دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲
۱۶:۱۴ - ۰۸ مهر ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۷۰۶۲۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

سحر زکریا: به دلیل درخواستم برای واکسیناسیون ممنوع الکارم کردند/ روحانی و رئیسی فرقی با هم ندارند

سحر زکریا,گفتگوی جدید سحر زکریا
بازیگر سریال پاورچین گفت: پدر من را در سریال پاورچین در آوردند. بر روی لب‌های من فونت می‌زدند که رنگ لب‌های من دیده‌ نشود. از یک‌جایی به بعد آنقدر من را اذیت کردند که این را بپوش آن را نپوش که گفتم من دیگر لباسم را عوض نمی‌کنم و اگر دقت کرده باشید من در سریال از یک‌جایی به بعد دیگر لباسم تغییر نمی‌کند.

به گزارش دیده بان ایران، دو روز قبل بود که یکی از مدیران صداوسیما از قوانین عجیب این سازمان برای آگهی های تبلیغاتی خبر داد و اعلام کرد که "پخش آگهی چای ریختن مرد برای زن ممنوع است"

امیرحسین شمشادی، مدیر گروه آموزشی روابط عمومی دانشکده خبر،‌ در اینستاگرام اشاره کرده که در تلویزیون ایران پخش آگهی چای ریختن مرد برای زن،‌ نشان دادن هر نوشیدنی قرمز، ‌دستکش چرم برای زنان،‌ ‌خوردن ساندویچ و پیتزا و نشان دادن مرد و زن تنها و یا دو پسر تنها در خانه ممنوع است.

ممنوعیت های عجیب و غریبی که توجه بسیاری از کاربران در شبکه های اجتماعی را به خودش جلب کرد و باردیگر این موضوع را مطرح کرد که با توجه به شرایط بحرانی کشور به لحاط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی علت مانور دادن مقامات و مسئولان بر روی افزایش محدودیت‌ها علیه زنان در شرایط کنونی چیست؟ چرا مدیران رسانه ملی تا به این حد زن ستیز هستند و با وجود اینکه تاکنون نتیجه ای از این نوع عملکرد خود نگرفته اند اما همچنان بر روی این اصل خود پافشاری می کنند؟

سحر زکریا ، بازیگر سینما و تلویزیون که سابقه همکاری با مدیران رسانه ملی را در کارنامه خود دارد در همین رابطه به خبرنگار دیده بان ایران می گوید: "محدودیت‌هایی در تلویزیون اعمال می‌شود که اصلا قابل تعریف نیستند. زنان در کارهای طنز اصلاً نمی‌توانند خودشان را نشان دهند و دیالوگ‌ها و کاراکترهای خوب همیشه برای آقایان است."

مشروح گفت‌وگوی سحر زکریا با دیدبان ایران را در ادامه می‌خوانید:

*باتوجه به محدودیت‌هایی که به گفته مدیر گروه دانشکده خبر برای خانم‌ها خبر از اعمال آن داده است ، شما به‌عنوان بازیگری که هم در سینما و هم در تلویزیون کار کرده‌اید چه تجربه‎‌ای از این محدودیت‌ها دارید؟ آیا این تبعیض‌ها دامن شما را هم گرفته است؟

مگر می‌شود در ایران زندگی کنی اما این محدودیت‌ها را تجربه نکنی؟ تلویزیون و سینما هر دو برای یک سیستم و حکومت کار می‌کنند اما من دلیل این همه تفاوت بین این دو را متوجه نمی‌شوم. در سینما اگر مو و یا لباس‌های عجیب غریب بپوشید، هیچ اشکالی ندارد اما در تلویزیون که برای همین سیستم است قابل قبول نیست. ما حتی در تلویزیون گریم نمی‌توانیم داشته باشیم. محدودیت‌هایی در تلویزیون اعمال می‌شود که اصلا قابل تعریف نیستند. زنان در کارهای طنز اصلاً نمی‌توانند خودشان را نشان دهند و دیالوگ‌ها و کاراکترهای خوب همیشه برای آقایان است. مهم‌ترین سوالی که من دارم این است که چرا در یک جامعه دو سازمان (سینما و صداوسیما) تا این اندازه با هم تفاوت دارند. شما به سریال‌های خانگی نگاه کنید خیلی همه به نسبت تلویزیون راحت هستند اما من نمی‌دانم چرا در تلویزیون دقیقا عکس این قضیه اتفاق می‌افتد! اگر قرار بر محدودیت و تبعیض باشد باید در همه ارکان این اصل را رعایت کنند. ما سال‌هاست که شاهد این وضعیت در کشور هستیم. البته همه مقایسه‌های من مختص به داخل ایران است اگر قرار باشد ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم که یک چیز عجیب غریبی در می‌آید.

وی اضافه کرد: من قرار بود به‌عنوان اولین زن، عکسم بر روی بیلبوردهای سطح شهر بروم اما آقای احمدی‌نژاد آمد و وضعیت از آن‌چه که بود سخت‌تر شد. وقتی بازیگرهای حال حاضر را می‌بینم غبطه می‌خورم که آنقدر می‌توانند راحت باشند هرچند همین آزادی هم فقط برای یکسری از بازیگرهاست. یکسری از عزیزان بازیگر جزء خواص هستند بارها تصاویر بی‌حجابشان در خارج از کشور دیده شده است اما با این وجود تلویزیون باز هم با این افراد کار می‌کند. اصلاً در آن دوران با ما چنین رفتاری نمی‌شد اگر ما این کارها می‌کردیم حراست صداوسیما پدر ما را در می‌آورد. من به بدی و خوبی این قوانین کاری ندارم حرف من این است که اگر قانون است باید برای همه قانون باشد. خانمی در سینمای ما هستند که اتفاقا سن‌شان هم بالا است و در عروسی دخترشان در آمریکا با آقای اِبی می‌رقصند اما دوباره برمی‌گردند ایران کار می‌کنند! این ضد و نقیض بودن برای من جالب است. خود من کسی بودم که سعی کردم همه شرایط تلویزیون را بپذیرم اما می بینم بازهم کافی نیست. نه تلویزیون نه سینما نمی‌توانند یک مورد فقط یک مورد از من ارائه دهند که بگویند سحر زکریا به این دلیل تو را ممنوع‌الکار کردیم. حالا دلیل‌شان برای ممنوع‎‌الکاری من فکر می‌کنید که چیست؟ بله دلیل‌شان این است که بنده فریاد زدم و از مسئولین درخواست واکسن کردم. آن‌‌وقت آقای بازیگر برای فایزر به آمریکا می‌رود و برمی‌گردد هیچ مشکلی هم برایش ایجاد نمی‌شود. من اگر فردا ببینم که گفته‌اند زن‌ها حق خروج از منزل را ندارند، هیچ تعجب نمی‌کنم.

*شقایق دهقان در مصاحبه با آقای جیرانی گفتند که در سریال پاورچین ما فقط حق استفاده از سه رنگ مشکی، قهوه‌ای و سرمه‌ای را داشتیم، شما به‌عنوان یکی از اعضای این سریال نظرتان در این خصوص چیست؟

در آن سریال هم باز نسبت به خانم ولدبیگی و دهقان بسیار بیشتر به من سخت‌گیری می‌شد. پدر من را در سریال پاورچین در آوردند. بر روی لب‌های من فونت می‌زدند که رنگ لب‌های من دیده‌ نشود. از یک‌جایی به بعد آنقدر من را اذیت کردند که این را بپوش آن را نپوش که گفتم من دیگر لباسم را عوض نمی‌کنم و اگر دقت کرده باشید من در سریال از یک‌جایی به بعد دیگر لباسم تغییر نمی‌کند. تمام حرف من این است که اگر یک چیزی قانون است باید برای همه باشد نه این‌که با یک عده خاص طور دیگری رفتار شود. چطور یک قانونی برای سحر زکریا وجود داشته باشد اما برای یکسری نه؟ من چطوری می‌توانم به خارج از ایران بروم و بدون حجاب دیده‌ شوم و به ایران برگردم و باز هم بتوانم به کارم ادامه دهم؟ سال‌ها پیش این قضیه برای خود من پیش آمد وقتی به امارت سفر کرده بودم که اتفاقا در آن‌جا با حجاب هم بودم زمانی‌که به ایران برگشتم حراست شبکه من را بازخواست کرد چرا؟ چون آقایان می‌گفتند که حجاب‌تان درست نبوده است! درد من این تبعیض‌ها است. اگر از فردا به من بگویند که مثل زنان افغانستانی با نقاب بیرون بیا اصلا تعجب نخواهم کرد. برای من دیگر هیچ چیزی در این مملکت عجیب نیست. از زندگی تک تک ماها خبر دارند، می‌دانند ما چطوری زندگی می‌کنیم پس چطور ممکن است مهمونی و مواد زدن‌های هرشب برخی از بازیگران محترم را نمی‌بینند؟ مواد زدن و کوک زدن میان همکاران من مثل آب خوردن شده است چطور چشم‌شان را بر روی این مسائل می‌بندند؟ همه آن‌ها کار کنند اما من خانه‌نشین شوم؟ چون صدای مردمم بودم؟

سحر زکریا,گفتگوی جدید سحر زکریا

*یعنی شما می‌گویید هنرمندانی که به یک نوعی از درد مردم می‌گویند با آن‌ها بدین شکل برخورد می‌شود؟

بله دقیقا. شما هنرمندانی که از درد مردم گفته‌اند مثل جعفر پناهی و محمد رسول‌اف را ببینید که چه بر سرشان آوردند. به چه جرمی من را ممنوع‌الکار کردند؟ مگر گفتن از واکسن جرم است؟ ما در این مملکت تبعیض زیاد دیده‌ایم چه در میان سیاسیون چه در سینما. در سیاست‌مان هم همین‌طوری است آقای روحانی می‌رود، آقای رئیسی می‌آید هیچ فرقی نمی‌کند. همان‌هایی که به بدنه سینما چسبیده بودند، همان‌ها هنوز بر روی کار هستند. شما تا به الان دیده‌اید در سینمایی‌ها کسی عوض شود؟ سبز می‌رود، قرمز می‌آید بنفش می‌رود، آبی می‌آید چه فرقی می‌کند وقتی باز همان افراد گذشته پشت میز قرار می‌گیرند این وضعیت دقیقا شبیه به وضعیت سیاسی‌مان است. آقای روحانی از ریاست‌جمهوری می‌رود یک سمت دیگر می‌گیرد، آن یکی می‌آید به همین منوال ادامه می‌دهد.

*دلیل فاصله میان صداوسیما و مردم چیست؟

مردم فقط از صداوسیما جدا نشدند، از سینما هم جدا شدند. دلیلش هم محتوای تکراری است که هم صداوسیما و هم سینما دچار آن شده است. شما اگر ۲۰ سال تلویزیون ایران را روشن نکنید بعد از روشن کردنش هیچ تغییری را در آن حس نمی‌کنید. مگر می‌شود با این همه پیشرفت تکنولوژی همچنان آفتابه، بیژامه و عاشق یک دخترپولدارشدن موضوع فیلم و سریال‌های ما باشد؟ نسل جدید اصلا نمی‌خواهد این چیزها را ببیند. ما یک زمانی سربه‌داران و هزاردستان داشتیم اما الان چی داریم؟ من قبلا هم که می‌توانستم کار کنم کار نمی‌کردم بس که فیلم‌نامه‌ها بی محتوا بود.

*چند روزی است برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی واکنش‌های تندی نسبت به پوشش تیم ملی فوتبال زنان داشته است، نظر شما در این باره چیست؟

اصلاً بالفرض این پوشش به لحاظ اسلامی درست نیست، چرا برای بازیگرهای یکسری پوشش‌های از این بدتر وجود دارد؟ شما جشنواره را کن را مشاهده کنید چطور می‌شود دختر آقای اصغر فرهادی و خانم گوهر خیراندیش با آن وضعیت پوشش در آن‌جا حاضر شوند اما این دخترها بااین‌که لباس‌شان که اتفاقا پوشیده هم بود، آنقدر مورد اتهام قرار گیرند. شما یک‌روز به صداوسیما بروید حراست جلوی در صداوسیما یک‌طوری با شما رفتار می‌کنند که انگار از فضا آمده‌اید. من واقعا دیگر در ایران برای هیچ مسئله‌ای مغزم کار نمی‌کند. به نقطه‌ای رسیده‌ام که هر اتفاقی در ایران می‌افتد فقط نگاه می‌کنم و اصلا برایم چیز عجیبی نیست.

  • 22
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱۲
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
مطالب خیلی خوبی داشتی عالی بود من هرروز به سایت شما سر میزنم که آخرین مطالب سایت شمارو بررسی کنم واقعا عالیه
لعنت
مشاهده کامنت های بیشتر
گوستاوو بلانکو بیوگرافی گوستاوو بلانکو بازیکن مهاجم آرژانتینی

تاریخ تولد: ۵ نوامبر ۱۹۹۱

محل تولد: مندوسا، آرژانتین

حرفه: فوتبالیست

پست: مهاجم

باشگاه کنونی: استقلال

شماره پیراهن: ۹

ادامه
جواد خواجوی بیوگرافی جواد خواجوی کمدین پرطرفدار ایرانی (+تصاویر)

چکیده بیوگرافی جواد خواجوی

نام کامل: جواد خواجوی

تاریخ تولد: ۲۴ خرداد ۱۳۷۱

محل تولد: مشهد

حرفه: کمدین، بازیگر و دوبلور

آغاز فعالیت: ۱۳۹۶ تاکنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی رشته سینما

ادامه
کیم تهیونگ کیم تهیونگ از اعضای گروه محبوب BTS

تاریخ تولد: ۳۰ دسامبر ۱۹۹۵

محل تولد: دگو، کره جنوبی

حرفه: خواننده، ترانه سرا، بازیگر و مدل 

ژانر: آراندبی، نئو سول، ایندی پاپ، کی-پاپ

ساز تخصصی: آواز

آغاز فعالیت: ۲۰۱۳ تاکنون

ادامه
زندگینامه لقمان حکیم زندگینامه لقمان حکیم و روایت های قرآنی وی

دوران زندگی: دوران حضرت داوود

محل تولد: حبشه

شهرت: لقمان حکیم

محل دفن: فلسطین یا ناحیه راشدیه در شمال بغداد

زندگینامه لقمان حکیمبیوگرافی لقمان حکیم

ادامه
سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بازیگر و مجری پرطرفدار ایرانی

تاریخ تولد: ۸ آذر ۱۳۴۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و مجری

آغاز فعالیت: ۱۳۷۶ تاکنون

تحصیلات: لیسانس آلودگی شیمیایی دریا

ادامه
عبدالقادر گیلانی زندگینامه عبدالقادر گیلانی شاعر و عارف قرن ششم

تاریخ تولد: ۱ رمضان ۴۷۱ هجری قمری

محل تولد: صومعه سرا، گیلان

محل زندگی: گیلان، بغداد

حرفه: عارف، صوفی، محدث، و شاعر

درگذشت: ۸ ربیع الاول ۵۶۱ هجری قمری

محل دفن: محله باب ‌الشیخ بغداد

ادامه
استیو جابز زندگینامه ثروتمند بزرگ استیو جابز و بنیان گذار شرکت اپل (+ تصاویر دوران جوانی)

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۵۵

محل تولد: سان فرانسیسکو، کالیفرنیا

ملیت: آمریکایی

حرفه: کارآفرین، مخترع، بنیان‌گذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانه‌ای اپل

سال های فعالیت: ۱۹۷۴ تا ۲۰۱۱

درگذشت: ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در پالو آلتو، کالیفرنیا

ادامه
پاتریک دمپسی بیوگرافی پاتریک دمپسی جذابترین مرد ۲۰۲۳

تاریخ تولد: ۱۳ ژانویه ۱۹۶۶

محل تولد: لوئیستون، مین

ملیت: آمریکایی

حرفه: بازیگر، رانندهٔ اتومبیل‌رانی

شروع فعالیت: ۱۹۸۵ تاکنون

ادامه
 محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی مجری اسبق صدا و سیما / حواشی زندگی وی

تاریخ تولد: ۲۷ دی ۱۳۳۴

محل تولد: آبادان

محل زندگی: تهران

حرفه: گوینده و مجری صدا و سیما 

شروع فعالیت: ۱۳۵۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته علوم سیاسی

ادامه
دیالوگ ونزدی,دیالوگ سریال ونزدی,دیالوگ هایی از ونزدی

دیالوگ ونزدی ونزدی ( Wednesday) مجموعه ای تلویزیونی در ژانر کمدی، ترسناک، ماوراء طبیعی و داستان بلوغ است که بر اساس شخصیت ونزدی آدامز ساخته شده‌ است. جنا اورتگا در نقش ونزدی آدامز، یک دختر ۱۶ ساله که دارای قدرت‌های فرا حسی است. او به دلیل ایجاد شرارت در مدارس دیگر به آکادمی نِوِرمور فرستاده می‌شود. یکی از ویژگی های ونزدی این هست که به هیچ کسی اهمیت نمی دهد و نگرانی های دیگران برای او ارزشی نداره و بسیار حاضر جواب است. در ادامه این مقاله سرپوش  به معروف ترین دیالوگ های سریال ونزدی پرداخته ایم. دیالوگ معروف از ونزدی آدامز: آماتورهایی مثل شما آبروی گروگان گیری را میبرند. دیالوگ های سریال ونزدی: من فکر نمیکنم از همه بهترم، فقط اینکه از تو بهترم دیالوگ ونزدی  به دوستش: هر وقت حالم بهم خورد به تو فکر میکنم. دیالوگ هایی از ونزدی: من طوری رفتار می‌کنم که انگار مهم نیست اگر کسی من رو دوست نداشته باشه. در اعماق وجودم پنهانی از آن لذت می برم. دیالوگ هایی از ونزدی آدامز: من به انتقام باور دارم، معمولا هم خیلی گرم و با درد زیاد درستش می‌کنم. حاضرجوابی های ونزدی: دوست شما بودن باید با یک برچسب هشدار دهنده همراه باشد. دیالوگ های به یاد ماندی ونزدی آدامزی جالب ترین دیالوگ های ونزدی:  احساسات مساوی با ضعف است. دیالوگ هایی مشهور در سریال ونزدی: ونزدی دختر رویاهای شما نیست. او کابوس شماست. دیالوگ جذاب ونزدی: جالب ترین گیاهان در سایه رشد می کنند. پاسخ های ونزدی به دوستانش: من به بهشت یا جهنم اعتقاد ندارم، اما به انتقام اعتقاد دارم! دیالوگ مشهور ونزدی آدامز: هرکس کفش های پاشنه بلند را اختراع کرد، به وضوح یک شکنجه گر در کنارش بوده. دیالوگ های کاراکتر اصلی سریال ونزدی: تو دلیلی هستی که میفهمم چقدر ضروری است که هرگز خود را از دست ندهم. گردآوری: بخش هنر و سینما بیتوته

ویژه سرپوش