دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۱۹ - ۱۶ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۴۰۸۶
رادیو و تلویزیون

«بانوی عمارت» چه تغییرهایی کرد؟

سریال بانوی عمارت,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
شباهت برخی بخش‌های «بانوی عمارت» به سریال آمریکایی «بازی تاج و تخت» برای این مجموعه حاشیه‌ساز شد و نویسنده‌ی این سریال درپاسخ به این پرسش که آیا در این سریال از درام‌های مطرح دنیا گرته‌برداری شده است، با بیان اینکه این اتفاق آگاهانه نبوده است، به بیان توضیح در این‌باره پرداخت.

به گزارش ایسنا، سریال «بانوی عمارت» به کارگردانی عزیزالله حمیدنژاد از اوایل آذر ماه به روی آنتن شبکه سه سیما رفت و با بهره گیری از چهره‌های شناخته شده، در کنار بازیگران جوان با چهره‌ های جدید و داستانی تاریخی با درونمایه‌ های عاشقانه، توانست با توجه به بضاعت حال حاضر تلویزیون به لحاظ مجموعه‌های نمایشی در حال پخش، از همان روزهای اول توجه مخاطبان را به خود جلب کند.

 

با این حال در شرایطی که کوچک‌ترین مسائل از چشمان تیزبین کاربران شبکه‌ های اجتماعی و خصوصا منتقدان دور نمی‌ماند، بانوی عمارت به‌مانند اغلب مجموعه‌ هایی که دیده می‌شوند، با حاشیه‌هایی همراه بود؛ از موضوعی که بعد از پخش اولین قسمت های سریال بانوی عمارت شکل گرفت منبی بر ماجرای تقلید سریال بانوی عمارت از سریال شهرزاد که کارگردان و نویسنده پیشتر به آن پاسخ داده و آن را رد کردند گرفته، تا اشتباه‌های ریز و درشت دیگری از جمله ضرب‌المثل‌هایی که این مجموعه با خود همراه داشت.

 

حاشیه دیگر بعد از پخش اولین قسمت های سریال بانوی عمارت شکل گرفت. در قسمتی افسرالملوک برای دعا و پیش بینی آینده از رمال ها استفاده می‌کند، این رمال ها با عنوان شیرازی ها نام برده می‌شود که این موضوع با دلخوری برخی از مردم و راه اندازی کمپینی به نام من شیرازی ام همراه بود که نویسنده‌ی بانوی عمارت به این اعتراض‌ها در صفحه‌ی شخصی خود پاسخ داد.

 

اما نکته دیگری که درباره این سریال مطرح شد، به شباهت برخی سکانس‌های «بانوی عمارت» با سریال آمریکایی «بازی تاج و تخت» برمی‌گردد؛ این در حالی است که نویسنده‌ بانوی عمارت درباره اینکه که آیا در این سریال از درام‌های مطرح دنیا گرته‌برداری شده است، با بیان اینکه این اتفاق آگاهانه نبوده است، به بیان توضیحاتی در این باره پرداخت.

 

شخصیت‌ دوگانه‌ی فخرالزمان

احسان جوانمرد، نویسنده سریال بانوی عمارت در گفت و گویی با ایسنا درباره شخصیت های مجموعه بانوی عمارت در پاسخ به این پرسش که آیا این شخصیت ها مابه ازای بیرونی دارند، اظهار کرد: با توجه به برداشتی که از فرهنگ و آداب و رسومی که در تاریخ ثبت شده، تلاش کرده‌ایم هر کدام از شخصیت های سریال   گروهی از مردم آن دوره را نمایندگی کنند، چه افسرالملوک به عنوان یک زن پاسدار سنت‌ها در یک خانواده قاجاری، چه عمو مشدی به عنوان پیشکار وفادار، چه مهرالنساء به عنوان یک ندیمه یا دایه و چه رجبعلی به عنوان یک نوکر دون‌پایه. تلاش شده هر کدام اینها رنگ و بوی خاص خودشان را داشته باشند و متفاوت از هم باشند.

 

اما حکایت فخرالزمان با همه متفاوت است. نمیدانم کار درستی کردم یا نه اما من تصمیم گرفتم که فخرالزمان شخصیت دوگانه ای داشته باشد. یعنی در جاهایی یک زنی است که ما به صورت قالبی و کلیشه ای از زنان آن دوره می‌شناسیم و یک جاهایی هم من خواستم که او پا را فراتر از حدود و مرزهایی که آن زمان برای زنان در نظر گرفته می‌شد بگذارد، چرا که بوده اند زنانی که در تاریخ قاجار، صفویه و پیشتر از آن که به موقعیتی که در آن گرفتار بوده‌اند تن نداده و تلاش کرده‌اند که آن را تغییر بدهند.

 

فخرالزمان در این سریال زنی است که علیرغم حدود، محدودیت ها و  قیودی که برای زنان وجود داشته،  زمانی که اهداف و موجودیتش به خطر می افتد از مرزها عبور می کند و این برای این بود که وقتی شما برای مخاطب قهرمان سازی می‌کنید و مخاطب داستانش را دنبال می‌کند، باید ملاحظه این را بکنید که ممکن است انفعال آن شخصیت در بیننده کنونی شما تاثیر بگذارد. کاراکتر فخرالزمان ممکن است قدری باور پذیر نباشد آن هم برای آن دوره از تاریخ؛ منتها من ترجیح دادم برچسب نشناختن زن تاریخ آن دوره را بخورم ولی به دام به تصویر کشیدن یک زن منفعل نیافتم و این بخش ناگزیر ماجرا بود. باری خوشبختانه نسبت به شخصیت فخرالزمان کمترین بازخورد منفی را داشتیم و از نظر قصه و شخصیت‌پردازی مخاطبان به فخرالزمان واکنش خوبی داشتند.

 

بانوی عمارت چه تغییرهایی کرد

این نویسنده در ادامه درباره ی قصه سریال بانوی عمارت اظهار کرد:  قرار بود عنوان سریال آهو باشد و ما دو فصل داشته باشیم و کل کودکی و بزرگسالی آهو و ماجراهایش را ببینیم. در نسخه اولیه هم ماجراهای های کودکی آهو  در همین عمارت و بین شازده و  فخرالزمان می ‌گذشت. فیلمنامه البته به مرور تغییراتی کرد و تغییر عنوان اجتناب‌ناپذیر شد.

 

یکی از علت‌هایی که باعث شد اسم سریال تغییر کند این بود که بین فصل اول و دوم ما فاصله بود و برای همین این احتمال وجود داشت که فصل دوم دیرتر ساخته شود یا اصلا ساخته نشود، در نتیجه مناسب نبود که عنوان کار ، آهو باشد. به هر حال آهو همواره و در همه نسخه‌ها شخصیتی بود که ما با او وارد این عمارت می‌شدیم. پیشنهاد من برای اسم جایگزین عمارت قجری بود اما کمی قبل از شروع فیلمبرداری زمانی که ۱۵ قسمت ابتدایی را آقای حمید نژاد خواندند و برای پیش‌تولید وارد پروژه شدند در تعامل با آقای مولایی به اسم بانوی عمارت رسیدند.

 

فصل پایان «بانوی عمارت»

جوانمرد بخش دیگری از گفتگوی خود با ایسنا درباره سکانس های پایانی مجموعه بانوی عمارت و اینکه این سریال چه پایانی را رقم خواهد زد؟ توضیح داد: قصه ای که در فصل اول باز شده است و مخاطب با آن همراه شده است در پایان نیز همین روند را خواهد داشت و در انتهای همین فصل تمام خواهد شد و اینگونه نیست که مخاطب بخواهد منتظر فصل دیگری از سریال باشد.  فصل دوم از ابتدا قرار بود دوازده سال بعد و در دوره استبداد صغیر اتفاق بیفتد، هنوز معلوم نیست که این اتفاق بیفتد یا نه. قصه فصل دوم و حتی چند قسمت از آن نوشته شد اما به ما گفتند دست نگه داریم تا فصل اول ساخته و پخش شود و بازخوردهای آن از سوی مخاطب دیده شود و پس از آن فصل بعد نسبت به این بازخوردها نوشته و ساخته شود.

 

این نویسنده با اشاره به دشواری های ساخت سریال بانوی عمارت یادآور شد: این سریال با یک بودجه فقیرانه ساخته شد. کاری که در نگارش آن دقت زیادی صورت گرفته بود متاسفانه با بودجه مناسبی حمایت نشد اما با دقت و وسواس زیادی توسط کارگردان ساخته شد. طبیعتا با آن بودجه ساخت این سریال برای عوامل و کارگردان بسیار کلافه کننده بوده است و شاید برای همین است که آقای حمیدنژاد اعلام کرده که تمایلی برای ادامه پروژه با آن شرایط ندارد. در مصاحبه ایشان روی صحبت با مدیران است که همه کارها را مثل هم می بینند و تفاوتی بین کار خوب و معمولی و ضعیف قائل نمی‌شوند.

 

این مشکلی است که سال‌هاست در سازمان صدا و سیما وجود دارد و همواره ما سریال هایی را داشته ایم که به نظر دوست و دشمن فاجعه بوده اند. کارهایی که ده بیست برابر سریال ما بودجه داشته‌اند و ده بیست برابر کمتر از ما مخاطب جذب کرده و رضایت تولید کرده‌اند. با این اوصاف طبیعی است که کارگردان نخواهد ادامه بدهد و با آن بودجه و شرایط هیچ کدام از عوامل با پروژه همکاری نخواهند کرد. اگر سازمان در بودجه تجدید نظر نکند کار آقای مولایی تهیه کننده پروژه هم برای ساخت فصل دوم بسیار مشکل خواهد بود چون این بودجه در فصل اول هم تهیه‌کننده و هم باقی عوامل را شدیدا به زحمت انداخته بود.

 

نگاه به دوران قاجار بدون شعارزدگی

نویسنده در پاسخ به این پرسش که چقدر تلاش شد فرهنگ دوران قاجار به درستی به تصویر کشیده شود؟ اظهار کرد: نویسنده به عنوان کسی که ماجرای قصه، دیالوگ‌ها  و شرح صحنه ها را می نویسد حتما برای خودش جهانی را تصور می کند و فکر می کند این جهان برای مخاطب هم جهان جذابی خواهد بود. برای خلق جهان این قصه ، من تمام تلاشم را کردم که قلمم بی طرف باشد و البته بی طرف ماندن در کار تاریخی بسیار سخت است. من نخواستم که سلسله ی قاجار را تیره و تار نشان بدهم همچنین نخواستم تصویر باشکوه و بدون نقصی از آن دوران را ارائه بدهم،  دنبال صدور بیانیه در فیلمنامه هم نبودم. من تلاش کردم آدم‌هایی از طبقات مختلف را خیلی ملموس و باورپذیر و البته در خلال ماجراهایی جذاب پیش چشم مخاطب بگذارم.

 

هدف این بود که مخاطب علاوه بر سرگرم شدن با یک محصول فرهنگی با بخشی از گذشته و تاریخ خودش آشنا شود و من در این بین راوی صادقی باشم. اگر که به عنوان مثال دیوانخانه‌ای را تصویر می‌کنم یا اگر از وزارت عدلیه حرف میزنم، اگر از بازار و مناسبات بازاریها حرف می زنم، اگر از شیوه اخذ لقب و منصب در آن دوره حرف می زنم، تلاش کرده‌ام این تصویرها با توجه به مستندات تاریخی و تا حد ممکن به حقیقت نزدیک باشند.

 

از طرفی زمانی که شما میخواهید یک محصول نمایشی تولید کنید، ناگزیر هستید یک جاهایی به نفع درام از ذکر جزئیات تاریخی عبور کنید به همین جهت حجم اطلاعات تاریخی که در این سریال به مخاطب داده می شود اصلا زیاد نیست اما تلاش شده این حجم کم از اطلاعات صادقانه و بدون جهت‌گیری های سیاسی و عقیدتی باشد. به گمانم مهمترین علتی که باعث شده مخاطبان این سریال تاریخی را پس نزنند همین دوری از شعار و احترام به شعور مخاطب باشد.

 

شباهت سکانس‌هایی به بازی تاج و تخت

جوانمرد در پاسخ به این پرسش که با هدف جذاب تر شدن قصه بانوی عمارت چه میزان گرته‌برداری از درام‌های مطرح دنیا صورت گرفته شده است؟ به عنوان مثال سکانس های مربوط به شکنجه شازده ارسلان و پیامد آن برای این کارکتر، شباهت زیادی با صحنه های شکنجه یکی از کاراکترهای سریال آمریکایی بازی تاج و تخت دارد، اظهار کرد: در قصه ما کاری که یاور شریفی به دستور جهانبخش می کند، کاملا علت دراماتیک دارد و انگیزه جهانبخش با رمزی بولتون کاملا متفاوت است و ریشه در بلاهایی دارد که پدر شازده بر سر زلیخا آورده است.

 

ما به این سکانس احتیاج داشتیم و اصلا قابل صرف نظر کردن نبود. برای خود من همین‌قدر که سکانس فقیرانه ما در سیاه چال انبار شاهی مخاطب را به یاد شکوه و عظمت سریال بازی تاج و تخت انداخته جای خوشحالی دارد. فاصله امکانات و بضاعت‌های ما با سریال‌های هالیوودی آنقدر زیاد هست که طرح چنین بحثی اصلا جای ناراحتی ندارد. به هر حال یک اثر نمایشی خواسته یا ناخواسته وامدار تمام آثار ادبی و هنری و نمایشی پیش از خود است.

 

 

  • 14
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش