پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴
۱۳:۴۷ - ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۵۶۵۲
فیلم و سینمای ایران

یازده سکانس‌ برگزیده از سینمای اوایل انقلاب؛

استحاله انقلابی که فیلم ها را در نوردید

فیلم سینمایی انقلاب,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

اوایل انقلاب صنعت سینما و هنرمندانی که از راه این چرخه ارتزاق می‌کردند، دچار مشکلات عدیده‌ای شدند. در آن ماه‌های آغازین حکومتِ جمهوری‌اسلامی، از ۵۲۴ سالن سینما، قریب به ۲۰۰ سینما در آتش سوخت. تعدادی از سینماهای فعال، توسط بنیاد تازه تأسیس مستضعفان که برای سرپرستی دارایی‌های مقامات رژیم سابق، با حکم دادستانی انقلاب تأسیس شده بود، مصادره شد. با انتخاب امام، مسئولیت سینما را محمدعلی نجفی به عهده گرفت و در فضای بسته آن دوران، جدّوجهد او در بسیاری مواقع، کارگر نیفتاد.

 

سکانس اول:

گزارش گاردین

روزنامه گاردین در ۱۰ آبان ۵۷ از زبان بنیان‌گذار جمهوری‌اسلامی‌ایران نوشت: «ما با سینماهایی که برنامه آنها فاسدکننده اخلاق جوانان و مخرب فرهنگ اسلامی باشد، مخالفیم. اما با برنامه‌هایی که تربیت ‌کننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و عملی جامعه باشد، موافق هستیم.»

 

سکانس دوم:

سندیکای هنرمندان سینما

در آخرین روزهای سال ۵۷، مسعود کیمیایی سه چهره تازه را به جمع کانون سینماگران پیشرو( که از سال ۵۲ از سندیکای هنرمندان انشعاب کرده بود) معرفی می‌کرد؛ محمدعلی نجفی، سیدمحمد بهشتی و محمدعلی هاشمی. اعضای این کانون که با مواضع هنرمندان پیرو خط امام، به نوعی آشنا بودند، به شور در مورد مسائل مختلف سینمای ایران در آستانه انقلاب می‌پرداختند.

 

محمد متوسلانی در این باره گفته است: « کار تولید کاملاً متوقف بود، بیشتر دست‌اندرکاران فیلم‌سازی، بیکار بودند و برخی هم برای تأمین خانواده‌شان جذب کارهایی نه در خور شأن خود شده بودند، دوستانی اصرار داشتند تا جلسه‌ای همگانی با دست‌اندرکاران برپاکنیم تا راه‌هایی برای رفع بیکاری بیابیم. نظر من این بود که دولت گرفتاری‌های اساسی دارد و در حال‌حاضر شاید زمان مناسبی برای طرح مشکلات دست‌اندرکاران سینما نباشد، اما اصرار زیاد بود و سرانجام من نیز قانع شدم تا این جلسه برگزار شود. ابتدا قرار بود این فراخوان در سالن نمایش وزارت فرهنگ و هنر باشد، که عملی نبود. لذا جلسه همگانی در محل سندیکای هنرمندان برپاشد.»

 

در روزنامه اطلاعات، طی بیانه‌ای که هیات مؤسس سندیکای در شرف تاسیس هنرمندان و کارکنان سینما تنظیم کرده بودند، از همه اهالی سینما از کارگردان تا کارگر فنی دعوت شده بود تا بعدازظهر پنجشنبه ۲۴ اسفندماه ۵۷، در خانه هنرمندان واقع در خیابان سزاوار گرد هم آیند. در این بیانیه، اشاره شده بود سینما به عنوان یک وسیله فرهنگی، اقتصادی و به عنوان یکی از غنی‌ترین وسایل ایجاد ارتباط در جامعه می‌تواند و باید نقشی معتبر، مؤثر و سازنده داشته باشد. این بیانیه، هدف گردهمایی را دست‌یابی به حقوق پایمال‌شده سینماگران و زحمتکشان این صنعت که همواره در رژیم سابق با اختناق و سانسور مواجه بوده‌اند، قلمداد کرده بود.

 

حمید قنبری که ریاست سندیکا را در آن زمان برعهده داشته، در این باره گفته است: «من از طریق محمد متوسلانی، متوجه شدم که به منظور جستجوی راه‌حلی برای فعال‌کردن سینمای ایران، فراخوان، داده شده است. اما در جلسه، جنجال‌های بیهوده‌ای برپا شد که نتیجه تحریکات بعضی از اعضا بود. نتیجتاً جلسه از مسیر اصلی منحرف و به پرخاشگری و تهمت به این و آن منتهی شد. من همه اسناد و مدارک و اختیار حساب سندیکا و اموال سندیکا را به عهده آقای گیل گذاشتم که پس از یک‌ماه و اندی، در مجمع‌عمومی اعلام شد که هیچ خلافی از هیات مدیره سندیکا دیده نشده است. از سرنوشت بعدی سندیکا نیز دیگر اطلاعی پیدانکردم.»

 

عصر روز شنبه اول اردیبهشت ۵۸، هیات منتخب هنرمندان گزارشی مبنی بر عدم مشاهده هرگونه تخلف، از هیات مدیره سابق در مجمع ‌عمومی سندیکا منتشر کرد و قرارشد تا هر گروه صنفی، پنج تن نماینده معرفی کند و تصمیم بر آن شد که اولین گروه که انتخابات را برگزار می‌کنند، گروه کارگردانان و فیلمنامه‌نویسان باشد که در نتیجه رضا علامه‌زاده، سعید مطلبی، کامران شیردل، محمد متوسلانی و مسعود کیمیایی به عنوان اعضای اصلی شورای مؤسس انتخاب و مهدی فخیم‌زاده و سیروس الوند به عنوان اعضای علی‌البدل برگزیده شدند.

 

همچنین اعضای شورای مؤسس سندیکای فیلمبردان این‌گونه انتخاب شدند: باربد طاهری، هوشنگ بهارلو، نعمت حقیقی، نصرت‌الله کنی و سعید نیوندی به عنوان اعضای اصلی و مازیار پرتو و علیرضا زرین‌دست از جمله اعضای علی‌البدل این شورا شدند.

 

شورای مؤسس انجمن بازیگران سینمایی ایران نیز بر عهده محمدتقی کهنمویی، حسین گیل، بهمن مفید، فرزانه تأییدی، رضا کرم‌رضایی گذاشته شد و جلال پیشوائیان و سعید راد نیز به عنوان اعضای علی‌البدل این شورا منتخب همکارانشان شدند.

 

سکانس سوم:

اعلام‌نظر قائم‌مقام وزیر فرهنگ‌وهنر در مورد سینما

۸ اردیبهشت ۵۸، پرویز ورجاوند، قائم‌مقام وزیر فرهنگ و هنر، در گفت‌وگویی با روزنامه کیهان که با تیتر «از رشد سینمای مبتذل جلوگیری می‌شود اما، سینمای مردمی حمایت خواهد شد» بیان کرده بود: شورای موقت فیلم و سینما که از گروه‌های مختلف تشکیل شده است، برای سینما در حال اقداماتی است، هدف این است که سینما در دست یک گروه یا دسته خاص نباشد، بلکه هدف از هنر سینما، خدمت به مردم است. به هر حال از پاگرفتن سینمای مبتذل و خلاف اخلاق جامعه حمایت نخواهیم کرد و نه تنها یاری نخواهیم داد بلکه با پاگرفتن سینمای مبتذل نیز مبارزه می‌کنیم. قصد ما این است که به تمام نیروهایی که با دیدی سازنده به سینما نگاه می‌کنند، کمک کنیم و در شورای فیلم و سینما دخالتشان بدهیم.»

 

سکانس چهارم:

مداخله بنیاد مستضعفان

در بنیاد مستضعفان، بخشی به عنوان «معاونت فرهنگی» دایر شد و اداره سینماهای کشور را به گونه‌ای در دست گرفت. این معاونت، بعدها وارد کار تولید شد و به عنوان یکی از مراکز تعیین‌کننده سیاست‌های سینمایی کشور، تصمیم‌هایش در این مقوله، از نهادهای سینمایی کشور نیز سبقت گرفت. محمدعلی نجفی، نخستین مسئول امورسینمایی کشور، در اعتراض نسبت به عملکرد این نهاد در اردیبهشت سال ۵۹ در مجله تصویر گفته است: « از اوایل سال ۱۳۵۹، ورود فیلم در انحصار دولت قرار گرفت. اما ناگهان در کنار ما قارچ خودرویی سبز شد به اسم بنیاد هنر مستضعفان و می‌خواهد فیلم وارد کند و حتی فیلم بسازد. این‌ها به‌تدریج شروع می‌کنند به اعمال‌نظر در مسائل سینمایی و اولین مقاومت را در مقابل فیلم‌های ایرانی می‌کنند.»

 

سکانس پنجم:

پاگرفتن جشنواره‌ها در روزهای تسخیر سفارت آمریکا

در فضای سیاسی روزهای آبان‌ماه ۵۸، نخستین جشنواره سینمایی ایران پس از انقلاب، توسط کانون پرورش فکری نوجوانان، کلید خورد. در آن روزهای خاصِ خیابان طالقانی تهران و تسخیر سفارت آمریکا توسط گروهی از دانشجویان، برخی علاقه‌مندان به سینما، در نزدیکی آن محلِ پرهیاهو، ساعت‌ها در سالن سینما فلسطین، به تماشای نمونه‌هایی از فیلم‌های کودک و نوجوان می‌نشستند. به نقل از کمال خرازی، مدیرعامل وقت کانون پرورش فکری که در آن دوره، مدیریت جشنواره را نیز عهده‌دار بود، در روزنامه کیهان مورخ ۲۳ آبان ۵۸ آمده است: «جشنواره، وسیله‌ای است که از طریق آن می‌توان به مردم ایران و سایر کشورهای جهان ثابت کرد که اوضاع کشور رو به بهبود و آرامش است. سعی می‌کنیم برخلاف گذشته، با هزینه‌های اندک، محتوای قابل‌توجهی را ارائه دهیم.»

سکانس ششم:

اولین مسئول سینمایی بعد از انقلاب

یک روز پس از این تاریخ، حکم محمدعلی نجفی به عنوان سرپرست اداره کل نظارت و نمایش(که بعدها به اداره کل ترویج و نمایش تغییر نام می‌دهد) اعلام می‌شود. نجفی در این خصوص به یاد آورده است: « بعدازظهر چهارشنبه ۲۹ فروردین ۵۸، به اتفاق دوستان؛ کمال خرازی، سیدفخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی که در این زمان در تلویزیون مشغول به کار بودند، برای دیدار امام به قم رفتیم. خدمت ایشان صحبت درباره سینما شد، امام فرمودند فردا پنجشنبه شورای انقلاب اینجا می‌آیند، شما بمانید تا تعیین تکلیف شود. صبح روز بعد جلسه شورای انقلاب در خدمت امام برگزار شد. مرحومان مهدی بازرگان، آیت‌الله مطهری و آیت‌الله بهشتی نیز حضور داشتند. در نتیجه مذاکراتی که صورت گرفت، قرار بر این شد که مسئولیت امور سینمایی به عهده من باشد. عرض کردم روحیه اداری ندارم، امام فرمودند: «الان برای شما تکلیف است، صحبت روحیه و اینها نیست… .»

 

محمدعلی نجفی(۱۳۲۴) در اصفهان به دنیا آمد و در رشته شهرسازی و معماری از دانشگاه ملی تحصیل کرد. نجفی در دوره‌های وزارت علی شریعتمداری و حسن حبیبی در سمت وزیر فرهنگ و آموزش عالی در مجموع ۱۷ ماه، مسئولیت امورسینمایی کشور را در زمانی استثنایی بر دوش داشت. او در این مدت، تمام سعی خود را برای هموارکردن راه سینماگران و همچنین همدل‌کردن مسئولان ارشد جمهوری ‌اسلامی با آنها به کارگرفت و در تمام دوران فعالیت‌ش، پیگیر فعالیت دوباره بازیگران پیش از انقلاب، بر پرده سینماهای بعد از انقلاب بود و در سریال خود، سربدران، از چهره‌های مشهور آن سال‌ها برای بازی دعوت کرد.

 

می‌توان گفت هم‌‌نشینی او با دکتر علی شریعتی، منجر به ساخت سریال سربداران شد و علایق استادش در موضوع قیام سربداران خراسان، سبب کلید‌خوردن این پروژه مهم شد.

 

سکانس هفتم:

نمایش فیلم‌های خارجی پرماجرا

در فضای ملتهب آن روزها، بسیاری از فیلم‌ها با تغییر در داستان، دیالوگ و حتی نام، دچار استحاله انقلابی شدند و با دگرگونی خاصی بر پرده سینماها رفتند. از آن جمله می‌توان به فیلم «۲۱ ساعت در مونیخ»، اشاره کرد که به ماجرای حمله گروه موسوم به «سپتامبر سیاه» وابسته به تشکیلات خودگردان فلسطین، در المپیک مونیخ سال ۱۹۷۲ می‌پرداخت که طی آن دونفر کشته و ۹ نفر گروگان گرفته شدند. این فیلم، با نام ساختگی «جانبازان فلسطین» در ایران، روی پرده رفت. داستان نسخه اصلی فیلم، به حمله گروهی از چریک‌های فلسطینی به خوابگاه ورزشکاران اسراییلی در المپیک مونیخ تعلق دارد که در آن تصویر خشنی از فلسطینی‌ها ارائه می‌شود.

 

همچنین فیلم هندی شعله نیز با حذف صحنه‌های رقص و آواز و اضافه شدن یک شخصیت مسلمان در دوبله، ۶ ماه بر پرده سینماهای تهران و شهرستان‌ها دوام آورد تا اینکه با اعتراض برخی مجامع فرهنگی آن زمان، دولت، هرگونه واردات و نمایش فیلم‌های هندی را ممنوع کرد.

 

نمایش فیلم‌های «ظهور فاشیسم»، «z»، و «اعتراف» نیز در آن سال‌ها بی‌حاشیه نبود.

 

یکی از بحث‌برانگیزترین رویدادهای سال ۵۸ نمایش فیلم «الرساله» ساخته مصطفی عقاد، فیلم‌ساز سوریایی مقیم آمریکا با نام «محمد رسول‌الله» در ایران، بود. این فیلم با استقبال بسیار زیادی روبه‌رو شد.

 

سکانس هشتم:

تولید آثار مستند، نقطه عطف سینما در آغاز انقلاب

نقطه قوت تولید در سال‌های اول انقلاب، تعدد آثار مستند است که در آن تاریخ، بیشتر شاهد فیلم‌هایی با موضوع انقلاب ۵۷، بودیم. لیله‌القدر (محمدعلی نجفی)، تپش تاریخ(حسین فردوست)، حماسه قرآن(فرامرز باصری)، برای آزادی(حسین ترابی)، شهادت(لوتز بیکر، علی عباسی) و سقوط ۵۷(باربد طاهری) از جمله اولین فیلم‌های مستند پس از انقلاب‌اند.

 

سکانس نهم:

نمایش فیلم‌های ‌ایرانی قبل از انقلاب:

در روزهایی که سیصد و اندی سالن سینمای کشور، به دلیل سکون تولید، با مشکلات متعددی روبه‌رو بودند، بسیاری از فیلم‌های اجتماعی و یا انتقادیِ قبل از انقلاب، بااهتمام و بلندنظری اداره ترویج و نمایش، توانستند با حذف صحنه‌های جنسی، روی پرده روند و نسخه‌هایی از دو فیلم مسعود کیمیایی؛ خاک و گوزن‌ها به نمایش مجدد درآمدند و همچنین فیلم‌های دایره مینا (داریوش مهرجویی)، شورش (رضا میرلوحی) و قیصر (مسعود کیمیایی) دوباره در سینماها دیده شدند، حجه‌الاسلام صادق خلخالی که لباس حاکم شرع انقلاب را پوشیده بود، فیلم قیصر را به دور از اخلاق خواند و در بیانیه‌ای نمایش این فیلم را ممنوع اعلام کرد. در پی واکنش خلخالی، عده‌ای به سینماهای در حال اکران فیلم رفتند و مانع از ادامه نمایش آن شدند، مسئولان سینمایی در وزارت فرهنگ و آموزش عالی هم اقدام تندروها را محکوم کرده، ولی همچنان مقابله با این‌گونه رفتارها، راه به جایی نمی‌برد و ایجاد اخلال‌کردن در کار سینماگران، تا مدت‌ها، استمرارداشت.

 

سکانس دهم:

تولیدات داستانی پرسروصدا در سال‌های اول انقلاب

در فروردین ۵۸، در شرایطی که هنوز بسیاری از ساختارها، سامان‌دهی اولیه نیز نشده بود، دو گروه مقدمات ساخت فیلم‌هایشان را کلید زدند؛ «فریاد مجاهد» و «پرواز به سوی مینو». اولی، با کارگردانی مهدی معدنیان و سرمایه‌گذاری ستار هریس داداش‌زاده معروف به فیروز و بازی بهمن مفید، محبوبه بیات، فیروز، حسین خالقی، کیومرث ملک‌مطیعی، حسین خانی‌بیک و سیروس گرجستانی، یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای بعد از انقلاب می‌شود. دومی نیز با کارگردانی تقی سلحشور و بازی حبیب اسماعیلی، اکبر یادگاری، منوچهر افسری، حسین بی‌غرض، شهره کاظمی، بهروز مشهدی، علی انگشتری، زهرا زمانی و نادر درخشانی، اولین محصول سازمان‌سینمایی‌تعاون بود.

 

محمدعلی نجفی که خود پروانه نمایش فیلم را امضا کرده بود، از «فریاد مجاهد» انتقادات زیادی داشت، ولی دلیل خود را از صادرکردن مجوز نمایش آن، تأییدش نمی‌دانست و علت امضای خود را مرگِ سینما در آن سال بیان کرده بود. او که کار تولیدکنندگان فیلم را با یک‌سری فرصت‌طلبی‌ها همراه می‌دانست، به صلاح سینما نمی‌دید تا جلوی اکران آن مانعی وجود داشته شود؛ نجفی در گفت‌وگویی با روزنامه اطلاعات گفته بود: «تصاویری از امام در این فیلم نمایش داده می‌شود که ناراحت‌کننده است. به آقای فیروز هم گفتم که این نوعی سواستفاده است، اما بهتر است مردم خودشان فیلم را ببینند و درباره آن قضاوت کنند.»

 

اما احمد نجفی که سمت معاون اجرایی تل‌فیلم را برعهده دارد و همکار نزدیک مسعود کیمیایی در تلویزیون است، چند روز بعد از توقیف فیلم، در گفت‌وگویی با روزنامه کیهان اظهار می‌کند که: «باید از کار این قبیل افراد جلوگیری شود. من اسم این کار را سانسور نمی‌گذارم و شخصا با هرگونه سانسوری مخالف هستم. ولی تخدیر افکارعمومی را نیز مصلحت نمی‌دانم و تا آنجا هم که در توانایی من است، در برابر این قبیل افراد که احساس مسئولیت نمی‌کنند، ایستادگی می‌کنم.»

 

احمد نجفی در گفت‌وگوی دیگری با جمال امید، در مورد جریانات فیلم «فریاد مجاهد» به یاد آورده است: « در تابستان ۵۸، یک شورای بررسی و نقد فیلم داشتیم که مسعود کیمیایی، امیر نادری، کامران شیردل، داریوش مهرجویی، محمد ابراهیمیان و چندنفر دیگر در آن عضویت داشتند. آنها پس از دیدن فیلم فریاد مجاهد و گفت‌وگو درباره آن، شرحی بر فیلم نوشتند که خلاصه آن را برای مسئولان مختلف از جمله قطب‌زاده فرستادیم. قطب‌زاده شدیداً پیگیر آن شد که فیلم از پرده برداشته شود و نتیجتاً به صدور حکم آقای قدوسی، دادستان کل، انجامید. من شخصاً حکم را به انجمن سینماداران برده و به آقای انوری دادم و فیلم همان شب پایین آورده شد.»

 

فیلم «پرواز به سوی مینو» نیز با اعتراض‌های زیادی روبرو شد و از اکران پایین آمد.

 

سکانس آخر:

نشریه‌های سینمایی

ماهنامه «سینما» که به طور حرفه‌ای به سینما می‌پرداخت، اگرچه در سال ۵۸، دو شماره ۳۷ و ۳۸ را منتشرکرد، ولی با وجود برخی مسائل، نتوانست به کار خود ادامه دهد. «ستاره سینما»، پرسابقه‌ترین نشریه سینمایی ایران، که دیگر برای اهالی جدی سینما، محلی از اعراب نداشت، نیز متوقف شد. اما، این تغییر و تحولات باعث ظهور برخی نشریات دیگر و قلم به دست‌گرفتن روزنامه‌نگاران تازه‌ای در حوزه سینما نیز شد.

 

«هفت»، نخستین نشریه سینمایی بعد از انقلاب است که در خرداد ۵۸ فعالیت خود را با مسئولیت یکی از سینماگران پیش از انقلاب، سیروس قهرمانی، شروع کرد و به انتشار تنها یک شماره اکتفاکرد.

 

«دفترهای‌ سینما» نشریه دیگری که با مسئولیت بهزاد رحیمیان و همکاری بهروز تورانی، داوود مسلمی، امید روشن‌ضمیر و خسرو دهقان، فارغ از شعارهای سیاسی رایج آن دوران، به صورت جدی‌تر به سینما و نقد می‌پرداخت ولی از نام گرفته تا محتوا، از مجله فرانسوی باسابقه «کایه دو سینما» الگوبرداری عین به عین می‌کرد.

 

«سینمای نوین»، نشریه دیگری در سال‌های اوایل انقلاب بود که شهروز جویانی، آن را کلید زده بود و نخستین شماره آن در زمستان ۱۳۵۹ منتشر شد و در بهار ۱۳۶۱، سومین شماره را انتشار داد. نشریه جویانی که ارتباط پویا با سینمای روز و روال انتشار منظمی نداشت، بعد از چندسال ادامه پیدانکرد.

 

«پیام سینما» یکی از نشریات جدی آن زمان بود که نتوانست به کارش ادامه دهد.

 

«سینما و تئاتر»، نشریه‌ای که به همت گروهی از دانشجویان رشته سینما و تئاتر دانشکده هنرهای دراماتیک، با گرایش فکری چپ و شعار « سینما، وسیله‌ای است که در هر ثانیه ۲۴ تیر به قلب سرمایه‌داری شلیک می‌کند. » تنها یک شماره در زمستان ۵۸ منتشرکرد.

 

منابع:

امید، جمال، ۱۳۸۲، تاریخ سینمای ایران ۱۳۵۸- ۱۳۶۹ تهران: روزنه

 

ارژمند- حیدری،۱۳۹۳، سینمای دهه شصت در گفتگو با مدیران سینمایی، تهران: روزنه

 

طالبی‌نژاد، احمد، ۱۳۹۶، سینما اگر باشد: تاریخ تحلیلی سینمای پس از انقلاب، تهران: روزنه

 

حیدری، محمدعلی، ۱۳۹۵، از نگاه سینماگران دهه شصت، تهران: روزنه

 

banifilm.ir
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش