دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۳۴ - ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۱۱۸۹۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

حسن معجونی از بازیگری در سینما می‌گوید

حسن معجونی,فیلم سینمایی شب طلایی

حسـن معجونی در تئاتر کارنامه پر‌و‌پیمانی دارد؛ چه در حـوزه بازیگری و چه در مقام کارگردان. او سال‌هاست در سینما هم صاحب تجربه است و در کارنامه هنری‌اش همکاری با بسیاری از کارگردان‌های شناخته شده به چشم می‌خورد. معجونی در ۲تجربه اخیر خود با کارگردان‌های جوان سینما همکاری کرده است.

او امسال در جشنواره به‌عنوان بازیگر اصلی «شب طلایی» نخستین ساخته سینمایی یوسف حاتمی‌کیا حضور دارد. با همین انگیزه درباره این همکاری، با او گفت و گو  کردیم. این گفت‌وگو پیش از آغاز به‌کار جشنواره فیلم انجام شد که هنوز فیلم شب طلایی دیده نشده بود.

 با توجه به کارنامه‌ای که از شما در تئاتر و سینما سراغ داریم، چه شد که به پیشنهاد همکاری با یوسف حاتمی‌کیا پاسخ مثبت دادید؟

- در وهله اول علی هاشمی (از کارگردانان و دستیاران کارگردان در تئاتر و سینما) تماس گرفت و متن را فرستاد که پس از خواندن آن، قراری گذاشتیم و با یوسف صحبت کردم. برخورد او را با متن بسیار خوب و روشن دیدم و در عین حال بسیاری از کسانی که در این پروژه حضور داشتند، از بچه‌های تئاتر بودند که قبلا با یکدیگر کار کرده بودیم و پیشنهاد‌ این همکاری را پذیرفتم.

 ظاهرا این فیلم به مقطع کرونا می‌پردازد. بعد از ورود کرونا زیاد صحبت شد که چه زمانی باید منتظر خلق آثار هنری متاثر از کرونا باشیم و بعضی از هنرمندان معتقد بودند هنوز زود است که درباره این دوره، کار هنری بسازیم و باید بگذاریم تا تجربه این دوران ته‌نشین شود و با صبر و تامل درباره آن کار کنیم. آیا این فیلم به لحاظ موضوعی واکنش اولیه‌ای است نسبت به کرونا یا اینکه آن تمرکز و ته‌نشین شدن، اتفاق افتاده است؟ 

نمی‌توانم بگویم خیلی کامل تحت‌تأثیر ماجرای کرونا و قرنطینه و اینهاست ولی فضای کرونا به‌شدت بر این کار تأثیر می‌گذارد زیرا اولا داستان فرد مسنی است که تولدش را می‌گیرد و بسیاری از فرزندانش به‌دلیل همین شرایط کرونایی و برای حفظ سلامتی او، تلاش می‌کنند به او نزدیک نشوند ولی در مقابل، کسانی دیگر مانند زنی باردار می‌پذیرد که کنار او باشد؛ اینها مواردی است که در قصه وجود دارد. اینگونه نیست که خیلی مستقیم و عمیق به مقطع کرونایی بپردازد ولی تحت‌تأثیر این شرایط هست. به این معنا که اتفاقات کرونا بر قصه تأثیرگذار است.

یوسف حاتمی‌کیا بیشتر در حوزه فیلم مستند و کوتاه فعالیت کرده. تجربه کار با کارگردانی که پیشینه‌اش بیشتر به فیلم کوتاه و مستند برمی‌گردد و به‌ویژه بر آثار جنگی متمرکز است، برایتان چگونه بود؟ آیا آن تجربه‌ها در این فیلم هم به نوعی خود را نشان می‌داد یا اینکه شب طلایی کاری است کاملا مستقل که چندان هم به دغدغه‌های او درباره جنگ و مستند ارتباط پیدا نمی‌کند؟

تصور نمی‌کنم که باید تفکیک کنیم چون در هر صورت هر یک از این تجربه‌ها نشستی در آدمی دارند ولی این فیلم در حوزه‌ای است که ربط مستقیمی به تجربیات یوسف حاتمی‌کیا در زمینه فیلم‌های مستند و کوتاه ندارد. در هر صورت تجربه قبلی هر کسی بر حال و هوای کارهای بعدی‌اش تأثیر می‌گذارد. آنچه در این ماجرا برایم مهم بود، این است که نخستین کار یک کارگردان است، چون در سینمای قصه‌گو، نخستین تجربه اوست. کسانی که در سینما نخستین تجربه ‌خود را کسب می‌کنند، برای اثبات توانمندی خود در این زمینه وسواس بسیار خوبی دارند. این وسواس این اطمینان را در کسانی مانند من ایجاد می‌کند که قرار نیست فیلمی سرسری ساخته شود بلکه حس می‌کنیم این کارگردان می‌خواهد توانایی خود را در ساخت فیلم سینمایی ثابت کند و به همین دلیل با دقت بیشتری بر ژانر تازه‌ای که قصد کار در آن را دارد، تمرکز کرده است. بنابراین این تمرکز و حساسیت به نفع من هم به‌عنوان بازیگر پروژه هست.

اتفاقا قصد داشتم درباره همین موضوع صحبت کنیم. بارها دیده‌ایم که هنرمندان حرفه‌ای از همکاری با کارگردان‌های جوان و فیلم‌اولی استقبال کرده‌اند و معتقدند آنان خلاقیت‌ها و انگیزه‌های بیشتری دارند. برای شما چگونه تجربه‌ای بود؟ آیا شما هم چنین باوری دارید؟ 

 بله. تصور می‌کنم بخشی از این پرسش را در پاسخ قبلی جواب دادم. حساسیت و وسواس کارگردان‌های جوان و در عین حال همین انگیزه‌ای که از آن می‌گویید، جذاب است. به عقیده من برخورد نسل جدید در مورد مقوله سینما و حضور آنان در این حوزه متفاوت است. نسل‌های قبلی سینما را به واسطه حضور در سالن سینما لمس می‌کردند و این تجربه را با رفتن به سینما به‌دست می‌آوردند یعنی اگر قرار بود فیلمی ببینند، در سالن سینما این اتفاق می‌افتاد ولی هم‌اکنون خود مقوله فیلم آنقدر در دسترس است که نسل جدید گویی به آن نزدیک هستند و تجربه دیدن فیلم در میان آنان خیلی زیاد است. به همین دلیل در مقایسه با نسل قبل در برخورد با مقوله فیلم خیلی راحت‌تر هستند. طبعا دیدن این همه کار و پیدا کردن تفاوت‌های این همه ژانر گوناگون به آنان بینشی می‌دهد و در عین حال کمی هم کار را برایشان سخت‌تر می‌کند؛ چراکه باید در این فضا و در میان این همه گونه‌گونی، زبان شخصی خود را پیدا کنند. درهرحال معتقدم نسل جدید عموما بچه‌های خلاقی هستند و چون تعدادشان هم بسیار زیاد است، طبعا در چالش عجیبی قرار دارند. در نسل جدید ۳،۴ فیلمساز نداریم بلکه بسیار پرتعداد هستند و در میان آنان کسی که دوره آماتوری را می‌گذراند حتما باید توانمندی داشته باشد تا به مرحله بالاتر برسد.

 البته یک موضوع دیگر هم درباره کار کردن با کارگردان‌های فیلم‌اولی وجود دارد؛ در بسیاری موارد دیده‌ایم کارگردان‌های شناخته شده به دلایل گوناگون که مثلا در ۲سال گذشته کرونا، جدی‌ترین دلیل بوده، فرصت کار پیدا نمی‌کنند. طبیعتا وقتی آنان کار نکنند، بازیگران و دیگر عوامل سینما ناچار هستند در آثار کارگردان‌های ناشناخته‌تر کار کنند. اگر برایتان این امکان بود که با کارگردان‌های شناخته‌شده‌تری کار کنید، آیا باز هم به پیشنهاد همکاری کارگردان‌های جوان فکر می‌کردید یا اینکه اصلا شناخته‌شده بودن کارگردان برایتان معیار نیست. اصولا شناخته‌شده بودن کارگردان چقدر در پذیرش پیشنهاد همکاری‌اش مؤثر است؟

 برایم کاملا متفاوت است چون در تجربیاتم کار کردن با افراد سرشناس هم وجود دارد اما الزاما به‌معنای موفقیت‌آمیز بودن آنها نیست و اصلا خود هم شک دارم که به موفقیت رسیده باشد. درحالی‌که از یکی،دو تجربه اخیری که داشتم، اولی با پناه پناهی و بعد از آن هم با یوسف حاتمی‌کیا که هر دو هم جوان و کم‌سن‌و‌سال هستند، خیلی راضی‌تر بودم تا تجربه همکاری با افراد شناخته‌شده‌ای که قبلا هم با هم کار کرده بودیم و خیلی هم رضایت نداشتم. ولی الان در این کار به‌نظرم رضایت وجود دارد.

 هم‌اکنون فیلم‌های بسیار زیادی در صف اکران هستند و با توجه به اتفاقات ۲سال گذشته که بسیاری از آثار سینمایی فرصت نمایش پیدا نکردند، طبیعتا صف اکران طولانی‌تر هم شده. سینماگران و حالا در مورد شما بازیگران با چه انگیزه و امیدی در سینما کار می‌کنند. به‌عنوان یک بازیگر برای دیده‌شدن فیلمی که برایش تلاش کرده‌اید، چه چشم‌اندازی دارید و چقدر این امید در بازیگران وجود دارد که نتیجه و ثمره تلاش‌شان دیده شود؟

 خوشبختانه با شکل‌گیری و رواج پلتفرم‌ها، ماجرای اکران صرفا به سالن سینما موکول نمی‌شود، به همین دلیل دیده شدن تجربه و زحمات عوامل سینما، دیگر همچون گذشته نیست. شاید امروز یک فیلم خیلی بیشتر از زمانی دیده می‌شود که در سینما اکران می‌شد چون هم‌اکنون فیلم‌ها دیگر در دسترس مخاطب هستند و او در خانه نشسته و به‌صورت آنلاین یا از طریق خریداری از پلتفرم، آثار را تماشا می‌کند. هر چند اینگونه فیلم دیدن، کیفیت تجربه‌ فیلم دیدن در سینما را ندارد ولی به هر حال آن اثر دیده می‌شود. درست است که جنس این دیده شدن متفاوت است. در مورد ما بازیگران هم شاید وقفه‌ای برای دیده شدن نتیجه کارمان رخ بدهد ولی می‌دانیم در نهایت دیده خواهد شد در سینما یا در پلتفرم و... ضمن اینکه سینما دسته‌بندی‌های مختلفی هم برای خود تعریف کرده مانند «هنر و تجربه». در گذشته گاه فیلم‌هایی که بازده اقتصادی خیلی خوبی نداشتند، از گردونه اکران حذف می‌شدند ولی هم‌اکنون با وجود فضایی مانند «هنر و تجربه»، این آثار هم امکان عرضه و دیده شدن پیدا می‌کنند و دیگر چندان نگرانی مبحث اقتصادی را ندارند. احتمالا یارانه‌ای دریافت می‌کنند و به هر صورت دیده می‌شوند.

 اگر قرار باشد این گپ و گفت به‌عنوان سندی از دوران کرونا باقی بماند، تجربه کار در این دوران برایتان چگونه بود؟ چون بازیگران به هیچ‌وجه نمی‌توانند ماسک بزنند و در میان مشاغل هنری، سخت‌ترین کار را دارند. شما هم در فیلمی پر بازیگر بازی کرده‌اید. این تجربه را از نظر سختی‌ها و محدودیت‌های دوران کرونا چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 چند روز پیش از من پرسیدند که این نقش چه چالشی برایم به همراه داشت. واقعیت این است که خود نقش چندان چالشی برایم نداشت و نقش سختی نبود بلکه بزرگ‌ترین چالشم اتفاقا کرونا بود و اوایل کار هم برای پذیرش این همکاری مردد بودم چون می‌دانستم این کار در لوکیشنی ثابت و در یک خانه ضبط می‌شود آن هم با تعداد بازیگران بسیار زیاد و تصور کنید همراه با عوامل فنی، تقریبا حدود ۴۰،۵۰ نفر در یک خانه بودیم و حین همین کار هم یک‌بار دچار کرونا شدم و ۲هفته کار متوقف شد. به هر حال شرایط سختی بود. بخشی از عوامل فیلم قرار بود در داخل فیلم با ماسک حضور داشته باشند ولی بعضی دیگر هم بودیم که قرار نبود در فیلم ماسک داشته باشیم. به همین دلیل از نظر روانی، شرایط بسیار سختی داشتیم و هر روز منتظر فاجعه و اتفاقی بودیم که نهایتا هم رخ داد و همانطور که گفتم، خود من درگیر کرونا شدم درحالی‌که مرتب و هفته به هفته تست کرونا داشتیم. به هر حال شرایطی بسیار بد و چالشی بسیار دشوار بود.

  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش