این جا، در ورای این خانه های خراب شده سال های دور همان شهریور پنجاه وهفت همان موقع ها که ٨٠ نفر از اهل ٦٠٠ نفری روستا به زیر خاک رفتند، چند سالی است آتشی افروخته شده؛ آتشی که نور آن به خیلی آ ن سوترها، حتی قاره ای دیگر هم رسیده و گرمای آن دل هر خودی و ناخودی را گرم می کند. این جا اصفهک است، روستایی که به گفته اهالی آن، مردم به آن جان داده اند ... سی وهشت کیلومتری که از طبس دور شوی، به منطقه دیهوک و روستای اصفهک می رسی.
همان جا در پارکینگ عمومی ورودی روستا باید وسیله نقلیه ات را بگذاری و چندین قدمی پیاده به سمت یکی از هفت خانه ای که مرمت شده و اکنون آماده پذیرایی و اقامت میهمانان است، راه بیفتی. مهمان نوازی اصفهکی ها از همان ورودی آغاز می شود. همچنان که در بین خرابه های روستا قدم می زنی، نگاهت به اسمان آبی است و نخل های سبز و کوهستانی که در ورای آنها پیداست.
کم کم در کوچه پس کوچه های روستا محو می شوی، جایی که تنها صدای گا م های خودت را می شنوی و شاید پرنده ای یا وزش بادی ... به یکی از آن هفت خانه می رسی ... هرچند همگی نامی دارند یا برگرفته از نام صاحبان شان یا نامی به فراخور سلیقه اهالی، اما مهم نیست مهمان کدام خانه ای .. آن جا مهمان مردم اصفهک هستی؛ مردمی که به گفته« محسن مهدیزاده»- از جوانان بانی و باهمت مرمت روستا، حالا یک تیم هستند.« محسن» و« مهدی» و« مصطفی» و« حسین» ندارند، آن جا همه چیز تقسیم می شود؛ از خدمات و پذیرایی از میهمانان و حفظ و نگهداری و مرمت روستا تا منافعی که از اجرای هر پروژه ای به دست می آید.
برخی از جوانان این روستای خراب شده بعد از زمین لرزه بیست وپنجم شهریور ماه ٥٧ که سالها بعد از زمین لرزه به دنیا آمدند و تنها تصورات آن ها از روستای آبا و اجدادیشان به خاطرات خوش پدر و مادرهایشان یا پدربزرگ و مادربزرگ هایشان می رسد ، از سال ٩٣ به فکر می افتند در روستایشان کاری کنند. پس از مطرح شدن بافت تاریخی آن به عنوان یکی از آثار ملی، از معرفی روستا به رهگذران جاده مجاور روستا در دکه ای ساده آغاز کردند و به سادگی از آنان می خواستند نگاهی به روستایشان بیندازند، بدون این که نگاه منفعت طلبانه مالی داشته باشند و روزی یکی از این اهل سفر گذرنده از آن جاده فرامرز پارسی بود؛ استاد خوش اندیشه مرمت و اهل سفر که هدایتگری شد برای اجرای پروژه ای که هم چنان ادامه دارد و تاکنون به مرمت هفت خانه، یک مدرسه و مسجد، حمام سنتی خزینه دار ، ایجاد یک رصدخانه و یک پژوهشکده معماری منتهی شده است.
از اینجا اصفهک زنده و زنده تر می شود. بسیاری از آن قدیمی تر ها که حتی دل شان نمی خواست قدم در آن بگذارند تا مبادا خاطرات تلخ شان از آن ویرانی عظیم آزارشان دهد و گاهی به این جوانان هم از ناشدنی بودن احیای روستا هشدار می دادند و شاید در دل شان آن را جنون جوانی می دانستند، حالا کم کم همراه می شدند. یکی یکی صاحبان منازل راضی می شدند خانه هایشان را به دست گروه مرمتکار بسپارند و اینچنین شد که نسل جوان روستا گنج های خود را در روی زمین یافتند؛ آنچنان که فرامرز پارسی به آنان توصیه کرده بود. سال ٩٤ دو خانه آماده می شود، خانه هایی که هنوز خشت و گل شان خشک نشده، میزبان اولین گردشگران اصفهک می شوند.
این منازل که هرکدام نمایی از معماری زیبای کویری منطقه را می نمایانند، قرار است اقامتگاهی برای آسودن گردشگران باشند در دل منطقه ای که از هر سو با طبیعتی بکر احاطه شده؛ آسمانی آبی و پرستاره، کویری زیبا با درختان و باغ هایی سرسبز در حاشیه آن و کوهستانی در ورای آن که گویی نگهبان منطقه است. اصلاً دودی از قلیان و سیگار (cigarette) در محوطه روستا دیده و هیچ ظرف پلاستیکی استفاده نمی شود. هیچ حیوانی قدم به درون اتاق ها نمی گذارد و هیچ انسانی با کفش در اتاق راه نمی رود. شب ها نور فانوس ها، روشنی بخش کوچه هاست و سکوت زینت بخش فضا.
حمام سنتی خزینه دار روستا با نگاهی نو پیشنهادی صرفه جویانه در مصرف آب است و طراحی سطل های زباله تفکیک کننده تر و خشک، گامی در جهت حفظ زیست بوم. این جا با دمنوش ها و شربت های محلی پذیرایی می کنند و هر روز از خوراکی محلی رونمایی می شود. در روستا که قدم بزنید با تمام وجود بودن در یک روستا را حس می کنید، با تمام ویژگی هایش، نه اثری از لوله کشی و کنتور گاز هست، نه خنک کننده های آنچنانی ... دیوار ها خشت و گلی اند و جاده های منتهی به منازل سنگ فرش. اسمان آن قدر آبی است که تصویر پرنده نشسته بر لب بام انگار نقاشی است و شب ها دلت می خواهد ساعت ها وقت داشته باشی زل بزنی به آسمان جواهرنشان که مثل آسمان تمام کویر های ایران دلبری می کند، که دل برده است؛ مگر نه این که آن همه گردشگر آلمانی و فرانسوی و لهستانی و اسپانیایی دل داده اش شده اند؛ و هنوز معطرترین سبزی های آن منطقه را دارد که صادر می شود و صنایع دستی که به همت اهالی احیا شده است.
حالا گردشگران روستا شب ها دور آتش جمع می شوند و پخت نان های محلی را نظاره می کنند یا مشاعره می کنند و بازی های محلی مانند« سرشاخ» و« طناب کشی» را تمرین می کنند و روز ها به دیدار از دیدنی های اطراف می روند.
اکنون اصفهک در سالی که به اسم« گردشگری روستایی» نام گرفته بیش از پیش، درخشان در این حوزه حضور دارد و با تجربه هایی که اندوخته یکی از طلایه داران گردشگری در این سال می شود. حالا روایت اصفهک و جوانان باهمتش یکی از ١٤ قصه تأثیرگذار در صنعت گردشگری ایران شده است.
حالا اصفهک میرود تا در مهم ترین نمایشگاه گردشگری دنیا –ای تی بی برلین – سر خود را بالا بگیرد و جایزه بهترین پروژه مشارکتی در حوزه گردشگری – To Do Award ٢٠٢٠- را دریافت کند و از آنچه بر آن گذشته است، ارایه دهد.
اکنون روح همدلی صادقانه اصفهکی ها بیشتر جهانی شده است ...
- 18
- 1