یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۲۱ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۲۳۶۹
رادیو و تلویزیون

نویسنده و کارگردان «نفس»:

در «نفس» ضربه نهایی را به منافقین می‌زنم/ حواشی حجاب بازیگران کار منافقین بوده است!

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,فیلم نفس
نویسنده و کارگردان «نفس» در این گفت و گو از مواجهه اش با منافقین در هنگام ساخت سریال برای اولین بار می گوید و از انواع انتقاداتی که به دلیل نحوه حجاب بازیگران به او شد، گلایه بسیار داشته و اعتقاد دارد ریشه این شرایط را باید در منافقین جست.

به گزارش تسنیم، سریال «نفس» این شب ها از شبکه سوم سیما در حال پخش است. داستان ملتهب گروهکی مخوف و حواشی مربوط به حجاب بازیگران؛ تازه ترین مواجهه ی «جلیل سامان» با منافقین را مورد توجه بسیار رسانه ها قرار داده است و از این رو مناسب دیدم تا طی گفت و گویی مفصل و همه جانبه درباره «نفس» و حواشی رخ داده پیرامونش با سازنده اش گفت و گو کنم.

 

«نفس» به لحاظ پرداخت موقعیت ها و توجه به شخحصیت ها چه تمایزی نسبت به ۲ سریال پیشین تان دارد؟

فیلمنامه «نفس» پیچیده تر است و روایت و فضای متفاوت و تازه ای نسبت به «پروانه» و «ارمغان تاریکی» دارد. در «نفس» به موضوعاتی پرداختم که یک مقدار ممکن است مخاطبان عام را دچار چالش کند. در واقع پیچیدگی های محتوایی سریال «نفس» نیاز به دقت و تامل بیننده دارد.

 

حال و هوای انقلابی «نفس» هیچ تناسبی با فضای ماه مبارک رمضان ندارد. این مساله خطر ریزش و یا دوری مخاطبان را به دنبال نخواهد داشت؟

همین مساله قدری ناراحتم می کند و قبلا به مسئولان تلویزیون گفتم که بهتر است در این مناسبت سریال پخش نشود. سریال «نفس» می توانست در هر زمانی غیر از ماه رمضان پخش شود چرا که بیننده ای را که عادت به آثار مفرح داشته ممکن است پس بزند. به هر حال من سعی کردم کار خودم را به درستی انجام دهم و مدیران تلویزیون درباره زمان پخش سریال تصیم گرفتند. البته تصور می کنم اگر مخاطبان چند قسمت اولیه سریال را دنبال کنند و با قصه درگیر شوند دیگر جذب سریال خواهند شد و شوک اولیه مبنی بر کنتراست زمانی از بین برود.

 

در هنگام نگارش فیلمنامه «نفس» به این فکر کردید که شخصیت ها و موقعیت هایی بنویسید که مابه ازای امروزی داشته و حتی کنایه به برخی جریانات سیاسی داشته باشد؟

صد در صد. یعنی این توجه انقدر زیاد بوده که حتی دیالوگی که یک بازیگر به زبان می آورد قطعا ارتباطی با اتفاقات امروز خواهد داشت. قرار نیست اثری را بسازیم که تنها روایت تاریخی داشته باشد. من علاقه دارم به سراغ خصلت های بشری در آثارم بروم. این خصلت ها در زمان ها و موقعیت های مختلف وجود دارند و تنها در یک چارچوب مشخص نمی شود طبقه بندی اش کرد. مثلا مساله نفاق تنها مربوط به سازمان منافقین و دهه ۶۰ نمی شود! الان هم آدم ها و سیاستمدارانی وجود دارند که می توانند نفاق داشته باشند. برخی حرف هایی می زنند که به آن باور ندارند. یا اگر بخواهیم درباره نگرش ها و تفکرات صحبت کنیم می توانیم اشاره به تفکر ماکیاولی داشته باشیم که می خواهد از هر راهی به هدفش برسد و این تفکر نزد خیلی از افراد امروزی هم وجود دارد.

 

پس فراتر از نمایش موقعیت های داستانی و فرآیند تاریخی، در سه گانه سریالی تان و بالاخص در «نفس» به دنبال آسیب شناسی جریانی فکری بوده اید؟

انسان ابعاد مختلفی دارد و یک بخشی از آن می تواند عشق و دوست داشتن باشد که من در سریال ها آن را نشان دادم. سطح دیگری برمی گردد به مسائل سیاسی ونکات تاریخی که آن را هم مورد توجه قرار می دهم. اما آن چه برایم ارزش بیشتری دارد، خصلت های بشری است. البته امیدوارم مخاطب به سراغ درک و دریافت این نشانه ها باشد. حضرت امام(ره) ریشه همه تباهی ها را در خودخواهی می دانست. اصلا امثال رجوی ها از کجا به این روز رسیده اند! اولش که نماز می خواندند و ادعای دین داشتند اما بر اثر همین خودخواهی به سراغ انواع جنایت ها رفتند.

 

روزگاری در فضای مجازی فعال بودید و جایی در وبلاگ قدیمی خود اشاره به «سندروم خوش خیم خلاقیت» داشتید. این سندروم در سریال «نفس» به کشف جالبی در باب گذر از محدودیت های «حجاب» رسیده است و نتیجه تبدیل به تلفیق تصاویر گرفته شده در ارمنستان با سکانس های خارجی تهران شده است! این مساله از کجای ساخت سریال مدنظرتان قرار گرفت؟

اعتقاد دارم که محدودیت با خود خلاقیت خواهد آورد. ما برای نشان دادن فضای قبل از انقلاب باید دنبال یک تمهید درست می رفتیم که بیننده آن فضا را باور کند. این ایده به کار رفته درباره تصاویر حجاب بازیگران از سریال «پروانه» با من بود که متاسفانه آن زمان نشد اجرایی اش کنم اما در سریال «نفس» با این کار عملی شد.

 

از روزهای پیش از پخش سریال تا همین روزها بیشترین حجم اخبار مربوط به سریال «نفس» را نوع حجاب بازیگران سریال به خود اختصاص داده است. با توجه به ساختارشکنی شما که می تواند مورد نظر آیندگان قرار بگیرد، فکر می کردید با این حجم از واکنش های مختلف در این باره مواجه شوید؟

بله، برخی مسائل باید مورد نظر همگان و من فیلمساز قرار بگیرد. باید کمی بیشتر در این باره فکر کنیم و ببینیم اصلا چرا انقلاب اسلامی ما شکل گرفت؟ آیا این انقلاب دلیل اقتصادی داشت؟ یا صرفا یک جابجایی قدرت بود؟! مگر نه این است که انقلاب ما انقلاب ارزش ها بود؟ پس چرا هر چیزی که درباره آن دوران می سازیم  اسلامی تر از زمان حال است؟! غیر از این است؟ در «نفس»  ما تابع قانون و شرع بودیم. مثلا نخواستیم شخصیت اصلی سریال را که پرستار است به شکل بی حجاب نشان دهیم اما درباره شخصیت های فرعی این کار را کردیم. ما محدودیت هایی برای نمایش حجاب داریم که برایمان پذیرفتنی است. اما خلاقیت هایی می توان به خرج داد. برای سریال «نفس» آقای نصیری نیا به عنوان تهیه کننده پای کار آمد و خیلی حمایت کرد. سازمان صدا و سیما برای پذیرش این کار قانع شد و ما دوستان بسیار متخصصی را پیدا کردیم که موفق شدند ایده ما را چنان خوب اجرا کنند که خیلی ها فکر می کنند ما تصاویر خانم های بی حجاب را در تهران گرفته ایم! در حالی که همه چیز در ارمنستان و با بازیگران غیر ایرانی ضبط شد.

 

چرا به سراغ گزینه های دیگر مانند «کلاه گیس» نرفتید که پیشتر هم امتحان شده بود!

این به نظرم بهترین روش بود و آن شکلی که در برخی کارها کلاه می گذارند مسخره است و اصلا باورپذیر نیست که کلاهی به سر بازیگر بگذاریم و بعد هم دور گردنش پارچه ای بگذاریم و گوشش اش را هم طور دیگری بپوشانیم و بعد بگوییم این شخصیت ساختگی را به عنوان آدمی متعلق به قبل از انقلاب باور کنید! مهم این است که هم قوانین جمهوری اسلامی را رعایت کنیم و هم از آن حالت بدترکیب دور شویم. قانون به ما می گوید که نمی توان کسی را بی حجاب تصویربرداری کرد اما در خارج از کشور بارها این کار انجام شده و مانعی ندارد. این که گروه فنی سریال کارشان را خیلی خوب و باورپذیر نشان دادند که نمی تواند عیب محسوب شود! باید اطلاع رسانی شده و تکنیک کار برای مردم نشان داده شود که ما هم این کار را کردیم. یک مقدار هم دوستان معتقدتر! باید صبوری کنند و کاسه داغ تر از آش نباشند و بدانند که سریال «نفس» کار بامحتوا و انقلابی است و این گونه نیست که برخی ها در رسانه خود جار می زنند که یک جریان خزنده در حال ترویج بی حجابی است! مشکل سریال های انقلابی ما این است که در فضا سازی موفق نیستند و باعث می شوند محتوایشان به فنا برود. طوری شده که در باور مخاطب قبل از انقلاب، اسلام بیشتر پیاده می شده است. ما فقط بخشی از وضعیت رژیم گذشته را در فلویی نشان دادیم.  اما ظاهرا برخی تاب دیدن همین را هم ندارند! واقعا نشان دادن فساد افسار گسیخته رژیم طاغوت کار راحتی نیست.

 

ساختارشکنی شما در «نفس»، ۲ نوع منتقد کاملا متمایز به لحاظ فکری را مقابل تان قرار داد. دسته ای که خود را همیشه دلواپس می دانند و برخی که عنوان می کنند چرا این گونه تمهیدات تنها باید برای امثال «جلیل سامان» باشد و مثلا در «کاناپه» به طور کل مورد طرد قرار بگیرد!

من به آن گروهی که تنها فکر می کنند خودشان معتقد هستند، نقد دارم اما درباره «کاناپه» آقای عیاری آنطور که می گویند ایشان قوانین را رعایت نکردند ولی ما قوانین را در سریال «نفس» رعایت کردم.

 

ایشان هم به سراغ تمهید دیگری برای جلوگیری از عدم باورپذیری فیلمشان رفتند!

آنطور که می گویند آقای عیاری برای شخصیت های اصلی خود از کلاه گیس استفاده کرد. من هم دوست داشتم برای شخصیت اصلی خود این کار را بکنم ولی آیا این اجازه را داشتم؟!

 

پس به سراغ این گزینه هم رفتید که مورد پذیرش سازمان قرار نگرفت؟

قطعا این اجازه داده نشد. همین شرایط هم با تردید به دست آمد! من می خواستم برای شخصیت های فرعی و هنروران در ایران از کلاه گیس استفاده کنم تا آن ها با کلاه گیس از پس زمینه سکانس ها رد شوند اما مجوزش داده نشد. پس گفتم ایرادی ندارد و من می روم و در خارج از کشور و با بازیگران غیرمسلمان به شکل دیگری کار را پیش می برم. آن زمان کسی تجسمی از کاری که می خواستم انجام دهم، نداشت و این کاری که انجام شد یک دستاورد فنی برای سینما و تلویزیون ما است که می تواند به خدمت محتوا در آثار آینده درآید.

 

البته این نوع تمهید به کار رفته تنها برای آثار تاریخی جواب می دهد و برای داستان هایی که در فضای امروز روایت می شوند و یا در سکانس های داخلی و با حضور محارم نمایش می یابند، شیوه ای کاربردی نخواهد بود!

قطعا نمی توان شخصیت های اصلی را به این شکل نشان داد و کاری که ما کردیم تنها برای فضاسازی آن دوران بوده است. مثل همان اتومبیلی که مربوط به دوران قبل از انقلاب است و ما در کنارش آدم هایی را نشان می دهیم که با پوشش آن دوران رفت و آمد می کردند. البته من در سریال «نفس» کسی را با مینی‌ ژوپ نشان ندادم که برخی ها به آن شکل واکنش نشان می دهند! من حداقلِ آن شرایط نامناسب قبل از انقلاب را نشان دادم که قابل پخش از تلویزیون جمهوری اسلامی باشد. اصلا قرار نیست که ما فیلم اروتیک بسازیم! ما تنها خواستیم تصویری مختصر از فضای آدم های قبل از انقلاب داشته باشیم و تنها اشاره ای کوچک به آن فضا کنیم. به نظرم همین فضا به ما کمک کرد که تضاد دوران قبل و بعد از انقلاب را تا حدودی نشان دهیم و بگوییم که چقدر تفاوت وجود دارد میان آن فضای نامناسب با شرایطی که انقلاب رقم زد.

 

رسانه ملی هم پای شما و فضای منتقدانه ایستاد.

بله، البته تصور نمی کنم مردم ما نسبت به این گونه فضاها مساله ای داشته باشند و تنها برخی از افرادی که مقاصد سیاسی داشته و یا حسادت می کنند، انتقاداتی دارند. مردم خوب می فهمند و خوشبختانه تا اینجای سریال بازخوردها نشان دهنده استقبال مناسب مردم بوده است. به هر صورت سریال «نفس» ضد منافقین است و وقتی کاری درباره انقلاب ساخته می شود باید مورد حمایت قرار بگیرد و اگر کسی حمایت نمی کند یا دچار سوء تفاهم شده یا ریگی در کفش دارد. کارنامه من مشخص است و با ۲ سریال علیه منافقین شناسنامه ام باید برای دیگران روشن باشد. ضربه ای که من با ۲ سریال «ارمغان تاریکی» و «پروانه» به ضد انقلاب و منافقین زدم، تصور نمی کنم هیچ نیروی اطلاعاتی و نظامی زده باشد و انشاء الله در «نفس» هم ضربه نهایی را به آن ها می زنم.

 

با توجه به این که جزو پُرکارترین سازندگانی هستید که علیه گروهک منافقین کار کردید، تاکنون مواجهه  ناگواری با شما صورت نیافته است؟

چرا، تنها یک موردش را که اخیرا برای سریال «نفس» پیش آمده و جایی رسانه ای نکرده ام را خدمت تان عرض می کنم که همین ۱۵ روز پیش سینه موبیل صحنه ما را دزدیدند!

 

یعنی تصور می کنید این دزدی ارتباطی با عوامل منافقین دارد؟

شک نکنید که کار منافقین بوده است. چون سینه موبیل را دزدیدند و لوازم داخلش که مربوط به لوازم صحنه بود را نابود کردند اما حتی باطری ماشین را برنداشتند. من این را خبری نکرده بودم و نمی خواستم مساله دیگری هم پیش بیاید. با این شرایط باز هم ما را مروج بی حجابی می خوانند! مگر می شود صدا و سیمای ما این کار را انجام دهد؟ برخی حرف ها را نمی فهمم که هم می گویند فلانی سفارشی ساز است و هم می گویند مروج بی بند و باری است! تصورم این است که دستاوردهای فنی ما حسادت برخی ها را برانگیخته است. شما یک چیزی را هم مدنظر قرار بدهید که بخشی از گسترش همین حاشیه ها برای حجاب بازیگران کار منافقین بوده است. در تاریخ اقدامات خیلی موزیانه تری از آن ها سر زده است. در همین انتخابات دیدید که عکس مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور پخش کردند! منافق خیلی پیچیده است و آدم های منافق همیشه در جاها و نهادهای مختلف وجود دارند. من یک چیزی از شما دوست عزیز می پرسم که اگر سریال «نفس» دچار مشکل شود، بیشترین سود را چه کسانی خواهند برد؟!

 

به طور حتم آن هایی که نگران نمایش آن فضا و احوال هستند!

بله، از طرفی همه سریال «نفس» که در دوران قبل از انقلاب روایت نمی شود و بعد از چند قسمت وارد فضای انقلابی می شویم که دیگر شخصیت ها از کوران حوادث عبور کرده و دچار تغییر می شوند. باید بدانیم موقعیت ها و آدم ها تغییر می کنند و پوشش و نوع رفتارشان در شرایط مختلف دچار تحول می شود. انقلاب همین است که با باوری واقعی بتوان ظاهر و باطن را به شکلی دیگر درآورد.

 

سال ها به نگارش فیلمنامه ای برای شهید چمران پرداختید که از جمله شخصیت های رشد یافته در دل رخدادهای بسیار است. در آینده به دنبال ساخت آثاری نمی روید که بیشتر از پرداخت موقعیت های تاریخی متمرکز بر شخصیت های خاص باشد؟

شهید چمران شخصیت پیچیده ای دارد و پرداخت واقعی اش واقعا مشکل است. همین الان من چند هنرور ارمنی را که دارای پوشش معقولی هم هستند نشان دادم و تاب نمی آورند! آن وقت چگونه می توانند تحمل نمایش شهید چمرانی را داشته باشند که چندین گام از جامعه امروز هم جلوتر است و هنوز جامعه ما پذیرش ابعاد والای او را ندارد. چمران با زن بی حجابی ازدواج کرد و او را با اعتقادات خودش دگرگون کرد. آدم ها در شرایطی که تغییر می کنند جذاب هستند. چمران که همیشه ریش و اسلحه نداشته است. من مخالف این نوع تصویر و فضاسازی از آدم ها هستم. چمران حتی کراوات می زد و همسرش هم بی حجاب بوده است اما ذره ذره در یک موقعیت تاریخی چنان عمیق و زلال شده است که در جبهه تنها دنبال طهارت روح بود. می دانید چقدر دشوار است که آدم به این مرحله برسد؟ و در نهایت هم خداوند او را به جایی می برد که آرزویش را داشت. این چمران زیباست.

 

شاید تنها پرداخت پذیرفتنی در چنین فضایی برای شخصیت هایی چند بُعدی مانند شهید چمران همان تصویری باشد که حاتمی کیا به شکلی خنثی در «چ» نشان داد!

خب چهره ای که در آن فیلم از شهید چمران نشان داده شد، خیلی بد بود و من منتقدش هستم. با توجه به تحقیقات بسیاری که درباره این شخصیت داشتم، چمران در ذهنم خیلی بزرگ تر از آن چیزی بود که در فیلم «چ» نشان داده شد. می توان با خلاقیت ها به سمت افزایش ظرفیت های جامعه رفت. من براساس محدودیت های موجود توانستم در «نفس» از قابلیت فنی برای باورپذیری محتوا استفاده کنم. در هر صورت اگر کسی با «نفس» ماجرا دارد خواسته یا ناخواسته در خدمت مقاصد منافقین خواهد بود.  

 

این که هر فیلمسازی منتقدان خود را با برچسب های نامناسبی خطاب کند هم رویه مناسبی نخواهد بود!

 این نظر شخصی من است و شاید آقای ورزی هم ادعا داشت که مخالفان «معمای شاه»، شاه دوست و ضد انقلابند. اما همه می دانند که ادعای ایشان گزاف است، چون خیلی بد از انقلاب و  جمهوری اسلامی دفاع کرد. من براساس سابقه ای که دارم حالا این ادعا را می کنم. این که عده ای از قسمت اول سریال «نفس» این همه بخواهند جوسازی کنند برایم سوال برانگیز است. البته بخشی از انتقادها این گونه است و همه منتقدان عمدی در کار ندارند. من هم به نیت خودم و رسانه ام واقف هستم و معتقدم که اگر ما کارمان را به لحاظ فنی و محتوایی خوب انجام داده باشیم، تاثیر مثبت خود را خواهد گذاشت. به نظرم بهتر است مخاطبان سریال «نفس» قدری صبر کنند و تحمل خود را زیاد کنند.

 

در پایان امیدواریم آستانه تحمل و میزان توجه برخی بیشتر شود!

انصاف نبود که در همان قسمت های اول سریال به بنده تهمت همسویی با مقاصد حرکت خزنده بی حجابی بزنند. می توانستند صبر کنند و چند قسمت از سریال بگذرد و ببینند چه مسائل کلانی در این سریال مطرح می شود. به هر حال ما همه توان خود را برای باور پذیر کردن داستان به کار بردیم و انتقادات یک عده خاص روندی منفی در میزان توجه مردم نخواهد گذاشت.

 

 

 

 

 

  • 9
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش