یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۳۰ - ۰۳ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۵۸۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

چرا «رامبد جوان» مرغ عروسی و عزاست؟

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,رامبد جوان
در روزگاری که توقع آلفرد هیچکاک و رابرت دنیرو بودن را از هنرمندان داریم، خودمان هم کمی اوریانا فالاچی باشیم!

به گزارش مهر، ماجرا از جایی شروع شد که رامبد جوان در یکی از گروه‌ها دقیقا شبی که نشست خبری سریال برگزار شد و فیلم و صحبت‌های بهناز جعفری بازیگر مجموعه منتشر شد، صحبت می‌کردند.  

 

اوچند صدای ضبط شده ارسال کرد، چند نفر دیگر هم حرف زدند، حتی شاید کسی اعتراضی کرد که این را نگویید، کسی دیگر از بی‌سوادی هنرمندان نوشت، رامبد جوان تایید کرد و حتی در پایان و در جمله‌ای از همه عذرخواهی کرد که اگر بابت حرفی از او ناراحت شده‌اند، بعد شب‌بخیر گفت و رفت. اما فقط چند دقیقه بعد متن یکی از همان صداهای ضبط شده رامبد جوان و فایل همان صوت در همه گروه‌ها و کانال‌ها دست به دست شد، تا جایی که خود رامبد به بحث در گروه مذکور برگشت و از اینکه حرف‌هایش در یک بحث خصوصی بیرون رفته، ابراز ناراحتی کرد.

 

رامبد جوان دیگر چند سالی است که از لباس بازیگر و کارگردانی که کمدی‌های پرفروش می‌سازد خارج شده، بعد از طراحی و اجرای «خندوانه» در شبکه نسیم که کارش را از سال ۹۳ شروع کرد و در این چند سال تقریبا بی‌وقفه هرشب برنامه‌ای را روی آنتن بُرد که الزام اولیه‌اش حال خوب خودش بوده است. 

 

حالا در این روزها بعد از چهار سال تلاش این گروه که هر روز با دغدغه بزرگی چون راضی نگه داشتن مخاطب روبرو هستند و برای رسیدن به ایده‌های نو تلاش می‌کنند، به نظر می‌رسد رسانه‌ها تا جایی رامبد و برنامه‌اش را مرغ عروسی و عزا می‌دانند و در هر مناسبتی و به هر بهانه‌ای او را به باد نقد می‌گیرند! برای بررسی این نقدها کمی به عقب برگردیم؛ از اسمی که برای مسابقه «خنداننده برتر» انتخاب کرده بود تا برگزاری مسابقات لباهنگ یا حضور جناب‌خان که بعدها شخصیت محبوبی شده بود، حتی مدتی رسانه‌ها به لباس تن رامبد جوان گیر دادند و گفتند چرا خودش از محصول ایرانی استفاده نمی‌کند!

 

نقد کردن و بهانه گرفتن باهم فرق می‌کنند

در روزگاری که رسانه‌ها کار خود را انجام نمی‌دهند و بهانه‌های ریز و درشت را تنها برای گیر دادن به چیزی یا کسی علم می‌کنند، شاید این خودزنی باشد، اما اگر قرار است رسانه رکن چهارم دموکراسی باشد، باید فعالان آن راه تعامل را یاد بگیرند، راه این نیست که هر روز ایراد بگیریم، راهش نقد است برای بهتر شدن که اگر این یک خط را بدانیم بسیاری از همین ناراحتی‌ها از بین می‌رود.

 

همه ما به عنوان خبرنگار از اتفاقی که در نشست خبری سریال «زیر پای مادر» و صحبت‌های بهناز جعفری ناراحت شدیم، اما همه‌مان باید از این هم خجالت‌زده باشیم که چرا بحث‌های یک گروه تلگرامی در مدت زمان کوتاه و باور کنید خیلی کوتاه از رسانه‌های دیگر سردر آورد. آیا اجازه گرفتیم و همان را منتشر می‌کردیم؟ اگر به دنبال رکن چهارم دموکراسی شدن هستیم، قوانین آن‌را هم باید رعایت کنیم، ما اجازه انتشار عین کلامی از یک فرد را آن‌هم بدون اجازه خودش و مخصوصا در یک فضای خصوصی نداریم.

 

آیا کار فوروارد کننده درست بود؟

ما در گروه‌های زیادی عضو هستیم، احتمالا هم با عبارات «اسکرین‌شات» و «فوروارد» آشنا هستیم و اگر کسی در یکی از گروه‌ها این کارها را انجام دهد، او را محکوم می‌کنیم و کارش را زیر سوال می‌بریم، اما چرا این‌بار فوروارد کننده مورد تنبیه قرار نگرفت؟ چرا او را مواخذه نکردیم؟ احتمالا چون محتوای پیام فوروارد شده این امکان را به ما می‌داد به تنها کسی که این روزها برنامه‌ای را واقعا برای مردم روی آنتن می‌برد و جایگاهی را در جامعه پیدا کند، گیر بدهیم و ایراد بگیریم! چرا چیزی را که برای خودمان نمی‌پسندیم، وقتی برای دیگران اتفاق می‌افتد و امکان اعتراض ما را فراهم می‌کند، می‌پسندیم؟

 

در این میان نکته‌ای وجود دارد که بد نیست به آن اشاره کنیم، در چند سال اخیر و به واسطه ظهور شبکه‌های تلگرامی زیاد در کنار رسانه‌های رسمی که در بسیاری موارد چهره‌محور شده‌اند، لزوم دست پیدا کردن به اخبار چهره‌ها تا جایی پیش رفته که خبرنگارها در بسیاری موارد با هنرمندان دوست شده‌اند، دوستی شاید به خودی خود خوب باشد، اما در دراز مدت هم شان خبرنگاری را از بین می‌برد و هم امکان نقد را از آن‌ها می‌گیرد و فضا را به سمت بده‌بستان‌های رفاقتی می‌برد. از همین‌رو در یک نشست خبری بازیگر توانای شنیدن نقد را ندارد و از آن سو رامبد جوان حتی با این‌که وارد بحث‌ها می‌شد با این دیدگاه که حاضران در گروه خبرنگارهای جدی هستند و بحث رفاقت وجود ندارد، شاید حرف‌هایش را با احتیاط بیشتری به زبان می‌آورد، چون می‌دانست محفل دوستانه و خصوصی نیست. 

 

بی‌سوادی در همه‌جا وجود دارد

در این میان از بحث اصلی که توهین و بی احترامی بود، نباید گذشت، اما مسئله‌ای چون بی‌سوادی هم در همه‌جا وجود دارد و همان‌طور که رامبد جوان هم در فایل صوتی گفته بود، اگر بی‌سوادی در میان خبرنگاران هست، در میان هنرمندان هم به وفور دیده می‌شود و کسی این را کتمان نمی‌کند. اما چیزی که در این میان ناراحتی بسیار اصحاب رسانه را در پی داشت، به برخورد دیگر هنرمندان با این موضوع بود، بسیاری همان شب به دفاع از جعفری برخاستند و پست‌های تبریک و تمجید برایش نوشتند، یا خیلی‌ها از جمله‌ای که در نشست خبری رد و بدل شده بود و یکی از خبرنگارها گفته بود «ما رسانه‌ها هستیم که شما را معروف کردیم» واکنش نشان دادند، اما به نظر می‌رسید کسی نشنید که بهناز جعفری خبرنگاری را «آقای خمار» صدا کرد و به او گفت «چیزی انداختی بالا».البته باید به این نکته هم اشاره کرد که درست است بسیاری از هنرمندان بزرگ این کشور جایگاه خودشان را با تلاش و استعداد پیدا کرده‌اند، اما قطعا بازیگرانی هستند که با رسانه‌ها دیده و معروف شدند، حتی آن‌هایی که شاید چندان هم بازیگر نبودند.

 

شهامت معذرت‌خواهی

چهارشنبه شب مهمان برنامه «خنداوانه» صفر کشکولی بود، کسی که رامبد جوان نامش را در همان فایل آورده بود و موج نارضایتی‌ها از این موضوع هم به وجود آمد، قطعا خود رامبد جوان از اینکه نام «صفر کشکولی» را آورده، ناراحت بوده که اگر نبود برای عذرخواهی دست به کار نمی‌شد. اما ماجرای بعد از پخش برنامه‌ای که این عذرخواهی در آن اتفاق افتاد، خیلی جالب‌تر است، و حرف‌ها به این سمت رفت که جوان از تریبون ملی برای منافع شخصی استفاده شده! واقعا این استفاده شخصی است؟ همان‌طور که رسانه‌ تریبون خبرنگاران است، این ورزها تلویزیون هم تریبون رامبد جوان است و خواست که در مقابل همه این عذرخواهی صورت بگیرد. 

 

هرچند اگر آن منتشرکننده عزیز دست به کار نمی‌شد، بحث به جایی نمی‌کشید که این حجم از حرف پیرامون این افراد به وجود بیاید و نکته مهم‌تر این است که چرا گاهی فراموش می‌کنیم رامبد جوان هم آدمیزاد است و اشتباه می‌کند؟ اشتباه کرد و پای اشتباهش ایستاد و عذرخواهی کرد، صفر کشکولی هم در همان برنامه گفت از همه‌چیز گذشته و می‌گذرد. حالا دوستان دیگری ماجرا را رها نمی‌کنند و آن را تا جایی ادامه می‌دهند که حتی در مواردی به توهین‌هایی کشیده شود تا هم معنی «کمپین نه به توهین» زیر سوال ببرند و هم معنی کار خبرنگاری و رکن چهارم دموکراسی بودنش را.

 

بدون شک هنرمندان و خبرنگارها سربازهای فرهنگی جامعه هستند که گاهی به جای اینکه عینک انصاف بزنند و خوب و بد ماجرا را ببینند، همه‌چیز را با عینک تعصب می‌بینند و در عین ناباوری بحث‌ها و موضوعات را بیشتر قومی‌قبیله‌ای می‌کنند. 

 

 

 

 

  • 19
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش