چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۳۵ - ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۷۸۸۰
موسیقی

لوریس چکناواریان: با فردوسی بزرگ شدم

لوریس چکناواریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
یکی از نامدارترین چهره‌های هنری ایران و ارمنستان است که به عنوان رهبر ارکستر توانسته است آثار مختلفی را در اقصی نقاط جهان رهبری کند. او اما از میان همه شاعران جهان، بیش از همه فردوسی و شاهنامه او را می ستاید. «لوریس هایکازی چکناواریان»، هنرمند نامدار کشورمان آرزو دارد تا زنده است، آثاری را که با محوریت شاهنامه نگاشته اجرا کند.

به گزارش خراسان، لوریس چکناواریان در مراسم اهدای جایزه سومین دوره «سرو ایرانی»، با در دست گرفتن سرو خود اعلام کرد؛ «هرگز از خواندن شعر فردوسی خسته نشدم و قصد دارم این تندیس را به مشهد ببرم و آن را بر سنگ آرامگاه فردوسی بگذارم».

 

در گفت وگوی کوتاهی که با این هنرمند داریم، از ارادت او به فردوسی و شاهنامه و از علاقه اش به مشهد و خطه خراسان سخن به میان می آوریم:

 

با بزرگ‌ مرد ادب پارسی بزرگ شدم

با چکناواریان، حرف را از آخرین کارها و برنامه‌هایی که در دست انجام دارد، آغاز می کنیم. برایمان می گوید:در حال بازنویسی اپرای «سیاوش» هستم که ۱۸ سال پیش آن را نوشتم. اتمام کار دوسالی زمان می برد و از همین حالا مشتاق اجرای آن هستم اما قطعا تحقق این مهم نیازمند حمایت حامیان مالی ا‌ست.

 

وی ادامه می دهد: ابعاد این کار به قدری بزرگ است که نزدیک به ۲۰۰ نفر درگیر امور اجرایی ارکستر می شوند و باید به خاطر تخصصی بودن سازها، گروهی از هنرمندان خارجی دعوت شوند. به هر صورت فعلا کار در مهم‌ترین مرحله آن که نوشتن است، قرار دارد.

 

این هنرمند تجربه همکاری های متعددی با چهره های نامدار آواز ایران دارد اما از میان آن‌ها شهرام ناظری، خواننده بلندآوازه موسیقی اصیل ایرانی را یاد می کند و می گوید: با این که زمینه حرفه‎‌ای من سمفونی کلاسیک اپراست ولی یک بار با استاد شهرام ناظری همکاری کردم. پیش از شروع کار فکر می کردم، عملی نباشد زیرا معمولا خواننده های ایرانی نمی توانند همراهی دقیقی با گروه ارکستر و سازها داشته باشند. برخلاف تصورم این همکاری تجربه عجیب و جالبی برایم بود چون او توانست خودش را با نظم ارکسترال گروه هماهنگ کند و به خوبی از پس اجرای کار برآید.

 

حرف را می کشانیم سمت کودکی او و خاطرات شیرینی که با نام «فردوسی» پیوند خورده اند. او برایمان تعریف می کند: نام این شاعر بلندآوازه را بر سر کوچه ها، اشعار درون کتاب ها و از زبان بزرگان زیاد شنیده بودم اما نقالی های «عباس شیر خدا» با صدایی خوش در زورخانه، حکایت دیگری داشت. از میان نقل های او، بیشتر داستان تراژیک پدر و پسر شاهنامه، یعنی رستم و سهراب برایم شنیدنی بود. از وقتی خودم را می شناسم، با این اسم، با این اشعار و با این حسِ تعلقِ ایرانی قد کشیده و زندگی کرده ام.

 

این نوازنده و رهبر ارکستر تحت تاثیر فردوسی، چهار اپرا از روی داستان های شاهنامه نوشته است. اشاره ای به این کارها می کند و می گوید: نوشتن اپرای «رستم و سهراب» قریب به ۲۵ سال به طول انجامید. «رستم و اسفندیار»، «سیاوش» و «ضحاک» دیگر کارهایم در این زمینه هستند که بیش از نیمی از عمرم را مصروف آن ها کرده ام. از این میان، تنها اپرای «رستم و سهراب» صحنه‌ای شده است. این اپرا، ابتدا در کشورهای ارمنستان، اتریش و انگلستان اجرا شد و ۱۸ سال پیش گروه کُر ۲۰۰ نفره ارمنستان به ایران آمد و این اثر در کشورمان هم به اجرا گذاشته شد.

 

این همه تعلق خاطرش به فردوسی و شاهکار ادبی اش شاهنامه، برایمان جالب است. از دلایلش که می پرسیم، در پاسخ بیان می کند: شاهنامه فردوسی مثل یک جعبه گنج است که وقتی درش را باز می کنیم، به فراخور حال خودمان از آن برمی داریم؛ هر خط آن، یک دنیا دُر و لعل و گوهر است. معتقدم که خداوند خیلی فردوسی را دوست داشته که این قدرت الهام را به او عنایت کرده است تا بتواند با قلم و کلمات خود کاری فراتر از توان یک انسان معمولی انجام بدهد و نگهبان شایسته زبان فارسی باشد.

 

وی با تاکید بر این که هر هنرمند و هنرش یگانه است و نمی توان یک اثر هنری را با دیگری مقایسه کرد، اضافه می کند: هنر بسته به ذائقه مخاطب و سلیقه و مثل باغی از گل های رنگارنگ است که نمی توان رنگ و عطر یک گل را بهتر از گل دیگر دانست و تنها سلیقه مخاطب در این عرصه تعیین کننده است.

 

چکناواریان، به واسطه هنرش به بسیاری از نقاط عالم سفر کرده است و تجربه زندگی در دیگر سرزمین ها، موجب شناخت او از فرهنگ و هنر دیگر ملل شده است. او بیان می کند: در جای جای جهان ادبا، شعرا و هنرمندان خوبی هستند و هیچ ملتی نمی تواند تمام ثروت الهی را یک جا در خودش داشته باشد. این ثروت را خداوند متعال مانند پدری مهربان بین همه فرزندانش تقسیم کرده است. به یک ملت شعر داده، به یکی نقاشی و به دیگری هنر موسیقی و... که در کنار هم با ارزش و زیبا هستند. با همه این اوصاف، هیچ جای دنیا مثل ایران، به این تعداد و کیفیت شاعران بزرگ ندارد که از هر دری سخن گفته باشند و برای همه ذائقه ها، معادلی در این عرصه پیدا شود.

 

کاش تا زنده‌ام کارهایم اجرا شود

این هنرمند نامدار تصریح می کند: آرزو دارم، روزی اپرای «رستم و سهراب» در محل آرامگاه فردوسی اجرا شود. البته مطمئن هستم این اتفاق مبارک فرهنگی رخ خواهد داد، حالا چه در زمان حیاتم و چه بعد از آن.

 

وی ادامه می دهد: از آن جایی که موسیقی علم است، ماندگاری دارد و یک بار مصرف نیست؛ بالاخره زمانی که شرایط مهیا شود، قابلیت اجرا دارد و دیر و زود شدن، خدشه ای به کیفیت اثر هنری و اثرگذاری آن وارد نمی کند. ولی چه خوب می شود اگر اثر هنری در زمان حیات هنرمند به سرانجام برسد.

 

حرفش به این جا که می رسد، به حسرت خود و جامعه هنری اشاره می کند و می گوید: مثل هر پدر و مادری که برای فرزندان شان آرزوی بزرگ شدن در صحت و سلامت و دیدن نتیجه زحمات شان را دارند، آثار من هم بچه های من هستند، دلم می خواهد کارهایم اجرا و شنیده شوند. آرزوی یک هنرمند چیزی جز دیده شدن آثارش نیست. اما هنوز این اتفاق برای بخشی از آثارم نیفتاده است. امیدوارم کارهایی که به قیمت گذاشتن عمرم پای آن ها به انجام رسانده ام، ارزش آن را داشته باشد که تا قرن ها، اجرا شود. دوست دارم آثاری که با الهام از شاهنامه نوشته ام و روح جاودانه فردوسی و اثر اوست، تا سال های سال در قالب اپرا در اقصی نقاط جهان اجرا شوند.

 

پایان بخش سخنانش، حرفی از جنس دل است. می گوید: چقدر شما، مشهدی ها آدم های خوشبختی هستید که در خطه ای بسیار بسیار تاریخی زندگی می کنید. استانی سرشار از هنرمندان نامدار که تنها یکی از آن ها فردوسی است. من به شما حسودی می کنم که اهل این شهر و خطه نیستم. امیدوارم به زودی دوباره به مشهد بیایم .

 

سارا صالحی

 

  • 15
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش