سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۳۴ - ۱۸ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۴۵۸۲
رادیو و تلویزیون

کارگردان «بانوی عمارت»: ناراضی‌ نیستم ولی ایده‌آلم فراتر از این است

عزیزالله حمیدنژاد,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

مجموعه «بانوی عمارت» این روزها یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون است که توانسته شمار قابل‌ملاحظه‌ای از بینندگان را با وجود سلایق و علایق مختلف جذب کند. بنا به اخبار و اطلاعات رسمی و غیررسمی، بیش از ۹۰ درصد کسانی که این مجموعه تلویزیونی را دنبال کرده‌اند، از تماشای آن رضایت دارند. سریالی که قصه‌ای عاشقانه را در قالب ملودرامی تاریخی در عصر قاجار روایت می‌کند.

 

قصه‌ای که اگرچه با حوادث تاریخی عصر قجر از جمله ترور ناصرالدین‌شاه قاجار همزمان است اما با تمهید آشکار سازنده و لابد نویسنده‌اش رندانه از ورود به جانبداری‌ها و موضع‌گیری‌های سیاسی و تاریخی در قبال آن حوادث خودداری کرده است. به بهانه پخش «بانوی عمارت» با عزیزالله حمیدنژاد، فیلمساز نام‌آشنای سینما که کارگردانی این مجموعه پربیننده تلویزیونی را بر عهده دارد، گفت‌وگو کردم.

 

  شما با کارگردانی فیلم‌های مستند شروع کردید و بعد با «هور در آتش» وارد عرصه فیلمسازی سینما شدید و با فیلم‌هایی در ژانر دفاع مقدس کار را ادامه دادید و ۱۰ سال پیش هم فیلم اجتماعی «آناهیتا» را ساختید. تمایل شما به طبع‌آزمایی برای فیلمسازی در فضاهای تاریخی آن هم تاریخ قاجار از کجا آغاز شد و شکل گرفت؟

من -همان‌طور که گفتید- قبل از این فیلم «آناهیتا» را در زمینه اجتماعی ساختم. در مجموعه تلویزیونی اپیزودیک «چرخ و فلک» هم به عنوان یکی از کارگردان‌ها حضور داشتم و ۱۳ اپیزودش را من ساختم. بعد از آن آمدم و «بانوی عمارت» را دست گرفتم.

 

  در ویکی‌پدیای شما آمده که شما سابقه حضور در خانه‌های قجری را هم داشته‌اید چون مادرتان در دوره بارداری شما در خانه‌ای قجری زندگی می‌کرده. این صحت دارد؟

خیر، صحت ندارد. کاش می‌دانستیم چه کسی این اطلاعات را آنجا گذاشته. [می‌خندد]

 

  پیش از این سریال چقدر دغدغه کار تاریخی داشتید. در جایی گفته‌اید که قبلاً به این موضوع فکر می‌کردید و مسأله شما بوده.

بله، همین‌طور است. من قبل از «بانوی عمارت» هم دغدغه کاری تاریخی را داشتم. وقتی تصمیم گرفتم این مجموعه را بسازم، خیلی برایم مهم بود که بتوانم خودم را محک بزنم و ببینم که آیا می‌توانم دغدغه‌ای را که همیشه مبنی بر ساخت یک کار تاریخی داشتم عملی کنم یا نه؟ مدت‌ها به این فکر می‌کردم که کاری در حال و هوای یک دوره تاریخی بسازم به گونه‌ای که مخاطب آن را باور کند و فضا، فضای باورپذیری باشد. به هر حال کار تاریخی ویژگی‌های خودش را دارد. آدم‌ها معاصر نیستند.

 

فضا، فضای امروز نیست و یک فضای تاریخی است و از این جهت کارگردانی این نوع از کارها ویژگی‌های خاص خودش را دارد. تمام سعی‌ام این بود که فضا و آدم‌ها طوری از کار دربیایند که به عنوان اثری که در دوره تاریخی قاجاریه می‌گذرد، مخاطب را با خود درگیر کند. مجموعه این انگیزه‌ها باعث شد پروژه «بانوی عمارت» را دست بگیرم و کار را شروع کنم.

 

 ویژگی سریال «بانوی عمارت» همان‌طور که خیلی از مخاطبان جدی و منتقدان و حتی بعضی از عوامل فیلم مثل سازنده موسیقی متن کار بر آن متفق‌القول هستند، این است که در عین برائت از جانبداری‌های سیاسی، قصه‌ای عاشقانه را در متن یک دوره خاص تاریخی روایت می‌کند. اهمیت این وِیژگی زمانی بیشتر می‌شود که می‌بینیم غالب پروژه‌های تاریخی تلویزیون معمولاً این‌طوری از کار درنمی‌آید. چه تمهیدی به خرج دادید که بتوانید کار را با پرهیز از جانبداری سیاسی پیش ببرید؟

نویسنده کار سلایق سیاسی آشکاری داشت؛ درست بر خلاف من که دوست نداشتم کار سیاسی بسازم. دیدم باید کاری کنیم که این سلایق در کار غالب نشود. در بازنویسی‌های اولیه از او خواستم که تا جایی که می‌تواند از فضاهای سیاسی فاصله بگیرد. فیلمنامه هم که آماده شد، در بازنویسی‌های بعدی باز هم تلاش کردم کار را از فضاهای سیاسی دور کنم. این تلاش سر صحنه و در اجرا هم همچنان ادامه داشت. موضوعی که برایم اهمیت داشت این بود که مخاطب درگیرآدم‌ها، روابط میان آنها و محور اصلی که عشق میان شازده و فخری بود بشود و ماجرا و داستان سریال را از این زاویه دنبال کند.

 

  در کارهای تلویزیونی یک بخش‌هایی هم البته به خواسته‌هایی برمی‌گردد که خود تلویزیون دارد. در این زمینه چه به لحاظ سلبی و چه ایجابی با خواسته‌های تلویزیون دچار مشکل نشدید؟

چرا؛ برای پخش روی یک واژه‌هایی حساسیت داشتند و می‌گفتند که مثلاً این واژه باید حذف شود و یا این واژه باید جایگزین آن یکی شود و از این دست مسائل.

 

  چقدر مقاومت کردید و چه جاهایی تسلیم شدید؟

من به عنوان کارگردان تا جایی که راه داشت و ممکن بود مقاومت کردم. چند جا هم مجبور شدیم به تغییرات تن بدهیم که خوشبختانه تغییراتی اساسی نبودند و جزئی بودند و قابل توجه نبودند.

 

 شما در گفت‌وگویی از دشواری‌های این کار گفتید. آیا منظورتان این اختلاف سلیقه‌ها با ناظران تلویزیونی هم بود یا موضوع آن دشواری‌ها چیز دیگری بود و جدا بود از این قضایا؟

منظورم از آن سختی‌ها، سختی‌های تولید و زمان آن بود. مشکل اساسی این بود که برآورد مالی درستی برای این پروژه صورت نگرفته بود. این عدم برآورد مالی درست و متناسب، فشارهای زیادی را به ما تحمیل کرد و گروه دچار سختی‌های زیادی شد که به هر حال گذشت و الآن دیگر لزومی ندارد در مورد آن حرف بزنم.

 

  کار کردن روی قصه‌ای که در یک مقطع تاریخی خاص می‌گذرد، همان‌طور که خودتان هم گفتید، ویژگی‌های خاص خودش را دارد. با این وجود دوری جستن از غلبه مسائل و رخدادهای تاریخی بر قصه، کاری است که شما در پی آن بودید. از این منظر شاید بتوان مجموعه «هزاردستان» را به عنوان یک صورت مثالی موفق نام برد که به قولی علی حاتمی انگار دوست داشته تاریخ را آن طور که خودش می‌پسندیده روایت کند. این فرعی بودن وقایع تاریخی و محور بودن قصه اصلی در کار شما هم دیده می‌شود. چه نسبتی از مجموعه با رخدادهای تاریخی دوره قاجاریه را مد نظر داشتید؟ چه بخشی از تمرکز شما روی قصه عاشقانه مجموعه بوده و چقدر به مسائل تاریخی نظر داشتید؟

از مقطع تاریخی، من بیشتر روی فضاسازی و فرهنگ آدم‌های دوره قاجار نظر داشتم. سعی کردم وضعیت تاریخی آن دوره را در طراحی صحنه، طراحی لباس‌ها، گویش و گفتار آدم‌ها و همین‌طور در معماری خاص دوره قاجار نشان بدهم.می‌خواستم فضایی بسازم که وضعیت اجتماعی دوران قاجار را تداعی کند. به این معنا که نشان دادن وضعیت اجتماعی دوران قاجار برای من دغدغه بود.

 

  خاصیت و تفاوت «بانوی عمارت» نسبت به بسیاری از کارهایی که در دوره قاجار می‌گذرند، شخصیت‌پردازی دوزن اصلی قصه یعنی فخرالزمان و آهو است. آنها زنان منفعلی نیستند و از حد قابل‌ملاحظه‌ای از جسارت و فعالیت برخوردارند. می‌دانیم که این ویژگی در مورد زن ایرانی آن دوره استثنایی است. آیا به دنبال نشان دادن توان بالقوه‌ای بودید که زن ایرانی از آن برخوردار بوده اما در تاریخ به فعل درنیامده و سرکوب شده؟

فخرالزمان زنی است از طبقه متمول و اهل ادب و فرهنگ. زنی که با مناسبات جدید دربار قاجار با فرنگ آشنایی دارد.او به واسطه برخورداری از این ویژگی‌ها قادر است که از حق و حقوق خود دفاع کند. او پای اهدافش می‌ایستد و حتی هزینه این ایستادگی را هم می‌پردازد. به هر حال او زنی فعال است متعلق به دوره‌ای که تحرک و از انفعال درآمدن زن ایرانی آغاز می‌شود. او این آغازگری و تفاوت را در شخصیتش دارد و مخاطب این ویژگی را در شخصیت او می‌بیند.

 

   از سوی دیگر آهو هم که به طبقه اجتماعی دیگری تعلق دارد، زنی جسور و تلاشگر است و نمی‌خواهد تسلیم وضعیتی باشد که در آن زن ایرانی محکوم به تن دادن به وضعیتی ایستا و منفعل است.

بله، همین‌طور است. آهو هم برای این‌که بتواند درس بخواند و باسواد بشود تلاشش را برای مقاومت به کار می‌بندد.این یک تلاش اولیه است. آهو هم در طبقه خود به نوعی آغازگر است. او هم مجبور است در جریان مقاومتش، خلاف جریان آب شنا کند و این ویژگی در شخصیت‌پردازی او مهم است. من این ویژگی را در این هر دو زن دوست داشتم. متأسفانه ما در فیلم‌ها و سریال‌ها بویژه آثار تاریخی معمولاً زن‌ها را منفعل، سرخورده و سرکوب شده نشان دادیم.

 

به هیچ وجه دوست نداشتم که چنین کلیشه‌هایی را باز هم به خورد مخاطب بدهم. دوست داشتم زن‌ها در مجموعه‌ای که می‌سازم، شخصیت‌هایی پویا و هدفمند داشته باشند. به نظرم این دو زن که متعلق به دو طبقه اجتماعی مختلف هستند، این ویژگی را دارند که بتوان آنها را زنانی به دور از کلیشه‌های معمول و مرسوم تلقی کرد و این باعث رضایت من است.

 

  «بانوی عمارت» ترکیبی از بازیگران حرفه‌ای و نام‌آشنا و بازیگران جدیدی است. در مجموع از این ترکیب و نتیجه انتخاب بازیگران راضی هستید؟

مجموعاً راضی هستم. چون من از قبل هم دغدغه کار کردن با بازیگران ناآشنا و حتی نابازیگر را داشتم، سعی کردم در این گروه هم از آنها استفاده کنم. به این صورت که مجموعه بازیگران عبارت باشند از یک‌سری بازیگر حرفه‌ای و شناخته شده و یک تعداد بازیگر تازه‌کار و حتی غیرحرفه‌ای. من از این نوع انتخاب به دنبال این بودم که ترکیبی جدید به وجود بیاورم که برای مخاطب هم جذاب باشد. حالا که نگاه می‌‎کنم می‌بینم که هدفی که از این ترکیب به دنبال آن بودم، تحقق پیدا کرده چون مردم و مخاطبان از ترکیب بازیگران فیلم راضی هستند.

 

  از حاصل کار هم با جمیع مسائل و مشکلاتی که وجود داشت، رضایت دارید؟

بله رضایت دارم. چون مردم و مخاطبان رضایت دارند. خوشحالم که طبق آماری که گرفته شده، ۹۳ درصد از مخاطبان سریال را دوست داشتند و از آن خوش‌شان آمده و با جدیت دنبالش می‌کنند.

 

  البته رضایت مردم مهم است اما رضایت مخاطب یک چیز است و رضایت خالق اثر چیز دیگر. فارغ از رضایت مردم، خودتان در مقام کارگردان چقدر به لحاظ هنری از نتیجه کار در پروژه «بانوی عمارت» رضایت دارید؟

راستش با این‌که مجموعاً از نتیجه کار ناراضی نیستم اما فکر می‌کنم اگر شرایط بهتر بود، می‌توانستیم کار بهتری ارائه بدهیم. گروهی که با هم این کار را انجام دادیم، توان بالقوه بیشتری برای ارائه کیفی کار دارند. به عبارتی «بانوی عمارت» ایده‎آل من نیست.

 

  بازیگر زن سریال شما که پیش از این تجربه جدی بازیگری نداشته، گفته است که سکانس به سکانس فیلمنامه را می‌خوانده و این صلاحدید شما بوده چون نمی‌خواستید یک‌جا فیلمنامه را بخواند. از این تمهید ویژه دنبال چه چیزی بودید؟ همراهی تدریجی بازیگر با نقش؟

این روش من در مورد بازیگران غیرحرفه‌ای و همین‌طور بازیگرانی است که نقش‌های کوتاه‌تر دارند. من نیازی نمی‌بینم که آنها تمام فیلمنامه را بخوانند. اشراف داشتن به فیلمنامه همیشه هم خوب نیست. گاهی این اشراف ناملزوم است و ممکن است باعث شود که بازیگر خودش را گم کند. من نمی‌خواهم این بازیگران شخصیت را در ذهن‌شان بسازند. چون چنین ساختنی کار هر کسی نیست. این است که ترجیح می‌دهم شخصیتی که من از آن نقش در ذهن دارم را اجرا کنند و نه چیزی که ممکن است در ذهن خودشان بسازند.

 

  بنابراین قبلاً هم این روش را آزموده بودید؟

بله، قبلاً هم به این صورت کار کرده بودم و خوشبختانه نتیجه خوبی هم گرفته‌ام. یعنی این‌طور نبود که در این سریال این روش را آزمایش کرده باشم. اعتقاد من بر این روش پیشتر در کارهای قبلی من شکل گرفته است.

 

  یکی از برجستگی‌های «بانوی عمارت» موسیقی آن است. در این مورد آیا رضایت مردم، رضایت شما هم هست؟

همان‌طور که گفتید یکی از ویژگی‌های این کار موسیقی خوب آن است. آقای خلعتبری برای این کار سنگ تمام گذاشتند. ایشان با حس و حالی که به لحاظ روانی وارد کار کردند، بسیار به ما کمک کردند. من از ایشان تشکر ویژه‌‌ای دارم چون ارتباط تنگاتنگی با سریال برقرارکردند. ضمن این‌که مدت زمان بسیار کوتاهی در اختیار ایشان بود و ایشان با وجود فرصت کمی که داشتند، کار بسیار خوب و ماندگاری ارائه کردند.

 

به نظر من موسیقی تیتراژ «بانوی عمارت» یکی از بهترین کارهایی است که آقای خلعتبری در زمینه موسیقی فیلم ساختند. کار ایشان تأثیر بسیار مهم و خوبی روی سریال داشت. ایشان با امکانات بسیار کمی که داشتند توانستند این کار را به بهترین وجه ممکن برای ما انجام بدهند که این واقعاً جای قدردانی دارد. ما روزانه کارمی‌کنیم و شبانه کار را تحویل می‌‎دهیم. پس زمان تولید بسیار کوتاهی داشتیم و همه کسانی که در این مرحله کار کردند اعم از تدوینگر، صداگذار، موسیقی و... همه تحت فشار مدت‌زمان کمی بودند که در اختیار داشتیم. خوشبختانه همه به کار علاقه‌مند شدند و این به ما خیلی کمک کرد.

 

از آقایان حسین غضنفری، آرش اسحاقی و خانم آزادروش که کار صدا را انجام دادند، بابت همه زحماتی که در شرایط سخت متحمل شده‌اند، تشکر می‌کنم.

 

بهنام ناصری

 

iran-newspaper.com
  • 14
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش