چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۳۳ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۲۳۵۶
رادیو و تلویزیون

ماجرای دستفروشی گزارشگر مطرح فوتبال و کنایه‌ به دیگر گزارشگری که ایران را ترک کرد

جواد خیابانی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
گزارشگر و مجری تلویزیون با حضور در یکی از برنامه‌های تلویزیونی پیرامون مسائل مختلف به صحبت پرداخت.

به گزارش فارس، جواد خیابانی گزارشگر و مجری مطرح تلویزیون میهمان برنامه سلام صبح بخیر در شبکه سوم سیما بود. 

خیابانی پس از پخش یک دابسمش از گزارشگری اش با خنده گفت: ابتدا باید بگویم کار کردن در این سازمان را دوست دارم و به آن افتخار می کنم. این گزارش خوب بود ولی دابسمشی که ساخته بودید خیلی بهتر بود. این دابسمش ها را به خود من بدهید.

او ادامه داد: به همه قدیمی ها سلام می کنم. جا دارد امروز که به عنوان روز صداوسیما است ما از هم کسانی که جا پایشان گذاشتیم و اثرگذار بودند یاد کنیم. ما که کم اثر هستیم اما ای کاش یادی کنیم از عطاالله بهمنش که روحش هم پرواز می کند، بهرام شفیع، کاووسی، علی اکبر محمدی بقا و کسانی که فوتبال گزارش کردند. بچه های شبکه ورزش هم خیلی خوب بودند و مثل شما با استعداد هستند. جوان‌های خودمان در شبکه سه و شبکه های دیگر خیلی خوب هستند و امیدوارم همیشه باشند. ما که دیگر آفتاب لب بوم هستیم و داریم می رویم. امیدوارم ورزش در سازمان صداوسیما بماند.

این گزارشگر فوتبال درباره ماجرای لاغری‌اش گفت: غصه خوردم، شما هم غصه بخورید لاغر می شوید! سه سال پیش که همه می دانند یک عمل لاغری انجام دادم اما بعدها هم دچار حادثه ای شدم که دوباره چند عمل انجام دادم. اما این حرفها مهم نیست و مهم این است که حالا زنده و اینجا هستم.

خیابانی با اشاره به عکسی که در دیوار تصویری برنامه به نمایش گذاشته شد، درباره شایعه شیمی درمانی اش اظهار کرد: آن عکس در اداره ورزش و جوانان ارومیه گرفته شد و من ۱۰، ۱۵ سال است سعی می کنم یک برنامه بسازم که به تاریخ ورزش ایران بپردازد. این تاریخ از تپه حصار حسن بیک از ۷ هزار سال پیش آغاز می شود و جام حسن بیک هم حس نوستالژیکی دارد. ورزش ما صرفا معطوف به دوران معاصر و صفوی و چوگان و حضور مغول ها نیست بلکه مربوط به چند هزار سال قبل است.

خیابانی درباره عکسها با بیان اینکه «آن موقع موبایل نبود که مرتب عکس بگیریم» درباره عکسی که به دوران جنگ مربوط می شد، از حرف زدن درباره جانبازی در جنگ پرهیز کرد و صرفا گفت: ما دوست داشتیم برویم و از کشورمان دفاع کنیم. رفتیم و دفاع کردیم و خوشحالیم.

وی با اشاره به عکسی دیگر گفت: هرکسی پینگ پنگ بلد است بیاید من یک دستی با او بازی می کنم.

این گزارشگر درباره شایعه دستفروشی اش توضیح داد: این عکس که می گفتند در آن من دارم دستفروشی می کنم به فینال جام جهانی فرانسه مربوط است که به عنوان گزارشگر در آن حضور داشتم. البته دستفروشی افتخار من است و در استادیوم آزادی تخمه و بستنی هم فروختم، افتخارم این است که کار کردم و زندگی ام را به جایی رسانده ام که حالا احساس غرور دارم اما اینجا داشتم گزارشگری می کردم.

وی در این باره که برخی می گویند خیابانی پیر شده است، از خاطره یکی از گزارشگری هایش یاد کرد و گفت: در فینال جام جهانی ۱۹۹۸ یکی از گزارشگران کلمبیایی به من گفت تو چند سالت است؟ گفتم من ۳۲ سال دارم. جواب داد یک ۳۲ ساله را فرستاده اند گزارش کنی؟ تو باید فعلا بروی آموزش ببینی و ۵۰، ۶۰ ساله که شدی گزارشگری فوتبال کنی، چون این کار، کار بچه ها نیست. من گزارش هایی که در جوانی داشته ام اگر حالا داشتم طور دیگری بود. چیزی از گزارش بازی ایران استرالیا یادم نمی آید و همه چیز آن حسی بود و فقط باید می گفتم باید پیرزن فلان شهرستان و بچه فلان نقطه هم خوشحال شود. البته که به انتخاب مردم احترام می گذارم اما بازی ایران پرتغال گزارش بهتری بود.

او درباره اشتباهی که در بازی پرسپولیس و الغرافه داشت توضیح داد: صندلی اجرای من آنطرف استودیو بود. در مسیر یهو گل پخش شد. در مسیر رفتن بودم که دیدم. فکر کردم بازی ادامه پیدا کرده. شما فضا را نمی بینید، بازی را می بینید. 

خیابانی درباره اشتباهش در اعلام نتیجه بازی ذوب آهن در لیگ قهرمانان که خیلی در فضای مجازی پیچید گفت: من که بازی را نمی دیدم. به بنده خبر می دهند. گفتند دو بر یک ذوب آهن برده و بعد گفتند نه سه بر صفر باخته است. من که بازی را نمی بینم. 

او در پاسخ به این سوال که از شوخی های مجازی اذیت نمی شوید گفت: اذیت نمی شوم که هیچ، خوشحال هم می شوم. شوخی ها نشان می دهد مورد توجه هستم، مرد علاقه دارند، انتظار دارند و اینکه دوست ندارند اشتباه کنم.

خیابانی همچنین گفت: من اگر سن الانم را داشتم، گزارش بازی ایران و استرالیا و ایران و آمریکا را قبول نمی کردم و رد می کردم. آن موقع جوان بودم. شما به گزارش من در بازی اسپانیا و ایران دقت کنید. مقایسه کنید. به نظر خودم بهتر بود. من خودم راضی تر بودم. من به نگاه مردم احترام می گذارم ولی من واقعا یاد نمی آید که در بازی ایران و استرالیا چه گفتم مگر اینکه بازی را ببینم. همه اش حس است دیگر. من به مردم فکر می کنم در لحظه گزارش. اینکه دل مردم را شاد کنم.(در این لحظه خیابانی بغض گرفت) او با دیدن کاریکاتوری از خود با خنده گفت: من دیگر اینقدر چاق نیستم. 

خیابانی در این باره که آیا جوک ها را برایش می فرستند با خنده گفت: جوک ها را اول برای من می فرستند و بعد از تائیدم منتشر می شود!

خیابانی در پایان سخنانش که طعنه ای به مزدک میرزایی در آن احساس می شد، تاکید کرد: امیدوارم وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بهتر شود و همه مان وطن پرست باشیم وکشورمان را دوست داشته باشیم. کشور من ایران است و آن را دوست دارم و امیدوارم همیشه بالا باشد.

  • 19
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش