهای خوبی هم ساخته است الان در خارج چه میکند؟
مجموعه فیلمسازان جشنواره ای خیلی ژست محدودیت میگیرند؟
کسی از محدودیتها صحبت میکنند، اصلاً فیلمنامهنویس نیست، فیلمنامهنویس که با چارچوبها دراماتیک سرگرم کنند آشنا باشد، از این حرفها نمیزند، این همه موضوع در کشور وجود دارد. فیلمنامهنویسی که بگوید من محدودیت موضوع دارم اصلاً فیلمنامهنویس نیست، به نظرم تا الان قلم دستش نگرفته است، کارگردانی که میگوید محدودیت ، کارگردان نیست.کشورهایی بسیاری در دنیا هستند که با این که در چارچوبهای سیاسیشان محدودیتهای زیادی هستند، کارگردانان بزرگی در سینمای آن کشورها کار میکنند. مثلاً در آلمان و جاهای دیگر، این محدودیت فکری ماست که نویسندهای بگوید من ایده ندارم، نویسنده نیست. تلویزیون با بودجۀ کم خودش دارد هدر میدهد با فیلمنامه نویسانی که آنچنان خلاق نیستند و خود را محدود میبینند، واقعاً فیلمها و سریالها دیدنی است؟! اگر تلویزیون کابلی شود کسی میرود پول بدهد تلویزیون ایران را ببیند؟ متأسفانه نگارش فیلمنامه فیلمها و سریالها را به برخی از افراد میدهند که نمیدانند فیلم و سریال چیست. در شورای تایید فیلمنامههای صدا وسیما افرادی حضور دارند که به جرأت میتوانم بگویم که یک نامه هم در زندگیشان ننوشتهاند چه برسد به فیلمنامه! این افراد چه چیزی را میخواهند تایید کنند؟
*تسنیم: شما سالها روزنامهنگار حوزۀ سینما بودید دبیر تحریریه بانی فیلم بودید، مدرس و فیلمنامهنویس بودید، هیاهویی که منتقدان برای فلان فیلمسازان ایرانی مثل کیمیایی، بیضایی و غیره درست میکنند، واقعی است؟ اینها واقعا اینقدر بزرگ هستند؟
به نظرم این بزرگ انگاشتن افراد در سینمای ایران اشتباه است. منتقدان باید به اثر نگاه کنند، نه به آدمها.
*تسنیم: الان آدم مهمتر از اثر شده ؟
بله؛ وقتی اثر خودش خاصیتی ندارد، چرا میخواهیم با سازنده آن بیخودی بزرگش کنیم، کارگردانان بزرگ دنیا خودشان قبول میکنند که یک فیلمشان ضعیفتر از فیلم دیگرشان است.
*تسنیم: اینجا اصلاً قبول ندارند.
یکبار یک جایی بودیم یکی از همین به اصطلاح نام آوران سینما گفت ایراد ما فیلمسازان این است که نباید بعد از انقلاب فیلم میساختیم، گفتم پس باید چه میکردید؟ وقتی کارگردانی موضوع و ایده ندارد چرا باید فیلم بسازد؟ وقتی موضوع نیست نباید فیلم بسازید، وقتی آمادگی ندارید، کناره گود بنشیند. همه چیز از درون اتفاق میافتد، وقتی از درون آمادگیِ فیلم ساختن ندارید، نباید فیلم بسازید، با این سن و سال در سینما توسط عدهای منتقدان جوان هو شدن خیلی بد است. این آقا را با اینهمه سوابق فیلمسازی مسخره کردند، سوت برایش زدند و فیلمش را هُو کردند. وقتی بازیگر یا فیلمنامهنویس یا کارگردان آمادگیاش را ندارند نباید کار کنند که منتقدان تمسخرش کنند. چرا باید یک کارگردان هر چه فیلم میسازد فلان منتقد تعریف میکند؟ چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ اصلاً چنین چیزی میشود؟
*تسنیم: چرا سالها از بیضایی تعریف میکنند فیلم آخرش هم بد بود؟
من همیشه گفتم بیضایی آدم بزرگ و محققی است باید به او احترام گذاشت اما در نمایشنامه.
خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا میدانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می-گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور میتواند خودش را منتقد بنامد؟
*تسنیم: فقط در نمایشنامه و تئاتر؟
من از فیلمهای بیضایی رگبار اولین فیلم سینمایی او را در سینما دیدم، شاید وقتی دیگر خیلی ریتم کندی داشت، طولانی بودم. یک چیزی را هم درنظر داشته باشید ممکن است یک فیلمی بهترین فیلم دنیا شود من دوست نداشته باشم، بقیه منتقدین بزرگ دنیا چه میکنند؟ فیلم را بررسی میکنند از بیرون به فیلم نگاه میکنند نه اینکه از داخل دفتر تهیه کننده، فیلم را تماشا کنند. خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا میدانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده میگوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور میتواند خودش را منتقد بنامد؟
منتقد کسی است که سره از ناسره را تشخیص دهد، یعنی شما باید بگویید این فیلم محاسنی داشته، معایبی هم داشته است. بعد تهمت هم میزنند بعد میگویند تو که راجع به فلان کس مینویسی چقدر از او پول میگیری؟ مگر میشود تمام آثار یک کارگردان خوب باشد؟ ایراد در کار وجود دارد ما هیچ وقت بیطرف نیستیم، ما وقتی معروف میشویم منفیها را فقط غلیظ میکنیم ما وقتی به عنوان منتقد منصف از یک فیلم خوب تعریف کنیم معروف نمیشویم اما اگر یک فیلم را بکوبیم معروف میشویم، با بدیها میخواهیم این کار را انجام دهیم، مثلاً در برنامه هفت اشتباه بزرگ این بود منتقد را جلوی فیلمساز قرار میدادند، منتقد در دنیای دیگری ست، فیلمساز هم در دنیای دیگری است، اصلاً چرا کارگردان باید جواب منتقد را بدهد؟ در کجای دنیا جواب میدهند؟ کارگردان فیلم را ساخته است و مردم هم دیدند من که فیلم تمام شده است و مردم دیدند اصلاً کار منتقد است اصلاً تند بنویسد من برای چه باید جواب بدهم؟ در برنامه هفت برای چه منتقد باید روبروی کارگردان باشد؟ اگر قرار است فیلم نقد شود دو منتقد را روبروی هم قرار بدهید راجع به فیلم هم صحبت کنند، چرا که زبان هم را میفهمند کارگردان هم زبان کارگردان را نمیفهمد.
* تسنیم: اینکه کارگردانان ایرانی از نقد بدشان میآید به ضعف سینمای ما برنمیگردد؟
به ضعف کلی سینما برمیگردد، چرا بدشان میآید؟ میگوید رضا اورنگ از من بدش میآید مطمئناً حقیقت را راجع به من نمینویسد، در خارج از کشور منتقدان یک راهنما هستند، حتی در تئاتر منتقدان از بازیگران و کارگردانان، خودشان را بالاتر میدانند، وقتی از کار ایراد میگیرند، ایراد فنی میگیرند و آنها هم قبول میکنند، حداکثر دو اتفاق در نقد میافتد یا نقد شما نقدِ خوبی است به پیشرفت کار من کمک میکند یا از آن استفاده میکنم یا استفاده نمیکنم، این دعوا و درگیری و رسانهای کردن میخواهد؟ این وقت تلویزیون را گرفتن میخواهد؟ منتقد کار خودش را انجام میدهد چرا باید چنین اتفاقی در سینمای خودمان بگذاریم.
آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می¬روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلمهای خارجی را روی پرده ببینند.
*تسنیم: برگردیم به بحث اکران فیلم خارجی . چرا ضررهایی برای ما داشته است ؟
الان بیشتر سینماهای ما تعطیل شده است به خاطر نداشتن فیلمهای خارجی است، لالهزار ما تعطیل شده است سینماهای شهرستانها یکی یکی تعطیل میشود این بحثی که ما در کمبود سالن سینما داریم چیز خندهداری است، اگر کمبود داریم چرا سالن سینماها تعطیل میشود؟ اگر فیلم خوب داشته باشیم همه راغب میشوند سالن سینما بسازند، الان خود آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار میروند دبی یا جاهای دیگر تا فیلمهای خارجی را روی پرده ببینند، شما که دوست دارید بروید ببینید چرا اینجا مخاطب نباید روی پرده ببیند؟ قرار است تهیهکننده فیلم بسازد پول بگیرد چرا همه دستشان دراز است سمت فارابی و وزارت ارشاد که پول بگیرند؟ پس این پولهای میلیاردی کجاست؟ اگر در سینما آمده من نباید دستم را جلوی فارابی دراز کنم از بودجۀ دولتی این آدمها چاق شدند، کمتر تهیهکنندهای داریم که از سرمایه خودش آمده باشد فیلم ساخته باشد و صاحب پول شده باشد ولی قبلاً اینطوری نبود اگر کمکی بود وام بود، الان آمار میدهند فیلم ما اینقدر فروش کرده است، طرف اسپانسر بود میگوید اینقدر فروش کردید پول و سود من را بدهید، بعد میگوید نه این حرفها نیست.
فیلم خارجی باید اکران شود کسانی که باعث ممنوعیت آن شدند باید محاکمه شوند و باید جواب پس بدهند چون به سینمای ما لطمه وارد کردند به بازیگری ما، به کارگردانی ما، به گریم و تدوین ما، ما به روز جلو نرفتیم، یک خیانت بزرگ به جوانان شده که نتوانستند بروند فیلم خارجی ببینند.
*تسنیم: به لحاظ سیاسی اولین کسی که امضاء کرد و اکران فیلم خارجی را ممنوع کرد چه کسی بوده است؟
سیاسی نبود.
*تسنیم: ممنوعیت فیلم خارجی در دهه ۶۰ با دستور آقای خاتمی انجام شد.
مثلاً فرض کنید من یک وزیر دارم یک مشاور دارم به مشاور اعتماد میکنم من به آدمها کاری ندارم، اصلاً ممنوعیت گذاشتن خوب نیست هر کشوری سیاست و چارچوب خودش را دارد، الان چرا ما فیلم توقیفی داریم، سینما باید قانون داشته باشد، قانون باید در هیئت دولت تصویب شود برود صحن مجلس رای بگیرد بشود قانون، آن زمان من بشوم یا شما مدیربشوید تفاوتی ندارد، دو تا اتفاق برای فیلم توقیفی افتاده است، یا کارگردان یا فیلمساز چارچوب را رعایت نکرده است یا مدیر سینمایی اِعمال سلیقه کرده است هر دو هم به این برمیگردد به اینکه ما قانون محکمی نداریم.
*تسنیم: به نظر من این دو گزینه مردود است چون فیلم ایرانی اگر متشنجترین و ملتهبترین موضوعات را هم مطرح کند باز هم درنهایت فیلم نیست چون استاندارد سینما را ندارد.
فیلم باید استانداردش را داشته باشد، فیلم ساخته میشود شعار میدهد من که این چیزها را در اطرافم میشنوم یک هنرمند باید هنری صحبت کند به زبان هنر باید صحبت کند به زبانی که غیر از کوچه و بازار وجود دارد، این فیلمها اصلاً کمدی نیست، چارچوبی به نام کمدی ندارد و سریع هم شکست میخورد، چرا یک فیلم توقیف است یک سازمان سینمایی یا یک معاون سینمایی دیگری میآید میگوید میشود این فیلم را نمایش داد؟ مگر توقیف نیست؟ سینما جای تجربه کردن نیست، شما میتوانید فیلم کوتاه بسازید، نیمه بلند بسازید، مستند بسازید تجربه کسب کنید بعد در ایران چون فیلمی نفروخته میشود هنری.
آن زمان اگر یک وزیر مشاورهای خوبی داشته باشد و وقتی شما وزیر میشوید در همۀ زمینهها و حوزهها مسلط نیستید در بعضی از حوزهها تخصص دارید و در بقیه اظهارنظر کلی میکنید آن مشاورهها کار را خراب میکنند تصمیم گرفتند این اتفاق بیفتد دوستان تهیهکننده هم فشار آوردند و چنین چیزی را دادند و او هم امضاء کرده است با اعتماد به معاونهای خودش و با اعتماد به معاون خودش، کدام وزیر در تمام حوزهها تخصص دارد؟ در کل دنیا چنین اتفاقی ندارید او هم آمده و امضاء کرده است همیشه حرف بدی میگویند. اگر آدمی باشد توانایی مدیریت داشته باشد، کدام کارگردان، کارگردانی را رها میکند برود پُست مدیریتی بگیرد؟
تمام مدیران هالیوود یا اقتصاددان هستند یا حقوقدان هستند، همۀ اتفاقات در چارچوبش میافتد، شما در هالیوود سندیکا دارید؟ سندیکا میگوید من خودم سینما دارم، من خودم استودیو و بازیگر و فلان دارم من تصمیم میگیرم، هنوز سینمای آمریکا تصمیمگیری نمیکند در مورد چیزی که دست خودش است تصمیمگیری میکند هیچ وقت نمیگوید در کل آمریکا هر چیزی که من بگویم باید باشد و اتفاق بیفتد. من دوست ندارم سیاست را در سینما دخالت بدهم ولی متاسفانه دخالت میدهند. الان یکسری آدمهای بزرگ گفتند به او رای ندهید ولی مردم رای دادند. حالا بعضی از هنرپیشهها گفتند شما که نمیتوانید اینقدر مقبولیت ندارید که بر روی چند میلیون آدم در سینما تاثیرگذار باشید که به فلان رئیسجمهور بگویید ما تو را روی کار آوردیم؟
شما حتی یک کدخدای روستا را نمیتوانید تغییر بدهید، چون توانایی ندارد وقتی نمیتوانید تماشاگر سینما را جذب کنید چگونه میتوانید روی سیاست مردم تاثیرگذار باشید؟ چه کسی شما را میشناسد، کار خودتان را انجام بدهید، بازیگر هستید با بازی مردم را جذب کنید، کارگردان هستید با کارگردانی جذب کنید، همه آدمهایی که باعث شدند فیلم خارجی ممنوع شود یک مدیر بود که مدیر خوبی بود و اگر الان هم بود وضع سینمای ایران بهتر بود، الان چند کارگردان خودشان را قیم هم چیز میدانند و همه کاری میکنند جیبشان هم پر پول است با سینمای ایران کاری ندارند با جیب خودشان کار دارند.
مدرس سینما ایران گفت: یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را میشناسید که چنین حرفی میگویید؟حجتاله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانهها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفتو شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخنگشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافتهای بیثمر رسانهای نیستم. شما در نخستین روزهای حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمهای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.
با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سیدرضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانهای و مدرس سینما درباره اکران فیلمهای خارجی به گفتوگو نشستیم.
*تسنیم: آیا اکران فیلم خارجی گزاره مهلک و ضد فرهنگی است؟
اکران فیلم خارجی به هیچ عنوان بد نیست، بلکه برعکس اکران فیلم خارجی به نوعی فرصت است.
*تسنیم: در سالهای آغازین انقلاب اسلامی اکران فیلمهای خارجی در ایران سیکل طبیعی خودش را داشت، یعنی «شعله» ومحمد رسول الله (مصطفی عقاد) پرفروشترین فیلمهای اوایل انقلاب بودند. چه شد یکدفعه سیکل اکران فیلم خارجی متوقف شد، کدام جریان سیاسی یا فرهنگی مانع این اتفاق شد؟
مردم قبل از انقلاب چیزی حدود ۷۰، ۸۰ درصد، در سالنهای سینما فیلم خارجی میدیدند. یعنی الویت همه مردم جهان، حتی کشورهای صاحب صنعت سینما، فیلم خارجی است. تنها سینماهای محدودی اطراف میدان امام حسین و لالهزار و چند سینمای محدود فیلم ایرانی پخش میکردند. قبل از انقلاب فیلم خارجی بود و فیلم ایرانی هم بود، اواخر دهه ۵۰ فیلمفارسی ورشکست شده بود. طبیعی بود در تولید فیلم ایرانی هیچگاه خلاقیت نیست، سری دوزی حاکم است، حال حاضر با قبل از انقلاب تفاوت چندانی ندارد. وقتی انقلاب شد سینمای ایران مرده بود. بعد از انقلاب هم فیلمهای خارجی میآمد، با این تفاوت که قبل از انقلاب ما اصلاً کوروساوا رانمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، تارکوفسکی نمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، برگمن را نمیشناختیم چون فیلمهایش نمیآمد، فیلمهایی میآمد که مخاطب پسند بود از فیلمی که ۱۱ جایزه اسکار دریافت کرده بود گرفته تا بسیاری از فیلمهای دیگر در ژانرهای دیگر میآمد مثلاً سگ ولگرد کوروساوا را سال ۵۸ در سینمای شهر فرهنگ آزادی دیدم و بعد فیلمهای کوروساوا گل سر سبد جشنواره فیلم فجر شد. فیلمهای خوب خارجی هم میآمد، هم فیلمهای قدیمی و هم فیلمهای جدید، مثلاً فیلمهای تارکوفسکی بود، فیلمهای کوروساوا بود، حتی یک دوره پاراجانف نمایش میدادند.
***تهیهکنندگان سینمای ایران اکران فیلم خارجی را محدود کردند و شعار میدادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است.
این حرفشان بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟
ممکن بود این فیلمها را عدهای دوست نداشتند. اما مخاطب سینما باز هم فضای جدیدی را تجربه میکرد. یک دوره در دهه ۶۰ فیلمهای خارجی میآمد مثلاً فیلمهای جنگی اروپای شرقی بود. چون یکسری از مدیران سینمایی و غیر سینمایی خودشان کمونیست بودند. آن زمان (در دهه شصت) یکسری مدیران دهه شصت تفکر چپی داشتند و تمایل آنها به شرق (اتحاد جماهیر شوروی) بود. البته فیلمهای خوبی هم میآمد، باز سینماها پر از مخاطب بود، چون فیلمهای اروپای شرقی برای مردم جدید بود. بعد از انقلاب چند تهیهکننده جدید وارد کار شد، آنها محدودگر بودند، میگفتند سینما را محدود کنیم تا خودمان و چند نفر دیگر، فقط پول به دست بیاوریم. اینکه تهیهکنندگان سینمای ایران شعار میدادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است. این حرفشان، بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟
*تسنیم: به کجا رسیده ؟
به نظرم اصلاً سینمایی وجود ندارد. فیلمسازان ما تنها در یکی دو ژانر محدود فیلم میسازید، یک شورای صنفی درست کردید، شورای صنفی میآید برای مخاطب تعیین تکلیف میکند، برای سینمادار تعیین تکلیف میکند که شما باید حتماً این ۵ فیلم را بگذارید و مخاطب هم باید حتماً این ۵ فیلم را در یکی دو ماه ببیند، چرا باید چنین چیزی باشد؟
* تسنیم: این دیکتاتوری نیست؟
دیکتاتوری است، بزرگترین اتفاق و خیانتی که در این حوزه رخ داده، این است که تهیهکنندکان دیکتاتور حقِ انتخاب مردم را از آنها گرفتهاند.
*تسنیم: در دهه ۶۰ مدیران داعیۀ این را داشتند که جریان حزباللهی مخالف اکران فیلم خارجی هستند، نظر شما چیست؟
من اصلاً دستهبندی سیاسی را قبول ندارم.ما داریم راجع به حق مسلم مردم برای سینما رفتن حرف میزنیم شما نباید در این حوزه تفکیک سیاسی داشته باشید. زمان جنگ ما در جنوب رزمنده بودیم، وقتی مرخصی میآمدیم من خودم سریع میرفتم سینما، بعضی وقتها بخاطر دیدن فیلم به سرویس برگشت نمیرسیدم.
با بعضی از بچههای رزمنده دفاع مقدس که از کودکی دوست بودیم، از بچگی دائم به سینما میرفتیم و فیلمهای خارجی تماشا میکردیم. متأسفانه در حال حاضر دستهبندیهای سیاسی وجود دارد، دسته بندیهایی که انحصارطلبان به عنوان دستاویزی برای عدم نمایش فیلم خارجی، از آنها استفاده میکنند.
*تسنیم: شما که در دستهبندی سیاسی نبودید، چرا اکران فیلم خارجی جنبه سیاسی به خودش در سینما گرفت؟
چه آن زمان و چه در حال حاضر با آن که به مسائل سیاسی احاطه دارم ولی دخالتی در آن نمیکنم، چون بخش هنر و سینما را جدا از سیاست میدانم، اما به نظر من انحصارطلبان از دست آویزهای سیاسی برای عدم اکران فیلم خارجی استفاده میکنند. آقا و خانم فیلمساز چرا میزند به جاده خاکی سیاست؟ چون با هنرش نمیتواند حرف بزند. بسیاری از سینماگران وقتی نمیتوانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست میزنند. بسیاری از هنرمندانی که از کشور خارج شدند و سیاسی شدند بخاطر این است که دیگر حرفی ندارند که با زبان هنر بزنند، به همین دلیل است که خود را به جاده خاکی سیاست میزنند. بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای جهان مانند اسپیلبرگ، اسکورسیزی، اگر میخواستند جهت سیاسی داشته باشند میتوانستند فیلمساز شوند؟
*تسنیم: در حال حاضر فرامتن سینمای ما بسیار سیاسی شده و با دستاویز سیاسی مدیران را از اکران فیلم خارجی میترسانند.
در حال حاضر ما در زندگیهایمان به جای اینکه بچهها را آموزش بدهیم، آنها را میترسانیم اگر مثلاً این کار را انجام بدهی در انباری تو را زندانی میکنم و غیره یک ترسی ایجاد کردیم. بی هنرها با این ترفند شروع کردند به ترساندن گروههای سیاسی. میگفتند:اگرفیلمهای خارجی در سینماهای ایران اکران شود، چنین میشود و چنان میشود. بنده با سیاستهای ایران و جمهوری اسلامی آشنا هستم، اگر قرار است فیلم خارجی اکران شود فیلمی که مطابق با قانون جمهوری اسلامی است، پس موردی ندارد مثلاً فیلم The Others(دیگران) را اکران کنیم؛ کما این که بسیار محدود اکران شد و با این حال باز هم از تمام فیلمهای خارجی فروشش بیشتر بود، هنوز هم بیشتر است. فیلم دیگران جرقهای ایجاد کرد.
فیلم دیگران (The Others ) فیلم ترسناکی بود و مخاطبان فراوانی داشت. هم مردم از فیلم دیگران ترسیدند و هم تهیهکنندگان سینمای ایران. چون سینمای ایران توانایی ساخت فیلم ترسناک را ندارد و پرفروش شدن فیلم دیگران تهیهکنندگان سینمای ایران را بیشتر ترساند. ترسیدند گفتند حالا که این فیلم فروش داشته است، ما دیگر فیلم خارجی نیاوریم. اگر فیلم خارجی بیاوریم دیگر کسی فیلمهای ما را نمیبیند. مثلاً سینمای فرهنگ سانس بعد از ساعت ۱۲ برای این فیلم گذاشت، مردم باز میآمدند و فیلم دیگران را میدیدند. من مخاطب هستم پس حق انتخاب دارم، شما سینماهای مختلف دارید، من انتخاب میکنم، فیلم خارجی ببینم یا فیلم ایرانی ببینم؟ چرا مردم را سی و اندی سال محدود کردهاند؟ من به عنوان مخاطب؛ فیلم ایرانی را پس میزنم.
فیلم عقابها اوایل انقلاب با جمعیت ۳۰ میلیونی ۸ میلیون و دویست هزار نفر مخاطب داشت و مردم رفتند سینما فیلم را تماشا کردند، الان مثلاً به ادعای خودشان فوقش ۲ میلیون نفر از ۸۰ میلیون نفر، فیلمهای ایرانی را در سینماها میبینند. متوسطش بلیت سینما ۱۰هزار تومان است، فیلمی که ۲۰ میلیارد بفروشد فقط ۲ میلیون نفر رفتند دیدند، به ادعای مدیران سینمایی، هر ۹ سال یکبار یک ایرانی سینما میرود سینما. یکی دیگر از آنها خیلی خوشبین بود گفت هر ۵ سال یک ایرانی میرود سینما، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ دهه شصت فیلمهای ضعیف هم داشتیم ولی همانها هم حداقل دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مخاطب داشتند در حالی که جمعیت ۳۰ میلیون نفر بود، جنگ بود، مشکلات اقتصادی بود، کمبود بودجه بود، همه اینها بود، ولی دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کف مخاطب سینمای ایران بود. من خودم مخاطب فیلمهای خارجی قبل از انقلاب بودم، مجموع فیلمهای ایرانی که قبل از انقلاب که من بین چند صد فیلم دیدم شاید ۵ الی ۱۰ فیلم بود که خودم رفتم دیدم. مانند فیلم خاک یا گوزنها، خودم انتخاب نکردم، سینما دو فیلم نمایش میداد، مجبور شدم فیلم ایرانی نگاه کنم، من حق انتخاب داشتم، سینماها را میچرخیدیم در خیابانهای مختلف، بعد سینمایی که دوست داشتم میرفتم.
سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم
*تسنیم: فیلمسازان اوایل انقلاب رفتند به دیدار وزیر ارشاد وقتسال ۱۳۶۱. آن زمان مدیران سیاست زدۀ سال ۶۱ فیلمهای خارجی را ندیده بودند و تصورشان از فیلم خارجی چیزی در حد فیلمهای پورن بود و همان زمان فیلم خارجی را مصداق تهاجم فرهنگی برشمردند. در صورتی که پرمخاطبترین برنامه تلویزیون که خیلی دیروقت نشانش میدادند برنامه هنر هفتم بود که فیلم خارجی پخش میکرد. آیا در شرایط کنونی سینماگران میتوانند به نام تهاجم فرهنگی مدیران فرهنگی بزدل ما را بترسانند؟
اکران نکردن فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است، تهاجم چه زمانی صورت میگیرد؟ زمانی که شما یک جا را خالی کنید، وقتی خالی کنید از آنجا حمله میکنند. یک زمانی ویدیوها را جمع میکردند الان ما خودمان کارخانه داریم ویدیوی مدرن تولید میکند. اگر آن زمان مدیریت میشد به این وضعیت نمیافتاد، من میگویم فیلم خارجی از چه بابت تهاجم فرهنگی است؟ در حال حاضر ما نسل فیلمساز جدیدی داریم که اصلاً مِدیوم سینما را نمیشناسند. اگر فیلمهای ایرانی را ببینید نماها بیشتر بسته است؛ اصلاً چرا نماها بسته است؟
چون اکثر فیلم را در محیطهای کوچک دیدهاند، روی پردۀ سینما ندیدهاند، عظمت سینما را ندیدهاند، عمق میدان پرده را ندیدهاند، پرده ۳۵ را ندیدهاند، فیلمهای رنگی را ندیدهاند، پرده عریض ندیدهاند، فیلمهای بزرگ را در سینما آتلانتیک روی پرده بزرگ ندیدهاند، پردۀ بزرگ سینما کریستال را ندیده اند، در این سینماها باید فیلم میدیدند تا عظمت سینما را درک کنند. نسل جدید سینماگران ما سینما را نمیشناسد. من سینما درس میدهم معروفترین هنرپیشهها و معروفترین کارگردانان بزرگ دنیا را دانشجوی سینما نمیشناسد! من فکر کردم دارند من را مسخره میکنند بعد دیدم واقعاً نمیدانند و اصلاً ندیدهاند! باورتان میشود دانشجوی سینما در کلاس بنشیند آنتونی کوئین را نشناسد؟! واقعاً سر کلاس آدم دیوانه میشود؟ حداکثر ۳ نفر هستند که تا حدودی فیلمهای سینمای دنیا را میشناسند، اصلاً آثار بزرگ دنیا را ندیدند، مقصر را من دانشجویان نمیدانم، دلیل این اتفاق این است که نبوده که ببینند و اصلاً چرا نباید ببینند؟ الان در گوشی فیلم میبینند، در گوشی شما چه فیلمی را میخواهید ببینید؟ شما عظمت کلوزآپ را میبینید؟ کلوزآپ چشم روی پرده سینما خودشان را به شما نشان میدهد.
چرا اکران فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است؟ من بارها گفتم بنشینیم صحبت کنیم ما سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم. وقتی رقابت نباشد میخواهید چه کنید پیشرفت نمیکنید، فیلم خارجی اکران نشد و سینمای ملی به همین دلیل پیشرفت نکرد، الان پیشرفته کرده است؟
اغلب سالنهای سینما تعطیل شده است،اغلب سینماهای جنوب شهر تعطیل شد. الان بعضیها به من میگویند بافتها تغییر کرده است، میگویم چه بافتی تغییر کرده است؟ من نمیگویم پردیس نباشد ولی پردیس لذت سینما را از شما میگیرد. عمدتاً محیط سردی دارد و جذاب نیست. آدم را نمیگیرد، هنری نیست.
*تسنیم: سینمای ملی برای خود جامعۀ ایران ثمرهای داشته است؟
اوایل دهه ۶۰ یک جشنواره خوب هم داشتیم، تا سال ۶۸، تا اوایل سال ۷۰ هم فیلم خوب داشتیم و تاثیرات دهه ۶۰ بود . یکسری سینماییها قبل از انقلاب به علاوه نسل جدید آمدند و سینماگرانی که صاحب تفکر بودند، خودشان را نشان دادند.
*تسنیم: شاید به بحثمان مرتبط نباشد ولی از قضا شما جزو کسانی هستید که تاریخ دهه شصت را به خوبی مطالعه کردهاید. همان مدیرانی که فیلم خارجی خوب را محدود کردند همان مدیران قهرمانان سینمای را ایران گرفتند.
امام (ره) در دهه شصت فرمود اصل بر برائت است. یعنی هر کسی هر کاری کرده است ما کاری به مسائل جناحیاش نداریم، بیشتر بازیگران و هنرپیشهها قبل از انقلاب فعالیت میکردند. یکسری بازیگر داشتیم که مردم آنها را میشناختند، قبل از انقلاب برای آن سینما فیلم بازی میکردند، الان بازیگران در جمهوری اسلامی میخواستند چه فیلمی بازی میکردند؟ فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی و تبلیغ جمهوری اسلامی باشد. مدیران دهه شصت طبق چه حکمی بازیگران را محروم کردند؟ طبق حکم کدام دادگاه محروم کردند؟ این بازیگر باید بازی میکرد عشقش سینماست، ۳۰، ۴۰ سال نگذاشتند بازی کند، مثلاً در عقابها، چرا نباید بازی میکرد؟ یک ساموئل خاچیکیانی بود که از بازیگران جذاب مردمی استفاده میکرد و از قضا پرفروشترین فیلم دفاع مقدسی را ساموئل خاچیکیان ساخت.
تسنیم : سینمای فعلی مدعی است که ستاره دارد، آیا چنین است؟
من قبول ندارم در ایران ستاره داریم، چون ستاره یک چارچوبهایی خاصی دارد.
*تسنیم: چارچوبها چیست؟
ستاره بخاطر همذات پنداری که با مخاطب دارد، جذابیت دارد. یک دورهای که سینما میرفتیم، نمیگفتیم برویم فیلم آخرین سامورایی را ببینیم. اغلب میگفتین فیلم آلن دلون اکران شده، فیلم آنتونی کوئین آمده. ما به خاطر هنرپیشهها سینمامیرفتیم. فیلمساز خارجی هم اغلب فیلم را براساس شخصیت بازیگر میساختند، الان کدام یک از بازیگران ما چنین خاصیتی دارند؟ در هالیوود هم چنین وضعیتی وجود دارد. هر فیلمی که در هالیوود ساخته میشود الزاماً فیلم خوبی نیست، الان بعضی از فیلمهای خارجی را که خیلی هم تبلیغات گستردهای دارد به دستم میرسد، نمیتوانم ببینم، فیلمهای خیلی بدی هستند. با این وجود هامفری بوگارت ستاره است یا ستاره نیست؟ جیمز دین سه تا و نیم فیلم بازی کرده، آنقدر ستاره شده است که الان عکس او همچنان روی دیوارهاست، ستاره مهم نیست چند فیلم بازی کرده باشد، تاثیری که روی مخاطبان میگذارد؛ مهم است.
*تسنیم: یعنی بازیگران ستارهنما ایران روی مردم ایران تاثیری ندارند؟
نه؛ اگر هم داشته باشند بسیار محدود است. چون بُرد تبلیغاتی ندارند.
*تسنیم:یک مثالی گفتید در مورد فیلم دیگران، یک نکته دیگری هم درباره تنوع ژانر گفتید که یک مدل سینماست، مثلاً میگویید سینما فرهنگ ساعت ۱۲ شب میگذاشت مردم میرفتند، از تجربههای فیلم خارجی در یک مقطعی از اوایل دهه ۸۰ بگویید مثلاً مظنونین همیشگی، هفت فروش، بودای کوچک. از تجربههای بعد از انقلاب صحبت کنید.
مثلاً بودای کوچک هم ابتدا در جشنواره نشان دادند، در واقع کیانوریوز را قبل از ماتریکس ما در جشنواره فیلم فجر کشف کردیم. فهمیدیم چنین بازیگری هم هست و با همان فیلم مردم او را شناختند. نکته مهمتر این است که ما در سینماهایمان یک مدل فیلم اجتماعی قابل حدس و پیش بینی را به مردم نشان میدهیم . یک بحثی وجود دارد از قبل از انقلاب هم وجود داشته، سینمای جهان یک بسته به شما میدهد، بیشتر تصویری کار میکند، یعنی اگر شما زبان کشور سازنده را بلد نباشید، زیرنویس هم نباشد باز مینشینید فیلمها را نگاه میکنید، کما اینکه در بتاماکس نه زیرنویسی بود نه دوبلهای بود ولی همه نگاه میکردند.
الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟
*تسنیم: در صحبتهایتان اشاره کردید که سینمادارها حق انتخاب داشتند.
تنوع ژانر اجازۀ انتخاب به مخاطب میدهد، هر فیلمی را که میخواهد تماشا کند. قبل از انقلاب سینمادار فیلم وارد میکرد، ارشاد فیلم وارد نمیکرد، سینماداربا ۵ هزار دلار، رایت فیلم را میخرید مثلاً میشد ۳۵هزار تومان اما در کمترین حالت ۲۰۰ هزار تومان فروش داشت و سینمایش رونق داشت. در آن سالها سینماداران انتخاب میکردند که چه فیلمی را نمایش دهند؛ اما متأسفانه در حال حاضر شورای صنفی نمایش تعیین میکند که چه فیلمی در سینماهای کشور نمایش داده شود. این چه قانونی است که سینمادار حق انتخاب ندارد؟
به نظرم سینماداری میتواند نمایش فیلم موفق داشته باشد که آن محیطی که در آن سینما دارد را بشناسد و بداند که چه فیلمی به درد آن محیط میخورد. اعضای شورای صنفی نمایش که داخل دفترشان نشستهاند، چگونه میتوانند ذائقه مخاطب را کشف کنند. اعضای شورای صنفی پروانه نمایش میگویند من در فلان منطقه کشور میدانم مردم، چه فیلمی را دوست دارند، آن فیلم را پخش میکنم و پرفروش هم میشود، در حال حاضر میگویند فیلمی که در میدان ولیعصر نمایش میدهند، همان را در مولوی هم نمایش دهند. الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟ یک سینما سر میدان شوش بود که الان نیست، یعنی همه چیز رفته است سمت غرب. الان در تجریش به غیر از سینما آستارا چه دارید؟ الان در نیویورک بخواهید بروید تئاتر، میروید برادوی که سالنهای مختلفی دارد، حالا هر جای نیویورک بخواهید زندگی کنید، مثلاً در میدان ولیعصر چند تا سینما کنار هم بود، از همه جای تهران میآمدند آنجا. کسی که میخواست برود مولوی به سینما مراد مراجعه میکرد. میرفت آنجا فیلم تماشا میکرد بعد فیلم دیگری میخواست ببیند میآمد ولیعصر هم فیلم میدید، یک اتوبوس سوار میشد میآمد. الان این اتفاق نمیافتد. در دهه ۸۰ یا ۷۰ تست میکردند یک فیلم خارجی با اکران محدود، سانس محدود، را در کدام سینما نمایش دهند تا پرفروش شود.
الان اگر فیلم خارجی بیاورند با تعمد میگذارند در سینماهایی که مردم خوششان نمیآید بعد حضرات تهیه کننده میفرمایند فیلم خارجی گذاشتیم کسی نیامد ببیند. با همین ترفند جلوی اکران فیلم خارجی را در نیمه اول دهه هشتاد گرفتند. یکی دو فیلم که اصلاً ساختار عجیب و غریبی داشت و هر کسی نمیآمد آنها را تماشا کند را در سینماهای پرت و پلایی اکران کردند و به تدریج جلوی اکران فیلم خارجی را گرفتند. گفتند دیدید فیلم خارجی گذاشتیم مشتری نداشت و مخاطب نداشت. در عوض فیلم ترسناکیتیم خانه که محدود اکران شد دوباره تمام معادلات انحصار طلبان را برهم ریخت.
*تسنیم: الان بخشی از تهیه کنندگان مدعی هستند که مردم فیلم خارجی را از اینترنت راحت دانلود کنند و ببیند؟
اگر قرار است دوستان سیاسی فضای مجازی را مدیریت کنند، بخشی از این مدیریت این است که مردم هر فیلمی را از اینترنت دانلود نکنند و ببیند. ازسوی دیگر پاسخ فنی به این سؤال این است که شما در اینترنت ببینید بهتر است یا در پرده عریض ؟آمریکا مرکز سینماست، اما رادیوهایشان هنوز مخاطب خاص خودش را دارد، تلویزیون دارند، سینما هم دارند، اینترنت هم دارند پهنای باندش از ما هم بیشتر است، چرا میروند سینما؟ چرا اینقدر سینمای آنها فروش دارد؟ همه چیز سر جای خودش است، نمیگویند تلویزیون آمده، دیگر رادیو گوش ندهیم، اینترنت و ویدیو آمده دیگر سینما نرویم! هر چیز سر جای خودش.
*تسنیم: اقشار سنی مختلف در سینمای ایران مخصوصاً کودکان و نوجوانان فراموش شدهاند.
بزرگترین رکوردهای فروش را در سینماهای دنیا انیمیشنها دارند. ما دیگر سینمای کودک هم نداریم، آن زمان که فیلمهای خارجی میآمد، فیلم های کودک هم بین آنها بود یا فیلمهای دیگری که مردم انتخاب میکردند. دوستان محترم تهیه کننده! فیلم کودک که دیگر سانسوری ندارد، مگر دارد؟ برای کودکان و نوجوانان انیمیشن میسازند و جالبتر این است که انیمیشن برای بزرگسالان هم انیمشین میسازنند در حال حاضر چرا تلویزیون فیلمهای خارجی را نشان میدهد چرا سینما نشان ندهد؟
*تسنیم: در طی این سالها تلویزیون بینهایت فیلم خارجی نشان داده است اصلاً سوپر قهرمانان آمریکایی را که یک زمانی ممنوعه بود مانند بتمن، سوپرمن تلویزیون نشان داده چرا اینها در سینما نمایش داده نشده؟
برای اینکه انحصار طلبان میخواهند ذائقۀ مخاطب را در سینما خراب کنند که خراب کردند. من الان اینجا نشستم خودِ خودم هستم یک نفر قویتر اینجا بیاید شما جایگاهتان را از دست میدهید. سینماگران ایرانی چون خودشان قوی نیستند، میدانند اگر یک تولید قَدر بیاید، باید بساطشان را جمع کنند. وقتی مخاطب فیلم خوب روی پرده ببیند، من نمیتوانم فیلم بد روی پرده نشان بدهم، مخاطب نگاه نمیکند، میگوید چرا پول بدهم این را نگاه کنم میروم فیلم خارجی تماشا میکنم. بعد هر فیلم خارجی که اکران شود خودش یک کلاس درس است، زاویۀ دوربین، بازیگریاش، گریمش همه اینها کلاس درس است. یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را میشناسید که چنین حرفی میگویید؟ مگر میشود مقام داد، هالیوود سینمای اول دنیاست، بالیوود سینمای دوم دنیاست.
حجتاله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانهها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفتو شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخنگشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافتهای بیثمر رسانهای نیستم. شما در نخستین روزهای حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمهای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.
با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سیدرضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانهای و مدرس سینما درباره اکران فیلمهای خارجی به گفتوگو نشستیم.
الان سوئد سومین صنعت سینمای دنیاست و چین بازار تولید بسیار خوبی دارد چون تعامل تولید را دوطرفه کردهاند.
در حال حاضر سینمای کره شمالی به کلی تعطیل شده است، شما از سینمای کره شمالی چه دارید؟ فیلمی بود به نام «دختر کبریت فروش» که سالهای بسیار دور در سینمای کره شمالی تولید شد، اتفاقاً در سینما چقدر پرمخاطب فراوانی داشت، کلی فروش کرد مردم هم کلی با آن گریه کردند. در ایران سالنهایی که این فیلم را اکران میکردند پر از مخاطب بود. برخی از مخاطبان فیلم هم چند دفعه آنرا تماشا کردند. فیلم «دختر کبریت فروش» به شدت سیاسی و تبلیغاتی بود و تمام بدبختیهایی که سر این دختر میآمد بعد انقلاب کره شمالی تغییر میکرد و خوشبخت میشد، فیلم صددرصد تبلیغاتی بود. وقتی فیلمهای هالیوود به چین آمد سینمایشان خیلی پیشرفت کرد. در حال حاضر بازیگران چینی در هالیوود نیز ایفای نقش میکند؛ از طرفی دیگر برخی از کارگردانان چینی بهترین فیلمهای اکشن خارجی را کارگردانی میکند. سینمای روسیه وقتی فیلم خارجی اکران کرد، کم کم پیشرفت کرد و فیلمهای زیادی با تکنیک بالا ساخت.
سینمای آلمان در اوایل دهه ۲۰ سینمای مهمی بود مثلاً مطب دکتر کالیگاری فیلمی است که اگر هر کس بخواهد سینما بخواند باید آن را دیده باشد؛ بسیاری از فیلمهای محبوب سینمای هالیوود از این فیلم الگو برداری کردهاند.بعد از جنگ جهانی سینمای آلمان کم کم ضعیف شد؛ ولی کارگردانان معروف آن رفتند هالیوود مثلا فریتس لانگ یا خیلی افراد دیگر رفتند در هالیوود فیلم ساختند و دوباره برگشتند. هالیوود جایی بود که اگر فیلمسازانی توانایی داشتند میرفتند و در آن کار میکردند. بزرگان سینمای هالیوود نمیگویند تو چون فریتس لانگ هستی فیلم بساز، میگویند بیا و خودت را نشان بده. شیامالان، یک فیلم با ۶ میلیون دلار ساخت بعد نزدیک ۷۰ میلیون دلار فروخت، بعد فهمیدند شیا مالان کیست.
انحصار طلبان در کشور با اکران نکردن فیلمهای خارجی میخواهند هنر را محدود کنند, مگر میشود هنر را محدود کرد؟ ما حق انتخاب را از مردم گرفتهایم و به آنها میگوییم فیلم خارجی نبینند. جوانی که میخواهد در آینده کارگردان سینمای ایران شود باید سینما را از کجا بشناسد؟ فیلمسازی را از سینمای ایران بیاموزند؟
*تسنیم: اینکه جوانان نمیتوانند با سینما جهان آشنا شوند، خودش تهاجم نیست؟
بدتر از تهاجم است.
*تسنیم: به نظر میرسد این تهاجم زمانی معنی پیدا میکند که شما بازار اصلی را ببندید و بعد یک بازار قاچاق عظیم از دهه ۶۰ تا الان ادامه پیدا کند بعد برسید به اینجا که مردم ایران در هفته اول فیلم سینمایی مومیایی ۲۰۱۷ تام کروز را طبق آمار رسمی خود نهادهای مربوط در ایران ۷ میلیون نفر در ایران دانلود کردند یا ۲۷ میلیون نفر در ایران فقط سریال بازی تاج و تخت را دانلود کردند که مبنای سریال در تعارض با فرهنگ عمومی ماست و وجود این بازار قاچاق به این دلیل است که نمیگذارند محصولات خوب را مردم ببینند و مردم سراغ این نوع کارها میروند؟
بله؛ وقتی چیزی که حق مردم است به آنها نمیدهیم، از جای دیگر آن را تهیه میکنند. شبکهنمایش خانگی را برای چه هدفی تاسیس کردند؟ برای این که فیلمهای خارجی که تلویزیون نشان نمیدهد را مردم از آنجا تهیه کنند، حالا یا دی وی دیاش را بخرند یا این که پولش را بدهند و آن را دانلود کنند، این اتفاق خوبی بود که میشد پول فروش فیلم خارجی وارد سینمای ایران شد. ما کاری کردیم که به جایی این که پول وارد سینمای ایران شود، داخل جیب افراد واسطهگر میرود. یک مثال ساده میگویم ما یکسری داروها را در کشور تولید میکنیم، یکسری داروها را نداریم چه میکنیم؟ وارد میکنیم. من به عنوان یک مخاطب سینما فیلم ترسناک، فیلم فانتزی و فیلم علمی تخیلی میخواهم، از کجا باید آن را تماشا کنم؟ سینمای انیمیشن یکی از سینماهای جذاب در دنیاست، کودک و بزرگسال هم ندارد، همه سنین علاقهمند به دیدن آن هستند، اما متأسفانه کشور ما در این عرصه تولیدات آنچنانی ندارد، نمیخواهد این خلل را با انیمیشنهای خارجی پر کند.
من فیلم حضرت محمد را تماشا کردم، با آن که هزینه بسیاری برای ساخت آن شده بود، اصلاً قصه و فیلمنامه نداشت. در بخش جوانی، حضرت محمد(ص) کنار ساحل روی صخره میایستد، ماهیها بیرون میآیند یک ایرادِ خیلی بزرگی در آن وجود دارد، تمام ماهیهایی که بیرون میافتند پرورشی است، دریا به این عظمت یکی دو نوع ماهی دارد آن هم پرورشی! چند تا ماهی حلوا، یا شیرماهی نگذاشتند که ترکیب درست شود همۀ ماهیها پرورشی هستند، من چون فیلم خارجی دیدم و رشتهام سینماست ایرادات را در فیلم دیدم. اگر فیلمهای خارجی در سینمای ایران اکران شوند، آگاهی مردم بالا میرود و این بالا رفتن آگاهی باعث میشود که دیگر فیلمهای ضعیف در کشور ساخته نشود، چرا که اگر ساخته شود دیگر مخاطبان علاقهای به دیدن آنها نشان نمیدهد.من سالهاست فیلم ایرانی نمیبینم، چون دلم برای سینمای ایران میسوزد من میخواهم سینمای ایران در دنیا جایگاهی همیشگی داشته باشد، نه اینکه هر از گاهی در یک جشنواره جایزهای بگیرد.
نباید برای رفتن به هر جشنواره سینمایی التماس کنیم!
*تسنیم: نظرتان راجع به حضور ایران در جشنوارهها چیست؟ به نظرتان تحقیرآمیز نیست وقتی ما اکران نداریم به ما سینما نمیدهند بعد با احشام طلایی مختلف ما را گول میزنند که به ما سالن سینما برای اکران فیلم ایرانی ندهند.
در حال حاضر اگر من بخواهم فیلمی بسازم، ایده خودم را در آن پیاده سازی میکنم. زمانی که هم ایده و هم ساخت از من باشد، میشود فیلم من. اینکه شما صاحب جشنواره هستید و به من ایده بدهید چه فیلمی بسازم دیگر من کارگردان و صاحب ایده نیستم، حالا بروم تمام دنیا جایزه بگیرم، من خودم نیستم، شما خودتان ایدۀ خودتان را بسازید تا جشنوارهها التماس کنند بگویند فیلمتان را بدهید ما نمایش دهیم. رفتن به جشنوارهها ایرادی ندارد، فیلمِ جشنوارهای ساختن ایراد دارد. دنیل دی لوئیس فیلم بازی میکند که جایزه اسکار بگیرد؟ اسکور سیزی فیلم میسازد که جایزه اسکار بگیرد؟ اما فیلم خودش را میسازد و بعد آنها التماس میکنند بیا، حالا ما التماس کنیم ما بیاییم به جشنواره های شما؟! فیلمهایی که در جشنواره هم نمایش داده میشود با فیلمهایی که صرفاً برای حضور در جشنوارهها له له میزنند، متفاوت هستند. یک فیلمسازی که در حال حاضر خارج است برای من تعریف میکرد که فیلمهایش را وی اچ اس میکرد و به تمام جشنوارهها میفرستاد، با این تصور که یکی از این فیلمها بگیرد و معروف شود، بعد از سالها یکی از آن فیلمها گرفت و معروف شد. در حال حاضر آن فیلم ساز چه میکند؟چند فیلم ساخته است؟ این فیلمسازان وقتی اسمشان مطرح میشود به جاده خاکی سیاسی میزنند، دیگر هنری برای آنها باقی نمانده که بتوانند بار دیگر با سینما اسمشان را زنده کنند. در حال حاضر شما امیر نادری دارید؟ امیر نادری در ایران فیلمهای خوبی هم ساخته است الان در خارج چه میکند؟
مجموعه فیلمسازان جشنواره ای خیلی ژست محدودیت میگیرند؟
کسی از محدودیتها صحبت میکنند، اصلاً فیلمنامهنویس نیست، فیلمنامهنویس که با چارچوبها دراماتیک سرگرم کنند آشنا باشد، از این حرفها نمیزند، این همه موضوع در کشور وجود دارد. فیلمنامهنویسی که بگوید من محدودیت موضوع دارم اصلاً فیلمنامهنویس نیست، به نظرم تا الان قلم دستش نگرفته است، کارگردانی که میگوید محدودیت ، کارگردان نیست.کشورهایی بسیاری در دنیا هستند که با این که در چارچوبهای سیاسیشان محدودیتهای زیادی هستند، کارگردانان بزرگی در سینمای آن کشورها کار میکنند. مثلاً در آلمان و جاهای دیگر، این محدودیت فکری ماست که نویسندهای بگوید من ایده ندارم، نویسنده نیست. تلویزیون با بودجۀ کم خودش دارد هدر میدهد با فیلمنامه نویسانی که آنچنان خلاق نیستند و خود را محدود میبینند، واقعاً فیلمها و سریالها دیدنی است؟! اگر تلویزیون کابلی شود کسی میرود پول بدهد تلویزیون ایران را ببیند؟ متأسفانه نگارش فیلمنامه فیلمها و سریالها را به برخی از افراد میدهند که نمیدانند فیلم و سریال چیست. در شورای تایید فیلمنامههای صدا وسیما افرادی حضور دارند که به جرأت میتوانم بگویم که یک نامه هم در زندگیشان ننوشتهاند چه برسد به فیلمنامه! این افراد چه چیزی را میخواهند تایید کنند؟
*تسنیم: شما سالها روزنامهنگار حوزۀ سینما بودید دبیر تحریریه بانی فیلم بودید، مدرس و فیلمنامهنویس بودید، هیاهویی که منتقدان برای فلان فیلمسازان ایرانی مثل کیمیایی، بیضایی و غیره درست میکنند، واقعی است؟ اینها واقعا اینقدر بزرگ هستند؟
به نظرم این بزرگ انگاشتن افراد در سینمای ایران اشتباه است. منتقدان باید به اثر نگاه کنند، نه به آدمها.
*تسنیم: الان آدم مهمتر از اثر شده ؟
بله؛ وقتی اثر خودش خاصیتی ندارد، چرا میخواهیم با سازنده آن بیخودی بزرگش کنیم، کارگردانان بزرگ دنیا خودشان قبول میکنند که یک فیلمشان ضعیفتر از فیلم دیگرشان است.
*تسنیم: اینجا اصلاً قبول ندارند.
یکبار یک جایی بودیم یکی از همین به اصطلاح نام آوران سینما گفت ایراد ما فیلمسازان این است که نباید بعد از انقلاب فیلم میساختیم، گفتم پس باید چه میکردید؟ وقتی کارگردانی موضوع و ایده ندارد چرا باید فیلم بسازد؟ وقتی موضوع نیست نباید فیلم بسازید، وقتی آمادگی ندارید، کناره گود بنشیند. همه چیز از درون اتفاق میافتد، وقتی از درون آمادگیِ فیلم ساختن ندارید، نباید فیلم بسازید، با این سن و سال در سینما توسط عدهای منتقدان جوان هو شدن خیلی بد است. این آقا را با اینهمه سوابق فیلمسازی مسخره کردند، سوت برایش زدند و فیلمش را هُو کردند. وقتی بازیگر یا فیلمنامهنویس یا کارگردان آمادگیاش را ندارند نباید کار کنند که منتقدان تمسخرش کنند. چرا باید یک کارگردان هر چه فیلم میسازد فلان منتقد تعریف میکند؟ چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ اصلاً چنین چیزی میشود؟
*تسنیم: چرا سالها از بیضایی تعریف میکنند فیلم آخرش هم بد بود؟
من همیشه گفتم بیضایی آدم بزرگ و محققی است باید به او احترام گذاشت اما در نمایشنامه.
خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا میدانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می-گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور میتواند خودش را منتقد بنامد؟
*تسنیم: فقط در نمایشنامه و تئاتر؟
من از فیلمهای بیضایی رگبار اولین فیلم سینمایی او را در سینما دیدم، شاید وقتی دیگر خیلی ریتم کندی داشت، طولانی بودم. یک چیزی را هم درنظر داشته باشید ممکن است یک فیلمی بهترین فیلم دنیا شود من دوست نداشته باشم، بقیه منتقدین بزرگ دنیا چه میکنند؟ فیلم را بررسی میکنند از بیرون به فیلم نگاه میکنند نه اینکه از داخل دفتر تهیه کننده، فیلم را تماشا کنند. خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا میدانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده میگوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور میتواند خودش را منتقد بنامد؟
منتقد کسی است که سره از ناسره را تشخیص دهد، یعنی شما باید بگویید این فیلم محاسنی داشته، معایبی هم داشته است. بعد تهمت هم میزنند بعد میگویند تو که راجع به فلان کس مینویسی چقدر از او پول میگیری؟ مگر میشود تمام آثار یک کارگردان خوب باشد؟ ایراد در کار وجود دارد ما هیچ وقت بیطرف نیستیم، ما وقتی معروف میشویم منفیها را فقط غلیظ میکنیم ما وقتی به عنوان منتقد منصف از یک فیلم خوب تعریف کنیم معروف نمیشویم اما اگر یک فیلم را بکوبیم معروف میشویم، با بدیها میخواهیم این کار را انجام دهیم، مثلاً در برنامه هفت اشتباه بزرگ این بود منتقد را جلوی فیلمساز قرار میدادند، منتقد در دنیای دیگری ست، فیلمساز هم در دنیای دیگری است، اصلاً چرا کارگردان باید جواب منتقد را بدهد؟ در کجای دنیا جواب میدهند؟ کارگردان فیلم را ساخته است و مردم هم دیدند من که فیلم تمام شده است و مردم دیدند اصلاً کار منتقد است اصلاً تند بنویسد من برای چه باید جواب بدهم؟ در برنامه هفت برای چه منتقد باید روبروی کارگردان باشد؟ اگر قرار است فیلم نقد شود دو منتقد را روبروی هم قرار بدهید راجع به فیلم هم صحبت کنند، چرا که زبان هم را میفهمند کارگردان هم زبان کارگردان را نمیفهمد.
* تسنیم: اینکه کارگردانان ایرانی از نقد بدشان میآید به ضعف سینمای ما برنمیگردد؟
به ضعف کلی سینما برمیگردد، چرا بدشان میآید؟ میگوید رضا اورنگ از من بدش میآید مطمئناً حقیقت را راجع به من نمینویسد، در خارج از کشور منتقدان یک راهنما هستند، حتی در تئاتر منتقدان از بازیگران و کارگردانان، خودشان را بالاتر میدانند، وقتی از کار ایراد میگیرند، ایراد فنی میگیرند و آنها هم قبول میکنند، حداکثر دو اتفاق در نقد میافتد یا نقد شما نقدِ خوبی است به پیشرفت کار من کمک میکند یا از آن استفاده میکنم یا استفاده نمیکنم، این دعوا و درگیری و رسانهای کردن میخواهد؟ این وقت تلویزیون را گرفتن میخواهد؟ منتقد کار خودش را انجام میدهد چرا باید چنین اتفاقی در سینمای خودمان بگذاریم.
آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می¬روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلمهای خارجی را روی پرده ببینند.
*تسنیم: برگردیم به بحث اکران فیلم خارجی . چرا ضررهایی برای ما داشته است ؟
الان بیشتر سینماهای ما تعطیل شده است به خاطر نداشتن فیلمهای خارجی است، لالهزار ما تعطیل شده است سینماهای شهرستانها یکی یکی تعطیل میشود این بحثی که ما در کمبود سالن سینما داریم چیز خندهداری است، اگر کمبود داریم چرا سالن سینماها تعطیل میشود؟ اگر فیلم خوب داشته باشیم همه راغب میشوند سالن سینما بسازند، الان خود آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار میروند دبی یا جاهای دیگر تا فیلمهای خارجی را روی پرده ببینند، شما که دوست دارید بروید ببینید چرا اینجا مخاطب نباید روی پرده ببیند؟ قرار است تهیهکننده فیلم بسازد پول بگیرد چرا همه دستشان دراز است سمت فارابی و وزارت ارشاد که پول بگیرند؟ پس این پولهای میلیاردی کجاست؟ اگر در سینما آمده من نباید دستم را جلوی فارابی دراز کنم از بودجۀ دولتی این آدمها چاق شدند، کمتر تهیهکنندهای داریم که از سرمایه خودش آمده باشد فیلم ساخته باشد و صاحب پول شده باشد ولی قبلاً اینطوری نبود اگر کمکی بود وام بود، الان آمار میدهند فیلم ما اینقدر فروش کرده است، طرف اسپانسر بود میگوید اینقدر فروش کردید پول و سود من را بدهید، بعد میگوید نه این حرفها نیست.
فیلم خارجی باید اکران شود کسانی که باعث ممنوعیت آن شدند باید محاکمه شوند و باید جواب پس بدهند چون به سینمای ما لطمه وارد کردند به بازیگری ما، به کارگردانی ما، به گریم و تدوین ما، ما به روز جلو نرفتیم، یک خیانت بزرگ به جوانان شده که نتوانستند بروند فیلم خارجی ببینند.
*تسنیم: به لحاظ سیاسی اولین کسی که امضاء کرد و اکران فیلم خارجی را ممنوع کرد چه کسی بوده است؟
سیاسی نبود.
*تسنیم: ممنوعیت فیلم خارجی در دهه ۶۰ با دستور آقای خاتمی انجام شد.
مثلاً فرض کنید من یک وزیر دارم یک مشاور دارم به مشاور اعتماد میکنم من به آدمها کاری ندارم، اصلاً ممنوعیت گذاشتن خوب نیست هر کشوری سیاست و چارچوب خودش را دارد، الان چرا ما فیلم توقیفی داریم، سینما باید قانون داشته باشد، قانون باید در هیئت دولت تصویب شود برود صحن مجلس رای بگیرد بشود قانون، آن زمان من بشوم یا شما مدیربشوید تفاوتی ندارد، دو تا اتفاق برای فیلم توقیفی افتاده است، یا کارگردان یا فیلمساز چارچوب را رعایت نکرده است یا مدیر سینمایی اِعمال سلیقه کرده است هر دو هم به این برمیگردد به اینکه ما قانون محکمی نداریم.
*تسنیم: به نظر من این دو گزینه مردود است چون فیلم ایرانی اگر متشنجترین و ملتهبترین موضوعات را هم مطرح کند باز هم درنهایت فیلم نیست چون استاندارد سینما را ندارد.
فیلم باید استانداردش را داشته باشد، فیلم ساخته میشود شعار میدهد من که این چیزها را در اطرافم میشنوم یک هنرمند باید هنری صحبت کند به زبان هنر باید صحبت کند به زبانی که غیر از کوچه و بازار وجود دارد، این فیلمها اصلاً کمدی نیست، چارچوبی به نام کمدی ندارد و سریع هم شکست میخورد، چرا یک فیلم توقیف است یک سازمان سینمایی یا یک معاون سینمایی دیگری میآید میگوید میشود این فیلم را نمایش داد؟ مگر توقیف نیست؟ سینما جای تجربه کردن نیست، شما میتوانید فیلم کوتاه بسازید، نیمه بلند بسازید، مستند بسازید تجربه کسب کنید بعد در ایران چون فیلمی نفروخته میشود هنری.
آن زمان اگر یک وزیر مشاورهای خوبی داشته باشد و وقتی شما وزیر میشوید در همۀ زمینهها و حوزهها مسلط نیستید در بعضی از حوزهها تخصص دارید و در بقیه اظهارنظر کلی میکنید آن مشاورهها کار را خراب میکنند تصمیم گرفتند این اتفاق بیفتد دوستان تهیهکننده هم فشار آوردند و چنین چیزی را دادند و او هم امضاء کرده است با اعتماد به معاونهای خودش و با اعتماد به معاون خودش، کدام وزیر در تمام حوزهها تخصص دارد؟ در کل دنیا چنین اتفاقی ندارید او هم آمده و امضاء کرده است همیشه حرف بدی میگویند. اگر آدمی باشد توانایی مدیریت داشته باشد، کدام کارگردان، کارگردانی را رها میکند برود پُست مدیریتی بگیرد؟
تمام مدیران هالیوود یا اقتصاددان هستند یا حقوقدان هستند، همۀ اتفاقات در چارچوبش میافتد، شما در هالیوود سندیکا دارید؟ سندیکا میگوید من خودم سینما دارم، من خودم استودیو و بازیگر و فلان دارم من تصمیم میگیرم، هنوز سینمای آمریکا تصمیمگیری نمیکند در مورد چیزی که دست خودش است تصمیمگیری میکند هیچ وقت نمیگوید در کل آمریکا هر چیزی که من بگویم باید باشد و اتفاق بیفتد. من دوست ندارم سیاست را در سینما دخالت بدهم ولی متاسفانه دخالت میدهند. الان یکسری آدمهای بزرگ گفتند به او رای ندهید ولی مردم رای دادند. حالا بعضی از هنرپیشهها گفتند شما که نمیتوانید اینقدر مقبولیت ندارید که بر روی چند میلیون آدم در سینما تاثیرگذار باشید که به فلان رئیسجمهور بگویید ما تو را روی کار آوردیم؟
شما حتی یک کدخدای روستا را نمیتوانید تغییر بدهید، چون توانایی ندارد وقتی نمیتوانید تماشاگر سینما را جذب کنید چگونه میتوانید روی سیاست مردم تاثیرگذار باشید؟ چه کسی شما را میشناسد، کار خودتان را انجام بدهید، بازیگر هستید با بازی مردم را جذب کنید، کارگردان هستید با کارگردانی جذب کنید، همه آدمهایی که باعث شدند فیلم خارجی ممنوع شود یک مدیر بود که مدیر خوبی بود و اگر الان هم بود وضع سینمای ایران بهتر بود، الان چند کارگردان خودشان را قیم هم چیز میدانند و همه کاری میکنند جیبشان هم پر پول است با سینمای ایران کاری ندارند با جیب خودشان کار دارند.
حجتاله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانهها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفتو شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخنگشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافتهای بیثمر رسانهای نیستم. شما در نخستین روزهای حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمهای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.
*تسنیم : سینماداری و بیزنیس سینمایی هم تبدیل به امری سیاسی شده ؟
...اصلاً بحث سیاسی نیست، بحث جبههگیری هم نیست، من انتقاد دارم که سینمادارها اختیار سینمای خودشان را ندارند. فرض کنید سینمای حوزه اختیارش دست سینمای هنری است، حوزه هنری سینما دارد، من نمیتوانم بیایم دستور بدهم شما هر فیلمی که ما میگوییم اکران کنید، سینمادار میگوید من دوست ندارم این فیلم را اکران کنم. مخاطبم من این را دوست ندارد یا نمیتوانیم اجبار کنیم که شما باید حتماً اکران کنید، کدام قانون در سینمای دنیا گفته است یک فیلم را باید حتماً اکران کنید؟ فراموش نکنیم به شکل ارگانی به حوزه هنری نگاه نکنیم. حوزه هنری سینمادار است و حق دارد که فیلم مطلوبش را اکران کند. رفتار حوزه هنری نوعی احترام به مخاطبانش محسوب میشود.
اتحادیه و شورای صنفی نمایش به سینمادار فشار میآورد که تو حتما باید فلان فیلم را اکران کنی، این اتفاق در کشورهای کمونیستی اتفاق نمیافتاد. حوزۀ هنری به نظرم باید خودش یک برخورد داشته باشد و در مقابل انحصار طلبان منفعل عمل نکند. اولا خیلی صریح به انحصار طلبان بگوید خودم انتخاب کنم در چارچوب قانون جمهوری اسلامی چه فیلمهایی را پخش کنمو اینکه هیچ کسی نمیتواند به من بگوید چرا این فیلم را پخش کردی و این فیلم را پخش نکردی؟ اصلاً جای سؤال و جواب وجود ندارد، چنین اتفاقی باید بیفتد و همه یاد بگیرند با فشار نمیشود کاری را انجام بدهد، منتها انحصارطلبان یک بحثی به این سادگی را پیچیده میکنند.
حوزه هنری باید و شرعا فاز اکران فیلم خارجی را اجرایی کند
* تسنیم: آیا سازمان سینمایی حق ورود به این اختلاف نظر را دارد؟
آیا رئیس سازمان سینمایی نباید به حوزه هنری نامه بنویسد که شما حتماً باید این کار را انجام دهید. اصلاً نمیتوانند و نباید چنین کاری را انجام دهند. هیچ کس نمیتواند به مقام بالاتر از خودش بگوید تو باید حتماً این کار را انجام بدهید. در طول این مدت چون حوزه موضعگیری خاصی نکرده و باعث شده انتقادها بیشتر شود. یکبار برای همیشه باید موضعگیری قطعی باید بگوید من نمیخواهم سینماهایم را به شکل آزاد در اختیار سازمان سینمایی و خانه سینما قرار دهم. البته بهترین راه حل برای حوزه هنری این است که فاز اکران فیلم خارجی را سریعتر اجرایی کند.
در این قضیه هم همین است، ما گفتیم یک بار بیایید بگویید، اختیار سینما دست ماست نمیخواهیم نمایش بدهیم، شما نمیتوانید بگویید این فیلم حتماً و باید اکران شود .شما وارد هر خانوادهای شوید، آن خانواده چارچوب و ارزشهای خودش را دارد. چرا خانواده سازمان سینمایی قصد دارد ارزشهخای خانواده حوزه هنری را تغییر دهد؟ من چون به حوزه به چشم سینمادار نگاه میکنم این رفتار اتحاد تهیهکنندگان را تحقیرآمیز میدانم.
سینماداران به نوعی تحقیر شدند، مثلا صابر رهبر خودش تهیهکننده بود، کارگردان هم بود سینما را میشناخت، نمیتوانیم بگوییم چون تو سینمادار هستی سینما را نمیشناسی، مثلاً محمد متوسلیان که در بابل سینما داشت و سینمایش را هم تعطیل کرد، شما نمیتوانید بگویید محمد متوسلیان! تو سینما را نمیشناسی، ما میدانیم چه فیلمی مناسب سینمای شماست. اگر شما میدانستید چه فیلمی به درد سینما میخورد چرا سینماها تعطیل شدند؟ چرا سینماها در شهرستان تبدیل به انبار علوفه شد؟ وقتی سینما استفاده بهینه ندارد، انبار علوفه میشود، چون از کاربری سینما دیگر نمیتوانند استفادۀ دیگری کنند، دیگر نمیتوانند آن را خراب کنند پاساژ درست کنند. الان سینما مراد خود به خود تغییر کاربری داده ، درست شلوغترین مکان شهر است، اگر سینما شود کلی آدم میروند فیلم تماشا میکنند، مثلاً قبل از انقلاب صبحها که ما میرفتیم سینما، سانس اول اصولاً خلوت بود، مثلاً دانشجویان و دانشآموزان بودند که فیلم تماشا میکردند ،سانسها ۲ و ۴ کارمندان میآمدند و سانسهای بعدی همۀ مردم میآمدند سینما شلوغ بود.
تهاجم فرهنگی در حوزه سینما یعنی چی؟ یعنی فیلم نشان بدهی و مردم به سینما نروند. وقتی مردم به سینما نمیروند و داخل خانه ماندهاند، یعنی در معرض تهاجم هستید. چون مشخص و معلوم است که مردم نیاز سینماییاش را به شکل دیگری دارند برآورده میکنند.شما همیشه باید یک گروه سینماروی همیشگی داشته باشید، یک گروهِ تئاتر رو همیشگی داشته باشید. این برآورد و داشتن آمار بدین معنی است که من سینمادار میدانم در کشورم یک میلیون عشق سینما دارم که هر فیلمی بگذارم میآیند نگاه میکنند. صدهزار نفر تماشاگر تئاتر دارم همیشه نگاه میکنند، شما میتوانید برنامهریزی کنید بگویید حداقل درآمد من در سال مثلاً فلان تعداد تماشاگر فیلم دارم و بعد بر اساس نیاز مخاطبان، تماشاگر بیشتری جذب کنید. الان این اتفاق نه در سینمای ما میافتد نه در تئاتر ما. ما آن زمان مخاطبان خاصِ تئاتر بیشتری داشتیم.
دهه شصت دهه طلایی تئاتر ایران است اما در نمایش های کنونی دائما فقط به هم فحش میدهند
*تسنیم: الان چرا نداریم؟
برای اینکه همه چیز بهم ریخته است، تئاتر دست آدمهای ماهر نیست، دهه ۶۰ دست علی منتظری بود با اینکه تئاتری نبود. بعد از انقلاب برترین و بهترین دوره تئاتری دهه شصت است. تئاترهای خیلی خوبی اجرا شد و فکر نمیکنم تئاتر فاخر به معنی درست کلمه دوباره مثل دهه شصت روی صحنه برود. من در دهه شصت میرفتم تئاتر نگاه کنم، نمیرفتم فلان بازیگر را ببینم، آن زمان در سنگلج بازیگران بزرگی کنار هم هر کدام یک نقش بزرگ را بازی میکردند، الان شما یک بازیگر تئاتر خوب ندارید، من خودم نمیتوانم بروم تئاتر هر وقت مجبور شوم بروم پشیمان میشوم، تئاتر یک محیط فرهنگی است، مدام دارند به هم فحش میدهند.
با عدم اکران فیلم خارجی صد سال نوری از سینمای جهان عقب افتادیم
*تسنیم: به عنوان ارزیابی آخر سئوال بنده این است که چقدر از سینمای واقعی دور شدیم؟
سینما درست بعد از ۵ سال که دوربین اختراع شد، وارد ایران شد، اصلاً زمانِ طولانیای نیست خیلی جلوتر از کشورهای دیگر، یعنی اگر فیلمهای مستند آن زمان که خان باباخان متعضدی گرفته را ببیند، از لحاظ قاب و زاویه دوربین از خیلی از فیلمهایی که در فرانسه و جاهای دیگر فیلمبرداری شده است بهتر است، آن زمان مستند بود و اتفاقات روزانه را فیلمبرداری میکردند، چون آن زمان سینما نبود، یک پدیده بود به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود. حالا بعد از سالها، این ۵ سال فاصله شده صدها سال فاصلۀ نوری ما با سینمای هالیوود،بالیوود،سینمای چین، سوئدو .. فاصله فراوانی داریم و از سینمای کشورهای دیگر هم خیلی عقب هستیم، این فاصله چگونه ایجاد شده است؟ اولاً ما نشستیم که دیگران برای ما کار انجام بدهند، دیگران برای ما دوربینِ بهتری بیاورند، نشستیم وسایل تدوینِ بهتری از جای دیگری بیاید، هیچ کس این کار را نکرد. خان بابای خان معتضدی در فرانسه در رشته دیگری درس خواند، منتهی رفت جای دیگری و با پسری دوست شد که پدر خودش دوربین فیلمبرداری داشت، وقتی داشت میآمد بیرون به او دوربین دادند، مواد لابراتوار به او دادند، نگاتیو دادند آمدند، او پس از فیلمبرداری اولین لابراتوار ایران را راه انداخت، این یک کار مهم اوست، یک کار مهم دیگر او این است زیرنویس فیلم خارجی را برای اولین بار ترجمه کرد و با زیرنویسهای خارجی عوض کرد و روی فیلمها گذاشت، الان چرا این فاصله با سینمای جهان به وجود آمده است و ما با سینمای جهان فاصله داریم؟ با اکران نکردن فیلمهای خارجی این فاصله را زیاد کردیم، یعنی در این مدت ۳۰ سالی که اکران فیلمهای خارجی ممنوع و محدود شده است تقریباً یک فاجعهای اتفاق افتاده است که این فاصله اگر یک سال نوری بود، الان صد سال نوری شده است، چون ما هیچ تلاشی نکردیم.
وقتی دوربین اختراع شد به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود و مردم به عنوان یک پدیده نگاه میکردند مانند اینکه برای اولین بار هواپیما اختراع شود بعد که مردم کمکم استقبال کردند پیشرفت کرد اصلاً در کشور آمریکایی و اروپایی این فیلمها در بیغولهها، در انبارها نمایش داده میشد، کمکم که به خاصیت سینما پی بردند آمدند، روی آن کار کردند. من همیشه میگویم سینما یک کودک ناقصالخلقه بود که هنرهای دیگر به آن کمک کردند، نقاشی کمک کرد، عکاسی کمک کرد، تئاتر و ادبیات کمک کردند و پا گرفت و بعد داستان وارد سینما شد، همه چیز را فکر کردند، الان اینگونه شده دوباره چه کنیم مخاطب بیشتری بیایند؟ به آن موسیقی اضافه کردند، داستان گذاشتند، مثلاً برای اولین بار فیلم سرقت بزرگ قطار، تدوین موازی آمد، ادوین پورتر آنجا به طور اتفاقی کار انجام داد برای او آزمون و خطا بود، ولی گریفیث آمد عمداً استفاده کرد، قبلاً دوربین ثابت بود، هنرپیشهها از جلوی دوربین عبور میکنند، اول ادوین پورتر با فید زاویۀ دوربین را تغییر داد، تدوین موازی را آورد اما الان پدرِ اصلیِ سینمای داستانی گریفیث است، این اتفاقات مرحله به مدحله اتفاق افتاد، باز توقف نکرد یکی آمد بهتر شد، وقتی تلویزیون آمد همه گفتند سینما مرده است، بعد پاراناما آمد، سینمای پرده عریض آمد، سینما را جذاب کردند، الان هم توقف نمیکنند، دائم تکنیکهای جدید وارد سینما میشود ما چیزی نداریم، فیلمهای هندی را مسخره میکنند ولی فیلمهای هندی چه فروشی دارد، الان از نظر تکنیکی شما نمیتوانید فیلمهای هندی را با فیلمهای ایرانی مقایسه کنید، اصلاً قابل مقایسه نیست.
یک آقایی است به نام احمد گلچین ایرانی است، در دبی و کشورهای دیگر سینمادار است، یک آدم نابغه است، مثلاً آخرین جنگ ستارگان آمده بود به سینمای او فیلم را ندادند، او رفت شاهرخ خان را دعوت کرد و آخرین فیلمش را نمایش داد. فروشی که فیلم شاهرخ خان داشت، چند برابر فیلم جنگ ستارگان بود، باید از نبوغ این آدمها استفاده کرد که چه میکنند که مخاطبان را به سینما میآورند؟ ما این کار را کردیم؟ ما یک ایراد داریم، در خارج از کشور میگویند حق با مخاطب است، ما اینجا میگوییم مخاطب نمیفهمد، خیلی از کارگردانان میگویند مخاطب نمیفهمد، نه تو نمیفهمی؟!، مخاطب میفهمد، تو شعورش را نداری.
اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت
*تسنیم: این حرفها را به اتکای رانتهای دولتی میگویند؟
اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت. این جماعت انحصار طلب واقعاً از جیب خودشان فیلم بسازند جرات اینهمه عرض اندام نداشتند. دو تیم بزرگ رئال مادرید و بارسلونا در استادیوم خالی بازی کنند، اصلاً کسی نگاه نمیکند، وقتی میگویند مخاطب، منظورشان پول نیست، با یک سری حرفهای پوچ سعی دارند فقط بازار سینما را گرم نگاه دارند، بازیگر برای چه کسی باید روی صحنه برود؟ برای چه کسی جلوی دوربین برود؟ بعضی میگویند ما برای دل خودمان فیلم ساختید، اگر برای دل خودت ساختید چرا تلاش میکنید اکران بگیرید؟ خودتان در خانه نگاه کنید. چون توانایی ساختن فیلم خوب را ندارد و میداند مخاطبان با آن ارتباط برقرار نمیکنند میگوید برای دل خودم ساختم.
*تسنیم: در جلسه ای که همۀ اصحاب رسانه بودند شما خیلی پرخاشگرانه به آقای ایوبی گفتید این سینما به درد نمیخورد و باید فیلم خارجی اکران کنید و غیره، چرا امثال این حرفها را آقای ایوبی گوش نمیکنند و چرا این حباب را مدیریت میکنند؟ آیا سهمخواهی سیاسی یا تبادل سیاسی وجود دارد؟ چرا مدیران میخواهند سینمای بی خاصیت کنونی پابرجا بماند؟
مدیری که میآید اگر واقعاً دغدغۀ سینما داشته باشد تمام فکر و ذکرش این است که سینما پیشرفت کند، الان مدیرانی که میآیند میگویند طرف مردم نیستند، هوای مردم را ندارند هوای سینماگران را دارند، میگذارند ذرهای ناراحت شوند یا دلشان بشکند! شما باید سینماگران نباید قدمی بردارید باید برای سینما قدم بردارید. آقای ایوبی هر چقدر در رشته متخصص باشد، بالاخره کارشناس فرهنگی است، اکو بوده، رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بوده ولی آقای ایوبی کار شما این نبود که بیایید رئیس سازمان سینمایی شوید.
*تسنیم: این فشارها برای عدم اکران فیلم خارجی چقدر ، میتواند در تصمیمات حاکمیتی تاثیر داشته باشد؟
بحث حاکمیت است، بحث خود حوزۀ سینماست، مثلاً چند تهیهکننده که خودشان را ابرقدرت میدانند و ما هم میدانیم از کجا آمدند و نمیگذارند فیلم خارجی اکران شود. ما یکسری تهیهکننده داریم و میگوییم این عده تهیه کننده سینما شدند. این دسته و گروه کدامیک شرایط و ویژگی تهیهکنندگی داشتند که تهیهکننده شدند و از کجا آمدند؟! تهیهکنندگی این نیست که ما در سینما پول خرج کنیم، غذا و دوربین بگیریم، تهیه کنندگی یک هنر است که در دنیا آن را تدریس میکنند، اینکه من پول داشته باشم تهیهکنندگی نیست، الان تلویزیون هم دچار این مشکل شده است، اسپانسر پول میآورد یا شخص دیگری بعد میشود تهیهکننده، سرمایهگذار باید با تهیهکننده جایگاهش متفاوت باشد. اما در مورد آقای ایوبی باید اشاره کنم که ایشان میخواست همه را با هم داشته باشد یا هیچ کس نتواند داشته باشد.
*تسنیم: یکسری از فیلمسازان میگویند سینما اگر با همین دست فرمان پیش برود کلاً تعطیل میشود، این مسئله را قبول دارید؟
الان تعطیل شده، سینمای ایران چیزی نیست، الان هم ورشکسته است، الان میگویند فیلمهای پرفروش داریم. یک فیلم پرفروش مثلاً چند میلیارد فروخت، شما باید کلیت سینما را درنظر بگیرید، الان چیزی به نام سینما در ایران وجود ندارد، اصلاً چارچوبها و قواعد سینما رعایت نمیشود، چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ مدیریتی، ما چارچوبی برای سینما نداریم، مدیران ما عادت کردند بیلان بدهند، چه کسی باید تحقیق کند این آمار فروش درست است؟ کسی تحقیق کرده است؟ میگویند فلان فیلم در روز این میزان فروخته است، ما گفتیم زنگ بزنید این سینماها اصلاً چند سالن در چند سانس دارد؟ اصلاً تفاوت فاحشی میان ارقام و آمار سینماها وجود دارد. غیر از چند فیلم باقی فروشها تقلبی است . اصلا امکان ندارد چنین فروشهایی اتفاقی بیفتد ، تعداد سالن و سانسهای شما مشخص است، تعداد صندلیها هم مشخص است، جمع و تفریق کنید ببینید چنین آماری به دست میآورید. باکس آفیس جهانی یک آماری است که دقیق دقیق است و در تمام دنیا ملاک است، الان سینما تیکت که آمار سینما میدهد شما کدام را قبول دارید؟ ما الان بخواهیم آمار فیلم بگیریم، مجبور هستیم زنگ بزنیم به تهیهکننده، او هم بگویند مثلاً روزی ۱۰ میلیون، طبق چه آماری؟
من ۱۰ سال پیش نوشتم سینما تعطیل شده است، من نوشتم به سینمای مرده لگد نزنید، چوب نزنید، شاید یک احیا یا تنفس مصنوعی خوب لازم دارد. به نظرم فیلم خارجی به سینماها کمک کند، سینمادارها جان بگیرند، مردم بروند سینما، بعد رقابت ایجاد شود، فیلمسازان ایران بیایند با فیلمهای خارجی رقابت کنند. در دانشگاهها فیلمی در سطح استعداد تحصیلی دانشجویان وجود ندارد، لااقل برای دانشجویان فیلم خارجی بگذارند، به آنها بگویید یک زمانی چنین فیلمی بوده، کارگردان و بازیگرش این بوده، یک مقدار برای آنها تعریف کنیم تا بفهمند سینما چیست. الان فیلمهایی که شما در تلویزیون میبینید با سینما چه تفاوتی دارد؟ من همیشه میگویم کارگردانان ایرانی وقتی فیلمی در حد فیلم برادران لومیر ساختید، من به شما میگویم کارگردان. در فیلم ایستگاه قطار لومیر، دوربین را در یک ایستگاه گذاشتهاند، هر کسی بخواهد ادعای فیلمسازی کند باید این زاویه را بگیرید، زاویه ورود قطار، هر کسی برود ایستگاه قطار باید آن زاویه را فیلمبرداری کند، یعنی فیلمساز است، اگر فیلمبرداری نکند نمای بعدی جواب نمیدهد برادران لومیر آن زمان به ذهنشان رسیده و این کار را کرده اند. الان سینمای ما درجا نمیزند دارد رو به عقب میرود، الان در تلویزیون آثار ماندگار برای دهه ۶۰ است، حتی برنامه کودک باز هم مدرسهام دیر شده، محله برو بیا، سریال آینه، سریال خارجی لبه تاریکی، گاهی ماه رمضان تلویزیون ساعت۹ تعطیل بود را با آن مصیبتها نگاه میکردیم، کارتون بود، فیلم کودک خیلی در دهه ۶۰قوی بود، مرضیه برومند لااقل برای تلویزیون کارش را بلد است، خیلی تهیهکنندههای حرفه ای در سینما داشتیم که الان هیچ کدام کار نمیکنند. شما وقتی میخواهید پیشرفت کنید باید از همۀ عوامل استفاده کنید ما همه چیز را محدود کردیم، یک مدیر سینمایی میآید همه چیز تغییر میکند حتی نگهبان دم وزارتخانه هم تغییر میکند.
حجتاله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانهها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفتو شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخنگشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافتهای بیثمر رسانهای نیستم. شما در نخستین روزهای حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمهای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.
*تسنیم : سینماداری و بیزنیس سینمایی هم تبدیل به امری سیاسی شده ؟
...اصلاً بحث سیاسی نیست، بحث جبههگیری هم نیست، من انتقاد دارم که سینمادارها اختیار سینمای خودشان را ندارند. فرض کنید سینمای حوزه اختیارش دست سینمای هنری است، حوزه هنری سینما دارد، من نمیتوانم بیایم دستور بدهم شما هر فیلمی که ما میگوییم اکران کنید، سینمادار میگوید من دوست ندارم این فیلم را اکران کنم. مخاطبم من این را دوست ندارد یا نمیتوانیم اجبار کنیم که شما باید حتماً اکران کنید، کدام قانون در سینمای دنیا گفته است یک فیلم را باید حتماً اکران کنید؟ فراموش نکنیم به شکل ارگانی به حوزه هنری نگاه نکنیم. حوزه هنری سینمادار است و حق دارد که فیلم مطلوبش را اکران کند. رفتار حوزه هنری نوعی احترام به مخاطبانش محسوب میشود.
اتحادیه و شورای صنفی نمایش به سینمادار فشار میآورد که تو حتما باید فلان فیلم را اکران کنی، این اتفاق در کشورهای کمونیستی اتفاق نمیافتاد. حوزۀ هنری به نظرم باید خودش یک برخورد داشته باشد و در مقابل انحصار طلبان منفعل عمل نکند. اولا خیلی صریح به انحصار طلبان بگوید خودم انتخاب کنم در چارچوب قانون جمهوری اسلامی چه فیلمهایی را پخش کنمو اینکه هیچ کسی نمیتواند به من بگوید چرا این فیلم را پخش کردی و این فیلم را پخش نکردی؟ اصلاً جای سؤال و جواب وجود ندارد، چنین اتفاقی باید بیفتد و همه یاد بگیرند با فشار نمیشود کاری را انجام بدهد، منتها انحصارطلبان یک بحثی به این سادگی را پیچیده میکنند.
حوزه هنری باید و شرعا فاز اکران فیلم خارجی را اجرایی کند
* تسنیم: آیا سازمان سینمایی حق ورود به این اختلاف نظر را دارد؟
آیا رئیس سازمان سینمایی نباید به حوزه هنری نامه بنویسد که شما حتماً باید این کار را انجام دهید. اصلاً نمیتوانند و نباید چنین کاری را انجام دهند. هیچ کس نمیتواند به مقام بالاتر از خودش بگوید تو باید حتماً این کار را انجام بدهید. در طول این مدت چون حوزه موضعگیری خاصی نکرده و باعث شده انتقادها بیشتر شود. یکبار برای همیشه باید موضعگیری قطعی باید بگوید من نمیخواهم سینماهایم را به شکل آزاد در اختیار سازمان سینمایی و خانه سینما قرار دهم. البته بهترین راه حل برای حوزه هنری این است که فاز اکران فیلم خارجی را سریعتر اجرایی کند.
در این قضیه هم همین است، ما گفتیم یک بار بیایید بگویید، اختیار سینما دست ماست نمیخواهیم نمایش بدهیم، شما نمیتوانید بگویید این فیلم حتماً و باید اکران شود .شما وارد هر خانوادهای شوید، آن خانواده چارچوب و ارزشهای خودش را دارد. چرا خانواده سازمان سینمایی قصد دارد ارزشهخای خانواده حوزه هنری را تغییر دهد؟ من چون به حوزه به چشم سینمادار نگاه میکنم این رفتار اتحاد تهیهکنندگان را تحقیرآمیز میدانم.
سینماداران به نوعی تحقیر شدند، مثلا صابر رهبر خودش تهیهکننده بود، کارگردان هم بود سینما را میشناخت، نمیتوانیم بگوییم چون تو سینمادار هستی سینما را نمیشناسی، مثلاً محمد متوسلیان که در بابل سینما داشت و سینمایش را هم تعطیل کرد، شما نمیتوانید بگویید محمد متوسلیان! تو سینما را نمیشناسی، ما میدانیم چه فیلمی مناسب سینمای شماست. اگر شما میدانستید چه فیلمی به درد سینما میخورد چرا سینماها تعطیل شدند؟ چرا سینماها در شهرستان تبدیل به انبار علوفه شد؟ وقتی سینما استفاده بهینه ندارد، انبار علوفه میشود، چون از کاربری سینما دیگر نمیتوانند استفادۀ دیگری کنند، دیگر نمیتوانند آن را خراب کنند پاساژ درست کنند. الان سینما مراد خود به خود تغییر کاربری داده ، درست شلوغترین مکان شهر است، اگر سینما شود کلی آدم میروند فیلم تماشا میکنند، مثلاً قبل از انقلاب صبحها که ما میرفتیم سینما، سانس اول اصولاً خلوت بود، مثلاً دانشجویان و دانشآموزان بودند که فیلم تماشا میکردند ،سانسها ۲ و ۴ کارمندان میآمدند و سانسهای بعدی همۀ مردم میآمدند سینما شلوغ بود.
تهاجم فرهنگی در حوزه سینما یعنی چی؟ یعنی فیلم نشان بدهی و مردم به سینما نروند. وقتی مردم به سینما نمیروند و داخل خانه ماندهاند، یعنی در معرض تهاجم هستید. چون مشخص و معلوم است که مردم نیاز سینماییاش را به شکل دیگری دارند برآورده میکنند.شما همیشه باید یک گروه سینماروی همیشگی داشته باشید، یک گروهِ تئاتر رو همیشگی داشته باشید. این برآورد و داشتن آمار بدین معنی است که من سینمادار میدانم در کشورم یک میلیون عشق سینما دارم که هر فیلمی بگذارم میآیند نگاه میکنند. صدهزار نفر تماشاگر تئاتر دارم همیشه نگاه میکنند، شما میتوانید برنامهریزی کنید بگویید حداقل درآمد من در سال مثلاً فلان تعداد تماشاگر فیلم دارم و بعد بر اساس نیاز مخاطبان، تماشاگر بیشتری جذب کنید. الان این اتفاق نه در سینمای ما میافتد نه در تئاتر ما. ما آن زمان مخاطبان خاصِ تئاتر بیشتری داشتیم.
دهه شصت دهه طلایی تئاتر ایران است اما در نمایش های کنونی دائما فقط به هم فحش میدهند
*تسنیم: الان چرا نداریم؟
برای اینکه همه چیز بهم ریخته است، تئاتر دست آدمهای ماهر نیست، دهه ۶۰ دست علی منتظری بود با اینکه تئاتری نبود. بعد از انقلاب برترین و بهترین دوره تئاتری دهه شصت است. تئاترهای خیلی خوبی اجرا شد و فکر نمیکنم تئاتر فاخر به معنی درست کلمه دوباره مثل دهه شصت روی صحنه برود. من در دهه شصت میرفتم تئاتر نگاه کنم، نمیرفتم فلان بازیگر را ببینم، آن زمان در سنگلج بازیگران بزرگی کنار هم هر کدام یک نقش بزرگ را بازی میکردند، الان شما یک بازیگر تئاتر خوب ندارید، من خودم نمیتوانم بروم تئاتر هر وقت مجبور شوم بروم پشیمان میشوم، تئاتر یک محیط فرهنگی است، مدام دارند به هم فحش میدهند.
با عدم اکران فیلم خارجی صد سال نوری از سینمای جهان عقب افتادیم
*تسنیم: به عنوان ارزیابی آخر سئوال بنده این است که چقدر از سینمای واقعی دور شدیم؟
سینما درست بعد از ۵ سال که دوربین اختراع شد، وارد ایران شد، اصلاً زمانِ طولانیای نیست خیلی جلوتر از کشورهای دیگر، یعنی اگر فیلمهای مستند آن زمان که خان باباخان متعضدی گرفته را ببیند، از لحاظ قاب و زاویه دوربین از خیلی از فیلمهایی که در فرانسه و جاهای دیگر فیلمبرداری شده است بهتر است، آن زمان مستند بود و اتفاقات روزانه را فیلمبرداری میکردند، چون آن زمان سینما نبود، یک پدیده بود به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود. حالا بعد از سالها، این ۵ سال فاصله شده صدها سال فاصلۀ نوری ما با سینمای هالیوود،بالیوود،سینمای چین، سوئدو .. فاصله فراوانی داریم و از سینمای کشورهای دیگر هم خیلی عقب هستیم، این فاصله چگونه ایجاد شده است؟ اولاً ما نشستیم که دیگران برای ما کار انجام بدهند، دیگران برای ما دوربینِ بهتری بیاورند، نشستیم وسایل تدوینِ بهتری از جای دیگری بیاید، هیچ کس این کار را نکرد. خان بابای خان معتضدی در فرانسه در رشته دیگری درس خواند، منتهی رفت جای دیگری و با پسری دوست شد که پدر خودش دوربین فیلمبرداری داشت، وقتی داشت میآمد بیرون به او دوربین دادند، مواد لابراتوار به او دادند، نگاتیو دادند آمدند، او پس از فیلمبرداری اولین لابراتوار ایران را راه انداخت، این یک کار مهم اوست، یک کار مهم دیگر او این است زیرنویس فیلم خارجی را برای اولین بار ترجمه کرد و با زیرنویسهای خارجی عوض کرد و روی فیلمها گذاشت، الان چرا این فاصله با سینمای جهان به وجود آمده است و ما با سینمای جهان فاصله داریم؟ با اکران نکردن فیلمهای خارجی این فاصله را زیاد کردیم، یعنی در این مدت ۳۰ سالی که اکران فیلمهای خارجی ممنوع و محدود شده است تقریباً یک فاجعهای اتفاق افتاده است که این فاصله اگر یک سال نوری بود، الان صد سال نوری شده است، چون ما هیچ تلاشی نکردیم.
وقتی دوربین اختراع شد به عنوان یک پدیده برای مردم جالب بود و مردم به عنوان یک پدیده نگاه میکردند مانند اینکه برای اولین بار هواپیما اختراع شود بعد که مردم کمکم استقبال کردند پیشرفت کرد اصلاً در کشور آمریکایی و اروپایی این فیلمها در بیغولهها، در انبارها نمایش داده میشد، کمکم که به خاصیت سینما پی بردند آمدند، روی آن کار کردند. من همیشه میگویم سینما یک کودک ناقصالخلقه بود که هنرهای دیگر به آن کمک کردند، نقاشی کمک کرد، عکاسی کمک کرد، تئاتر و ادبیات کمک کردند و پا گرفت و بعد داستان وارد سینما شد، همه چیز را فکر کردند، الان اینگونه شده دوباره چه کنیم مخاطب بیشتری بیایند؟ به آن موسیقی اضافه کردند، داستان گذاشتند، مثلاً برای اولین بار فیلم سرقت بزرگ قطار، تدوین موازی آمد، ادوین پورتر آنجا به طور اتفاقی کار انجام داد برای او آزمون و خطا بود، ولی گریفیث آمد عمداً استفاده کرد، قبلاً دوربین ثابت بود، هنرپیشهها از جلوی دوربین عبور میکنند، اول ادوین پورتر با فید زاویۀ دوربین را تغییر داد، تدوین موازی را آورد اما الان پدرِ اصلیِ سینمای داستانی گریفیث است، این اتفاقات مرحله به مدحله اتفاق افتاد، باز توقف نکرد یکی آمد بهتر شد، وقتی تلویزیون آمد همه گفتند سینما مرده است، بعد پاراناما آمد، سینمای پرده عریض آمد، سینما را جذاب کردند، الان هم توقف نمیکنند، دائم تکنیکهای جدید وارد سینما میشود ما چیزی نداریم، فیلمهای هندی را مسخره میکنند ولی فیلمهای هندی چه فروشی دارد، الان از نظر تکنیکی شما نمیتوانید فیلمهای هندی را با فیلمهای ایرانی مقایسه کنید، اصلاً قابل مقایسه نیست.
یک آقایی است به نام احمد گلچین ایرانی است، در دبی و کشورهای دیگر سینمادار است، یک آدم نابغه است، مثلاً آخرین جنگ ستارگان آمده بود به سینمای او فیلم را ندادند، او رفت شاهرخ خان را دعوت کرد و آخرین فیلمش را نمایش داد. فروشی که فیلم شاهرخ خان داشت، چند برابر فیلم جنگ ستارگان بود، باید از نبوغ این آدمها استفاده کرد که چه میکنند که مخاطبان را به سینما میآورند؟ ما این کار را کردیم؟ ما یک ایراد داریم، در خارج از کشور میگویند حق با مخاطب است، ما اینجا میگوییم مخاطب نمیفهمد، خیلی از کارگردانان میگویند مخاطب نمیفهمد، نه تو نمیفهمی؟!، مخاطب میفهمد، تو شعورش را نداری.
اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت
*تسنیم: این حرفها را به اتکای رانتهای دولتی میگویند؟
اگر رانت دولتی نباشد سینماگر ایرانی جرات توهین به شعور مردم را نخواهد داشت. این جماعت انحصار طلب واقعاً از جیب خودشان فیلم بسازند جرات اینهمه عرض اندام نداشتند. دو تیم بزرگ رئال مادرید و بارسلونا در استادیوم خالی بازی کنند، اصلاً کسی نگاه نمیکند، وقتی میگویند مخاطب، منظورشان پول نیست، با یک سری حرفهای پوچ سعی دارند فقط بازار سینما را گرم نگاه دارند، بازیگر برای چه کسی باید روی صحنه برود؟ برای چه کسی جلوی دوربین برود؟ بعضی میگویند ما برای دل خودمان فیلم ساختید، اگر برای دل خودت ساختید چرا تلاش میکنید اکران بگیرید؟ خودتان در خانه نگاه کنید. چون توانایی ساختن فیلم خوب را ندارد و میداند مخاطبان با آن ارتباط برقرار نمیکنند میگوید برای دل خودم ساختم.
*تسنیم: در جلسه ای که همۀ اصحاب رسانه بودند شما خیلی پرخاشگرانه به آقای ایوبی گفتید این سینما به درد نمیخورد و باید فیلم خارجی اکران کنید و غیره، چرا امثال این حرفها را آقای ایوبی گوش نمیکنند و چرا این حباب را مدیریت میکنند؟ آیا سهمخواهی سیاسی یا تبادل سیاسی وجود دارد؟ چرا مدیران میخواهند سینمای بی خاصیت کنونی پابرجا بماند؟
مدیری که میآید اگر واقعاً دغدغۀ سینما داشته باشد تمام فکر و ذکرش این است که سینما پیشرفت کند، الان مدیرانی که میآیند میگویند طرف مردم نیستند، هوای مردم را ندارند هوای سینماگران را دارند، میگذارند ذرهای ناراحت شوند یا دلشان بشکند! شما باید سینماگران نباید قدمی بردارید باید برای سینما قدم بردارید. آقای ایوبی هر چقدر در رشته متخصص باشد، بالاخره کارشناس فرهنگی است، اکو بوده، رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بوده ولی آقای ایوبی کار شما این نبود که بیایید رئیس سازمان سینمایی شوید.
*تسنیم: این فشارها برای عدم اکران فیلم خارجی چقدر ، میتواند در تصمیمات حاکمیتی تاثیر داشته باشد؟
بحث حاکمیت است، بحث خود حوزۀ سینماست، مثلاً چند تهیهکننده که خودشان را ابرقدرت میدانند و ما هم میدانیم از کجا آمدند و نمیگذارند فیلم خارجی اکران شود. ما یکسری تهیهکننده داریم و میگوییم این عده تهیه کننده سینما شدند. این دسته و گروه کدامیک شرایط و ویژگی تهیهکنندگی داشتند که تهیهکننده شدند و از کجا آمدند؟! تهیهکنندگی این نیست که ما در سینما پول خرج کنیم، غذا و دوربین بگیریم، تهیه کنندگی یک هنر است که در دنیا آن را تدریس میکنند، اینکه من پول داشته باشم تهیهکنندگی نیست، الان تلویزیون هم دچار این مشکل شده است، اسپانسر پول میآورد یا شخص دیگری بعد میشود تهیهکننده، سرمایهگذار باید با تهیهکننده جایگاهش متفاوت باشد. اما در مورد آقای ایوبی باید اشاره کنم که ایشان میخواست همه را با هم داشته باشد یا هیچ کس نتواند داشته باشد.
*تسنیم: یکسری از فیلمسازان میگویند سینما اگر با همین دست فرمان پیش برود کلاً تعطیل میشود، این مسئله را قبول دارید؟
الان تعطیل شده، سینمای ایران چیزی نیست، الان هم ورشکسته است، الان میگویند فیلمهای پرفروش داریم. یک فیلم پرفروش مثلاً چند میلیارد فروخت، شما باید کلیت سینما را درنظر بگیرید، الان چیزی به نام سینما در ایران وجود ندارد، اصلاً چارچوبها و قواعد سینما رعایت نمیشود، چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ مدیریتی، ما چارچوبی برای سینما نداریم، مدیران ما عادت کردند بیلان بدهند، چه کسی باید تحقیق کند این آمار فروش درست است؟ کسی تحقیق کرده است؟ میگویند فلان فیلم در روز این میزان فروخته است، ما گفتیم زنگ بزنید این سینماها اصلاً چند سالن در چند سانس دارد؟ اصلاً تفاوت فاحشی میان ارقام و آمار سینماها وجود دارد. غیر از چند فیلم باقی فروشها تقلبی است . اصلا امکان ندارد چنین فروشهایی اتفاقی بیفتد ، تعداد سالن و سانسهای شما مشخص است، تعداد صندلیها هم مشخص است، جمع و تفریق کنید ببینید چنین آماری به دست میآورید. باکس آفیس جهانی یک آماری است که دقیق دقیق است و در تمام دنیا ملاک است، الان سینما تیکت که آمار سینما میدهد شما کدام را قبول دارید؟ ما الان بخواهیم آمار فیلم بگیریم، مجبور هستیم زنگ بزنیم به تهیهکننده، او هم بگویند مثلاً روزی ۱۰ میلیون، طبق چه آماری؟
من ۱۰ سال پیش نوشتم سینما تعطیل شده است، من نوشتم به سینمای مرده لگد نزنید، چوب نزنید، شاید یک احیا یا تنفس مصنوعی خوب لازم دارد. به نظرم فیلم خارجی به سینماها کمک کند، سینمادارها جان بگیرند، مردم بروند سینما، بعد رقابت ایجاد شود، فیلمسازان ایران بیایند با فیلمهای خارجی رقابت کنند. در دانشگاهها فیلمی در سطح استعداد تحصیلی دانشجویان وجود ندارد، لااقل برای دانشجویان فیلم خارجی بگذارند، به آنها بگویید یک زمانی چنین فیلمی بوده، کارگردان و بازیگرش این بوده، یک مقدار برای آنها تعریف کنیم تا بفهمند سینما چیست. الان فیلمهایی که شما در تلویزیون میبینید با سینما چه تفاوتی دارد؟ من همیشه میگویم کارگردانان ایرانی وقتی فیلمی در حد فیلم برادران لومیر ساختید، من به شما میگویم کارگردان. در فیلم ایستگاه قطار لومیر، دوربین را در یک ایستگاه گذاشتهاند، هر کسی بخواهد ادعای فیلمسازی کند باید این زاویه را بگیرید، زاویه ورود قطار، هر کسی برود ایستگاه قطار باید آن زاویه را فیلمبرداری کند، یعنی فیلمساز است، اگر فیلمبرداری نکند نمای بعدی جواب نمیدهد برادران لومیر آن زمان به ذهنشان رسیده و این کار را کرده اند. الان سینمای ما درجا نمیزند دارد رو به عقب میرود، الان در تلویزیون آثار ماندگار برای دهه ۶۰ است، حتی برنامه کودک باز هم مدرسهام دیر شده، محله برو بیا، سریال آینه، سریال خارجی لبه تاریکی، گاهی ماه رمضان تلویزیون ساعت۹ تعطیل بود را با آن مصیبتها نگاه میکردیم، کارتون بود، فیلم کودک خیلی در دهه ۶۰قوی بود، مرضیه برومند لااقل برای تلویزیون کارش را بلد است، خیلی تهیهکنندههای حرفه ای در سینما داشتیم که الان هیچ کدام کار نمیکنند. شما وقتی میخواهید پیشرفت کنید باید از همۀ عوامل استفاده کنید ما همه چیز را محدود کردیم، یک مدیر سینمایی میآید همه چیز تغییر میکند حتی نگهبان دم وزارتخانه هم تغییر میکند.
- 10
- 6











































