شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۲۸ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۴۷۹۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با شبنم مقدمی 

جشنواره‌ فیلم‌های کمدی راه بیندازیم 

شبنم مقدمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شبنم مقدمی از معدود بازیگرانی است که هر سال با نقشی متفاوت در جشنواره فیلم فجر حضور دارد و در اکثر موارد جزو نامزدهای کسب سیمرغ بوده است. او امسال با اولین فیلم رضا مقصودی در مقام کارگردان در این جشنواره حاضر شده است. «خجالت نکش» جزو معدود فیلم‌های کمدی حاضر در جشنواره است که درحالی به رقابت با سایر فیلم‌ها می‌پردازد که تعدادی از فیلمسازان نظیر ابوالحسن داوودی، برزو نیک‌نژاد و... به علت اهمیت ندادن جشنواره فجر به فیلم‌های کمدی ترجیح دادند در بزرگ‌ترین رقابت سینمای ایران شرکت نکنند و یک‌راست راهی اکران شوند. با مقدمی پس از نمایش فیلمش در سالن اهالی رسانه واقع در پردیس ملت درباره نقشی که فاصله جدی با او دارد گپ زدیم و نظرش را درباره حضور فیلم‌های کمدی جویا شدیم. 

 

«آباجان»، «نفس»، «زاپاس» و حالا «خجالت نکش» نقش‌هایی که گویش خاص دارند و از هر نظر بیشترین دوری را با شما دارند؛ این انتخاب خودتان است که نقش‌های این‌چنینی را بازی کنید یا به سبب موفقیت‌تان در درآوردن نقش‌های سخت برای این نقش‌ها سراغ شما می‌آیند؟ 

راستش اگر نقش سخت نباشد بازی در آن برایم لذتی ندارد و اینکه می‌گویید کاملا دو سویه است. یعنی هم خودم تمایل دارم تا در میان پیشنهادها چنین نقش‌هایی را بپذیرم هم دوستان محبت دارند و برای این نقش‌ها سراغ من می‌آیند. 

 

به هر روی برخی بازیگران حاضر نمی‌شوند نقشی تا این اندازه با فاصله از خودشان را بازی کنند آن هم با گریمی که شاید زیبایی‌شان را تحت‌الشعاع قرار دهد. 

قطعا زیبایی مهم است و من هم دوست دارم زیبا باشم اما به نظرم بازیگری این‌قدر مهم هست که این چیزها در مقابلش هیچ ارزشی نداشته باشد. برای من اهمیت بازیگری خیلی بیشتر از آن است که بخواهم زیبا باشم یا یک زن روستایی نباشم و از این انتخاب بسیار راضی هستم و احساس خوبی دارم. 

 

داستان این فیلم در یک روستای نامشخص رخ می‌دهد که درواقع صرفا نمادی از یک زندگی روستایی است و ما به‌ازای بیرونی ندارد؛ با توجه به فاصله نقش با خودتان چطور به این نقش و اتمسفر نزدیک شدید؟ 

من هر نقشی را که قبول کنم؛ چه از این سخت‌تر باشد چه ساده‌تر باید تلاش کنم تا آن را پیدا کنم. باید بتوانم خودم را به نقش نزدیک کنم چون به‌هرحال هر نقشی با هر اندازه از نزدیکی به خودم عینا من نیست و هر نقشی سختی‌های خودش را دارد. زن روستایی‌ که ممکن است پنج کلاس سواد داشته باشد یا ۱۲سالگی ازدواج کرده باشد قطعا با من تفاوت‌های بسیاری دارد اما باید این تفاوت‌ها را پیدا کرد. قطعا خود متن کمک بسیاری به پیدا کردن نقش می‌کند. راهنمایی‌های کارگردان هم طبعا کمک بزرگی است اما در کنارش باید مطالعه کرد و مناطقی را دید مثل جایی که فیلمبرداری داشتیم و البته که باید با افرادی معاشرت کرد که در زندگی روزمره شهری نیستند و برای صنم، من همه این کارها را کردم؛ البته شخصا بسیار روستاگردی می‌کنم اما سعی کردم برای این نقش یک سفر خاص به چند روستا داشته باشم. مدل راه رفتن، مدل حرف‌زدن (منظورم لهجه نیست، فرم حرف‌زدن روستاییان مد نظرم است) حتی نشستن، بلندشدن و... را سعی کردم به دقت ببینم و داستان‌هایی مرتبط با روستاییان خواندم مثلا داستان‌هایی که علی اشرف درویشیان درباره روستاییان کرمانشاه نوشته و باز هم تاکید می‌کنم که خود آقای مقصودی خیلی کمک بزرگی بود و مدام حواسش بود تا این کاراکتر اصلا شهری نباشد. 

 

همین حالا که در بین اهالی رسانه و منتقدان صحبت از بازی خوب شماست، فکر می‌کنید برای این نقش بتوانید جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کنید؟ 

قطعا که حالا نمی‌توان نظر داد چون تعداد زیادی فیلم دیده نشده است و البته من که اصلا نمی‌توانم نظری در این مورد داشته باشم چون به‌رغم میل باطنی‌ام به‌دلیل اینکه سرکار هستم هنوز موفق به دیدن هیچ فیلمی نشده‌ام. 

 

بعضی‌ها انگار به حضور یک فیلم کمدی در جشنواره گارد دارند و معتقدند این نوع فیلم‌ها مناسب فضای جشنواره نیست؛ نظرتان دراین‌باره چیست؟ 

اگر ما جشنواره‌ای مخصوص و مختص فیلم‌های کمدی داشته باشیم آن زمان می‌توانیم فیلم‌های کمدی را به کلی به آنجا منتقل کنیم ولی وقتی چنین چیزی نیست یعنی این جشنواره متعلق به همه فیلم‌هاست و نمی‌توان گفت فلان فیلم چون کمدی است، نباید باشد. این جشنواره متعلق به همه سینمای ایران است و تمام ژانرها را در برمی‌گیرد. 

 

به هر حال معمولا فیلم‌های کمدی در جشنواره دیده نمی‌شوند و به آنها اهمیتی داده نمی‌شود، فکر نمی‌کنید این نگاه حاکم بر جشنواره ممکن است باعث شود کارتان دیده نشود؟ 

واقعا فکر نمی‌کنم کنار گذاشته شویم چون نمونه‌هایی داشتیم که در همین جشنواره دیده شده؛ «ورود آقایان ممنوع» هم کمدی بود اما دیده شده است. خود «زاپاس» مگر کمدی نبوده؟ پس این‌طور نیست که بگوییم چون این کار کمدی است به کلی کنار گذاشته می‌شود و ممکن است من یا همکارانم دیده نشویم. 

 

از ابتدای جشنواره هر فیلمی را می‌بینیم یک سوال مهم این است که آیا به سبب فلان سکانس این فیلم توقیف نمی‌شود؟! درواقع با اتفاقات این چند ساله درباره فیلم‌ها یک نگرانی عمومی بین اهالی رسانه به وجود آمده که قطعا به فیلمسازان نیز منتقل می‌شود. باتوجه به موضوع فیلم‌تان کمی درباره این نگرانی صحبت کنید؟ 

بله، متاسفانه این اتفاق رخ داده. همین الان هم چند نفر از من پرسیدند که به نظرتان فیلم توقیف نمی‌شود؟! و این خیلی بد است اما به نظرم واقعا این‌طور نیست. یک چارچوب‌هایی وجود دارد که با رعایت آن می‌توان این نگرانی را از بین برد و شخصا فکر نمی‌کنم درباره این فیلم نگرانی وجود داشته باشد.

 

مرسده مقیمی

 

 

vaghayedaily.ir
  • 19
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش