مهمترین عناوین خبری
چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۵۶ - ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۰۳۷
کتاب، شعر و ادب

ماجرای همکاری اورهان پاموک با میلر و پینتر

اورهان پاموک,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات
«اورهان پاموک» ـ رمان‌نویس مشهور ترکیه‌ای و برنده نوبل ادبیات ۲۰۰۶ ـ در مصاحبه اخیرش درباره ماموریت مشترکی که با «آرتور میلر» و «هارولد پینتر» داشته، فیلم‌هایی که می‌بیند و وضعیت آزادی بیان در ترکیه از گذشته تاکنون، سخن گفته است.

به گزارش ایسنا، نویسنده «کتاب سیاه» و «نام من سرخ» اخیرا به مناسبت انتشار رمان جدیدش، گفت‌وگویی با مجله آنلاین «اسلیت» انجام داده که این پرسش و پاسخ را می‌توانید در زیر بخوانید.

 

آیا اردوغان به عنوان یک شخصیت داستانی برای‌تان جالب است؟

نه، نه، نه. من به این سمت نمی‌روم. بیایید درباره کتاب حرف بزنیم.

 

خب، می‌توانم از کتاب‌های قبلی‌تان بپرسم؟

آره،‌ هر سوالی که دوست داشتید. بله.

 

نقل قولی قدیمی از شما در کتاب «برف» خواندم. یکی از شخصیت‌ها می‌گوید: «هر کس که اندکی هم غربی باشد نمی‌تواند راحت در این کشور نفس بکشد، ‌مگر این‌که یک لشکر از سکولارها از او حفاظت کنند. و هیچ‌کس بیشتر از روشنفکرها، که فکر می‌کنند از همه بهترند و از بالا به مردم نگاه می‌کنند، به این لشکر نیاز ندارد.»

آره (می‌خندد).

 

«اگر به خاطر آن لشکر نبود، متعصبان خنجرهای عریان‌شان را به سمت بسیاری از آن‌ها و زن‌های بَزَک‌شده‌شان می‌گرفتند و آن‌ها را تکه‌تکه می‌کردند.» الان که این را می‌شنوید، چه حسی دارید؟

خب، اول از همه این‌که، آن کتاب از زبان یک مأمور از سازمانی شبیه FBI روایت می‌شد.

 

بله، یک شخصیت است.

او فردی است که به چپ‌های جوان می‌گوید: به خاطر این‌که با اسلامیست‌های سیاسی بد برخورد می‌شود، از دولت انتقاد نکنید. اما فراموش نکنید، آن فرد یک ارتشی شبیه مأموران FBI است که دنبال تک‌تک آدم‌های مخالف است و به همه آن‌ها می‌گوید با دولت رودررو نشوند.

 

می‌بینید که، مسائل خیلی پیچیده هستند. نمی‌شود به سادگی فهمید حق با کدام طرف است. غریزه من به من می‌گوید: کتابت را بنویس، به کتاب خودت بپرداز، مشغول کتاب‌های خودت باش و از کتاب‌های خودت و دوستانت یا آزادی بیان همه دفاع کن. این آرمانشهر من است، این سبک زندگی من است. بیشتر از این نمی‌خواهم. می‌دانید، از من تحلیل‌های سیاسی نخواهید. تحلیل من، نوشتن کتاب و دفاع از آزادی بیان و آزادی بیان دوستانم، دیگران و مسلما آزادی بیان خودم است.

 

اورهان پاموک,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

با تغییراتی که کشورتان با گذر زمان داشته، پروژه‌های شما هم به عنوان نویسنده دستخوش تغییر شده است؟

سوال خوبی بود!

 

اوه، ممنونم. بالاخره!

به عنوان یک نویسنده من مدام در حال تغییر هستم، اما عزم من برای نوشتن یا عشق من به نوشتن، یا شیفتگی‌ام نسبت به هر آن‌چه به هنر داستان‌نویسی مرتبط است، همچنان سرجایش هست. در سال‌های ابتدایی، بیشتر مثل سرودن شعر، داستان می‌نوشتم؛ فکر می‌کردم هر خط، هر کلمه و هر جمله، جمله نهایی است. علاوه بر این تلاش می‌کردم خیلی تجربی، پست‌مدرن، مدرن یا هرچه، تجربی باشم.

 

همچنین در رمان‌های اولم بیشتر درباره فرهنگم، مردمم، طبقه متوسط، متوسط رو به بالا، سکولارها، غربی‌شده‌ها، اروپایی‌ها و ترک‌های استانبول نوشتم. این جایی است که در آن بزرگ شدم و آن چیزی است که درباره‌اش می‌نوشتم. حتی این کتاب «زن موقرمز» تا حدودی درباره آن‌هاست و تا حدودی هم نه ـ دایره بزرگ‌تر، کل ترکیه است. شروع کردم بیشتر و بیشتر درباره دایره دوم قلم زدن. نه تنها استانبول سکولار و بورژوایم، بلکه استانبول بزرگتر و محبوبی که در «شوری در سر» درباره‌اش نوشتم. این رمان اثری درباره تغییر و تحولات ۴۰ ساله شهر استانبول است. این کتاب جدید (زن موقرمز)، رمانی کوتاه است اما باز هم درباره تغییر، یک تغییر شاعرانه و همچنین درباره نسل‌ها، پدران و پسران. در واقع این کتاب در ۲۰۰ صفحه به سه نسل می‌پردازد.

 

شما با «آرتور میلر» و «هارولد پینتر» یک مأموریت حقیقت‌یابی برای مرکز «پن» انجام دادید، درست است؟ در دهه ۸۰؟

بله. در سال ۱۹۸۵ یک کودتای نظامی موفق صورت گرفت و بسیاری از نویسنده‌ها، فعالان حقوق بشر و چپ‌ها به زندان افتادند. مرکز «پن» بین‌المللی، «پن» آمریکا، نگهبان هلسینکی و نهادهای بین‌المللی کنترل آزادی بیان، «آرتور میلر» و «هارولد پینتر» را به ترکیه فرستادند. از آن‌جا که انگلیسی من حدودا روان بود و یک نویسنده جوان و آینده‌دار بودم، آن‌ها من را راهنمای خودشان کردند. خیلی لذت‌بخش بود که چهار روز دوست‌شان بودم. در حالی که افراد بسیاری باز هم در زندان هستند، من آن روزها را با لذتی بزرگ به یاد می‌آورم.

 

اورهان پاموک,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

هنوز هم همان حس را دارید؟

همان حس و حتی بدتر. چرا؟ چون در عین حال نوری انتهای تونل می‌دیدیم. از ما برای کودتاهای نظامی استفاده شد، اما آن دفعه آزادی بیشتری داشتیم و برگشتیم. این هرگز در زندگی‌ام اتفاق نیفتاد. پنج سال پیش، هشت سال پیش، ترکیه بهترین وضعیت آزادی بیان در تاریخ خود را داشت و من از این بابت خوشحال بودم. مشکلاتی با دولت داشتم، اما برایم مهم نبود. خوش‌بین بودم چون آینده را می‌دیدم، اما الان هنوز نمی‌توانم آینده را ببینم و از همین بابت ناراحتم. اما خیلی نگران من نباشید، کتاب‌هایم را می‌نویسم. نگران من نباشید.

 

باور کنید نگران شما نیستم. وقتی به آمریکا می‌آیید، یا به اروپا می‌روید، تدریس یا هر کار دیگری انجام می‌دهید، همان تغییری را که غرب در ترکیه می‌بیند، حس می‌کنید؟ آیا مردم واکنش‌های متفاوتی به شما نشان می‌دهند یا به نوع متفاوتی درباره ترکیه صحبت می‌کنند؟

خب خیلی پیچیده است. زمانی که من سال ۱۹۸۵ برای اولین‌بار به آمریکا آمدم، وقتی همسر سابقم داشت دکتری می‌خواند، زمانی که در نیویورک بودم، و وقتی یک‌سری اتفاقات در داخل رخ می‌داد، «نیویورک تایمز» خبری خیلی خیلی کوتاه در صفحه دوازدهمش درباره زلزله‌ای در ترکیه نوشت. ترک‌های ساکن نیویورک به هم می‌گفتند: «خبر ترکیه را در نیویورک تایمز دیدی؟» و خیلی احساس غرور می‌کردند. امروزه و یا طی سه سال اخیر، هر روز خبری درباره ترکیه منتشر می‌شود.

 

ابتدا ترکیه بیشتر دیده شد اما این هم یک تغییر بود. اوایل جذاب بود چون ترکیه هم اسلام بود، هم دموکراسی و هم مدرن به نظر می‌رسید. ترکیه به سمت اروپا می‌رفت و این خوب بود. اما در سه سال اخیر، این روند برعکس این جریان و به سمت استبداد پیش‌ می‌رود، روزنامه‌نگارها و نویسنده‌ها به زندان می‌افتند و دموکراسی محدود و محدودتر می‌شود.

 

آزادی‌خواهان واقعا غمگین هستند و ما داریم فکر می‌کنیم «اتفاق بعدی چیست؟» حال و هوا همین است. در واقع، به خاطر همه این‌ها، من بیشتر از همیشه کار می‌کنم و می‌نویسم؛ چون تنها ماندن با این اخبار خیلی افسرده‌کننده است.

 

خب، برای این‌که در آخر به نقطه شروع برگردیم، می‌پرسم: وقتی در محل کارتان ـ یا هر چیزی که اسم این خانه ساحلی را می‌گذارید - هستید، اینترنت را چک نمی‌کنید؟ در احاطه کامل داستان‌ها هستید؟ هدف‌تان چیست؟

من در یک خانه تابستانی هستم، که مسلما و خوشبختانه در آن به اینترنت دسترسی دارم. با تعداد زیادی دی‌وی‌دی و کتاب‌هایی که می‌خواهم ببینم و بخوانم به این‌جا آمده‌ام. بنابراین تمام وقت با کتاب‌ها، فیلم‌ها و کارهایم احساس بی‌نظیر خوشبختی و سعادتمندی دارم.

 

این کاری است که تمام مدت انجام می‌دهم. وقتی فقط با کتاب‌ها و فیلم‌ها خوشحالی و می‌نویسی، از این‌که چنین اتفاقات وحشتناکی در کشورت در حال رخ دادن است، احساس عذاب وجدان می‌کنی. انسان‌های بی‌گناهی به روشی قراردادی به حبس افتاده‌اند. غیرممکن است عذاب وجدان نداشته باشی و راه‌حل من، نوشتن مدام و تلاش برای کمک به دیگران است. راه دیگری وجود ندارد.

 

به شنوندگان ما بگویید چه کتاب‌ها و فیلم‌هایی می‌بینید و می‌خوانید. مطمئنم دوست دارند بدانند.

(می‌خندد) اوه. می‌دانید «برهنه» ‌مایک لی. چندین سال آن را تماشا نکرده بودم. همیشه می‌گفتم: «اوه! تو این فیلم را ندیدی؟ می‌خواهم ببینمش.» علاوه بر این «لوکینو ویسکونتی» کارگردان ایتالیایی خیلی سال پیش فیلمی ساخت به نام «پلنگ» براساس...

 

«لامپه‌ دوزا» درست است؟

براساس رمان «لامپه دوزا». حالا آن‌ها می‌خواهند جایزه «لامپه دوزا» را به من بدهند. به پالرمو می‌رویم. بنابراین دارم این فیلم را دوباره تماشا می‌کنم. این فیلمی بزرگ براساس رمانی بزرگ است. علاوه بر این «برت لنکستر»، «کلودیا کاردیناله» و «آلن دلون» ‌در آن بازی می‌کنند. اما فراموش نکنید که رمان‌ها بهتر از فیلم‌ها هستند. حرفم را اشتباه برداشت نکنید.

 

هیچ مثال نقضی وجود ندارد؟ هیچ فیلمی نیست که بهتر از رمانش باشد؟

(می‌خندد) چرا چندتایی هست.

 

پدرخوانده.

حرف زدن با شما لذت‌بخش است.

 

صحبت کردن با شما هم همین‌طور. از شنا لذت ببرید.

باشه. خیلی ممنون. خداحافظ.

 

مهری محمدی مقدم

 

 

  • 15
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش