دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴
۱۵:۴۰ - ۲۰ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۴۶۰۷
فیلم و سینمای ایران

گفت و گو با محسن شاه محمدی، کارگردان باسابقه‌ی سریال های پلیسی

مجموعه پلیسی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، تب ساخت سریال پلیسی و جنایی در تلویزیون بالا گرفت. سریال های ماندگار این ژانر مربوط به همان دوره هستند. «شلیک نهایی»، «سرنخ»، مجموعه «کلانتر»، «مزد ترس»، «کارآگاه علوی» و... کارهایی بودند که تا امروز در ذهن مخاطبان آن روزهای تلویزیون باقی مانده اند. یکی از کارگردانان پرکار آن دوره محسن شاه محمدی است که کار ساخت سریال های پلیسی و معمایی را از «آیینه عبرت» شروع کرد و در سال ۱۳۷۳ با ساخت «شلیک نهایی» بر سر زبان ها افتاد.

 

 پس از موفقیت این مجموعه، علاقه اش به سریال سازی در این ژانر را از دست نداد و با این که گاهی درام های خانوادگی ای مثل سریال های «فکر پلید» و «پاییز پدرسالار» را برای تلویزیون تولید می کرد، تعداد کارهای پلیسی و جنایی اش همیشه پیشتاز سایر آثارش بود.

 

 

مجموعه سه فصلی «کلانتر» از دیگر کارهای او در این ژانر است، اما شاه محمدی نزدیک به ۱۰ سال است که دیگر سریال پلیسی نساخته و هنوز هم تمایلی به از سرگیری آن ندارد. با او درباره مهجور ماندن ژانر پلیسی در تلویزیون و شعارزدگی بیش از حد سریال های معمایی و وابسته به ناجا گپ زدیم.

 

در دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ تولید و پخش سریال پلیسی پای ثابت برنامه های صدا و سیما بود، تا جایی که به طور متوسط سالی دو سریال پرمخاطب پلیسی جنایی در تلویزیون ساخته می شد. چرا این ژانر در چند ساله اخیر این قدر مهجور مانده است؟

برای اینکه در آن سال ها بحث ساخت سریال و فیلم کلا متفاوت بود. کسانی که جذب این حرفه می شدند و می خواستند کارهای هنری انجام دهند، کاملا علاقه مند و شیفته کارهای هنری بودند و به بحث مادیات توجه کمتری می کردند، دستمزدها و بودجه ها بسیار پایین بود و تنها کسانی در این حیطه قدم بر می داشتند که یا عاشق بودند تا حرفی برای گفتن داشتند.

 

ولی یکباره از اواسط دهه ۸۰، بودجه ها و دستمزدها بالا رفت و افراد بسیاری جذب تلویزیون شدند، به طوری که هنر سریال سازی به یک بیزنس و بنگاه اقتصادی جذاب تبدیل شد و می دیدیم که صدا و سیما انبوهی برنامه ساز جدید را جذب خود کرده و رقابت شدیدی بر سر کار و درآمد بیشتر به وجود آمده است.

 

این روند ادامه داشت تا هنگامی که تلویزیون در اواخر دهه ۸۰ دچار بحران مالی و با کمبود بودجه فراوان رو به رو شد و دیگر پولی در بساط نبود. شاید این گونه بود که نه تنها ژانر پلیسی- جنایی که اصلا خود تلویزیون این چنین مهجور شد.

 

 

شما به عنوان کسی که در طول سال ها کار در تلویزیون، بالغ بر ۱۰ سریال پلیسی در کارنامه خود دارید، فکر می کنید چرا این ژانر در جذب مخاطب موفق بود؟

می توانم دلیل اصلی اش را این بدانم که مردم ناشناخته ها را دوست دارند و دنیای تبهکاران یکی از همین ناشناخته هاست؛ در همه جای دنیا هم همین طور است. مردم در این گونه آثار پلیسی و جنایی چیزی را می بینند که خودشان هرگز قادر به تجربه آن نیستند.

 

در سال های اخیر سریال های ساخته شده در این ژانر، بیشتر به سمت شعارزدگی رفته اند و به جای این که طرح قصه و روایت جذاب تری داشته باشند، مدام می کوشند در به تصویر کشیدن توان و نیروی پلیس بزرگنمایی کنند.

 

البته این شعارزدگی معمولا به این باز می گردد که خود ناجا اسپانسر این سریال هاست. بزرگنمایی و شعارزدگی چقدر باعث می شود مخاطب این گونه سریال ها را پس بزند؟

البته قبلا هم ناجا در اکثر تولیدات پلیسی مشارکت داشت و هزینه ساخت آن را می پرداخت. چیزی که الان به این اتفاق منجر شده تغییر نگاه مدیران است. قبلا اگر کاری می ساختند، هدف متفاوتی پشت آن بود. بیشترین چشم اندازی که برای یک کار پلیسی در نظر گرفته می شد کاهش بزهکاری و آگاه کردن مردم برای پرهیز از آن بود. ولی الان موضوع فرق کرده و دغدغه مدیران بیشتر کسب رضایت مسئولان بالادستی است و نقش جذابیت برای مخاطب در موفقیت یک اثر خیلی جدی گرفته نمی شود.

 

مجموعه پلیسی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

افرادی هم که ساخت و تولید این گونه آثار را به عهده می گیرند بیشتر به رضایت سفارش دهنده فکر می کنند تا جذب مخاطب. در صورتی که با کمی تفکر و خلاقیت می توان بین این دو تعادل به وجود آورد و محصولی عرضه کرد که هم مخاطب راضی باشد و هم سفارش دهندگان.

 

سال هایی که سریال هایی مثل مجموعه چندفصلی «کلانتر» را می ساختید، ناجا حمایتتان می کرد؟ از شما خواسته نمی شد برای معرفی امکانات و توانایی های آن ها بزرگنمایی کنید؟

زیاد به خاطر نمی آورم چنین درخواستی از من شده باشد. همان طور که پیش تر هم گفتم، آن سال ها دغدغه مدیران سازمان و مسئولان ناجا در درجه اول رضایت مخاطب بود و کاهش جرم و جنایت. از طرفی هیچ کس به تبلیغات سازمان خودش فکر نمی کرد و اگر هم گاهی پیشنهادی می شد، قطعا وظیفه من برنامه ساز بود که بتوانم با زیرکی و زیبایی تمام آن تبلیغ یا شعار را به گونه ای اجرا کنم که به آزار مخاطب منجر نشود.

 

در ساخت این ژانر از سریال ها، وجه معمایی و جنایی آن برایتان مهم تر بود یا پرداختن به قابلیت های یک پلیس توانایی ایرانی؟

شاید هیچ کدام، شاید هم هر دو. ولی برای من از همه مهم تر مسائل اجتماعی آن بود، این که در میان آدم هایی که مرتکب بزهکاری یا حتی قتل شده اند چه روابط پیچیده انسانی ای می توانست وجود داشته باشد. این که خلافکارها از جهانی دیگر نیامده اند و هر یک از ما که امروز شهروندی معمولی و محترم شمرده می شویم، می توانیم با بی احتیاطی ساده ای تا پای چوبه دار برویم و همه عشق ها و علایق مان را تحت تاثیر آن قرار دهیم. به همین دلیل کار پلیسی برای من صرفا ایجاد فضای به اصطلاح بگیر و ببند و تیراندازی و کشت و کشتار نبود، بیشتر سعی می کردم نشان دهم چگونه رویاهای شیرین آدمی می تواند به کابوسی تلخ تبدیل شود.

 

 

 

در همه جای دنیا، همیشه آن دسته از سریال های پلیسی موفق بوده اند که داستان جذابی داشته اند. برای رسیدن به این مهم، به نظرتان چرا کارگردان های ایرانی به سراغ قهرمان های واقعی پلیس نرفته اند تا بتوانند از این طریق جذابیت سابق را به این ژانر برگردانند؟

قهرمان های واقعی پلیس باید قبلا در جامعه برای کارها و فعالیت هایشان مطرح شده باشند تا فیلمساز به دنبال ساخت زندگی و کارهای قهرمانانه آن ها برود. وقتی چنین مواردی تا به حال به د لیل مسائل امنیتی یا بی توجهی مسئولان مطرح نشده است، فیلمساز به ناچار خودش دست به قهرمان سازی می زند.

 

گاهی گفته می شود کارشناسان اجتماعی معتقدند سریال های پلیسی و حتی اخبار حوادث روزنامه ها، در کنار نکات آموزشی شان، جنبه بدآموزی خواهندداشت. آیا با این گفته موافق اید؟ ممکن است دلیل کمتر پرداختن به داستان های معمایی و جنایی در تلویزیون خط قرمزهایی باشد که برای داستان های این چنینی تعریف شده است.

 

قبول دارم. به همین دلیل باید با احتیاط بیشتری کار کرد. اولا نباید سوژه هایی را که عمومیت ندارند به شکل پررنگی مطرح کرد، چون قبح آن در جامعه ریخته می شود. از طرفی، گاهی که ما کار سریال سازی انجام می دادیم، آدم ربایی، سرقت از بانک، دختر فراری و این جور چیزها، هم برای نشریات و هم برای برنامه سازان، جزو خطوط قرمز بود. و این کاملا به جا و درست بود، چون به محض آن که این خطوط قرمز برداشته شد، در جامعه هم این گونه خلاف ها شیوع بیشتری پیدا کرد.

 

با توجه به سطح کیفی نازل سریال های پلیسی در این چند سال اخیر، وسوسه نمی شوید اثر جدیدی بسازید؟

فعلا خیر.

 

 سوسن سیرجانی

 

bartarinha.ir
  • 11
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش