پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۴۲ - ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۹۲۹۸
موسیقی

فرانک سیناترا؛ میراث ابدی «آقای صدا»

فرانسیس آلبرت سیناترا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
سیناترا، یکی از بزرگترین و پرفروش‌ترین خوانندگان قرن بیستم محسوب میشود و او را بهترین خواننده پاپ قرن نامیده اند (به انتخاب مجله رولینگ استون و بسیاری منتقدان). به مناسبت بیست و یکمین سالگرد درگذشت وی نگاهی کرده ایم به زندگی هنری پربار و بعضی جنبه‌های شخصی و پرحاشیه این خواننده و بازیگر بزرگ.

بعد از گذشت دو دهه از مرگ فرانک سیناترا، آلبوم‌های او همچنان در دنیا فروخته میشوند و جوانان نسل جدید با وجود تغییرات شدید در سبک‌های موسیقی به خیل طرفداران قدیمی او می‌پیوندند. سیناترا، یکی از بزرگترین و پرفروش‌ترین خوانندگان قرن بیستم محسوب میشود و او را بهترین خواننده پاپ قرن نامیده اند (به انتخاب مجله رولینگ استون و بسیاری منتقدان).

 

به مناسبت بیست و یکمین سالگرد درگذشت وی نگاهی کرده ایم به زندگی هنری پربار و بعضی جنبه‌های شخصی و پرحاشیه این خواننده و بازیگر بزرگ.

 

فرانسیس آلبرت سیناترا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

موسیقی دانی بدون سواد موسیقایی

فرانسیس آلبرت سیناترا در ۱۹۱۵ در هوبوکِن نیوجرسی و از پدر و مادری تماما ایتالیایی متولد شد. در هنگام تولد وزن بالایی داشت (حدود ۶ کیلوگرم) و آسیب‌های ناشی از آن جراحت‌هایی ابدی در گردن، صورت و گوش‌های وی بر جا گذاشت. او تک فرزند بود، خانواده متوسط به پایینی داشت و در کودکی نسبتا گوشه گیر و خجالتی بود و فراری از درس و مدرسه؛ تا سال‌ها گوش‌های بزرگ و صورت لاغرش باعث تمسخر وی میشد. مادرش تنها دلخوشی، راهنما و مشوق او در زندگی بود.

 

سینارتا با مشاهده یک اجرای زنده از «بینک کرازبی» در دهه ۳۰ عاشق موسیقی شد. در ۱۵ سالگی عمویش یک ساز یو-کو-له-له Ukulele که گیتار کوچکی است با ۴ سیم به او هدیه داد، این نقطه عطفی در زندگی فرانک شد. از آن پس در جمع‌های دوستانه و خانوادگی مینواخت و کم کم کارش به کلوب‌ها و رادیو محلی رسید. در حدود ۲۰ سالگی عضو یک گروه محلی شد و کمی بعد به گروه نیمه حرفه‌ای هری جیمز پیوست. در سال ۱۹۳۹ بود که با پیوستن به «تامی دورسی» قدم در راه حرفه‌ای شدن گذاشت و استعدادهایش توسط او کشف شد و آن چیزی نبود جز تنِ صدای خاص، پرکشش، صاف و دامنه دارش. او موسیقی را فقط شنیداری یاد گرفت.

 

سیناترا که در همان دوران با درآمد فقط ۱۵ دلار در هفته میگفت "میخواهد در موسیقی به نقطه‌ای برسد که دست نیافتنی شود" خیلی زود متوجه شد که با اجرا‌های کوچک و محلی ارضا نمیشود و باید راه خود را پیدا کند، بعد از یک دعوای حقوقی مفصل از تامی دورسی در ۱۹۴۲ جدا شد (بعد‌ها شایع شد که با تهدید مافیا و پدرخوانده‌ی سیناترا این کار انجام شده است) تامی دورسی، سیناترا را نفرین کرد و پیش بینی کرد که شکست بخورد اگرچه بعد از موفقیت او، از هنر وی تمجید کرد.

 

فرانسیس آلبرت سیناترا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

پسر خجالتی ایتالیایی که به همه چیز رسید

سیناترا متوجه شد برای پیشرفت باید با یک کمپانی مشهور کار کند پس به لاس وگاس رفت و در ۱۹۴۲ با «کلمبیا رکوردز» قرارداد بست و با این تصمیمِ درست به زودی در مسیر شهرت قرار گرفت و مطبوعات آن روز نوشتند: " این پسر خجالتی ایتالیایی با وجود کودکیِ خشن، کارش زیادی خوب است. "

 

بخت به فرانک روی آورده بود و اجرا‌ها و تورهایش در سرتاسر آمریکا پیش فروش میشد. در ۱۹۴۶ اولین آلبوم وی با نام «صدای فرانک سیناترا» رکورد ۱۰ میلیون فروش را بر جای گذاشت. بعد از حدود یک دهه شهرت در ۱۹۵۲ با کمپانی کلمبیا به اختلاف خورد و قراردادش را لغو کرد. این ضربه سنگین مالی و خلوت شدن اجراهایش و از سویی مشکل در تار‌های صوتی اش باعث شد کمی از صحنه دور شود و فکر کند مانند خیلی ستارگان دورانش تمام شده است. اما با تلاش بسیار و کمک کمپانی کَپیتول به صحنه بازگشت و دوران اوجش در دهه ۵۰ و ۶۰ رقم خورد. بعضی آلبوم‌های او ببیش از دو سال پیاپی در صدر پرفروش‌ترین آثار آمریکا و بریتانیا بودند.

 

او که سال‌ها بود از تکرارِ خود خسته شده بود تغییر سبک داد، اما مردم همان سیناترای پاپ – جازِ گذشته را می‌پسندیدند. با افت فروش و اقبال مردمی در ۱۹۷۰ اعلام بازنشستگی کرد، اما در ۱۹۷۲ ریچارد نیکسون برای اجرا در کمپین انتخاباتی اش از سیناترا دعوت نمود و مجددا به صحنه بازگشت. در حدود ۱۹۸۰ با تغییرات در موسیقی، سیناترا به سبک راک و «راک اند رول» نزدیک شد و مجدد موفق بود و تور‌های بسیاری در سطح جهان از ژاپن تا استرالیا و برزیل برگزار نمود. کنسرت او در ورزشگاه ماراکانا در ۱۹۸۰، گرانترین کنسرت انفرادی تا آن زمان بود. آلبوم مشهور و پرفروش «نیویورک، نیویورک» در این سال ساخته شد.

 

در دهه ۸۰ صدای پرکشش او دیگر جلا، انعطاف و دامنه اش را از دست داده بود و افسردگی و بیماری او را ضعیف کرده بود تا جایی که در ۱۹۸۶ حین اجرا روی استیج سقوط کرد و مجدد از کار حرفه‌ای کناره گیری کرد. اما به دلیل اصرار هواداران و درخواست رئیس جمهور ریگان مجدد به صحنه بازگشت تا در سال ۱۹۹۴ آخرین آلبوم خود را منتشر نمود و خانه نشین شد.

 

خواننده‌ای که به سطح اول بازیگری رسید

فرانک سیناترا در همان دوران ابتدایی کار موسیقی، ناخواسته وارد سینما شد و با تامی دورسی از ۱۹۴۱ در چند فیلم موزیکال کارکرد، بعد‌ها در برابر بازیگران بزرگی مانند جین کِلی قرار گرفت و نقش‌های جدی و مکمل نیز کار کرد. در سینمای پر ستاره‌ی دهه ۴۰ و ۵۰ برای کسی که بازیگر حرفه‌ای نبود، حضور مداوم در هالیوود کار بسیار دشواری بود، از طرفی ظاهر استخوانی او را خیلی کارگردان‌ها نمی‌پسندیدند، اما سیناترا با تلاش بی وقفه خود را به هالیوود و سطح اول آن تحمیل کرد. در ۱۹۵۳ با حضور در فیلم «از اینجا تا ابدیت» فرد زینه مان به شهرت رسید و در کنار بزرگانی مانند برت لنکستر و مونتگومری کلیفت چنان بازی عمیقی ارائه داد که جایزه اسکار و گلدن گلوب بهترین بازیگر مکمل مرد را از آن خود نمود.

 

رفاقت سیناترا با کلیفت که بازیگر حرفه‌ای بود باعث شد که به گفته خودش فنون بازیگری را از وی فرا گیرد و از زیر سایه و تصویر بازیگر موزیکال درآید. در ۱۹۵۵ با فیلم «مرد بازو طلایی» تحسین شد، یکبار دیگر در ۱۹۵۸ جایزه گلدن گلوب را به خانه برد، در ۱۹۶۲ با فیلم «کاندیدای منچوری» در میان منتقدان نیز درخشید و توانایی خود را از فیلم موزیکال تا ایفای نقش معتاد هروئین، سرباز و پلیس و مرد احساساتی نشان داد تا در دهه ۷۰ جایزه مشهور سیسیل ب. دومیل را هم به کلکسیون افتخارات خود اضافه کرد.

 

فرانسیس آلبرت سیناترا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

مردی در اسارت الکل، زنان و افسردگی

فرانک سیناترا برخلاف زندگی هنری، در زندگی خانوداگی موفق نبود. اولین بار در ۱۹۳۹ که گمنام بود ازدواج نمود و هنگامی که به شهرت رسید حرف‌های زیادی از روابط عاشقانه وی با بازیگران مشهور منتشر میشد تا اینکه در ۱۹۵۱ با داشتن سه فرزند جدا شد. (نانسی دختر وی بعد‌ها خواننده مشهوری شد) سیناترا در همان سال به سرعت با «اوا گاردنر» بازیگر مشهور ازدواج نمود، اما این رابطه یکسال بیشتر دوام نیافت اگرچه ۶ سال طول کشید تا رسما طلاق بگیرند و خسارت مالی آن موجب ورشکستگی سیناترا شد. بعد از رابطه عاشقانه و ناکام با لورن باکال، بیوه‌ی همفری بوگارت در ۱۹۶۶ تازه جنجال‌های زندگی شخصی سیناترا اوج گرفت هنگامی که با «میا فارو» که تنها ۲۰ سال داشت! ازدواج نمود و رسوایی زمان خوانده شد، این ازدواج نیز دو سال بیشتر دوام نیافت تا اینکه برای چهارمین و آخرین بار در ۱۹۷۶ ازدواج نمود.

 

یکی از حواشی دیگر زندگی اش تندخویی و درگیری با تهیه کنندگان و مدیران کمپانی‌های موسیقی و سینما، خبرنگاران و عکاسان بود تا جایی که بار‌ها عکس‌های سیناترا در حال زد و خورد در جراید منتشر شد، اگرچه دوستانش او را رفیقی صاف و صادق می‌خواندند، اما آن جنبه احساساتی و ایتالیایی وی همیشه حاشیه ساز بود. مساله بعدی بیخوابی، الکل و افسردگی بود که از دهه ۶۰ آغاز شد و همواره ادامه داشت و سیناترا بهترین پناه یک مردِ افسرده را الکل میدانست. بار‌ها وی در حالت مستی در پشت صحنه دیده شد.

 

هنرمند محبوب رئیس جمهور‌ها و مافیا

مادر سیناترا، کارمند محلی حزب دموکرات بود. همین موضوع باعث گرایش او به این حزب شد و در کمپین روزولت و ترومن در دهه ۴۰ فعال بود. به دلیل کاتولیک بودن، در دهه ۶۰ سیناترا جزو طرفداران دو آتشه تنها رئیس جمهور کاتولیک تاریخ آمریکا یعنی جان اف. کندی بود و بسیار به وی نزدیک بود و بار‌ها در لاس وگاس ساعت‌ها دیدار داشتند تا جایی که FBI درباره‌ی این رابطه به کندی هشدار جدی داد! بعد از خبر ترور کندی، سیناترا سه روز در رختخواب خود ماند و از اتاقش بیرون نیامد.

 

در دهه ۷۰ سیناترا در یک چرخش سیاسی به حزب جمهوریخواه نزدیک شد و از نیکسون و بعد‌ها در دهه ۸۰ از ریگان حمایت کرد و خواننده رسمی کمپین آن‌ها بود. او محبوب ریگان بود و ریگان می‌گفت " همه هنرمندان آمریکا، زیر سایه‌ی سیناترا قرار دارند. " ریگان به او «مدال آزادی ریاست جمهوری» را اهدا کرد و کنگره آمریکا «مدال طلایی» و از این نظر نیز سیناترا دست نیافتنی شد؛ بیل کلینتون و ژاک شیراک از طرفداران دیگر وی در آن دوران به شمار می‌روند.

 

فرانسیس آلبرت سیناترا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

سیناترا حامی مردم فقیر بود و همواره کمک‌های سنگینی به کلیسا و خیریه‌ها می‌نمود تا جایی که انگ کمونیست بودن هم به او زدند، اما در واقع یک لیبرال و آزادیخواه بدون حد و مرز بود. او جزو پیشگامان حمایت از حقوق سیاه پوستان در دهه ۶۰ و برابری حقوقی با سفید‌ها بود و رابطه نزدیکی با مارتین لوتر کینگ داشت، از طرفی به یهودیان و اعراب فقیر در فلسطین نیز کمک می‌کرد. از وگاس تا اورشلیم مراکز فرهنگی متعددی به افتخار او تاسیس شده اند.

 

اما نقطه سیاه زندگی سیناترا که البته هرگز اثبات نشد مساله‌ی همکاری و رابطه او با مافیا بود. پدرخوانده او «ویلی مورتی» مردی بسیار بدنام بود، می‌گفتند مافیا با تهدید طلبکاران سیناترا را می‌ترساند تا شکایت شان را پس بگیرند، حتی رشد او در سینما را به نفوذ مافیا مربوط دانسته اند. او در چند جلسه مافیا در کوبا شرکت داشت و در هتل‌ها و کازینو‌های لاس وگاس شراکت‌هایی با آن‌ها انجام داد که منجر به تحقیقات گسترده‌ای شد. بعد از انتشار اسناد FBI درباره این تحقیقات، مشخص شد هیچ نتیجه روشنی به دست نیامده است و برای همیشه در ابهام باقی ماند. خود سیناترا در مصاحبه‌ای گفت " اگر موسیقی نبود، زندگی ام وقف جرم و جنایت میشد. "

 

میراث ابدی «آقای صدا»

فرانک سیناترا بعد از ۶ دهه کار هنری در ۱۴ می ۱۹۹۸ بر اثر حمله قلبی درگذشت. با مرگ او کازینو‌های لاس وگاس یک دقیقه دست از کار کشیدند و برج امپایر استیت به آبی (نماد چشمان سیناترا) تغییر رنگ داد. او در تاریخ فرهنگی آمریکا در کنار الویس پریسلی و مایکل جکسون جایگاه دست نیافتنی دارد.

 

سیناترا از آن نمونه‌هایی است که هرگز تکرار نشد، او از هیچ به همه چیز رسید، بزرگترین خواننده‌ای است که همزمان بازیگر بزرگی هم بود. مردی با صدایی رسا و چشمان آبی عمیق با کت و شلوار‌های خاص ایتالیایی و شخصیتی جذاب و کاریزماتیک، هنرمندی که افسرده و الکلی شد، اما به اوج بازگشت، ورشکسته شد، ولی خود را بالا کشید. خواننده‌ای که نماد سبک پاپ و جاز می‌باشد و آیکون زندگی نیویورکی و دهه‌های ۵۰ و ۶۰ است و جزئی جدانشدنی از فرهنگ عامه آمریکا و پاپ – آرت در دوران طلایی خود.

 

هنرمندی محبوب عوام و خواص و سیاستمداران و مافیا، که در نمایش احساسات درونی خود با صدا و جلوه‌های بیرونی با هنرِ اجرا استاد بود. از خوانندگی تا اجرا و بازیگری را مسلط بود بدون اینکه دوره دیده باشد، حتی توان خواندن نت هم نداشت و موسیقی را شنیداری فرا گرفت. حدود ۶۰ آلبوم و ۱۰۰۰ ترانه از او باقی ماند که تاکنون بیش از ۱۵۰ میلیون نسخه فروش داشته است. او اسکار، گلدن گلوب و ۱۱ جایزه گرمی برد (همچنین جایزه یک عمر فعالیت هنری و جایزه اسطوره گرمی) و در ۴ دهه همواره یک ترانه او در صدر پرفروش‌ترین‌ها بود. «آقای صدا»، «آقای چشم آبی»، حس ششم موسیقی و «رئیس روسای راک اند رول» بعضی از القاب او هستند و «سبک سیناترایی» در واژگان تخصصی هنری جایگاه خود را دارد.

 

سیناترا که در میان ۱۰۰ چهره موثر قرن در لیست مجله تایم قرار گرفت، با پشتکار و استمرار خود نماد ملموس «رویای آمریکایی» برای هر مهاجری است و او را «فرزند مدرسه سختی ها» نامیده اند به همین دلیل روز ۱۳ می‌در تقویم رسمی آمریکا به فرانک سیناترا تعلق دارد.

 

فرانسیس آلبرت سیناترا,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

برخی از مشهورترین آلبوم‌های سیناترا:

In the Wee Small Hours (۱۹۵۵)‎

Songs for Swingin’ Lovers!‎ (۱۹۵۶)‎

Sinatra’s Sinatra (۱۹۶۳)‎

September of My Years (۱۹۶۵)‎

Strangers in the Night (۱۹۶۶)‎

My Way (۱۹۶۹)‎

 

 

bartarinha.ir
  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش