سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
۰۱:۳۶ - ۰۴ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۰۳۲۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

بازیگرانی که به دلایل عجیب و غریب وارد عرصه بازیگری شدند

بسیاری از افراد برای انتخاب یک حرفه خاص دلایل ویژه‌ای دارند و این دلایل در اکثر موارد بسیار ساده و قابل درک هستند، دلایلی مانند پای گذاشتن در جای پای پدران یا والدین، احساس یک ارتباط عاطفی با کار و یا الهام گرفتن از زن یا مردی که فرد او را اسوه خود قرار داده است.

 

این موضوع در مورد بازیگران نیز صدق می‌کند. بازیگران تراز اولی مانند لارا درن و گوینث پالترو شاید به این دلیل که والدینشان بازیگر بودند پای در این عرصه گذاشته اند. همین موضوع را نیز می‌توان در مورد نیکلاس کیج، برادر زاده فرانسیس فورد کاپولای معروف صادق دانست که البته می‌گویند جیمز دین الهام بخش او برای ورود به دنیای بازیگری بوده است.

 

داستین هافمن از داستان غذا خوردن خود با لارنس الیویه می‌گوید که از این بازیگر افسانه‌ای پرسیده است: «چه چیزی باعث می‌شود ما این کار را بکنیم؟». در پاسخ، لارنس الیویه خم می‌شود و عبارت «به من نگاه کن» را تکرار می‌کند. اما برخی از بازیگران دلایل غیرمعمولی برای ورود به عرصه بازیگری دارند. برخی از بازیگری به عنوان راهی برای غلبه بر مشکلات روحی و عاطفی استفاده می‌کنند و برخی دیگر به صورت تصادفی وارد این عرصه شده اند.

 

خواکین فینیکس به صورت خانوادگی وارد عرصه بازیگری شد

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شاید بسیاری به تنهای حرفه بازیگری را آغاز کنند، اما خواکین فینیکس همراه با کل خانواده اش وارد این عرصه شد. فینیکس در مصاحبه‌ای چنین گفته است: «مادرم در شبکه ان بی سی کار می‌کرد و سپس از طریق رییسش به یک ایجنت معرفی شدم. او تنها ایجنتی بود که همه پنج نفر ما را قبول می‌کرد، زیرا والدینم نمی‌خواستند که ما از هم جدا شویم». وقتی که فینیکس به اولین لحظات خود در مقابل دوربین فکر می‌کند هیجان زده می‌شود. او از اولین تجربه بازیگری خود چنین می‌گوید: «هیجان آنی. لذت بخش‌ترین چیز. برای برخی از کودکان این شادی زمانی که اولین بار به توپ ضربه می‌زنند یا گل می‌زنند رخ می‌دهد. برای من این بود.

 

هشت ساله بودم و اولین صحنه در سریال را به وضوح به یاد دارم». از آنجا بود که خانواده فینیکس وارد عرصه تبلیغات تلویزیونی، سریال و برنامه‌های پس از مدرسه شد. اما در طول سال‌های بعد فینیکس نشان داد که از سلبریتی بودن فراری است و جوایز صنعت سینما را رد کرده و گاهی سال‌ها دست از بازیگری کشید، اما می‌گوید که هیچگاه از علاقه اش به بازیگری کاسته نشده است.

 

لکنت زبان امیلی بلانت را وارد بازیگری کرد

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

با شنیدن مصاحبه هایش یا ترانه‌ای که در فیلم‌های «بازگشت ماری پاپینز» و «به درون جنگل» متوجه آن نخواهید شد، اما امیلی بلانت در کودکی و نوجوانی با مشکل لکنت زبان شدید دست و پنجه نرم می‌کرد. بلانت خود در این باره چنین گفته است: «لکنت می‌تواند شبیه لباس مخصوص دیوانگان باشد. من با حرف‌های صدادار مشکل داشتم از این رو به زبان آوردن اسم امیلی برایم مثل گیر افتادن در قعر جهنم بود». اما بدترین جنبه داشتن لکنت برای بلانت و امثال او تمسخر‌ها و اذیت‌هایی است که در این مسیر تحمل می‌کنند. وی در مورد خود می‌گوید: «من دختربچه باهوشی بودم و خیلی چیز‌ها برای گفتن داشتم، اما نمی‌توانستم آن را به زبان بیاورم. این موضوع برایم کابوس شده بود.

 

هیچ وقت فکر نمی‌کردم که بتوانم بنشینم و و با کسی صحبت کنم، مانند آن چیزی که الان بین من و شما رخ داده است». در ادامه، اما یکی از معلمان بلانت برای درمان لکنت او را تشویق می‌کند که به کلاس‌های بازیگری برود و او اولین بازی خود را با صدایی متفاوت و بدون لکنت زبان انجام داد. سپس او زمانی که در نقشش فرو می‌رفت به کلی از دست لکنت خلاص می‌شد هر چند امروزه نیز گاهی این لکنت برای وی مشکل ساز می‌شود.

 

مایکل شانون برای درک انسان‌ها بازی می‌کند

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مایکل شانون با بازی در نقش شخصیت‌های آسیب دیده برای خود نامی دست و پا کرده است. او در نشان دادن آشوب و شکنجه درونی انسان‌ها مهارت خاصی دارد و انتخاب‌های متوالی این شخصیت‌های رنج دیده بدون دلیل نبوده است. وی در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز در این باره چنین می‌گوید: «من وارد بازیگری شدم، زیرا درمانده و دیوانه بودم و می‌خواستم کس دیگری باشم، که بچرخم و در برابر دیگران فریاد بزنم بدون این که به دردسر بیفتم».

 

اما موضوع بسیار عمیق‌تر از این است، زیرا برای شانون، بازی در نقش شخصیت‌های آشفته به او اجازه داده که دیدگاهی متفاوت در مورد معنای انسانیت کسب کند: «یکی از دلایل ورودم به بازیگری این است که سعی داشتم شیوه کارکرد زندگی را درک کنم. برایم جذاب بود که سبک مقابله دیگر افراد، واقعی یا خیالی، را با مشکلات را دنبال و امتحان کنم، زیرا من با مشکلات خودم دست و پنجه نرم می‌کردم».

 

خیانت نامزد ویل اسمیت را به بازیگری کشاند

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بسیاری از کارشناسان نقش آسیب‌ها و تروما‌های دوران کودکی را در شکل گیری شخصیت انسان‌ها بسیار مهم می‌دانند. زخم‌هایی که از سال‌های کودکی مان با خود داریم، با یا بدون این که آگاهانه آن‌ها را بشناسیم و درک کنیم، ممکن است سال‌ها بعد ما را در مسیری خاص قرار دهند. ویل اسمیت، اما از آسیب کودکی که او را به یک ستاره مشهور تبدیل کرد آگاه است. او لحظه‌ای بزرگ در زندگی اش را باعث تغییر مسیر زندگی خود می‌داند که نه تنها او را وارد عرصه بازیگری کرد بلکه در تبدیل شدنش به یکی از بزرگ‌ترین نام‌های عرصه سینما نیز نقش مهمی داشت.

 

وی در صحبت با بنیسیو دل تورو در این باره چنین گفته است: «وقتی ۱۵ ساله بودم نامزدم به من خیانت کرد. از آن لحظه، در یک پیچش روانشناختی غریب، می‌خواستم مشهورترین سرگرم کننده روی زمین باشم، زیرا فکر می‌کردم که در این صورت نامزدتان نمی‌تواند به شما خیانت کند». البته این موضوع در برقرار کردن ارتباط با شخصیت هایش نیز تاثیرگذار بوده است: «من همیشه در شخصیت هایم به دنبال آن هستم. بر اساس برخی آسیب‌ها آن‌ها چه جهش‌های روانشناختی عجیبی ایجاد می‌کنند؟».

 

کریستین بیل تنها به یک شغل نیاز داشت

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

با فهرستی بلند از نامزدی‌ها و برنده شدن در جوایز اسکار و گلدن گلوب، به نظر می‌رسد که کریستین بیل خوب می‌داند که چطور نقش هایش را انتخاب کند. او خیلی زود به یکی از بااستعدادترین بازیگران سینمای جهان تبدیل شد و بازی او نقش مهمی در موفقیت فیلم هایش دارد. بیل در نوامبر ۲۰۱۸ در مصاحبه‌ای چنین گفت: «اکنون من خیلی خوش شانس هستم، اما همیشه همینطور نبوده است. من بازیگری را به این دلیل آغاز کردم که خانواده ام به پول نیاز داشتند. این تنها راهی بود که ما می‌توانستیم مخارجمان را تامین کنیم. از این رو گزینه دیگری نداشتیم».

 

امروزه بسیاری تنها برای پول بازی می‌کنند، اما بیل تنها ۱۱ سال داشت که بازیگری را آغاز کرد. در حالی که بیل جوان این بار مالی را روی دوش خود حس می‌کرد، فشار مالی هم به شور او آسیب زد و هم آن را به جلو برد: «اینکه بتوانی این کار را بکنی غرور خاصی دارد، اما یک زندان نیز هست، در چنین سن پایینی. اینکه که اکنون می‌توانم انتخاب کنم آن را مدیون خودم و مخاطبانی هستم که سعی می‌کنند تا جایی که امکان دارد با جذابیت انتخاب کنند».

 

کیرا نایتلی از نوزادی بازیگر شد

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اگر چه کیرا نایتلی بعد‌ها از مسیر دیگری وارد بازیگری شد، اما در واقع بخشی از ورود او به این عرصه در نتیجه تلاش‌های او برای مبارزه با مشکل در خواندن و نوشتن در کودکی بوده است. به گفته خودش، او از همان ابتدا می‌دانست که می‌خواهد بازیگر شود. او در مصاحبه‌ای ادعا می‌کند که در سن ۳ سالگی درخواست ایجنت کرده است و در سن ۶ سالگی توانسته ایجنت داشته باشد. اما در واقع او با قول به والدینش مبنی بر این که از طریق بازیگری با مشکل خود در خواندن و نوشتن مبارزه خواهد کرد موافقت آن‌ها را با حضور خود در عرصه بازیگری کسب کرد.

 

نایتلی خود در این باره چنین می‌گوید: «خیلی خوش شانس بودم، زیرا بازیگری را از قبل داشتم. درست مثل هویجی که در برابرم آویزان شده باشد، زیرا برای انجام آن باید آن دیالوگ‌ها را می‌خواندم». همچنین او می‌گوید که، اما تامپسون در بازیگری الهام بخش او بوده است، بازیگری که در فیلم «غرور و تعصب» با مادر او بازی کرده بود و مادرش نیز از، اما تامپسون به عنوان ابزاری برای انگیزش کیرا نایتلی استفاده کرد.

 

افسردگی، اما استون را به بازیگری کشاند

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در یک مصاحبه بسیار صادقانه با رولینگ استون، اما استون فاش کرد که در کودکی از افسردگی ناتوان کننده و حملات ترس رنج می‌برده است. او می‌گوید: «افسردگی من دائمی بود. صد‌ها بار از مادرم می‌پرسیدم که قرار است در ادامه روز چه اتفاقاتی بیفتند. چه ساعتی مرا به مدرسه می‌برد؟ کجا می‌رفت؟ سر میز ناهار چه اتفاقاتی می‌افتد. احساس تهوع می‌کردم. در یک مرحله حتی دیگر نمی‌توانستم به خانه دوستانم بروم و به سختی می‌توانستم برای رفتن به مدرسه از خانه خارج شوم».

 

در حالی که استون از روش‌های مختلفی مانند روان درمانی و نویسندگی برای مبارزه با افسردگی خود استفاده کرد، اما دریافت که بازی کردن یکی از بهترین روش‌ها برای مدیریت افکار و احساسات ناتوان کننده اش است: «در یک تئاتر جوانان شروع به بازی کردم و وارد کمدی شدم. برای بدیهه سرایی باید حاضر باشد و این دقیقاً در مقابل افسردگی قرار می‌گیرد».

 

چادویک بوزمن، استادی که شاگرد شد

بازیگران هالیوود,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مدت‌ها قبل از این که در «پلنگ سیاه» بازی کند که یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینماست، و حتی قبل از اینکه برای بازی در نقش جکسون رابینسون در «۴۲» به شهرت برسد، چادویک بوزمن یک کارگردان و نویسنده بود و حتی نمی‌خواست بازیگر شود. او خود در این باره چنین می‌گوید: «من بازیگری را به این دلیل شروع کردم، زیرا می‌خواستم بفهمم که چگونه می‌توانم با بازیگران ارتباط برقرار کنم. وقتی که از من پرسیده می‌شد کارم چیست، نمی‌گفتم که من بازیگر هستم، اما بازیگران همواره منتظرند که به آن‌ها نقشی داده شود.

 

من یک هنرمندم. هنرمندان برای کار نیاز به اجازه ندارند. چه بازی کنم و چه نکنم، می‌نویسم». او می‌گوید که در دانشگاه استادی داشته که به شاگردانش می‌گفته برای یاد گرفتن کارگردانی باید با طرز فکر و کار یک بازیگر آشنا شوند و او نیز با همین هدف وارد دنیای بازیگری شده است.

 

حسین علی پناهی

 

bartarinha.ir
  • 10
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش