پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۳۶ - ۰۵ آذر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۹۰۱۱۶۴
موسیقی

پشت پرده مافیای موسیقی در ایران

کنسرت‌‌,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

مافیا در هنر از آن دسته موضوعاتی است که وجودش نه تایید می‌شود و نه تکذیب اما هر‌از‌گاهی هنرمندان از سنگ‌اندازی آن‌ها در فعالیت‌هایشان شکایت می‌کنند. حالا مافیا در موسیقی با عنوانی جدید مطرح شده، عنوانی که محمد معتمدی از آن با نام «سلطان کنسرت» یاد کرده است.

 

از سال‌های دور وجود گروه‌هایی خاص و دارای رانت‌های عجیب در شاخه‌های مختلف هنری مطرح بود. در سال‌های اخیر هم با افزایش چشمگیر درآمد حاصل از شاخه‌های مختلف هنری، موضوع وجود مافیا در هنر از گذشته پررنگ‌تر شده است. 

 

از دهه ۷۰ که موسیقی پاپ جان دوباره‌ای در کشور گرفت و ساخت آلبوم و خصوصا برگزاری کنسرت رفته رفته به یک فعالیت پردرآمد تبدیل شد، این زمزمه در میان اهالی موسیقی پیچید که اشخاصی با در دست داشتن رانت‌هایی می‌توانند در این عرصه هرچه که می‌خواهند انجام دهند. 

 

جذابیت موسیقی، شهرت و گاهی محبوبیت آنقدر وسوسه‌برانگیز بود که عده‌ای حتی حاضر باشند برای وارد شدن به این مارکت (قانونی یا غیرقانونی) مبالغ قابل توجهی بپردازند. این آش آنقدر شور شد که ورود افراد بسیار زیاد به این عرصه هنری به یک ضرب‌المثل بین مردم تبدیل شد با این مضمون که «هر کی از خونه باباش قهر می‌کنه می‌ره خواننده میشه». خوانندگان مطرح اما از بلایی که بر سر هنر موسیقی می‌آمد ناراضی بودند.

 

حمید حامی، خواننده موسیقی پاپ یکی از همین هنرمندان بود. او چندین سال پیش در گفت‌وگویی با اشاره به وجود مافیا، گفته بود که پول و پارتی دلیل کافی برای خواننده شدن نیست.

 

البته آن زمان دوران تیتراژخوانی خوانندگان گمنام و مطرح شدن یک‌شبه بود. حامی هم با تاکید بر این موضوع گفته بود: عده‌ای که در بدنه مافیای موسیقی ایران فعالیت می‌کنند، ادعا می‌کنند که سریال‌خوانی ارتباطی به مطرح شدن و دیده شدن آنها ندارد و در کمال تعجب حتی ادعا می‌کنند خودبه‌خود و به صورت اتوماتیک‌وار و به مدد امدادهای غیبی خواننده سریال‌های ۱۰ سال اخیر تلویزیون شده‌اند.

 

بر هیچ کس پوشیده نیست که این دوستان تنها به قضیه مالی دلخوش نیستند و از جهات دیگری نیز حمایت می‌شوند. مثل بحث فوتبال که در آن دلالانی وجود دارند که باعث می‌شوند هر کسی وارد هر تیمی که می‌خواهد بشود ولی با پول! مافیای موسیقی دقیقا مانند تیم ملی فوتبال است که بعضی‌ها خودشان را فروخته‌اند و حق دلالی را هم به جا می‌آورند و حتی گاهی برادر خود را نیز می‌فروشند و این اصلا اخلاقی و حرفه‌ای نیست.

 

او برگزاری بسیاری از کنسرت‌‌های خوانندگان داخلی در خارج از کشور را هم برآمده از همین ماجرا مطرح کرده بود و افزوده بود: درهای آمریکا و اروپا نیز برای برگزاری کنسرت فقط برای عده‌ای از آقایان باز است. با مرور کنسرت‌های خارج از ایران، که فقط برای عده خاصی درنظر گرفته می‌شود می‌توان به این نتیجه رسید

 

که بعضی از خواننده‌ها فقط به یک سری از امکانات ویژه شبکه مافیای موسیقی دسترسی دارند و نه همه و باز این در صورتی ‌است که ادعای این دسته از خواننده‌ها این است که تفاوتشان با دیگر خوانند‌ها که موفق به برگزاری کنسرت‌های خارجی نمی‌شوند این است که آنها طرفداران بی‌شماری در خارج از ایران دارند اما ناگفته پیداست که هر کدام از خواننده‌های داخلی که حتی کمی مطرح شده‌اند برای برگزاری کنسرت‌های خارجی پیشنهادهای بی‌شماری دارند. بگذاریم زمانه به قضاوت بنشیند.

 

مهم نیست من باشم یا نباشم بلکه آنچه مهم است این است که مافیایی دیگر در کار نباشد. وقتی آقای Xیا y مدام سر از کنسرت منچستر، سوئد و تور دور اروپا و آمریکا در می‌آورد و سالانه چند میلیارد درآمد دارد، پس اجراها و درآمدها و نیز روابط نامتعارفی دارد که به چنین امکاناتی دسترسی پیدا کرده است.

 

حالا پس از گذشت چندین سال از گفته‌های حامی، انگار هیچ چیز در این زمینه تغییری نکرده است. هنوز هم موضوع وجود مافیای موسیقی و حمایت آن از برخی خوانندگان، مطرح می‌شود. کمی پیش‌تر حجت اشرف‌زاده، خواننده قطعه محبوب «ماه و ماهی» هم از وجود مافیا در عرصه موسیقی شکایت کرده و گفته بود: مافیا در عرصه موسیقی متعلق به پخش موسیقی یا به اصطلاح تبدیل به چهره کردن برخی اشخاص است.

 

در فضای مجازی به ویژه در اینستاگرام چهره‌های جدید کاملا به مردم خورانده می‌شوند. با هزینه‌های چند صد میلیونی و باورنکردنی موسیقی را در فضای مجازی بدون هیچ قانونی و باتکرار در کانال‌ها و صفحات مجازی به شکلی پیش برده‌اند که به تدریج خواننده و قطعات او بر مردم و مخاطبان خورانده شود. این رقابت ناسالم است چون خواننده‌ای با توان مالی پایین‌تر توان رقابت با تیمی که فرد را به شهرت رسانده و برایش کنسرت برگزار می‌کند، ندارد.

 

این روزها دوباره موضوع مافیای موسیقی به بحث روز تبدیل شده است. حالا که دریافت مجوز برای تک‌آهنگ‌ها با سیاست‌های وزارت ارشاد تسهیل شده، گویا تولید آلبوم دیگر فعالیتی به‌صرفه برای بسیاری از خوانندگان نیست. هر روز شاهد برگزاری کنسرت‌ خوانندگانی هستیم که بدون داشتن آلبومی تنها به واسطه مطرح شدن‌‌شان در شبکه‌های مجازی با چند آهنگ به اصطلاح «بترکون» بلیت تمام نوبت‌های کنسرت‌شان پیش فروش می‌شود آن هم در حالی که بسیاری از هنرمندان مستقل و باسابقه برای یافتن یک نوبت سالن باید مدت‌ها پشت صف این خوانندگان قرار بگیرند. 

 

در همین راستا، محمد معتمدی، خواننده موسیقی سنتی، چند روز پیش پستی در اینستاگرام شخصی خودش منتشر و به مافیای پشت پرده برگزاری کنسرت‌ها اعتراض کرد. او از کسانی با عنوان «سلطان کنسرت» نام برد، افرادی که از هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی نیستند. او این افراد را کسانی دانست که بازار و ساز و کار فروش بلیت کنسرت‌ها را در اختیار گرفته‌اند. او در بخشی از این پست گفته است: «اگر کسی به تنهایی و با ارتباط با برخی از افراد در بدنه اجرایی کشور، خارج از سیاستگذاری‌های فرهنگی کشور، برای بازار موسیقی و کنسرت ایران سیاستگذاری کند و بازار موسیقی و فروش کنسرت‌ها را انحصاری کند و ترن اور مالی او نیز در سال چند صد میلیارد باشد و به هیچ نهاد نظارتی و مالیاتی هم پاسخگو نباشد، تکلیفش چیست و آیا اصلاً برای کسی مهم است؟

 

آنچه که مشخص است این است که این انحصار به هر روی شکل گرفته است ولی شکل گیری این انحصار با هماهنگی و تایید متولیان فرهنگی کشور بوده و یا نوعی فساد خارج از سیستم اداری است؟»

 

گرچه در میان فعالان حوزه فرهنگ نام‌های مختلفی در این خصوص مطرح می‌شود اما به دلایلی که قابل درک است، هیچ کدام از این اسامی به صورت رسمی مطرح نشده و تنها در محافل از آن‌ها یاد می‌شود. به نظر می‌رسد در این زمینه بهتر باشد خود هنرمندان پا پیش بگذارند و با آشکار کردن اطلاعات خود به صورت شفاف و معرفی آن‌ها به مراجع ذی‌الصلاح و رسانه‌ها بتوانند با کمی اتحاد دست افرادی که جز پول چیزی نمی‌شناسند و حاضرند سطح سلیقه موسیقیایی جامعه‌ای را در قبال مسائل مالی فدا کنند، از این عرصه کوتاه کنند.

 

ebtekarnews.com
  • 33
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش