مهمترین عناوین خبری
شنبه ۰۶ دی ۱۴۰۴
۱۳:۴۹ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۵۰۰۵
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم هایی با محوریت عفو و قصاص در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر

فیلم های سینمایی ایران,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

جشنواره سی و هفتم فیلم فجر، جشنواره ای با فیلم های غافلگیرکننده بود. در کنار چند فیلم کاملاً سنت شکن که در خلاف جهت جریان آب شنا کرده بودند، شاهد تعدادی فیلم هم بودیم که به لحاظ سطح کیفی متوسط بودند و به لحاظ موضوع و مضمون بسیار نزدیک به یکدیگر. امسال در تعدادی از این فیلم های متوسط به انحای مختلف به مقوله «قصاص» و در راستای آن «عفو» پرداخته شده بود و حتی هسته مرکزی فیلمنامه ی این آثار بر محور همین موضوع بنا شده بود.

 

امسال در فیلم های «جمشیدیه»، «قسم»، «جاندار»، «متری شیش و نیم»، «یلدا» و «سرخپوست» به موضوع «قصاص» پرداخته شده بود؛ حال آن که در تعدادی از آن ها این مقوله شکلی پررنگ تر داشت و بخشی از پیرنگ داستان بود و در برخی دیگر در سایه مضامین دیگری قرار می گرفت.

 

«متری شیش و نیم» و «سرخپوست» دو فیلم موفق جشنواره ی امسال بودند که با روایت پردازی متفاوت و محکم خود و ایده پردازی های درخشان کارگردانان جوانشان توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کردند. «متری شیش و نیم» فیلمی ناتورالیستی ست که طبق الگوهای قهرمان-ضدقهرمانی ساخته شده است و عمده تمرکز آن بر تقابل میان پلیس و قاچاقچی (پروتاگونیست و انتاگونیست) است. جدیدترین ساخته سعید روستایی ساختار بصری بی بدیلی دارد و هم چون «ابد و یک روز» به واسطه اجرای قوی، فیلمنامه خوب و میزانسن های کنترل شده از شگفتی های جشنواره سی و هفتم به شمار می آید. مقوله اعدام در فیلم تازه روستایی از این جهت با دیگر فیلم های نام برده تفاوت دارد که این مجازات برای یک قاچاقچیِ معروف مواد مخدر (با بازی خوب نوید محمدزاده) در نظر گرفته شده است و بدین جهت بنا نیست مخاطب آنقدر که مثلاً با شخصیت اصلی فیلم «جمشیدیه» همذات پنداری می کند نسبت به سرنوشت این شخصیت دچار حساسیت شود اما به دلیل ظرایفی که روستایی در طرح شخصیتِ منفی فیلم خود اعمال می کند از جمله ترسیم ابعاد مختلف درونی کاراکتر او و پرهیز از خلق یک شخصیت منفی تک بعدی، سرنوشت او مخاطب را کاملاً تحت تأثیر قرار داده و مسئله قصاص خواه ناخواه در فیلم پررنگ و برجسته می شود.

 

«سرخپوست» فیلمی خوش ساخت به کارگردانی نیما جاویدی است که پیش تر فیلم «ملبورن» را از او تماشا کرده بودیم. «سرخپوست» روایتی خطی دارد و می توان آن را فیلمی با الگوهای سینمای کلاسیک به حساب آورد که ساختار سه پرده ای دارد و چینش درست و منظم نقاط درام، فیلمنامه آن را به اثری شسته رفته، به اندازه و قابل اعتنا بدل ساخته است. «سرخپوست» فیلمی قصه محور است با کاراکترهایی از دهه چهل شمسی که بسیار باورپذیر و ملموس از آب درآمده اند. فیلم، داستان تعقیب و گریز یک رئیس زندان را با یک زندانی فراری محکوم به اعدام به تصویر می کشد. طبیعتاً فیلم جاویدی با درام های مدرن اجتماعی که قرار است به مقوله اعدام و … بپردازند تفاوت های آشکاری دارد که اصلی ترینش تفاوت آن مقطع تاریخی اش است. با این وجود مسئله ی انسانی اعدام انسان بی گناه در فیلم کاملاً برجسته می شود و محوریت می یابد. دگردیسی شخصیت رئیس زندان و سیر تحولی او که منجر به یک تصمیم نهایی غافلگیرکننده در پایان فیلم می شود شاید برخاسته از همان نگاه انسانی فیلمساز به مسئله اعدامِ یک متهمِ بی گناه باشد.

 

در کنار این دو فیلم خوب و خوش ساخت، چند فیلم متوسط جشنواره نیز مقوله قصاص را نشانه رفته اند.

 

«یلدا» فیلمی ست که شاید بیش از قصاص درباره عفو باشد. فیلم، درباره ی یک برنامه تلویزیونی (به سبک و سیاق ماه عسل ) است که در آن محکومین به قصاص برای گرفتن عفو در مقابل خانواده ی مقتول قرار می گیرند. «یلدا» می-توانست فیلمی مبتکرانه با خلاقیت های روایی و جذابیت های دراماتیک باشد، اما فیلمنامه در حد یک طرح اولیه باقی می ماند و این موضوع انسانی در فیلم به سبب ناتوانی در پرداخت به جزییات و عدم تسلط فیلمساز بر کنش های دراماتیک اصلی به هرز می رود. این که فیلمی در ترویج عفو و بخشش ساخته شود هیچ بد نیست، اما این که قاتل، در مقابل عملکرد خود به جای پشیمانی طلبکار باشد نه در منطق تماشاگر می گنجد و نه به لحاظ منطق روایی می تواند کمکی به فیلمنامه و پیشبرد درام بکند. بنابراین «یلدا» به فیلمی کم ملاط تبدیل شده است که با آه و ناله و شلوغ بازی های رایج، سعی بر تأثیرگذاری بر مخاطب می کند؛ تلاشی که عملاً بی نتیجه می ماند.

 

فیلم های سینمایی ایران,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

«جمشیدیه» دومین فیلم یلدا جبلی نیز از زاویه ای دیگر به این مقوله پرداخته است. این بار یک قتل عجیب و غریب غیرعمد، دستمایه طرح داستان و شکل گیری روایت قرار می گیرد. ابتدا باید عنوان کنم تلاش جبلی برای تشریح این وضعیت انسانی قابل تقدیر است. مضمون فیلم دراصل مزمت خشونت در جامعه است اما نگاه کلیشه ای فیلمساز به این معضل روزمره اجتماعی نتوانسته است در روایت پردازی به کمکش بیاید. حجم گفت و گوهای فیلم زیاد است. فضای چنین فیلمی باید ملتهب از آب دربیاید اما این اتفاق نمی افتد. فیلم از جایی به بعد لحن شعاری به خود می گیرد؛ خصوصاً در سکانس دادگاه، مونولگ طولانی سارا بهرامی خطاب به قاضی در باور مخاطب نمی گنجد. این نوع نگاه به مقوله «قصاص» در فیلم جبلی تا حد زیادی سنتی از آب درآمده است و حتی فیلم قدیمی «می خواهم زنده بمانم» (ایرج قادری) را به یاد تماشاگر می آورد. این نوع نگاه در فیلم خصلت ارتجاعی یافته و انگار «جمشیدیه» ساخته شده است که به شکل چندپاره ای شعارهایی را در نکوهش خشونت و فحاشی بدهد و به شکلی دم دستی نشان دهد واکنش هایی که در تقابل با این مفاهیم صورت می گیرد منجر به وقوع حوادث و فجایعی بزرگ تر می گردند.

 

«جاندار» از دیگر فیلم های جشنواره امسال است که به مقوله «قصاص» می پردازد. فیلم افتتاحیه خوبی دارد. از همان ابتدا، بدون مقدمه چینی به سراغ اصل قضیه می رود. زنجیره علت و معلولی در این فیلم درست و منطقی بنا می شود و نحوه مواجهه آدم های قصه با واقعه اصلی، بر جذابیت های نمایشی کار می افزاید. فیلم بیش از آن که قصد واکاوی قانونی و حقوقی مسائل مربوط به قتل و قصاص را داشته باشد، به ابعاد انسانی مسئله و کشمکش های درونی هر یک از افراد مرتبط با این اتفاق با خود و با دیگران می پردازد. پایان فیلم با نوعی رهاشدگی همراه است که شاید بزرگ ترین اشکال آن هم همین پایان بندی باشد، اما از مکالمات مادر(فاطمه معتمدآریا) با فرزند محکوم به اعدامش می توان از تصمیمات نهایی آن ها مطلع شد.

 

«قسم» دومین فیلم محسن تنابنده نیز یکی از فیلم های تلخ جشنواره سی و هفتم بود. فیلم از همان ابتدا تکلیفش را با مخاطب روشن می کند و برای طرح موضوع اصلی اش مقدمه چینی های بیهوده نمی کند. «قسم» شروع خوبی دارد و نوید شکل گیری درامی گیرا را بر مبنای یک موقعیت حاد، پیچیده و مملو از تعارض های انسانی و عاطفی می دهد. با پیشرفت داستان، گره افکنی های بیش تری اتفاق می افتد و بر غافلگیری های آن افزوده می شود. البته تنابنده بارها تأکید کرده است که داستان فیلم او بر مبنای مسئله قسامه است؛ نه قصاص، اما تم فیلم به هر حال مرتبط با همین مسئله است و فضای فیلم شاید به دلیل عدم اثبات این که قاتل واقعا چه کسی است، تلخ تر از فیلم های دیگر و تاحدودی معمایی تر شده است. در فیلمنامه «قسم» به برخی مباحث پیچیده حقوقی و فقهی پرداخته شده است که در دیگر فیلم های مشابه کم تر شاهدش بوده ایم.

 

علاوه بر فیلم های نامبرده، در بعضی دیگر از فیلم های جشنواره نیز اشاره ای گذرا به مباحثی این چنینی شده است؛ مثلاً در فیلم «بنفشه افریقایی»، خانواده ای که در همسایگی فاطمه معتمدآریا زندگی می کنند با مسئله اعدام پدر مواجه بوده اند که همین اتفاق زندگی آن ها را با تبعات و عواقب جبران ناپذیری مواجه کرده است.

 

در نهایت می توان عنوان کرد، اکثر فیلمسازانی که به سراغ ساخت فیلم هایی با این تم رفته اند در نهایت نگاهی انتقادی به آن دارند و تلاش می کنند به ارجحیت بخشش بر قصاص در فیلم های خود اشاراتی مستقیم و غیرمستقیم داشته باشند.

 

یاسمن خلیلی فرد

 

 

banifilm.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش