جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۸:۵۴ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۶۴۵۲
رادیو و تلویزیون

هدیه عجیب و غریب کتایون ریاحی به موزه دورهمی!

کتایون ریاحی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
برنامه دورهمی شب گذشته، با حضور کتایون ریاحی روی آنتن رفت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، برنامه تلویزیونی دورهمی، شب گذشته با حضور کتایون ریاحی روی آنتن رفت.

 

مدیری در این برنامه که به مناسبت روز زن ضبط شده بود اما در زمان مقتضی به پخش نرسید، گفت: دقت کردید اکثر سخنرانان مراسم روز زن، مرد هستند و اکثر آقایان هدیه روز زن می‌گیرند. کلاً آقایان به حضور در مجالسی که درباره بانوان است، علاقه مندند و آن چیزی که خیلی آقایان را اذیت می کند، تابلوی ورود آقایان ممنوع است!

 

در ادامه این برنامه حامد همایون برای اجرای اولین قطعه خود به نام "دیوونه بازی" روی صحنه دورهمی حاضر شد.

 

مدیری در ادامه بیان کرد: خیلی وقت‌ها بدون اینکه متوجه باشیم در طول روز مشغول فیلم بازی کردن هستیم، اما کنار مادرمان از معدود جاهایی است که نمی توانیم فیلم بازی کنیم. هرچقدر هم که بازیگر خوبی باشیم، باز هم از بازی کردن خسته می شویم. ببینید این نیاز روحی به مادر چقدر شدید است که در ژاپن و اروپا مادر اجاره می دهند!

 

سپس، کتایون ریاحی بازیگر سینما و تلویزیون به گفتگو با مدیری پرداخت.  وی در خصوص آغاز فعالیت هنری خود گفت: من از وقتی که سواد خواندن و نوشتن آموختم، چیزهایی مثل رویا و قصه هایم را می نوشتم. کم‌کم علاقه ام به نوشتن بیشتر شد و زمانی فقط برای بچه ها نوشتم. بعد از آن فیلمنامه نویسی و بعد بازی در اولین کارم به نام زیر سایه همسایه را تجربه کردم.

 

وی در ادامه در خصوص سن خود گفت: سن من را همه می دانند و هرچقدر که به نظر می آیم، همان را می گویند. من متولد دی ماه هستم و دی ماهی ها بی نظیر، صبور و خیلی خانواده دوست هستند و کمی خاصیت رهبری دارند.

 

 

ریاحی در ادامه درباره روند بازی خود اظهار کرد: بعد از زیر سایه همسایه یک سینمایی بازی کردم که بنا به دلایلی نصفه کاره ماند و بعد فیلم پاییزان را بازی کردم.

 

وی در خصوص کم کاری خودخواسته در این سالها گفت: الان ۱۵ سال است که بازی نکرده‌ام؛ گفتم که دیگر بازی نمی‌کنم و یادم است شما در آن زمان گفتید نهایتاً دو سال بتوانم دوام بیاورم! اما اگر بدانم بازی در کاری نقطه عطف بازیگری و کارنامه هنری من می شود، باز هم بازی می‌کنم. هنوز این اتفاق نیفتاده است.

 

ریاحی در خصوص دلایل خداحافظی اش از بازیگری گفت: دلایل خیلی زیادی داشت؛ خیلی از آنها مربوط می شود به شرایط سینما و دلایل شخصی و ... . بخشی که مربوط به سینما می شود، هنوز ادامه دارد و احساس می کنم آن بلوغی که سینما و سینماگران ما باید به آن برسند را نداریم.‌

 

ریاحی در ادامه، خطاب به مدیری گفت: یک نمونه از این موارد در ارتباط با خود شماست. می خواهم از شما انتقاد کنم آقای مدیری! من بعد از زلزله کرمانشاه خیلی اتفاقی برنامه شما را می دیدم و شما به عنوان یک همکار، دیگر دوستان ما را که به مناطق زلزله زده رفتند؛ سلبریتی، دولبریتی و یه‌لبریتی خطاب می کردید. گاهی یک بلوغی اتفاق می افتد که هر اندازه هم که عظیم باشد، باز کم است‌؛ اما خوب است. وقتی کسی یک تریبون دارد و می تواند، صدای چند نفر باشد و یک بحران را به فرصت تبدیل کند، باید از آن بهترین بهره را ببرد. امیدوارم روزی به این بلوغ برسیم که اگر ما فیلمی می سازیم، تریبون یک جامعه باشیم.

 

مدیری در پاسخ به انتقاد ریاحی گفت: من قضاوت نکردم و فقط از مهمان ها پرسیدم که برای کمک به مناطق زلزله زده رفتید یا خیر. بعد هم گفتم بجز بعضی ها که رفتند و باعث کمک شدند، یک عده هم رفتند که فقط دیده شوند.

 

ریاحی در ادامه گفتگو، درباره بازی خود در سریال «یوسف پیامبر» گفت: همه کارهایم را خیلی دوست دارم؛ اما یوسف پیامبر و نقش زلیخا یک چیز دیگر است.

 

وی در خصوص وضعیت سینمای امروز گفت: فیلم ها را دنبال می کنم؛ این روزها در سینما فیلم هایی را دیدم که خیلی به آینده سینمای کشورمان امیدوار شدم و احساس کردم چرخه سینما خوب پیش می رود.

 

ریاحی در پاسخ به سوال همیشگی مدیری درباره عاشق شدن گفت: به خاطر این سوال نمی‌خواستم به برنامه بیایم و رفتم زیر سُرم (خنده). اما بگذارید برایتان یک قصه تعریف کنم؛ روزی یک مار عاشق می شود و بعد از ماه ها که با خود کلنجار می رود، تصمیم می گیرد با عشق خود صحبت کند. روزی که عزمش را جزم می کند و جلو می رود، می‌بیند عشقش شیلنگ بوده! ما همه عاشق تصورات ذهنی خودمان می شویم، اما وقتی جلوتر می رویم، می بینیم شیلنگ است. مدیری هم با اذعان به تجربه خود در عشق های شیلنگی، پاسخ ریاحی را تحسین کرد و گفت: پاسخ هوشمندانه و زیرکانه ای بود.

 

بازیگر مجموعه تلویزیونی پس از باران درباره تجربه نویسندگی خود گفت: بیشتر از سی سال است که می نویسم و فقط دو جلد کتاب چاپ شده دارم‌. من قصه های نیمه تمام زیاد دارم که فقط به خاطر اسمش نمی توانم تمامشان کنم.

 

در ادامه این گفتگو طبق رسم همیشگی مدیری از دوران کودکی مهمان خود پرسید و به اشتباه گفت: شما در کودکی گویا خیلی «شیطان» بودید؟ که در همین هنگام، خودش، ریاحی و همه حضار به این نوع بیان و سوتی مدیری خندیدند. مجری دورهمی گفت: مثلا خواستم خیلی مودبانه صحبت کنم به جای «شیطون» گفتم «شیطان»! (خنده)

 

ریاحی همچنین در برنامه دیشب، با انتقاد از آلودگی هوای تهران گفت: ای کاش مدیران ما این برنامه را ببینند؛ هوا آلوده است اما باز در طرح زوج و فرد، آرم طرح ترافیک می فروشند!

 

ریاحی در پایان، بر خلاف دیگر مهمان های دورهمی با هدف کمک به کودکان کم شنوا و ناشنوا، به موزه دورهمی ۱۰ دختر و ۱۰ پسر ناشنوا،  به اضافه ۲ فرزند افغان داد تا موزه هزینه آنها را بر عهده بگیرد! مهران مدیری هم با کمال میل پذیرفت.

 

 

  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش