شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۷ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۰۲۹۰
موسیقی

امیر صفایی، نوازنده اصفهانی ساز تنبک: موسیقی را برای مسابقه انتخاب نکردم

ساز تنبک,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
تریبون عرصه موسیقی امروز در دست گروهی خاص است که موسیقی را به سمت سرعت و گاهی تشویش و اضطراب می‌برد.

نوازندگان شاید مهجورترین و مظلوم‌ترین‌اند در عرصه بی‌انتهای موسیقی. دوربین ها زوم می کنند روی چهره خوانندگان و شهرت و ثروت را نصیب آوازخوانان می کنند، آهنگسازان هم شاید بمانند پشت صحنه ولی روزگار انگار مهربان تر است با ملودی سازان. نوازندگان اما در سکوت، سازشان را کوک می کنند و همراه می شوند با آهنگِ صدا. امیر صفایی، یکی از نوازندگان چیره دستی است که انگشتانش را روی تنبک به رقص درمی آورد اما کمتر کسی حتی در میان دغدغه‌مندان موسیقی، نامش را شنیده است. با او به گفت و گو نشستیم تا از فراز و فرودهای مسیر موسیقایی‌اش بگوید. ماحصل این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

 

خیلی از جوان های علاقه‌مند به موسیقی که به هر دلیلی نتوانسته اند نوازندگی سازی را بیاموزند، اولین سوال‌شان از یک نوازنده این است که چطور در این مسیر قرار گرفته؟ شما چگونه این مسیر را آغاز کردید و بعدتر نزد چه اساتیدی آموزش‌تان را تکمیل کردید؟

در دوران نوجوانی، در منزل پدر بزرگم که خانه ای قدیمی مربوط به دوره قاجار بود، استادان موسیقی در اصفهان آمد و شد داشتند. استاد کسایی و جناب شاهزیدی را از آن زمان خوب به خاطر دارم. من هم در آن دوران تحت تاثیر آواها و نواهایی که در آن خانه قدیمی اما با صفا اجرا می شد، قرار داشتم. چهارده، پانزده ساله بودم که ساز تنبک را برای حضور در عرصه موسیقی انتخاب کردم و نزد استادان فرهنگفر، رجبی، محبی و حسابی کسب فیض کردم.

 

ایرانی ها از قدیم، اصفهان را یکی از شهرهای هنرخیز این سرزمین می دانند. این روزها اوضاع و احوال هنر در این شهر چطور است؟

در سال‌های اخیر محیط شهری همچون اصفهان که همیشه نه‌تنها در موسیقی که به طور کلی در زمینه هنر جزو پیشگامان بوده، دیگر رونق هنری سابق را ندارد. به گمان من افزایش درگیری های ذهنی مردم، شلوغی و سرعتی که در زندگی امروز به عنوان اصل و اساس در نظر گرفته شده، از عوامل مهم در ایجاد چنین شرایطی است.

 

بعد از تکمیل مراحل آموزش نزد اساتید چه دغدغه ای داشته‌اید که حالا بشود گفت به آن رسیده‌اید؟

الان چند سالی است که به تدریس نوازندگی ساز تنبک مشغولم؛ علاوه بر این، چند سالی در زمینه موسیقی نواحی خراسان که برای خودش واقعا دریایی است، با چند نفر از «بخشی»های آن منطقه آشنا شدم و شاید جزو اولین کسانی بودم که در زمینه اجرای دوتار و تنبک کار کردم و ماحصلش ضبط دونوازی هایی با دوتار خراسان شد. 

با این توضیحات شاید بشود قرار گرفتن در این موقعیت را یک چالش دشوار دانست! 

 

دقیقا، آن تجربه واقعا کار مشکلی بود چون تا قبل از این پروژه اغلب کارهایی که در زمینه تلفیق موسیقی خراسان و موسیقی ردیفی و دستگاهی انجام شده، با دوتار و دف بود و همنشینی دوتار و تنبک کم سابقه یا بی سابقه به شمار می‌رفت. این آثار آماده انتشار است اما با توجه به شرایط و اوضاع امروز موسیقی در کشورمان منتظر گشایشی هستیم. 

 

برویم سراغ آثار هنرمندانی که از آنها الهام گرفته اید. مایلید در این باره هم صحبت کنید؟

چرا که نه، در طول این سال ها از آثار استادان مشکاتیان، محمدجلیل عندلیبی و جمشید عندلیبی بهره های زیادی بردم و مدت ها با شنیدن کارهای‌شان تمرین کردم. علاقه‌مندی من به شیوه اجرایی جمشید عندلیبی باعث شد تا در نهایت آثاری را به شکل دو نفره در زمینه موسیقی بی کلام ضبط کنیم. ضبط مقدماتی این قطعات انجام شده است. به احتمال یک ساز دیگر هم به تنبک و نی اضافه و مراحل دریافت مجوز انتشارش انجام شود. 

 

برای شما که بعد از اتمام دوره آموزش، در اصفهان فعالیت کرده اید، زندگی حرفه ای به عنوان یک نوازنده چطور پیش رفته است؟ هیچ وقت دوست نداشتید به تهران بیایید؟

سوال جالبی پرسیدید؛ استاد کسایی همواره می گفتند نوازنده وقتی به سطح قابل قبولی رسید باید در پایتخت حضور داشته باشد. از آنجا که با زنده یاد استاد مشکاتیان هم رابطه خویشاوندی داشتم، در تهران حضور پیدا می‌کردم. حتی خود ایشان هم می گفتند: برای حضور جدی‌تر در زمینه موسیقی خوب است به تهران بروم اما نقل مکان به تهران مستلزم فراهم شدن شرایط کاری و پیگیری مشاوره حقوقی در تهران بود که در آن دوران امکانش واقعا فراهم نبود. در اصفهان هم در موسیقی بیشتر جنبه آموزشی و نه اجرا مورد توجه قرار می گیرد. به تعبیر دیگر وقتی یک نوازنده به مرحله حرفه ای می رسد تنها می‌تواند مشغول آموزش دادن به هنرجویان بشود و امکانات رفتن روی صحنه و حضور در گروه چندان فراهم نیست. من موسیقی را برای رقابت و مسابقه انتخاب نکردم. همواره برای دل خودم اما به صورت حرفه ای ساز می زدم. در طول این سا ل‌ها هم به طور روزانه تمریناتم را پی گرفتم و نتیجه را به گذر زمان واگذار کردم. 

 

در سال های اخیر فضای موسیقی ایرانی تا حدود زیادی تغییر کرده است. فارغ از نگاه هنجاری که می شود در این زمینه داشت، آیا تمام نقدها به اقتصاد هنر و سخت شدن شرایط زندگی هنرمندان مربوط می شود یا می توان علت را جای دیگری جست‌وجو کرد؟

البته که متاسفانه اوضاع و احوال موسیقی در کشور ما نه تنها در حوزه اقتصادی که از درون هم با مشکل روبرو است. در ملودی ها و ریتم هایی که اغلب نوازندگان و آهنگسازان این دوره به آن اقبال نشان می دهند، فقط سرعت مد نظر قرار گرفته و خبری از طمانینه نیست. متاسفانه دیگر موسیقی هایی که برای مخاطبان راحت جان و ایجاد کننده آرامش بود، شنیده نمی شوذ. در شرایطی که امروز جامعه ما با آن دست و پنجه نرم می کند، مردم بیش از هر چیز به آرامش احتیاج دارند. البته شادابی در نوازندگی تا حدی که بتوان عبارت «شیرین نوازی» را به آن اطلاق کرد، بسیار هم خوب است. در نوازندگی تنبک، اغلب نوازندگان به دنبال اجرای ریتم هستند اما من همواره در نوازندگی تنبک، ملودی را نیز در ذهنم تجسم کرده ام و سعی کرده‌ام ملودی را هم با یک ساز ریتمیک ارائه کنم. 

 

درست در همین شرایط عده ای آمده اند و اعلام کرده اند موسیقی ایرانی با مختصات سنتی که در این بین قابل تعریف است، به پایان خودش نزدیک می‌شود. شما درباره این گزاره چه نظری دارید؟

همان طور که در ابتدای صحبت گفتم، چند سالی برای همنوازی با «بخشی»های خراسان وقت گذاشتم. شما همین موسیقی نواحی را در نظر بگیرید. گستردگی این موسیقی واقعا به اندازه دریا است. هرچند در این موسیقی، ملودی های حزن انگیز وجود دارد اما ملودی های شاد و ریتمیک هم بسیار زیاد است. آهنگسازان ما اگر توانمند باشند، می توانند در دستگاه هایی نظیر ماهور، نوا و ... آثار بسیار جذاب و گیرایی را بسازند. ما آهنگسازان خوبی نظیر استاد عندلیبی و استاد علیزاده را در کشورمان داریم. امروز متاسفانه در جامعه هنری ما رقابت ناسالم و به تعبیری حسادت حکم فرماست. امروز ارکستر ملی ایران هم آنچنان که انتظار می رود، فعالیت نمی کند. ما آهنگسازان توانمند کم نداریم؛ می شود از آنها خواست آثارشان را برای ارکستر ملی در اختیار بنیاد رودکی قرار بدهند. شاعران معاصر هم که خدا را شکر کم نداریم و می توان از شعر آنها روی آهنگ‌ها استفاده و آثار جاودانه ای خلق کرد. از نظر من شهرهای مختلف ایران نیاز به ارکسترهای فعال دارد. شهری مانند اصفهان با پیشینه موسیقایی ارزشمند برای خودش یک ارکستر ندارد و به نظر من این برای هنر ایران، فاجعه است. نکته دیگری که در این میان باید به آن توجه کرد، این است که موسیقی کلاسیک نه تنها در ایران که در سراسر جهان ممکن است برای همه اقشار جامعه نباشد و بخشی از جامعه با نگاه خاص خودشان با آن همراه شوند. هر چند در میان آثار ساخته شده در زمینه موسیقی ایرانی، آثار زیادی هست که در زمینه موسیقی ایرانی تعریف می شود اما با طبقات مختلف مخاطبان در ایران ارتباط برقرار کرده است. شما کافی است به جای جای ایران سربزنید؛ مثلا موسیقی خراسان، مازندران، گیلان و به ویژه کردستان را بشنوید تا تنوع و رنگ و طعم های مختلف در این مناطق در زمینه موسیقی را ببینید. متاسفانه تریبون عرصه موسیقی امروز در دست گروهی خاص است که آنها هم بر اساس نگاه خودشان موسیقی را به سمت سرعت و گاهی تشویش و اضطراب می برد. 

 

در پایان این گفت و گو از تجربه های اخیرتان بگویید...

من از سال ها قبل با استاد محمدجلیل عندلیبی سابقه همکاری دارم. یکی از آثاری که به عنوان نوازنده دف در خدمت ایشان و گروه «مولانا» بودم «جاده ابریشم» نام دارد که آقای علیرضا افتخاری خوانندگی را برعهده داشتند و به سال ها قبل بازمی گردد. در تازه ترین همکاری با ایشان هم تنبک قطعه ای با نام «جوانی» به آهنگسازی ایشان را نواختم که قرار است استاد اکبر گلپایگانی آن را بخوانند. همه کارهای این اثر انجام شده است به جز خوانش استاد گلپا که باید در استودیو، کار را اجرا کنند و اثر به علاقه‌مندان موسیقی ارائه شود. من فارغ التحصیل رشته حقوق هستم و به عنوان مشاور حقوقی فعالیت می کنم. موسیقی برای من امری جدی بوده اما سعی کردم درآمدم را متکی به آن نکنم. اخیرا قطعاتی از ساخته های استاد عندلیبی قرار است با صدای آقای حمیدرضا نوربخش ضبط شود که در آن آثار هم بناست به عنوان نوازنده تنبک حضور داشته باشم. امیدوارم این آثار هم موفق باشند و مردم از آن استقبال کنند. من همواره آرزو داشته ام در آثاری حضور داشته باشم که تا سال ها بعد از تولیدشان هم برای مردم تازگی داشته باشند، مثل دیگر آلبوم هایی که ساخته استاد عندلیبی است نظیر «کیش مهر»، «بی قرار»، «هی گل»، «امان از جدایی»، «با قدسیان» و دیگر آثار این هنرمند شناخته شده. امیدوارم کاری که بناست با صدای آقای نوربخش روانه بازار موسیقی شود هم در میان مخاطبان موسیقی جای خودش را پیدا کند و 

ماندگار شود.

 

مهدی فیضی‌صفت

 

 

hamdelidaily.ir
  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش