پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۲۸ - ۰۷ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۱۵۹۶
تئاتر شهر

محمدعلی سجادی در نشست خبری بوف نه چندان کور:

ارگان‌هایی در هنر سرمایه‌گذاری می‌کنند که شما را تبدیل به برادر یا غیربرادر می‌کند

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,نشست خبری بوف نه چندان کور
نشست خبری نمایش «بوف نه چندان کور» با حضور محمدعلی سجادی (نویسنده و کارگردان)، مسعود کرامیت، رحیم نوروزی، الهام نامی (بازیگران) و جمعی از عوامل اجرا پیش از ظهر هفتم تیرماه در تماشاخانه پایتخت برگزار شد.

به گزارش ایلنا، محمدعلی سجادی با بیان اینکه «بوف نه چندان کور» میکس مدیایی از ادبیات، نقاشی و سینماست گفت: این نمایش برگرفه از اثر درخشان صادق هدایت، بوف کور است و همانند تلفیقی از مدیاهای مختلف است.

 

سجادی با بیان اینکه نمایشنامه را با گرته‌برداری از بوف کور نوشته است، گفت: نمایش سعی کرده قائل به ذات خود باشد و در واقع نمایش تاویل، تفسیر و نگاه من به این کتاب و حاصل کلنجار رفتن من با بوف کور در ۱۶ سال اخیر بوده است. بوف کور اثری چند لایه و رمزآمیز است که شاید نزدیک به ۴۰ جلد کتاب تحلیلی و تفسیری درباره آن نوشته شده است. این تفسیرها من را برانگیخت که بیاموزم و به دل مشغولی خودم در این اثر بپردازم.

 

این نویسنده و کارگردان یادآور شد: در سال ۹۳ که روی بوف کور متمرکز شدم و چند ماه شبانه‌روز روی آن کار کردم هم‌زمان با پژوهش از دل آن نقاشی هم درآمد. ۷ نقاشی کشیدم که به تدریج به آنها افزوده شد و به ۲۰ تابلو رسید که نمایشگاهی از آنها در مهر سال ۹۴ در گالری شمس برپا کردم. نقاشی‌ها و نمایشنامه‌ای که نوشتم روی هم تاثیر داشتند؛ از دل پژوهش روی بوف کور در واقع دو متن درآمد.

 

سجادی ادامه داد: وقتی سراغ این متن رفتم نمی‌خواستم نمایشنامه بنویسم دنبال فیلمنامه بودم اما با متنی مواجه شدم که بیشتر به نمایشنامه شبیه بود. البته نمونه سینمایی آن را هم نوشتم که نگه داشته‌ام تا شاید روزی آن را بسازم. در اجرای نمایش هم قصد داشتم از نقاشی‌ها هم استفاده کنم اما به این نتیجه رسیدیم که بهتر است با فضای خالی در صحنه کار کنیم و به گمانه‌زنی و تخیل تماشاگر دامن بزنیم. اما همه اینها در پس ذهن من بود و در کار مستتر است.

کارگردان نمایش «بوف نه چندان کور» با اشاره به آثار نمایشی که از بوف کور صداق هدایت اقتباس شده است، گفت: اقتباس از این کتاب وسوسه سال‌های زیاد من بود؛ با تجربیاتی که از تماشای آثار اقتباسی از این کتاب داشتم فکر کردم باید سعی کنم مسیری را که آنها رفته‌اند نروم. بوف کور قائم به ادبیات و زبان است؛ اگر این را در اقتباس فراموش کنیم دچار نقیصه می‌شویم.

 

سجادی ادامه داد: سعی کردم به گفته گلشیری عمل کنم که می‌گفت برای فهمیدن بوف کور باید آن را تکه تکه کنی و دوباره سر هم کنی؛ تلاش کردم در اجرا و اقتباس به این شکل برسم. من بوف کور صادق هدایت را بلعیدم و آثاری که درباره‌اش نوشته بود را خواندم و همه را کنار گذاشتم و در نهایت متن خودم را نوشتم.

 

او با اشاره به اقتباس مفهوم و روایت از این کتاب گفت: ما بوف کور را خوانده‌ایم اما نخوانده‌ایم؛ یا درست نخوانده‌ایم. ما امروز در ۸۰ سال پیش نیستیم؛ در بوف کور تنها زن لکاته و اثیری وجود ندارد، لایه‌های دیگری هم از زن وجود دارد و من این لایه‌ها را در نمایش نشان دادم. یکی از من پرسید چرا بوف کور؟ در پاسخ گفتم چون هنوز هم ما با مسائل و مفاهیمی که در این داستان هست؛ درگیریم.

 

سجادی «بحران هویت» را از مفاهیم درونی بوف کور خواند و گفت: در نمایش همان ساختار سیال کتاب را داریم. درواقع اثری شبه اکسپرسیونیستی و سورئالیستی داریم با این توضیح که سه لایه وجود دارد و ترکیبی از خودآگاه و ناخودآگاه را به زبان رویا ارائه می‌کنیم.

 

این کارگردان سینما همچنین با بیان اینکه «می‌خواستم به سمت حذف فانتزی در این نمایش بروم» گفت: با اینکه عاشق سورئالیسم هستم اما فانتزی را حذف کردم و دلیلش سلیقه است. در جوانی به دالی و بونوئل علاقه‌مند بودم و این اواخر به وودی آلن علاقه‌مند شدم. یعنی تلاش برای ساده کردن و صمیمانه به طرف متن رفتن. می‌خواستم ذات کار سورئالیستی باشد و مفهوم اکسپرسیونیستی را منتقل کنم.

 

سجادی خاطرنشان کرد: آگاهانه می‌خواستم کمی نمایش فضای ملموس‌تری داشته باشد چون ذات بوف کور غریب است و و نمی‌خواستم آن را بیشتر کنم چون غیرقابل دسترس‌تر می‌شد و تلاش من قابل دسترس کردن هرچه بیشتر بوف کور صادق هدایت بود. به نظرم نتیجه کار عینی شده است و هرچند ایده‌آل نیست اما از ساختار کار ناراضی نیستم.

 

او همچنین با اشاره به اینکه «بوف نه چندان کور» اولین تجربه جدی او در تئاتر است، گفت: من از نوجوانی پیگیر تئاتر بودم و دغدغه تئاتر داشتم. اما در این اثر به طور اتفاقی زمان نوشتن متوجه شدم یکی از شخصیت‌ها باید نمایشی باشد و دوستان من را هل دادند که این متن را تبدیل به نمایش کنم. چند نفر متن را خواندند اما خودم بودم که تصمیم گرفتم این تجربه را اجرا کنم.

 

سجادی با بیان اینکه بعضی از ایده‌ها را نمی‌توان در سینما اجرا کرد، گفت: رنگ شب سه سال توقیف ماند و ایده‌های زیادی دارم که سی سال است در کشو مانده است؛ عمر نوح ندارم که بخواهم منتظر اجرایی شدن آنها بمانم بنابراین تصمیم گرفتم اگر ایده‌ای قابلیت نمایش شدن را داشته باشد آن را در تئاتر اجرا کنم.

 

او با تاکید بر اینکه «متنفرم از اینکه هنر را واسط و حمال بدانیم» گفت: برای من خود تئاتر است که اهمیت دارد. ما یادمان رفته که از اثر هنری لذت ببریم؛ سعی من و گروهم این بوده که در این اجرا فضایی خلق کنیم که لذت بردن اتفاق بیفتد.

 

این کارگردان همچنین با اظهار خوشنودی از اضافه شدن به سالن‌های خصوصی تئاتر گفت: چند سالن دولتی موجود واقعا متناسب با نیاز و جمعیت تئاتربین ما نبود.

 

سجادی با اشاره به وجود تهیه‌کننده خصوصی، با بیان اینکه متاسفانه اقتصاد تئاتر درست نیست، گفت: علیرغم اینکه شعارهای حاکمیتی این است که انقلاب‌مان انقلابی فرهنگی است اما عملا توجهی نسبت به این حوزه وجود ندارد. در سبد فرهنگی، توجه به فرهنگ کمترین درصد را دارد و این غم‌انگیز است که از همین بودجه فرهنگی هم تناه ۱۵ درصد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌رسد و معتقدم بودجه‌های فرهنگی را هدر می‌دهند.

 

سجادی ادامه داد: در این شرایط آثار هنری که تولید می‌کنیم باید قائم به شرایط بیرونی باشد. اقتصاد تئاتر مانند سینما نیست و بودجه مورد نیازش اندک‌تر است. اما واقعا غم‌انگیز است که یا باید ارگان‌هایی در هنر سرمایه‌گذاری کنند که شما را تبدیل به برادران یا غیربرادران می‌کنند یا باید کارهای سفارشی تولید کنید یا باید بلد باشید مخ بزنید و یا پدر و مادرتان پولدار باشد در غیر این صورت حوض‌تان خالی می‌ماند.

 

مسعود کرامتی، بازیگر این نمایش نیز با بیان اینکه در طول کار با محمدعلی سجادی به عنوان کارگردان هماهنگی داشته‌است، گفت: زمانی که متن را خواندم برایم جالب بود که یکباره ۷ شخصیت را باید در یک نمایش بازی کنم؛ این امکانی است که هر بازیگری از آن استقبال می‌کند و برود داخل گود و خود را محک بزند.

 

کرامتی ادامه داد: این متن ویژگی مهمی دارد و آن این است که «بوف کور» صادق هدایت نیست؛ بلکه نگاه محمدعلی سجادی به بوف کور است و ویژگی این نگاه این است که اگر کسی بوف کور را خوانده باشد و نمایش را ببیند کمی عمیق‌تر این کتاب را خواهد فهمید و اگر آن را نخوانده باشد به فضای هیچی پرتاب می‌شود که شاید قلقلکش بیاید تا کتاب بوف کور را بخواند. اگر نمایش بتواند روی این دو دسته تماشاگر اثر بگذارد کار بزرگی انجام شده است.

 

الهام نامی، دیگر بازیگر این نمایش هم با بیان اینکه «می‌دانستم که محمدعلی سجادی سال‌هاست که درگیر بوف کور است» گفت: فکر می‌کردم حاصل این درگیری در قالب فیلمنامه باشد اما فهمیدم نمایشنامه شده و همیشه به زنی که قرار است نقش اثیری را در آن بازی کند حسادت داشتم و در نهایت این شانس به من رسید.

 

نامی ادامه داد: از چهار نقشی که در این نمایش بازی می‌کنم دو کاراکترش در داستان بوف کور وجود دارد و دو شخصیت دیگر زائیده نگاه آقای سجادی به بوف کور است که دو زن را به زن‌های رمانتیک هدایت اضافه کرده است. البته تصور من این است که یک شخصیت را بازی می‌کنم اما نمود صحنه‌ای آن چهار نفر است.

 

رحیم نوروزی، دیگر بازیگر نمایش هم گفت: اشتراکی بین من و محمدعلی سجادی وجود داشت و خدا خواست تا بهم متصل شویم و دل و فکر را یک کاسه کنیم و این کار تولید شود.

 

 

 

 

 

  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش