پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۱۶ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۸۲۳۵
فیلم و سینمای جهان

جولیت لوییس از فیلم دلهره‌آور و جدید «ما» می‌گوید

جولیت لوییس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

جولیت  لوییس طی ۳۰ سال حضورش در صحنه سینما آن‌قدر در رل‌های پردلهره و در مضمون داستان‌های پرتنش ظاهر شده که جای تعجبی ندارد که فیلم جدید او به نام «ما» هم که ساخته تیت تیلور است، مضامینی از همین دست دارد و یک بار دیگر او را روی لبه تیغ به حرکت درمی‌آورد. در فیلم «ما»، لوییس ایفاگر رل مادری تنها به نام اریکا است که همراه با دخترش مگی (دایانا سیلورز) به شهر زادگاه خود بازمی‌گردد تا بر تبعات طلاق اخیر خود از همسرش فائق آید و زندگی تازه‌ای را آغاز کند اما این امر او را روبه‌روی مشکلاتی قدیمی که از نو سربر می‌آورند، قرار می‌دهد.

اندک زمانی بعد از ورود اریکا و دخترش به شهر، آنها با «سوآن» (اوکتاویا اسپنسر) آشنا می‌شوند که مگی و دوستان وی را با این ادعا که مکان مناسبی را برای میهمانی آنها فراهم می‌آورد، به نزد خود فرامی‌خواند اما سوآن که وی را «ما» هم صدا می‌زنند، به آرامی هویت اصلی و پنهانی‌اش را که مثل گذشته اریکا با ناملایماتی همراه بوده است،رو می‌کند و این نیز به آرامی مشخص می‌شود که اریکا و «ما» در تدوین بخشی از این گذشته پرخطر، شریک و همراهانی ولو ناخواسته بوده‌اند.

جولیت  لوییس سال ۱۹۹۱ یعنی قریب به‌سه دهه پیش در ورسیون تماشایی مارتین اسکورسیسی از روی داستان «دماغه وحشت» و به واقع در بازسازی نسخه اوریژینال آن در عین جوانی خوش درخشید و در نقش نوجوان ناپخته‌ای که توسط کاراکتر دردسرساز رابرت دونیرو (به نام مکس کیدی) به طعمه‌ای برای شکار پدرش و تسویه حساب با او تبدیل می‌شود ظهوری طوفانی در هنر هفتم داشت  و رل‌هایی از همین دست را در فیلم‌های دیگری مانند «قاتلان بالفطره»، «کالیفرنیا»، «از سحر تا غروب» و «روزهای عجیب» هم تجربه کرد و کنار آن در کمدی‌هایی مانند «ادغام دیوانگان»، «شلاقش بزن» و «مدرسه قدیمی» هم بازی کرد و پروژه‌های مطرح تلویزیونی وی نیز امثال «اردو زدن» و «The ACT» بوده‌اند. ببینیم لوییس درباره «ما» چه چیزهایی برای گفتن دارد.

وقتی سناریوی «ما» را خواندید، چه چیز آن شما را بیشتر جذب کرد؟

خیلی چیزها. ابتدا باید بگویم لزوماً طرفدار فیلم‌های ترسناک و دنبال این جور چیزها نیستم ولی با داستان‌گویی‌های پیچیده و قصه‌های پررمز و راز مشکلی ندارم و از آنها استقبال می‌کنم و زمانی که داستان این فیلم را مطالعه کردم، دیدم از هر جهت جذاب و دارای حالات و ابعاد گوناگون است. حسن داستان این فیلم پیوند زدن ترس‌های رایج و هر روزه بشر با مسائلی است که از درون دغدغه‌های اجتماعی بیرون می‌آید و اینها چیزهایی است که اینک بشر از هر جهت با آن مواجهه دارد. ما این روزها در غرب با آدم‌های بی‌مسئولیتی طرف هستیم که به رغم ناگوار بودن اکثر تفریحات متداول برای نسل‌های نوجوان و جوان، آنها را به سمت این‌گونه مسائل سوق می‌دهند و نوجوانان از همان زمان شکل‌گیری ایده‌هایشان باافراد وچیزهایی سر و کله می‌زنند که اصلاً خیر آنان را نمی‌خواهند و بیشتر یک نقش مخرب را برای آنها ایفا می‌کنند.

 

با این حال تفاوت‌های آشکاری بین کاراکترهای اریکا و سوآن (ما) وجود دارد و درحالی که سوآن اسیر افکار منفی خویش است، اریکا فردی نشان می‌دهد که از سقوط‌های گذشته‌اش رهایی یافته و می‌خواهد آنها را از خاطر بزداید و مسیرهای بهتری را بپیماید.

همین‌طور است. اریکا از چالش‌های منفی و تازه نترسیده و در حال ساختن روال‌های مثبت و جدیدی برای خود است. وی هم برای امرار معاش خود و خانواده‌اش تلاش می‌کند و هم می‌کوشد به دختر جوانش کاراکتر و عرصه لازم را برای شکوفا شدن و مستقل بودن بدهد.

 

شما مدعی علاقه‌مند نبودن به نقش‌های قاتلان و فضاهای ترسناک هستید اما از این گونه امور در رزومه سینمایی شما کم دیده نمی‌شود.

شاید لذت کشف و لمس ابعاد وجودی و احساسی و روحیات ناشناخته انسان‌هاست که مرا به این سمت سوق می‌دهد. البته شماری از فیلم‌های من و موضوعات آن بیش از آن که جدی و خطر باشند، ورسیونی فانتزی و تشبیه چیزهای شوخی به رویدادهای خطرناک هستند و این در فیلم از «سحر تا غروب» جلوه‌ای محسوس دارد. این فیلم درنهایت یک قصه بعید و زنده ماندن در شرایط ناشناخته اما توأم با اغراق‌هایی است که غیرواقعی به نظر می‌رسند. اوضاع در «Cape fear» (دماغه وحشت) از این جدی‌تر و همراه با نزدیک شدن به سرنوشت محتوم مرگ است و این البته در «قاتلان بالفطره» ساخته مارتین اسکورسیسی جلوه محسوس‌تر و بیشتری دارد.

 

ظاهراً با خط و روال «ما» و خالقان آن مشکلات کمتری داشتید؟

نه، فقط شرایط یکسره و اوضاع مشخص‌تر بود. همه چیز ما در دست تیت تیلور در مقام کارگردان و اوکتاویا اسپنسر به عنوان یکی از مدیران اجرایی این پروژه بود. آنها فضای قصه را تعیین و طراحی کرده بودند و مشخص بود که چه می‌خواهند و چطور می‌توان به آن رسید. در عین حاکمیت آنها بر پروژه، اوضاع به شکلی هم نبود که هرگونه خلاقیت از سایر افراد دخیل در پروژه گرفته شود و ما نیز مجال فی‌البداهه‌پردازی را داشتیم.

شرایط قصه هم به گونه‌ای است که شما می‌توانید آن را به سوی چیزهایی کاملاً‌ متفاوت سوق بدهید و مثلاً‌ اتفاقات را جدی‌تر و یا به وضوح سست‌تر کنید.

هرچه باشد، ما با یک فیلم از کمپانی بلوم هاوس طرف هستیم که مسأله مورد اشاره شما از تخصص‌ها و رویکردهای مکرر آنها است. آنان هم می‌خواهند یک فیلم آسان و غیرپیچیده بسازند و هم حاصل کارشان چیزی باشد که بینندگان را از فرط التهاب روی نوک صندلی‌هایشان بنشاند. این کار با خلق ترس و سپس بی‌ریشه جلوه دادن آن میسر می‌شود. این کارها از آدم‌هایی مثل تیت تیلور که کارگردان «ما» بوده، به آسانی برمی‌آید و با همت او رابطه‌ای بین من و کاراکتر سوآن به تصویر کشیده می‌شود که در کسری از ثانیه از حالت معمولی و تأیید طرف مقابل به نفی و کوبیدن آن تغییر وضعیت می‌دهد. تیلور دقیقاً‌ می‌داند که در دل این‌گونه فیلم‌ها و در قلب این داستان‌ها چه چیزهایی مورد علاقه و خواست بیننده‌هاست و چه مواردی را باید تغییر داد و از کجا به کدام نقطه دیگر رسید.

 

شما تعدادی صحنه مشترک به یادماندنی با اوکتاویا اسپنسر که به هرحال هنرپیشه گرانمایه‌ای است، در این فیلم دارید. آیا روی آن ساعت‌ها و روزهای متمادی کار کرده بودید؟

من از همان نگاه اولم به تیت تیلور در مقام کارگردان و اسپنسر به عنوان همبازی اصلی‌ام فهمیدم گام به دنیای ویژه‌ای گذاشته‌ام و باب یک همکاری مثمر گشوده شده است. اسپنسر هنرمند توانایی است و در این فیلم به خوبی رل کسی را بازی می‌کند که با حرکات افراطی‌اش ذهن هر فردی را که به او دل بسته است، متلاشی می‌کند. او المان‌های متعددی را ضمیمه روش کارش کرده و برای من اسباب مباهات بود که اسپنسر را در زمان حرکتش به سوی نقطه کمال در این فیلم تا سر حد امکان همراهی و تقویت کردم.

iran-newspaper.com
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش