پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴
۲۱:۳۶ - ۲۷ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۷۰۵۲
فیلم و سینمای ایران

گفتگو با مزدک میرعابدینی ؛ کارگردان فیلم رقص پا:

فروش رقص پا تراژدی است

مزدک میرعابدینی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
مزدک میرعابدینی، کارگردان و نویسنده فیلم سینمایی «رقص پا» در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری برنا قویاً از نحوه برخورد با این فیلم گلایه کرد.

به گزارشبرنا، «رقص پا» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مزدک میرعابدینی و تهیه‌کنندگی محمد احمدی که محصول سال ۱۳۹۵ است. این کارگردان در گفتگویی اختصاصی با خبرگزاری برنا از عوامل فروش این فیلم ابراز ناراضیتی و اعلام کرد قصد دارد فیلمنامه جدیدش به نام «کچو مثقال» را بسازد.

«رقص پا» یک فیلم اجتماعی مناسب برای گروه های سینمایی است، چرا در گروه آزاد اکران و به آن بی مهری شده است؟

وقتی صحبت کردیم تصمیم بر این شد در بین گروه های آزاد یا هنر و تجربه باشد که تهیه کننده گروه آزاد را انتخاب کرد، من هم از انتخابش راضی هستم.

گفته بودید «رقص پا» فیلمی مستقل است، به همان معنی که همه می گویند و ادعا می کنند مستقل است یا واقعا با هزینه و سرمایه شخصی و بدون کمک نهادها آن را ساختید؟ 

من پنج سال از جوانی ام را برای «رقص پا» گذاشتم. مستقل به معنای محتوای کلمه، یعنی تمام کارهای مربوط به این فیلم را بر عهده داشته ایم اما هزینه های این فیلم بر عهده فارابی بوده است. این را هم بگویم که من فارابی و تهیه کننده را عامل بی انگیزه گی در پخش «رقص پا» می دانم و احساس می کنم هیچ کدام خیلی به دنبال تبلیغات و پیگیر پخش نبودند. این فیلم برای اینکه با مردم ارتباط بیشتری برقرار کند نیاز به گروه پخش با انگیزه ای داشت که من نداشتم وگرنه بازیگرها و کارگردان هایی از جمله گلاب آدینه، علیرضا شجاع نوری ، نرگس آبیار ، محمدحسین قاسمی و... این فیلم را خیلی دوست داشتند و مورد توجه آنها قرار گرفته بود.

از آنجا که فیلم با محوریت یک کارگردان و بازیگر پیش می رود چقدر از اتفاقات «رقص پا» واقعی است و از نزدیک با آن مواجه شده اید؟

این فیلمنامه ترکیبی بین واقعیت و خیال است؛ معمولا در شکل مستند تار و پودی وجود دارد که تارهایش نشأت گرفته از اتفاقات روزمره است و پودهایش ریشه پردازی و داستان پردازی است. این فیلمنامه به نوعی داستان ساخته نشدن «رقص پا»ی شخصیت اصلی است، در واقع یک پشت صحنه سینما و علل ساخته نشدن های فیلمسازان هم محسوب می شود. من فیلمنامه ای سال ها پیش درباره بوکس داشتم که هنوز ساخته نشده، آن فیلمنامه برای من رقص پای اصلی است و «رقص پا» داستان ساخته نشدن آن فیلمنامه هم هست. این را هم بگویم که شخصیت اصلی فیلم رقص پا شهر تهران است و یک مدیر سینمایی که زیر تنشها و ناهنجاری های این شهر شروع به دیوانه شدن میکند ؛ درواقع این فیلم داستان یک موجود سینمایی است که در آلودگی ها و ناهنجاری ها آرام آرام شروع به فقیر شدن میکند.

چه زمانی شروع به نوشتن فیلمنامه «رقص پا» کردید؟ چطور شد به سراغ روایت داستان فراز و نشیب های یک فیلمساز رفتید؟

شاید از حدود ۴ الی ۵ سال پیش شروع فیلم با جستجو برای خانه شروع شد. آن روزها برای پیدا کردن مسکن با دلالان و مشاوران ملک و املاک ارتباط داشتم. همزمان تئاتری هم روی صحنه داشتم و با آن گروه تئاتر کار می کردم. انگیزه نوشتن این فیلمنامه از همان موقع کلید خورد.

گروه بازیگران «رقص پا» ستاره و چهره نیستند، برای دستمزد ستاره ها سرمایه نداشتید یا تعمدی برای انتخاب بازیگران درجه چند داشتید؟

حقیقتش این است که سرمایه نداشتیم همچنین فیلمنامه برای سوپراستارها کشش نداشت. بودجه برای انتخاب مسیر راه خیلی تعیین کننده و مهم است شاید هم به انداره فیلمنامه مهم باشد. به نظرم نقش اول این فیلم را هیچ بازیگری غیر از خودم نمیتوانست بازی کند، البته در «رقص پا» غیر از نقش «ندا صارمی»، نقش های دیگر پر رنگ نبودند به همین دلیل انگیزه کافی برای نپذیرفتن نقش ها از طرف بازیگرها کافی بود. عده ای از آنها هم دستمزد بالایی داشتند، همه این دلایل باعث شد با ۲۵۰ نفر از بازیگران صحبت کنیم ولی نپذیرند و جواب رد بدهند.

تا اینجا از فروش «رقص پا» راضی هستید؟

به نظرم فروش «رقص پا» تراژدی برای فیلم های مستقل است. سهل انگاری وحشتناکی در پخش وجود داشت و فروش این فیلم به علت مشکلات در بخش پخش اسفناک است،! احساس می کنم تهیه کننده تبلیغات کافی و مناسبی نداشت و خیلی به دنبال تبلیغات در فضای مجازی نبود. گاهی فکر می کنم تعمدی است یا اینکه انگیزه ندارد، نمی دانم کدامش است؟! دوست دارم بدانم پخش این فیلم به عهده چه کسانی بود؟ چرا خبری از تهیه کننده نیست! یکسری بیلبورد و بنر و... بود ولی اینها که تبلیغ محسوب نمی شود؛ فیلم هایی که بیشتر فروختند تبلیغات شان بیشتر از ماست ولی زمانی که به سینما می روید مردم نمی دانند شاید که چنین فیلمی وجود دارد. البته که بخشی از آن هم به من برمی گردد و نوع انتخاب هایم و حتی کاراکتر خودم که کمی گوشه گیر هستم و اهل سروصدا نیستم.

در«رقص پا» همزمان بازی هم کردید، این موضوع تمرکز شما را برای کارگردانی این فیلم نگرفت؟

بله درست می گویید؛خیلی تاثیرگذار است. این قطعا بار آخری بود که این کار را انجام دادم. وقتی که شما مدام از پشت دوربین جلوی دوربین می روید اتفاق خوشایندی نمی افتد. واقعا دوست داشتم بدانم که کسی هست که این نقش را بازی کند؛ خیلی گشتم حتی یک دوره با بابک حمیدیان هم صحبت کردم. شاید جالب باشید بدانید خودش پیشنهاد داد این نقش را بازی کنم. به هر حال تمرکز زمانی که روی یک کار است نتیجه بهتری دیده می شود بعد از این همه هفت خوانی که پشت سر گذاشتیم زمانی که فیلم را می بینم از آن راضی هستم ولی دیگر این کار را تکرار نمی کنم و به هیچ فیلمسازی توصیه نمی کنم که خودش هم در فیلمش بازی کند خصوصا برای بازی در نقش اصلی!

سینمادارها در زمان پخش«رقص پا» چقدر با شما همکاری کردند یا احیانا چقدر شما را اذیت کردند؟

رفتارسینماداران به داستان پخش مرتبط است زمانی که پخش قوی نباشد سینمادار هم این را می فهمد که فیلم فروش ندارد؛ تبلیغ و پوسترها را برمی دارند و به خاطر فقر و مشکلات مالی که این وسط وجود دارد درک می کنم که سینما دار هم خرج دارد و باید رونق داشته باشد. آنها زمانی که می بینند فیلم های دیگری خوب می فروشند چرا باید فیلم من را به نمایش بگذارند؟ یا باید خودت بجنگی یا پخش کننده! اصلش این است که پخش کننده بجنگد. پس من مشکل را در پخش می دانم؛ دیدم در سینما تیکت جلوی پخش ما خالی است! این را هم بگویم که اصل ماجرا شورای صنفی است؛ این همه فیلم که اکران می شود آنهایی که قوی تر هستند می آیند و جا را می گیرند. مردم فیلم را در سینما ماندانا دیدند می گویند پرده سیاه نمایش می دهد،  آزادی را هم که به ما ندادند و پردیس ملت را هم همین طور. واقعا نمی دانم چرا؟ چرا این فیلم را در این پردیس ها نمایش ندادند؟ به مگامال هم که رفتم اصلا فیلم ما آنجا نبود! این بل بشو از شورای صنفی شروع می شود و بعد تهیه کننده و پخش و... تا آخر. این بازی را شاید بلد نبودیم و درست انجام ندادیم.

برای دیده شدن فیلم تان به استان ها سفر کردید؟

 دوست داشتم به سینما هویزه مشهد بروم که فعلا امکان سفر ندارم و فروش ها هم که کم است و بیلبوردها خیلی بزرگ و درخشان نبود. ترجیح می دهم سراغ فیلم بعدی بروم و روی بازی ام در فیلم مصادره تمرکز کنم. سعی می کنم دقیق تر رفتار کنم؛ من آدمی هستم که همیشه از خودم شروع می کنم که ببینم کجا ایراد داشتم و دوباره این کار را نکنم و زمانی هم که تنها می شوم می گویم روی خودت کار کن و تصمیمات بهتری بگیر و گله کردن از بقیه کار جالب و درستی نیست. سعی می کنم فیلم بعدی ام فیلم قوی تر و بزرگتری باشد اما رقص پا را دوست داشتم و آدم هایی که آمدند همه کار را دوست داشتند تنها حسرتم این است که مردم کم این فیلم را دیدند. دوست دارم روزی اگر به ثروت و مقام و شهرت بزرگی برسم از بچه هایی که در ایران زجر کشیدند حمایت کنم.

با توجه به اینکه مشغول بازی در فیلم «مصادره» هستید در این فیلم چه نقشی را بر عهده دارید؟ به نظر شما فیلم موفقی هست یا نه؟

در فیلم «مصادره» نقش یک خواننده آمریکایی را بازی کردم و نقش من تمام شده ولی هنوز فیلمبرداری آن ادامه دارد و حدود ۲۰ روز دیگر به پایان می رسد. در این فیلم افتخار همکاری با مهران احمدی و مسعود سلامی(که تجربه های خیلی خوبی با او دارم) و رضا عطاران داشتم و همین طور آقای قاسمی هم تهیه کننده حرفه ای هستند. بازی در این فیلم تجربه خوبی بود گروه صمیمی و خوب بودند. پیشاپیش قابل پیش بینی نیست ولی احساس خوبی دارم نسبت به این فیلم دارم.

سال ۸۷ تجربه خوبی در فیلم «آنجا» با عبدالرضا کاهانی داشتید، این فیلم خیلی هم مورد توجه منتقدان قرار گرفت، چرا بعد از آن دیگر با این کارگردان همکاری نکردید؟

نمی دانم جواب طولانی دارد یا شاید جوابی ندارد. ایشان دارای شخصیت جاه طلب تری بود و راه دیگری می رفت و با مهران احمدی هم که صحبت کردیم او می خواست تجربه های مختلفی داشته باشد از موقعیت استفاده کرد یک کمپانی آمریکایی هماهنگ شدیم فیلم را ساختیم آن طرف رفتیم این کار را انجام دادیم. ولی اینجا فیلم توقیف شد و حتی به خاطر دارم شب جشنواره فجر «پوران درخشنده» تماس گرفت و به من تبریک گفت، الان ۱۰ سال از آن روزها گذشته احساس می کنم بعد از آن زمان هر کدام راه خود را پیدا کردیم و راه ما همان ۱۰ سال پیش از هم جدا شد. از تجربه هایی که با مهران احمدی و کاهانی داشتیم احساس می کنم کاهانی دوست داشت سراغ آدم های دیگری برود و دلیل اصلی اش را نمی دانم به هرحال راهم از کاهانی جدا شد. شاید شخصی باشد ولی کلا من آدم خیلی ارتباطی نیستم برعکس پدرم که مدرس ارتباطات است من بیشتر دوست دارم چیزی که فکر می کنم درست است را انجام می دهم تا چیزی که بقیه بگویند درست است ، این مسیر را پیاده آمده ام و شاید خیلی بلد نباشم که از یک سری فرصت های درست استفاده کنم.

راستی بعد از فیلم «آنجا» تهیه کننده هیچ فیلمی نبودید، تجربه تلخی بود که نخواستید تکرار شود؟

اصراری به تهیه کنندگی ندارم. با توجه به اینکه بعضی از تهیه کنندگان عجیب مشغول به کار هستند و اتفاقات عجیبی می افتد ولی خیلی اصرار نداشتم. معتقدم تهیه کنندگی یک تخصص است ولی کار من نوشتن فیلمنامه است و ترجیح می دهم فیلمسازی و نوشتن را ادامه دهم.

بازیگر پر کاری نیستید، برای انتخاب حساسیت و وسواس دارید؟

دوست ندارم فیلم های ارزان و نصفه و نیمه بسازم، باید شرایط وجود داشته باشد، از طرف تلویزیون ۸ پیشنهاد را رد کرده ام چون دوست نداشتم در تلویزیون کار کنم ولی پیشنهادهایم در سینما کم بوده است. در تلویزیون به یشنهاد سحردولتشاهی در «مسافران» به کارگردانی رامبدجوان تجربه بازی داشتم که قرار بود ۲ سکه اهدا کنند ولی ندادند خلاصه که «آقای خندوانه» ۲ سکه به من بدهکار است. شاید اگر در تلویزیون کار می کردم خیلی معروف می شدم ولی پیشنهادها را رد کردم، سینما برایم ارزشمندتر است چون ما سینما خوانده ایم و هدف هایی داشتیم برای اینکه در فضای آن باشیم. ۵ سال جوانی ام را برای رقص پا گذاشتم، داستان گرفتن پروانه ساخت و...  به راحتی انجام نشد؛ فیلمسازی کار آسانی نیست خصوصا اگر فیلمساز بخواهد فیلمش بزرگ، محکم و قوی باشد و هر فیلمی نسازد اصلا آسان نیست، زمان بَر است. آنهایی که هر سال فیلم می سازند پول یا امکانات، چهره و ...  دارند. ما با کمک فارابی و بودجه کمی این فیلم را ساختیم، نیاز به حمایت داشتیم که فیلم بفروشد ولی این حمایت صورت نگرفت و فیلم نفروخت. کم است شاید برقراری ارتباطی که مهم است در من کمرنگ است. به هر حال خدا را شکر می کنم، معتقدم فیلمسازی برای فیلم هایی که دغدغه واقعی دارند زایمانی است که باید محترمانه و در یک بیمارستان با شرایط خوبی انجام شود فیلم «آنجا»، «بغداد» و «رقص پا» را ساختیم؛ من به این ها می گویم زایمان. فیلمسازی برای بعضی از افرادی که هر سال فیلم می سازند بیشتر شبیه به تجارت و بیزنس است شاید اگر وضع مالی ام خوب باشد هر سال فیلم بسازم چون عاشق این کار هستم. عده ای خیلی این استعداد را دارند فیلمی را که می سازند به گوش همه برسانند وبرای معرفی و فروش آن تبلیغ کنند.

غیر از بازیگری منبع درآمد دیگری دارید یا نه؟

طی چند سال اخیر در کارگاهی که داشتیم با همسرم به تدریس مشغول بودیم؛ من به نوجوانان بازیگری و او نقاشی آموزش می داد همین موجب شد چند سالی به تلویزیون نروم و شاید من را نجات داد و باعث شد  معروف و شناخته نشوم ولی همیشه احساس می کنم که از بچه ها خیلی چیزها یاد گرفتم. وقتی تئاتر کار می کردیم نفس تازه ای بود که هیچ چیزی جایش را نمی گیرد کار کردن با بچه ها را خیلی دوست دارم؛ علاقه دارم با موسسه «قایم باشک» فعالیت داشته باشم، از طرف با خانم بنی اعتماد خیلی به دنبال آن بودیم که بتوانم با آنها همکاری کنم ولی هنوز جوابی نگرفتم، دوست داشتم که فیلم را برایشان اکران کنم ولی نشد.

فعالیت جدیدی دارید؟

بله فیلمنامه ای دارم به نام «کچومثقال» که نام روستای زادگاه پدری ام است، ۷سال است دارم روی این فیلمنامه کار می کنم و به زودی آن را می سازم، اما فعلا ترجیح میدهم جزییات را نگویم.

  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
هم وقت ما را گرفتید هم پول مملکت را ریختید دور.یه راه دیگه برای امرار معاش پیدا کنید
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش