شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴
۱۲:۲۵ - ۲۹ آذر ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۹۲۰۴۵
فیلم و سینمای جهان

بهترین فیلم‌های راب راینر؛ از «فهرست آرزوها» تا «اسپاینال تپ»

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

دیجی کالا | کارگردانان انگشت‌شماری در تاریخ سینما وجود دارند که کل کارنامه‌ی آن‌ها موفقیتی به اندازه‌ی ده‌سال اولیه‌ی کارگردانی راب راینر را دیده باشد. راینر، که پیش از آنکه حتی دوربین به دست بگیرد، برای کار در سریال کمدی موقعیت دهه‌هفتادی «همگی در خانواده» (All in the Family) اثر نورمن لیر برنده‌ی جایزه‌ی امی شده بود، با اولین فیلم بلند خود، «اسپاینال تپ» (This is Spinal Tap)، به کارگردانی روی آورد؛ فیلمی با فرایند ساخت دشوار که عملاً ژانر مستندنما (Mockumentary) را خلق کرد و نه یکی از بهترین فیلم‌های راب راینر، که یکی از بهترین کمدی‌های تمام دوران است.

پس از «اسپاینال تپ»، در دهه‌ی هشتاد و اوایل دهه‌ی نود میلادی راب راینر به اوج دوران حرفه‌ای خود رسید؛ اوجی که کمتر فیلمسازی در هالیوود مانندش را دیده است؛ «کنار من بمان» (Stand By Me) مصداق یک فیلم بلوغ واقعی است، از «میزری» (Misery) به‌عنوان یکی از بهترین اقتباس‌های سینمایی از آثار استیون کینگ یاد می‌کنند، «عروس شاهزاده» (The Princess Bride) یک فیلم فانتزی ماجراجویی کلاسیک است، «وقتی هری سالی را دید…» (When Harry Met Sally) اساسا ژانر کمدی-رمانتیک را تعریف می‌کند و کمتر درام دادگاهی روی دست «چند مرد خوب» (A Few Good Men) می‌آید. راب راینر بهترین فیلم‌های خود را در کمتر از ده‌سال ساخت. فیلم‌هایی که فقط فیلم‌های خوبی نیستند، خاطره‌ی یک ملت را شکل داده‌اند، در فرهنگ عامه امریکا تثبیت شده‌اند و استانداردهای ژانر خود را تعریف می‌کنند.

معمولا راب راینر را به‌عنوان «مؤلف» نمی‌شناسند؛ اما او در فیلمسازی‌اش صداقت زیادی داشت که به آثارش ویژگی کلاسیک می‌داد؛ انگار که فیلم‌هایش همیشه وجود داشته‌اند. در دستان راینر، هرکدام از این فیلم‌ها به آثار کلاسیکی تبدیل شده‌اند که مردم ناخودآگاه آن‌ها را نقل قول می‌کنند؛ اصطلاحاتی مثل «این تا یازده می‌رود» (This goes to eleven) یا «باکت لیست» (Bucket List) که پیش از فیلم‌های راینر وجود نداشتند، اما از آن موقع تاکنون، در زبان و فرهنگ عامه مردم امریکا جا خوش کرده‌اند.

با اینکه راب راینر صداقتش در فیلمسازی را از دست نداد، اما فیلم‌های او بعد از ۱۹۹۲ دیگر به آن موفقیت و محبوبیت سابق دست نیافتند. «شمال» (North)، فیلم کودکی که راینر سال ۱۹۹۴ ساخت، به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت. این نقطه‌ای در زندگی راینر است که حضور او در پهنه‌ی هالیوود کمرنگ‌تر شد؛ شاید چون به قول خودش دیگر نمی‌خواست به بازی‌های استودیوها تن دهد؛ بلکه می‌خواست داستان‌هایی را بسازد که واقعا دوست داشت آن‌ها را روایت کند. با اینکه کمتر کسی سراغ فیلم‌های ۱۹۹۴ به بعد راب راینر رفته است، با این حال، برخی از آثار بعدی او بهتر از آن چیزی هستند که مردم به آن‌ها اعتبار می‌دهند و رگه‌هایی از ستاره‌ای که راینر قبلا بود را در خود دارند.

در اتفاقی تلخ و شیرین، آخرین فیلم راب راینر، دنباله‌ی اولین فیلمش بود. ۴۰سال بعد از «اسپاینال تپ» و پس از کلی دعواهای حقوقی، راینر و کمدین‌های راک‌استار داستان – کریستوفر گست، مایکل مک‌کین و هری شیرر – دوباره جمع شدند و دنباله‌ی فیلم، «اسپاینال تپ ۲: پایان ادامه دارد» (Spinal Tap II: The End Continues) را ساختند که همین امسال اکران شد.

مرگ تکان‌دهنده‌ی راب راینر و همسرش، آن هم در سالی که دیوید لینچ، دایان کیتون، رابرت ردفورد، اودو کی‌یر، تاتسویا ناکادای، ول کیلمر و بسیاری دیگر را از دست داده‌ایم، داغ تازه‌ای بر دلمان می‌گذارد. اما به ویژه حق راب راینر نیست که زندگی پربارش با مرگ غم‌انگیزش در یادها بماند. در این روزهای تاریک، یاد راب راینر را با بهترین فیلم‌های او گرامی می‌داریم.

۱۰. اسپاینال تپ ۲: پایان ادامه دارد (Spinal Tap II: The End Continues)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۲۰۲۵

بازیگران: کریستوفر گست، مایکل مک‌کین، هری شیرر، راب راینر

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۶۶ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۶.۵ از ۱۰۰

دیدن «اسپاینال تپ ۲»، بعد از اخبار ناگوار مرگ راب راینر، تجربه‌ی عجیبی است؛ دنباله‌ای که به گفته‌ی خود راینر، هیچوقت قرار نبوده ساخته شود. اما پس از اینکه هری شیرر در یک دعوای حقوقی طولانی برای بازپس‌گیری حقوق «اسپاینال تپ» کلاسیک سال ۱۹۸۴ پیروز شد، این کارگردان خود را دوباره بین رفقای گرمابه و گلستانش یافت که می‌پرسیدند، حالا باید با اسپاینال تپ چه کار کنیم. یکی از آن‌ها ایده‌ی یک دنباله را مطرح کرد که در آن راک‌استارها که حالا پا به سن گذاشته‌اند، دوباره برای یک کنسرت نهایی دور هم جمع می‌شوند.

نتیجه، مثل یک خداحافظی طولانی و احساسی است؛ مخصوصا که خود راینر هم نمی‌دانست این فیلم قرار است آخرین فیلم او باشد. راب راینر، کریستوفر گست، مایکل مک‌کین و هری شیرر با «اسپاینال تپ ۲» نشان می‌دهند که مهم نیست چندسالتان است، هیچوقت برای راک اند رول دیر نیست. آن‌ها حتی پل مک‌کارتنی و التون جان را هم به استون‌هنجِ خود راه دادند و همه‌چیز را تا یازده بالا بردند. اینکه آخرین فیلم راب راینر، دنباله‌ی اولین فیلم اوست، انگار که چرخه‌ی زندگی او را تکمیل می‌کند و به کل داستان تجربه‌ای تلخ و شیرین می‌دهد.

۹. امر قطعی (The Sure Thing)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۸۵

بازیگران: جان کوسک، دفنی زانگیا، تیم رابینز، آنتونی ادواردز

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰

درست بعد از موفقیت اولین فیلمش، «اسپاینال تپ»، راب راینر سراغ فیلم جاده‌ای عاشقانه‌ی «امر قطعی» رفت؛ با اجرای بازیگران جوانی چون جان کوسک (که در آن سال ۱۷ساله بود، حتی جوان‌تر از کاراکترش) و دفنی زانگیا. «امر قطعی» هم در گیشه و هم در نظر منتقدان به موفقیت رسید و به خاطر به‌کارگیری قالب سنتی کمدی رمانتیک در فیلمی با موضوع نوجوانان، در عصری که فیلم‌هایی مانند «پورکی» (Porky’s) بسیار فراگیرتر بودند، مورد ستایش قرار گرفت. در آن سال‌ها فیلم‌های نوجوانانه مثل «پورکی» و «انتقام نِردها» (Revenge of the Nerds)، یا به سمت کمدی‌های مبتذل می‌رفتند، یا مثل «شانزده شمع» (Sixteen Candles) و «کلوب صبحانه» (The Breakfast Club) جان هیوز، داستان‌هایی کاملا احساسی بودند. راب راینر با «امر قطعی» موفق شد هردو ژانر را برای داستان خود ترکیب کند. این فیلم، که عملاً زندگی حرفه‌ای کوسک را راه انداخت، داستانی سرراست دارد و با کارگردانی ساده و صمیمی راینر، تجربه‌ای دوست‌داشتنی می‌سازد.

«امر قطعی» داستان دو دانشجو را روایت می‌کند که در تعطیلات کریسمس برای سفری به آن سوی کشور به راه می‌افتند. گیب (جان کوسک) از سر بدشانسی با دختری به نام آلیسون (دفنی زانگیا) هم‌سفر شده که از او متنفر است و آن‌ها باید تا لس‌آنجلس یکدیگر را تحمل کنند. همانطور که توقع دارید، دعوا و مشاجرات آن‌ها به مرور به جرقه‌های احساسی بین دو جوان می‌انجامد.

۸. فهرست آرزوها (The Bucket List)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۲۰۰۷

بازیگران: مورگان فریمن، جک نیکلسن، آلفونسو فریمن، بورلی تاد

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۴۰ از ۱۰۰

در «فهرست آرزوها» هم با سفری جاده‌ای سروکار داریم؛ اما این بار درباره‌ی دو غریبه که بیماری لاعلاج دارند و برای تکمیل فهرست آرزوهایشان قبل از مرگ به یک سفر جاده‌ای می‌روند. با اینکه می‌توانید در «فهرست آرزوها» برخی از مشکلات عمده‌ی آثار اواخر دوران راینر را ببینید، اما این کمدی رفاقتی با داستان ساده‌اش موفق می‌شود.

لحظات واقعاً خنده‌داری در سفر این دو نفر وجود دارد و با یک پایان تلخ و شیرین که هم دردناک و هم دلگرم‌کننده است، به ایده‌ی اصلی خود پایبند می‌ماند. چیزی که بیش از همه فیلم را دیدنی می‌کند، دوتایی ناب جک نیکلسن و مورگان فریمن است که راینر به زیبایی توانسته دوستی و بگومگوهای آن‌ها را به تصویر بکشد. کار ساده‌ای نیست که دو بازیگر بزرگ مثل فریمن و نیکلسن را در خط مقدم فیلم خود داشته باشید و همه راضی از سر فیلم بلند شوند. این مهارتی است که راینر داشت و می‌توانست صداقت و صمیمیت هر بازیگری را از او بیرون بکشد.

نکته‌ی مهم‌تر از این‌ها اما در خود عنوان فیلم پنهان شده است. امروزه همه با واژه‌ی «باکت لیست» اخت گرفته‌اند؛ اما کمتر کسی یادش مانده که این فیلم ۲۰۰۷ راب راینر است که این اصطلاح را برای فهرست آرزوها باب کرد؛ اصطلاحی که چنان در فرهنگ عامه جا خوش کرده که تصور اینکه روزی این اصطلاح وجود نداشته، دشوار است. باری دیگر نشانی از میراثی ماندگار راینر و فیلم‌هایش که بسیار فراتر از تجربه‌ای سینمایی در یاد و خاطر ما باقی مانده‌اند.

۷. رئیس جمهور امریکا (The American President)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۹۵

بازیگران: مایکل داگلاس، مارتین شین، آنت بنینگ، مایکل جی فاکس

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

«رئیس جمهور امریکا» که حاصل همکاری مجدد راینر و آرون سورکین، فیلمنامه‌نویس «چند مرد خوب»، است، سبک سیاسی آن درام دادگاهی را در ژانری دیگر به تصویر می‌کشد: ژانر کمدی رمانتیک. این کمدی رمانتیک دوست‌داشتنی که عملاً پیش‌نویس اولیه‌ای برای فیلم بعدی و موفق آرون سورکین، «بال غربی» (The West Wing)، بود، اولین باری است که این نویسنده دست خود را در بررسی سازوکارهای درونی ریاست جمهوری امتحان می‌کند. اما بدون راب راینر ممکن نبود که «رئیس‌جمهور امریکا» به چنین فیلم فوق‌العاده‌ای تبدیل شود. مایکل داگلاس در «رئیس جمهور امریکا» نقش رئیس جمهوری را بازی می‌کند که همسرش را از دست داده و دنبال انتخابات مجدد است. او هنوز برورو دارد و محبوب است؛ ولی هیچکدام این‌ها تنهایی او را پر نمی‌کنند. اینجاست که آنت بنینگ وارد می‌شود؛ یک لابیست محیط زیستی پرشور و باهوش که داگلاس عاشقش می‌شود.

«رئیس جمهور امریکا» رویکردی افسانه‌ای به دنیای سیاستمداران دارد؛ یک داستان کاملاً تخیلی که در آن رئیس جمهورها و سیاسیون تنها بهترین‌ها را برای کشورشان و برای دنیا می‌خواهند؛ دنیایی که در آن یک زن عادی و رئیس جمهور می‌توانند با هم گرم بگیرند. با این حال، هیچکس بهتر از راب راینر نمی‌تواند این فانتزی را به کمال برساند.

داگلاس و بنینگ دوتایی فوق‌العاده‌ای ساخته‌اند و فیلم تعادلی عالی بین احساسات عاشقانه و مسائل سیاسی هوشمندانه‌ی دولت برقرار می‌کند. «رئیس جمهور امریکا» که آخرین فیلم بی‌نقص راینر است، می‌تواند شما را به این باور برساند که شاید روزی سیاست دوباره منصفانه باشد.

۶. چند مرد خوب (A Few Good Men)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۹۲

بازیگران: جک نیکلسن، تام کروز، دمی مور، آرون سورکین

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰

دو رویکرد برای دیدن «چند مرد خوب» وجود دارد: یکی از دید یک درام جدی است درباره‌ی حقیقت، عدالت و ارتش که اگر با این نگاه سراغش بروید، فیلم تقریبا شکست می‌وخورد. «چند مرد خوب» با فیلمنامه‌ی فوق‌العاده جدی آرون سورکین و صحنه‌های نمایشی به یاد ماندنی دادگاهش، نه داستانی کاملا تازه دارد و نه دیدگاهی نو یا عمیق ارائه می‌دهد. اما اگر از دید دوم به فیلم نگاه کنید، همه‌چیز فرق می‌کند.

در رویکرد دوم، «چند مرد خوب» یک فیلم سرگرم‌کننده با بودجه‌ی متوسط است که از آن دست هیجان‌های بزرگسالانه ارائه می‌دهد که فیلم‌های سال‌های اخیر هالیوود کاملا در آن ناتوان بوده‌اند. اگر به عقب برگردید و نقدهایی را که هنگام اکران این درام دادگاهی نامزد اسکار بهترین فیلم منتشر شدند بخوانید، می‌بینید که همه در یک چیز اشتراک دارند: سوگواری درباره‌ی سبکی از فیلم‌های تندوتیز اما سرگرم‌کننده‌ای که قدیم‌ترها در هالیوود زیاد پیدا می‌شد. حالا که بیش از ۳۰ سال از اکران «چند مرد خوب» می‌گذرد، این فقدان حتی بیشتر احساس می‌شود.

از این نظر، «چند مرد خوب» نه یکی از بهترین فیلم‌های راب راینر، که یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ است؛ از آن نوع فیلم‌ها که هرگز از ارائه‌ی ملودرام‌های خوش‌ساخت و قاب‌هایی برای غرق شدن در آن دست نمی‌کشند. اما راینر در این فیلم بزرگترین نقطه قوت خود را به رخ می‌کشد: بازی گرفتن از بازیگرانش. راینر با کار بر روی فیلمنامه‌ی جذاب آرون سورکین، ثابت می‌کند که چرا بازیگران همیشه همکاری با او را دوست داشتند. او به بازیگران بااستعدادش فضا می‌دهد و می‌داند چطور از سر راهشان کنار برود تا لحظات خوب فیلمنامه با جادوی خود ترکیب کنند. هنر راینر در این زمینه بی‌نظیر است. تام کروز درباره‌ی راب راینر و همکاری‌اش در «چند مرد خوب» گفته: «او [راب راینر] بازیگران را دوست دارد. او کاری که می‌کند را دوست دارد. یک‌موقع می‌بینیم او کلوزآپ کسی را نگاه می‌کند و دارد زیرلب دیالوگ او را می‌گوید. حتی خودش متوجه نمی‌شود که دارد این کار را می‌کند. او کسی است که می‌خواهد، تقریبا اجبار می‌کند که بازیگرانش عالی باشند.»

این اشتیاق و سبک فیلمسازی کلاسیک راینر دقیقا در «چند مرد خوب» به کار می‌آید. جایی که تام کروز در نقش وکیلی باهوش سروقت سرهنگ متکبرِ جک نیکلسون می‌رود، صحنه‌پردازی‌های بی‌تکلف راینر، رفت و برگشت‌های کلامی این دو را حتی هیجانی‌تر می‌کند. در «چند مرد خوب» تام کروز و دمی مور محور اخلاقی فیلم را در مقابل شرورِ جک نیکلسون با اجرای سرگرم‌کننده‌اش تشکیل می‌دهند. اما برای راینر همه‌چیز در فیلمی سرگرم‌کننده خلاصه نمی‌شود؛ «چند مرد خوب» حقیقت، صداقت و مسئولیت‌پذیری را تبلیغ می‌کند که روزگاری امریکا برپایه‌ی آن‌ها بنا شد، اما امروزه به‌شدت محتاج آن است.

۵. کنار من بمان (Stand by Me)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۸۶

بازیگران: ریور فینیکس، ویل ویتون، کوری فلدمن، کیفر سادرلند، جان کوسک

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

دهه‌ی هشتاد میلادی فیلم‌های زیادی درباره‌ی دوستی پسران نوجوان به ما داد، اما «کنار من بمان» یکی از معدود فیلم‌های آن دوره است که همچنان در یاد و خاطر ما ماندگار شده. بخشی از میراث آن از چهار بازیگر جوان اما عالی در مرکز داستان نشأت می‌گیرد: گوردی حساس با بازی ویل ویتون، کریس سرسخت اما مهربان با بازی ریور فینیکس، تدی دمدمی مزاج با بازی کوری فلدمن و ورن شیرین با بازی جری اوکانل. راینر به کودکان اهمیت می‌داد و آن‌ها را جدی می‌گرفت. این وجه دیگری از نبوغ او بود؛ نبوغی که در هیچ فیلم دیگرش به اندازه‌ی «کنار من بمان» آن را نمی‌بینید. فیلمی که اساسا یک نسل را تعریف کرد. او بازیگران جوان خود، به ویژه فینیکس و ویتون را هدایت کرد تا اجراهایی کاملا طبیعی به نمایش بگذارند. انگار که ما از پیش آن‌ها را می‌شناختیم. آن‌ها طنز و احساسات زیادی را به این اقتباس از داستان کوتاه استیون کینگ، «جسد» (The Body) درباره‌ی چهار دوست می‌آورند که در جنگل‌های نزدیک شهرشان به دنبال جسدی به راه می‌افتند.

این فیلم که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شده، پروژه‌ی دیگری است که اغلب بین بهترین فیلم‌های راب راینر نادیده گرفته می‌شود. فرقی ندارد که کودکی شما چقدر به ماجراجویی‌های بچه‌های «کنار من بمان» شبیه باشد، داستان‌سرایی هوشمندانه‌ی فیلم باعث می‌شود احساس کنید داستان آن‌ها بخشی از خاطره‌ی شخصی خودتان است. پایان‌بندی تأثیرگذار «کنار من بمان» با آهنگی از بن ای. کینگ به همین نام، می‌تواند اشک هرکسی را دربیاورد.

بخش زیادی از میراث و ماندگاری «کنار من بمان» به احساس نوستالژی و حسرت عمیقی برمی‌گردد که راب راینر به فیلم تزریق می‌کند؛ احساساتی که با نسخه‌ی بزرگسال یکی از پسرها (ریچارد دریفوس) که با اندوهی ملموس به گذشته می‌نگرد، به پایان می‌رسد. شاید علت ارتباط گرفتن ما با این فیلم در این باشد که راب راینر خود به‌شدت با فیلم ارتباط برقرار کرده است. او در سال ۲۰۲۱ به «گاردین» گفت: «فیلم «کنار من بمان» برای من از هر فیلم دیگری که ساخته‌ام، معنای بیشتری دارد. این اولین باری بود که فیلمی ساختم که احساسات شخصی‌ام را منعکس می‌کرد؛ ترکیبی از مالیخولیا، طنز و نوستالژی داشت… موسیقی‌ای که به آن گوش می‌دادم و احساساتی که در رابطه با پدرم داشتم را به فیلم تزریق کردم. وقتی فیلم اکران شد و مورد پذیرش قرار گرفت، به من اعتبار بخشید.»

۴. میزری (Misery)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۹۰

بازیگران: کتی بیتس، جیمز کان، لورن باکال

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

«میزری» بین لیست بلندوبالای کتاب‌های استیون کینگ گم می‌شود و انتخاب عجیبی برای اقتباسی سینمایی به نظر می‌رسد. اما در سال ۱۹۹۰ میلادی و در دستان راب راینر، این انتخاب عجیب به یک تریلر کمدی سیاه فوق‌العاده تبدیل شد. بخشی از این موفقیت به تغییرات ساختاری برمی‌گردد که راینر در داستان ایجاد کرد. «میزری» درباره‌ی یک رمان‌نویس ژانر عاشقانه، پل شلدون (جیمز کان)، است که در کلبه‌ی دورافتاده‌ای با زنی به نام آنی ویلکس (کتی بیتس) که خود را بزرگترین طرفدار او می‌داند، گیر می‌افتد.

تغییری که راب راینر ایجاد کرده، در جنون شخصیت آنی ویلکس است که آن را به آرامی آشکار می‌کند، نه یک در غافلگیری نهایی. این تغییر به کتی بیتس، برنده‌ی جایزه‌ی اسکار که با «میزری» به‌سرعت به ستاره تبدیل شد، اجازه داده تا نقش آنی را به‌طرزی مرموز، گاهی شرور و با شوخ‌طبعی شگفت‌انگیزی بازی کند که هیچوقت از میزان ترسناک بودن این کاراکتر نمی‌کاهد. کتی بیتس، که در آن زمان تقریبا ناشناخته بود، با بازی در نقش آنی ویلکسِ ترسناک، طرفدار شماره یک دیوانه نویسنده مشهور جیمز کان، دنیای سینما را تکان داد و آخرسر، «میزری» به تنها فیلمی براساس آثار استیون کینگ تبدیل شده که جایزه‌ی اسکار برده است؛ دقت داشته باشید، نه «درخشش» (The Shining) کوبریک و نه حتی «رستگاری در شاوشنک» (The Shawshank Redemption) موفق به دریافت آن نشده‌اند.

امروزه با با فرهنگ طرفداری دیوانه‌وار و محو شدن مرزهای بین هنرمندان و طرفداران دوآتشه‌اشان، «میزری» نه به فیلمی ترسناک که به پیشگویی می‌ماند. کارگردانی راینر هم، در کنار فیلمنامه‌ی ویلیام گلدمن، توانسته کنایه‌ی این داستان ترسناک را در قالبی طنز به تصویر بکشد؛ همزمان که ما به رفتارهای آزاردهنده‌ی آنی می‌خندیم، از خود می‌پرسیم او با مردی که در خانه‌اش زندانی شده چه خواهد کرد؟

۳. عروس شاهزاده (The Princess Bride)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۸۷

بازیگران: کری الوز، رابین رایت، بیلی کریستال، والاس شاون

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

«عروس شاهزاده» از ۱۹۸۷ تاکنون همیشه نقل محافل بوده و آنقدر در خاطره‌ی جمعی‌امان تازه است، که با وجود گذشت سال‌ها از انتشار آن، انگار همین دیروز آمده. البته این داستان اکشن و عاشقانه با کلی فانتزی و ماجراجویی، در زمان اکران فروش ناامیدکننده‌ای در گیشه داشت؛ اما دهه‌ها بعد به یک اثر کالت کلاسیک تبدیل شد. طبق گزارشات، کسانی چون نورمن جویسون، رابرت ردفورد و حتی فرانسوا تروفو برای اقتباس از منبع الهام اصلی – کتابی به همین نام از ۱۹۷۳ نوشته‌ی ویلیام گلدمن – پا پیش گذاشته بودند؛ اما آخرسر این راب راینر بود که نظر نویسنده را جلب کرد. اولین بازیگری که او به فیلم آورد دوستش بیلی کریستال بود که حضورش به تثبیت لحن تیز اما صمیمی کل فیلم انجامید.

این داستان، که مثل داستان‌های قبل از خواب روایت می‌شود، درباره‌ی پسر کشاورزی به نام وستلی (کری الوز) است که به دزد دریایی تبدیل شده و باید پرنسس باترکاپ (رابین رایت) را از دست شاهزاده هامپردینک (کریس ساراندون) شرور نجات دهد. اینیگو مونتویا (مندی پاتینکین) که در پی انتقام مرگ پدرش است و فزیک (آندره دِ جاینت) که فقط می‌خواهد کمک کند، در این مأموریت به او می‌پیوندند. شمشیربازی، مبارزه، شکنجه، انتقام، غول‌ها، هیولاها، تعقیب و گریز، فرار، عشق واقعی و معجزات و عاشقانه‌ها همه گرد هم آمده‌اند تا یکی از بهترین فیلم‌های راب راینر را بسازند که تقریباً ۴۰ سال بعد همچنان ماندگار است.

این فیلم، مصداق یک فیلم بی‌نقص است؛ ترکیبی عالی از قصه‌های پریان با کمی کنایه و استعاره که هم فانتزی و هم کمدی را در یک تجربه‌ی سینمایی سرگرم‌کننده تحویلتان می‌دهد. تمام بازیگران فیلم به فضای طنزآمیز اما از نظر احساسی صمیمانه‌ی «عروس شاهزاده» پایبند هستند، به ویژه گروه بازیگران مکمل بی‌نظیر آن مثل مندی پاتینکین در نقش ایندیگو مونتویا افسانه‌ای و آندره دِ جاینت در نقش فزیک دوست‌داشتنی  که به داستان سرراست فیلم، کمدی و خنده اضافه می‌کنند.

بدون دیدن فیلم شاید بگویید چه داستان تکراری؛ اما آخرش مشتاق خواهید بود که ببینید آیا این دو نفر به هم رسیده و تا ابد خوشبخت خواهند بود. امروز حتی تصویر اینکه کارگردان دیگری می‌توانست «عروس شاهزاده» را بسازد، دشوار است. این فیلم را می‌توانید بارها و بارها تماشا کنید، بدون اینکه برایتان تکراری شود و این هنری است که راب راینر به فیلم می‌آورد.

۲. اسپاینال تپ (This Is Spinal Tap)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۸۴

بازیگران: کریستوفر گست، مایکل مک‌کین، هری شیرر، راب راینر

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰

وقتی از بهترین فیلم‌های اول کارگردانان حرف می‌زنیم، چه عناوینی به ذهنتان می‌رسد؟ «۱۲ مرد خشمگین» سیدنی لومت؟ «۴۰۰ ضربه» (The 400 Blows) فرانسوا تروفو؟ «همشهری کین» (Citizen Kane) اورسن ولز؟ بی‌بروبرگشت «اسپاینال تپ» در این فهرست جای دارد. هشت سال پس از درخشش در نقش میت‌هد در سریال «همگی در خانواده»، اولین فیلم بلند راینر اثری بود که عملاً کل قالب مستندنما را تثبیت و راه را برای سریال‌های کمدی موقعیتی چون «آفیس» (The Office) و «دبستان ابوت» (Abbott Elementary) هموار کرد.

یک دلیل دیگرش این است که «اسپاینال تپ» به‌طرز دیوانه‌واری خنده‌دار است. این فیلم دنیای هِوی متال دهه‌ی هشتاد میلادی و راک‌استارهای آن را به صلابه می‌کشد و نقد طناز آن چنان به خال می‌زند، که حتی آزی آزبورن فقید هم نمی‌دانست با دیدنش بخندد یا گریه کند.

نقش اصلی‌های «اسپاینال تپ» را یک گروه خیالی راک اند رول به همین نام تشکیل می‌دهند که حماقت‌شان مانند ندارد. این گروه متشکل از دیوید سنت هابینز (مایکل مک‌کین)، نایجل تافنل (کریستوفر گست) و درک اسمالز (هری شیرر) است که راب راینر در نقش کارگردانی به نام مارتی دیبرگی، زندگی آن‌ها پشت و جلوی صحنه در تور جهنمی‌اشان در ایالات متحده را مستند می‌کند. معروف است که «اسپاینال تپ» فیلمنامه ندارد؛ چون تمام دیالوگ‌ها و خلاصه هرچه با این سه کمدین می‌بینید، بداهه‌پردازی شده است. اما فرایند پیش از تولید «اسپاینال تپ» از خود فیلمبرداری دشوارتر بوده که گست، مک‌کین، شیرر و راینر مدت زیادی را برای تثبیت کاراکترهایشان به تحقیق و داستان‌سرایی صرف کرده‌اند. کمدی ناب «اسپاینال تپ» با اجراهای موسیقی بی‌نقص و اشعار چرند گروه به اوج می‌رسد و باری دیگر هنر راب راینر را در بازی گرفتن از دوستانش نشان می‌دهد.

۱. وقتی هری سالی را دید… (When Harry Met Sally)

راب راینر,بهترین فیلم های ساخته شده راب راینر

سال اکران: ۱۹۸۹

بازیگران: مگ رایان، بیلی کریستال، کری فیشر، برونو کربی

امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰

امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰

زمانی بود که هالیوود مدام کمدی‌های رمانتیک می‌ساخت؛ اما تا سال ۱۹۸۹ این فیلم‌ها به طرز ناامیدکننده‌ای به عناوین بی‌مایه‌ی گیشه تبدیل شده بودند. اما «وقتی هری سالی را دید…» چنین نبود؛ یک فیلم بامزه، اما غم‌انگیز، تکان‌دهنده اما سرگرم‌کننده که با پرسیدن این سوال بسیار مدرن، ژانر کمدی رمانتیک را از نو خلق کرد: آیا زنان و مردان می‌توانند به سادگی با هم دوست باشند؟

راینر با مهارت فیلمنامه‌ی تندوتیز نورا افرون و استعدادهای ستاره‌هایش، مگ رایان و بیلی کریستال، را در فیلم هدایت می‌کند و دو بازی جاودانه از آن‌ها می‌گیرد. او از طبیعتِ آشفته‌ی روابط انسانی، فیلمی بامزه و صمیمی می‌سازد. صحنه‌ی شام خوردن هری و سلی در اغذیه‌فروشی کاتز یکی از معروف‌ترین صحنه‌های سینما است و عبارت «من هم هر چه او دارد، می‌خورم» در فرهنگ لغت عمومی ریشه دوانده است.

داستانی درباره‌ی «وقتی هری سالی را دید…» وجود دارد مبنی بر این که در فیلمنامه‌ی اصلی نورا افرون، هری و سالی اصلا قرار نبود به هم برسند. سکانس پایانی آن‌ها را نشان می‌داد که پس از سال‌ها ندیدن یکدیگر، دوباره به هم نزدیک و سپس از هم جدا می‌شدند. اما، راینر موقع ساخت فیلم با همسرش میشل آشنا می‌شود و تصمیم می‌گیرد پایان شادتری به داستان بدهد. راب راینر درباره‌ی این موضوع گفته است: «من ۱۰ سال مزدوج بودم. ۱۰ سال هم مجرد بودم و نمی‌توانستم بفهمم که چطور می‌توانم با کسی بمانم و این بود که به تولد «وقتی هری سالی را دید…» انجامید.»

با دو بازیگر نقش اول بی‌نظیر، «وقتی هری سالی را دید…» کاوشی در عشق ارائه می‌دهد که پیچیده و بزرگسالانه است، به شیوه‌ای که کمدی-رمانتیک‌ها اغلب نیستند و به اضطراب‌های آدم‌ها درباره‌ی روابط و ازدواج می‌پردازد؛ اضطراب‌هایی کاملا انسانی که تقریبا ۴۰سال بعد همچنان موضوعیت دارند. در واقع، راینر کاری می‌کند که آن‌ها کاملا طبیعی از راه برسند.

صدها، شاید هزاران کمدی-رمانتیک سعی کرده‌اند صحنه‌ای را که هری به مهمانی شب سال نو می‌دود تا به سالی بگوید «وقتی متوجه می‌شوی که می‌خواهی بقیه‌ی عمرت را با کسی بگذرانی، می‌خواهی بقیه‌ی عمرت هر چه زودتر شروع شود» بازسازی کنند. اما هیچ‌کدام از آن‌ها هرگز نتوانسته‌اند جادوی رعدآسایی را که راینر با فیلمنامه و بازیگرانی عالی قادر به خلق آن بود، دوباره به دست آورند. در حالی که سایر کمدی-رمانتیک‌ها بر اساس عرف و کلیشه‌های زمانه ساخته می‌شدند، «وقتی هری سالی را دید…» تیزبین، شوخ‌طبع و نکته‌سنج و براساس واقعیت است؛ بر اساس مشاهدات دقیق از نحوه‌ی تعامل مردان و زنان، از مرز مبهم بین دوستی و عشق، از اینکه به شخص دیگری اجازه دهید شما را آنطور که واقعاً هستید ببیند. «وقتی هری سالی را دید…» با چاشنی‌های خلاقانه، از کمدی رمانتیک سنتی فراتر می‌رود: مصاحبه با عشاق واقعی، ‌پرش‌های زمانی غیرمنتظره‌ی ۱۲ ساله، و نقش‌های فرعی خنده‌دار از برونو کربی و کری فیشر. اما این ترن هوایی احساسی، آیا به هم می‌رسند یا نمی‌رسندهای هری و سالی، با حضور گرم و مهربان راب راینر در پشت دوربین است که این فیلم را به یکی از بهترین کمدی‌های تمام دوران تبدیل می‌کند.

  • 9
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش