پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۴۸ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۱۳۵۸
کتاب، شعر و ادب

«پطرزبورگِ» آندری بیه‌لی همان روسیه است

رمان پطرزبورگ,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

باریس نیکالایویچ بوگایف که نام آندر‌ی بیه‌لی را برای خود برگزید، نویسنده‌ سمبولیست روس و خالق رمان مشهور «پطرزبورگ» است. درباره‌ این رمان کتاب‌ها و مقالات بسیاری تاکنون نوشته شده و بزرگ‌ترین فیلسوفان و ادیبان روس از جمله نیکالای بردیایف، ویاچسلاف ایوانف و ولادیسلاف خاداسه‌ویچ از آن سخن گفته‌اند. «پطرزبورگ» شاهکار آندری بیه‌لی در ۱۹۱۳ منتشر شد، اما در سال ۱۹۵۹ بود که به انگلیسی ترجمه شد و به شهرت جهانی رسید؛ تاجایی‌که ولادیمیر ناباکوف آن را در کنار «اولیس»، «مسخ» و «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» قرار داد و از آن به‌عنوان یکی از چهار رمان بزرگ قرن بیستم یاد کرد.

ترجمه فارسی «پطرزبورگ» پس از یک قرن به‌تازگی با ترجمه فرزانه طاهری از سوی نشر مرکز به فارسی منتشر شده است. آنچه می‌خوانید گفت‌و‌گویی است میان باریس پاراموناف فیلسوف و فرهنگ‌شناس روسی‌-آمریکایی و آلکساندر گنیس، روزنامه‌نگار و ادبیات‌شناس روس که به مناسبت صدسالگی رمان «پطرزبورگ» در سال ۲۰۱۶ انجام شده است.

رمان «پطرزبورگ» سرنوشت عجيبي داشت. نگارش آن در ۱۹۱۳ پايان يافت اما در آن زمان آندر‌ي بيه‌لي موفق به چاپ آن نشد. «پطرزبورگ» پس از گذشت سه سال در ۱۹۱۶ در زماني نامطلوب از لحاظ ادبي، مقارن با دومين سال‌ جنگ جهاني، منتشر شد. البته در محافل ادبي ـ هنري، چاپ رمان بازتاب‌هايي داشت اما به‌زودي شرايط به شکلي ناگهاني چنان تغيير کرد که گويي ديگر زمانِ رمان نبود. به‌ويژه رمان «پطرزبورگ» زماني ظهور کرد که ديگر شهر پترزبورگ وجود خارجي نداشت و نامش به پتروگراد تغيير کرده بود.

برديايف مقاله‌ خود پيرامون رمان را از همين نکته مي‌‌آغازد. اما گويي ظاهرا تمام ماهيت «پطرزبورگ» شفافيت و دقت آن در کنه زندگي روسي است. خيلي زود پترزبورگ به لنين‌گراد تبديل شد و اين نام هفتاد سال بر آن ماند. پايتخت بود و همانطور که اروپايي‌هاي روس به تلخي مي‌گفتند، شهري به عظمت يک امپراتوري با سرنوشتي با مناسبات منطقه‌اي بود. حالا اين شهر دوباره پترزبورگ است.

روسيه نمي‌تواند اروپا شود، اگرچه مردمش به‌ويژه در غرب (پترزبورگ) بهتر تلاش کردند و تلاش مي‌کنند. پترزبورگ ـ به‌نظر مي‌رسد مهم‌ترين عامل تقويت‌کننده‌ اين تمايلات روسي ـ با سرنوشت نامعلوم و مبهم خود، نمادي براي اين تزلزل‌ها و نوسان‌هاي زندگي روسي، ناپايداري‌اش و نماد گونه‌اي معضلِ دائميِ حل‌ناشدني است. آندري بيه‌لي در ابتداي رمان، در پيش‌درآمد هجوآميز خود مي‌آورد: «اما اگر پطرزبورگ پايتخت نيست، خب پس پطرزبورگي هم در کار نيست. فقط مي‌نمايد که هست.» و پس از آن، خيلي زود خيالي‌بودن پترزبورگ و تحقق‌ناپذيريِ اهميت‌يافتنِ آن به مثابه‌ نوعي اروپاي روسي، اعلام و بر همه عيان مي‌شود. اين شهر هنوز هم پايتخت است، اما ديگر پترزبورگ نيست و به‌زودي ديگر حتي پايتخت هم نخواهد بود. اتفاقا تمام اينها نوعي عدم وجود تعادل و ثبات در پترزبورگ ـ پترزبورگ در دوران پايتختي‌اش در تاريخ روسيه ـ را تثبيت مي‌کند. پترزبورگ در هوا آويخته است، آنطور که به‌نظر مي‌رسد سنگ خارا نيست (اشاره به مجسمه سوارکار برنزي در شهر پترزبورگ) بلکه توفان است.

اين را داستايفسکي هم نوشته بود: به‌نظر مي‌رسد توفان صبحگاهي مي‌وزد و پترزبورگ به همراه آن محو مي‌شود.

بله! البته. تصور مي‌شود که آندر‌ي بيه‌لي در رمان «پطرزبورگ» از سيطره‌ تاثير گوگول خارج شد و زير لواي داستايفسکي قرار گرفت. البته از همه‌ جهات اينطور نيست، لايه‌ تاثيرپذيرفته از گوگول هرگز از کارِ بيه‌لي دور نشده است، اما در رمان «پطرزبورگ» داستايفسکي به‌طور علني حضور يافت. مي‌توان گفت که سرنوشت رمان «پطرزبورگ» تکرار مي‌شود، بهتر است بگوييم نماد سرنوشت خود شهر پترزبورگ است.

بيه‌لي در آغاز سال‌هاي دهه‌ بيست، در زمان سکونتش در برلين، بسيار روي رمان کار کرد و حجم آن را به يک‌سوم رساند. برخي تاکيدها را حذف کرد. برخي پژوهشگران، براي مثال ايوانف ـ رازومنيه، بر اين باور بودند که نسخه‌ نخستين رمان جهت‌يابي انسان‌شناختي داشت و نسخه‌ دوم در خط ايدئولوژي سکايي بود. در چنين وضعيتي از تغيير و بازسازي، دوبار در سال‌هاي دهه‌ بيست در دوران شوروي منتشر شد. آندري بيه‌لي پس از دو سال زندگي در برلين به شوروي برگشت. آن زمان، زندگي روسي به‌طور کل در امتداد يک مسير کج ادامه مي‌يافت و نه‌تنها رمان بلکه خود آندري بيه‌لي از حافظه‌ فرهنگي بيرون رانده شدند.

همه چيز روشن است که تاثير نثرِ بيه‌لي بر نثرِ نويِ شوروي با هيچ‌چيز قابل قياس نيست. يک نفر مي‌گفت ادبيات نو تنها زماني پديد خواهد آمد که نويسندگان روس از زير سيطره‌ تاثير آندر‌ي بيه‌لي بيرون بيايند.

قضيه اين است که ادبيات روسي روند پيشرفت خود را داشت اما شروع کردند آن را به تقديرهاي ايدئولوژيک ربط دهند. جريانِ زنده‌ ادبي قطع شده بود. از حافظه‌ فرهنگي، هم بيه‌لي هم رمانش حذف شد و بعدتر دوباره زماني ظهور کرد که به خاطر ارزشمندي ادبي در يک سري يادبودهاي ادبي بازنشر شد.

چنين نشرهايي در اتحاد جماهير شوروي به خاطر سطح ادبي بالايشان متمايز بودند؛ اما بايد دقيقا درباره‌ علم صحبت کرد و نه درباره‌ يک پديده‌ ادبي فعال و زنده. در چنين حالتي، او در انجمن‌ها همانقدر که نزد روشنفکرانِ هنرمند اشتياق برمي‌انگيخت، نزد دوستداران کتاب نيز توجه‌برانگيز بود اما رمانش نوعي ناکارآمدي تلقي مي‌شد، نوعي موضوع قديمي‌شده و از مدافتاده. سال ۱۹۸۴ چاپ دوم کتاب منتشر شد. در آن زمان در زندگي عمومي و هنري در اتحاد جماهير شوروي، برخي جانِ تازه يافتند اما آندري بيه‌لي ديگر با آن جامعه هيچ ‌ارتباطي نداشت.

از بحث چاپ کتاب که بگذريم بد نيست اکنون کمي درباره‌ محتواي اثر صحبت کنيم.

خاداسه‌ويچ مقاله‌ فوق‌العاده‌اي درباره‌‌ آندر‌ي بيه‌لي دارد که در آن مي‌نويسد موضوع اصلي اثر او، پدرکُشي است و بيه‌لي نيز «پطرزبورگ» را با اين موضوع آغاز کرد.

رنگ و بوي فرويديسم داشت؟

به هيچ‌وجه. موضوع پدرکُشي ـ دست‌کم در رمان «پطرزبورگ» ـ به‌طور کل در فضاي ديگري جريان دارد. قهرمانان اصلي رمان دو نفرند: آبلئوخُفِ پدر و پسر. آپولون آپولونُويچ پدر، سناتور و شخصيتي برجسته در جمع‌هاي حکومتي است. پسرش نيکولنکا، دانشمندي جوان و فيلسوفي نئوکانتي و همزمان يک انقلابي است. دقيق‌تر بگويم با جريان زيرزميني انقلابي ارتباط يافت و در آنجا ماموريت کشتن پدر خود را دريافت کرد. براي اين ماموريت به او بمب دادند. اينجا خبري از مساله‌ اُديپ نيست، بلکه بحث بر سر اين است که آندري بيه‌لي، زندگي روسي يا همان زندگي پترزبورگي را در يگانگيِ بي‌تفاوتِ قدرت و انقلاب مي‌پرورد. سناتور و تروريست در روسيه يکي است و در رمان، با نزديک‌ترين رابطه‌ خانوادگي آبلئوخُفِ پدر و پسر، بر آن تاکيد مي‌شود. نمي‌توان فهميد انقلاب چيست. فعاليت برخي تصميم گيرندگان يک کادر مخفي يا توطئه‌ا‌ي حکومتي است. در اصل، آن زمان همه چيز در روسيه درهم آميخته بود: انقلاب و مافيا، حکومت و کادرِ مخفي. اين در کل پديده‌ا‌ي روسي است؛ زيرزمينِ خود حکومت. ما هنوز هم که هنوز است نمي‌دانيم در حکومت چه مي‌گذرد.

همانطور که چرچيل گفته بود «زدوخوردِ سگ‌هاي بزرگ زير فرش بود.» امروزه اين جمله را به خاطر مي‌آورند چراکه وفادارانه، زندگي سياسي را توصيف مي‌کند، هم امروز، هم ديروز و همانطورکه شما نشان مي‌دهيد پريروز.

اين دوگانگي زندگي روسي است که به سبک پترزبورگ، نمادي است از نبودِ امکانِ تقسيم به عناصرِ کاملا متقابل با يکديگر. يک نکته‌ مهم ديگر نيز وجود دارد؛ بيه‌لي تصويري مي‌سازد که در پترزبورگ، در روسيه، غرب و شرق از يکديگر قابل تفکيک نيست. در رمان پيشينِ او، «کبوتر نقره‌اي»، اين دو سرآغاز به شدت در مقابل يکديگر سربرمي‌آورند اما در «پطرزبورگ» در هم ادغام مي‌شوند. تاکيد مي‌شود که آبلئوخُف‌ها اصل و نسب مغولي دارند. بعد يک شبح خياليِ ايراني ظاهر مي‌شود به نام شيشنارفنه.

نيکولنکا آبلئوخُف گاه زيبارويِ خوش‌تيپي است از انبار آپولون و گاه دمدمي مزاجي است شبيه قورباغه. اين الهام را درست از داستايفسکي برگرفته است، از شخصيت استاوراگين در رمان «شياطين». موضوع مهم ديگر در بسط اين تصوير: نيکالاي آبلئوخُف عاشق خانمي شده و با لباس نقاب‌دار قرمزرنگي بر تن، او را تعقيب مي‌کند اما همين لباس قرمزرنگ معنا و مفهوم انقلاب را دارد. جلوتر که برويم مي‌فهميم انقلاب چيست: يا مبارزه بر سر ساختار زندگي اجتماعي جديد يا نوعي نارضايتي جنسي. اين تازه‌ترين تئوري‌ها را به خاطر مي‌آورد: هربرت مارکوزه و مفهوم اِروس و تمدنش. در زمانه‌ ما، بايد نه پيرامون محروميت‌هاي اقتصادي بلکه درباره‌ محروميت آميزشيِ توده‌هاي مظلوم سخن گفت.

لطفا براي کساني که آندر‌ي بيه‌لي را نخوانده‌اند و تنها درباره‌ رمان «پطرزبورگ» او شنيده‌اند، بگوييد ماجراي آبلئوخُف‌ها چگونه به پايان رسيد، آيا پسر پدرش را کُشت يا نه.

بمب منفجر شد اما سناتور جان به‌در بُرد و در سال ۱۹۱۳، زماني‌که بيه‌لي رمان را به پايان رساند، هنوز تکليف همه چيز در زندگي روسي روشن نشده بود، هنوز جنگ جهاني اول که روسيه را تمام کرد، آغاز نشده بود. بنابراين روسيه و پترزبورگ هنوز سر در هوا و بلاتکليف بودند.

اکنون درباره‌ نمادِ پترزبورگ صحبت کنيم، سوارکار مفرغي: «اي روسيه! تو به سان يک اسبي! دو پاي پيشين، تو را به سوي تاريکي و بيهودگي مي‌برند و دو پاي پسين محکم در زمين سنگي فرورفته‌اند. آيا ميل آن داري که اين سنگ نگهدارِ تو، از تو جدا شود آن‌گونه که پسرانِ بي‌خردِ تو از زمين‌هاي ديگر کنده شدند؟ ميل آن داري که تو را از سنگِ نگهدارت جدا کنند و در هوا بي‌لگام بياويزند تا سپس به آب‌هاي آشفته‌ات بيندازند؟ يا شايد مي‌خواهي در توفان درهم بشکني و با پسرانت جايي در ابرها سرگردان شويد؟ يا بر دوپاي پسينِ خود ايستاده و در تمام اين سال‌ها، به سرنوشت مخوفي مي‌انديشي که تو را به اينجا انداخت؟ در ميانه‌ اين شمال غمگين، جايي‌که غروب‌هايش طولاني ا‌ست، جايي‌که زمان، گاه دائم در شب‌هاي يخ‌بندان است و گاه دائم در درخشش روز به سر مي‌برد؟ يا وحشت کرده‌اي از سقوط و مي‌خواهي سم‌هايت را پايين بياوري تا خنده‌کنان سوارکارِ کبير را به اعماقِ جلگه‌هاي کشورهاي فريبکار ببري؟» باريس ميخائيلوويچ، تاثيرِ آشکارِ آندري بيه‌لي بر نثر سده‌ بيستم شوروي دقيقا در چه ساحتي است؟ مثال‌هاي دقيق بدهيد.

بله. البته؛ براي مثال اين صحنه‌ پاروديک: در يکي از «سيزده پيپ» (عنوان کتابي اثر ايليا ارنبورگ) ارنبورگ، يک صحنه‌ پاروديک بازآفريني مي‌شود. اين نوعي تناسخ دوباره‌ آکاکي آکاکيويچ است که در وجود پس از مرگ، با بيرون‌کشيدن پالتوي پاره از تن آقايان، به سرگرداني‌هاي خود بر گرانيت‌هاي پترزبورگ پايان مي‌دهد. ارنبورگ روشِ نثرِ شاعرانه را در رمانش «زندگي و مرگ نيکالاي کوربوف» بازآفريني کرده است. ما نيز همين الان بخشي از «پطرزبورگ» را خوانديم و ديديم که به چه ميزان شاعرانه است.

بله! اين يک بيماري مسري بود. در کتاب شگفت‌انگيز «جمهوري شکيد» [عنوان رماِن خودزندگينامه‌ تربيتي نوجوان، اثر گريگوري بيليخ. واژه‌ شکيد در اصل برگرفته از چهار حرف «ش، ک، ي و د» است که از عبارتي با مفهوم نوعي مدرسه يا دارالتأديب جهت تربيت نوجوانان گرفته شده است.] يک بخش به نثر شاعرانه نوشته شده بود که البته کاملا بافتار تمام نوشته را از هم گسسته است اما نويسندگان، سرسختانه بر موضع خود پافشردند. نثر شاعرانه آن زمان در نوشته‌هاي دهه شصتي‌ها، موضوعي آشنا بود.

اين براي مدتي طولاني از روش‌هاي بيه‌لي بود که تقريبا در تمام آثارش تکرار مي‌شد، به‌ويژه در سه‌گانه‌ مسکو. اما مورد ارنبورگ کاملا بيروني است. باريس پيلنياک را يا شاگرد يا جانشين آندري بيه‌لي مي‌دانند و او در سال‌هاي دهه‌ بيستم نويسنده‌ بسيار گرانقدري بود. اين بر همگان روشن است اما من مثالي مي‌آورم که تقريبا غيرمنتظره خواهد بود: ايزاک بابل.

چطور؟

ايزاک بابل درست به اندازه‌ بيه‌لي استاد آن تکنيکي بود که نثر شاعرانه ناميده مي‌شد و مي‌توان گفت اين سنت از گوگول آغاز مي‌شود. مشخصه‌ بنيادي نثر شاعرانه، سازماندهي نه بر پايه‌ عبارت، بلکه بر پايه‌ کلمه است. اين ماهيتاً يک رويه‌ شعري است: حتي کلمه‌اي را در سادگي خودش رها نمي‌کنند. نثر اين نويسندگان سوژه‌محور نبود، بلکه واژه‌محور بود. اين مثالي از بابل است که مي‌آورم، از داستان «خورشيد ايتاليا»: «شهر سوخته ـ ستون‌هاي شکسته/ و قلاب‌هاي شرور انگشت‌هاي کوچک پيرزنان فرورفته در زمين/ گويي به هوا برخاسته‌ام/ آرام و بي‌نظير شبيه يک رؤيا با قدرتي وصف‌ناپذير./ کپک نمناک ويرانه‌ها گل مي‌داد/ مانند مرمرِ نيمکت‌هاي اپرا./ و من با قلبي مضطرب، چشم‌به‌راه پيداشدن رومئو از ميان ابرها بودم،/ رومئوي اطلسين، با آوازي درباره‌ عشق/ در آن لحظه که در پشت پرده/ برقکاري افسرده انگشت مي‌برد/ و ماه را خاموش مي‌کند.» من اين کلمات را از حفظ نقل کردم. آنها همچون شعري در حافظه مي‌مانند.

مي‌توان آنها را چون شعر سپيد دانست. اما اينطور جا افتاده که «پطرزبورگ» بيه‌لي با «اوليس» جيمز جويس در يک نسبت قرار مي‌گيرند.

من اما اثر هم‌ارز ديگري را برمي‌گزينم: «کوه جادو»ي توماس مان. مثال روشني از رمان سمبوليستي. مان نقاهتگاهي براي بيماران مبتلا به سل دارد که نمادي براي اروپاي بورژوازيِ رو به مرگ است، «پطرزبورگ» آندري بيه‌لي اما همان روسيه است که به هيچ‌وجه شايسته‌ برگزيدن راه خود نيست، روسيه‌اي که بر فراز يک دره آويزان است.

آرزو آشتی‌جو

armanmeli.ir
  • 10
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش