پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۱۲ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۷۰۵۶
فیلم و سینمای ایران

فیلم دریا و ماهی از دریچه نگاه مهرداد غفارزاده کارگردانش

فیلم دریا و ماهی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

دریا و ماهی پرنده عنوان فیلمی است به کارگردانی مهرداد غفارزاده، نویسندگی مهرداد غفارزاده و اکبر روح و تهیه‌کنندگی امیر پورکیان که سه‌سال پیش ساخته شد و در همان ‌سال یعنی ‌سال ۱۳۹۳ در بخش هنر و تجربه سی‌وسومین دوره جشنواره فیلم فجر نیز به نماش درآمد. دریا و ماهی پرنده داستان‌های مرتبط با زندگی مشقت‌بار نوجوانی ۱۷ساله به نام احسان را روایت می‌کند که نه توانایی تکلم و نه شنیدن دارد. او که بدون ارتکاب جرم در مرکز بازپروری نوجوانان بزهکار در یک منطقه محروم به‌سرمی‌برد؛ بارها و بارها تلاش می‌کند بی‌گناهی خود را با نقاشی به دیگران ثابت کند، ولی هیچ‌کس نقاشی‌های این نوجوان را درک نمی‌کند، به جز یک مشاور که خانمی بسیار مهربان و دلسوز است. احسان چند باری نیز تلاش به فرار از مرکز بازپروری می‌کند، اما...

 

دریا و ماهی پرنده که از حضور بازیگرانی چون همایون ارشادی، نیوشا ضیغمی، امیرحسین رستمی، نادر فلاح، علی‌اکبر صحرایی، ارشیا طالبی، محمد رحمانی، مریلا موسوی، زری آقایی، مهرداد غفارزاده و... بهره برده؛ تاکنون نمایش‌های جشنواره‌ای موفقی داشته و به‌عنوان مثال توانسته جایزه بهترین فیلم جشنواره موندنس آمریکا را از آن خود بکند. این فیلم همچنین برنده جایزه منتقدان مسکو، بهترین فیلم هیأت داوران بیست‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان همدان و بهترین بازیگر نوجوان در جشنواره اسپانیا شد.

 

کارگردان فیلم دریا و ماهی پرنده، مهرداد غفارزاده، فعالیت هنری خود را با نوشتن داستان‎های کوتاه از ‌سال ۱۳۵۹ آغاز کرده و سپس در ادامه مجموعه داستا‌ن‎هایی برای کودکان و نوجوانان و نیز بزرگسالان منتشر کرده است. او مدتی هم در مطبوعات نقد ادبی و سینمایی می‎نوشت. غفارزاده در رادیو و تلویزیون نیز فعالیت داشت و به مستندسازی روی آورد.

 

این کارگردان نخستین فیلم بلند سینمایی خود گیرنده را در‌ سال ۱۳۹۰ کارگردانی کرد که موفق به دریافت دو سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بازیگر مرد برای سعید راد از جشنواره فیلم فجر شد. دریا و ماهی پرنده دومین ساخته بلند داستانی این کارگردان است که در بخش هنروتجربه جشنواره سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و این روزها نیز روی پرده سینماهای این گروه رفته است.

 

مهرداد غفارزاده در یادداشتی درباره این فیلمش چنین گفته: در روزهای نه‌چندان دور مواجه شدن با یک فکر و تفکر و ایده و اندیشه به راحتی پیش نمی‎آید. این روزها برخورد اندیشه‌ها لحظه‌به‌لحظه و ثانیه‌به‌ثانیه اتفاق می‌افتد، اما امروز به خاطر فضای مجازی، صبح‌ها که از خواب بیدار می‎شوید با انواع تفکرات اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آدم‌هایی از طبقات مختلف روبه‌رو می‌شوید، دیگر اندیشه‌ها فقط در ذهن‌ها باقی نمی‌ماند. روزها و لحظه‌ها لبریز از فکر و خیال هستند. در این میان هیاهوی عجیب و غریب فکرها و اندیشه‌ای در افکار مردم باقی می‌ماند که ذات الهی و خدایی و آسمانی داشته باشد، چرا که خدا مطلق است و جاویدان و تفکر الهی در هیچ چهاردیواری محصور نمی‌ماند.

 

این فیلمساز به پرسش‌هایی درباره فیلم دریا و ماهی پرنده پاسخ داده است که در ادامه می‌خوانید:

 

  دریا و ماهی پرنده درباره بچه‌های ناشنوایی است كه قادر به تكلم نیستند. چنین کاراکترهایی از این‌رو که در روانشناسی و نیز در رفتار با افراد و با نوجوانان عادی تفاوت‌هایی دارند، نیاز به شناختی دقیق‌تر و بهتر دارند تا بشود تصویری ملموس و باورپذیر از آنها روی پرده ارایه کرد. می‌توانید بگویید شما به‌عنوان کارگردان این فیلم درباره این بچه‌ها چه تحقیقاتی كردید؟

اولش باید این نکته را بگویم که من هم مانند خیلی‌های دیگر پیش از این فیلم هیچ ارتباطی با فضا و زندگی بچه‌های ناشنوا نداشتم. نه این‌که ندانم زندگی‌ و دشواری‌های‌شان چگونه است؛ نه. منظورم این است که مثل اغلب آدم‌ها از عمق مسائل و مصائب و حتی شیرینی‌های زندگی‌شان دور بودم و فاصله داشتم و فقط یادم است که تنها کاری که در موردشان کرده بودم، گزارشی بود که سال‌ها پیش در سروش نوجوان در این رابطه نوشته بودم...

 

  آیا آن گزارش نقشی در ریشه‌گیری این فیلم و حداقل کاراکتر احسان داشت؟

اگر دقیق بگویم؛ نمی‌دانم. همیشه ریشه شکل‌گیری این جور چیزها آرام و بطئی است و نمی‌شود یک نقطه معین را به‌عنوان لحظه ریشه‌گیری یک ایده تعیین کرد. حالا هم در پاسخ شما؛ شاید هم آن گزارش روی شكل‌گیری این شخصیت نقش داشت، اما دقیق نمی‌توانم بگویم که مثلا با یک تحقیق از پیش تعیین‌شده سراغ این شخصیت رفته‌ام.

 

  همکار فیلمنامه‌نویس‌تان چه؟ نقش او چقدر بود؟

من با همکاری آقای اکبر روح در کنار هم فیلمنامه گیرنده را كار كرده بودیم. اما در مورد فیلم دریا و ماهی پرنده، طرح اولیه و به گفته بهتر ایده اصلی کار با من بود و وقتی احساس کردم و دیدم که به ساخت چنین فیلمی احساس نیاز دارم، به ایشان پیشنهاد دادم فیلمنامه را بنویسد. ایشان هم ورودش به كارهای سینمایی با فیلم‌های من بود و از آن‌جا که قبلا در کارهای کوتاهم تحقیقاتی درباره بچه‌های كانون اصلاح و تربیت داشتم و حتی پیشتر یك فیلم كوتاه هم به نام روز ملاقات درباره كانون ساخته بودم، این روند همکاری خوب و سریع پیش رفت...

 

  آیا در روند تحقیق و پژوهش‌های کار بود که علی‌اكبر صحرایی را انتخاب کردید تا بازیگر نقش ناشنوای فیلم باشد؟

نه، او را با فراخوانی كه در آموزشگاه‌های ناشنوایان داشتیم، از بین ۷۰ نفر انتخاب كردیم.

 

  ظاهرا عامدانه قصد داشتید در فیلم‌تان یك ناشنوای واقعی این نقش را بازی كند؛ چرا؟

این موضوع چالش من بود. می‌خواستم پسری را انتخاب كنم كه بازیگر و تا حدودی شناخته‌شده باشد، اما احساس می‌كردم به‌طور قطع نمی‌تواند و بازی‌اش اغراق‌آمیز و خیلی نمایشی، تصنعی و غیرواقعی می‌شود. من سختی این كار را پذیرفتم تا كار واقعی شود، برای همین همه چیزش واقعی بود، مثل صدایی كه از گلویش بیرون می‌آید، حركت دستانش، نشنیدن خیلی چیزها، توجه نكردن و نگاه كردن به موضوعی كه خودش دلش می‌خواست در حین حرف زدن دیگران و... همه طبیعی بود. او آن‌قدر باهوش بود كه خیلی زود با گروه فیلمبرداری و همین‌طور داستان ارتباط برقرار كرد و من از وسط كار دیگر حس نكردم او ناشنواست، چون با یك اشاره آنچه را می‌خواستم، انجام می‌داد.

 

  در فیلم در جاهایی می‌بینیم که او کاراکتری است که با این‌که ازش انتظار نداریم، اما در برخی جاها در دفاع از خود ناتوان عمل می‌کند؛ به‌خصوص افتادنش در دام بزهكاران که این بی‌دفاعی او را برجسته‌تر هم می‌کند. می‌توانید بگویید این ریزه‌کاری‌ها و خرده‌روایت‌ها از کجا و چگونه وارد قصه شد؟

خب مثل هر فیلم دیگری در دریا و ماهی پرنده هم چند خرده‌ ایده وجود دارد كه اینها در کنار روایت اصلی تعریف شده و به عبارت بهتر می‌آیند و به ساختار اصلی كمك می‌كنند. در حقیقت در این فیلم ایده اصلی ما زندگی نوجوانی در زندان است كه نمی‌تواند از خودش دفاع كند و روی در و دیوار نقاشی می‌كشد. بعد برای این‌که این موقعیت را تأثیرگذارتر و برجسته‌تر کنیم، خرده ایده‌هایی به کار افزوده شد تا در آن هدف اولیه به موفقیت بیشتری برسیم.

 

مثلا ناشنوا بودن احسان بعدها اضافه شد، چون می‌خواستم كسی باشد كه نتواند حرف‌هایش را بزند و این حرف‌ها را در قالب نقاشی‌هایش بگوید و در و دیوار را بهترین مكان برای دفاع از خود بداند. در حقیقت این اتفاقات و شخصیت‌پردازی‌های کوچک در کنار درام اصلی که در جریان بود، می‌توانست باعث ایجاد درامی جذاب‌تر و حتی شاید عمیق‌تر شود. بله؛ انتخاب بازیگر ناشنوا در این نقش به این علت بود.

 

  شما برای فیلم‌های‌تان تلاش كرده‌اید از بازیگران مطرح و شناخته‌شده مثل سعید راد، همایون ارشادی، نیوشا ضیغمی و... استفاده كنید. اینها انتخاب می‌شوند كه فیلم‎تان بیشتر دیده شود، یا به این دلیل است كه می‌توانند نقش‌های مورد نظرتان را خوب دربیاورند؟

من هر دوی این رویكردها مدنظرم بود. در گیرنده از بازیگران باتجربه و پیشكسوت استفاده كردم كه به نظرم بجا و درست بود و برخلاف خیلی‌ها كه فكر نمی‌كردند سعید راد جواب این نوع شخصیت را بدهد، اما به نظرم بهترین بازی‌اش را كرد و بعد از فیلم تنگنا دومین جایزه‌اش را پس از ۳۷‌سال گرفت. من تفاوت اینچنینی در سینما قایل نیستم كه اگر نابازیگر بیاید نقش خاصی را بازی كند، می‌تواند فیلم را نجات دهد، یا واقعی‌تر كند.

 

به نظرم كار بازیگر این است كه بتواند در ژانرها نقش‌ها و شخصیت‌های مختلف غرق شود و بتواند یك نقش متفاوت را بازی كند تا همه فراموش كنند كه ایشان پرویز پرستویی است یا نیوشا ضیغمی یا نادر فلاح. چون هنر اینها در همین است و من ایمان قوی به بازیگران شناخته‌شده دارم كه كارشان خوب است و درعین‌حال چهره و محبوبیت‌شان به تبلیغات و جذب مخاطب و اكران راحت‌تر كمك می‌كند.

 

  فیلمی چون دریا و ماهی پرنده طبیعتا جزو فیلم‌هایی نباید باشد که تیغ ممیزی و سانسور را بتوانیم بالای سرش تصور کنیم. اما ظاهرا این اتفاق درباره فیلم شما افتاده و حتی در مراحلی بحث توقیف و اصلاحیه‌های پشت سر هم نیز به میان آمده است. واقعا چرا؟ توقیف برای چنین فیلمی؟ ممیزی یک فیلم با هدف آموزشی؟

از همان نخستین مراحل، یعنی از همان زمان خواندن فیلمنامه اصلاحیه‌هایی را از ما می‌خواستند و البته ما نیز برای این‌که بتوانیم فیلم‌مان را ساخته و به نمایش بگذاریم تا حد ممکن با آنها همکاری کرده و تا جایی كه امكان داشت، اصلاحیه‌های مورد نظر ارشاد را انجام دادیم. بعد هم در مرحله فیلمبرداری مثل تقریبا هر پروژه دیگری در جریان تولید تغییراتی پیش آمد که اصلا و ابدا در آن حدی نبود که مثلا بشود گفت که یک فیلمنامه ارایه شده و فیلمی دیگر ساخته شده است.نه؛ ما در مرحله فیلمبرداری تغییرات کوچکی داشتیم و به این دلیل هم هست که اصلا فکرش را هم نمی‌کردیم که دریا و ماهی پرنده ممکن است به مانعی به نام سانسور بخورد.

 

اما شاید از این‌رو که برخی از دوستان پروانه نمایش گفتند فیلم تأثیرگذاری شده است و حتی شنیدیم که می‌گفتند یكی از اعضا كه هیچ‌وقت اشكش دیده نشده، در زمان نمایش این فیلم اشكش درآمده است؛ فیلم با مشکل مواجه شد. ما نیز برای رفع مشکل در این مرحله نیز با تغییرات و اصلاحیه‌ها کنار آمده و به‌طور مثال شخصیت بازرس را حذف كردیم.

 

  این تنها مورد اصلاحی بود؟

نه؛ یادم است که به ما گفتند کلا به فضای بیرون از زندان و بیرون از ایران و به‌خصوص سازمان‌های بیرون كشور كاری نداشته باشیم، یعنی سرمان به کار خودمان باشد و در همان فضا که فیلمنامه تصویب‌شده کار ادامه داشته باشد.اگر بخواهم دقیق به پرسش شما پاسخ دهم باید بگویم در مجموع، از کل اصلاحاتی كه از ما خواستند، چند مورد را اصلاح کردیم و چند مورد هم با دلایلی كه ما ارایه دادیم، اصلاح نشد. به‌هرحال فیلم هشت ماه درگیر این مسائل شد. بعد از این اصلاحات فیلم برای شركت در جشنواره‌های خارجی فرستاده شد و نخستین حضورش در جشنواره مسكو بود كه جایزه منتقدان مسكو را به دست آورد.

 

  آیا از گیرنده و دریا و ماهی پرنده راضی هستید؟ با این پرونده؛ می‌توانید بگویید که مهرداد غفارزاده آینده سینمایش را چطور پیش‌بینی می‌كند؟

خب آینده را كه نمی‌شود پیش‌بینی كرد. خیلی‌ها مرا آرمان‌گرا می‌دانند؛ اما در جواب باید بگویم متاسفم كه خیلی از خودم دور شدم و الان دیگر این نوع نگاه كردن در پیرامون ما دیگر خیلی ارزش ندارد و از این‌كه دارم از آن فضای آرمانی خودم دور می‌شوم، حالم بد است. من نزدیك به ۱۵۰ ایده و طرح سینمایی دارم كه نصف بیشترش در حوزه اندیشه، آرمان‌گرایی، ارزش‌ها و دفاع مقدس است.

 

من به هشت‌سال دفاع مقدس اعتقاد بسیاری دارم. معتقدم درست است بطن دفاع مقدس جنگ بود، اما در حاشیه آن یك مدینه فاضله بود كه در آن گذشت، مهربانی، دوستی، معرفت، شناخت، اعتقاد، خدا و چیزهای ویژه‌ای از این دست بود. اگر كره‌زمین میلیاردها‌ سال عمر كند، این هشت‌سال مرجعی خواهد بود كه خیلی‌ها به هم می‌گویند یك زمانی انسان‌ها این‌طوری فكر و زندگی می‌كردند.

 

این هشت‌سال یك دوره ماندگار در تاریخ است. علاقه‌مند به این فضا هستم و امیدوارم بتوانم یك فیلم داستانی در این زمینه بسازم، چون در این زمینه مستند زیاد ساخته‌ام. من آرمان‌گرا هستم و امیدوارم جامعه ما به یك اخلاقیات خوب و صمیمانه برسد. ما از فضاهای دوستانه در جامعه‌مان دور شده‌ایم و رفتارهای‌مان تظاهرآمیز و تصنعی شده و بیشتر رفتارمان برای نمایش است تا واقعیت. كمك به دیگران ساده است، اما در عمل وقت و انرژی می‌خواهد. من فیلمنامه‌هایی با رویكرد طرح مسائل اخلاقی نوشتم، با هدف این‌كه با نمایشش جامعه مهربان‌تر و صمیمی‌تر شود، اما رسما به من گفتند فیلمنامه‌ای بنویس كه هم خودت به یك نفع مالی اساسی برسی و زندگی‌ات متحول شود و هم مردم این فیلم را ببینند و حال كنند و هم ما پولی دربیاوریم.

 

این را در واكنش به طرحی درباره دادائیسم گفتند كه اگر ساخته شود، اتفاق بزرگی در ساختار دادائیسم می‌افتد. من سینمای تجاری را رد نمی‌كنم. این سینما لازمه جامعه است. من بیشتر امیدوارم فیلم روی خط صفر كه بعضی از دوستان مثل آقای امیر اسفندیاری و تابش و برخی مدیران فارابی از آن حمایت لفظی و تا حدودی مالی كردند، به‌زودی ساخته شود و من به آرمانم برسم، وگرنه به سمت سینمایی می‌روم كه بتوانم از كنارش زندگی‌ام را بچرخانم.

 

  از این‌که فیلم شما در گروه هنروتجربه نمایش داده می‌شود، راضی هستید؟

چند موج سینمایی در ایران اتفاق افتاده، اما منتقدان این موج‌ها را آنالیز نكرده‌اند. ما دو دهه در سینمای دنیا مطرح بودیم و جایزه‌های بزرگی گرفتیم، به‌خصوص دو بار اسكار گرفتیم. سینمای دنیا موج نوی فرانسه، نئورئالیسم ایتالیا، دگما ۹۵ را داشته است. ایران كه دو دهه است تا این حد در دنیا مطرح شده و جوایز زیادی را می‌گیرد، پیشنهادم این است كه منتقدها با همفكری هم موج سینمای ایران را كه من نام آن را موج هنر و تجربه گذاشتم، در دنیا مطرح و برای آن مانیفست طراحی كنند. چیزهایی مثل این‌كه یك نابازیگر می‌آید بهترین بازی را در این فیلم‌ها اجرا می‌كند و... و از این پراكندگی حضور به یك انسجام در دیدگاه برسیم.

 

وقتی ما سینماگران بدانیم از این سینما حمایت می‌شود و مانیفست دارد، تحرك‌مان بیشتر می‌شود. عباس كیارستمی به‌تنهایی نمی‌توانست از سینمای رئالیسم شاعرانه‌اش دفاع كند، اما وقتی تبدیل به موج شود، این سینما هم پاسخگوی جامعه  بوده و هم در دنیا مطرح می‌شود. اگر این موج كانالیزه شود و به آن مفهوم و مانیفست داده شود، اتفاق بزرگی خواهد افتاد، چون هم در آن تجربه هست و هم هنر وجود دارد، برای همین می‌تواند جریان‌ساز و ماندگار باشد.

 

علی‌اصغر کشانی

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش