پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۰۶ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۰۲۱۶
موسیقی

واکنش تند «کیوان ساکت» به نوربخش: این لوس‌بازی‌های سیاسی را ول کن

کیوان ساکت,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
کیوان ساکت با نوشتن متنی صریح و بی‌پرده، نسبت به صحبت‌های حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی واکنش نشان داد.

چندروزی از برگزاری نشست ماهیانه‌ی خانه موسیقی می‌گذرد. نشستی که با صحبت‌های حمیدرضا نوربخش و تاختنش به منتقدان خانه موسیقی همراه بود.

 

نوربخش در بیشتر صحبت‌هایش کیوان ساکت را خطاب می‌داد و به او انتقادهای زیادی وارد کرد. برخی از این انتقادها به صحبت‌های کیوان ساکت در نشست مسئولان خانه موسیقی با منتقدانش مربوط بود. در واقع کیوان ساکت در نشستِ مسئولان خانه موسیقی با منتقدان این خانه انتقادهایی را نسبت به خانه موسیقی ارائه کرد که نوربخش پاسخ دادن به این انتقادها را به نشست ماهانه‌ی خانه موسیقی کشاند. صحبت‌های نوربخش باعث شد که روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، کیوان ساکت بار دیگر دست به قلم شود و پاسخ صحبت‌های نوربخش را بدهد.

 

صحبت‌های نوربخش خطاب به کیوان ساکت به گونه‌ای است که این پرسش در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که آیا نوربخش در جایگاه حقیقی این انتقادها را مطرح می‌کند یا در جایگاه حقوقی(مدیرعامل خانه موسیقی).

 

در ادامه متن پاسخِ کیوان ساکت به حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی را می‌خوانید:

«مدیرعامل خانه‌ی موسیقی

 

حمید نوربخش

 

نظری به حرفهایی که در نشست ماهانه‌ی نهادتان ایراد کرده‌ای انداختم و خاطرجمع شدم که روی سخنت به من است. از این رو به رغم آنکه هیچ حوصله‌ای برای کش دادن این بحث مبتذل ندارم ناگزیرم چند موضوع را یادآوری کنم.

 

 

در مطلع سخن گفته‌ای اخیراً جلسه‌ای با مدیرکل محترم دفتر موسیقی داشته‌اید و معتقد هستید آن دفتر باید بنابر اصل ۴۴ قانون اساسی امور را به بخش خصوصی واگذار کرده و فرصت بیشتری ایجاد نماید تا خانه‌ی موسیقی مشارکتی وسیعتر از پیش را به نمایش بگذارد. بسیار خوشحالم که سرانجام به این نتیجه رسیده‌اید که خانه‌ی موسیقی به عنوان یک نهاد مستقل مدنی نباید به ارشاد وابسته باشد، تنها درنمی‌یابم که چرا این موضوع را امروز که معاونت هنری و مدیریت دفتر تغییر کرده‌اند ملتفت شده‌اید چون همه می‌دانیم که یکی از موضوعات اصلیِ محل مناقشه میان خانه شما و ما منتقدان وابستگی اسفناکی بود که این نهاد به ارشاد و معاونت هنری وقت آقای علی مرادخانی داشت.

 

 

اشاره کرده‌ای در جلسه‌ی مشترک منتقدین و خانه‌ی موسیقی اینجانب کلیاتی مطرح کرده‌ام و کلماتی به کار برده‌ام که مصادیق آن را ذکر نکرده‌ام. حمید! من هنرمندم، حقوقدان نیستم اگر لغت «رانت» را در جایی از منظر حقوقی اشتباه به کار برده باشم عجیب نیست هرچند که مثل هر هنرمند علاقه‌مندی می‌کوشم پیوسته اشتباهاتم را تصحیح کنم. اما فروتنانه از تو که هنرمند نیستی و حقوقدان هستی می‌پرسم لغت صحیح حقوقی برای ادای این معانی چیست: پشت پا زدن به رفاقت، سوءاستفاده از اعتماد دوستان و همکاران، جفای به عهد، کاسب مآبی، بی معرفتی.

 

حمید! صحبت از داوری و اجرای من در جشنواره‌ی سی و یکم فجر کرده‌ای. به دروغ - دروغی چنین که ادعا میکنی. من به کسر بیمه از رقم قراردادم معترضم و این دلیل مخالفت من با خانه‌ی موسیقی است! چه حرف پرتی؟

 

 

مشکل شخصی من مبلغ بیمه و حتا مبلغ قراردادم نبود، بلکه دروغی بود که تو به من - دوست قدیمی‌ات- گفتی و آن این که مبلغی که به من داده‌ای سقف بودجه‌ای است که به گروه‌ها تعلق می‌گیرد. من پذیرفتم و بعدتر دریافتم پولی که من برای گروهی بزرگ از نوازندگان گرفته‌ام و بخشی از دستمزد آنها را از جیب خودم پرداخته‌ام ثلث مبلغی بوده است که کسی از شرکای تازه‌ی تو برای یک اجرای تک نفره یا دو نفره گرفته است.

 

 

اما باز همین هم موضوع من نبود که بخواهم لج بکنم، بحث بر سر آن بود که چنین رویه‌ای غلط است. بحث بر سر یک قران و دوزار دستمزد گروه من نبود - که هزار برابر آن را خرجعشق زندگی‌ام موسیقی عزیز کرده‌ام - بحث در اینجا حتّی بر سر دروغ تو هم نبود که دیگر رفیق من نبودی و اهمیتی نداشتی، بحث بر سر سوء مدیریت فرهنگی در سطح یکی از مهمترین جشنواره‌های فرهنگی کشور بود و هست و این نگرانی واضح که همان نگاه در خانه شما هم اعمال بشود که می‌شود.

 

 

جوری حرف میزنی انگار من جوانی بیست ساله هستم که نقدم بر شیوه مدیریت تو و نزدیکان تو در خانه‌ی موسیقی برآمده از یک موضوع شخصی یا عطش دیده شدن باشد. حمید به یاد داشته باش که من سال‌های پنجاه زندگی‌ام را پشت سر می‌گذارم و سال‌های طولانی ساز زده‌ام. آنها که این ساز را دوست داشته‌اند با من همراه بوده‌اند، کسانی هم که دوست نداشته‌اند مرا نقد کرده‌اند که سپاسگزار هر دو گروه هستم. به قدر کافی دیده شده‌ام و یقین بدان آخرین چیزی که برای دیده شدن به آن نیاز داشته باشم لجبازی با حقوقدان گمنامی مثل تو است.

 

 

گفته‌ای که من خواستار تعطیلی خانه‌ی موسیقی هستم. نه! من خواستار تعطیلی سوء مدیریت کسانی مثل تو و همفکران تو هستم. خواستار آن هستم که نهادهای مدنی با فکر باز و اندیشه‌ی فرهنگ محور اداره بشوند نه کاسب مآبی‌های مبتذل. به خیال خودت کنایه زده‌ای که من از جنس کسانی هستم که خانه‌ی سینما را بستند. بیا رو راست باشیم و نترس. تلویحا می‌خواهی ادعا کنی من منتسب به طرز تفکر امثال احمدی نژاد هستم؟

 

 

با همه‌ی حقوقدان بودن و هنرمند نبودنت نمی‌توانی این ادعا را بر کرسی بنشانی. چون من به اعتبار راهی که آمده‌ام یک هنرمند آزاده‌ام به هیچ جریان سیاسی و فکری منتسب نیستم. جز فرهنگ چیزی برایم مهم نیست. هرکس از هرجناحی که به فرهنگ لطمه بزند من منتقد او هستم و هرکس از هرجناحی که به اعتلای فرهنگ بیاندیشد با او همراهم.

 

حمید این لوسبازی سیاسی را ول کن

 

حمید! این - بازی که نه- لوسبازی سیاسی را ول کن. همه مرا میشناسند و تو را هم می‌شناسند. ناگفته پیداست میان من و تو چه کسی هنرمندی آزاده است و چه کسی از قدرت آویزان است و همیشه بوده است.

 

در پایان هرچند که واقعا لازم نیست اما دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم: من با تارم می‌توانم «لاو استوری» بزنم و البته می‌توانم «بیات ترک» هم بزنم. این انتخاب من است برای شیوه‌ی زندگی هنری‌ام. در بالا اشاره کردم کسانی میتوانند این انتخاب مرا دوست داشته باشند و کسانی هم می‌توانند بر آن نقد بیاورند. اما دقت کن که آنچه من می‌نوازم - و از آن جمله ردیفی که منتشر کرده‌ام - حاصل تلاش شخصی و نگاه شخصی من است. آن را ازحاصل کار کسی دیگر غصب نکرده‌ام. در جمع دوستان تو کسی را می‌شناسم که ردیفی از موسیقی ایرانی ارائه کرده که هنوز بخش وسیعی از جامعه‌ی موسیقی آن را حاصل تلاش هنرمند فقید دیگری می‌داند. بر درستی یا نادرستی این ادعا اصراری ندارم فقط چون تو حقوقدان هستی و به ردیف من-که حتم دارم آن را نخوانده و ننواخته‌ای و از محتوای آن اطلاعی نداری و با تکیه بر نواخته‌های آنچه بزرگانی مانند استاد کسایی، استاد شهناز، استاد عبادی و دیگر استادان این فن شریف اجرا کرده‌اند، نوشته‌ام و بزرگانی مانند استاد فخرالدینی، استاد فرهنگ شریف، استاد روشن روان و دکتر سریر بر آن مقدمه نگاشته اند- پریده‌ای خواستم نکته‌ای هنری- حقوقی را به تو یادآورده باشم.

 

حمید نوربخش من هم مثل تو امیدوارم این بحث ادامه پیدا نکند. چون نه حوصله‌ی خودت را دارم و نه حوصله‌ی دور و بری‌هایت را.

 

در پایان پرسشی دارم و آن اینکه؛ انتقادهایی که تو به من وارد کرده‌ای در چه جایگاهی بوده است؟ از جایگاه حقیقی؟ که در این صورت تو اصلا صلاحیت علمی در زمینه هنر و به خصوص موسیقی علمی جهان را ندارید. پیشینه‌ی کاریِ ضبط شده از من و جنابعالی گواه این مسئله است. یا از جایگاه حقوقی؟ که در این صورت هم مدیرعامل یک نهاد هرگز نمی‌تواند برای دیگران تعیین تکلیف کند که چگونه بیاندیشند.

 

گذشت زمان و تاریخ بهترین گواه خواهد بود.

 

کیوان ساکت

پایان اردیبهشت ۱۳۹۷»

 

 

در ادامه متن صحبت‌های حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی در جلسه ماهیانه‌ی خانه موسیقی را می‌خوانید(این همان صحبت‌هایی است که کیوان ساکت در واکنش به آنها متن بالا را نوشته است):

برای همه مدیرانی که در عرصه موسیقی هستند آرزوی توفیق داریم. اخیرا با آقای ترابی مدیرکل محترم دفتر موسیقی هم در خانه موسیقی و با حضور اعضای هیئت مدیره جلسه ای داشتیم و امیدواریم مدیرکل دفتر موسیقی هم در راستای اهداف با ما همراه باشند. اصل ۴۴ قانون اساسی و واگذاری امور به بخش خصوصی بسیار جدی و از شعارهای جدی دولت هم هست. این از مطالبات جدی ما است که در امور موسیقی مشارکت وسیع تری داشته باشیم که با کمک دولت روند آن را تسهیل کنیم و امور را بهبود ببخشیم.

 

 

جناب استاد فرهاد فخرالدینی، رئیس محترم شورایعالی خانه موسیقی و همه اعضایی شورای عالی و هیئت مدیره خانه موسیقی با هم همفکری داشتند و قرار شد اگر کسی نقد مشفقانه ای دارد در این جلسه مطرح کند. در خانه هنرمندان جمع خوب و صمیمی تشکیل شد و در این جلسه بنا بر همدلی بود و هست. اگر کسی نقد دلسوزانه ای دارد همیشه پذیرای آن هستیم و درِ این خانه همیشه برای آرا و نظرات اهالی موسیقی باز است.

 

 

در آن جلسه تعدادی از عزیزان صحبت های خودشان را مطرح کردند که در آن سخنان مطالب خاصی بیان نشد، فقط مطالب کلی بود که همه بر آن واقف هستیم و همه ما به آن اعتقاد داریم و خود را موظف می دانیم به آن عمل کنیم. به طور مثال اینکه باید در خانه موسیقی قاعده و ضابطه حاکم باشد، به اساسنامه عمل شود و مرزها را با دولت حفظ کنیم و سخنانی از این قسم که همه به آن اعتقاد داریم.

 

 

در آن جلسه توسط یکی از دوستان نوازنده تار هم مطالبی عنوان شد که باز هم همین کلیات بود ولی در سخنان ایشان یک سری واژه های نامناسب و سخیف که تهمت تلقی می شود - از جمله اینکه کسانی که در خانه موسیقی هستند رانتخوار هستند- بیان شد. من هم در آن جلسه از ایشان خواستم یکی دو نمونه از این مصادیق را بیان کنند متاسفانه فقط من را نگاه کردند و کلامی نگفتند. من با اصرار خواستم مصداق همین سخنان را در مورد هر کسی که در خانه موسیقی سمت دارد را بیان کنند و بارها گفته ام و باز هم می گویم هر کسی راجع به این مصادیق هر چیزی دارد از هر تریبونی می خواهد بیان کند.

 

 

 

بنظر می رسد ایشان نوعی عطش دیده شدن دارند. کارنامه زندگی ایشان اینگونه می گوید که دوست دارد به هر قیمتی دیده شود. رفتار و کردار و موسیقی شان نشان دهنده همین موضوع است. من معمولا بنا بر پاسخگویی ندارم ولی برخی از مطالب که در مورد خانه موسیقی گفته می شود دیگر جزو حقوق من نیست و من مورد عتاب اهالی موسیقی قرار می گیرم که بالاخره حیثیت همه اعضا هم هست و نباید گذشت کنیم و من باید از حیثیت این خانه دفاع کنم.

 

 

اینکه کسی بیاید و بگوید باید در این خانه را بست؛ من باید بگویم آن کسانی که می خواستند در این خانه را ببندند رفته اند. آن دولتی که از همفکران شما بودند و می خواستند در خانه ها را ببندند - از جمله دیدیم که مدتی هم در خانه سینمارا بستند - رفته اند. ما الان طرفدار بازشدن همه درها برای حل مشکلات هستیم و درِ خانه موسیقی را هم هیچکس نمی تواند ببندد.

 

 

ایشان باید در خودش کنکاش کند و فکری به حال موسیقی خودش بکند تا بلکه با حسن نظر دیده شود؛ ایشان ظاهرا از ابتدا که آمده خلاف جریان شنا کردن را برای دیده شدن انتخاب کرده است. ایشان ردیف موسیقی را درست کرده اند و خواسته اند تا این ردیف ایشان تایید بشود، چنین اتفاقی نخواهد افتاد. 

 

این هم تقصیر ما نیست زیرا کسی که تفکر موسیقایی اش از کافه لاله زار گرفته تا اجرای قطعات موسیقی کلاسیک باخ و بتهوون و حتی اجرای موسیقی love story است چگونه می تواند ردیف موسیقی موجه ارائه دهد؟ این ذهن اساسا ذهنیت ردیف نوازی و ردیف سازی نیست. مجموعه این عوامل در کنار هم درست ننشسته است. علاوه بر این ما بزرگانی داریم، مگر چنین کاری انجام داده اند؟ مثلا استاد هوشنگ ظریف-که خداوند سلامتش بدارد- مگر آمده اند ردیف نوشته اند؟ حالا اگر شما نوشته اید گناه ما چیست؟ مگر ما باید هر چیزی که شما نوشته اید را تایید کنیم؟

 

در جشنواره موسیقی که شما می فرمایید مشکل دارد، شما در دوره سی و یکم هم داور بودید و هم اجرا داشته اید؛ حالا اگر پنج میلیون تومان از رقم شما بابت بیمه کسر شده تقصیر بنده بوده؟ این انتقام گیری ها شخصی است. من فقط اشاره کردم که ایشان دیگر ادامه ندهند چون من ناچارا وارد جزئیاتی می شوم که به نفع ایشان نخواهد بود. ایشان بهتر است فکری به حال موسیقی شان بکنند که با هنرشان بهتر دیده شوند.

 

 ایشان جزو کسانی بودند که در آزمون مدرسین کاری کرده بودند که بچه های استان هرمزگان و فارس هرکسی داخل می آمد از آنها می پرسید آیا کتاب مرا درس می دهی یا نه؟! اگر کسی کتاب مرحوم ذوالفنون یا کتاب هنرستان را درس می داد در آن آزمون رد می شد و به ناگزیر همه می رفتند کتاب ایشان را می خریدند تا در آزمون قبول شوند. شاهد این سخنان آقای اردشیر کامکار است و من آنجا برخورد کردم و گفتم که این کار دیکتاتوری و خلاف قانون است. فکر کنید اینچنین تفکری چقدر خطرناک است.

 

سازکار ورود به نهاد مدنی مشخص است و اولین شرط آن مقبولیت و آوردن رای بیشتر از سوی اعضا است پس ایشان ابتدا باید بروند برای مقبولیت خودشان فکری بکنند. ایشان دوبار در اینجا کاندیدا شده اند و رای نیاوردند. حالا با هر تعدادی که مجمع به رسمیت رسیده است ؛ بالاخره تعدادی آمده اند اینجا و ایشان را قبول نداشته اند و رای نداده اند ...و این تقصیر کسی نیست. اینکه بیاییم یک نهاد مستحکم هجده ساله را تضعیف کنیم آن هم در این شرایط مملکت درست نیست. ما به اندازه کافی در گوشه و کنار این مملکت دشمن داریم و هنوز کنسرت هایی لغو می شود، هنوز جلوی آموزش موسیقی را می گیرند و در این میان بیاییم یک نهادی به نام خانه موسیق را تضعیف کنیم.

 

همه پیشکسوتان و بزرگان ایجاد یک نهاد صنفی را ارج می نهند به طور مثال استاد فخرالدینی می گفتند آرزوی ما در دوران جوانی بوده که جایی مانند خانه موسیقی وجود داشته باشد که هیچ وقت محقق نشد. حالا ما بیاییم چنین نهادی را به خاطر ناکامی های خودمان و مسائل شخصی تضعیف کنیم. واقعا آب را به آسیاب چه کسی می ریزیم. من واقعا متاسفم و امیدوارم ایشان دیگر ادامه ندهند.

 

seemorgh.com
  • 17
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش