پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۰۱:۴۰ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۴۴۴۵
تئاتر شهر

اهدای مدالیوم خانه تئاتر به بزرگان هنرهای نمایشی/ نصیریان: پای درخواست بازگشت بیضایی را امضا می‌کنم

علی نصیریان,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
علی نصیریان بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینما گفت: یاد کردن از بیضایی بجا بود و من هم پای درخواست بازگرداندن او را امضا می‌کنم.

به گزارش ایرنا، اختتامیه شانزدهمین دوره هفته بزرگداشت تئاتر با حضور شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی، شهرام گیل آبادی مدیرعامل خانه تئاتر، اعضای هیأت مدیره خانه تئاتر و هنرمندان پیشکسوت از جمله علی نصیریان و محمدعلی کشاورز در سالن همایش‌های برج میلاد تهران و البته با دو ساعت تأخیر برگزار شد. 

 

در ابتدای این مراسم، محمودرضا رحیمی دبیر شانزدهمین دوره هفته بزرگداشت تئاتر ضمن عذرخواهی چند باره برای این تأخیر دو ساعته، گفت: در این هفته ۲۱۰ ساعت زمان داشتیم اما توانستیم ۲۱۸ ساعت برنامه برگزار کنیم که این مهم به مدد انجمن‌ها و هنرمندان عرصه نمایش به سرانجام رسید. 

 

وی افزود: ۱۸ برنامه برای انجمن‌های پانزده گانه، ۲۰ کارگاه، نشست‌های تخصصی از جمله نشست با عضو سندیکای هنرمندان آلمان، ۸ جلسه گفت ‌وگو و ۹ اجرا از جمله این ۲۱۸ ساعت برنامه بود.

 

شهرام گیل‌‎آبادی نیز در این آیین با بیان اینکه تئاتر، عالی‌ترین گفت ‌وگوی انسانی است، اظهار کرد: بدون شک عشق را در سالن‌های آموختیم و این عاشق پیشگی را ادامه می‌دهیم.

 

وی با اشاره به اینکه «تا زمانی که همگرا باشیم می‌توانیم موفق و رو به جلو برویم» تأکید کرد: هنر نمایش اگر امروز زنده و پایاست، به دلیل دلدادگی و عشق است که باید به آن کمک کنیم. 

 

حال تئاتر ایران خوب نیست 

نخستین مدالیوم خانه تئاتر به عباس جوانمرد تعلق گرفت که روح‌الله جعفری برای تحویل گرفتن آن به روی صحنه آمد و پیام ارسالی وی را پشت تریبون قرائت کرد.

 

در پیام جوانمرد آمده بود: «ای عاشقان نمایش و تئاتر، ای کسانی که خود را وقف نمایش کرده اید، براستی خیلی زود دیر می شود و به کوتاهی چشم بر هم زدنی عمر می گذرد؛ باید بدانیم که حال تئاتر ما خوب نیست و باید با عشق و از خودگذشتگی، آن را از حال بد خارج کرد. ما همیشه وامدار پیشینیان هستیم. نمی دانم زندگی، تئاتر است یا تئاتر، زندگی؛ اما می دانم که به مدد رفع معضلات انبوه آن خواهید آمد؛ این حقیقت را نباید فراموش کنیم که هنر نمایش به ما، عمر و عطوفت ما نیاز دارد که باید نثارش کنیم.» 

 

بهرام بیضایی را به کشور برگردانید 

دومین مدالیوم خانه تئاتر به بهرام بیضایی تعلق گرفت که بهزاد فراهانی به نمایندگی از وی به صحنه آمد و گفت: صحبت از بزرگان و پیشکسوتان بسیار سخت است اما این سؤال در ذهن همه هنرمندان عرصه نمایش در مورد استاد بیضایی وجود دارد که چرا این شرایط به وجود آمده است؟ این چرایی را چه کسی می تواند پاسخ بگوید؟ 

 

وی با بیان اینکه ما یکی از بزرگترین هنرمندان قرن را به کشور دیگری تقدیم کرده‌ایم، تأکید کرد: اساتید بزرگی در ایران وجود داشتند اما بیضایی را نمی‌توان با اساتید دیگر مقایسه کرد زیرا اگر زندگی وی را به چالش بیاوریم، هیچ ثانیه‌ای جز در راه تئاتر، سینما، هنر و تاریخ نداشته است.

 

فراهانی افزود: گوهری را از دست داده‌ایم به این معنا که در کنارمان حضور ندارد و در جایی دیگر زندگی می‌کند که جایگزینی ندارد.

 

وی خاطرنشان کرد: من از بزرگان اندیشه تقاضا می‌کنم بیضایی را به کشور برگردانید زیرا تئاتر شهر و تماشاخانه سنگلج بدون بزرگانی چون نصیریان، کشاورز، بیضایی و جوانمرد، کمرنگ است. 

 

مدالیوم خانه تئاتر به کشاورز داده شد

در ادامه این آیین، منصور خلج برای دریافت مدالیوم کشاورز به صحنه آمد و بعد از تحویل آن به سمت این هنرمند پیشکسوت رفت و مدالیوم را به در دستان کشاورز قرار داد که نمی توانست از جای خود بلند شود. 

 

نصیریان: پای درخواست فراهانی را امضا می‌کنم 

چهارمین مدالیوم این برنامه نیز به نصیریان تعلق گرفت که پرویز پورحسینی برای تحویل آن به صحنه آمد. 

 

وی با بیان اینکه من دو سال عضو خانه سینما و دو سال عضو خانه تئاتر بودم، تصریح کرد: هر دو جا را ترک کردم زیرا دلشکسته شدم؛ فراموش نکنیم کسانی که از جان مایه می‌گذارند، اگر دلشکسته شوند جایگزین نخواهند داشت.

 

نصیریان نیز که برای دریافت مدالیوم به صحنه آمد، گفت: خوشحالم که این خانه و خانواده ما گسترده شده و هفته تئاتر را تبریک می‌گویم؛ چه هفته‌ای را برگزار کردید و چقدر پُر بار همه برنامه‌ها را پیش بردید. 

 

وی با بیان اینکه یاد کردن از جوانمرد و بیضایی کار درست و بجایی بود، خاطرنشان کرد: جوانمرد از یکی از پایه‌ها و رکن‌های تئاتر جدید ایران است؛ در گذشته یک تئاتر نصر و لاله‌زار داشتیم که لاله زار سبک و شیوه خود را داشت و در آن دوران به تئاتر مدرن نرسیده بودیم. 

 

به گفته وی، عبدالحسین نوشین نقطه عطف بزرگی برای تئاتر ماست؛ تمرین و تجربه و تئاتر درست را نوشین پایه گذاری کرد و جوانمرد از اولین آدم های همراه وی بود. 

 

نصیریان خاطرنشان کرد: یاد کردن از آنها بجا بود و حرف‌های فراهانی نیز بحق بود؛ من هم درخواست دارم که بیضایی را برگردانند و پای درخواست فراهانی را امضا می‌کنم. 

 

وی تأکید کرد: اختتامیه و هفته بسیار خوبی برگزار شد؛ البته منهای دو ساعت تأخیری که در آغاز برنامه به وجود آمد.

 

متأسفم که نمی توان دیگر بر صحنه تئاتر باشم

ژاله علو دیگر هنرمندی که مدالیوم خانه تئاتر را دریافت کرد، گفت: تمام وجود من سپاس است از مردم خوبی که همیشه با من بودند به من نیرو و انرژی دادند و در همه هنگام، با محبت مردم رو به رو شده ام.

 

وی اظهار کرد: امیدوارم خداوند نیرویی بدهد تا باز هم در خدمت باشم؛ در همه جای هنری که از دستم بر می آید. 

 

وی افزود: متأسفانه دیگر نمی توانم بر صحنه تئاتر باشم اما در عرصه هنر دوبله، سینما و رادیو هستم و به دعاگویی و سپاسگزاری مردم کشورم هستم؛ زبان من از تقدیر این همه محبتی که نثار من شده قاصر است اما قطعاً همراهی همیشگی مردم خستگی سال ها را از تن آدم به در می برد. 

 

محمود دولت آبادی یک تئاتری است

حمید رضا نعیمی که کارگردان اختتامیه شانزدهمین دوره هفته بزرگداشت تئاتر بود، ضمن عذرخواهی از تأخیر دو ساعت آغاز برنامه، اظهار کرد: دیشب خواستم روی کاغذ چیزی بنویسم در مورد کسی که خودش خدای واژگان است و با واژگان زندگی می کند؛ اما هر تلاشی کردم کلمه ای خلق نشد؛ کسی که نخستین بار که وی را دیدم نفسم در سینه حبس شد و او کسی نیست جز محمود دولت آبادی. 

 

وی با بیان اینکه دولت آبادی در ذهن من رستم را تداعی می کند، خاطر نشان کرد: آقای دولت آبادی رستم زندگی ما باقی بمان و سایه ات را از سر ما بر ندار.

 

نعیمی افزود: من شاگرد کسی هستم که قرار است امروز مدالیوم خانه تئاتر را به وی تقدیم کنم؛ البته فرهاد دولت آبادی پسر این نویسنده پیشکسوت به نمایندگی از پدرش مدالیوم را دریافت خواهد کرد.

 

اصغر همت عضو هیأت مدیره خانه تئاتر نیز به صحنه آمد و گفت: این یک هدیه تئاتری است و کمتر کسی می داند که ایشان از نخستین جوانانی است که بر صحنه برای کارگردان سختگیری چون جوانمرد بازی کرده است.

 

وی افزود: ما باید افتخار کنیم دولت آبادی که بر تارک داستان نویسی ایران و جهان می درخشد، روزگاری بر صحنه تئاتر حضور داشته است. 

 

همت تأکید کرد: دولت آبادی اول یک تئاتری است. 

 

پوستر فاصله اجرای نمایش با مردم را از میان بر می دارد

ابراهیم حقیقی با این توضیح که قباد شیوا یکی از پیشکسوتان نوآوری هنر ایران است، از قباد شیوا دعوت کرد تا برای دریافت مدالیوم خانه تئاتر به صحنه بیاید. 

 

شیوا اظهار کرد: یکی از لحظاتی که در زندگی به شیرینی تجربه کردم، طراحی پوستری تئاتر بود که به نظر من فاصله بین اجرا و مردم را از بین می برد و این نوید را می دهد که یک تئاتر اجرا خواهد شد و من خوشحالم که بخشی از این کار را انجام داده ام.

 

حقیقی تأکید کرد: پوستر خاطرات و کابوس های یک جامعه دار به کارگردانی علی رفیعی از هنرهای شیوا بوده است. 

 

آخرین مدالیوم خانه تئاتر به ایرج راد تعلق گرفت 

اعضای هیأت مدیره خانه تئاتر از جمله ایرج راد، مریم کاظمی، مریم معترف، مسعود دلخواه، نعیمی، گیل آبادی، همت کرمی، رحیمی و مهدی قلعه بر صحنه قرار گرفتند تا آخرین مدالیوم خانه تئاتر را به ایرج راد اهدا کنند. 

 

راد گفت: آنچه انجام داده ام برای تئاتر بوده؛ زیرا عاشق آن هستم و در طول تمام سال های حضورم در عرصه نمایش، تلاش کردم اگر خدمتی در توانم هست انجام دهم. 

 

وی تأکید کرد: در تلاشی یازده ساله توانستم عمارت خانه تئاتر را به سرانجام برسانم؛ امیدوارم که مبارک خانواده تئاتر باشد و از این فضا بهترین استفاده ها را ببرند.

 

 

  • 19
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
دنی آلوز بیوگرافی دنی آلوز؛ مدافعی با چهره منفی

تاریخ تولد: ۶ مه ۱۹۸۳

محل تولد: ژوازیرو، باهیا، برزیل

حرفه: فوتبالیست

پست: دفاع راست

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش