شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۴۶ - ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۴۱۰۵
موسیقی

حسن فداییان: استاد شجریان به من گفت فولکوریک بخوان

حسن فداییان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
فداییان می‌گوید: استاد شجریان پس از شنیدن آثارم به من گفت تو بسیار خوب تصنیف می‌خوانی، پس تلاش کن و حتما موسیقی مازندران را گسترش بده تا آنجا که در خارج از مرزها نیز شنیده شود؛ زیرا ملودی‌های خطه مازندران بسیار جالب توجه هستند و حیف است به آنها پرداخته نشود.

به گزارش ایلنا، حسن فداییان جزو معدود هنرمندانی است که در سال‌های ابتدایی دهه هفتاد به فعالیت در عرصه موسیقی پرداخت و با ترانه «عید آمد و عید‌ آمد» در میان مخاطبان و مردم مطرح و خاطره‌ساز شد و پس از آن به فعالیت در عرصه موسیقی فولکوریک پرداخت. این آهنگساز و خواننده که طی سال‌ها و دهه‌های اخیر در عرصه موسیقی حضور پررنگی نداشته،‌ در گفتگوی پیش‌رو از دلایل کاهش فعالیت‌هایش و تفاوت فضای موسیقی دهه‌های قبل با سال‌های اخیر سخن گفت.

 

موسیقی در دهه‌هفتاد  با چه محدودیت‌هایی مواجه بود؟

به هرحال در آن مقطع که من فعالیت‌های هنری‌ام را آغاز کردم و حال سی سال از آن گذشته، محدودیت‌هایی وجود داشت و دلیل آن، فضای جدیدی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد شده بود. به هر حال در آن سال‌ها تولید و اجرای هر اثری امکان‌پذیر نبود. به‌طور مثال در آن سال‌ها واژه ترانه کاربردی نداشت و از آن با عنوان سرود یاد می‌شد و ما نیز از به کار بردن کلمه ترانه پرهیز می‌کردیم.

 

سبک و سیاق شما چقدر تحت تاثیر شرایط موجود بود؟

در آن مقطع و در ابتدای فعالیتم چند سرود خواندم که یکی از آنها در رثای امام خمینی(ره) بود و اثر دیگرم درباره جانبازان جنگ تحمیلی بود. قطعه دیگری نیز داشتم که حال و هوایی فولکوریک داشت که آن هم به نوعی تحت تأثیر فضای موجود و می‌توان گفت برای انقلاب پیام‌آور بود. پس از آنکه مدتی در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت کردم و به تولید آثار فولکوریک نیز پرداختم، استاد بزرگ موسیقی یعنی آقای محمدرضا شجریان به من توصیه کردند که صرفأ در زمینه موسیقی فولکوریک فعالیت کنم.

 

چه شد که ایشان به شما چنین توصیه‌ای کردند؟

در آن سال‌ها، قطعه‌های قدیمی «شد خزان»، «تو ای پری کجایی» و«سرگشته» آثار استاد حسین قوامی را بازخوانی کرده بودم و استاد شجریان آنها را شنیده بود. ایشان پس از شنیدن آن آثار به من گفت تو بسیار خوب تصنیف می‌خوانی، پس تلاش کن و حتما موسیقی مازندران را گسترش بده تا آنجا که در خارج از مرزها نیز شنیده شود؛ زیرا ملودی‌های خطه مازندران بسیار جالب توجه هستند و حیف است به آنها پرداخته نشود. من نیز بنا به گفته استاد که برایم بسیار ارزشمند بود، تصمیم گرفتم به‌طور متمرکز به تولید آثار فولکوریک مازندران  بپردازم؛ لذا به اجرای ملودی‌های آن خطه در قالب ارکستر سمفونیک پرداختم. البته با حفظ اصالت‌ها و فاکتورهای مهم.

 

برای تحقق این توصیه چه تلاش‌هایی کردید؟

در کشورهایی چون ژاپن و یونان به اجرای کنسرت پرداختم.

 

آن کنسرت‌ها در دهه هفتاد برگزار شدند؟

خیر، ماجرای برگزاری آن کنسرت‌های برون‌مرزی به ده سال پیش بازمی‌گردد. در راستای آن فعالیت‌ها دوبار در جاده ابریشم و «اکسپوی نود ژاپن» به اجرای کنسرت پرداختم. کنسرتی که در سال ۱۳۸۰ برگزار شد و بسیار بزرگ بود و من تنها خواننده‌ای بودم که در ژاپن و پنج کشور دیگر با زبان ژاپنی خواندم. در آن کنسرت شعری ترجمه شده از حافظ را با زبان ژاپنی خواندم که «فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل/ چون بگذریم دیگر، نتوان به هم رسیدن» بیتی از آن بود. هنرمندی ژاپنی آهنگ این اثر را ساخته بود و من به اتفاق یکی از خوانندگان خوب چینی آن را در جاده ابریشم اجرا کردم آنهم به زبان ژاپنی. در کنسرت‌های ژاپن لباس محلی می‌پوشیدم و زمانی که با همان پوشش بیرون می‌رفتم مردم احترام بسیاری به من می‌گذاشتند. در میان آن افراد؛ شخصی به زبان انگلیسی به من گفت مقابل کسی که به فرهنگ خودش احترام می‌گذارد تا کمر خم می‌شویم و تعظیم می‌کنیم. من این اصالت را دوست دارم و اگر در کارم موفق بوده‌ام بابت این است که به سراغ موسیقی فولکوریک رفتم.

 

پس موسیقی و خوانندگی برای شما جدی بوده اما کم‌کار بوده‌اید؟!

شغل من خوانندگی نیست تا به وسیله آن کسب درآمد کنم بلکه ارزش معنوی کار من این است که در راستای فرهنگ و زبان مازندرانی فعالیت کنم و تلاشم این بوده که برای حفظ اصالتم زحمت بکشم، بی‌آنکه در ازای آن پولی دریافت کنم، هرچه بوده بر اساس عشق بوده و اصطلاحأ دلی بوده است. به‌طور کلی طی سی سال فعالیت هنری‌ام تلاش کرده‌ام کم بخوانم اما آثار با کیفیت تولید کنم. اصطلاحأ «کم گوی و گزیده گوی چون در» را همیشه مدنظر قرار داده‌ام. البته از طرفی نیز سکوت کرده‌ام، زیرا موسیقی حال حاضر ما آن چیزی نیست که باید باشد و می‌توان اغلب آنها را بی‌محتوا خواند.

 

موسیقی فعلی مگر چگونه است؟

به نظرم خودمان و فعالان نوپای این عرصه، موسیقی اصیل‌مان را به نابودی کشانده‌ایم و حال حرمت آن از میان رفته است. طی این سال‌ها هجمه‌های بسیاری به موسیقی ما وارد شده و می‌توان گفت موسیقی حال حاضر ما تجارت و بیزینس است. نمی‌توانم و نمی‌خواهم از خوانندگان فعلی نام ببرم، اما می‌توانم بگویم بسیاری از آنها پولکی و مادی‌گرا شده‌اند و زمانی که پول مطرح می‌شود آن حس و حال لازم از میان می‌رود.

 

یعنی پول و کسب درآمد از موسیقی برای شما اهمیتی ندارد؟

من در همان ابتدا با عشق وارد این عرصه شدم و در ازای پول به تولید اثر نپرداختم. ضمن اینکه در دهه‌های قبل، روند فعالیت اینگونه نبود. رویه موجود، طی این سال‌ها (بخصوص طی ده سال گذشته)، موسیقی ما را نابود کرده است. بی‌شک اساتیدی مثل بنان، قوامی و خوانساری تکرار نخواهند شد و دلیل اینکه در حال حاضر برخی به موسیقی سنتی روی می‌آورند و برخی به پرورش هنرمندان این عرصه می‌پردازند، اصالت و فرهنگی است که در خون ما ایرانی‌ها وجود دارد. این را هم بگویم که کسب درآمد از راه موسیقی برای بزرگانی چون استاد شجریان که زندگی‌شان را برای این هنر گذاشته‌اند، ارزشمند است.

 

شغل و حرفه اصلی شما چیست؟

من مهندس کشاورزی هستم و شغل و تخصصم همین است و از این راه کسب درآمد می‌کنم. خدا را شکر به اندازه کافی داشته‌ام و هیچ‌گاه نگفته‌ام اینقدر پول بدهید تا بخوانم. هیچ‌گاه به سراغ کنسرت نرفتم؛ زیرا دلم نمی‌خواست به پول آلوده شوم. اگر خواندن شغل محسوب شود و پول بر فضای آن حاکم شود، مطمئنأ حرمت موسیقی از بین خواهد رفت. بنا به همین دلایل تلاشم این بوده که در کنار شغلم به فعالیت‌های هنری بپردازم تا اثری جاودان از خودم باقی بگذارم که خداراشکر این اتفاق افتاده است.

 

در زمینه آموزش هم فعال هستید؟

متأسفانه خیر. زیرا مسئولیت‌های شغلی تا همین چند ماه پیش که از کار اداری فارغ شدم این اجازه را به من نمی‌داد. در حال حاضر به این فکر می‌کنم که به استان‌های مختلف بروم و به برگزاری کنسرت بپردازم و اینگونه از اندوخته‌هایم استفاده کنم. تلاشم این است که بخشی از کنسرت‌هایم را برای آنها که توان مالی ندارند، رایگان اجرا کنم. مثلأ اعلام کنم که این تعداد سانس و این تعداد اجرا رایگان خواهد بود تا حرمت علاقه‌مندانی که توان مالی ندارند حفظ شود. اگر موفق به اخذ مجوز شوم مایلم در مناطق سیل‌زده نیز به اجرای برنامه بپردازم تا به این ترتیب مردم آسیب‌دیده کمکی کرده باشم. صدا را خدا مجانی به من داده است و می‌دانم که این کار ارزش معنوی بالایی دارد.

 

 طی سال‌های فعالیت‌تان در زمینه اجراهای ارکستریک نیز فعال بوده‌اید، به‌نظرتان در زمینه موسیقی کلاسک چه روندی را طی کرده‌ایم؟

به‌طور کلی طی این سال‌ها هنرمندانی در بخش موسیقی کلاسیک فعالیت کرده‌اند و در مکان‌هایی چون تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخته‌اند. اما چنین فعالیت‌هایی کافی نیست و اگر توجه کنید طی این سال‌ها آثار باکیفیت و جاودانه کمی تولید و اجرا شده است. در عرصه موسیقی سنتی و ایرانی خوانندگانی را سراغ دارم که می‌توانستند آثار ماندگار و جاودانه‌ای تولید کنند اما به دلیل تولید مستمر آثار به ورطه تکرار افتاده‌اند.

 

موسیقی منطقه شمال کشور برای اجراهای سمفونیک و ارکستریک دارای چه پتانسیل‌هایی است؟

در مازندران؛ سازی وجود دارد که «دو سر کوتن» نام دارد که سازی ضربی است. «لله وا» نیز ساز دیگری است که بادی است و مانند نی است و «زرنا» نیز یکی دیگر از سازهای بادی خطه مازندان است، دوتار و کمانچه نیز سازهای دیگری هستند که در موسیقی محلی مازندرانی کاربرد زیادی دارند. در همین راستا آثار من نیز با حفظ اصالت سازهای مازندرانی با همیاری دکتر حسن ریاحی که یکی از تئوریسین‌های برجسته موسیقی محلی به حساب می‌آید، در قالب ارکستر سمفونیک ضبط شده‌اند.

 

شما قطعه‌ای داشتید با نام «عید‌ آمد» که در سال‌ها و دهه‌های قبل از تلویزیون پخش می‌شد و حسی نوستالژیک در مخاطب ایجاد می‌کرد، اما سال‌هاست که مخاطبان آن را نشنیده‌اند.

اتفاقا امسال این قطعه را در برنامه‌‌ای با عنوان «نغمه‌ها» که از شبکه چهار سیما به روی آنتن می‌رود، به صورت زنده خواندم.

 

در حال حاضر رابطه‌تان با تلویزیون چگونه است؟

راستش خیلی مایل نیستم به تلویزیون بروم. اما شبکه چهار سیما کمی متفاوت است. این شبکه فرهنگی است و به نوعی دارای شخصیت خاص خود است،‌ به همین دلیل این شبکه را به دیگر شبکه‌های تلویزیون ترجیح می‌دهم. همیشه شبکه چهار را دوست داشته‌ام، بخصوص برنامه‌های علم و نجومش را.

 

شما جزو خوانندگانی هستید که توسط تلویزیون به مخاطبان شناسانده شدید. حال چه اتفاقاتی افتاده که از وضعیت فعلی تلویزیون شاکی هستید؟

بله تلویزیون باعث شد که من معروف شوم و مردم و مخاطبان مرا بشناسند و این را همیشه گفته‌ام. من به ولی‌نعمت خودم هیچ‌گونه بی‌احترامی نمی‌کنم و توهینی هم نخواهم کرد، زیرا در تلویزیون برای امثال من زحمات زیادی کشیده شده است اما متاسفانه در حال حاضر دوغ و دوشاب یکی شده و من نیز پس از چند سال فعالیت فهمیدم که نباید زیاد به تلویزیون می‌رفتم؛ زیرا اتفاقات زیادی رخ داد که درست نیست درباره آنها حرف بزنم. آن هم در حالی که حتی از گرفتن هدایای معمولی که در برنامه‌ها به هنرمندان داده می‌شود، پرهیز می‌کردم. در آن سال‌ها خوانندگان بسیاری در تلویزیون فعالیت داشتند اما حال از آنها اثری نیست.

 

چرا موسیقی مازندران آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است؟

دلیلش این است که موسیقی فولکوریک را با دیگر گونه‌ها آمیخته‌اند و برای تولید آنها از سازهای الکترونیک استفاده می‌کنند؛ البته در میان هنرمندان موسیقی فولکوریک، افراد و گروه‌هایی هستند که فعالیت‌های خوبی دارند و درست کار می‌کنند، اما به‌طور کلی آن اهمیتی که باید به موسیقی نواحی و مناطق داده شود، وجود ندارد.

 

درباره کم و کیفیت موسیقی پاپ چه نظری دارید؟

قرار است چقدر به موسیقی پاپ پرداخته شود؟ چقدر پاپ؟!. اگر قرار است موسیقی داشته باشیم باید به همه گونه‌ها و سبک‌های آن پرداخته شود. موضوع این است که آثار پاپ ما نیز ماندگاری ندارند. در گذشته‌های نه چندان دور هنرمندانی مانند محمد نوری را داشتیم و از نسل بعد حامی و برخی دیگر از خوانندگان را داشتیم که به درستی موسیقی پاپ تولید می‌کردند و آثارشان کیفیت بالایی داشت. چندی پیش بر حسب اتفاق به کنسرت یکی از خوانندگان پاپ رفتم. واقعا بد بود. رقص نور بود و صداهای ناهنجار. در کنسرت‌های فعلی که توسط برخی خوانندگان جوان برگزار می‌شود مخاطب نمی‌تواند متوجه شود که خواننده چه می‌گوید.

 

 آیا قرار نیست اثری منتشر کنید؟

تازه سه، چهار ماه است که پس از سی‌و‌پنج سال خدمت از شغل و حرفه اصلی‌ام فارغ شده‌ام. حال برای فعالیت در عرصه موسیقی زمان بیشتری دارم و تلاشم این است در تهران، سپس در مازندران  و شهرهای دیگر به فعالیت و اجرای برنامه بپردازم.

 

  • 12
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش