سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۰۵ - ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۴۷۲۷
رادیو و تلویزیون

نگاهی به «دنگ و فنگ روزگار»

سریالی که کمدی نیست!

سريال دنگ و فنگ روزگار,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

درباره سریال «دنگ و فنگ روزگار» که این روزها از صدا و سیما ایران پخش می شود، شاید در ابتدا این ذهنیت به وجود آمده بود که قرار است یک مجموعه کمدی اجتماعی باشد. البته با توجه به آنچه از اسم این مجموعه بر می آمد و حضور بازیگرانی چون محمد نادری و سیروس گرجستانی که سابقه نقش آفرینی شان در برنامه های طنز پر رنگ تر است، در ایجاد این شبهه بی ربط نبود. از طرفی مطالبی که در مورد این سریال از جانب رسانه ها منتشر شد، به این موضوع دامن زد. بعد از پخش این مجموعه، شاید نود درصد مخاطبان که انتظار یک برنامه کمدی را داشتند، با موضوعی روبرو شدند که با آنچه در تصورشان بود فاصله داشت و این قضیه تا حدودی باعث تحلیل رفتن سریال شد!

 

«دنگ و فنگ روزگار» با وجود اینکه درونمایه طنزی دارد باید گفت که یک ژانر کاملاّ اجتماعی است و نسبت به مجموعه های دیگر اندکی تفاوت دارد. این تفاوت شاید از قسمت چهارم به بعد بیشتر هم بروز پیدا کرد.

 

با طرح یک گردنبند امانتی و با ارزشی که در نتیجه غفلت خانواده اصلی قصه، در اموال شخصی که در حوالی آنها تصادف می کند و برحسب وظیفه انسانی به کمک او می روند توسط پلیس ضبط می شود. در ادامه هم این تصور به وجود آمد که یحتمل قصه باید حول این گردنبند ادامه پیدا کند که البته یکی از دغدغه های شخصیت های اصلی بود، ولی خیلی زود هم روشن می شود گردنبند ضبط شده هیچ ارزشی ندارد.

 

نکته قوی بیس قصه و گره هایی که در آن به وجود می آید، همین است که اتفاقات آن و حوادثی که در نتیجه خرابکاری های اردشیر و دیگران به وجود می آید، لو نمی روند. با وجود اینکه قصه خیلی ساده است و بیش از این نیز نمی توان از یک مجموعه با مضمون خانوادگی انتظار داشت، ولی با وجود تعددکاراکترها از یک ساختار منسجمی برخوردار است و شخصیت ها بر حسب نقشی که ایفا می کنند، دور از واقعیت نیستند. با کمی تامل هر کدام از این افراد را می توانیم در پیرامون خود پیدا کنیم.

 

به هر حال باید قبول کنیم پرداختن به فضای شهری محبوبیت خود را در نظر مخاطب از دست داده است. گرچه لوکیشن این سریال خارج از یک فضای شلوغی چون تهران است، اما در کل این فضا دیگر اشباع شده. به طور عامیانه باید گفت چوب خط چنین فضایی دیگر پر شده است.

 

سریال از هر جهت با معیارهای یک کار قوی همخوانی دارد و تنها ایرادی که به نظر می رسد در آن تعلل شده، ریتم است که کمی قصه را به کندی پیش می برد. ایجاد همدلی همسایگان و آشنایان برای داشتن یک صندوق تعاونی که نوعی همدلی و حمیت است با وجود مشکلات اقتصادی کنونی مردم و سود کلان وام های بانکی، رنگ و بوی خوبی به خود گرفته است.

 

در مورد شخصیت ها به نظر می رسد اردشیر مرد ساده  ای است که به خاطر همین سادگی مشکلاتی برای خود و دیگران به وجود می آورد. البته همین رفتار هم به شدت روح و روان مخاطب را به بازی می گیرد که در مقایسه با نقش های دیگر محمد نادری قوی تر به نظر می رسد. او نقش یک شخصیت بی فکر و دست و پاچلفتی را به خوبی ایفا می کند. در مورد عمو ولی (سیروس گرجستانی) نیز که مخاطبان بیشتر او را به نقش کمدینی جدی می شناسند، چنین اتفاقی افتاده است.

 

نغمه این سریال که پانته آ مهدی نیا نقش وی را ایفا می کند، باید گفت ردای نغمه با وجود اینکه برای او تنگ است و بی شک ظرفیت های زیادی در این بازیگر وجود دارد، ولی به خوبی توانسته است از عهده یک شخصیت آرام و مادرانه برآید. این موضوع بهتر می توانست در این قصه اتفاق بیفتد که کمترین آن این بود که دایره نقش و دیالوگ ها را با توجه به ظرفیتی که در او سراغ داریم، وسیع تر می کردند. شخصیت منطقی نغمه در مقابل همسری که سعی می کند همه کارهایش را بدون برنامه پیش ببرد، جلوه خوبی از تفاوت های روزمره یک زندگی مشترک دارد. کما اینکه این بازیگر در این سریال ثابت کرد توانایی این را دارد تا در کاراکتر جدی و مرموزی که در سینما از خود نشان داده است، خلاصه نشود.

 

وجود یک شرخر که یک جو معرفت دارد و خود او نیز در صدد است وظیفه اش را در قبال برادر کوچکترش تمام کند، پسربچه ای که طرف مقابل خود را به واسطه کلماتی که حفظ کرده است به چالش بکشد و در این میان یک املاکی طماع زبان باز و باجناقی که به تمام معنا آب زیرکاه است و همچنین عمه مهربانی که دستی در کار خیر دارد، توانسته است پرداخت منصفانه ای در قبال حرمت یک خانواده ایرانی داشته باشد.

 

banifilm.ir
  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش