پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۳ - ۰۴ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۱۰۰۷
فیلم و سینمای جهان

نگاهی به فیلم «The Predator»؛ چهارمین غارتگر سینما

فیلم The Predator,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

فیلم The Predator تلاش دوباره‌ای‌است برای احیای کاراکتر غارتگر که از سال ۱۹۸۷ با نخستین فیلم این مجموعه پا به سینما گذاشت و از آن زمان تا به امروز دچار فراز و نشیب‌های زیادی شده است. اثر کنونی در حقیقت چهارمین دنباله این سری حساب شده و می‌توان به آن نام غارتگر چهار را نهاد چرا که فیلم برخلاف تصورات اولیه، یک ریبوت یا همان بازسازی کامل نیست.

 

نخستین فیلم غارتگر با حضور آرنولدشوارتزنگر در نقش یک کماندوی قهار و بزن بهادر ساخته شد و توانست با قرار دادن موجودی وحشتناک با خوی حیوانی به اسم غارتگر در برابر ارتشی از کماندوها، یک فیلم اکشن ناب بسازد که رنگ و بوی علمی-تخیلی هم به خود بگیرد چرا که موجود خونخوار داستان در حقیقت یک موجود فضایی از نژاد دیگری بود.

 

موفقیت فیلم اول هم در گروی بودجه پایین آن (۱۵ میلیون دلار) بود و هم به قول خودآرنولد که نقش اصلی فیلم را برعهده داشت، قطر بازوی بازیگران فیلم. فیلم در حقیقت به نوعی بود با این تفاوت که خشونت و شوخی‌های رکیک در آن موج می‌زد و نقش منفی ماجرا هیولایی بی شاخ و دم بود. این هیولای بی شاخ و دم به عنوان غارتگر در سینما شناخته شد و توانست به سرعت پای خود را در دنیاهای کمیک و گیم هم باز کند و تبدیل به کاراکتری محبوب شود.

 

فیلم غارتگر دو، سه سال بعد ساخته شد و با وجود اعطای بودجه بیشتر به روند ساخت آن، با فروشی حدودا نصف فیلم اول روبه‌رو شد و نقدهای بسیار منفی هم به خود گرفت و در حقیقت شکستی کامل محسوب شد.

 

در فیلم دوم دیگر خبری از آرنولد نبود (او به خاطر خواستن دستمزد بالا از فیلم کنار گذاشته شده بود) و تغییراتی هم در طراحی غارتگر به کار رفته بود که طرفداران به آن واکنش‌های ضد و نقیض داشتند. منتقدان آن سال‌ها فیلم را به نوعی ترکیبی از روبوکاپ و بلیدرانر آن روزگار دانستند و عموما نمره متوسطی به فیلم دادند و آن را نکوهش کردند.

 

بیش از ۱۰ سال خبری از غارتگر لااقل در پرده سینماها نبود و این کاراکتر در مدیوم‌های دیگری چون کمیک و دنیای بازی جولان می‌داد. ناشر معروف کمیک حق و حقوق کتاب‌های مصور اینفرنچایز را خریده بود و از آنجا که حق و حقوق کمیک‌ها هم با همین ناشر بود، جرقه‌ای در ذهن نویسندگان خلاق این مجموعه همچون رندلیاسترادلی زده شد و با ترکیب این دو کاراکتر در اوایل دهه نود میلادی،کمیک بوکی به نام بیگانه علیه غارتگر راهی بازار شد.

 

ادامه راه این سری در صنعت بازی‌های ویديویی رقم خورد و چندین بازی به همین نام عرضه شد و در نهایت در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ دو اثر سینمایی با همین نام نیز ساخته و روانه پرده سینماها شد و همین دو اثر تجدید دیداری با غارتگر در پرده نقره ای شد.

 

در نهایت در سال ۲۰۱۰ فیلم سوم با نام غارتگران ساخته شد که از هر نظر یک شکست و فاجعه تمام عیار برای سری بود و طرفداران دوست دارند هر چه سریع‌تر آن را فراموش کنند، حالا آن‌ها هشت سال انتظار کشیدند تا شخصیت محبوب‌شان دوباره به سینماها بیاید و چنگک‌های برنده‌اش را دوباره در فیلم بر تن قربانیان فرو کند و باید دید که کارگردان جدید (شینبلک) که استعداد نویسندگی هم در خود دارد (او فیلمنامه آثاری چون اسلحه مرگبار دو را به نگارش در آورده است) با اینفرنچایز چه کرده است.

 

در سال ۲۰۰۵ و بعد از ساخته شدن فیلم اول بیگانه علیه غارتگر، زمینه‌هایی برای حضور دوباره غارتگر برای طرفداران فراهم شده بود ولی از آنجا که هنوز استودیوهای فیلمسازی به موفقیت صد در صدی فیلم امیدوار نبودند، یک بازی ویديویی بر اساس این شخصیت ساخته شد که در زمان عرضه خود بازخوردهای ضد و نقیضی به همراه داشت.

 

این اثر در سبک جهان باز عرضه شده بود و گیمر در نقش غارتگر به ماموریت‌هایی می‌پرداخت و تجهیزات خاص این موجود فضایی را نیز در مراحل به همراه داشت. حتی بازی این اثر نیزمولفه‌های همیشگی فرنچایز را رعایت کرده بود و بسیاربسیار خشن بود.

 

این فیلم داستان عده‌ای سرباز با مشکلات روانی را روایت می‌کند که در حین بازگشت به کمپ‌شان هستند و در نیمه راه با حمله یک سری موجود فضایی روبه‌رو می‌شوند. یکی از آن‌ها به اسم کویین مکنا (با بازی بویدهولبروک ) می‌تواند قطعه‌ای از تجهیزات این قاتل فضایی را دزدیده و زره آن را هم در یک پکیج برباید. او قبل از دستگیر شدنش توسط نیروهای پلیس، زره را به خانه‌اش پست می‌کند و بعد از دستگیری هم نیروهای امنیتی حرف‌های او را چندان باور نمی‌کنند و تصمیم می‌گیرند که مکنا و چند سرباز مشکل دار دیگر را دوباره به یک مرکز درمانی بفرستند.

 

ازآن‌سو مشخص می‌شود که قاتل فضایی توسط نیروهای مخفی دستگیر شده و در یک پژوهشگاه سری نگهداری می‌شود و دانشمندان این مرکز مشغول تحقیق و تفحص روی او هستند. زنی به نام کیسی برکت (با بازی الیویا مان) از سوی مرکز فراخوانده می‌شود تا به تحقیقات تیم کمک کند. در همین حین زره‌ها نیز به منزل مکنا رسیده و پسربچه دارای اوتیسم آن‌ها را برداشته و به خاطر موهبتی که از همین بیماری‌اش دارد می‌تواند تا حد زیادی به ترجمه زبان عجیب و غریب غارتگرها دست پیدا کند.

 

موجود فضایی اما در آزمایشگاه از خواب خوش برخاسته و با علم بر اینکه زره و تجهیزاتش دزدیده شده تصمیم می‌گیرد آن‌ها را بازپس گیرد. او شروع به قلع و قمع دانشمندان می‌کند و مکنا و سربازان دیگر با شنیدن این خبر و البته همراهی کیسی تصمیم می‌گیرند تا قبل از غارتگر به پسر مکنا برسند و جان او را نجات دهند و صد البته از پیشروی این موجود فضایی آدمکش در سیاره جلوگیری کنند، موجودی که به آن لقب غارتگر داده شده است.

 

این اثر فیلمنامه قوی و مستحکم و نابی ندارد و از همه لحاظ قافیه را در این بخش باخته است؛ نه شخصیت پردازی درست و درمانی برای کاراکترهای جدید فیلم انجام شده و نه به غارتگر داخل فیلم و اهداف و پیشینه او پرداخته شده است. فیلم صرفا رویارویی چندین کماندو و یک دانشمند با این خونخواران فضایی است و حالا که فیلمنامه‌ای شسته رفته را در بطن خود ندارد، باید دید که در بقیه بخش‌ها چه کرده است.

 

صحنه‌های اکشن که از مولفه اصلی اینفرنچایز به حساب می‌آیند با خشونت لایزال همراه هستند تا عطش چندین و چند ساله طرفداران این موجود وحشی را فرو بخواباند. غارتگر به قول دکتر کیسی خود فیلم، کشتن آدم‌ها را چیزی شبیه به ورزش می‌داند و از تکه پاره کردن آن‌ها هیچ ابایی ندارد. در جای جای فیلم شاهد لت و پار شدن و مثله کردن آدم ها توسط غارتگر هستیم و در نهایت باید گفت که صحنه‌های اکشن خاص و نابی برای فیلم طراحی نشده اما کارگردان احتمالا بتواند در کنار این خشونت بی حد و مرز، عده‌ای را میخکوب سکانس‌های فیلم خود کند.

 

این اثر، اشارات زیادی به گذشته این سری دارد، مثلا فیلم نخست این سری در ابتدا قرار بود نام شکارچی را یدک بکشد ولی به علت تشابه اسمی با فیلمی در همان سال‌ها، استودیو نام کاراکتر و سری خود را به کلی عوض کرد. ماهیت شکارچی بودن غارتگر اما برای کسی محرز نیست و به این موضوع بارها در طول فیلم اشاره می‌شود.

 

جدا از این مساله، فیلم همانند اثر کلاسیک خود پر از دیالوگ‌ها و شوخی‌های جنسی و تاریک است و نمونه این‌گونه شوخی‌ها را در کمتر فیلمی می‌توان دید چرا که بسیاری از آن‌ها عملا توهین به حساب می‌آید و هالیوود از گفتن آن‌ها در فیلم‌هایش حذر می‌کند اما شینبلک بی ‌پروا این دیالوگ‌ها را در فیلم خود جاری ساخته و لحن فیلم را یک لحن شوخ عجیب و غریب (شاید بتوان به زور به آن گفت طنز از نوع گروتسک یا همان طنز سیاه) تبدیل کرده است.بازیگران اما به واسطه شخصیت پردازی بسیار کاغذی و بدی که برای آن‌ها صورت گرفته، کاراکترهایی کاملا فراموش شدنی را در پرده سینما خلق می‌کنند که فداکاری‌های‌شان بیشتر از آنکه برای تماشاگر منقلب کننده باشد، احمقانه است. غارتگرهای فیلم به دلیل جلوه‌های ویژه و دستاوردهای جدید سینمایی نسبت به سال‌ها پیش طبیعی‌تر و البته مهیب‌تر ساخته شده‌اند ولی متاسفانه شبیه به سگ‌هایی هستند که در طول صحنه رها شده و ماموریت‌شان کشتار است و بس.

 

کارگردان هیچ تلاشی برای زمینه سازی این موجودات نمی‌کند و شاید بتوان گفت این عمل را از قصد انجام داده تا به غارتگرهای کلاسیک بیشتر شبیه باشد، ولی امروز بعد از ساخت این همه اثر و نوشته شدن کتاب های زیاد درباره این نژاد کذایی، به نظر می‌رسد روح دادن به کالبد هیولاصفت غارتگر کار چندان سختی نباشد؛ کارگردان اما ریسک این کار را نکرده و فیلمی ساخته که دقیقا باب میل طرفداران قدیمی این اثر باشد: اکشن-کمدی خشن با لیترلیتر خون و بدون ذره‌ای منطق و ژست علمی- تخیلی به خود گرفتن.

 

به طور کل اما این اثر بازگشت شکوهمندانه‌ای برای سری غارتگر در این روز و روزگار که با آثار درخشانی در سینمای هالیوودی و همین ژانر روبه‌رو هستیم نیست و بازهم از دوست و رقیب دیرینه خود یعنی بیگانه جا می‌ماند (سری بیگانه با فیلم‌های پرومتئوس به مراتب بهتر احیا شدند و موفق آمیز بودند) ولیکن بودجه ۸۸ میلیون دلاری آن احتمالا باعث شود که فیلم به سوددهی برسد، گرچه با توجه به فروش نه چندان موفق آن در روزهای اول به این ادعا هم چندان صد درصد استناد کرد.

 

آرش پارساپور

 

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش