سه شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴
۱۷:۰۸ - ۱۹ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۴۸۶۰
رادیو و تلویزیون

ایده «مارمولک» را از سخن آیت‌الله بروجردی گرفتم

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,منوچهر محمدی
سیدعلی ضیاء دوشنبه ۱۹ تیر، میزبان محمدی، تهیه‌کننده سینما و امید متقی بازیگری بود که در دو سال گذشته فراموش شده است.

به گزارش ایلنا، منوچهر محمدی در این برنامه در پاسخ به سوال ضیاء درباره علت فاصله گرفتن از روزهای اوجش اظهار کرد: باید دید موفقیت را چطور تعریف می‌کنید. اگر صرفا موفقیت را گیشه تعریف کنیم من فیلمی به نام «اکسیدان» روی پرده دارم که فروش خیلی خوبی دارد.

 

پسرم می‌توانست از ۲۵ سالگی وارد سینما شود نه ۴۰ سالگی

وی درباره حضور آقازاده‌ها در سینما گفت: خودم دوست نداشتم پسرم وارد سینما شود. او در دانشگاه تهران حقوق خوانده و کار‌شناسی ارشد خود را خارج از کشور گرفته است. دوست داشتم پسرم با نوشتن شروع کند. او چند قصه و رمان نوشت و نگذاشتم وارد حیطه فیلمنامه نویسی شود. بعد از آن به نگارش فیلمنامه «طلا و مس» رسید، بعد هم که فیلم «حوض نقاشی» را نوشت. بعد از آن هم اولین فیلمش با نام «فرشته‌ها با هم می‌آیند» را ساخت. او سرانجام در آستانه چهل و یکی دو سالگی دومین فیلمش را ساخته است اما اگر بر اساس روابط بود، او می‌توانست از ۲۵ سالگی وارد این حرفه شود.

 

 «فرمانده» در زمان اکران موفق نبود اما بعد‌ها به یک اثر ماندگار تبدیل شد

تهیه کننده «امکان می‌نا» درباره فروش کم این اثر اظهار کرد: اگر شرط موفقیت و اثرگذاری فیلم را فقط فروش گیشه بگذاریم، همینطور است. آثار بزرگی در سینما بوده‌اند که از آن‌ها در زمان خودشان استقبالی نشده و بعد‌ها فهمیده شده‌اند. در کارنامه خود من فیلم «بازمانده» وجود دارد که زمان اکران در گیشه موفق نبود اما به اثر ماندگاری تبدیل شد که به آن به عنوان اثر شاخصی که تمام مولفه‌های لازم سینما را دارد رجوع می‌شود.

 

محمدی تصریح کرد: فیلمسازی مثل یک هندوانه دربسته است. شما باید چیزی را از عدم به وجود تبدیل کنی و در این روند پارامترهای بسیاری دخیل است.

 

ایده اکثر فیلم‌هایم برای خودم است

وی درباره فیلم «مارمولک» توضیح داد: ایده اولیه مارمولک برای من بود. بعد از «زیر نور ماه» که آن فیلم را تولید کردم. به فاصله چند سال بعد این ایده را نوشتم. بیشتر ایده‌های فیلم‌هایم برای خودم است. مارمولک هم ۱۵ صفحه ایده اولیه داشت. من با دو سه کارگردان مختلف صحبت کردم تا سرانجام با کمال تبریزی به توافق رسیدم. آن زمان می‌دانستم این فیلم موفق و تاثیرگذار خواهد بود اما حدس نمی‌زدم تا این حد فراگیر شود.

 

محمدی ادامه داد: آقای قاسمخانی نوشتن این فیلمنامه را پله به پله جلو برد و بر اساس پیشنهادهای من و تبریزی سرانجام به فیلمنامه نهایی رسید.

 

پرویز پرستویی اولین کسی بود که ایده «مارمولک» را با او در میان گذاشتم

او درباره ایده اولیه «مارمولک» توضیح داد: قبل از آنکه حتی آقای قاسمخانی و تبریزی بدانند، این ایده را با اولین نفری که در میان گذاشتم پرویز پرستویی بود. در یک جشن ولادت بودیم که این موضوع را با او در میان گذاشتم. به او گفتم من قصه‌ای دارم که فقط تو می‌توانی آن را بازی کنی و ماجرای دزدی است که برای فرار کردن از شرایط خود مجبور می‌شود لباس یک روحانی را بپوشد. پرویز مرا بغل کرد و بوسید و گفت هستم.

 

ایده «مارمولک» را از سخن آیت الله بروجردی برداشت کردم

وی افزود: جمله معروفی مربوط به حضرت آیت الله عظمی بروجردی هست که پیش او می‌روند و می‌گویند طلبه‌ای را گرفته‌ایم که دزدی کرده است. ایشان می‌گوید به جای این جمله بهتر است بگویید دزدی در لباس طلبه ظاهر شد. من این حرف را سی و چند سال پیش شنیده بودم و همین جمله جرفه ساخت مارمولک شد.

 

محمدی درباره فاکتورهای فروش یک فیلم گفت: فرمول ثابتی وجود ندارد. اینکه قصه از زمان خود جلو‌تر باشد، برای مردم تازگی داشته باشد، تکراری و کلیشه‌ای نباشد و جسور باشد. بعد از آن باید آدمهایی که برازنده کار هستند دعوت شوند؛ از کارگردان گرفته تا دیگر عوامل تا اتفاق درستی شکل بگیرد.

 

بازیگری که سیمرغ گرفت و دیگری که دیده نشد

وی در پاسخ به این نکته ضیاء که بسیاری از تهیه کنندگان فعلی سینما در گذشته مدیران تدارکات و تولید آثار محمدی بوده‌اند، اظهار کرد: من نه تنها با پسرم بلکه با کارگردانان مختلفی که کار می‌کنم تبادل نظری با آن‌ها درباره انتخاب بازیگران دارم. یک سال با کارگردان مشهوری کار کردم که می‌خواست با چهره‌های به روز و روی بورس استفاده کند. به او یک بازیگر زن جا افتاده را پیشنهاد دادم که استقبال کرد و نتیجه فوق العاده شد و اتفاقا آن بازیگر در آن سال سیمرغ بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد.‌‌ همان سال با کارگردان دیگری کار کردم که موافق نظر من برای انتخاب بازیگر نبود و از فردی استفاده کرد که نتیجه درخشان نبود.

 

گلایه از بی‌اخلاقی برخی سایت‌ها

تهیه کننده «ارتفاع پست» در بخش دیگری از سخنانش گفت: فضای مجازی به برخی مسائل دائم می‌زند. اخیرا یکی از سایت‌ها با بی‌اخلاقی محض، تمامی کارهای من از «کرخه تا راین» و «بازمانده» و «زیر نور ماه» و... را به عنوان گناهان کبیره سینما، نام برده است.

 

صبح ۲۲ بهمن وارد تلویزیون شدم

محمدی تأکید کرد: وقتی به جام جم می‌آیم، یاد خاطرات عجیبی می‌افتم. من به دعوت دکتر کمال خرازی صبح ۲۲ بهمن ماه بود که وارد تلویزیون شدم و بعد از یک هفته کار شبانه روزی، رادیوی جمهوری اسلامی را با جمعی راه انداختیم. تازه ازدواج کرده بودم و در این یک هفته خانواده‌ام از من خبری نداشتند و فکر می‌کردند در هیاهوی انقلاب گم شده‌ام. بعد از ۲۰ روزی خرازی که به نوعی معاون سیمای آن زمان بود، من و دوستان دیگری را دعوت کرد و گفت تلویزیون باید راه بیفتد. آن زمان من مسئولیت گروه جوان را بر عهده گرفتم و یک ماه بعد اولین برنامه تولیدی‌ام را ساختم. کار به جایی رسید که ۶ روز هفته ۶ برنامه داشتم. تهیه کننده و مدیر گروه بودم‌. مدیر گروه سیاسی و قائم مقام شبکه یک بودم و برای راه اندازی شبکه دو نیز جزو کسانی بودم که دعوت به کار شدم. ذوق اصلی‌ام برنامه سازی بود.

 

اولین فیلمم ۶ میلیون هزینه برداشت و ۱۸ میلیون فروخت

وی افزود: اولین سریالی که تهیه کردم ابن سینا در شبکه دو بود که خیلی موفق بود و به کشورهای زیادی فروخته شد. سریال دیگری کار کردم و تصمیم گرفتم به بخش خصوصی بیایم. اولین فیلمی که تهیه کردم سال ۶۴ با نویسندگی بیژن بیرنگ و کارگردانی عسگری نسب ۶ میلیون تومان هزینه برداشت و «هی جو» نام داشت. سه میلیون از بنیاد فارابی وام گرفتم و نقدینگی جور کردم تا فیلم را بسازم. آن سال‌ها ۱۷، ۱۸ میلیون فیلم فروخت.

 

در ادامه امید متقی، بازیگر وارد استودیو شد که در دو سال گذشته هیچ پیشنهادی نداشته و به اجبار تغییر شغل داده است.

 

بازی در ژانرهای مختلف را تجربه کردم اما حالا مغازه آبمیوه بستنی فروشی دارم

او در ابتدا گفت: سعی کردم در همه ژانر‌ها ایفای نقش کنم و این اتفاق برای من در سینما افتاد. اما اکنون متاسفانه پیشنهاد سینمایی و تلویزیونی ندارم‌. حالا مغازه آبمیوه بستنی فروشی دارم و گرچه از کودکی به بستنی علاقه داشتم اما فکر نمی‌کردم به جای بازیگری به چنین کاری روی بیاورم.

 

تهیه کننده «من زمین را دوست دارم» را نیز درباره اینکه اگر کسی مثل متقی پیش او بیاید و درخواست نقش کند، با بیان اینکه چنین مواردی زیاد پیش می‌آید، گفت: تصمیم اینکه بازیگری در فیلمی باشد یا نه را باید کارگردان بگیرد. برخی شغل‌ها را انتخاب می‌کنند و برخی انتخاب می‌شوند. به کسانی که برای گرفتن نقش به دفا‌تر می‌روند و اصرار می‌کنند پیشنهاد می‌کنم این کار را نکنند. بروند سراغ مشاغل دیگری که در سینما در آن‌ها کمبود داریم، مثل نویسندگی، فیلمنامه نویسی و...

 

استاد مشایخی به من گفتند شغل دوم داشته باش

متقی نیز در ادامه گفت: در اولین کارم در محضر استاد مشایخی بودم و ایشان به من گفتند سعی کن در کنار این شغل، شغل دیگری هم داشته باشی. آن زمان من آژانس هواپیمایی داشتم و دیدم این دو شغل ربطی به هم ندارند.

 

وی با بیان اینکه بابا پولدار نیستم، ادامه داد: دو سال است که از بازیگری دور هستم. زمستان ۷۵ سر صحنه تئا‌تر بودم که آقای کاظم معصومی که مخاطب تئا‌تر ما بودند و می‌خواستند فیلمی را کلید بزنند مرا دیدند. از طریق سیدمحسن وزیری انتخاب شدم و بلافاصله بعد از تئا‌تر اولین فیلمم را بازی کردم. من در کار کودک، وحشت، درام و پلیسی بازی کرده‌ام و ژانرهای مختلفی را تجربه کردم اما اکنون بیکارم.

 

هرچه نشانی می‌دادند پرویز پرستویی را نمی‌شناختم

محمدی نیز در ادامه بحش تصریح کرد: سینما حرفه بسیار بی‌رحمی است و شما یک روز در اوج هستی و روز دیگر کسی نمی‌شناسدت. در گذشته برای ساخت پروژه‌ای به من پرویز پرستویی را پیشنهاد دادند آن موقع من اسم او را هم نشنیده بودم و هرچه آدرس دادند و حتی عکسش را که نشانم دادند به جا نیاوردم و پیشنهاد دادم از بازیگری که آن زمان اسم و رسم دار‌تر بود استفاده کنیم.

 

پرستویی با «لیلی با من است» دیده شد

وی ادامه داد: اما خدا خواست و پرویز که دوست صمیمی من است با «لیلی با من است» دیده شد، او تلاش بسیار زیادی کرد و حالا هم که جایگاه او را می‌دانید. این چیز‌ها را نمی‌شود از قبل پیش بینی کرد و امیدوارم بتوانم در کارهای بعدی‌ام از آقای متقی استفاده کنم.

 

اسم بهروز شعیبی در تیتراژ دوم بود

این تهیه کننده در بیان مثال دیگر گفت: در آژانس شیشه‌ای، بهروز شعیبی در ۱۶، ۱۷ سالگی اولین نقش خود را بازی کرد. آن زمان فکر می‌کنم اسم او در تیتراژ دوم آمده بود و کسی او را نمی‌شناخت اما حالا می‌بینیم چقدر نقشهای پررنگ تری بازی و حتی کارگردانی کرده و موفق است.

 

در پایان ضیاء از محمدی خواست اگر پروژه جدیدی را آغاز کرد متقی که سابقه دار است و حالا از یاد‌ها رفته را نیز برای یکی از نقش‌های کار خود در نظر بگیرد.

 

ضیاء در قسمت قبلی برنامه نیز میزبان یک کارخانه دار ورشکسته با بدهی ۴ میلیارد تومانی و شهرام فخار کارآفرین و مدیرعامل پدر خوب بود و در پایان برنامه فخار اعلام کرد تلاش می‌کند لااقل یک میلیارد و نیم از بدهی فرد ورشکسته را نه به صورت نقدی اما به نحوی جبران و او را یاری کند.

 

 «فرمول یک» به تهیه کنندگی افشین حسین خانی، شنبه تا چهارشنبه بین ساعت ۱۷: ۳۰ تا ۱۹ از شبکه یک سیما روی آنتن می‌رود و روز بعد ساعت ۷: ۴۵ بازپخش می‌شود.

 

 

 

 

 

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش