چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۳۵ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۲۸۹۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با «اشپیتیم آرفی»؛ بازیکن خارجی سریال «لژیونر»

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشپیتیم آرفی

به گزارش روزنامه بانی فیلم، من همیشه از خدا می خواستم که با آدم های بزرگ سینمای ایران بازی کنم. در سریال «دیوار به دیوار» همه بازیگرهای خوب ایران هستند. مثلا گوهر خیر اندیش، فرهاد آییش، علی شادمان بازیگران خوب و بزرگی هستند. مخصوصا علی شادمان که در آینده بازیگر بزرگی می شود. چون خیلی بازیگر خوبی است. این ور هم در سریال «لژیونر» آقای شریفی نیا، پور شیرازی هم بازیگران بزرگی هستند. می دانید همه به من کمک می کردند در کار و خیلی خوب بودند.

 

نخستین بار با فیلم سینمایی «آوار» به کارگردانی فرناز امینی قدم به عرصه بازیگری گذاشت. اتفاقی که باعث شد پس از آن دو سریال تلویزیونی به وی پیشنهاد شود. سریالهای «دیوار به دیوار» به کارگردانی سامان مقدم و «لژیونر» به کارگردانی مسعود آب پرور که به گفته خودش به واسطه این دو سریال توانست بیشتر از فوتبال به شهرت رسیده و مورد توجه مردم قرار بگیرد. تا جایی که اصلا انتظار نداشت با بازی در دو سریال اینگونه شناخته تر شود.

 

اشپیتیم آرفی بازیکن آلبانیایی تبار اهل جمهوری کوزوو است که در خرداد ۱۳۸۷ به باشگاه فوتبال پیام مشهد در لیگ دسته اول فوتبال ایران پیوست.

 

او نخستین بازی خود را برای پیام برابر استیل‌آذین انجام داد. با صعود پیام به لیگ برتر فوتبال ایران در بازی پلی‌آف برابر فولاد خوزستان، آرفی در پیام ماند و برای این تیم در فصل ۸۸–۸۷ بازی کرد. او در ۲۹ بازی ۱۸ گل برای پیام به ثمر رساند و در پایان فصل به پرسپولیس پیوست.

 

وی در کنار فوتبال، در زمینه مدلینگ هم فعالیت کرده است. اما پس از ورود به ایران در تیم های تراکتورسازی، پرسپولیس، ابومسلم و پیام بازی کرد. تا اینکه خیلی اتفاقی فیلم «آوار» به وی پیشنهاد شد و او با این فیلم در کنار علیرضا نیکبخت مقابل دوربین سینما رفت.

 

پس از آن هم در دو سریال تلویزیونی ایفای نقش کرد که مدتی است «لژیونر» روی آنتن شبکه ۵ است. از این رو بانی فیلم با او که فارسی را بسیار سلیس و روان بیان می کند و فقط در به کار بردن برخی اصطلاحات کمی با مشکل روبرو است، گفت و گویی داشته است. البته سعی شده تا گفت و گوی ما با او با لحن و نوع گویش خودش باشد که در ادامه می خوانید:

 

آقای آرفی شما برای نخستین بار در فیلم سینمایی «آوار» ایفای نقش کردید و سپس در دو سریال تلویزیونی. شما که برای فوتبال وارد ایران شده بودید. چطور شد که از سینما و تلویزیون سر درآوردید؟

خودم هم نمی دانم (می خندد). وقتی به ایران آمدم، بعد از اینکه در تیم های مختلف بازی کردم، اتفاقی پیشنهاد سینمایی شد و من هم بازی کردم.

 

پیش از اینکه به ایران سفر کنید هم تجربه بازیگری در کشور خودتان را داشتید؟

نه من اصلا بازیگر نیستم و هیچ جایی هم غیر از اینجا بازی نکرده بودم. پارسال که ایران آمدم، یکی از دوستانم با فرناز امینی کارگردان فیلم «آوار» در تماس بود و به طور شانسی فهمید بازیگر خارجی می خواهند که فارسی هم بلد باشد. فیلم «آوار» هم درباره فوتبالیست ها بود که علیرضا نیکبخت نقش اول فیلم را بازی کرد. به من هم پیشنهاد شد در این فیلم در کنار او بازی کنم و من هم بازی کردم.

 

چطور شد که در سریال «دیوار به دیوار» بازی کردید؟ آقای مقدم بازی شما را در آن فیلم دیده بودند؟

این سریال هم همین جوری اتفاقی پیش آمد. یکی از دوستانم با آقای سامان مقدم دوست هستند و فهمیدند که او خیلی وقت است که دنبال یک بازیگر خارجی است که فوتبالیست هم باشد. ما هم قرار گذاشتیم و همدیگر را دیدیم و من در سریال «دیوار به دیوار» نقش یک دروازه بان را بازی کردم.

 

و همین طور اتفاقی باز هم در یک سریال دیگر ایفای نقش کردید و مقابل دوربین مسعود آب پرور رفتید؟

بله. یعنی من دنبال بازیگری نبودم، همه چیز اتفاقی پیش آمد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشپیتیم آرفی

شما زبان فارسی را خیلی خوب صحبت می کنید. با این حال خواندن فیلمنامه و حفظ کردن دیالوگ به زبان فارسی برای شما سخت نبود؟

برای من حفظ کردن فیلمنامه سخت بود. چون به فارسی نوشته شده بود و من هم بلد نیستم به فارسی بخوانم و بنویسم. برای همین از دوستانم کمک می گیرم. برای آنها هم سخت است که فیلمنامه را برای من به انگلیسی بنویسند. برای همین هر روز که سر فیلمبرداری می رفتم، فیلمنامه را برای من به انگلیسی می نوشتند.

 

البته در قسمت های ابتدایی و ورود شما به داستان، به انگلیسی صحبت می کردید.

بله اما در میان سریال نقشی که من بازی کردم، فارسی صحبت می کند.

 

چطور شد که زبان فارسی را یاد گرفتید؟ دوره خاصی را گذراندید؟

من چهار سال پیش که به ایران آمدم، مدت زیادی در شهر تبریز و مشهد و تهران زندگی کردم. به همین دلیل همان یک سال و نیم اول سعی کردم تا فارسی را یاد بگیرم و وقتی یک نفر با من صحبت می کرد، می فهمیدم چه چیزی می گوید تا بتوانم جواب بدهم. بعد هم با دوستانم و کسانی که با آنها در ارتباط هستم، هم فارسی صحبت می کنم و اینگونه یاد گرفتم. وگرنه برای یاد گرفتن زبان فارسی هیچ کلاسی نرفتم و با مکالمه یاد گرفتم.

 

چقدر با استعداد و باهوش هستید که اینگونه زبان فارسی را آموختید. چون فارسی یکی از زبان های سخت در دنیاست!

بله قبول دارم و هیچ شکی ندارم. فارسی خیلی زبان سختی است.

 

با این حال خیلی مسلط هستید!

نه هنوز خیلی خوب نمی توانم فارسی صحبت کنم. اما متوجه می شوم به من چه می گویند و می توانم جواب بدهم. اما در تلویزیون مجریها یک جور دیگری صحبت می کنند و با بقیه فرق دارد. من چند تا برنامه دعوت شدم که در آن مجری برنامه یک جور خاصی حرف می زد.

 

منظورتان ادبیات مجری های تلویزیون است؟

بله. البته کم کم دارم یاد می گیرم. خیلی خوشحالم، چون دوستانم هم می گویند که در فارسی صحبت کردن خیلی پیشرفت کرده ای. فیلمنامه ها هم خیلی به من کمک کرد تا بیشتر یاد بگیرم. مثلا چند تا اصطلاح در فیلمنامه بود که من بلد بودم، اما استفاده نکرده بودم که حالا استفاده می کنم و برای من خیلی خوب بود که فیلمنامه خواندم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشپیتیم آرفی

شما چند سالی هست که فوتبال بازی نمی کنید. با این حال چطور شد که در ایران ماندید و زندگی می کنید؟

ماندگار نشدم. من چهار سال پیش که دیگر فوتبال بازی نکردم و به آلمان برگشتم. اما با دوستانم همیشه در تماس بودم. برای دیدن دوستانم هم به ایران می آمدم. اما الان مدت طولانی است که ایران هستم. فکر می کنم ۶- ۷ ماه است که ایران ماندم. چون دو تا سریال بازی کردم و باید در ایران می ماندم.

 

باز هم به شما سریال پیشنهاد شود، بازی می کنید؟

بله چرا که نه. اگر باز هم پیشنهاد فیلم سینمایی و سریال داشته باشم حتما بازی می کنم. چون از بازیگری خیلی خوشم آمد و زبان فارسی من هم خیلی خوب شده است. تازه بازیگری برای من تجربه جدیدی است که دوستش دارم. من حدود ۱۵ تا ۲۰ سال است که فوتبال بازی کردم، اما با بازیگری در فیلم و سریال تجربه جدید پیدا کردم. از خدا هم خواستم که در این سریال هایی که بازی کردم، برایم خوب باشد و دوست داشته باشند.

 

چون واقعیت را بخواهم بگویم من اصلا با سینما و تلویزیون ایران آشنایی نداشتم و هیچ فیلم و سریالی را ندیده بودم. در ایران هم که بودم، تلویزیون تماشا نکرده بودم. اما از خدا می خواستم که با سامان مقدم کار کنم. چون شما خودتان بهتر می دانید که سامان مقدم یکی از بهترین کارگردان هاست.

 

برای این سریال هم خوشحالم که بازی کردم. چون آقای آب پرور هم کارگردان خوبی است. همیشه دوست داشتم که کارهای خوبی بازی کنم.

 

معمولا مردم ایران خیلی خوب بازیگران را می شناسند. از آنجایی که به هر حال فوتبال تماشاگران خاص خودش را دارد، از زمانی که دو سریال بازی کردید، چقدر شما را می شناسند؟

بالاخره مردم من را به خاطر فوتبالیست بودنم می شناسند. ولی من خودم خیلی تعجب کردم که من را به خاطر بازی در سریال «دیوار به دیوار» بیشتر می شناسند. مثلا من دو هفته پیش شمال بودم، مردم من را از سریال می شناختند که برای من خیلی جالب بود. این سریال هم که تازه شروع شده و هنوز خیلی ها سریال را ندیدند که من ببینم مردم باز هم من را از سریال می شناسند. مثلا به من می گفتند که به خاطر پرسپولیس دوستت داریم، اما سریال تو رو هم دیدیم و دوستت داریم. این خیلی برای من جالب است و دوست دارم.

 

برخورد دوستان و همکارانتان در دو سریالی که بازی کردید، با شما چطور بود؟ به شما در کار کمک می کردند؟

من همیشه از خدا می خواستم که با آدم های بزرگ سینمای ایران بازی کنم. در سریال «دیوار به دیوار» همه بازیگرهای خوب ایران هستند. مثلا گوهر خیر اندیش، فرهاد آییش، علی شادمان بازیگران خوب و بزرگی هستند. مخصوصا علی شادمان که در آینده بازیگر بزرگی می شود. چون خیلی بازیگر خوبی است.

 

این ور هم در سریال «لژیونر» آقای شریفی نیا، پور شیرازی هم بازیگران بزرگی هستند. می دانید همه به من کمک می کردند در کار و خیلی خوب بودند. بالاخره من تجربه بازیگری نداشتم و همه این را می دانستند و خیلی خوب با من تمرین می کردند. مثلا وقتی من جلوی دوربین می رفتم، اصلا استرس نداشتم و خیلی راحت بودم و بازی می کردم. از آقای آب پرور هم خودتان بپرسید. فکر کنم از من راضی بودند.

 

گفتید که با سریال های تلویزیونی آشنایی ندارید و هیچ سریالی را ندیده بودید. سریال خودتان را چطور؟ فرصت می کنید تماشا کنید؟

بله حتما و دوست دارم ببینم. سریال که تازه شروع شده و من هنوز خیلی بازی نکردم. اما راضی هستم و سریال را دوست دارم. چون وقتی یک بازیگر بازی خودش را از تلویزیون می بیند، یک چیز دیگر است. به خاطر همین من نمی گویم از خودم راضی هستم یا نه. چون من به یک چشم دیگر سریال را نگاه می کنم. مردم باید بگویند بازی من خوب است یا نه. از خدا می خواهم که مردم هم دوست داشته باشند.

 

حالا که تجربه بازی در دو سریال را دارید، علاقه مند به دیدن سریال های ایرانی هم شدید؟

بله من الان سریال «شهرزاد» را تماشا می کنم. فکر می کنم همه در ایران این سریال را تماشا می کنند. البته من قسمت های قبلش را ندیدم.

 

منظورتان فصل اول سریال است؟

بله من این قسمت ها را تماشا می کنم. چون برای فصل اول که شما گفتید من ایران نبودم. چون دوستانم گفتند این را که تمام کردی، باید سریال «عاشقانه» را تماشا کنی. چون به من گفتند اگر بخواهی بیشتر در این کار باشی و بازیگر شوی و یاد بگیری، باید سریال زیاد تماشا کنی تا یاد بگیری و با سریال های ایرانی و بازیگرانش آشنا شوی.

 

حالا که اینقدر جدی این حرفه را دنبال می کنید، تصمیم دارید که دوره های بازیگری را بگذرانید و حرفه ای این کار را دنبال کنید؟

بله حتما می خواهم که کلاس بروم و آموزش بازیگری ببینم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشپیتیم آرفی

گویا شما پیش از اینکه به ایران بیایید، تجربه کار مدلینگ داشتید؟ در ایران هم به شما پیشنهادی در این زمینه شده است؟

بله من خارج از ایران این کار را می کردم. اما در ایران این کار را نکردم. چون احترام هر کشوری را باید نگه داشت. تازه در ایران این کار خیلی مرسوم نیست. برای همین من خودم دنباتل این کار در ایران نمی روم و همان بازیگری را کار می کنم.

 

فوتبالیست بودن سخته و یا بازیگری؟

بازیگرها و بازیکنان هر کدامشان از سختی شغل خودشان می‌گویند، اما به نظر من هر دو کار سخت است. سر سریال «لژیونر» که بودم، سر فیلمبرداری به آقای شریفی نیا می‌گفتم شما زمانی یک موقعیت گل داشته باشید و از دست برود، دوباره تکرار ندارد. اما در بازیگری جمله اشتباه بگویید، دوباره تکرار می شود. البته در یک لحظه خندیدن، گریه کردن، ناراحت بودن و … در بازیگری سخت است.

 

بعد از سریال «لژیونر» پیشنهاد بازی در سینما و تلویزیون داشته اید؟

نه هنوز فیلمنامه پیشنهاد نشده که بخوانم. ولی راجع به آن صحبت می کنیم. فکر می کنم این سریال پخش شود، مردم و دوستان و کارگردان ها ببینند، به من بیشتر پیشنهاد شود که بازی کنم. اما با بچه ها در تماس هستیم.

 

منظورتان این است که درباره کارها صحبت شده، اما قرارداد نبستید؟

بله همین طور است که گفتید.

 

معمولا سریال های تلویزیونی در شبکه های ماهواره ای هم پخش می شود. خانواده شما هم توانسته اند سریال های شما را ببینند؟ اصلا با بازیگر شدن شما مشکلی ندارند؟

خانواده خوشحال هستند و دوست دارند که من در ایران بازی هم می کنم. وقتی که گفتم می‌خواهم به ایران برگردم و بازیگری کنم، هیچ کدام از آنها باور نکردند و خیلی تعجب کردند. می توانند اینترنتی ببینند، اما هنوز لینکش را نفرستادم که بازی من را در دو تا سریالی که بازی کردم، تماشا کنند. برایشان سخت است که سریال را به زبان فارسی ببینند. چون مثل من که فارسی بلد نیستند و متوجه نمی شوند.

 

فکر می کنم زندگی در ایران را خیلی دوست دارید و توانسته اید دوستان بسیاری پیدا کنید؟

بله من ایران را دوست دارم و دوستان خوبی هم دارم که برای دیدنشان به ایران می آیم و با آنها در ارتباط هستم. در بازیگری هم دوستان خوبی پیدا کردم. همه بازیگرهایی که با انها در این دو سریال بازی کردم، به من لطف داشتند و کمک می کردند. کارگردان ها هم خیلی خوب با من کار می کردند. خیلی خوشحالم که بازیگر هستم و دوست دارم باز هم در سریال و سینما کار کنم. برای همین هم دارم سریال ها را تماشا می کنم که بیشتر یاد بگیرم و بهتر بازی کنم و مردم هم دوست داشته باشند.

 

و در پایان …

مرسی که با من صحبت کردید و از خدا می خواهم که مردم سریال من را دوست داشته باشند و باز هم بتوانم در تلویزیون بازی کنم و با بازیگرهای بزرگ کار کنم.

 

زینب علیپور

 

 

  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
من رویایی به شیرینی رشته بازیگری ندیدم.رشته ای که پر از شخصیت های مختلف است .من این رویا را دارم وبه اوخواهم رسید
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش