مهمترین عناوین خبری
جمعه ۲۸ آذر ۱۴۰۴
۰۹:۲۰ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۵۱۵۱
موسیقی

سامان احتشامی: طرف حاضر است لامبورگینی‌اش را بفروشد و در برج میلاد کنسرت بدهد

سامان احتشامی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
سامان احتشامی (موسیقیدان،‌ آهنگساز و نوازنده پیانو) می‌گوید: طی سی سال گذشته که فضای فعالیت در عرصه موسیقی بازتر شده،‌ نوازندگان بسیار خوبی آموزش دیده‌اند اما متاسفانه جایی برای فعالیت آنها و عرضه هنرشان وجود ندارد.

به گزارش ایلنا، ‌سامان احتشامی موسیقیدان،‌ آهنگساز و نوازنده  پیانو که در زمینه تدریس نیز سابقه‌ای طولانی دارد، از سال ۱۳۷۱ تاکنون حدود بیست آلبوم موسیقی منتشر کرده و آهنگسازی چندین اثر سینمایی را برعهده داشته است. می‌گوید: اگر در این سالها فعال بوده‌ام و چندین آلبوم منتشر کرده‌ام همه با بودجه و هزینه خودم بوده و همه برای دلم. این یعنی تولید و انتشار هیچ‌کدام از این آثار برایم بعد مالی نداشته است.

با وجود آنکه طی این سال‌ها فضای موسیقی تغییرات بسیاری کرده و نحوه فعالیت هنرمندان تغییر کرده اما شما همچنان کار خود را می‌کنید. چطور تغییر روند نداده‌اید و حتی کم کار نشده‌اید؟

اگر من طی این سال‌ها به طور مستمر فعال بوده‌ام دلیلش این است که فقط به خاطر دلم کار می‌کنم.

 دقیقا از چه سالی وارد موسیقی شدید؟

از آن زمان که اجازه فعالیت در عرصه موسیقی داده شد. من سال ۱۳۵۷ به دنیا آمده‌ام. در کودکی دلم می‌خواست آهنگ‌های بسیاری را ضبط و تولید کنم اما این اجازه به من داده نمی‌شد و این امکان وجود نداشت، زیرا پس از انقلاب تا سال ۱۳۷۰ رسما موسیقی نداشتیم. پس از آن بود که اجازه داده شد تا موسیقی ضبط کنیم و در این عرصه فعال باشیم.

شما هم از همان زمان شروع به فعالیت کردید و یک سال بعد اولین آلبومتان را منتشر کردید؟

بله، در آن زمان موسیقی‌هایی را تولید می‌کردیم که قابل انتشار بودند و از من هم آلبوم «باغ به باغ» در سال ۱۳۷۱ منتشر شد.

بعدها به‌طور میانگین هر سال یا هر دو سال  یک آلبوم منتشر کردید؟

گاه پیش آمده که در طول سال پنج اثر تولید کرده‌ام، مواقعی هم بوده که طی دو سال حتی یک آهنگ هم منتشر نکرده‌ام اما میانگینی که می‌گویید صحیح است.

 هزینه تولید این آثار چگونه تامین شده و چقدر برای شما سود مالی داشته است؟

اگر طی این سالها فعال بوده‌ام و چندین آلبوم منتشر کرده‌ام همگی با بودجه و هزینه خودم بوده و همانطور که گفتم برای دلم بوده، یعنی تولید و انتشار هیچ‌کدام از آثار برایم بعد مالی نداشته است. اگر هم بعد مالی داشته این گونه بوده که شخصی به من آلبومی را سفارش داده و من از این طریق پول درآورده‌ام اما طرف مقابلم به سود نرسیده است.

شما که هزینه تولید آثار با کیفیت را شخصا تقبل می‌کنید ، چرا به سودآوری فکر نمی‌کنید؟

زمانی که به تولید آلبوم می‌پردازید چه بخواهید چه نخواهید آن اثر آن‌طور که باید نمی‌فروشد، ‌یعنی آن کسب  درآمد به اندازه مبلغی نیست که برای ساخت اثر هزینه شده است.

در دهه‌های قبل و مقطعی که وضعیت بازار موسیقی بهتر بود بازهم انتشار آلبوم سودآوری نداشت؟

اغلب هنرمندانی که در دهه‌های قبل و مقاطع پیش از آن فعالیت می‌کردند و در رادیو و تلویزیون حضور داشتند، دارای منازل ویلایی و ماشین‌های آخرین سیستم بودند و به‌طور کلی زندگی خوبی داشتند،‌ زیرا در آن دوران؛ دولت هوای هنرمندان را داشت و برای موسیقی تولیدی ارزش قائل بود.

نظرتان درباره گونه‌های مختلف موسیقی چیست؟

همه گونه‌ها ارزشمند هستند و نمی‌توان گفت که این موسیقی بد است و آن یکی خوب است، زیرا این سلیقه مردم است که انتخاب می‌کند. حتی آن نوع موسیقی که شاید مخاطب را به حرکات موزون وامی‌دارد، نیز در جای خود باارزش است. مثل این است که بگوییم کت و شلوار خوب است و لباس‌های دیگر نه، هر لباسی در جای خود کاربرد و جایگاه دارد. موسیقی هم چنین است.

منظور بیشتر موسیقی بازاری است...

به نظرتان تعداد اشخاصی که موسیقی بازاری گوش می‌دهند چقدر است و آنهایی که موسیقی فاخر و کلاسیک گوش می‌دهند چند نفرند؟ این دولت است که باید از موسیقی فاخر و کلاسیک حمایت کند. موضوع این است که ما اصلا موسیقی‌ای نداریم که از آن حمایت شود.

 به هرحال از موسیقی پاپ حمایت شده و خواننده‌های زیادی در این عرصه فعال هستند.

دلیلش این است که به‌طور معمول طبق سلیقه خواننده و تهیه‌کننده یا شخصی که برای تولید اثر سرمایه می‌گذارد رفتار می‌شود و اینها هستند که انتخاب می‌کنند. پس می‌توان گفت در حال حاضر دو نوع موسیقی داریم. نوعی از آن به قول شما تجاری و بیزینسی است و نوع دیگر گونه‌ای است که کسی آن را نمی‌شنود. یادم هست که در دهه هفتاد برای ضبط و تولید به تلویزیون می‌رفتیم و اتفاقا آثار پاپ خوبی در آن مقطع تولید شد. مثلا خشایار اعتمادی و قاسم افشار در همان زمان آثار خوبی تولید کردند؛ ‌هرچند آن صداها به نوعی کپی از خوانندگان آن طرف آبی بودند، اما لااقل  کیفیت بالایی داشتند و درست و طبق قاعده ضبط می‌شدند.

آن زمان وضعیت همکاریتان با تلویزیون چگونه بود؟

در همان زمان از رادیو و تلویزیون کسب درآمد می‌کردیم و همین موضوع باعث می‌شد راغب باشیم با این دو بخش کار کنیم. اما الان اینگونه نیست و شخصا دلم نمی‌خواهد با رادیو و تلویزیون همکاری کنم، زیرا درآمدی در کار نیست. در حال حاضر فضا به گونه‌ای شده و کار موسیقی به آنجا رسیده که طرف حاضر است لامبورگینی‌اش را بفروشد و در برج میلاد کنسرت بدهد. در چنین شرایطی هنرمند جماعت نمی‌تواند کار کند.

تلویزیون در آن سالها بیشتر و بهتر به موسیقی می‌پرداخت، اما هرچه گذشته به آن بی اهمیت‌تر شد.

دلیلش این است که در دنیای امروز تلویزیون مخاطبان زیادی ندارد. واقعا کسی تلویزیون نمی‌بیند.

حتی تکنولوژی و اینترنت روند شما را در تولید اثر تغییر نداده است، چرا؟

دلیلش این است که خودم موسسه دارم.

اگر موسسه نداشتید و به نوعی متولی موسیقی نبودید، نمی‌توانستید آن روند معمولتان را حفظ کنید و به صورت مستمر به تولید اثر و آلبوم بپردازید؟

قطعا همینطور است. به‌طور مثال آن مبلغی را که می‌خواهم برای مصارف شخصی خودم خرج کنم به تولید اثر اختصاص می‌دهم.

به نظرتان آثار سخیف پاپ چقدر بر مخاطبان موسیقی فاخر و کلاسیک تاثیر گذاشته است؟

آنها که مخاطب موسیقی کلاسیک هستند، همچنان این گونه از موسیقی را گوش می‌دهند و آن را دوست دارند. به نظرم وضعیت موجود بر کم و کیف مخاطبان آثار با ارزش تاثیری نداشته است؛ و البته سلیقه آنهایی که به شنیدن آثار سطحی و بی‌ارزش عادت کرده‌، تغییر نخواهد کرد. یعنی نمی‌توان سلیقه آنها را تغییر داد و موسیقی کلاسیک و با ارزش به خوردشان داد. به هرحال موسیقی جدی و کلاسیک مسیر خودش را می‌رود. اگر هم به این گونه از موسیقی بها داده نمی‌شود، همانطور که گفتم به این دلیل است که دولت از آن حمایت نمی‌کند.

اصولا من نام موسیقی پاپ فعلی را موسیقی آسان می‌گذارم. در این میان برای نوازندگان حضور در گروه‌های پاپ و نواختن موسیقی پاپ یا همان موسیقی آسان بسیار راحت‌تر است. بی‌شک نوازنده طی ده شب اجرای موسیقی پاپ سختی‌های زیادی را متحمل نمی‌شود؛ در صورتیکه برای کنسرت کلاسیک باید مثلا دو ماه وقت بگذارد و در نهایت نیز مخاطبان کمی به دیدن آن اثر می‌نشینند.

در دهه‌های قبل امکان برگزاری کنسرت وجود نداشت و بیشتر به ارائه آلبوم می پرداختند. حال که فضا باز شده چرا کنسرت برگزار نمی‌کنید؟ 

زیرا این روند را بیشتر دوست دارم و دلیل دیگر این است که آموزشگاه موسیقی دارم و زمان زیادی را صرف آن می‌کنم؛ لذا ترجیح می‌دهم کمتر به برگزاری کنسرت بپردازم. البته اینگونه هم نبوده که کنسرت برگزار نکنم. به طور معمول سالی یک کنسرت را در تالار وحدت یا برج میلاد داشته‌ام. از طرفی هیچگاه به تولید آلبوم و کنسرت نگاه تجاری نداشته‌ام و هدف از اینها کسب درآمد نبوده است. به هر روی من از طریق آموزشگاه کسب درآمد می‌کنم، اما آنها که آموزشگاه ندارند یا مجوز آموزش دادن ندارند یا مشکلات دیگری دارند، باید چه کنند و چگونه کسب درآمد کنند؟

مشکل اینجاست که اختیار و کنترل کنسرت‌ها و چگونگی برگزاری آنها در دست چند تهیه کننده معدود است.

اصلا با این نظر موافق نیستم و نمی‌پذیرم. کسی که بخواهد در زمینه موسیقی فعالیت کند کارش را انجام می‌دهد و در نهایت همان مافیایی که می‌گویید او را وارد عرصه می‌کند. یک هنرمند باید جامعه‌شناس باشد، آن هنرمند اگر اخلاق داشته باشد و کارش را بلد باشد توسط عوامل مربوطه وارد عرصه می‌شود و کارش دیده خواهد شد. زمانی هست که هنرمند مثلا اخلاق ندارد و این اخلاق نداشتن و موارد دیگر بر نظر تهیه‌کننده تاثیر می‌گذارد. اگر هنرمند واجد شرایط لازم باشد تهیه‌کننده برای همکاری با او تمایل نشان خواهد داد. طرف اگر هنرمند بسیار خوبی هم باشد زمانی که درگیر مشکلات خود است یا اخلاق مدار نیست، نمی‌تواند توقع داشته باشد که دیگران برای همکاری با او تمایل نشان دهند.

چرا وارد کار آموزش شدید؟

من از پانزده سالگی پیانو تدریس کرده‌ام و از هجده سالگی به دلیل آنکه به خدمت سربازی نرفته بودم و هنوز فارغ‌التحصیل نشده بودم در آموزشگاههای مختلف حضور پیدا می‌کردم و از سال هشتاد آموزشگاه خودم را دایر کردم و همچنان در زمینه آموزش فعال هستم.

 آموزش را چقدر در ارتقای موسیقی موثر می‌دانید؟

بگذارید مثالی بزنم، در طول سال دکترهای زیادی پرورش می‌یابند و فارغ‌التحصیل می‌شوند اما با کمبود بیمارستان و درمانگاه مواجهند. در موسیقی نیز چنین مشکلی وجود دارد، به جرات می‌گویم که طی سی سال گذشته که فضای فعالیت در عرصه موسیقی بازتر شده،‌ نوازندگان بسیار خوبی آموزش دیده‌اند و تربیت شده‌اند، اما متاسفانه جایی برای فعالیت آنها و عرضه هنرشان وجود ندارد.

 شاید چون بر تعداد آموزشگاه‌های موسیقی افزوده شده اما خروجی خوبی ندارشته‌ایم؟

خیر، اینگونه نیست. من هر سال یا هر دوسال یکبار هنرجویان زیادی را روی صحنه برده‌ام. به‌طور مثال در سال ۱۳۹۶ صد و پنجاه پیانیست را به روی صحنه برده‌ام. آن صدو پنجاه پیانیست به عشق کارشان روی صحنه رفتند. زمانی که عرصه‌ای برای فعالیت وجود ندارد آن نوازندگان برای کسب درآمد باید چه ‌کنند؟ از طرفی بسیاری از هم‌نسلان من و آنها که سنشان از من بیشتر است به تدریس روی آورده‌اند. واقعیت این است که در عالم موسیقی شغل روتین و همیشگی وجود ندارد.

فعلا مشغول چه کاری هستید؟

پنج، شش کار بزرگ در دست تولید دارم و زمانش که برسد شما را در جریان جزییات آنها قرار خواهم داد.

  • 15
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش