شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۴۸ - ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۰۳۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

بازیگرانی توانمندی که هستند ولی نیستند!

روز ملّی سینما,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
گروهی از بازیگران در سینمای ایران هستند که با وجود آنکه هر یک در سطح و مرتبه‌ کاری و هنری خود، توانمند به ‌شمار می‌روند و در ضمن، مشکل بیماری نیز ندارند، اما به دلایلی نامشخص سال‌ها است که کم‌تر به نقش‌ آفرینی می‌پردازند.

۲۱ شهریور ماه را «روز ملّی سینما» نام‌گذاری کرده‌اند. این روز به افتخار «سینمایی» در صفحه تقویم‌ها ثبت شده که در طول حیاتِ صد و چند ساله‌اش (از ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری به ایران در عهد مظفرالدین شاه قاجار تاکنون) توانسته جدای از پیشرفت‌های فنّی، هنری و کمّی، ایران را در جهان سینما، کشوری «صاحب سینما» معرفی کند.

 

این «سینمای ملّی» افزون بر همه دستاوردهایش و همه افتخارهای ملّی و بین‌المللی‌اش، از سیمرغ گرفته تا اسکار و خرس نقره‌ ای و نخل طلا و ...، انبوهی از خاطره‌های فراموش‌ ناشدنی را نیز برای مخاطبان داخلی و خارجی خود خلق کرده است.

 

در آفرینش این خاطره‌های سینمایی، نویسندگان، کارگردانان، تهیه‌کنندگان، فیلم‌برداران و تصویربرداران، صدابرداران و صداگذاران، تدوینگران، چهره‌پردازان، آهنگسازان، دستیاران، طراحانِ صحنه و لباس، منشیان صحنه، صداپیشگان، تدارکات‌چیان، اصلاح‌گرانِ نور و رنگ، طراحان و مجریان جلوه‌های ویژه، عکاسان، بدلکاران، هنروران و ... نقش دارند؛ اما نتیجه زحمت‌ها و کوشش‌های هنرمندانِ این صنف‌ها در ساخت و پرداخت فیلم‌ها در ویترین جذاب و هنرمندانه بازیِ «بازیگران» است که به جلوه‌گری در می‌آید و بر پرده نقره‌ ای می ‌نشیند و یا از جعبه جادو پخش می‌شود. 

 

از این‌رو است که در سرتاسر جهان بسیاری از مردم، فیلم‌ها را با «بازیگرانِ» آن‌ها می‌شناسند و هنوز هم شماری از مخاطبانِ سینما، فیلم‌ها را براساس بازیگرانی که در آن‌ها بازی می‌کنند، برای تماشا برمی‌گزینند.

 

** بازیگران و سرنوشت‌های متفاوتشان

 

سینمای ایران طی سال‌های زندگیِ پُر فراز و نشیب خود، بازیگرانِ مرد و زنِ بسیاری را معرفی و مشهور کرده است؛ برخی از این بازیگران خوشبختانه پس از سال‌ها همچنان به بازیگری و خاطره‌آفرینی ادامه می‌دهند. برخی دیگر، بازیگرانی هستند که در دوره‌ای به اوجِ شهرت و پُرکاری می‌رسند، اما پس از افولِ ستاره خوشبختی، فعالیتشان کم‌تر می‌شود و ادامه راه را به شکلی عادی با بازی در نقش‌های معمولی و نه‌چندان مطرح ادامه می‌دهند. 

 

گروهی دیگر اما کسانی‌اند که چون از آغاز به اشتباه وارد جاده بازیگری شده‌اند، بسیار زود نیز یا از مسیر منحرف می‌شوند و یا اینکه دچار نقص فنی می‌شوند و برای همیشه از ادامه حرکت در راه پُر پیچ و خم بازیگری باز می‌مانند.

 

دسته دیگرِ بازیگرانِ سینمای ما، آن‌هایی هستند که پس از سال‌ها فعالیت، به‌شکلی به ‌تقریب خودخواسته از عالمِ بازیگری کناره می‌گیرند؛ از جمله این بازیگران می‌توان به بازیگران توانمندی چون حسین گیل یا شهلا ریاحی و کتایون ریاحی اشاره کرد.

 

البته برخی بازیگران نیز هستند که در عین توانمندی، به علت بیماری به ناچار تاحدی از دنیای بازیگری جدا شده‌اند؛ استادان محمدعلی کشاورز و فخری خوروش از این دست بازیگرانند که چند سالی است سینمای ایران توفیق حضورِ آنان را از دست داده است.

 

در کنار این‌ها، گروهی دیگر از بازیگران نیز هستند که با وجود آنکه هر یک در سطح و مرتبه‌ کاری و هنری خود، توانمند به‌شمار می‌روند و در ضمن، مشکل بیماری نیز ندارند، اما به دلایلی نامشخص سال‌ها است که کم‌تر به نقش‌آفرینی می‌پردازند.

 

در میان این گروه از بازیگران که تعدادشان نیز بسیار است، هنرمندانِ شاخصی به چشم می‌خورند که سابقه نامزدی یا دریافت سیمرغ از جشنواره فیلم فجر را هم در کارنامه خویش دارند، اما با وجود این، متأسفانه به‌ نظر می‌رسد که گویی از گردونه پرماجرای بازیگری در سینما و حتی تلویزیون ایران بیرون شده‌اند.

 

آنچه جای خالی این گروه از نقش‌آفرینان را در سینمای ما پررنگ‌تر کرده، این است که اغلب هنرمندانی که به این سرنوشت دچار شده‌اند، دارای لحن و جنس بازیگریِ خاص و منحصر به‌ فردی هستند، که حاصل سال‌ها هنرنمایی آنان در تئاتر، سینما و تلویزیون است. 

 

اگر فیلم‌ها و سریال‌های ما این لحن‌ها و جنس‌های ویژه و متفاوت بازیگران را فراموش نکرده بودند، امروز بدین وضعیت دچار نمی‌شدیم که در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها شاهد حضورِ چرخشی و تکراری تعدادی مشخص از بازیگران برای نقش‌های اول و دوم و سوم و چندم باشیم.

 

روز ملّی سینما بهانه‌ای شد تا به یاد بیاوریم، چند تن از نقش‌آفرینانِ هنرمند سینمای ایران را که چند سالی است چشم سینما و تلویزیون و مخاطبانشان به جمالِ خاطره‌سازشان روشن نشده است.

 

** فرامرز صدیقی

 

بازی در فیلم «خاک و آتش» (مهدی صباغ زاده / ۱۳۸۹) آخرین حضور فرامرز صدیقی بر پرده نقره‌ای سینما بوده است. دو سال پیش از این فیلم نیز او در فیلمِ «دختر آدم، پسر حوا » (رامبد جوان / ۱۳۸۷) حضوری بسیار بسیار کم‌رنگ داشت. این بازیگر در این هفت سال حتی در سریال‌های تلویزیونی نیز بازی نکرده است.

 

فرامرز صدیقی که در سال ۱۳۷۱ فیلم طعمه را نیز ساخته است، از جمله بازیگرانی است که با شماری از کارگردانان بزرگ و صاحب‌ سبک سینمای ایران همکاری کرده، که «دندان مار» و «تیغ و ابریشم» (هر دو از مسعود کیمیایی)، «دلشدگان» (علی حاتمی)، «زمان از دست رفته» (پوران درخشنده)، «مارال» و «عشق کافی نیست» (مهدی صباغ زاده)، «آخرین پرواز» (احمدرضا درویش) و «سایه‌های غم» (شاپور قریب)، از جمله این همکاری‌ها است.

 

فرامرز صدیقی یک بار در سال ۱۳۷۰ برای بازی در فیلم «دادستان» (بزرگمهر رفیعا) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد. وی همچنین سه بار برای بازی در «دندان مار»، «مارال» و «هزاران زن مثل من» (رضا کریمی) نامزد دریافت سیمرغ شده است.

 

** سعید پورصمیمی و اسماعیل محرابی

 

سعید پورصمیمی، از برجسته‌ترین بازیگران ایران است که این بزرگی و هنرمندی‌اش را همگان تصدیق کرده‌اند و این را می‌توان از تعریف و تمجید‌های نامداران سینما از این بازیگر دریافت. سعید پورصمیمی گرچه در سال‌های اخیر گه‌گاه در فیلم‌هایی همچون 'یه حبّه قند' (رضا میرکریمی / ۱۳۸۸) یا «بوسیدن روی ماه» (همایون اسعدیان / ۱۳۹۰) و یا «نرگس مست» (جلال‌الدین درّی / ۱۳۹۵) و «یک تعبیر عاشقانه» (ابراهیم مختاری / ۱۳۹۵) بازی کرده، اما این حضور مقطعی به هیچ روی درخورِ بازیگری چون پورصمیمی نیست که سه بار سیمرغ جشنواره فجر را از آن خود کرده و چهار بار هم نامزد دریافت آن شده است.

 

به راستی در سینمای ایران چند نفر مانند سعید پورصمیمی داریم که در فیلم‌هایی چون «ناخدا خورشید»، «تحفه‌ها»، «پرده آخر»، «تک درخت‌ها»، «قاعده بازی»، «نسل سوخته»، «مدرسه پیرمردها»، «تا غروب»، «آبادانی‌ها» و «دلشدگان» طوری بازی کند که هم بازی‌اش شبیه به «سعید پورصمیمی» باشد و هم با دیگر نقش‌هایش تفاوت داشته باشد؟

 

اسماعیل محرابی نیز که خاطره بازی‌هایش در فیلم‌ها و سریال‌هایی چون «خواستگاری»، «بالاش»، «بوعلی سینا»، «تنهاترین سردار» و «هزاردستان» فراموش نمی‌شود، به تازگی، پس از چندین سال فیلمی را بر پرده سینماها دارد (فیلم «گذر موقت» به کارگردانی افشین هاشمی). محرابی نیز از سرمایه‌های سینمای ایران است که سال‌هایی ارزشمند از عمر خود را به دور از بازی و بازیگری و خاطره‌آفرینی گذارنده و ای کاش حال که دوباره به سینماها آمده است، این حضور شیرینش تداوم داشته باشد.

 

** مصطفی طاری

 

مصطفی طاری، با آن سیما و صدای ویژه‌اش، از بازیگران قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است که از سال ۱۳۴۸ کار خود را با بازی در تئاتر آغاز کرد. طاری در سال ۱۳۵۱ با ایفای نقش در فیلم «تجربه» به کارگردانی روانشاد عباس کیارستمی، ایستادن جلو دوربین را تجربه کرد؛ و پس از آن نیز در «مسافر» کیارستمی بازی کرد.

 

از ویژگی‌های بازی مصطفی طاری، یکی این است که وی به‌خوبی از چشمان نافذ و صدای خاص خود برای هرچه بهتر ایفا کردن نقش بهره می‌برد.

 

این چهره و صدا با آنکه برای بازی در نقش‌های جدّی و گاه خاکستری و حتی منفی بسیار مناسب است، اما هنرمندی و توانمندی طاری این مجال را برایش فراهم کرده که بتواند چهره و صدایش را در نقش‌هایی با رگه‌های طنز نیز به کار گیرد؛ مانند بازی درخشان او در نقشِ «گرگیش» سریال «تفنگ سرپر» (امرالله احمدجو) و یا نقش‌آفرینی‌اش در مجموعه «شاهگوش» (داوود میرباقری).

 

این بازیگر قدیمیِ سینمای ایران در فیلم‌هایی چون «از فریاد تا ترور» (منصور تهرانی)، «آوار» (سیروس الوند)، «بهار در پاییز»، «خواستگاری» و هم‌نفس» (مهدی فخیم‌زاده)، «بی‌پناه» (فرامرز قریبیان)، «جنگلبان» (منوچهر حقانی‌پرست) بازی کرده است. بازی در نقش «بن حریث»، رئیس دارالشرطه‌ کوفه در زمان ابن زیاد (علیه‌العنه)، در سریال «مختارنامه»، یکی از ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های طاری در تلویزیون بوده است. «سفر سبز» به کارگردانی محمدحسین لطیفی از دیگر سریال‌هایی است که طاری بازی کرده است.

 

آخرین بازی مصطفی طاری در سینما باز می‌گردد به سال ۱۳۹۲ و ایفای نقشی کوتاه در فیلم «نازنین» (مهدی گلستانه).

 

** گلچهره سجادیه

 

آخرین فیلمی که از بازیگر گزیده‌کار سینمای ایران، گلچهره سجادیه، به نمایش درآمده، «حوالی اتوبان» (سیاوش اسعدی / ۱۳۸۷) است. البته وی در سال ۱۳۹۴ نیز در فیلم «باران می‌بارید» ساخته علی صفی‌خانی بازی کرده که این فیلم هنوز به اکران درنیامده است.

 

سجادیه نیز از سیمرغ‌داران سینمای ایران است؛ او برای بازی در نقش خانم دکتر فیلم «سرزمین خورشید» (احمدرضا درویش / ۱۳۷۵) هم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرده و هم تندیس زرین اولین جشن خانه سینما را. سجادیه همچنین برای بازی در فیلم‌های «هبوط» (احمدرضا معتمدی / ۱۳۷۲) و «هیوا» (رسول ملاقلی پور / ۱۳۷۷) دو بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شده است.

 

این بازیگر که در سه فیلم «دندان مار»، «گروهبان» و «رد پای گرگ» مسعود کیمیایی و نیز «کلاغ» بهرام بیضایی بازی کرده، نخستین بار با بازی در نقش «رعنا» در سریالی به همین نام (اثر داوود میرباقری) به مخاطبان تلویزیون نیز معرفی شد. سجادیه به تازگی و پس از سال‌ها، دوباره به تلویزیون بازگشته و دارد در سریالی به نام آنام (جواد افشار) بازی می‌کند؛ مجموعه‌ای که گفته می‌شود شاید در پاییز امسال به پخش برسد.

 

** جهانگیر الماسی

 

جهانگیر الماسی؛ بازیگری است که در دهه شصت، مزه «در اوج بودن» را به‌ تمامی چشیده است. او که پیش از انقلاب در تئاترهای بسیاری به بازیگری و کارگردانی پرداخته بود، پس از انقلاب در «هزاردستانِ» روانشاد علی حاتمی بازی کرد و بعد از آن تا چندین سال در بهترین آثار دهه شصت به ایفای نقش پرداخت.

 

«تنوره دیو» و «شبح کژدم» (کیانوش عیاری)، «آشیانه مهر» (جلال مقدم)، «نار و نی» (سعید ابراهیمی‌فر)، «لنگرگاه» (کیومرث پوراحمد)، «ریشه در خون»، «آوار» و «محموله» (سیروس الوند)، «ویزا» (بهرام ری پور) و «افسانه آه» (تهمینه میلانی) از فیلم‌هایی است که الماسی در دهه شصت بازی کرده است. در دهه هفتاد نیز این بازیگر کمابیش در فیلم‌های مختلفی چون «هبوط» (احمدرضا معتمدی)، «آذرخش» (احمدرضا درویش)، «بانی چاو» (احمدرضا گرشاسبی) هنرنمایی کرد؛ اما از اواخر دهه هفتاد، رفته رفته، فعالیت وی در سینما و بعد هم در تلویزیون کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد تا جایی که در دهه هشتاد تنها در سه فیلم / سریال «صنوبر» (مجتبی راعی)، فیلم / سریال «پشت پرده مه» (پرویز شیخ‌طادی) و فیلم «دایناسور» (پرویز شیخ‌طادی) بازی کرد و از سال ۸۶ تاکنون نیز در هیچ فیلمی بازی نکرده است. آخرین بازی الماسی در تلویزیون نیز به سریال «طفلان مسلم» (مجتبی یاسینی / ۱۳۸۷) باز می‌گردد.

 

الماسی که بازی درخشانش در «شبح کژدم»» از یاد نمی‌رود، در این سال‌های دوری از بازی و فیلم و سینما، به قول خودش کوشیده تا از هر راهی که شده مسیرش را در دنیای سینما ادامه دهد؛ از این رو، گاه طرح‌هایی نوشته که بر مبنای یکی از آن‌ها فیلم «سیب و سلما» (حبیب‌الله بهمنی) ساخته شد و یا در سال ۱۳۹۲ فیلم پُرحاشیه «رنج و سرمستی» را ساخت که هنوز هم به اکران درنیامده است. الماسی درباره این فیلم گفته که «رنج و سرمستی» فیلمی است که رنجش برای او بوده و سرمستی‌اش برای دیگران!

 

البته قرار بود که الماسی با بازی در«کاناپه»، فیلم توقیف شده کیانوش عیاری، پس از سال‌ها به سینما برگردد که بازی وی در این فیلم منتفی شد. تازه‌ترین بازی الماسی، نقش‌آفرینی‌اش در نمایش «بن‌بست» است که دو ماه پیش روی صحنه رفت.

 

** آخرین مادرهای بازمانده

 

سینما و تلویزیون ایران در دوره‌ای، مادرها و مادربزرگ‌های بسیاری داشت که با بازی‌های درخشان، ساده و باورپذیر خود، حس مادری را به خوبی به بیننده منتقل می‌کردند؛ روانشادان حمیده خیرآبادی، رقیه چهره‌آزاد، مهری مهرنیا، نیکو خردمند، مهری ودادیان، ملیحه نظری، فرخ‌لقا هوشمند، جمیله شیخی، پروین سلیمانی، ملیحه نیکجومند، پروین‌دخت یزدانیان، مهین شهابی، لوریک میناسیان، فاطمه طاهری، معصومه اسکندری و آنیک شفرازیان از جمله این مادران بودند که، خاک بر آنان خوش باد.

 

اما از میان مادرانی که همچنان سایه سبزشان بر سر سینما و تلویزیون ایران گسترده است، می‌توان از ژاله علو، پری امیرحمزه و ثریا قاسمی نام برد. به جز ثریا قاسمی که کمابیش در تلویزیون و سینما حضور دارد و آخرین هنرنمایی‌اش، در فیلم «ویلایی‌ها» (منیر قیدی / ۱۳۹۵) به نمایش درآمده، دو بانوی دیگر چند سالی است که نه در سینما فیلمی بازی کرده‌اند و نه در تلویزیون.

 

اگرچه ژاله علو به تازگی گویندگی تیزر فیلمِ هنوز اکران نشده‌ی «آذر» (محمد حمزه‌یی) را انجام داده، آخرین حضورِ تصویری‌اش اما باز می‌گردد به مجموعه «مختارنامه». «پری امیرحمزه» نیز آخرین بار در سریال «سیر و سرکه» (غلامرضا رمضانی / ۱۳۹۰) بازی کرده است. این درحالی است که هر دو این بازیگران ارزشمند، جنس خاصی از بازی را به نمایش می‌گذارند که کم‌تر می‌توان نمونه‌اش را در بازیگرانی دیگر دید.

 

** دیگرانی که هستند و نیستند

 

این چند بازیگری که اشاره کوتاهی به خاطره‌سازیشان شد، نمونه‌هایی از ده‌ها هنرمندِ کاربلدی هستند که سینما و تلویزیون ما آن‌ طور که شاید و باید قدرشان را نمی‌داند و از وجودِ هنرمندشان بهره نمی‌برد.

 

عنایت شفیعی، توران مهرزاد، جلال پیشواییان، عنایت بخشی، سیروس ابراهیم زاده، مرجان محتشم، جهانبخش سلطانی، پروانه معصومی، حسین خانی بیک، فردوس کاویانی، اسماعیل شنگله، میرصلاح حسینی، حسن رضایی، میرحسین معلومی، تانیا جوهری، محسن زهتاب، امرالله صابری، محمود بصیری، محمد کاسبی، شهاب عسکری ،ولی الله شیراندامی، اردلان شجاع کاوه، رضا فیض نوروزی، شهین علیزاده، حمید عبدالملکی، بهزاد جوانبخش، سروش گودرزی، رضا بابک، چنگیز وثوق، روح الله مفیدی، مظفر مقدم و بسیاری بازیگرانِ دیگر، سال‌ها است که یا در عرصه بازیگری حضور ندارند، یا اگر هستند، بسیار کم‌رنگ و درحاشیه روزگار می‌گذرانند.

 

راستی یاد خسرو شجاع‌ زاده یا همان «جمالِ» سریال «پدرسالار» که در «غریبه و مه» بهرام بیضایی نیز بازی کرده بود، خوش و روحش شاد، که با وجود هنرمندی سال‌ها در گمنامی و عزلت و دور از بازیگری روزگار گذراند و در غریبی اسفند ماه ۱۳۹۵ به رحمت حق پیوست.

 

irna.ir
  • 307
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش