چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۴
۱۱:۳۲ - ۱۸ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۴۳۹۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با اوون ویلسون به‌بهانه پرکاری این روزهایش;

مجری استندآپ نیستم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اوون ویلسون

جزو معدود بازیگرانی است که در طول ۲۳ سال فعالیت‌‌اش حاشیه خاصی نداشته است، زیاد اهل مصاحبه نیست و بیشتر اوقات علاقه‌ای به قرار گرفتن در مرکز توجه علاقه‌مندان به سینما ندارد. نقش‌هایش نیز معمولا همین گونه است؛ یا جوانی سر‌به‌هوا و شوخ است یا نقش مکملی دیوانه که انرژی بسیار زیادی به مخاطب منتقل می‌کند.

 

اوون ویلسون نزدیک به ۷۰ اثر هنری در کارنامه بازیگری‌‌اش دارد که نیم بیشترش در نقش‌های مکمل خلاصه می‌شود، «شب در موزه» «زولاندر» و «ملاقات با والدین» نمونه‌هایی از گونه سینمایی مورد علاقه ویلسون هستند.

 

جزو معدود بازیگرانی است که در طول ۲۳ سال فعالیت‌‌اش حاشیه خاصی نداشته است، زیاد اهل مصاحبه نیست و بیشتر اوقات علاقه‌ای به قرار گرفتن در مرکز توجه علاقه‌مندان به سینما ندارد. نقش‌هایش نیز معمولا همین گونه است؛ یا جوانی سر‌به‌هوا و شوخ است یا نقش مکملی دیوانه که انرژی بسیار زیادی به مخاطب منتقل می‌کند.

 

اوون ویلسون نزدیک به ۷۰ اثر هنری در کارنامه بازیگری‌‌اش دارد که نیم بیشترش در نقش‌های مکمل خلاصه می‌شود، «شب در موزه» «زولاندر» و «ملاقات با والدین» نمونه‌هایی از گونه سینمایی مورد علاقه ویلسون هستند.

 

وودی آلن پس از ساخت «نیمه شب در پاریس» پرسونای سینمایی او را نزدیک‌‌ترین حالت به دوران جوانی خودش تشبیه کرد؛ ساده و سختگیر، گویی در این دنیا نیست و سر در ابرها دارد، با آثار کمدی به شهرت رسیده است ولی کمدین نیست؛ حتی بامزه هم نیست. در آثار جدی کارنامه‌‌اش نیز نمی‌‌توان او را زیاد جدی در نظر گرفت، «پشت خطوط دشمن» یکی از همین نمونه‌هاست.

 

اوون ویلسون برای نگارش فیلمنامه «خانواده اشرافی تننبام » همراه با وس اندرسون نامزد جایزه اسکار شده است. سال گذشته را بسیار خنثی‌تر از هر سال دیگر پشت سر گذاشت، «زولاندر ۲» طبق پیش‌بینی کارشناسان سینمایی شکستی تمام عیار بود و کمدی «عقل کل‌ها» به اندازه‌ای بد بود که سه‌بار زمان اکرانش تغییر کرد و در خلوت‌‌ترین روزهای سال آرام و بی‌صدا به نمایش درآمد.

 

امسال وضعیت کمی تغییر کرده است، او با سومین قسمت از انیمیشن «ماشین‌ها» بازگشته است و با فروش ۵۳.۶۹ میلیون دلاری هفته اول تقریبا خیال همه از موفقیت این اثر آسوده شده است، این تازه اول راه امسال محسوب می‌شود زیرا ویلسون تا چندی دیگر «شگفتی» را در کنار جولیا رابرتز بر پرده سینماها خواهد دید و سپس کمدی «حرامزاده‌ها» را در کنار جی کی سیمونز، اد هلمز و گلن کلوز در نوبت نمایش خواهد داشت.

 

پایان سال نیز با قسمت سوم سری فیلم‌های پرفروش‌‌اش «سقوط شانگهای» در کنار جکی چان اثر موفق دیگری در گیشه خواهد داشت. ویلسون در مصاحبه با تاکز از دنیای خصوصی‌‌اش می‌گوید، جایی که در دو دهه فعالیت‌‌اش کمتر به آن توجه شده و حرف‌هایی که شاید برای اولین بار بیان می‌شود.

 

آیا شما وقتی بزرگ می‌شدید، مایه خنده دوستانت بودی؟

هنگام بزرگ شدن! واقعیت این است که من استندآپ کمدین یا هر گونه دیگر از نوع کمدین نبودم. این اتفاق جالبی است زیرا بیشتر آثار کارنامه‌ام کمدی هستند. برخی اتفاقات خارج از کنترل شما رخ می‌دهد و در حرفه ما این مردم و مخاطبان هستند که شما را برای انجام کاری استخدام می‌کنند. به احتمال زیاد دلیل اصلی رخ دادن چنین اتفاقی، آغاز دوستی من با بن استیلر بود، دوستی‌ای که باعث همکاری‌های متعدد ما با همدیگر شد.

 

فکر می‌کنم بیشتر از ۱۰ یا ۱۲ فیلم با همدیگر کار کردید!

فکر می‌کنم اولین همکاری ما مربوط می‌شود به فیلم «مرد کابلی» که مدتی بعد از فیلم من یعنی «باتل راکت» به وقوع پیوست. او نامه‌ای برای من نوشت که از فیلم بسیار خوشش آمده و این موضوع برای من بسیار ارزشمند بود زیرا تا آن زمان هیچ‌کس حتی «باتل راکت» را ندیده بود. در همان نامه بود که بن علاقه‌‌اش برای همکاری با من را ابراز کرده بود و مدتی بعد این اتفاق رخ داد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اوون ویلسون

 

چگونه دوستی شما این همه سال ادامه پیدا کرد؟

راستش را بخواهید من نمی‌‌دانم چگونه، این اتفاق ناخودآگاه رخ داده است. این جریان شباهت زیادی به پرورش نقش‌هایی دارد که ایفا می‌کنم، من کار خاصی برای پرورش نقش‌هایم نمی‌‌کنم و این کار را به‌صورت غریزی انجام می‌دهد، هیچ دلیل منطقی و نوشته شده خاصی وجود ندارد.

 

شاید یکی از دلایل مهمی که موجب تداوم دوستی ما می‌شود به زمانی که تازه با یکدیگر آشنا شده بودیم برمی‌گردد، من و بن شروع به پیاده‌روی در نیویورک کردیم و چند دقیقه بعد متوجه شدیم که هر دو به چیزهای مشترک می‌خندیم. پویایی ما بسیار شبیه به همدیگر است و من نمی‌‌دانم این اتفاق خوب است یا بد.

 

درنهایت این ویژگی مشترک باعث می‌شود راحت‌تر با یکدیگر کار کنید.

وقتی در پروژه‌ای در حال کار هستید بن همیشه به حرف‌های همه گوش می‌دهد، او به‌صورت عجیبی منتظر شنیدن ایده‌های تازه است و او هم مثل من هیچ سابقه‌ای در استندآپ کمدی یا این قبیل برنامه‌های طنز ندارد، انرژی او نیز با افرادی که می‌توانند با جوک گفتن دیگران را بخندانند فرق می‌کند. اصولا ما به چیزهایی می‌خندیم که از شکست‌ها و کمبودهای خودمان نشأت می‌گیرند، وس اندرسون نیز همین‌گونه است.

 

شما در هفت فیلم از هشت اثر آخر وس اندرسون بازی کرده‌اید ولی دیگر مانند «خانواده اشرافی تننبامز» با او فیلمنامه ننوشتید...

 

من عاشق آن فیلم هستم، یکی از سکانس‌های مورد علاقه‌ام در «خانواده اشرافی تننبامز» بازمی‌گردد به وقتی که جین همکن به همراه دنی گلاور وارد آشپزخانه می‌شوند و جین به گونه‌ای عجیب سعی می‌کند بنشیند و می‌گوید: تو می‌خواهی باعث جدایی زنم از من بشوی مردک!؟

 

بعد دنی گلاور با تعجب می‌گوید: به من گفتی مردک!؟ بعد جین هکمن بدون مکث می‌گوید: نه نگفتم، ولی بر فرض محال اگر هم گفته بودم تو هیچ غلطی نمی‌‌توانستی بکنی (می‌خندد) این شخصیت به اندازه‌ای عجیب‌و‌غریب و متکبر بود که من با لذت آن را نوشتم و جزو طرفداران پروپا قرص فیلم هستم.

 

خب اگر وس اندرسون از شما می‌خواست همکاری در نگارش فیلمنامه را با او ادامه دهید کدامیک از آثارش را برای ادامه همکاری در این زمینه انتخاب می‌کردید؟

فکر می‌کنم «هتل بزرگ بوداپست» محبوب‌‌ترین فیلم وس برای من است، من شیفته آن فیلم هستم و فکر می‌کنم نگارش فیلمنامه‌‌اش در کنار وس لحظات بسیار خوبی را برای من رقم می‌زد. ولی واقعیت این است که در‌حال‌حاضر بیشتر علاقه دارم با او وقت بگذرانم و مثلا با هم شام بخوریم و صحبت کنیم، اگر پروژه‌ای پیش بیاید که موضوع‌‌اش برایم شخصی‌تر باشد می‌توانم در نگارش فیلمنامه‌‌اش با او همکاری کنم، غیر از این دوستی‌مان برایم کافی است.

 

چه ارکان‌هایی باعث خوب شدن یک فیلمنامه می‌شود؟

واقعا نمی‌‌دانم! وقتی فیلمنامه «شرارت ذاتی» پل توماس اندرسون را خواندم، هیچ‌چیز نفهمیدم! هیچ‌ از آن سر در نمی‌‌آوردم، حتی وقتی فیلم را دیدم نیز وضع همین‌گونه بود. زمانی پل از من خواست در قسمتی از کار بازی کنم که با کمال میل قبول کردم زیرا همیشه کار او را تحسین می‌کردم و این همکاری من را هیجان‌زده می‌کرد.

 

اما وقتی فیلم را دیدم هیچ از آن سر در نیاوردم، مشخصا سکانس‌هایی در فیلم بود که از تماشای آن بسیار لذت بردم، مانند سکانس صحبت کردن عجیب خواکین و کاترین یا سکانسی که موسیقی نیل یانگ پخش می‌شد! این سکانس‌ها به نظرم فوق‌العاده زیبا بودند ولی اگر کسی از من می‌پرسید فیلم درباره چیست، هیچ جوابی نداشتم به او بدهم، این‌گونه است که فکر نمی‌‌کنم فرد مناسبی برای پاسخ دادن به سوال شما باشم.

 

با خواندن فیلمنامه «نیمه شب در پاریس» چه حسی به شما دست داد؟

جالب بود، فیلمنامه‌ای می‌خواندم که هیچ شباهتی به آثار وودی آلن نداشت، فیلمنامه‌ای با تم سفر در زمان که اتفاقات فانتزی در آن می‌افتاد. این برایم خیلی عجیب بود! آن زمان اصلا نمی‌‌فهمیدم چگونه می‌خواهد این اثر را بسازد، چه اشخاصی قرار است نقش شخصیت‌های مشهوری که در فیلمنامه نوشته شده بود را بازی کنند!؟

 

پس از مدت کوتاهی متوجه نابغه بودن وودی شدم، همه چیز درجای صحیح قرار گرفت و تمام افراد به‌درستی کار خود را انجام دادند. تمام چیزهایی که هنگام خواندن فیلمنامه باعث نگرانی من بود در پایان پروژه به‌عنوان نقطه قوت اثر مطرح می‌شد.

 

شما اگر در زمان سفر کنید دوست دارید با چه شخصیت‌های معروفی دیدار کنید!؟

فکر می‌کنم علاقه دارم با شخصیت‌هایی چون الویس یا مارک تواین دیدار کنم! از سوی دیگر دوست دارم شخصی چون وینستون چرچیل را از نزدیک ببینم یا با شخصی چون اسکات فیتز‌جرالد بیشتر آشنا شوم ولی درنهایت می‌دانم هم کلامی با شخصیتی چون پابلو پیکاسو بیشتر از همه برایم جذابیت دارد.

 

 

 

khabargozarisaba.ir
  • 12
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش