سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۲:۲۴ - ۰۲ مهر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۷۰۰۴۱۷
تئاتر شهر

رویارویی اکبر حسنی با سرطان روی صحنه تئاتر / کارگردان مبتلا به ام اس و سرطان خون نمایش «غروب روزهای آخر پاییز» را صحنه برد

اکبر حسنی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
اکبر حسنی هنرمند نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر که از مدتی قبل با بیماری ام اس و سرطان خون دست به گریبان است با وجود مشکلات و حمایت‌ نشدن‌های نهادها و مراکز هنری، نمایش «غروب روزهای آخر پاییز» را در قالب اجرای خیریه برای کمک به تامین هزینه‌های درمانش به صحنه برده است.

بین همشهری ها و هم میهنان مان انسانی را در نظر بگیرید که چند سالی است درگیر بیماری ام اس است و نزدیک به دو سال است سرطان خون هم همراه قدم های او در زندگی است. تنها فکر کردن به هر کدام از این دو بیماری مهلک انسان را از پا در می آورد چه رسد که هر دوی این بیماری ها روح و جسم هر فردی را توأم درگیر کند. بیماری های سخت هر کدام درمان خاص خود را دارند اما هزینه سرسام آوری را نیز به بیمار تحمیل می کنند.

فرد مبتلا به سرطان خون تنها در کمترین میزان ماهیانه ۷ میلیون تومان بابت هزینه تهیه داروها و مراحل شیمی خود که هر دو هفته یک بار باید پشت سر بگذارد، نیاز دارد. حتی اگر آن فرد دارای بیمه تکمیلی نیز باشد ابتدا باید هزینه را کامل از جیب خود پرداخت کرده و بعد از گذشت دو تا سه ماه بخشی از این هزینه را از طریق بیمه دریافت کند. شرایط زمانی سخت تر و پیچیده تر می شود که آن فرد حرفه اش نوشتن، کارگردانی یا طراحی صحنه باشد. در حقیقت آن تمام حرفه و توانایی اش را در هنر تئاتر خلاصه کرده است. جوانی ۳۶ ساله که از شش سال قبل با بیماری ام اس درگیر است و نزدیک به دو سال بیماری سرطان نیز با او همراه شده.

در نگاه داستانی شاید زندگی این فرد از ظرفیت بار دراماتیک بالایی برای تبدیل شدن به قصه ای پیچیده درباره مبارزه یک فرد با دو بیماری سخت تصویر ‌کند؛ اما حقیقت ماجرا آن است که این مساله نه داستان؛ بلکه حقیقتی است که اکبر حسنی‌ نویسنده و کارگردان جوان تئاتر از چند سال قبل با آن دست به گریبان است.

حسنی متولد سال ۱۳۶۲ در اراک است و از سال ۱۳۷۹ کار حرفه‌ای در حوزه نمایشنامه نویسی، کارگردانی و طراحی صحنه تئاتر را آغاز کرد و تا امروز با تمام سختی ها و مشکلات پشت سر گذاشت و موفقیت‌های متعددی را در جشنواره های داخلی در حوزه های نمایشنامه نویسی، کارگردانی و طراحی صحنه کسب کرد.

وی طی شش سال مبارزه با بیماری ام اس تلاش کرد با کارت انجمن ام اس بخش مهمی از هزینه های درمان خود را بپردازد تا به واسطه گرفتاری های مالی مجبور نشود از خیریه ها یا کمک های همت عالی استفاده کند. اما بیماری سرطان و هزینه های هنگفت درمان آن؛ به ویژه برای او که تنها حرفه ای که به واسطه آن امرار معاش می کند در نمایشنامه نویسی و کارگردانی خلاصه می شود مسالع را سخت تر می کند.

هرچند بازهم غرورش اجازه نمی داد برای تامین مخارج سنگین درمانش از خیریه ها یا کمک های همت عالی استفاده کند، عده ای از همکاران و دوستانش به او پیشنهاد تولید اثر نمایشی را دادند تا این بار فروش بلیت آن را در قامت همت عالی برای مخاطبان تدارک ببیند تا به واسطه تنها حرفه و کاری که می شناسد بتواند بخشی از مخارج سنگین هزینه درمان خود را تامین کند. او این روزها یکی از درخشان ترین آثار فردریش دورنمات نمایشنامه‌نویس بزرگ جهان را با ترجمه زنده یاد حمید سمندریان به نام غروب آخرین روزهای پاییز در تماشاخانه دیوار چهارم به صحنه برده است.

گرانی دارو و تحریم‌ها درمان را سخت کرده

اکبر حسنی که بخش مهمی از زندگی چند سال اخیر او به مبارزه با دو بیماری ام اس و سرطان اختصاص پیدا کرده است در گفت‌وگو با ایرنا درباره دو بیماری مهلکی که با آنها زندگی اش را سر می کند و تولید و اجرای نمایش غروب روزهای آخر پاییز گفت: برای تامین هزینه های درمان بیماری ام اس و سرطان هر آنچه را داشته ام داده ام؛ اما هنوز به عنوان کسی که در شاخه هنر تئاتر فعالیت می‌کند با ابزار این هنر در حال جنگیدن با بیماری هستم.

وی ادامه داد: چند سالی است که گرفتار بیماری ام اس هستم و چند وقت اخیر به سبب مشکلات گرانی دارو همچنین تحریم ها نتوانستم به شکل کامل دوره درمان و دارو را پشت سر بگذارم. ضعف بدن و تاثیرات داروهای بیماری ام اس باعث شد طی قریب دو سال اخیر با سرطان خون نیز دست و پنجه نرم کنم و در چند ماه قبل در حال پشت سر گذاشتن جلسات شیمی درمانی بودم.

ماهیانه هفت میلیون تومان تنها برای شیمی درمانی

این نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر یادآور شد: همواره گفته ام جز حرفه تئاتر در حوزه نمایشنامه نویسی، طراحی صحنه و کارگردانی کار دیگری بلد نیستم تا از طریق آن امرار معاش کنم. از طرف دیگر هر دو هفته یک بار برای تامین هزینه های دارو و شیمی درمانی باید بیش از سه و نیم میلیون تومان پرداخت کنم که هزینه ماهیانه این مبلغ از حد و توان من خارج بود. به همین دلیل بر خلاف میلم و با خواست دوستان تصمیم گرفتم یک بار دیگر از تنها حرفه ایی که با آن آشنایی دارم یعنی تئاتر کمک بگیرم و اثری را تولید و بلیت آنرا در قالب همت عالی (مبلغ بلیت شناور و بسته به خواسته مخاطب) ارائه کنم تا بتوانم بخشی از هزینه های سرسام آور درمان را جبران کنم.

حمایت هایی که نشد

حسنی با اشاره به اینکه وقتی صحبت از حمایت می شود منظورم تنها مرکز هنرهای نمایشی نیست گفت: خانواده تئاتر همواره و از روز نخستی که وارد این شدم حرفه حامی من بوده و تا امروز نیز این حمایت را از دریغ نکرده اند. شهرام کرمی مدیر مرکز هنرهای نمایشی نیز در این بین در حد توان از من حمایت کرده است.

وی ادامه داد: اما وقتی صحبت از مسئولان می شود نباید مسئولان دیگر نهادهای فرهنگی و هنری، حتی وزارت بهداشت و درمان و یا شرکت های بیمه را نادیده گرفت. من با تمام این دردها دیگر نا و توانی ندارم که برای احقاق حقم از این اداره به آن اداره و از این سازمان به آن سازمان بروم.

من با کارت بیماری های خاص (ام اس) تا ۹۹ درصد هزینه های بیمارستان را تخفیف می گیرم؛ اما بیمه تکمیلی می گوید اگر بناست ما هزینه ای پرداخت کنیم نباید از تخفیف استفاده کنید و باید پول بیمارستان را کامل بدهید. وقتی هم بعد از دو سه ماه پای پرداخت بیمه به میان می آید هزار و یک بهانه می آورند که فلان دارو با بهمان خدمات در فرانشیز بیمه نیست و نمی توانیم هزینه ای پرداخت کنیم.

نگاه مان برای فروش با پیش بینی مان متفاوت بود

این هنرمند تئاتر با اشاره به آنکه می دانم با توجه به شرایط اقتصادی جامعه همه مردم گرفتار مشکلاتی هستند و با دغدغه های خود زندگی شان را سپری می کنند یادآور شد: قصد نداشتم دستم را برای کمک به سمت کسی دراز کنم برای همین تصمیم گرفتم تا اثری در خور مخاطب را ارائه کنم و هزینه درمانم را از طریق هنر تئاتر و حرفه ای که می شناسم تامین کنم.

طی بیست سال کار تئاتر هنوز یاد نگرفتم برای مخاطب اهمیتی قائل نباشم و طی چند روز تمرین نمایشی را به اجرا ببرم. هر نمایش چهار یا پنج ماه تمرین مستمر می خواهد و برای غروب روزهای آخر پاییز تمرین پنج ماهه را با گروه طی یک ماه به شکل فشرده به گونه ای انجام دادیم تا کار از نظر کیفی در شان مخاطب باشد و به همین دلیل به جای پنجم شهریور، از ۱۰ شهریور برای آنکه کار به قوام لازم برسد اجرای عمومی را آغاز کردیم.

جواب رد سالن های دولتی

کارگردان نمایش آخرین روزهای پاییز خاطرنشان کرد: بیش از ۴۰ ماه برای اجرا در یکی از سالن های نمایش دولتی که نیاز به پرداخت اجاره بها ندارند تلاش کردم اما متاسفانه تلاش هایم به در بسته خورد تا آنکه با کمک‌های پیام‌ عزیزی و همراهی مدیریت تماشاخانه دیوار چهارم برای بازه زمانی اجرا در شهریور به من پیشنهاد داد و نمایش غروب روزهای آخر پاییز اثر دورنمات را برای اجرا انتخاب کردم.

انتخاب غروب روزهای آخر پاییز با توجه به شرایط خاص

حسنی درباره دلیل انتخاب این نمایشنامه گفت: نخست آنکه فرصت زمان کوتاهی برای تمرین و به اجرا رساندن اثر نمایشی داشتم، برای همین مجبور به انتخاب متن نمایشی بودم که از نظر ساختار، پیچیدگی و تعداد کاراکتر محدود و مشخص باشد. از سوی دیگر باید تلاش می‌کردم متن انتخابی موردی برای پذیرفته نشدن از سوی شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی را نداشته پس باید متنی را برای اجرا در این زمان انتخاب می‌کردم که پاسخگوی تمام این بخش ها و مشکلات باشد.

کیفیت را فدای شرایط نکردم

وی با تأکید بر آنکه به واسطه زمان کوتاه و بیماری از عنصر کیفیت برای تولید این اثر نمایشی شانه خالی نکرده است گفت: طی قریب به دو دهه حضور در عرصه هنرهای نمایشی و نگارش نمایشنامه و کارگردانی آثار مختلف، همواره کیفیت را مد نظر قرار داده ام.

این کارگردان خاطرنشان کرد: به همین سبب برای اجرای نمایش نیز با وجود آنکه تولید و هدف آن اجرای اثری با نگاه تامین هزینه های درمان بود، تمام بازیگران و گروه اجرایی خواستند تمام توان و تلاش خود را برای ارائه کاری کیفی و حرفه‌ای به مخاطبان به میدان بیاورند و خوشحالم با تمام این شرایط در تولید یک اثر حرفه‌ای و با کیفیت به خاطر احترام به شأن و مقام مخاطبان کوتاهی نکردیم.

این نمایشنامه نویس و کارگردان در پاسخ به این پرسشی در مورد راضی نبودن از میزان فروش نمایش یاد آور شد: نه فقط نمایش ما که بسیاری دیگر از نمایش هایی که در این ایام به صحنه می رود به سبب همراهی با این ایام و همچنین شرایط اقتصادی جامعه مانند گذشته با استقبال مخاطبان روبرو نشد.

: البته در این ایام چند روزی را نیز به خاطر تاسوعا و عاشورا روزهای تعطیلی را پشت سر گذاشتیم و به همین سبب پیش بینی ما برای حضور، اقبال مخاطبان و فروش این نمایش با وجود تمام تلاش و کوششی که گروه به خرج داد با نگاهی که داشتیم منطبق نبود.

در خلاصه داستان این نمایش آمده؛ یک بازپرس خصوصی، آثار یک نویسنده معروفی را که در ژانر جنایی می‌نویسد و جایزه نوبل دریافت کرده است را دنبال می‌کند و در این حین متوجه می‌شود تمام ۲۰ داستانی که او نوشته براساس واقعیت‌هایی بوده که خودش مرتکب شده. بازپرس به عنوان یکی از طرفداران به خانه نویسنده می‌رود و ....

نمایش غروب روزهای آخر پاییز تا سی و یکم شهریور همه روزه جز شنبه ها با حضور بازیگرانی چون پیام عزیزی، علی مدنی و الهه پور احسان ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه در تماشاخانه دیوار چهارم به صحنه می رود.

  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش