چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴
۰۷:۳۷ - ۰۹ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۲۰۶۲
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم «سونامی»/ یک جسارت تباه شده

فیلم سینمایی سونامی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
جسارت سازندگان فیلم سینمایی «سونامی»در پرداختن به سوژه‌ای ورزشی قابل تمجید است اما فیلمنامه مشوش آن، فرصت خلق یک فیلم ورزشی جذاب و نفسگیر را سلب کرده است.

«سونامی» نخستین فیلم بلند داستانی میلاد صدرعاملی در جایگاه کارگردان است. او فرزند رسول صدرعاملی کارگردان کهنه‌کار سینمای ایران است و نخستین حضورش در سینما را با دستیاری در فیلم «دختری با کفش‌های کتانی»؛ ساخته‌ پدرش تجربه کرد. میلاد صدرعاملی در ادامه حضورش در سینما، خود را در عرصه بازیگری نیز محک زد و در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم»؛ دیگر ساخته رسول صدرعاملی، در مقابل ترانه علیدوستی ایفای نقش کرد و سرانجام نخستین فیلم بلند سینمایی خود را در کسوت کارگردان مقابل دوربین برد. 

«سونامی» روایت‌گر داستان زندگی دو تکواندوکار ملی پوش به نام‌های مرتضی(با بازی بهرام رادان) و بهداد(با بازی مهرداد صدیقیان) است که وقوع حوادثی سرنوشت این دو را به یکدیگر گره می‌زند. استاد خسروی(با بازی علیرضا شجاع نوری) مربی باسابقه تکواندو پس از سال‌ها دوری از عرصه مربیگری تیم ملی، به دعوت سرپرست جدید فدراسیون تکواندو از آمریکا به ایران بازمی‌گردد؛ تعدادی از اعضای تیم ملی طی این سال‌ها ایران ترک کرده‌اند تا برای کشور دانمارک بازی کنند. خسروی که در المپیکِ سال ۲۰۱۲ لندن برای جلوگیری از مبارزه شاگردش؛ مرتضی با ورزشکار صهیونیستی به او گفته است: "باید ببازی"، پس از مصدومیت شاگرد جوانش بهداد؛ ملقب به سونامی، بار دیگر به سراغ شاگرد قدیمی‌اش مرتضی رفته و او را به تیم ملی فرا می‌خواند؛ دعوتی که آغازگر چالش‌هایی تازه در اردوی آماده‌سازی تیم ملی تکواندو است.

فیلم سینمایی سونامی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

«سونامی» در تحلیل اولیه فیلمی سرراست و روان به شمار نمی‌آید؛ مهم‌ترین ضعف فیلم به ازدیاد روایت‌ها و تکثر خرده‌روایت‌های موجود در فیلمنامه، ناتوانی فیلم در پرداختن به همه آنها و در نتیجه اغتشاش روایی و محتوایی فیلمنامه بازمی‌گردد؛ به نظر می‌رسد اساسا فیلمنامه میان تبدیل شدن به یک درام اجتماعی، فیلمی ورزشی یا سیاسی بلاتکلیف است و نویسندگان خواسته‌اند از هر دری با مخاطب سخن بگویند بی آنکه به انسجام موضوع و وحدت رویه فیلمنامه پایبند باشند.

«سونامی» فیلمی است که به سختی می‌توان رد مسئله‌ای معین و منقح را در آن پیدا کرد؛ فیلم مملو از خرده‌روایت‌های گیرا و هدررفته است که کارگردان فرصت پرداختن به جزئیات آنها را نیافته است؛ برای مثال؛ ماجرای تیم ملی تکواندو و چالش برپایی مسابقات انتخابی، سرمربی‌ای که به شوق کشورش از آمریکا به ایران آمده و ظاهراً به دلیل ابتلا به پارکینسون ناگزیر به ترک جایگاه مربیگری تیم شده است، سیاست عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی با رقبای صهیونیستی، ماجرای حضور هماهنگ نشده تیم سه نفره بسکتبال دختران در یک تورنمنت بین‌المللی و موفقیت آنها در اقناع مسئولین برگزاری تورنمت برای بهره‌مندی از پوشش اسلامی، بسکتبالیست جوان افغانی که تابعیتی غیرایرانی دارد و به دلیل مشکلات مهاجرت، پاسپورت و اقامت غیرقانونی در ایران، برای بازی در تیم ملی با چالش‌هایی روبه روست، پشت پرده لابی‌گری برخی سلبریتی‌ها با برخی از اصحاب رسانه و... تنها بخشی از مجموعه ایده‌های گیرا و تباه شده‌ای است که به شیوه‌ای ملغمه‌وار و گذرا در فیلم مطرح شده و سونامی از عهده پرداختن به همه آنها ناتوان مانده است. در نتیجه؛ فقدان تمرکز و مسئله‌مندی فیلمساز حول محوری معین و منسجم، به حلقه مفقوده و آسیب زننده فیلم بدل شده است.

فیلم سینمایی سونامی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

«سونامی» همچنین در شخصیت‌پردازی و ارائه جزئیات کافی درباره پیشینه کاراکترها، روند تطور روابطشان با یکدیگر در گذشته و کیفیت روابطشان در اکنون، منسجم و متعادل عمل نمی‌کند؛ برای مثال؛ اساساً مشخص نیست که چرا شخصیت مرتضی پس از وقوع آن اتفاق در المپیک ۲۰۱۲ لندن، ورزش حرفه‌ای را برای همیشه ترک گفته و وارد فاز شرط‌بندی و مبارزات زیرزمینی شده است.

از دیگر سو،‌ معین نیست چرا مرتضی خانواده و زندگی پیشین خود را از دست داده و اکنون برای دیدن فرزند خردسالش با چالش جدی عدم مقبولیت از سوی فرزند و همسرش(حتی نمی‌دانیم اکنون باید این زن را همسر مرتضی بدانیم یا این دو در گذشته از یکدیگر طلاق گرفته‌اند) روبه رو است؛ این عارضه در رابطه رمانتیک میان بهداد و ترگل ( با بازی فرشته حسینی) نیز به چشم می‌خورد و اساساً معلوم نیست که این دو با یکدیگر چه نسبتی دارند؛ سطح رابطه‌شان چگونه است  و چه چیزی موجب از میان رفتن اعتماد موجود میان این دو شده که آن‌ها در طول فیلم بارها با چالش بی اعتمادی نسبت به یکدیگر مواجه می‌شوند.

کشاکش میان «اخلاق» و «شهرت» یکی دیگر از ایده‌های حیف شده سونامی است که در صورت پرورش صحیح آن در فیلمنامه، می‌توانست به مراتب جذاب‌تر و دراماتیک‌تر از آنچه در فیلم می‌بینیم، به پیشبرد موقعیت دراماتیک اثر منجر شود اما عملاً در فیلم چنین اتفاقی نمی‌افتد و مشخص نیست مرتضی با چه انگیزه‌ای در مسابقه پایانی تن به شکست مقابل بهداد می‌دهد؛ آیا انگیزه او اخلاقی و هدفش به جا آوردن رسم جوانمردی(به دلیل مصدومیت بهداد) است یا اینکه از تکرار تجربه آنچه در المپیک لندن برایش اتفاق افتاده می‌هراسد (با توجه به اینکه یک صهیونیستی در این وزن جواز حضور در المپیک را گرفته است) یا آنکه اساساً سودا و انگیزه دیگری در سر دارد.

فیلم سینمایی سونامی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

نکته تأمل‌برانگیز فیلم اما به وجود گاف‌های جدی در پرداختن به موضوع ورزش بازمی‌گردد؛ برای مثال؛ در یکی از سکانس‌های تمرین تیم ملی تکواندو، در میانه کوران تمرین، رضا در حالی‌که بدنش گرم است و تعریق زیادی کرده، قصد استراحت و تازه کردن گلویش را دارد و در همین حال، مربی تیم ملی بطری آب یخ آلود را برای نوشیدن به رضا می‌دهد! پُرواضح است که یک ورزشکار حرفه‌ای در میانه تمرین سنگین بدنی، با بدن گرم و تعریق یافته هرگز آب یخ نمی‌نوشد؛چراکه دانش تغذیه ورزشی، این رفتار را برای ورزشکار بسیار مضر و پرریسک می‌داند. فیلم اما از توجه به چنین نکته ساده‌ای نیز درمانده و نسبت به آن آگاهی ندارد.

از دیگرسو، بسیار بعید است که در رقابت‌های انتخابی تیم ملی، مربی، پزشک و سایر اعضای تیم ملی، یکی از طرفین مسابقه را هدایت کنند؛ اما در سونامی مربی تیم ملی (با بازی محمدرضا غفاری) در عین حال که یکی از اعضای کادر فنی تیم ملی است، به هدایت بهداد نیز اشتغال دارد! وجود گاف‌های این چنینی در فیلمنامه نشان می‌دهد که فیلمنامه نویسان از نکات بدیهی حوزه ورزش و مسابقات ورزشی نیز آگاهی چندانی نداشته‌اند و در فاز پژوهش درباره سوژه فیلم، ضعیف و ساده‌انگارانه عمل کرده‌اند.

در تحلیل نهایی، جسارت سازندگان سونامی؛ از این حیث که در فضای فقیر سینمای ایران و بی توجهی کارگردانان به خلق آثاری با سوژه‌ها و مضامین ورزشی، جسارت پرداختن به سوژه‌ای ورزشی را داشته‌اند قابل تمجید است اما فیلمنامه گسسته و مشوش «سونامی»، فرصت خلق یک درام ورزشی جذاب و نفسگیر را از آن سلب کرده و فیلم در نهایت در میان مجموعه ایده‌ها، روایت‌ها و خرده روایت‌های متکثر و هدر رفته خود، بلاتکلیف و سرگردان باقی مانده است.

tasnimnews.com
  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش