سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۰۲ - ۲۵ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۹۴۷
فیلم و سینمای ایران

شهربانو منصوریان:

قصه ما سه خواهر برای مردم جذاب است

منصوریان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
 مستند"صفرتا سکو" روایتی است از زندگی سه خواهر ورزشکار که با سختی و تلاش توانستند رکوردداران ورزش ووشو در ایران باشند.

به گزارش  هنرآنلاین: سه خواهر، سه قهرمان، سه ورزشکار، خواهرانی از جنس آهن و فولاد، از جنس سختی، شکست و پیروزی. خواهران منصوریان قهرمانان ووشوکار ایرانی هستند که در جهان آوازه آنها پیچیده است؛ خواهرانی که با تلاش و سختی از صفر به سکو رسیدند.

 

سحر مصیبی که سال‌هاست در فضای سینما در سمت‌هایی چون دستیاری، برنامه ریز، بازیگری، مدیرتولیدی فعالیت کرده در نخستین تجربه کارگردانی خود به سراغ مستندی از زندگی خواهران منصوریان تحت عنوان"صفر تا سکو" رفته است. او با تمرکز سه ساله به نمایش لحظات شادی و غم این قهرمانان پرداخته و مخاطب را ۹۰ دقیقه با این خواهران همراه می‌کند تا با قهرمانان کشور بیش از پیش آشنا شود. به بهانه اکران فیلم مستند"صفر تا سکو" به کارگردانی مصیبی و تهیه کنندگی طهورا ابوالقاسمی و مهتاب کرامتی، میزبان این کارگردان و شهربانو منصوریان رکوردار و قهرمان ووشو ایران شدیم.

 

خانم مصیبی، از اکران فیلم "صفر تا سکو" و بازخورد مخاطبان‌ این فیلم راضی هستید؟

سحر مصیبی: خدا را شکر که هفته به هفته اتفاقات بهتری برای فیلم "صفر تا سکو" می‌افتد و بازخورد فیلم‌مان بهتر می‌شود. مخاطب‌هایی که فیلم را می‌بینند از آن راضی هستند و نزدیکان‌شان را هم به تماشای فیلم دعوت می‌کنند. ما در هفته دوم اکران فیلم "صفر تا سکو"، دو برابر هفته اول تماشاگر داشتیم. از این بابت خیلی خوشحالم و از تماشاگران فیلم‌مان متشکرم. فکر می‌کنم استقبال تماشاگران از یک فیلم، بهترین اتفاقی است که می‌تواند بیفتد و نشانگر این است که فیلم رسالت خودش را درست انجام داده است.

 

 

خانم منصوریان، انتظار این میزان از استقبال مخاطبان را داشتید؟

شهربانو منصوریان: بله. قصه فیلم جالب بود و انتظار داشتیم که توجه مخاطب را جلب کند. ما در کل دنیا خانواده‌ای نداریم که سه ملی‌پوش در آن وجود داشته باشند. فقط در آفریقا دو خواهر تنیسور حضور دارند، ولی قصه آن‌ها هم شباهت زیادی به قصه ما نداشت. قصه فیلم مستند "صفر تا سکو" که داستان همت و موفقیت آسیایی سه خواهر پس از گذراندن شرایط نامطلوب مالی است، برای مردم ما جذاب است و تا حدی انتظار چنین بازخوردی از سوی مخاطبان این فیلم وجود داشت.

 

منصوریان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

شما خودتان چقدر از مستندهایی که راجع به زندگی ورزشکارها ساخته شده بود را دیده بودید؟

منصوریان: دو فیلم مستند ورزشی دیده بودم که چندان برایم جذابیت نداشتند. نکته جالبی که در مورد فیلم ما و حضور من و خواهرانم وجود داشت این بود که ما فیلم بازی نکردیم بلکه هر چه شما در فیلم می‌بینید، زندگی عادی خودمان است. از این بابت خوشحالم که فیلم ما توانسته تأثیر خوبی روی مخاطبان بگذارد. اخیراً با بچه‌های تیم ملی فوتسال تمرین می‌کردم که مربی‌شان گفت این بچه‌ها از زمانی که فیلم شما را دیده‌اند، خیلی تغییر کرده‌اند و انگیزه بیشتری گرفته‌اند. مردم در سینماها پس از اکران این فیلم می‌ایستند و دست می‌زنند. ما از این اتفاقات خیلی لذت می‌بریم و خوشحالیم که فیلم‌مان خسته‌کننده نیست.

 

چه شد که برای اولین حضورتان در سینما به سراغ بازی در فیلم مستند رفتید؟

منصوریان: خانم مصیبی داشت یک فیلم به نام "بدلکاران حرفه‌ای می‌ساخت" که من و خواهرم الهه هم برای بازی در آن فیلم انتخاب شدیم. فیلمبرداری آن اثر در جاجرود انجام می‌شد و من دو روز به جاجرود رفتم و بخش موتورسواری آن فیلم را انجام دادم. کارمان خوب پیش رفت و ما شب‌ها پیش خانم مصیبی بودیم. یک روز به خواهرانم گفتم که می‌خواهم قصه زندگی‌مان را به خانم مصیبی بگویم تا ببینم امکان ساختن فیلمی در این زمینه وجود دارد یا نه؟ الهه مخالفت می‌کرد اما من در نهایت قصه زندگی‌مان را به خانم مصیبی گفتم و ایشان همان موقع گفت که این فیلم باید ساخته شد. ۳-۴ ماه بعد استارت فیلم را زد و فیلمی که من فکر می‌کردم در دو روز ساخته می‌شود، ۳ سال طول کشید. در این سه سال خانم مصیبی را خیلی اذیت کردم.

 

خانم مصیبی، چه چیزی از قصه زندگی خواهران منصوریان برای شما جذاب شد که تصمیم گرفتید فیلم زندگی این سه خواهر را بسازید؟

مصیبی: من تمام تجربیاتم در حوزه سینما است و معتقدم که ساختن فیلم مستند دنیای دیگری دارد. به همین خاطر وقتی تصمیم گرفتم فیلم زندگی خواهران منصوریان را بسازم، یک مقدار برایم ترسناک بود چون دنبال کردن خط داستان برای سه نفر سخت است. درست است که این سه نفر خواهد هستند ولی هر کدام شخصیت و زندگی جداگانه‌ای دارند. سوژه‌هایی که داشتم خیلی جذاب بودند ولی این‌که چطور بتوانم با این سوژه‌ها یک فیلم مستند خوب بسازم کار سختی بود. با این حال حمایت تهیه‌کنندگان فیلم و همینطور خود خواهران منصوریان باعث شد روی تصمیمی که گرفته‌ام مصمم شوم. این سه خواهر با نوع تفکرشان، اعتماد به نفس زیادی را به من کارگردان دادند و باعث پیشرفت من در تولید فیلم شدند. اگر فیلم "صفر تا سکو" در حوزه مستند موفق شد و توانست حرفش را بزند به خاطر این بود که یک تیم قوی در پشت صحنه این فیلم حضور داشت. آقای رضا عبیات به عنوان فیلمبردار این اثر تا پایان تدوین و صداگذاری فیلم در کنار من بود و صرفاً نیامد یک تصویری بگیرید و برود. این کار آقای عبیات برای من بسیار ارزشمند بود. ایشان به من یاد داد که فیلم مستند، دید دیگری به سینما دارد. صداگذار، عکاس، طراحان رنگ و نور، تدوین‌گر و بقیه عوامل فیلم هم همراه ما بودند و تا لحظه آخر تمام انرژی‌شان را برای بهتر شدن فیلم "صفر تا سکو" به کار گرفتند. من از همه عوامل این فیلم بابت زحمت‌های بی دریغ‌شان تشکر می‌کنم.

 

فیلم مستندی که ساخته‌اید یک فیلم ورزشی است. خودتان چقدر در زمینه ورزش اطلاعات دارید؟

مصیبی: ورزش از بچگی برای من اهمیت داشت و من تا سن ۱۹ سالگی ورزش‌هایی نظیر بسکتبال و کنگ‌فو را انجام می‌دادم که متأسفانه در آن سن صدمه دیدم و دیگر ورزش را کنار گذاشتم. یکی از شکست‌های بزرگ زندگی‌ من این بود که از ورزش دور افتادم. زمانی که من ورزش می‌کردم، هیچ امکاناتی برای خانم‌ها وجود نداشت و گرچه که خانم‌های ورزشکار هم به اندازه آقایان در میادین داخلی و بین‌المللی افتخارآفرینی می‌کردند ولی افتخارات آن‌ها برد رسانه‌ای نداشت و چندان اطلاع‌رسانی نشد؛ بنابراین زمانی که تصمیم گرفتم فیلم "صفر تا سکو" را بسازم، علاقه به ورزش در وجود من نهفته بود. آن موقع شهربانو منصوریان رکورددار مدال طلای جهانی بود و من یادم می‌آید که در اندونزی ۹۹ درصد مربی‌های کشورهای مختلف جهان او را می‌شناختند ولی متأسفانه خانم منصوریان در کشور خودش شناخته‌ شده نبود. همین موضوع انگیزه‌ای شد که با انرژی مضاعف به سراغ ساخت فیلم "صفر تا سکو" بروم.

 

در این فیلم داستان‌گویی هم کرده‌اید یا همه چیز بر اساس مستندات پیش می‌رود؟

مصیبی: هیچ داستان‌پردازی صورت نگرفته است چون ما روند قصه و کارمان را می‌دانستیم. خود این خواهرهای ورزشکار بودند که داستان‌گویی کردند. ما مطلقاً نمی‌خواستیم سیاه‌نمایی کنیم و تأکیدمان را روی فقر بچه‌ها بگذاریم. این خواهرها فقط در دو بخش فیلم راجع به اتفاقات بد زندگی‌شان صحبت می‌کنند و به جز آن به قهرمانی‌های این خواهران در درون میدان و خارج از میدان پرداخته‌ایم. من فکر می‌کردم شهربانو و الهه با هم به مسابقات اندونزی می‌روند ولی متأسفانه الهه خط خورد. آن موقع حس کردم که نباید بخش خانواده را از دست بدهیم و صرفاً در اندونزی با شهربانو همراه شویم. باید ببینیم عکس‌العمل خانواده نسبت به حضور شهربانو در مسابقات چیست؟ آن‌جا بود که با خانم ابوالقاسمی صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم که یک دوربین هم در سمیرم و در خانه این قهرمان‌ها وجود داشته باشد تا وقتی شهربانو در اندونزی مسابقه می‌دهد، یک دوربین هم در سمیرم، واکنش و اتفاقات خانواده منصوریان نسبت به مسابقه‌های شهربانو را نشان بدهد که ایده جالبی بود و به فیلم کمک کرد.

 

منصوریان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

خانم منصوریان، با توجه به این‌که شما زندگی روتین خودتان را دارید، قرار گرفتن در جلوی دوربین و بیان واقعیت‌های زندگی‌تان برای‌تان سخت نبود؟

منصوریان: خیر. کار سختی نبود، به ویژه ‌این‌که بین ما و گروه فیلم رفاقت خوبی ایجاد شد و ضمناً ما با دوربین هم آشنا بودیم و مشکلی با این مسئله نداشتیم.

 

خانم مصیبی، فیلم‌تان با ممیزی خاصی مواجه نشد؟

مصیبی: خیر. فقط لباس اهداکننده‌های مدال شهربانو در اندونزی مشکل داشت که ما آن را با ویژوال درستش کردیم. خوشبختانه در این فیلم توانستیم انسجام بین اعضای خانواده را نشان بدهیم و فکر می‌کنم آنقدر همه ارتباط‌های میان اعضای این خانواده صمیمی و ساده بود که هیچ مشکلی ایجاد نشد و همه تصاویر بدون ممیزی به دست مخاطب رسید.

 

فیلم شما در گروه آزاد اکران شد که خیلی‌ها می‌گویند گروه مرده‌ای برای اکران فیلم‌هاست و زمان‌های مرده‌ای به اکران فیلم‌های این گروه اختصاص داده می‌شود. چطور موافقت کردید که فیلم‌تان در این گروه اکران شود؟

مصیبی: سال گذشته در جشنواره حقیقت، خانم منیژه حکمت وقتی فیلم را دیدند و گفتند که این فیلم قابلیت اکران دارد و برای اکران آن در کنار خانم‌ها مهتاب کرامتی و طهورا ابوالقاسمی (تهیه‌کنندگان فیلم) قرار گرفتند و همه جوره پای فیلم ایستادند تا این‌که ما بالأخره تیرماه امسال توانستیم مجوز اکران فیلم را بگیریم. خانم حکمت گفتند که بهتر است این فیلم در زمان دایر بودن مدارس اکران شود ولی در مهر و آبان به خاطر تعطیلی‌های زیاد، امکان اکران فیلم وجود نداشت و بهترین موقع همین آذرماه بود. بعد از آذرماه هم شرایط خوبی برای اکران فیلم ما وجود نداشت چون فیلم‌های سینمایی زیادی در صف اکران هستند و من همین حالا هم نگرانم که نکند علیرغم فروش خوب فیلم، آن را از روی پرده‌ سینماها بردارند. خوشبختانه آموزش و پرورش حمایت خوبی از فیلم ما کرد و صبح‌ها دانش‌آموزان زیادی به تماشای فیلم ما می‌آیند. فروش فیلم ما از کف فروش بالاتر است و بعضی روزها حتی به سئانس فوق‌العاده هم می‌رسد. امیدوارم شرایطی مهیا شود که فیلم‌مان در وضعیت بهتری اکران شود چون می‌بینم که این روزها خیلی از فیلم‌های خوب می‌سوزند و من هم از این بابت نگرانم.

 

تهیه‌کنندگان فیلم چطور شما را حمایت کردند و حضور مهتاب کرامتی به عنوان تهیه‌کننده تا چه اندازه برای‌تان قوت قلب بود؟

مصیبی: هم خانم کرامتی و هم خانم ابوالقاسمی از ابتدا با انرژی کامل پای فیلم ایستادند و خانم حکمت هم در این مسیر به ما پیوستند و کمک حال‌مان شدند. ممکن بود اگر هر کدام از این عزیزان در کنار فیلم نباشند، هنوز فرصت اکران به فیلم داده نمی‌شد. خانم کرامتی را مردم دوست دارند و ایشان به عنوان یک هنرمند محبوب و با اخلاق در میان مردم شناخته می‌شوند. خوشحالم که در اکران‌های مردمی فیلم "صفر تا سکو" هم در کنارمان هستند چون می‌دانند که حضورشان در کنار ما ارزشمند است.

 

 

قصد دارید برای فیلم بعدی هم به سراغ ساخت مستند بروید؟

مصیبی: من قشنگ‌ترین تجربه زندگی‌ام را با مستند "صفر تا سکو" داشتم و قطعاً دوست دارم روند مستندسازی را ادامه بدهم ولی آدمی هستم که باید حتماً با موضوع کارم درگیر شوم و سوژه خوبی برای کار کردن داشته باشم. من تکنیک را بلدم ولی یک آدم حسی هستم و تا حسم جواب ندهد، نمی‌توانم از تکنیک استفاده کنم. ۱۷-۱۸ سال است که در سینما حضور دارم و تصویر، دوربین و کادر را خوب می‌شناسم. با کارگردان‌های بزرگی کار کرده‌ام و از آن‌ها یاد گرفته‌ام ولی تا زمانی که با موضوع فیلم درگیر نشوم، نمی‌توانم برای ساختن آن اقدام کنم. فیلم مستند را نمی‌توانم ساده بگیرم چون برای ساختن یک فیلم مستند باید تحقیق کنید و زمان بگذارید و همه اتفاقات را صادقانه به تصویر بکشید تا مخاطب بتواند با فیلم و سوژه شما همذات‌پنداری کند.

 

شما از ابتدای فیلم‌تان تا بعد از این‌که سهیلا و الهه از تیم ملی حذف می‌شود، روند قصه را با روال و سرعت عادی پیش می‌برید ولی بعد از آن به یک‌باره قصه فیلم‌تان به یک سال جلوتر می‌رود. چرا سعی نکردید تلاش خواهران برای جبران شکست در آن یک سال را به تصویر بکشید؟

مصیبی: این را بگذارید به حساب دید سینمایی من. ما بخش مربوط به رفتن شهربانو به مالزی و مدال گرفتنش را با دور تند جلو آمدیم و دوباره اگر می‌خواستیم وارد زندگی آن‌ها شویم، به لحاظ زمانی و حسی، بیننده را از حال و هوای فیلم خارج می‌کردیم. برای همین از آن بخش‌ها پرش داشتیم و قصه را جلوتر بردیم. من فیلم مسابقات تایوان را نداشتم چون هزینه رفتن به تایوان برای‌ما مهیا نشد؛ بنابراین تمرکزم را روی روند تمرینات الهه، شهربانو و سهیلا برای مسابقات ملی گذاشتم. سعی کردم یک سری اتفاقات شبیه به هم و تکراری را از فیلم حذف کنم تا چیزی برای مخاطب تکراری و حوصله سر بر نباشد.

 

خانم منصوریان به نظرتان فیلم "صفر تا سکو" چقدر به شناخته شدن شما و خواهران‌تان کمک کرد؟

منصوریان: صد درصد کمک کرد. فیلم مسابقه‌های ما را کسی نمی‌بیند و معمولاً خیلی از مردم کشورمان شناخت خوبی از ورزش ووشو ندارند اما حالا خوشبختانه شناخت مردم از این ورزش و من و خواهرانم بیشتر شده است.

 

منصوریان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

قبل از این‌که فیلم "صفر تا سکو" روی پرده سینماها برود، شما در برنامه "ماه عسل" حضور پیدا کردید. حضورتان در آن برنامه چقدر به شناخته شدن خودتان و همینطور به دیده شدن فیلم کمک کرد؟

منصوریان: مطمئناً برنامه آقای علیخانی هم تأثیرگذار بود، به ویژه‌ این‌که من و خواهرانم در سه قسمت از آن برنامه حضور پیدا کردیم و به عنوان مهمانان بهترین قسمت برنامه هم شناخته شدیم. مردم از آن‌جا با زندگی ما آشنا شدند و شناختی که از ما کسب کردند باعث شد که بیایند فیلم "صفر تا سکو" را هم ببینند. ما هم از آن به بعد محبوب‌تر شدیم. تا قبل از آن در پارک تمرین می‌کردیم و کسی با ما کاری نداشت ولی یادم می‌آید که دو روز بعد از آن برنامه، به خاطر لطفی که مردم به ما داشتند و با ما هم‌ صحبت می‌شدند، مجبور شدیم تمرین‌مان در پارک را کنسل کنیم.

 

مصیبی: زمانی که فیلم "صفر تا سکو" در جشنواره حقیقت و در جشنواره فیلم فجر اکران شد، طیف خاصی از مردم به تماشای آن آمدند ولی خوشبختانه استقبال مردم از اکران عمومی این فیلم بسیار خوب تر شد که بخشی از این اتفاق به خاطر حضور خواهران منصوریان در برنامه "ماه عسل" بود.

 

 

خانم منصوریان حالا که به طیف گسترده‌ای از مردم شناخته شده‌اید، زندگی‌تان چقدر تغییر کرده است؟

منصوریان: شرایط ما نسبت به قبل خیلی تغییر کرده و مردم لطف بیشتری به ما دارند که این باعث خوشحالی و افتخار ما است. من آدم شوخی هستم و شما این را در فیلم هم می‌توانید متوجه شوید ولی طبیعی است که شناخته شدن من و خواهرانم به مردم باعث شده که یک سری محدودیت‌ها برای‌مان به وجود بیاید و دیگر یک سری از کارهای معمولی که انجام می‌دادیم را انجام ندهیم.

 

منصوریان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

پیشنهاد دیگری هم برای بازی در سینما به شما ارائه شده است؟

منصوریان: بله پیشنهاداتی داشته‌ام ولی خانم مصیبی می‌گویند حتماً باید نقش‌های خوب را بازی کنی. (باخنده)

 

مصیبی: من می‌گویم اگر خواهران منصوریان قرار است در فیلم دیگری حضور پیدا کنند، باید نقش درستی به عهده‌شان گذاشته شود چون این سه خواهر دوربین را به خوبی می‌شناسند و ضمناً قهرمان هم هستند و باید شأن و جایگاه‌شان حفظ شود. معتقدم که اگر قصدشان ورود به سینماست، باید از طریق یک راه اصولی به این حوزه ورود کنند.

 

اگر پیشنهاد بازی در یک فیلمی که فضای آن خارج از ورزش می‌گذرد به شما ارائه شود، آن پیشنهاد را می‌پذیرید؟

منصوریان: بله با کمال میل.

 

منصوریان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

اصالتاً اهل کجا هستید؟

منصوریان: اهل سمیرم استان فارس. محل تولدمان دو ساعت با اصفهان و یک ساعت و نیم با یاسوج فاصله دارد و اطراف‌مان روستاهایی وجود دارد که لر نشین و ترک‌نشین هستند ولی زبان خود ما فارسی است.

 

همسرتان در مسیر موفقیت شما چقدر تأثیرگذار بوده است؟

منصوریان: همسرم در فرهنگی بزرگ شده که معمولاً در آن خانم‌ها کمتر کنش‌گری می‌کنند ولی خود ایشان طور دیگری فکر می‌کند و اعتماد ویژه‌ای به من دارد که من هیچگاه از این اعتماد سوء استفاده نمی‌کنم. همسرم همواره در این مسیر همراهم بوده و من صمیمانه از ایشان ممنونم.

 

مصیبی: همسر خانم منصوریان یک مرد فوق‌العاده است. من اول فکر می‌کردم او جلوی دوربین حفظ ظاهر می‌کند ولی هر چه که جلوتر رفتیم، متوجه شدم که ایشان یک مرد واقعی است چون شرایط و سختی‌های همسر یک قهرمان بودن را درک می‌کند و همراه و یار همسرش است.

 

و این روزها مشغول چه فعالیتی هستید؟

منصوریان: در حال هماهنگی اکران‌های مردمی فیلم "صفر تا سکو" هستم و از طرفی هفته‌ای یک‌بار در باشگاهی در تهران با علاقه‌مندان به ووشو تمرین می‌کنیم. قبلاً همچنین باشگاهی را در استان اصفهان داشتیم. من و خواهرانم در ماه‌های آینده مسابقات بازی‌های آسیایی را در پیش داریم و از ماه اسفند تمرینات این مسابقات را شروع می‌کنیم که ان‌شاءالله اگر انتخاب شدیم به مسابقات آسیایی اعزام شویم. خواهرانم الآن در چین هستند و در آنجا به فعالیت حرفه‌ای خود ادامه می‌دهد و دو ماه آینده به ایران بر می‌گردند. دوست دارم ورزش حرفه‌ای را تا جایی که در توانم هست ادامه بدهم و بعد پایه‌گذار مسابقه بین پیشکسوتان ووشو شوم.

 

منصوریان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

مصیبی: من هم فعلاً درگیر اکران فیلم هستم و دارم روی فیلم جدیدم نیز تحقیقاتی انجام می‌دهم. فیلم جدیدم در مورد جوان‌ها خواهد بود که امیدوارم آن فیلم هم به ثمر بنشیند.

 

 

 

 

 

 

  • 14
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش