
فرمانیه بهقولی محله بچه پولدارها در تهران است و خانههای مجلل قصر مانند و چندین و چند میلیاردی، چشمها را خیره میکنند اما داریم طبقات متوسط و زحمتکشی را هم که در این منطقه ساکناند و با تلاش عظیم مدارج ترقی اجتماعی را طی کرده و عرق جبین ریخته و رفاه نسبی مالی را کسب کردهاند و خاندان شاهقلی از آن قبیلاند، نوروز شاهقلی در دهه ۱۳۵۰ با همتی از این دست وارد TopTen تنیس ایران شد و سپس دو فرزندش را طوری آموزش داد که از اواخر دهه ۱۳۷۰ و ابتدای دهه ۱۳۸۰ بههمین دستاورد رسیدند و از میان آنها انوشای ۳۸ ساله اینک بیش از ۲۰ سال است که این جایگاه را برای خود حفظ کرده و در مدت قابل توجهی از این دهه نفر اول رنکینگ کشور به حساب آمده و ستیز شخصیاش با اشکان شکوفی بر سر این رتبه گرمابخش تنیس ایران در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ بود.
دو سال پس از اعلام بازنشستگی شکوفی، انوشا هنوز راکت در دست میدرخشد و با اینکه به سبب قلت شرکتش در مسابقات رسمی داخلی تا رده ششم رنکینگ ایران تنزل کرده اما در روز خوبش هنوز قادر است هر تنیسور ایرانی را شکست بدهد و این را در مسابقات چندی پیش جایزه بزرگ کشور در شیراز به چشم دیدیم. جایی که حسام یزدی نفر اول رنکینگ ایران در هشتتای آخر به مهرشاد قفقازی باخت و حذف شد و اشکان با سه برد متوالی سه سته مقابل محمد مهبد، اشکان دبیری و محمدرضا بادی که آخری در فینال بود بهعنوان قهرمانی رسید.
او از این طریق با یک تیر دو نشان زد زیرا هم ثابت کرد که همچنان قادر است تمامی نفرات شاخص داخلی را ساقط کند و هم با بردن بازیهای بسیار طولانی و سه سته که هر کدام بیش از سه ساعت طول کشید، نشان داد بر خلاف همسن و سالهایش مشکل کمبود قوای جسمانی ندارد و حتی گرمای ۴۰ درجهای هوای شیراز هم او را ناکاوت نکرد.
انوشا به این نیز اکتفا نکرده و مدعی است اگر سعید احمدوند سرمربی تیم ملی تنیس بهجای گسیل سه جوان تازهوارد وکم تجربه به مسابقات اخیر جام دیویس ۲۰۱۹ در گروه سوم آسیا پختهترهایی مثل او را راهی این پیکارها در سنگاپور میکرد، تیم ایران دست کم در این گروه ابقا میشد و طعم سقوط از این گروه و دسته چهارمی شدن و ورود به مسابقات مناطق و «zone»ها را که پایینترین سطح در این پیکارها است، برای نخستین بار نمیچشید. انوشا از جدیدترین قهرمانیاش در تنیس ایران که او را در رنکینگ دو پله بالا آورد نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
انوشا چطوری، میدانیم که قهرمانیات در شیراز یک بار دیگر معادلات را بهسود تو عوض کرد. اینطور نیست؟
کار مهمی نکردم. من در این ۲۰ سال آنقدر عنوان و مقام بردهام که غیرقابل شمارش است ولی باز ادعایی ندارم.
در «جایزه بزرگ» شیراز فقط براساس تواناییهای خودت قهرمان شدی یا غیبت تعدادی از مدعیان نیز در این امر تأثیرگذار بود؟
غایبان خیلی نبودند. شاهین خالدان که کلاً ساکن آمریکا است و برخی جوانترهای راه یافته به تیم ملی نیز در صورت حضور در میدان حریفان شکستناپذیری نمیبودند. حسام یزدی هم که در میدان حاضر بود و باخت.
آیا آمادگی خودت هم در سطح ایدهآل بود؟
نزدیک به ایدهآل بود و تمرین زیادی برای این مسابقات داشتم.
ولی در تعداد زیادی از تورنمنتهای داخلی غایبی و بههمین سبب در رنکینگ پایین آمدهای؟
دلیلی ندارد که مثل گذشته در تمام مسابقات داخلی شرکت کنم. هرجا که دستاورد خاصی داشته باشد و پول خوبی نصیبم شود، به میدان میآیم.
در همین شیراز چقدر پول بهنفرات برتر میدادند؟
به نفر قهرمان ۹ میلیون میدادند که گیر من آمد.
یعنی به صراحت میگویی که دلیل غیبتات در تعدادی از تورنمنتهای دو سه سال اخیر پولکم و جوایز اندک آنها بوده است.
بله، چرا پنهان کنم؟ من حتی منتقد درجه اول این امر هم هستم و از مسئولان امر میپرسم چگونه و چرا توقع دارند که در ازای مبالغی بسیار کم ستارههای تنیس کشور به میدان آیند.
ولی همین مسائل سبب میشود که به تیمملی راه نیابی و این تیم هم متحمل ناکامیهای بزرگ شود.
این دیگر به سلایق مربیان تیم ملی بر میگردد و آنها باید پاسخگوی مسائل موجود و نتایج حاصله باشند. نفراتی که آنها به پیکارهای اخیر در سنگاپور بردند و باعث اولین مرتبه سقوط ما از دسته سوم آسیا شدند، حتی اگر تنیسورهای خوبی باشند، تجربه بینالمللی لازم را ندارند و با فراز و فرودهای مسابقات رسمی خارجی و فضای سخت جام دیویس نا آشنا هستند.
و اگرخودت بودی، ایران به دسته چهارم سقوط نمیکرد؟
بله، این احساس من است. شوخی نیست. من حداقل ۷۰ بازی ملی را در کارنامهام دارم و اگر امثال من و حمیدرضا ندامت در میدان حاضر بودیم، امکان نداشت تیم ملی بین هشت تیم هشتم و دچار آن سرنوشت سیاه شود و از دسته سوم آسیا سقوط کند و حداقل قضیه این بود که ما تیم را در دسته سوم آسیا نگه میداشتیم. در جام دیویس و نظایر آن تجربه حرف اول را میزند.
سعید احمدوند میگوید از حضور شما در تیم ملی استقبال میکرد و حتی میخواست در کادر فنی از شما استفاده کند اما به توصیههای او در زمینه لزوم کم کردن وزن زیاد بدنت بیاعتنایی کردهای.
بههر حال بهانههایی را باید برای عدم رویکرد به مسنترها بیاورند. حتی وقتی اسفند سال پیش ما را به تورنمنتهای سهگانه فیوچرز تونس بردند، به من گفتند هزینه اقامت را از جیب خودت بده و من چیزی حدود ۳۰ میلیون تومان خرج کردم و فدراسیون فقط پول بلیت سفر مرا داد.
در بازگشت به تهران به شما چهگفتند؟
گفتند خودت به تنهایی تمرین کن تا ببینیم چه میشود.
حالا موضعات در قبال تیم ملی چیست؟
مثل همیشه با تمام وجود در خدمت این تیم هستم اما به شرطی که مربیان هم بخواهند و مرا دعوت کنند. من حتی میتوانستم در همین مسابقههای سنگاپور در صورت عدم بازی بهعنوان یکی از مربیان و یا همراهان با بچهها حرف بزنم و ارائه طریق کنم و به آنها کمک فکری و روحیه بدهم که بسیار هم به کارشان میآمد.
فکر میکنی پس از سقوط از دسته سوم در مسابقات بعدی مقابل کدام رقبا قرار گیریم و شرایطمان چگونه باشد؟
با اینکه تیمهای سقوطکننده به Zoneها ظاهراً اسم و رسم بزرگی ندارند اما کارمان سخت خواهد بود.
تصور میکنم حدود ۱۰ تیم بشوند و در یک کشور به طور مجتمع بازی کنند و دو تیم برتر، دسته سومی شوند.
مسابقه بعدیمان در همین چارچوب نیز نه در تاریخ سنتی شروع جام دیویس یعنی بهمنماه بلکه در سال بعدی و شاید در خرداد ۱۳۹۹ باشد.
با توجه به شرایط خاص فدراسیون تنیس و معوق ماندن انتخابات ریاست آن و کش و قوس فدراسیون با سران ورزش مرجعی هم وجود ندارد که به نتایج اخیر تیم ملی رسیدگی و صدور رأی و عزل و نصب کند. اینطور نیست؟
همین طور است. بهنظرم احمدوند باید انعطاف بیشتری در قبال برخی بازیکنان داشته باشد و افرادی را که ولو ایرادات و غیبتها و خطاهایی داشتهاند، با صحبت و توصیه و ترمیم امور به صحنه مسابقهها برگرداند. او با برخی نفرات ملیپوش مشکل شخصی پیدا کرده است حال آنکه تیم ملی محل این جور بحثها نیست و باید بدون هیچ حب و بغضی بهترینها را فرا خواند.
تا چه زمانی و کدام سن در صحنه تنیس قهرمانی و بین بازیکنان باقی میمانی؟
تا وقتی سرحال باشم و نتیجه بگیرم و قهرمان شوم، خدمتتان هستم ولی کلاً فکر میکنم تا ۴۰ سالگی زمان مناسبی برای ماندن ما (نفرات پردوام تنیس) است و شاید پس از آن راکتها را بیاویزم.
پس «چهلچهلی»ات را یکی دو سال زودتر شروع کردهای.
بله. فرق زیادی بین سن من و ۴۰ سالگی نیست. اولین باری که ملیپوش شدم فقط ۱۷ سال داشتم و با این اوصاف ۲۱ سال است که برای تیم ملی بازی میکنم.
طی این مدت طولانی کدام نتیجه و کدامین برد بیشتر از بقیه به شما چسبید؟
وقتی زندهیاد کامبیز درخشی جوان سرمربی تیم ملی بود، ما را به پلیآف گروههای دوم و سوم آسیا بردند و من در بدو دوران حضورم در تیم ملی قرار داشتم و نفرات نامدارتر و پرسابقهتری مثل رامین رضیانی، محمدرضا توکلی و اکبر طاهری عضو تیم ملی بودند و من در قیاس با آنها فقط یک تازهوارد بیتجربه بودم، ما بازی اول را به مالزی باختیم اما دیدار دوم را که حیاتیتر شده بود و مقابل فیلیپین بود فتح کردیم و من نیز بازی کردم و تیم از گروه سوم به دسته دوم ارتقا یافت، بهخاطر جوانی و تازهکار بودنم آن برد بیش از هر چیزی در ذهنم حک شده و شیرین نشان میدهد. البته دو سه باری هم در سلسله مسابقات فیوچرز به رتبه سوم رسیدم و یکی دو بار در معیت اشکان شکوفی به فینال دوبل این مسابقات هم راه یافتیم.
از برادر بزرگت اشکان که پا به پای خودت تمرین میکرد و به جمع ۲۰ نفر اول تنیس ایران راه یافت، چهخبر؟
او از مدتها پیش تنیس قهرمانی را کنار گذاشت و وارد کار مربیگری شد و الان چند سالی است که مربی شخصی و مستقیم من هم هست. او فقط سه سال از من مسنتر اما بهلحاظ علم و تکنیکهای این ورزش بسیار از من غنیتر و کاملتر است.
آیا افسوس بزرگی هم در زندگیات داری؟
فکر میکنم حدود ۲۰ سال پیش که وارد جمع ۱۰۰ تنیسور اول جهان در رده سنی جوانان شده بودم قدری سهلانگاری کردم و بهجای اینکه قضیه را جدی بگیرم و با شرکت در قسمت جوانان تورنمنتهای مهم و بخصوص گرنداسلمها درجه و رتبه خودم را بالاتر ببرم و از این طریق به رقابتهای گرنداسلم بزرگسالان هم ورود کنم بهسادگی از کنار این مسأله گذشتم و اهمیت آن را درک نکردم. اگر در آن سالها در قسمت جونیوز ویمبلدون و فرنچ اوپن و نظایر آن شرکت میکردم شاید الان قصهام چیز دیگری بود.
قدم بعدیات چیست؟
ما حدود ۱۲ تورنمنت مهم داخلی در سال ۱۳۹۸ داریم که هنوز هفت تای آن باقی مانده است. در برخی از آنها به میدان میآیم. آنجا میبینمتان.
وصال روحانی
- 19
- 4