دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۱۱ - ۰۱ آبان ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۸۰۰۴۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

جدیدترین جزییات پرونده قتل مرحوم مهرجویی و همسرش/ قاتل کارگردان مشهور خودکشی کرد؟

داریوش مهرجویی,قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر
رییس کل دادگستری و دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز در دیدار با دادستان کل کشور اقدامات انجام شده در دستگیری متهمان پرونده قتل مهرجویی و همسرش را تشریح کردند.

مشرق نیوز نوشت: شب طولانی پاییزی ۲۲ مهرماه برای داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر، از همیشه کوتاه تر بود. آقای کارگردان روی مبل مشغول تماشای تلویزیون بود و همسرش هم در آشپزخانه آخرین پُک‌ها را به آخرین سیگار زندگی‌اش میزد. آش پخته بودند و قرار بود دخترشان هم به ویلای زیبادشت بیاید و دور هم باشند. اما خبر نداشتند که چند متر آن طرف‌تر، درست پشت دیوار شهرک چه نقشه شوم و هولناکی تدارک دیده شده است.

حوالی ساعت ۸ شب است. نفر چهارم هم حالا سر قرار رسیده است. گروه عجیبی دور هم جمع شده‌اند؛ دو نفر برای انتقام‌جویی و قتل آمده‌اند و دو جوان دیگر را هم به هوای سرقت از منزل یک پیرمرد معروف و پولدار به آنجا کشانده‌اند.

این ۴ نفر حدود یک هفته قبل هم به سراغ خانواده مهرجویی آمده‌ بودند اما همسر مرحوم مهرجویی سایه آنها را دیده بود. آن روز طراح و عامل قتل به در بسته خورد و نتوانست وارد خانه شود. همسر مهرجویی هم با آوردن نام پلیس، برنامه قاتلان را به هم زد و آن شب فرار کردند. البته تا زمان قتل هیچگاه پلیس از این تهدید خبردار نشد؛ که اگر شده بود شاید این داستان هم اینطور تمام نمی‌شد.

از اولین روز اعلام خبر، جزئیات زیادی از این حادثه منتشر شده است. حالا همه می‌دانند که پای یک باغبان و چند نفر دیگر که سابقه کار برای مرحوم مهرجویی داشتند در میان است. انگیزه قاتلان اما همچنان مبهم است و اخباری از اختلافات مالی، سرقت و چند اختلاف جزئی دیگر منتشر شده است که بازهم جوابگوی این همه کینه برای رقم زدن چنین جنایت فجیعی نیست. اینکه چطور وارد منزل شدند که هیچ دوربین و هیچ نگهبانی متوجه حضور آنها نشده است، چطور بدون آثار خرابی وارد منزل شده‌اند، سگ‌های نگهبان چرا واکنشی نشان نداده‌اند و … و دهها سوال بی‌پاسخ دیگر که شاید اول از همه پاسخ متهمان قتل از سایر روایت‌ها قابل توجه‌تر باشد.

اولین ملاقات با قاتلان مهرجویی و همسرش؛ داستان آن شب هولناک به روایت ۴ متهم اصلی

این اولین ملاقات یک خبرنگار با قاتلان مهرجویی و همسرش است؛ قرار ملاقات هم با هماهنگی‌های صورت گرفته در رده‌های مختلف امنیتی و انتظامی، در پلیس آگاهی استان البرز است.

صبح روز جمعه ۲۸ مهرماه وارد مقر پلیس آگاهی می‌شویم؛ روز تعطیل است اما فرمانده و کارآگاهان آگاهی استان البرز، دادستان فردیس و معاونانش،‌ بازپرس پرونده و دیگر مقامات قضایی همگی در مقر پلیس هستند. پرس و جو که می‌کنیم می‌گویند از فردای حادثه ۲۴ ساعته در محل حاضر بودند و با تشکیل اتاق مشترک عملیات، هم‌قسم شده‌ بودند که تا پیش از پایان هفته قاتلان این جنایت را شناسایی و دستگیر کنند. دستگیری ها از فردای قتل با بازداشت چهار نفر از نزدیکان مرحوم مهرجویی و همسرش آغاز می شود و در روزهای بعد تعداد بازداشتی‌های این پرونده به حدود ۲۰ نفر می‌رسد.

طراح جنایت؛ در دوراهی اقرار و انکار

حدودا ۲۵ سال دارد. او همان فردی است که در خبرها به «باغبان» مهرجویی معروف شده است. قد نسبتا کوتاه و موهای بلندی دارد؛ که البته همین موی بلند در صحنه جرم کار دستش داده است و از قضا یکی از اولین سرنخ‌های بدست آمده از عامل قتل است.

سه نفر دیگر را همین باغبان برای این جنایت دور هم جمع کرده است. همدستانش، کریم صدایش می‌کنند. از هرکدامشان هر سوالی می‌پرسی در نهایت همه جواب‌ها به کریم ختم می‌شود. گویی سه نفر دیگر هیچ اراده و اختیاری از خود نداشتند و کریم مغز متفکر آنهاست!

کریم سال‌ها باغبان مرحوم مهرجویی و امین او بوده و به دلیل برخی اختلافات مالی و کاری، رابطه اش با خانواده مهرجویی تیره شده است. همان اوایل بازداشت پس از مواجهه با سایر همدستان و اسناد و شواهد متقن بدست آمده، اقرار کرده و داستان جنایت را با جزئیات برای بازپرس‌ پرونده و ضابطان شرح داده است و پای اعترافاتش را هم انگشت زده است. اما در چند نوبت بعدی،‌ تلاش می‌کند با دادن اطلاعات غلط در مسیر تحقیقات انحراف ایجاد کند. کریم یک بار نیز در بازداشتگاه اقدام به خودکشی می‌کند که با هشیاری ماموران، ناکام می‌ماند.

کریم همان فردی است که هفته قبل از حادثه به همراه سه نفر دیگر به ویلای مرحوم مهرجویی رفته و همسرش را تهدید کرده‌ بودند. آن روز سایه کریم بر روی در ورودی خانه می‌افتد و موهای بلند او هم نشانه خوبی برای شناسایی اوست. به گفته یکی دیگر از همدستان کریم که در قتل نیز همدست او بوده، آن شب کریم با عوض کردن صدای خود، با تهدید از همسر مهرجویی می‌خواهد که در را باز کند. مرحوم محمدی‌فر هم این تهدید را با تهدید تماس با پلیس پاسخ می‌دهد و ‌آن‌شب در نهایت فرار می‌کنند.

کریم اما دست بردار نبود. از همان روز برنامه‌ریزی می‌کند تا در فرصت بعدی نقشه قتل را پیاده کند. شب حادثه این بار کریم نقشه دیگری طراحی می کند.

از بعدازظهر روز حادثه هماهنگی کریم با سه نفر دیگر آغاز می شود. محل قرار پشت دیوار ویلای مهرجویی است. حوالی ۸ شب هر چهار نفر آماده هستند. این بار به دو گروه دو نفره تقسیم می‌شوند؛ کریم و “میر ویس” برای کشتن داریوش مهرجویی و “اسکندر” و “داوود” هم برای همسر مهرجویی.

میر ویس ۲۱ سال دارد؛ او هم کارگر و سرایه‌دار ویلاهای زیادی در آن منطقه بوده و تقریبا از هرجایی که کار می‌کرده، یک یادگاری به سرقت برده است. به همین دلیل هم با شکایت آقای مهرجویی و دیگر اهالی او را از شهرک بیرون می‌کنند. کریم هم با شناخت از این حواشی و انگیزه میر ویس، به او پیشنهاد همراهی در این جنایت داده است. میر ویس هم یک دختر دارد که شب قبل از حادثه مریض بوده. اما انگار انتقام از مهرجویی آنقدر برای میر ویس اهمیت داشته که روز جنایت دخترش را به دکتر برده و به سرعت خود را به محل جنایت رسانده‌ است.

“داوود” برادر کوچک‌تر میر ویس است. خودش می‌گوید کریم او را برای این جنایت تحریک و دعوت کرده است. اما نمی‌داند برای چه انگیزه‌ای! می‌گوید قرار بود هرچیزی سرقت کردند بین خودشان تقسیم کنند.

نفر چهارم “اسکندر” است. او هم هم‌سن‌وسال داوود است. اسکندر هنوز گیج و گنگ است و گویی نمی‌داند چه اتفاقی افتاده و اصلا نمی‌داند در قتل چه کسانی مشارکت داشته! می‌گوید بعد از جنایت، برگشته به محل سکونتش و صبح روز بعد هم سر کار رفته!

اسکندر اینطور روایت می‌کند: «ما رفتیم از در آشپزخانه وارد شدیم؛ خانم در آشپزخانه و پشت به در نشسته بود و مشغول کشیدن سیگار بود. آرام در را باز کردیم و وارد شدیم . آقای مهرجویی هم روی مبل داشت تلویزیون نگاه می‌کرد. خانم با دیدن ما ترسید و به سمت اتاق خواب فرار کرد. سعی کرد در را ببندد اما با زور وارد اتاق شدیم. با پارچه و شلواری که همانجا بود دست و دهن خانم را بستیم.»

داوود می‌گوید من سر خانم را نگه‌ داشتم و اسکندر دو ضربه کشویی چپ و راست محکم و عمیق به ناحیه جلوی گردن همسر مرحومه وارد کرد. و همان دو ضربه تقریبا کار را تمام کرده بود. ضربات آنقدر شدید بوده که دست داوود که سر و گردن مقتوله را نگه‌داشته بود،‌ مجروح می‌شود.

داوود می‌گوید بعد از ضربات اسکندر دید که دستش بریده و خون شدیدی می آید. برای همین دستش را در دستشویی همانجا می‌شوید و همین سرنخ برای اثبات او کافی است! رد خون داوود روی شیر آب و ظرفشویی باقی ماند و از چشم ماموران هم پنهان نماند.

همزمان با حمله اسکندر و داوود به مرحومه محمدی‌فر، کریم و میر ویس هم به سراغ مهرجویی می‌روند و ابتدا با چوب درخت آلبالو که از حیاط ویلای مهرجویی برداشته بودند چند ضربه به سر مرحوم می‌زنند و بعد هم با کمک کریم و با یک چاقوی دسته سفید حدود ۳۰ سانتی‌متری، آن صحنه دلخراش را رقم زدند. بعدا کریم که برای اطمینان از تمام شدن کار همسر مهرجویی به اتاق محل قتل همسر می‌رود، چند ضربه دیگر هم به گردن او وارد می‌کند.

میر ویس به دلیل مشکل مادرزادی در ناحیه دهان، سخت صحبت می‌کند؛ اما با جزئیات همه چیز را تعریف می‌کند. می‌گوید ۴ ضربه با چوب زدم و ۴ ضربه هم با چاقو. وقتی میپرسم نقش کریم در کشتن مهرجویی چه بود،‌ می‌گوید فقط دست‌های آقا را گرفته بود.

مرور اظهارات داوود و اسکندر هم نشان می‌دهد که کریم مغز متفکر این جنایت بوده و سعی کرده خودش کم‌ترین نقش عملی را در این جنایت داشته باشد. به همین دلیل کار با وی کمی سخت‌تر از سه نفر دیگر است.

به غیر از مو و بزاق دهان کریم، یک نشانه دیگر هم موید حضور اوست. وحیده محمدی‌فر زمانی که قاتلان وارد منزل آن‌ها می‌شوند پیامی با مضمون (کریم اومد تو خونمون تتتتت) را برای دخترش تایپ می‌کند، اما فرصتی برای ارسال آن پیدا نمی‌کند و این پیام در حافظه گوشی وی باقی می‌ماند که پس از کشف تلفن همراه از یکی از متهمان و بازگشایی قفل آن توسط پلیس به دست آمده است.

تمام اموال سرقت شده از خانه مهرجویی، هفت النگوی همسرش و دو گوشی موبایل و یک خلخال بوده که همگی در بیرون از ویلا کشف می‌شود. قاتلان این اموال را در چند نقطه جداگانه دفن کرده بودند تا مدتی بعد از جنایت، آن‌ها را خارج کنند. دو آلت قتاله را نیز جداگانه در زمین‌های اطراف دفن کرده‌ بودند که همگی توسط کارآگاهان کشف شد.

از هر کدامشان که می‌پرسیم چقدر کارتان طول کشید، نمی‌دانند! یکی می‌گوید ۱۰ دقیقه و یکی دیگر می‌گوید ۳۰ دقیقه… حتی ساعت ورود به منزل را هم درست نمی‌دانند.

یکی از کارشناسان پرونده از تطبیق DNA متهم اصلی – کریم – می‌گوید؛ کریم در صحنه جرم هم چند تار مو از خود به جا گذاشته و هم بزاق دهانش را..! می‌گوید موی من مربوط به زمانی است که در خانه کار می‌کردم (در حالی که او اصلا به داخل خانه رفت و آمدی نداشته) و موی پیدا شده هم موی تازه است. در مورد بزاق اما یادش نمی‌آید که در کدام گوشه منزل آب دهان پرتاب کرده است!

در لابلای صحبت‌ها با کریم و میر ویس درباره سابقه ارتباط این افراد با خانواده مهرجویی، البته صحبت‌های دیگری هم درباره ریشه اختلافات آنها مطرح می‌شود که به دلیل حفظ حریم شخصی مقتولین، قادر به انتشار آن نیستیم اما مشخص می‌شود که طی سال‌های گذشته دستکم این دو نفر به اندازه‌ای در جریان سبک زندگی، رفت و آمدها و قرارها و تفریحات این خانواده قرار داشتند که رفته رفته همین نزدیک شدن بیش از حد و برخی برخوردها نقطه آغاز یک کینه عمیق می‌شود.

وقت ناهار است و آثار گرسنگی هم در چهره متهمان و هم خود ما، کم کم نمایان می‌شود. به اسکندر می‌گویم آب یا چیزی میخواهی، میگوید نه فقط خیلی گرسنه‌ام. خبر ندارد که ناهار متهمان را زودتر از ما آماده‌ کرده‌اند. ناهار آن روز همه پرسنل آگاهی پلو مرغ است و برای متهمان هم از همان غذا آوردند.

روایت متهمان هر چند در کلیات هماهنگ و موید یکدیگر است، اما در جزییات اختلافاتی دارد که کارآگاهان و بازپرس‌ پرونده همچنان برای رفع این ابهامات جزئی در حال تکمیل تحقیقات هستند. پس از مصاحبه با هر یک از متهمان، اتاق مشترک کارآگاهان، دادستان و معاونانش و بازپرس تشکیل می‌شود تا صحبت‌ها با اسناد و مدارک و اقرار سایر متهمان تطبیق داده شود و نقاط ابهام قدیمی رفع یا سوالات جدیدی کشف شود.

در سالن نگهداری متهمان، افراد دیگری غیر از این چهار نفر هم حضور دارند که در ارتباط با همین پرونده بازداشت شده‌اند. از جمله فردی که گمان می‌رود اولین تصاویر از پیکر مقتولین را منتشر کرده است.

کریم در گوشه‌ای نشسته و یک به یک هم‌دستانش را زیر نظر دارد. میر ویس می‌گوید در یک فرصتی که با کریم رو در رو شده، کریم به او با اشاره فهمانده است که سکوت کند و حرفی نزند.

کار ما با متهمان تمام است اما بازجویی‌های تخصصی بعد از رفتن ما هم ادامه دارد. دادستان می‌گوید بیشتر پرونده تکمیل شده است؛ تنها رسیدن به پاسخ چند سوال مانده که در بازسازی صحنه جرم در روز شنبه ابهامات بیشتری رفع شده است و قرار است این پرونده به سرعت و خارج از نوبت رسیدگی و احکام متهمان صادر شود.

داریوش مهرجویی,قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر

جدیدترین جزییات پرونده قتل مرحوم مهرجویی و همسرش

حسین فاضلی‌هریکندی، رئیس کل دادگستری و حسن مددی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز صبح امروز در دیدار با دادستان کل کشور به تشریح آخرین وضعیت پرونده قتل مرحوم مهرجویی و همسر مرحومه‌اش پرداختند.

در ابتدای این دیدار حجت الاسلام و المسلمین موحدی از زحمات همه کسانی که در شناسایی و دستگیری متهمان این پرونده خدمت و تلاش کردند قدردانی کرده و گفت: لازم است از شما و همکاران قضائی در استان و شهرستان که با مدیریت صحیح، حضور به موقع در صحنه، شناخت جوانب حادثه و صدور دستورات قضائی مناسب موجبات شناسایی و دستگیری متهمان پرونده را فراهم کردید قدردانی و تشکر می‌کنم.

قدردانی از عوامل شناسایی و دستگیری متهمان پرونده قتل مرحوم مهرجویی

وی ادامه داد: با دستورات به موقع و مدیریت خوب دادگستری استان و تلاش شبانه روزی همکاران پزشکی قانونی و همچنین اقدامات فنی و تخصصی خوب همکاران فراجا، متهمان در یک مدت کوتاه شناسایی و در چنگال عدالت قرار گرفتند و جا دارد از همه همکاران دادگستری و پزشکی قانونی و همچنین نیروی انتظامی هم تشکر و قدردانی داشته باشم.

دادستان کل کشور با بیان اینکه رسیدگی به این پرونده از جوانب مختلف حائز اهمیت بوده و رئیس قوه قضائیه هم در این باره دستورات ویژه‌ای صادر کردند گفت: در این راستا بنده هم به صورت جدی با مسئولان قضائی استان در تماس بوده که بحمدالله زحمات نتیجه داده و متهمان دستگیر شدند.

سرعت عمل بالا در دستگیری متهمان موجب افزایش امنیت روانی جامعه می‌شود

حجت الاسلام و المسلمین موحدی یکی از آثار خوب شناسایی متهمان در فاصله کوتاه پس از وقوع جنایت را تأمین امنیت روانی جامعه دانست و گفت: پرونده‌های این چنینی که برای اذهان مردم حساسیت خاص خود را دارد اگر با سرعت و دقت مناسب رسیدگی شود احساس امنیت را به شهروندان و جامعه تزریق می‌کند.

در ادامه حسین فاضلی‌هریکندی، رئیس کل دادگستری استان البرز به تشریح اقدامات انجام شده در دستگیری متهمان پرونده قتل مرحوم مهرجویی و همسر مرحومه‌اش پرداخت و گفت: بلافاصله پس از اطلاع از حادثه موضوع در دستور کار قرار گرفته و کارگروه ویژه پیگیری پرونده با مسئولیت رئیس کل دادگستری استان و با عضویت فرمانده فراجا و رئیس پلیس آگاهی استان البرز، دادستان مرکز استان، معاون پیگیری پرونده‌های خاص دادگستری کل استان البرز، رئیس دادگستری و دادستان فردیس و بازپرس ویژه پرونده تشکیل شد.

وی ادامه داد: در همان ابتدا تمامی سناریوها و احتمالات در نظر گرفته شده و پس از بررسی و تحقیقات و شناسایی مظنونین احتمالی، تعداد ۲۰ نفر بازداشت و تحقیقات فشرده از آنان در جهت رسیدن به سرنخ‌های بیشتر در دستور کار قرار گرفت.

رئیس کل دادگستری استان البرز اظهار کرد: خوشبختانه با روش‌های تخصصی و فعالیت شبانه روزی به سرنخ‌های خوبی دست یافته و مشخص شد که ۳ نفر از متهمان اصلی پرونده در بین دستگیرشدگان اولیه هستند و لذا تمرکز بر روی آن‌ها قرار گرفته و پس از ساعت‌ها بازجویی و تحقیق و استناد به ادله‌های موجود متهمین به حضور فرد چهارم در پرونده اقرار کرده و مشخص شد که در شب حادثه ۴ نفر در محل جنایت حضور داشته و لذا پس از صدور دستور قضائی نفر چهارم هم بازداشت شده و تحقیقات در این مرحله به سر انجام رسید.

فاضلی‌هریکندی در ادامه به تشریح نحوه وقوع قتل و انگیزه آن‌ها توسط متهمین پرداخت و گفت: متهمان از قبل با متوفیان آشنایی داشته و متهم اصلی در برهه‌ای از زمان نیز باغبان ویلای مرحوم مهرجویی بوده است و به دلیل مسائل مالی و ادعای داشتن طلب ۳۰ میلیونی از مرحوم کینه گرفته و با قصد و هدف انتقام دست به این جنایت زده است.

وی خاطرنشان کرد: متهمان به دلیل اینکه ویلا دارای حصارهای بلند نبوده به راحتی وارد حیاط شده و متوجه می‌شوند درب ورودی ساختمان نیز باز است و لذا بدون دردسر وارد منزل شده و مرتکب جنایت می‌شوند.

فاضلی‌هریکندی افزود: بر اساس اقاریر به دست آمده، مرحوم مهرجویی در زمان ورود متهمان به منزل در حال تماشای تلویزیون بوده و مرحومه محمدی‌فر نیز در همانجا حضور داشته که متأسفانه با حمله به سمت مرحوم مهرجویی در ابتدا ضرباتی را با چوب به سر متوفی وارد کرده و سپس با ضربات چاقو به ناحیه گردن وی را به قتل رسانیده‌اند.

رئیس کل دادگستری استان البرز ادامه داد: مرحومه محمدی‌فر نیز پس از ورود افراد به منزل به سمت اتاق خود فرار کرده، اما متهمان با تعقیب وی و درگیری با او نهایتاً با ضربات چاقو او را هم به قتل رسانیده و پس از سرقت دو دستگاه گوشی تلفن همراه و مقادیری طلا از محل جنایت متواری می‌شوند.

فاضلی‌هریکندی گفت: شناسایی و دستگیری متهم چهارم در بررسی و کشف ابعاد مختلف پرونده نقش مهمی داشت گفت: چاقو و گوشی‌های تلفن همراه سرقتی در اختیار نفر چهارم بود که پس از دستیگری این فرد، سرنخ‌های موجود کامل و ابعاد تحقیقات کامل‌تر شد.

وی درباره انگیزه قتل توسط متهمان گفت: فعلاً بر اساس اقاریر، سه متهم اول با هدف انتقام و قتل به محل حادثه رفته و مرتکب جنایت شده و متهم چهارم که با تحریک سه نفر اولی مرتکب جرم گردیده با هدف و انگیزه سرقت وارد این پرونده شده است.

رئیس کل دادگستری استان البرزدرباره ابعاد دیگر این جنایت گفت: در این پرونده ما به تحقیقات و اطلاعات به دست آمده اکتفا نکرده و هرگونه احتمالی را در دستور کار قرار می‌دهیم. چراکه معتقد هستیم در کنار سرعت باید دقت و ظرافت را هم به کار برده و نباید از هیچ احتمالی به سادگی عبور کرد.

فاضلی‌هریکندی در مورد زمان رسیدگی به پرونده و صدور رأی هم گفت: در حال حاضر پرونده در دادسرا در حال انجام فرآیند مربوطه است و پس از صدور کیفرخواست پرونده در اختیار دادگاه قرار خواهد گرفت و قطعاً در این باره هم اطلاع رسانی‌های لازم صورت خواهد پذیرفت.

  • 14
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش