دویستمین سالروز تولد فونتانه (۲۰ سپتامبر ۱۸۹۸- ۳۰ دسامبر ۱۸۱۹) درحالی در آلمان گرامی داشته میشود که آثار مهم او طی دوسه سال گذشته به فارسی منتشر شده است: «افی بریست» (ترجمه کامران جمالی، نشر نیلوفر)، «رنج دلدادگی» (ترجمه مرجان محمدی، نشر کتاب پارسه) و «بیبازگشت» (ترجمه عباس گودرزی، نشر کتاب پارسه). فونتانه به تعبیر توماس مان نویسنده نوبلیست آلمانی که خود متاثر از او بود، نویسندهای است که آثارش لذتی وصفناشدنی است که باید آن را خواند.
امروزه در دویستمین سالروز تولد او، فونتانه همچنان در آلمان پس از گوته و پیش از مان، دومین نویسنده مشهور آلمانی است که کتابهایش در مدارس و دانشگاهها تدریس و از روی آنها فیلمهای سینمایی ساخته میشود. آنچه میخوانید نگاهی است به زندگی و زمانه تئودور فونتانه، و مهمترین آثار او -افی بریست، رنج دلدادگی، و بیبازگشت- که پس از دو قرن هنوز خوانده و نقد میشود.
دو قرن فونتانه
درواقع تئودور فونتانه خبرنگار جنگ بود. او خبرنگار سياسي پروس در انگليس بود. بعدها منتقد تئاتر شد - و درنهايت چيزي که او را با آن ميشناسيم: رماننويس و شاعر. برخي منتقدان ادبي معتقدند وقتي از فونتانه صحبت ميشود از يهوديستيزي نيز سخن به ميان ميآيد؛ چراکه اظهارات ضديهودي داشت. او از اواخر دهه ۱۸۷۰ مطالب ضديهودي را با بسياري از معاصران خود درميان ميگذاشت، با وجود اين، نميتوان او را ضديهود خواند و بهتر است در اين زمينه قضاوتي نشود.
تئودور فونتانه نهتنها رماننويس و شاعر بود، که روزنامهنگاري بااستعداد نيز بود که تحقيقات کاملي راجع به رمانهايش انجام ميداد. پيير تريلکه اديب و محقق آلماني معتقد است که اگر فونتانه زنده بود احتمالا امروز نويسنده موفق سريالهاي تلويزيوني ميشد. نميتوانيد در سال ۲۰۱۹ ، خواندن آثار تئودور فونتانه را از دست بدهيد. سيام دسامبر دويستمين سالروز تولد نويسنده «افي بريست»، «بيبازگشت»، «رنج دلدادگي»، «تفرج در مارک براندنبورگ» و «خانم يني ترايبل» جشن گرفته ميشود. فونتانه در نويروپين ايالت براندنبورگ متولد شد و چند دهه در برلين زندگي کرد. بسياري از دانشآموزان آلماني مجبور بودند آثار فونتانه را در مدرسه بخوانند و شعر «مردي از منطقه ريبک هافلاند» او را حفظ کنند. در آن زمانها فونتانه را از مدافتاده ميدانستند.
اما براي پيير تريلکه استاد ادبيات آلماني قرن ۱۹ با تمرکز بر تئودور فونتانه در دانشگاه پتسدام، فونتانه کاملا مدرن است: «اگر او الان زنده بود بهعنوان يک نويسنده براي نتفليکس و آمازون احساس خوبي داشت.» فونتانه خيلي دير شروع به رماننوشتن کرد و استعداد نوشتن سريالهاي تلويزيوني را داشت و اينکه فونتانه چطور در آن زمانها طرح رمانهاي سريالياش را ميريخته و منتشر کرده، از نظر تريلکه اينگونه بوده: به صورت داستانهاي پاورقي در روزنامهها و مجلهها.
نوشتن کتابها به صورت ادامهدار در روزنامه و مجله در قرن نوزدهم کاملا متداول بود. به اعتقاد تريلکه، درحقيقت قالب سريالهاي حماسي تلويزيون که ما آنها را چند دهه است که ميشناسيم چندان از قالب نگارش آثار قرن ۱۹ دور نبودند. کتاب فقط يک کاربرد ثانويه بود. اين واقعيت که رمانهاي فونتانه بهتدريج به صورت پاورقي منتشر شدند، همان چيزي است که در ادبيات با «اشکال روايت» ميشود، همان چيزي که امروز ما آن را به نام سريالها ميشناسيم.
رنج دلدادگي
رمان «رنج دلدادگي» در سال ۱۸۸۸ منتشر شد. افسر اشرافزادهاي به نام بوتو، دختر خردهبورژوازياي به نام لينه را در يک قايق سواري از غرقشدن نجات ميدهد. عشق در نگاه اول اتفاق ميافتد و از آن به بعد هردو همديگر را بارها ملاقات ميکنند، اما هميشه مخفيانه. بستگان بوتو اين رابطه با يک خرده بوورژوا را چندان جدي نميگيرند. او درنهايت بايد در برابر خواست جامعه سر خم کند، جامعه ميخواهد بوتو با کتيِ اشرافزاده ازدواج کند، اما لينه هم در همين اثنا با مرد متمولي ازدواج ميکند.
بدون شک اثر روايي تئودور فونتانه، اثري بينظير تلقي ميشود و امروزه اغلب در دروس مدرسه آلمان مورد توجه قرار گرفته است. آثار «افي بريست» و «رنج دلدادگي» بهعنوان آثار خاص و تمامعيار شاعر واقعگرا در نظر گرفته ميشوند و از اين منظر نيز تفسير و تحليل ميشوند. اينکه آيا آثار فونتانه ارزش خواندن دارند يا نه، شايد بتوان با حکايتي کوتاه به بهترين وجه پاسخ داد. اگر با ساير دانشجويان يا علاقمندان به ادبيات پشت ميز به مباحثه بنشينيد، همواره موضوع فونتانه شکافي بين جمع ايجاد ميکند. هميشه حداقل يک نفر وجود دارد که فونتانه را مانند خدا ميپرستد و او را از جمله نويسندگان محبوب خود برميشمارد.
درمقابل مخالف فونتانه نيز وجود دارد که لحن او را «ساده و خام، محتاطانه و قديمي» تلقي ميکنند. به اين منظور که رابطه با فونتانه اغلب شکافدار است. از يکسو اثري مانند «رنج دلدادگي» از طريق شبکه پيچيدهاي از اشارات و کنايات زباني، مخاطب را جذب ميکند و از سوي ديگر فونتانه داستان را به صورت بيپيرايه و مرسوم روايت ميکند. جستوجوي انحراف زياد از سنتهاي ادبي مرسوم يا جستوجوي مضاميني مانند بيماري، مرگ، ميل و جنايت-آنگونه که نزد نماينده رئاليسم فرانسوي يعني گوستاو فلوبر يافت ميشوند - در آثار فونتانه، تلاشي بيهوده است. بيماري، انحطاط و احتمالا ابتذال، همچنين نوعي از تحليل واقعيت در آثار فونتانه بهطور پيوسته کنار گذاشته ميشوند.
«رنج دلدادگي» براي همه خوانندگاني است که ميخواهند با سبک نوشتار فونتانه آشنا شوند، فونتانه بيشک يکي از مشهورترين نويسندگان آلماني است و «رنج دلدادگي» با نشاندادن کيفيت مشکلات تا امروز يکي از برجستهترين آثار رئاليسم آلماني است.
بيبازگشت
رمان «بيبازگشت» در سال ۱۸۹۱ منتشر شد و داستان يک ازدواج ناموفق است. بهطور خلاصه فونتانه نشان ميدهد که چطور يک عشق از هم ميپاشد و چگونه عشق زماني به جايي ميرسد که ديگر راه نجاتي براي آن نيست.
همانند کتاب «خويشاونديهاي انتخابي» اثر گوته، داستان «بيبازگشت» نيز درباره دو زوج متفاوت است- کريستين يک پروتستان سختگير است، اما شوهرش هلموت هالک کسي است که زندگي را آسانتر ميگيرد، اين تفاوتها در کنار شرايط بيروني اين دو زوج را روزبهروز از هم دورتر ميکند. البته نگاه فونتانه به مسائل متفاوت از نگاه گوته است. درحاليکه قوانين بيولوژيکي در کتاب «خويشاونديهاي انتخابي»، طبيعي جلوه داده ميشوند و شخصيت انساني بيش از هرچيز متاثر از علم طبيعت است، اما نزد فونتانه قدرت شخصيتها مهمتر از هر چيز ديگري است: يا برجستهکردن احساسات که ميتواند رابطه را در جهت خاصي هدايت کند.
همهچيز از اسبابکشي از قصر قديمي خانوادگي هالک آغاز ميشود؛ قصري قديمي که کريستين به بودن در آن بيشتر ميل داشت. اما شوهرش ويلاي بزرگتري دورتر از قصر ميسازد. احساس وقوع امري ناگوار از پيش بر کريستين غلبه ميکند: «اگر کسي خوشبخت باشد، گمان نکنم لازم باشد براي خوشبختترشدن تلاش کند.»
رمان «بيبازگشت» مطالعهاي آموزنده و سرگرمکننده در مورد رابطهاي است که مسيري اشتباه در پيش گرفته است، در اين رابطه جبههگيريها تشديد ميشوند و دو زوج هرروز بيشتر از جايگاه خود به عقب رانده ميشوند. فونتانه در اين اثر بهعنوان يک ناظر هوشمند ظاهر ميشود؛ ناظري که حتي امروز هم درباره زمينهسازي اختلافات و رابطهها، حرفهاي زيادي براي گفتن دارد. اين کتاب اثر ارزشمندي براي تمام کساني است که ميخواهند پيشداوريهاي خود درباره فونتانه را اصلاح کنند؛ همچنين اين اثر براي کساني است که همچنان فونتانه را دوست دارند.
افي بريست
فونتانه رمان «افي بريست» را در اکتبر ۱۸۹۵ منتشر کرد، ظرف مدت کوتاهي اين کتاب، شهرت جهاني کسب کرد. «افي بريست» دو سال پيش از انتشار، به صورت پاورقي منتشر ميشد. فونتانه زماني راجع به «افي بريست» گفته بود که اين داستان را «رويايي» نوشته است. «افي بريست» دختر نوجوان پرشور و حرارت -۱۷ساله- در کنار تفريحات و سرگرميهاي کودکانه خود، ترس و اضطرابي درخور توجه دارد: او علاقهاي به داستانهاي ترسناک ندارد و همواره کابوس ميبيند. افي با پدرش گفتوگوهاي صميمانهاي دارد که هميشه با اين کلام پايان ميپذيرد: «اين رشته سر دراز دارد...» وقتي بارون اينشتتن از افي خواستگاري ميکند، پدر و مادر افي از چنين ازدواجي خيلي خوشحال ميشوند و از آن به بعد افي غالبا همسر خود را در ملاقات با شرکاي مهم تجاري همراهي ميکند اما با گذشت زمان، حوصلهاش سرميرود؛ چون شوهرش او را تنها ميگذرد. غم غربت هر روز بيشتر و بيشتر آزارش ميدهد تا اينکه با کرامپاس آشنا ميشود و رسوايي پيش ميآيد و...
زبان توصيفي غني فونتانه که غالبا نمادگرايي در آن يافت ميشود در بسياري از قسمتهاي متن خود را نشان ميدهد و هرچند ظاهرا سطحي و بياهميت به نظرميرسند اما معناي عميقي دارند. درست در ابتداي رمان، جنبوجوش و بازيگوشي افي، سبکباري نوجواني را نشان ميدهد. بعدها حين يکنواختي زندگي روزمره و تنهايي دوران ازدواجش، تناقض آشکار با دوران رهايي نوجواني آشکارا حس ميشود. همچنين هنگامي که افي خواسته خود مبني بر نقلمکان به برلين را به کرسي مينشاند، فونتانه اين نقطه شروع نوين را بسيار تاثيرگذار توصيف ميکند؛ چراکه افي با ترک محل اقامت زندگي مشترک خود در «کسين»، سرانجام، زندگي گذشته خود را ميخواهد پشت سر بگذارد.
لحظات مداوم عودکننده ترس افي، بهطور مثال ترس از تصوير يک چيني، پيچيدگيهاي شخصيتي افي را نشان ميدهند. در زمان او، به عنوان يک کودک، برخلاف دنياي قابل کنترل با نقشهاي واضح و آشکار، چينيها بيگانه و تهديدکننده بودند. داستانهاي دختر خدمتکار خانه درباره يك چيني كه روزگاري در خانه اينشتتن (همسر افي) زندگي ميكرد و در تالار بالاي اتاقخواب افي درگذشت، انرژي تازهاي به ترسهاي او ميبخشد. در رمان فونتانه نمونههاي ديگري از احساسات عاطفي او وجود دارد که در آن شرايط بيروني مانند چشمانداز زمستاني و متروک، آشفتگي دروني و تنهايي را منعکس ميسازد.
فونتانه، «افي بريست» را شصت سالگي نوشت. او در اين رمان، داستاني بسيار پراحساس و درعينحال مهيج را به تصوير کشيده است. اين اثر از نظر ادبي به ژانر رمان اجتماعي با داستانهاي چندلايه تعلق دارد که در يک بستر امروزي خلق شدهاند. رمان فونتانه بسيار روان خوانده ميشود، خواننده بهرغم فاصله زماني مشکلات آن روزگار با مسائل امروزي بهخوبي ميتواند خود را جاي شخصيت اصلي داستان يعني افي، درگيرِ مشکلات ببيند.
حتي اگر امروز رسوم سختگيرانه اجتماعي آن روزگار ديگر نقشي نداشته باشند و اعمال و رفتار افي در نظر نخست وابسته به آن رسوم به نظر بيايند، باز هم خواننده ميتواند رفتار افي را در آن روزگار درک کند. مشکلات افي حصار زماني ندارد، حتي اگر امروز شرايط بيروني زنان تغييرات چشمگيري کرده باشد، اختلافات دروني زوجها همچنان شبيه يا حتي يکسان است: زندگي جداگانه زوجها با سلايق و ديدگاههاي مختلف، تنهايي، فرار به رابطه ديگر و حسادت. زبان سرزنده فونتانه، شخصيتهاي مختلف و سير جذاب حوادث، همچنين واکاوي شخصيتها در سير داستان، اين کتاب را در زمره آثار ارزشمند و شاهکارهاي ادبيات قرار داده است.
رمان پيش از دوران آزادي زنان نوشته شده، دوراني که در آن براي زنان سخت بود که زندگي مستقل خود را داشته باشند. نقطه تاثيرگذار اين رمان اين است که چگونه افي بريست تلاش ميکند از تنگناي زندان زمان خويش و از تنهايي دوران ازدواج فرار کند و با وجود اين همچنان حس سرزندگياش را حفظ ميکند.
- 10
- 5