شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۳۵ - ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۰۶۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

المیرا شریفی مقدم: نمی‌توانم هم گوینده باشم، هم مجری!

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«در این چند سال خیلی از تهیه‌کننده‌ها سراغ من آمدند، پیشنهاد اجرا در شبکه‌ها را داشتم ولی به دلیل ضوابطی که شبکه پیش‌پای گویندگان خبر گذاشته ما نمی‌توانیم مجری برنامه دیگری باشیم.»

خبرگزاری صبا/ المیرا شریفی مقدم که از کودکی به گویندگی خبر علاقه زیادی داشته، حالا حاضر نیست جایگاه خودش را با اجرا در برنامه‌های اجتماعی یا حتی خانوادگی شبکه‌های مختلف عوض کند و می‌گوید تا زنده است در حوزه خبر فعالیت می‌کند. المیرا شریفی مقدم و همسرش از مجریان خبری شاخص تلویزیون هستند و بر‌خلاف تصور خیلی‌ها زندگی آرام و بی دغدغه‌ای دارند. تا‌حدی که شریفی مقدم می‌گوید با هیچ‌کس جز داوود عابدی نمی‌تواند زندگی کند.

به سال‌ها قبل برگردیم، به خاطر این‌که صدای خوبی داشتید وارد کار گویندگی خبر شدید؟

از کودکی به کار گویندگی خبر بسیار علاقه داشتم. یادم هست وقتی می‌خواستم بازی کنم چند کاغذ رو‌به‌رویم می‌گذاشتم و لحن آقای حیاتی را تقلید می‌کردم اما در‌عین‌حال فکر می‌کردم صدا و چهره خوبی برای این کار ندارم.

بعدها وقتی متوجه شدم شبکه‌ای به نام خبر، تازه تاسیس شده تصمیم گرفتم شانس خودم را امتحان کنم. برای دادن آزمون ثبت‌نام کردم، دو، سه دفعه امتحان دادم و سرانجام قبول شدم.

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بعدها در کلاس خاصی هم برای گویندگی خبر شرکت کردید؟

بله؛ این کلاس‌ها زیر نظر شبکه خبر بود. آن‌زمان وقتی صلاحیت اولیه یک نفر برای گویندگی خبر تایید می‌شد او را وارد تحریریه می‌کردند. این دوره‌ها شش ماه طول می‌کشید. در این مدت کنار دست خبرنگاران و افراد خبره در حوزه خبر می‌نشستم تا با مراحل مختلف خبررسانی آشنا شوم. البته کلاس‌های تئوری جداگانه‌ای هم بود که من و هم دوره‌ای‌هایم لازم بود در آن‌ها شرکت کنیم.

یک گوینده خبر به جز داشتن صدا و تصویر خوب چه ویژگی‌های دیگری باید داشته باشد؟

لحن ادای یک خبر مهم‌ترین مسئله‌ای است که یک گوینده باید آن را یاد بگیرد. اگر کسی صدا و تصویر منحصر‌به‌فردی هم نداشته باشد، با رعایت این موضوع می‌تواند گوینده خبر خوبی باشد. نوع خواندن یک خبر است که بیننده را جذب می‌کند. از طرفی گوینده خودش باید خبر را بفهمد و بعد آن را برای مردم بخواند. در‌غیر‌این‌صورت نمی‌تواند اخبار را به درستی انتقال دهد.

با این شرایط چرا تعداد گویندگانی که آموزش می‌بینند چشمگیر نیست؟

اتفاقا گویندگان زیادی در یک سال اخیر وارد شبکه خبر شده‌اند. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید هر ماه یک فرد جدید در این عرصه دیده می‌شود.

و البته ورود به این عرصه چندان هم آسان نیست!

گویندگی خبر ویژگی‌ها و سیاست‌های خاص خودش را دارد، چرا‌که جایگاه خاصی هم به افراد می‌بخشد و معمولا افرادی که وارد این عرصه می‌شوند در تلویزیون ماندگار‌ترند. برای همین طبیعی است که متقاضیان با آزمون‌های سختی رو‌به‌رو شوند و در نهایت بهترین‌ها دست چین ‌شوند. این روزها اگر سازمان، استعداد شگفت‌انگیزی در این عرصه کشف کند وارد می‌کند.

در‌این‌صورت باید رقابت ویژه‌ای بین گویندگان خبر فعلی وجود داشته باشد.

افرادی که وارد این عرصه می‌شوند راهشان مشخص است و برای همین با هم رقابت زیادی ندارند. هر کسی سعی می‌کند خودش را بیشتر ثابت کند اما هیچ‌کس نمی‌تواند جای فرد دیگری را بگیرد. همه آدم‌ها در این حوزه جایگاه خاص خودشان را دارند. اغلب مدیران و افرادی که صلاحیت گویندگان را تایید می‌کنند تصمیم می‌گیرند کدام گوینده چه زمانی مشغول به کار شود.

مهم‌ترین موضوعی که باعث عدم موفقیت در این حوزه می‌شود، چیست؟

تقلید در کار گویندگی خبر، یک آفت جدی محسوب می‌شود. اگر کسی بخواهد لحن فرد دیگری را در این حوزه تقلید کند ناموفق خواهد بود. اساسا مقلدها زود کنار گذاشته می‌شوند. حالا می‌خواهد کپی‌برداری از کار یک گوینده خارجی باشد یا ایرانی.

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

به گویندگان خارجی اشاره کردید، چرا همیشه بخش‌های خبری شبکه‌های خارجی برای مردم ما جذابیت بیشتری دارد؟ این موضوع مربوط به گویندگان می‌شود یا جلوه‌های بصری وگرافیک که ضرباهنگ تندی برای خبررسانی ایجاد می‌کند؟ یا سانسور و خط قرمزهایی که ما در ارائه خبر داریم مخاطب را خیلی علاقه‌مند به بخش‌های خبری داخلی نمی‌کند؟

در مورد خط قرمزهایی که شما می‌گویید اظهار نظری ندارم اما تا جایی که مطلع هستم شبکه‌های خارجی از جلوه‌های بصری خوبی استفاده می‌کنند و از امکانات زیادی برخوردارند. به عبارتی می‌توانم بگویم این شبکه‌ها سرمایه‌گذاری‌های کلانی روی خبر انجام می‌دهند و تمام این‌ها کمک می‌کند تا بیشتر دیده شوند.

مردم از ابتدای تاسیس شبکه خبر تاکنون شما را در قاب همین شبکه دیده‌اند. از طرف برنامه‌های دیگر پیشنهاد کار نداشتید؟

در این چند سال خیلی از تهیه‌کننده‌ها سراغ من آمدند، پیشنهاد اجرا در شبکه‌ها و برنامه‌های مختلفی را داشتم ولی به دلیل ضوابطی که شبکه پیش‌پای گویندگان خبر گذاشته ما نمی‌توانیم مجری برنامه دیگری باشیم. البته این از نظر حرفه‌ای هم درست نیست.

هیچ‌وقت دوست نداشتید برنامه‌هایی با رویکرد‌های مختلف اجتماعی یا خانوادگی اجرا کنید؟

دوست داشتم اما علاقه من به خبر و گویندگی اجازه نداد وارد برنامه دیگری شوم. علاقه من به خبر آن‌قدر زیاد است که اصلا به نبودن در شبکه‌ها و برنامه‌های غیر خبری فکر نمی‌کنم. من در بخش گویندگی خبر جا افتاده‌ام و دوست ندارم همزمان مجری یک برنامه خانوادگی هم باشم، ممکن است ذهنیت بیننده در این جور مواقع به هم بریزد.

تا‌به‌حال گرایش‌های حسی یا جناحی خودتان را در خبری که می‌خوانید دخالت داده‌اید؟ یا بهتر بگویم تاکنون خبری را خوانده‌اید که دوست نداشته باشید؟

گاهی اتفاق افتاده که اخباری مرا تحت‌تاثیر قرار دهد؛ مثل خبر حادثه منا. اما هرگز گرایش‌های شخصی یا علاقه‌هایم را در کارم دخالت ندادم. زمانی که رو‌به‌روی دوربین می‌نشینم تمام مسائل شخصی و احساساتم را کنار می‌گذارم. رسالت ما خواندن خبر و اطلاع‌رسانی است.

شما هنوز هم از خبر حادثه منا به عنوان یک خبر ویژه یاد می‌کنید. بعد از خواندن آن، واکنشی احساسی نشان دادید که مردم کمتر از یک گوینده خبر دیده بودند. بعد از استقبال مردم از آن‌گونه ارائه خبر، تصمیم نگرفتید کمی احساسات را هم وارد کارتان کنید؟

اتفاقا از آن‌موقع به بعد سعی کردم دیگر تحت تاثیر خبری قرار نگیرم و خودم را کنترل می‌کنم. واکنش من نسبت به حادثه منا کاملا درونی و ناخودآگاه بود. اگر بخواهم احساساتم را وارد کارم کنم مردم بعد از مدتی فکر می‌کنند تظاهر می‌کنم. خبر حادثه منا با همه خبرها فرق داشت و روزهای سختی به مردم ایران گذشته بود.

اگر کسی جای من بود و تحت تاثیر قرار نمی‌گرفت باید به احساساتش شک می‌کردیم.اما در کل دخالت احساسات در کار گویندگی خبر، خوب نیست.

از موضوع خبر بگذریم. کمی از زندگیتان با آقای عابدی بگویید. فضای احساسات به دور از خبر چطور باعث شد شما مرد زندگیتان را پیدا کنید؟

در بدو ورود به شبکه خبر با آقای عابدی آشنا شدم و بعد از مدتی هم، پای خانواده‌ها وسط آمد. می‌توانم بگویم عاشق شدم. تازه ۱۹ سالم تمام شده بود که ما یکدیگر را ملاقات کردیم. معمولا در ادارات این اتفاق می‌افتد که جوانان یکدیگر را می‌بینند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

خانواده مخالف ازدواج شما با یک همکار نبودند؟

مادرم اوایل کمی مخالفت می‌کرد چرا‌ که آقای عابدی را نمی‌شناخت اما کمی که آشنا شد به این وصلت رضایت داد.

فعالیت هر دوی شما در این حوزه لطمه‌ای به زندگیتان نمی‌زند؟

در پاسخ به این سوال شما باید بگویم، هیچ‌کس جز آقای عابدی نمی‌تواند با من زندگی کند. خوب می‌دانید که کار ما ساعت مشخصی ندارد و این شرایط را فقط یک همکار می‌تواند درک کند. او گاهی جای خالی مرا برای بچه‌ها پر می‌کند.

 با این همه با این‌که خیلی فرصت در خانه ماندن ندارم، تا جایی که فرصت کنم برای خانه وقت می‌گذارم. همسرم گاهی اوقات از این موضوع خسته می‌شود اما باز هم شرایط کاری مرا خوب می‌فهمد.

وقتی در ساعت کاریتان تداخل ایجاد می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟

مادرم از بچه‌ها نگهداری می‌کند. اما سعی می‌کنم این تداخل کمتر در زندگیمان ایجاد شود. در آخر باید بگویم از زندگی و کارم رضایت کامل دارم.

اگر موقعیت ورود به عرصه گویندگی خبر برای شما ایجاد نمی‌شد چه شغلی را انتخاب می‌کردید؟

دوست داشتم پزشک شوم. برای این‌که در این رشته قبول شوم، یک سال هم پشت کنکور ماندم. اما در همان سال وارد شبکه خبر شدم و مسیر زندگی‌ام به کلی تغییر کرد. بعدها لیسانس میکروبیولوژی گرفتم اما کار اصلی‌ام شد گویندگی خبر.

شما به علاقه‌مندان حوزه خبر پیشنهاد می‌کنید که وارد این عرصه بشوند یا نشوند؟

گویندگی خبر افراد را محدود می‌کند، به گونه‌ای که باید همیشه در دسترس باشند. علاوه‌بر‌این آدم‌ها در این عرصه باید از زندگی شخصیشان مراقبت کنند تا از حالت عادی خارج نشود. به افرادی که تنها می‌خواهند این شغل را امتحان کنند توصیه می‌کنم وارد این عرصه نشوند.

اما اگر زمان برگردد، با تمام این مشکلات و محدودیت‌ها باز هم این حرفه را انتخاب می‌کنم چرا‌که بیش از اندازه دوستش دارم.

  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش